eitaa logo
سخن سدید
104.3هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
759 ویدیو
37 فایل
💠 موسسه فرهنگی آموزشی تربیتی با رویکرد اصلاح "سبک زندگی" در بستر "خانواده" 📩 ادمین @sokhanesadid1 🎧 پیغامگیر @sokhanesadid_pg 🔆 جهاد تبیین، جمعیت و فرزندآوری @javanesho_ir ☘️ فروشگاه ارگانیک @tzendegi_ir 🌐 سایت sokhanesadid.ir ❣️ صلوات ❣️
مشاهده در ایتا
دانلود
افتخار... ✳️ مادر با عجله از پسر کوچولویش خدا حافظی کرد و گفت به دیدار معروفترین بازیگری می‌روم به امروز به شهر ما آمده است. ▫️ ساعتی بعد با عصبانیت برگشت. پسر پرسید: چرا ناراحتی؟ بازیگر محبوبت را ملاقات کردی؟ مادر گفت: ▫️من و جمعیتی از مردم منتظر بودیم؛ اما خبر آوردند که او نیم ساعت پیش این شهر را ترک کرده است. ای کاش خدا نصف شهرت و محبوبیتی را که به این بازیگر داده، به ما داده بود! ▫️ کودک پس از شنیدن حرف‌های مادر، آماده شد و گفت: من می‌توانم این آرزوی تو را برآورده کنم. 🔹اما مادر اعتنایی نکرد. پسر ملتمسانه مادر را راضی کرد. پس از چندی قدم زدن پسر گفت: رسیدیم. در حالی که به کلیسای بزرگ شهر اشاره می‌کرد. مادر که از این کار فرزندش بسیار دلخور شده بود، با صدایی پر از خشم گفت: من به تو گفتم الان وقت شوخی نیست! کودک جواب داد: مادر تو در سخنان خود دقیقاً گفتی «کاش خدا نصف شهرت و محبوبیتی را که به این بازیگر داده، به ما داده بود». آیا افتخاری از این بزرگ‌تر است که با کسی که این شهرت و محبوبیت را داده است حرف بزنی نه با آن کسی که آن را دریافت کرده است؟ 🔺سخن سدید @sokhanesadid
پول یک ساعت ✍️ پدر دیروقت از سر كار بازگشته بود. پسر کوچولو که تا دم در به استقبالش رفته بود، پرسید: بابا شما برای هر ساعت كار چقدر پول می‌گیرید؟👩‍🦲 مرد با عصبانیت پاسخ داد: این به تو ربطی نداره.👨‍🦰 ▫️اما وقتی کمی خستگی‌اش رفع شد، جواب داد: اگر باید بدانی می گویم. 20 دلار. پسر آه كشید و گفت:👩‍🦲 می‌شود لطفاً 10 دلار به من قرض بدهید؟ مرد بیشتر عصبانی شد و گفت:👨‍🦰 اگر دلیلت برای پرسیدن این سؤال فقط این بود كه پولی از من بگیری، سریع به اتاقت برو و فكر كن كه چرا اینقدر خودخواه هستی. من هر روز كار می‌کنم و برای چنین رفتارهای کودکانه‌ای وقت ندارم. پسر كوچك آرام به اتاقش رفت و در را بست. ⏰ بعد از حدود یك ساعت مرد آرام شد و فكر كرد كه شاید با پسر كوچكش خیلی خشن رفتار كرده است. شاید واقعاً او به 10 دلار برای خرید چیزی نیاز داشته است. به سمت اتاق پسر رفت و در را باز كرد و با مهربانی یک 10 دلاری به پسر داد. پسر كوچولو نشست، خندید و فریاد زد: متشكرم بابا! ▫️بعد دستش را زیر بالشش برد و چند اسكناس مچاله بیرون آورد. مرد وقتی دید پسر كوچولو خودش هم پول داشته، دوباره عصبانی شد و گفت بااینکه خودت پول داشتی چرا دوباره پول خواستی؟ پسر گفت: برای اینكه پولم كافی نبود. حالا من 20 دلار دارم. آیا می‌توانم یك ساعت از كار شما را بخرم تا فردا زودتر به خانه بیایید؟ چون دوست دارم با شما شام بخورم و بازی بکنم. 🔺سخن سدید @Sokhanesadid