eitaa logo
سخنِ دوست (شعر و ادب و هنر)
250 دنبال‌کننده
165 عکس
46 ویدیو
28 فایل
سخنِ دوست 🎶 کانال شعر و ادب و هنر دکتر حسن یعقوبی 📚 آثار: سپیده‌دم سکوت، به لهجه انگور، عصرهای آبان، در جاری زمان، در غبار خویش، هنگامه عشق، کارنامه عشق، سبحه هزاردانه، کلاغ سرماخورده، بررسی گویش سرخه‌ای و... 👈🏻 ارتباط با من : 🔅 @hasan101
مشاهده در ایتا
دانلود
خطر در آب زیرِ کاه، بیش از بحر می‌باشد من از همواریِ این خَلق ناهموار می‌ترسم ز بس نامردمی از چشم نرم مردمان دیدم اگر بر گل گذارم پا، ز زخم خار می‌ترسم ❌به جمع ما بپیوندید ↙️ https://eitaa.com/joinchat/1713504640Cef4cc93909
جان به لب داریم و همچون صبح خندانیم ما/ دست و تیغ عشق را زخم نمایانیم ما گرچه در ظاهر، لباس ماست از زنگار غم/از طرب چون پسته زیر پوست، خندانیم ما ❌به جمع ما بپیوندید ↙️ https://eitaa.com/joinchat/1713504640Cef4cc93909
میلِ دل با طاق ابروی بتان، امروز نیست کج بنا کردند از اول، قبله‌ی این خانه را ❌به جمع ما بپیوندید ↙️ https://eitaa.com/joinchat/1713504640Cef4cc93909
شکست شیشه‌ی دل را مگو صدایی نیست که این صدا به قیامت بلند خواهد شد 👇به پست بعدی توجه فرمایید. 🆔@sokhanedust
گرچه شد محتاجِ عینک، دیده‌ی بی‌شرمِ تو همچنان چون کودکان، سیر از تماشا نیستی 👇به پست بعدی توجه فرمایید. 🆔@sokhanedust
گردبادی را که می‌بینی در این دامانِ دشت روحِ مجنون است، می‌آید به استقبالِ ما 🌹https://eitaa.com/sokhanedust
تا نگرداند نظر حیدر، نگردد آسمان تا نگوید یا علی، گردون نخیزد از زمین https://eitaa.com/sokhanedust
چند روزی بود اگر مُهر سلیمان معتبر تا قیامت سجده‌گاهِ خلق، مُهر کربلاست https://eitaa.com/sokhanedust
یک نکوروی ندیدم که گرفتارِ تو نیست نیست در مصر، عزیزی که خریدار تو نیست می‌بری دل ز کفِ شیرشکاران جهان شیر را حوصله‌ی چشم جگردار تو نیست لاله‌ای را نتوان یافت در این سبزچمن که دلش سوخته‌ی آتش رخسار تو نیست هر کجا صاف‌ضمیری‌ست تورا می‌جوید آب آیینه همین تشنه‌ی دیدار تو نیست چشم پرسش ز تو دارند چه مخمور و چه مست نرگسی نیست در این باغ که بیمار تو نیست گر چه از باغ تو یک گل نشکفته‌ست هنوز مژه‌ای نیست که خار سر دیوار تو نیست نه همین بر گل رخسار تو شبنم محو است دیده‌ی کیست که محو گل رخسار تو نیست؟ هر کسی را لب لعلت به زبانی دارد شیوه‌ای نیست که در لعل شکربار تو نیست دامن حُسن تو از دیده‌ی ما پاک‌تر است گل شبنم‌زده در عرصه‌ی گلزار تو نیست گرچه در ظرف صدف، بحر نگردد مستور سینه‌ی کیست که گنجینه‌ی اسرار تو نیست؟ خوب کردی که رخ از آینه پنهان کردی هر پریشان‌نظری لایق دیدار تو نیست هرکه دست از تو کشیده‌ست چه دارد در دست؟ چه طلب می‌کند آن کس که طلبکار تو نیست؟ پیش ارباب غرض، مُهر به لب زن صائب گوش این بدگهران درخورِ گفتار تو نیست