💠سوال چهارم:
🌺🌼 چرا خلق نیست؟
چون خلق با محدودیت هم آغوش است. مخلوق، محدود است و چون مخلوق، محدود است و خلق با محدودیت هم آغوش است، و حقیقت محمدیه محدود نیست ، به حقیقت محمدیه عنوان خلق را نمی دهند. (دقت کنید حقیقت محمدیه نه شخص رسول الله در دنیا)
@sokhanerfan
🌺🍀 چرا عنوان حق را نمیتوانیم به او بدهیم؟
چون حق، مطلق است به اطلاق حقیقی (اطلاق مقسمی)، اما حقیقت محمدیه، چنین نیست. لذا به حقیقت محمدیه، تعین اول می گوییم و از این جهت، به او، صادر نخستین می گوئیم، نه حق میگوئیم و نه خلق.
@sokhanerfan
پس در عرفان نظری این دو عنوان از همدیگر جدا می شود. خلق نخستین، مخصوص عقل میشود و صادر نخستین مخصوص حقیقت محمدیه که مرتبه ای فوق عقل است.
🆔 @sokhanerfan
💠 سوال پنجم:
🌺🌼 در روایات هست که پیغمبر اکرم(ص) فرمودند که « أَوَّلُ مَا خَلَقَ اللَهُ رُوحِی» یا «أَوَّلُ مَا خَلَقَ اللَهُ نُورِي»، یا در روایت دیگر آمده « أَوَّلُ مَا خَلَقَ اللَهُ الْعَقْلُ»، یا در روایت دیگری هست «اول ما خلق اللّه الماء» یا در روایت دیگری آمده «أَوَّلُ مَا خَلَقَ اللَهُ الْقَلَمُ». اینها را چگونه تفسیر میکنید؟
@sokhanerfan
_ هر یک از اینها، به اعتباری، اشاره به یک حقیقت دارد. میدانید که حقیقت قلم در این خلاصه میشود که ابزاری در دست نویسنده است که آنچه را که اراده میکند با آن مینویسد. حقیقت رسول الله(ص) به منزله قلمی است در دست حق تبارک و تعالی که به وسیله این قلم، سایر کلمات وجودی را نوشته است، لذا میشود واسطه فیض، حقیقتی که اگر آن حقیقت باشد نوبت به بقیه میرسد تا از فیض حق تبارک و تعالی برخوردار شوند.
@sokhanerfan
از جهت اینکه مایه حیات است از ایشان به آب، تعبیر شده است.
@sokhanerfan
از جهت اینکه خود، باری و خالق خود و تمام معقولات عالم را تعقل میکند از او به عقل تعبیر میشود. از جهت اینکه مجرد است به نور تعبیر شده است و همین طور تعابیر گوناگون دیگری که برای آن حضرت وجود دارد.
@sokhanerfan
بالاتر از این، همان صادر نخستین است که ما به آن حقیقت محمدیه میگوئیم و همان طور که عرض کردم راز و رمز اینکه این حقیقت را حقیقت محمدیه مینامیم این است که شخص رسول الله(ص) در مقام عروج و مقام ترقی آنقدر اوج میگیرد که با آن حقیقت متحد میشود. در سوره النجم، این آیه اشاره به این مقام عروج رسول الله دارد که فرمود: «... دَنَا فَتَدَلَّى*فَكَانَ قَابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنَى».
💢کانال سخن عرفان
🆔 @sokhanerfan
💠سوال ششم:
🌼🌺 تفسیر آیه «دنا فتدلی» چگونه می شود؟
ـ پیغمبر اکرم (ص) نزدیک شد «دَنَا»، «فَتَدَلَّى» پس تدلی پیدا کرد، یعنی آویزان شد یا چسبید. اینها کنایه است از شدت نزديكى که اهلش متوجه می شوند. ظاهرش همین چیزی است که عرض می کنم اما در ورای این تعابیر و ظواهر حقایقی را به ما تفهیم می کنند.
@sokhanerfan
«فَكَانَ قَابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنَى»، در مرتبه به جایی رسید که فاصله ای بین او و حق تبارک و تعالی به اندازه دو قوس بود یا نزدیک تر از دو قوس.
@sokhanerfan
در عرفان، دو قوس را تفسیر و تأویل می کنند به قوس وجوب و امکان. یعنی مرتبه ای که در آن قوس وجوب از امکان و قوس امکان از وجوب امتیاز پیدا می کند. یعنی اسماء فواعل از اعیان قوابل جدا می شوند.
@sokhanerfan
بعد می فرماید: «أَوْ أَدْنَى» یا نزدیکتر از این، که مقام «أَوْ أَدْنَى»، تعین اول است و این تعین اول مقام حضرت ختمی است. مرتبه انسانیت ختمی و مرتبه حقیقت محمدیه است و شخص رسول الله حضرت محمد(ص) در مقام عروج با آن یکی می شود.
تاکید میکنم باید بین صادر نخستین و شخص رسول الله(ص) فرق بگذاریم، شخص رسول الله(ص) غیر از آن حقیقت محمدیه است از جهتی و عین آن است از جهتی دیگر.
@sokhanerfan
از جهت اینکه در مقام عروج با آن حقیقت یکی می شود و به آن مرتبه دست پیدا می کند و صاحب آن مرتبه می شود، عین اوست و اما قبل از اینکه عروج پیدا کند شخص رسول الله(ص) را باید جدا از آن مرتبه فرض کنیم.
💢کانال سخن عرفان
🆔 @sokhanerfan
🔹گفته اند كه سحر، وقت مسافرت رهروان است، و نسيم آن چون دم عيسوى علاج بيماران.
🔹از قرآن كريم: حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ براى محفوظ بودن از بدان و از بيم و بدى آنان.
🔹از قرآن كريم: لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ، براى رهايى از اندوه.
🔹از قرآن كريم: أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ ، براى در امان بودن از فريب بيگانگان و ايمنى از مكر و حيلت دشمنان.
🔹از قرآن كريم: ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ ، براى زندگانى خوش داشتن و آسوده زيستن و در گشايش بسر بردن.
🔹 علامه حسن زاده آملی
💢کانال سخن عرفان
🆔 @sokhanerfan
مشتري شما خداست، خود را ارزان نفروشيد.mp3
1.26M
💢کانال سخن عرفان
🆔 @sokhanerfan
فهرست_کتاب_وحدت_وجود_در_عرفان_اسلامی.pdf
461.9K
📘 کتاب « #وحدت_وجود در عرفان اسلامی» منتشر شد.
#فهرست_کتاب_وحدت_وجود
🔹مرکز پخش: قم، پاساژ قدس، طبقه همکف، پلاک 84، انتشارات قائم آل علی علیهم السلام
🔻تلفن:
37739525
09127478679
@sokhanerfan
غزل 79.amr
3.94M
🔷 #شرح_دیوان_حافظ
#استاد_فاضلی
یکشنبه 11 آذر 97
🔹شرح غزل:
کنون که می دمد از بوستان نسیم بهشت
🆔 @sokhanerfan
🌺🍀🌺
🔴 تذکر: این متن، تخصصی است و برای اساتید کانال، می باشد 🔴
✅ تفسیر عرفانی (سبحان الله و الحمدلله و لا اله الا الله و الله اکبر)
1. ركن اول در «تسبيح» است. و آن، تنزيه از توصيف به تحميد و تهليل است، كه از مقامات شامله است و بنده سالك بايد در تمام عبادات متوجّه آن باشد و قلب خود را از دعواى توصيف و ثناجويى حق نگاه دارى كند؛ گمان نكند كه از براى عبد ممكن است قيام به حقِ عبوديّت، فضلًا از قيام به حقّ ربوبيّت كه چشم آمال كمل اولياء از آن منقطع و دست طمع بزرگان اصحاب معرفت از ذيل آن كوتاه است «عنقا شكار كس نشود دام بازگير».
@sokhanerfan
آرى، چون رحمت واسعه حق جلّ و علا شامل حال ما بندگان ضعيف است، به سعه رحمت خود ما بيچارگان را بار خدمت داده و اجازه ورود در يك همچو مقام مقدّس منزّه، كه پشت كرّوبيّين از قرب به آن خم است، مرحمت فرموده. و اين از بزرگترين تفضّلات و ايادى ذات مقدّس ولىّ نعمت است بر بندگان خود، كه اهل معرفت و اولياء كمّل و اهل اللَّه قدر آن را به قدر معرفت خود مىدانند، و ما محجوبان بازمانده از هر مقام و منزلت و محرومان دور افتاده از هر كمال و معرفت بكلّى از آن غافليم؛ و اوامر الهيه را، كه فى الحقيقه بالاترين نعم بزرگ نامتناهى است، از تكلف و كلفت دانيم و با انضجار و كسالت قيام به آن كنيم، و از اين جهت از نورانيّت آن بكلى محروم و محجوبيم.
و بايد دانست كه چون «تحميد» و «تهليل» متضمّن توحيد فعلى است و در آن شائبه تحديد و تنقيص است، بلكه شائبه تشبيه و تخليط است، عبد سالك براى تهيه ورود در آن لازم است در حصن حصينِ تسبيح و تنزيه خود را وارد كند و به باطن قلب خود بفهماند كه حق جلّت عظمته منزّه از تعيّنات خلقيّه و تلبّس بملابس كثرات است، تا ورود در تحميدش از شائبه تكثير تنزيه شود.
2. ركن دوم «تحميد» است. و آن، مقام توحيد فعلى است. از حصر حمد به حق تعالى استفاده كنيم و دست عبد را از محمدتها بكلّى كوتاه نماييم و هُوَ الَاوَّلُ وَ الْآخِرُ وَ الظّاهِرُ وَ الْباطِن. آن را به سامعه قلب رسانيم، و حقيقت ما رَمَيْتَ اذْ رَمَيْتَ وَ لكِنَّ اللَّه رَمى را به ذائقه روح بچشانيم، و خودبينى و خودخواهى را زير پاى سلوك نهيم تا به مقام تحميد خود را رسانيم و دل را از زير بار منّت خلق بيرون كشانيم.
@sokhanerfan
3. ركن سوم «تهليل» است. و از براى آن مقاماتى است:
3.1. يكى مقام نفى الوهيّت فعليّه است كه عبارت اخراى لا مُؤَثِّرَ في الوُجودِ الّا اللَّه است. و اين مؤكّد حصر «تحميد» بلكه موجب و مسبّب آن است. چون كه مراتب وجودات امكانيّه ظلّ حقيقت وجود حق جلت قدرته و ربط محض است و از براى هيچ يك از آنها به هيچ وجه استقلال و قيام به خود نيست، از اين جهت، تاثير ايجادى را به هيچ وجه به آنها نتوان نسبت داد، چه كه در تأثير استقلالِ ايجاد لازم و استقلالِ ايجاد مستلزم استقلال وجود است. و به عبارت اهل ذوق، حقيقت وجودات ظلّيّه ظهور قدرت حق است در مرآيى خلقيّه، و معنى لا اله إلا اللَّه مشاهده فاعليّت و قدرت حق است در خلق و نفى تعيّنات خلقيّه است، و افناى مقام فاعليّت آنها و تأثير آنها است در حق.
3.2. و يكى مقام نفى معبود غير حق است، و لا إله إلا اللَّه یعنی لا معبودَ سِوى اللَّه. و بنا بر اين، مقام «تهليل» نتيجه مقام «تحميد» است؛ زيرا كه اگر محمدت منحصر به ذات مقدّس حق شد، عبوديّت نيز بار خود را در آن مقام مقدّس افكند؛ و جميع عبوديّتهايى كه خلق از خلق مى كند، كه همه براى رؤيت محمدت است، منتفى شود؛ پس، گويى سالك چنين گويد كه چون جميع محامد منحصر در حق است، پس عبوديت نيز منحصر به او شود، و او معبود شود و بتها همه شكسته شود. و از براى «تهليل» مقامات ديگرى است كه مناسب اين مقام نيست.
@sokhanerfan
4. ركن چهارم «تكبير» است. و آن نيز تكبير از توصيف است؛ گويى كه عبد در اول ورود در «تحميد» و «تهليل»، تنزيه از توصيف نموده، و پس از فراغ از آن نيز تنزيه و تكبير از توصيف نمايد، كه تحميد و تهليلش محفوف به اعتراف به تقصير و تذلّل باشد. و شايد كه تكبير در اين مقام تكبير از «تحميد» و «تهليل» باشد، زيرا كه در آن شائبه كثرت است. و شايد در «تسبيح» تنزيه از تكبير، و در تكبير، تكبير از تنزيه نيز باشد، كه دعاوى عبد بكلّى ساقط شود و به توحيد فعلى متمكّن گردد.
و عبد سالك بايد در اين اذكار شريفه كه روح معارف است حال تبتّل و تضرّع و انقطاع و تذلّل را در قلب تحصيل كند؛ و به كثرت مداومت باطن قلب را صورت ذكر دهد و حقيقت ذكر را در باطن قلب متمكّن سازد، تا قلب متلبّس به لباس ذكر شود و لباس خويش، كه لباس بُعد است، از تن بيرون آورد.
🔹 امام خمینی (ره)
💢 کانال سخن عرفان
🆔 @sokhanerfan
✅عارف و صوفی چه می گوید ؟!
یکی از اساتید نقل میکردند:
« هنگامی که میخواستم یادگیری علم عرفان و فلسفه را شروع کنم، یکی از اساتید ما که مخالف فلسفه بود به من گفت شما که میخواهی فلسفه و عرفان را شروع کنی، بیا این کتاب "عارف و صوفی چه می گوید" از مرحوم میرزا جواد آقای تهرانی را مطالعه کن تا با مبانی فلسفه و عرفان آشنا شوی.
من هم مردد شدم که آیا برای شروع فلسفه، این کتاب مناسب است یا نه. لذا رفتم پیش حضرت آیت الله جوادی آملی و بعد از نماز خدمت ایشان رسیدم و کتاب را نشان ایشان دادم و گفتم آیا به نظر شما برای شروع درعرفان و فلسفه، این کتاب مناسب است؟
آیت الله جوادی فرمودند: « خدا رحمت کند مرحوم میرزا جواد آقای تهرانی را؛ ایشان نفهمیدند عارف و صوفی چه می گوید! »
💢کانال سخن عرفان
🆔 @sokhanerfan
✅نصایح استاد، علامه حسن زاده آملی
خواب و خوراك و كار و زندگى را اندازه است كه در كم آن بيم تباهى است، و در افزون آن ترس رسوائى.
ميانهروى مايه بلندپايگى و ارجمندى و نيكبختى است.
آنچه را كه داور خرد دستور داد بجا آر و پاسخ درست براى پرسش خدايت فراهم كن.
تنها از آفريدگارت شرم بدار نه از آفريدههايش.
بگذار تا ديگران از تو رنگ بگيرند نه تو از آنان.
پيمانت را با خدا و پيمبر سخت استوار كن، و از ته دل بگو خدايا آمدم، گر كام تو برنيامد آنگه گله كن
🔹نامه ها برنامه ها، ص: 56
💢کانال سخن عرفان
🆔 @sokhanerfan
🌺 گریه به علت قضا شدن نماز شب
آیت الله حسن رمضانی: خدمت آیت الله خرازی بودم. ایشان نقل می کردند: آقا مصطفی خمینی برای بنده نقل نمودند که یک روز صبح رفتم منزل پدرم. دیدم ایشان دارند گریه می کنند...
از مادرم پرسیدم چرا گریه میکنند؟
مادرم گفتند: دوباره نماز شبشان قضا شده است...
حضرت استاد رمضانی بعد از نقل این داستان از آقای خرازی فرمودند: این قضیه نشان میدهد که امام (ره) هر دفعه نماز شبشان قضا می شده، گریه می کردند...
🔹🔹برای خود و به حال خود، فکری بکنیم
💢کانال سخن عرفان
🆔 @sokhanerfan
سخن عرفان
🌸 #دین_شناسی – 17 🔹 #عقل_و_دین – 1 یکی از مهمترین مباحث دین شناسی، رابطه عقل و دین است. رابطه عقل
🌸 #دین_شناسی – 18
🔹 #عقل_و_دین – 2
در شماره های قبلی، معنای #دین روشن شد. در این شماره، #چیستی_عقل بیان می شود.
🔸 عقل در لغت
#عقل در لغت به معنای بند زدن، بستن، گرفتن، زندانی کردن و بازداشت کردن آمده است؛ «عَقَلَ لسانَه» یعنی زبانش را بست.
همچنین #عقل به معنای فهیم بودن، شعور داشتن، آگاه بودن، فهمیدن، درک کردن و نیرویی که انسان با آن می فهمد و اندیشه می کند، آمده است؛
«تَعقُّل» یعنی فهیم شدن، خردمند شدن، درک کردن، اندیشیدن و نیک فکر کردن است.
برخی چنین گفته اند که ماده (ع ق ل) تشخیص صلاح از فساد در جریان زندگی مادی و معنوی بوده و بعد از آن، بستن و بند کردن نفس بر اساس آن تشخیص یا صلاح است.
از این رو، امساک، تدبر، فهم مناسب، ادراک، انزجار، شناخت مایحتاج زندگی مادی و معنوی و مانند آن از لوازم این معناست و اینکه در احادیث، یاران زیادی به عقل نسبت داده شده از باب مجاز یا لوازم عقل است.
به بیان دیگر، عقل، نیرویی است که انسان به وسیله آن، خیر و صلاح مادی و معنوی خود را تشخیص می دهد و بعد از این تشخیص، انسان را از خلاف و تمایل به سمت امور شرّ و فساد مادی و معنوی نگه می دارد.
🔸 عقل در اصطلاح
واژه عقل در علوم معرفت شناسی، منطق، فلسفه، کلام، فلسفه اخلاق و ... کاربردهای گوناگون دارد. به طور اجمال:
1. عقل یعنی نیروی فهمیدن، اندیشیدن و ادراک عقلی؛
2. عقل به معنای نیروی تدبیر زندگی؛
3. جوهری که در ذات و افعال از ماده و مادیات مجرد است؛
4. صادر اول که معمولا در فلسفه به آن عقل اول می گویند؛
5. معلومات و اندیشه های اولیه که مبادی تصورات و تصدیقاتند؛
6. معلومات یا اندیشه های اکتسابی برگرفته از مبادی؛
7. مطلق مُدرِک؛ اعم از عقل و نفس و غیره.
🔸 چند نکته
1. عقل، گاهی بر قوه ادراکی اطلاق می شود و گاهی بر ادراکات حاصل از آن قوه؛ عقل در معرفت شناسی، بیشتر به معنای ادراکات عقلی به کار می رود و در هستی شناسی، بیشتر به لحاظ وجود شناختی، درباره قوه یا نیروی عقل بحث می شود.
2. در عصر حاضر، گاهی از عقل اصطلاح دیگری قصد می کنند و آن عقلانیت یا آرای رایج و مشهوری است که همه یا بیشتر مردم می پذیرند.
3. روشن است که معنای اراده شده درباره عقل از راه قرائن و شواهد متن و سخن، فهمیده می شود.
برای روشن تر شدن بحث، لازم است عقل نظری و عقل عملی را تعریف کنیم.
ادامه دارد...
⚜استاد وحيد واحد جوان⚜
⭕️اختصاصي⭕️
💢کانال سخن عرفان
🆔 @sokhanerfan
📘 کتاب #وحدت_وجود در عرفان اسلامی نوشته استاد واحدجوان و با تقریظ آیت الله حسن رمضانی تلاش می کند #توحید_عرفانی را تبیین نماید و در ضمن به شبهات پاسخ دهد.
📔کتابی جامع درباره وحدت وجود
🔹مرکز پخش: قم، پاساژ قدس، انتشارات قائم آل علی (علیه السلام)
☎️ تلفن:
37739525
📦 ارسال پستی: 09127478679
💢سخن عرفان
🆔 @sokhanerfan
غزل 80.amr
3.49M
🔷 #شرح_دیوان_حافظ
#استاد_فاضلی
یکشنبه 18 آذر 97
🔹شرح غزل:
عیب رندان مکن ای زاهد پاکیزه سرشت
🆔 @sokhanerfan
✅مراد از اسم اعظم چیست؟
اسم اعظم، لفظ یا نوشته نیست. این اسماء لفظی و کتبی جلوه و نشانهای از اسمای حقیقیاند و در میان اسماء عینی که حقیقت بیرونی دارند آن اسمی که از همه برتر هست اسم اعظم است.
اسم اعظم در میان اسماء ذات، «الله» است و در اسماء صفات، «حی» است و در میان اسماء افعال، «قادر» است لذا تمام افعال حق تعالی به اسم «القادر» بر میگردد و تمام صفات او به اسم «الحی» بر میگردد و «الله» هم مستجمع همه صفات کمال است.
نه تنها اسم اعظم بلکه همه اسماء الهی، حقایق عینی و بیرونیاند و لفظ و نوشته نیستند لذا آنچه که ما در گفتار یا نوشتار بیان میکنیم و میگوییم الله، حی، عالم، قادر، سمیع، بصیر و ... اسم و نشانه آن اسمای خدا هستند که واقعیت خارجی دارند. یعنی این الفاظ، اسم آن اسماء هستند.
به بیان دیگر، اینطور نیست که تنها یک اسم اعظم داشته باشیم و اینطور نیست که لفظ «الله» یا عبارت کتبی «الله»، «حی»، «قادر» و ... اسم اعظم باشند بلکه در جهان آفرینش حقایق عینیهای وجود دارند که اینها بزرگترین تعین پروردگار هستند.
مثلا به انسانی میگوییم فلان آقا دکتر، حکیم، عارف و .... است که این اسما و صفات در صورتی واقعی است که او در خارج و واقعا متصف به صفت دکتر، حکیم باشد و گرنه صرف لفظ یا نوشتار که اثری ندارد از این رو کسی که به این اسماء، تحقق یافته و آنها را در خود پیاده کرده است میتواند کار الهی انجام دهد.
🔹 آیت الله حسن رمضانی
💢کانال سخن عرفان
🆔 @sokhanerfan
🌷 امام خمینی و محیی الدین ابن عربی
◀️حضرت امام خمینی (ره) در آثار اخلاقی و عرفانی خود مانند شرح دعای سحر، مصباح الهدایة الی الخلافة و الولایة، تعلیقة علی الفوائد الرضویة، سر الصلوة، آداب الصلوة و شرح چهل حدیث در موراد بسیاری از محیی الدین ابن عربی به عظمت یاد کرده و تحت عناوین با شکوهی مانند: شیخ کبیر، شیخ عارف، شیخ محقق، بزرگمرد از او نام برده و به عنوان یکی از «بزرگان مشایخ ارباب عرفان» او را ستوده است.
◀️حضرت امام در اواخر ماههای عمر شریف خود (یکشنبه 25 دى ماه 1367) درباره کتاب فصوص الحکم ابن عربی مینویسد: «یاد روزى که در ایام جوانى کتاب «فصوص الحکم» و دیگر کتب عرفانى را که بزرگان مشایخ ارباب عرفان به یادگار گذاشتهاند در خدمت بعض از مشایخ اهل عرفان- رضوان اللَّه علیه- استفاده نمودم و اکنون که در این سنّ کهولت و از پاى درآمدگى دختر عزیزم (فاطى) خانم فاطمه طباطبائى از این بىبضاعت خواستند چیزى بنویسم باید بگویم که کتب مذکور با همه قدر و منزلتى که دارند و کمکهاى بسیار ارزندهاى به معرفت قرآن کریم- سرچشمه فیّاض معرفة اللَّه و کتب ادعیه ائمه معصومین، صلوات اللَّه و سلامه علیهم اجمعین، که آنها را حقّاً قرآن صاعد باید خواند و احادیث آن بزرگواران- مىکنند، حلاوت و لطافت و جامعیت اسرار کتاب الهى را ندارند.
فى المثل سوره مبارکه حمد مشتمل جمیع اسرار معارف الهیه است که تحمل آن از عهده این نویسنده دست و پا بسته خارج است، همین قدر بدان اى دختر عزیزم که در بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ. الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ معارف و اسرار غیر قابل تحمل براى ما است و اگر عارف صاحب سرى در الْحَمْدُ لِلَّهِ با قدم صاحب ولایت غور کند مىیابد که در عالم هستى غیر از اللَّه چیزى و کسى نیست که اگر بود حمد مختصّ به ذات الوهى نبود (تو خود حدیث مفصّل بخوان از این مجمل) پس باید قلمها بشکنند اگر گمان شود وراى او هستند.
تو نیز اى عزیز کتب عرفا و اولیا را بخوان به قصد فهمیدن یا ذوق کردن همین کلمه شریفه جامعه. خداوند تعالى تو و احمد عزیزم و فرزندان عزیزت را که نور چشمان من هستید حفظ کند، و از شماها انتظار دعاى خیر دارم بویژه پس از موتم. و السلام علیکم و رحمة اللَّه و برکاته.» (صحیفه امام، ج21، ص 237)
◀️نکات جالب توجه حضرت امام درباره کتاب فصوص الحکم ابن عربی در این نامه:
1. خاطره خوش امام از فراگیری فصوص الحکم
2.عنوان «بزرگان مشایخ ارباب عرفان» برای ابن عربی
3.استفاده علمی امام از فصوص الحکم
4.قدر و منزلت داشتن فصوص الحکم نزد امام
5.کمکهای بسیار ارزنده فصوص برای فهم و معرفت قرآن و کتب ادعیه و احادیث ائمه
6. سفارش به خواندن و فراگیری کتب عرفانی به قصد فهمیدن یا ذوق کردن اسرار قرآن (کلمه شریفه جامعه)
7. حتی زمانی که امام، این نوع کتابها را با قرآن مقایسه میکند و میفرماید که هیچکدام حلاوت و لطافت و جامعیت اسرار کتاب الهى را ندارند مثالی میزند که همه این کتب عرفانی بر مبنای آن مثال دور میزنند یعنی «وحدت وجود» و آن را از قرآن (الحمدلله رب العالمین) استفاده میکند. (فى المثل سوره مبارکه... اگر عارف صاحب سرى در الْحَمْدُ لِلَّهِ با قدم صاحب ولایت غور کند مىیابد که در عالم هستى غیر از اللَّه چیزى و کسى نیست که اگر بود حمد مختصّ به ذات الوهى نبود (تو خود حدیث مفصّل بخوان از این مجمل) پس باید قلمها بشکنند اگر گمان شود وراى او هستند.)
◀️نامه مهم دیگر امام خمینی (ره)
همچنین حضرت امام در اواخر ماههای عمر شریفش (11 دی ماه 1367) در پیام مهم و تاریخی خود به میخائیل گورباچف او را به اسلام دعوت کرد و از شکست کمونیسم خبر داد که در قسمتی از آن نامه مهم آمده: «دیگر شما را خسته نمی کنم و از کتب عرفا و بخصوص محیى الدین ابن عربی نام نمیبرم؛ که اگر خواستید از مباحث این بزرگمرد مطلع گردید، تنى چند از خبرگان تیزهوش خود را که در این گونه مسائل قویاً دست دارند، راهى قم گردانید، تا پس از چند سالى با توکل به خدا از عمق لطیف باریکتر ز موى منازل معرفت آگاه گردند، که بدون این سفر آگاهى از آن امکان ندارد.» (صحیفه امام، ج21، ص: 225)
◀️در پایان یادآوری این نکته ضروری است که حضرت امام، کتاب فصوص و مصباح الانس را خدمت استاد عرفانش حضرت آیت الله شاهآبادی (ره) خوانده است و نیز ایشان بر کتاب فصوص الحکم و مصباح الانس تعلیقه نوشتهاند و به طور کلی، اصل مباحث ابن عربی را قبول دارند اگر چه در مواردی نقدهایی نیز دارند.
💢کانال سخن عرفان
🆔 @sokhanerfan
🍀دیدگاه امام خمینی (ره) درباره استاد عرفانش مرحوم آیت الله شاه آبادی (ره)
امام خمینی فرمودند: «من در عمر خود، روحی لطیف تر از روح مرحوم شاه آبادی ندیدم.» و سپس ادامه دادند که: « ایشان، صرف نظر از چنین فقاهت، فلسفه، عرفان که کم نظیر بودند در سیاست نیز کم نظیر بودند.»
💢کانال سخن عرفان
🆔 @sokhanerfan
🌺علاقه امام به استاد عرفانش
علاقه امام خمینی (ره) به استادش مرحوم آیت الله شاه آبادی بسیار زیاد بود تا آنجا که هرگاه از ایشان نامی به میان می آورد می فرمود: روحی له الفداء، جانم فدای او باد! این مطلب در کتابهای امام (ره) بخصوص در کتابهای عرفانی ایشان کاملاً مشهود است.
امام برای درس آیت الله شاه آبادی ارزش و احترام زیادی قائل بودند و می فرمودند: «اگر آیت الله شاه آبادی هفتاد سال تدریس می کرد، من در محضرش حاضر می شدم، چون هر روز حرف تازه ای داشت»
💢کانال سخن عرفان
🆔 @sokhanerfan
🍁🍁🍁
✅آشنایی با عرفان نماز /
✳️یکی از معانی مهم حضور قلب در نماز
🔷جمله تکان دهنده یک عارف به استاد مطهری (ره) + توضیح
مرحوم استاد مطهّرى می فرمود: يك بار كه خدمت عارفی رسیدم.
از من پرسيدند: نماز را چگونه مي خوانى؟
عرض كردم: كاملًا توجّه به معانىِ كلمات و جملات آن دارم!
آن عارف فرمودند: پس كِىْ نماز مي خوانى؟!! در نماز توجّه ات به خدا باشد و بس! توجّه به معانى مكن!
◀️ علامه طهرانی در کتاب روح مجرد می نویسد:
انصافاً اين جمله ايشان حاوى أسرار و دقائقى است، و حقّ مطلب همينطور است كه افاده فرموده اند.
@sokhanerfan
چرا كه در نماز، اگر انسان متوجّه معانى نماز شود كه مثلًا «إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَ إِيَّاكَ نَسْتَعِينُ» به معنى آنست كه: من فقط ترا عبادت مي كنم و از تو استعانت مى طلبم، ذهن و فكر نماز گزار بدين حقيقت متوجّه بوده و از توجّه كامل به خدا غافل است؛ در حالي كه بايد توجّه صد در صد به سوى خدا باشد و مخاطب فقط خدا باشد، و در اينصورت ديگر توجّه به معنى نيست مگر به نحوه آلى و مِرْآتى، همچنانكه در نماز، نبايد انسان توجّه به الفاظ و عبارات آن داشته باشد مگر توجّه آلى و مِرْآتى.
زيرا اگر توجّه به الفاظ نماز از صحّت ادا كردن و تجويد آن و أداءِ از مخارج آن شود، ديگر آن نماز، نماز نيست؛ نه توجّه به خداست و نه توجّه به معنى.
ولى اگر توجّه به خدا شود و انسان در خطاب و مكالمه اش با خدا لحظه اى فرود نيايد، نه فكر الفاظ نماز را بنمايد و نه فكر معانى آنرا، در اينصورت تمام الفاظ خود به خود به نحو آلى و مِرآتى يعنى با نظر غير استقلالى آمده و به دنبال، جميع معانى نيز به طريق آلى و مِرآتى نه با نظر استقلالى آمده و همه به نحو صحيح و مطلوب أدا شده است بدون آنكه در توجّه تامّ به خداوند و حضور قلب خللى وارد آيد.
@sokhanerfan
✔️ مثال:
در همين مكالمات و گفتگوهائى كه ما شبانه روز با هم داريم، و در سخنراني ها و خطابه ها و مراجعات و سائر امورى كه در آنها عنوان تخاطب و گفتگو است، تمام توجّه ما به شخص مخاطب است.
آنچه در خطاب از مغز و انديشه انسان بر زبان جارى مي شود همه اش درست و صحيح است، بدون اينكه ما توجّه به صحّت آنها داشته باشيم؛ و اگر يك لحظه توجّهمان را به عبارات و مطالبى كه ردّ و بدل مى شود منعطف سازيم، اصل توجّه به خطاب از ميان مي رود و در آن لحظه ديگر مخاطبى وجود ندارد.
@sokhanerfan
من وقتى با شما سخن مي گويم: آقا شما امروز مسافرت نكنيد، و در حرم امام رضا بمانيد! صد در صد توجّهم به شما و حقيقت شماست. اين را نظر استقلالى نامند. و البتّه اين معانى بدون غلط در ذهن من مى آيد و ذهن من الفاظى را متناسب با آن معانى استخدام ميكند و بر زبان جارى مى سازد، و بدون هيچ خطائى مُسَلسَلًا اين معانى و الفاظ استخدام شده و به شما براى إبراز و اظهار آن مقصود منتقل مي گردد. امّا اگر بخواهم معنى «امروز مسافرت نكنيد» را در ذهن بياورم و يا الفاظ آن را تصوّر نمايم، ديگر مخاطب بودن شما از ميان مي رود و استقلال خود را از دست مي دهد؛ مگر ضمنى و تبعى و آلى و مرآتى.
در نماز كه أهمّ امور است بايد انسان در حضور قلب به خدا منقطع باشد و هيچ خاطره اى و انديشه اى از ذهن عبور نكند، و اين فقط در صورتى امكان پذير است كه جملات و عبارات نماز كه طبعاً حاوى معانى خود مى باشند بدون اندك توجّه به خود آنها در ذهن بيايد و بر زبان جارى شود. در اينصورت نماز، نماز است. يعنى مخاطب خداست؛ حضور قلب با خداست.
🔹روح مجرد صص 61 - 63
💢کانال سخن عرفان
🆔 @sokhanerfan
✅پاسخ به شبهات
🌺معنای جدا نبودن قرآن و عرفان و برهان ؟؟
مراد از اینکه میفرمایند قرآن و عرفان و برهان از هم جدایی ندارند این است که قرآن ناب موید مؤدای کشف و عرفان ناب و عقل و برهان ناب است، و عقل و برهان ناب، موید مؤدای کشف و عرفان ناب و قرآن ناب است و نیز کشف و عرفان ناب، موید مؤدای برهان ناب و قرآن ناب است؛ نه اینکه این هر سه در یک ردیف اند و با هم هیچ تفاوتی ندارند.
و نیز مراد این نیست که هر کس با هر سرمایه و طرز فکر و ظرفیتی هر چه از قرآن برداشت کرد ما این را عرفانی و برهانی قلمداد کنیم، یا هر کسی با هر شرایطی مدعی عرفان و مکاشفه شد و هر چه به عنوان عرفان عرضه کرد بگوییم قرآن و برهان آن را تایید میکند.
یا هر کسی به عنوان برهان هر چه ارائه کرد بگوییم قرآن و عرفان هم همین را میگویند. اصلا چنین چیزی نیست.
برداشت از قرآن برای خود آداب و رسومی دارد و مقرراتی بر آن حاکم است که برداشت کردن از قرآن باید با توجه به آن آداب و مقررات صورت بگیرد، اگر برداشت از قرآن درست و طبق موازین باشد با مودّای کشف ناب و مودّای برهان ناب که خالی از هرگونه وهم و خیال باشد در تعارض نیست، و همین طور در استفاده از برهان، شرایط و مقرراتی وجود دارد که اگر کسی با توجه به آن ها در آن مسیر پیش برود یقینا نتیجه بدست آمده با مودّای کشف ناب و قرآن ناب در تعارض نیست، و همین گونه کشف و شهود و عرفان ناب و صحیح هم برای خود موازین و ضوابطی دارد که اگر کسی طبق آن موازین پیش رود و انحرافی پیش نیاید مودّای کشف و عرفان با مودّای برهان و قرآن در تعارض نخواهد بود.
مراد ما این است، نه اینکه خواسته باشیم اینها را در یک ردیف قرار دهیم، اصلا مراد ما چنین چیزی نیست و آقایان باید بحث قرآن و عرفان و برهان از هم جدایی ندارند را به خوبی درک کرده و برداشت و ذهنیت خود را به دیگران نسبت ندهند.
🔺 استاد، آیت الله حسن رمضانی
💢کانال سخن عرفان
🆔 @sokhanerfan
🌸نصایح استاد، علامه حسن زاده آملی
اين گرامى نامه را به دوستى ارسال داشتيم:
آقاى عزيز هيچ موهبتى از نعمت ترك علايق دنيوى بزرگتر نيست كه همه مفاسد به اين علاقه متعلق است.
اگر دستور العمل مى خواهى مگر اين آيه را تلاوت نكرده اى؟ وَ مِنَ اللَّيْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نافِلَةً لَكَ عَسى أَنْ يَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقاماً مَحْمُوداً
و مگر نشنيده اى؟
دوش وقت سحر از غصّه نجاتم دادند
و اندر آن ظلمت شب آب حياتم دادند
و مگر برايت نخوانده ام؟
در خلوت شبهاى تارت مى توانى
آرى بكف سرچشمه آب بقا را
خلاصه مرد سحر باش كه:
صمت و جوع و سهر و خلوت و ذكر به دوام ناتمامان جهان را كند اين پنج تمام
🔺 نامه ها و برنامه ها ص 60
💢کانال سخن عرفان
🆔 @sokhanerfan
🌷دعاها و درس های صحیفه سجادیه
اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِهِ، وَامْنَعْنى مِنَ السَّرَفِ، وَ حَصِّنْ رِزْقى مِنَ التَّلَفِ، وَ وَفِّرْ مَلَكَتى بِالْبَرَكَةِ فيهِ، وَ اَصِبْ بى سَبيلَ الْهِدايَةِ لِلْبِرِّ فيما اُنْفِقُ مِنْهُ. اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِهِ، وَاكْفِنى مَؤُونَةَ الْاِكْتِسابِ، وَارْزُقْنى مِنْ غَيْرِ احْتِسابٍ، فَلااَشْتَغِلَ عَنْ عِبادَتِكَ بِالطَّلَبِ، وَ لااَحْتَمِلَ اِصْرَ تَبِعاتِ الْمَكْسَبِ. اَللَّهُمَّ فَاَطْلِبْنى بِقُدْرَتِكَ مااَطْلُبُ، وَ اَجِرْنى بِعِزَّتِكَ مِمّا اَرْهَبُ. اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِهِ
ترجمه:
خداوندا بر محمد و آلش درود فرست، و مرا از اسراف بازدار، و روزي ام را از تلف شدن نگه دار، و دارائيم را به وسيله بركت دادن افزون كن،
و مرا در انفاق از آن مال در امور خير به راه هدايت رهبرى فرما.
بارخدايا بر محمد و آلش درود فرست، و مرا از سختى و رنج به دست آوردن روزى كفايت كن، و روزي ام را از جايى كه گمان نمى برم به من عنايت فرما،
تا در راه به دست آوردن روزى از بندگي ات باز نمانم، و سنگينى وبال آن را به دوش نكشم.
الهى آنچه را كه در راه به دست آوردن آنم به قدرتت برايم فراهم نما، و از آنچه بيم دارم به عزتت پناهم ده.
بارخدايا بر محمد و آلش درود فرست
🔹بخوانیم، دعا کنیم، درس بگیریم و عمل کنیم ...
💢کانال سخن عرفان
🆔 @sokhanerfan
🍀 اموال و فرزندان، شما را از ياد خدا غافل نكنند!
خداوند، مؤمنان را از چنين علاقه افراطى باز مى دارد، و مى گويد:" اى كسانى كه ايمان آورده ايد اموال و فرزندانتان شما را از ياد خدا غافل نكند" (يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تُلْهِكُمْ أَمْوالُكُمْ وَ لا أَوْلادُكُمْ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ).
" و آنها كه چنين كنند زيانكارانند" (وَ مَنْ يَفْعَلْ ذلِكَ فَأُولئِكَ هُمُ الْخاسِرُونَ)
درست است كه اموال و اولاد از مواهب الهى هستند، ولى تا آنجا كه از آنها در راه خدا و براى نيل به سعادت كمك گرفته شود، اما اگر علاقه افراطى به آنها سدى در ميان انسان و خدا ايجاد كند و انسان به خاطر همسر، فرزند و به دست آوردن اموال و دارایی به گناه و خطا روی بیاورد، بزرگترين بلا محسوب مى شوند.
تعبير به" خاسرون" (زيانكاران) به خاطر آن است كه حب دنيا، و به خاطر همسر و مال و منال، به راه خطا و گناه رفتن، چنان انسان را سرگرم مى كند كه سرمايه هاى وجودى خويش را در راه لذات ناپايدار، و گاهى اوهام و پندارها، صرف مى كند و با دست خالى از اين دنيا مى رود در حالى كه با داشتن سرمايه هاى بزرگ براى زندگى جاويدانش (آخرتش) كارى نكرده است.
این مساله، فرقی نمی کند که در گذشته باشد یا حال یا آینده. انسان تا جایی می تواند در خدمت همسر و اولاد باشد و تا زمانی می تواند دنبال مال و دارایی و .... باشد که گرفتار گناه و خطا و آلودگی نشود. اما اگر همسر یا اولاد انسان، یا کسب و تجارت و شغل و دارایی های انسان باعث شود تا مسیر را منحرف شود و راه گناه را پیش گیرید، این مساله، موجب هلاکت می شود و نباید قبول کنیم.
چقدر انسانهای زیادی در این زمان وجود دارند که اولاد و اموالشان، آنها را از یاد خدا بازداشته و به سوی گناه کشانده است! سعی کنیم از آن دسته نباشیم.
💢کانال سخن عرفان
🆔 @sokhanerfan