eitaa logo
سخنرانی کوتاه نمازی
735 دنبال‌کننده
0 عکس
72 ویدیو
80 فایل
کانال اصلی @navb110 بانوی باحیا @banoy_ba_haya دعوت به نماز @d_b_namaz احکام نماز @ahkam_namaz سخنرانی‌کوتاه نمازی @sokhanrani_namaz ذکرهای نماز @navb111 محتوای نماز @navb112 ارسال مطالب بدون منبع ✅
مشاهده در ایتا
دانلود
6 ؛ کلمه آرام بخش بِسمِ اللّه الرَّحمنِ الرَّحیم سلام به شما معلم عزیز لطفاً به این سؤال بنده جواب بدهید که گمشده‌ی بزرگ انسان ها چیست؟ آرزویِ بزرگ آدم ها چیست؟ بله، رسیدن به آرامش. انسان ها تشنه آرامش هستند. در سوره رعد آیه ۲۸ دارو را این جوری معرفی‌‌ می‌کند که « أَلا بِذِکرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوب‏ » آگاه باشید فقط با یاد خداست که همه‌یِ همه‌یِ قلب ها به آرامش می‌رسند. علماء یک آیه دیگر را کنار این آیه قرار‌‌ می‌دهند و آن آیه ۱۴ سوره طه است. « أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِکری‏ » نماز را اقامه کن برای اینکه به یاد منِ خداوند باشید. نماز یادِ واجبِ خداست در شبانه‌روز و بالاترین یادِ خداوند هم هست و این جور نتیجه می‌گیرند: « کسی که نمازِ خوب بخواند به آرامش‌‌ می‌رسد ». علاوه براین برداشتِ درست که علماء دارند بنده می‌خواهم یک برداشت جدید ‌خدمت‌تان عرض کنم: خداوند حکیم است یعنی تک‌تک واژه‌هایِ قرآن را از روی حکمت انتخاب کرده خداوند بیش از صد نام دارد ؛ « غَفور » است « حَلیم » است « مَجید » است و... در این جا فرمود « أَلا بِذِکرِ اللَّهِ.. » بدانید با یاد الله دل آرام‌‌ می‌شود، نفرمودند: « بِذکرِ الرَّحمان، « بذکرِ الغَفور، بِذکرِ الوَدود یا.. » یعنی انتخاب واژه‌ی « الله » در این جا حکیمانه است. یعنی خودِ واژه‌ی « الله » هم به ما آرامشِ روحی‌‌ می‌دهد و هم آرامش جسمی‌‌ می‌دهد. حتی همین قلبِ ظاهری صنوبریِ داخلِ بدنِ ما با واژه « الله » به آرامش‌‌ می‌رسد. سخنرانِ معروف استاد انصاریان می‌فرمودند: یک دانشمندِ مسیحی تحقیقی انجام داد در رابطه با ارتباط واژه « الله » و ضربان قلب. نتیجه تحقیقش این بود: « کسی که ضربانِ قلب نامنظمی دارد، اگر شروع کند آرام آرام « الله، الله » بگوید ضربانِ قلبش به سمت منظم شدن پیش می‌رود، یعنی واژه « الله » در آرامشِ جسمِ ما هم مؤثر است. یعنی نماز که منبع آرامش است را خداوند آن طور قرار داد که بیشترین تکرارِ واژه‌ی آرام بخش « الله » را داشته باشد. می‌دانید در شبانه‌روز یک مسلمان چند بار در نمازش واژه « الله » را تکرار‌‌ می‌کند؟ ما در سوره حمد دو بار، در سوره توحید سه بار، در تشهد دو بار، در تسبیحاتِ اربعه چهار بار، در رکوع و سجده سه بار‌‌ می‌گوییم « سُبْحانَ اللَّه ». بعد از نمازش در تسبیحاتِ حضرت زهراء علیها السلام صد بار واژه‌ی « الله » را تکرار می‌کنیم. اگر مسلمانی قرآن نخواند، نماز مستحبی نخواند، نمازش بدون اذان و اقامه باشد و فقط همین نماز با تسبیحات حضرت زهراء علیها السلام را در شبانه روز انجام بدهد ۸۳۷ بار در شبانه‌روز واژه‌ی « الله » را تکرار می‌کند یعنی با تکرار این ذکر، خودش را به منبع آرامش وصل می‌کند. این ذکرِ زبانی، در آرامشِ روحی ما هم مؤثر هست. پس بیاییم این ذکر را در نماز با توجه و آرامش بیشتری تکرار کنیم تا بیشتر از اثر آرام بخشی آن برخوردار گردیم.
7 ؛ برده تاجر آزاد بِسمِ اللّه الرَّحمنِ الرَّحیم سلام به شما معلم عزیز با هم درباره‌ی نماز گفتگو‌‌ می‌کردیم. در این جلسه‌‌ می‌خواهم به این سؤال پاسخ بدهیم: « من شنیدم نماز باید خالصانه باشد یعنی فقط و فقط برای خداوند باشد. حتی یک درصدش اگر برای غیر خداوند باشد آن نماز خالصانه نخواهد بود و قبول نمی‌شود » و من فهمیدم نمازم تا حالا خالصانه نبوده، چون به شوق نعمت‌های بهشتی بوده مثلِ کاخ ها، نهرها، درختان، همسران، خوردنی ها و نوشیدنی هایی که خداوند به نمازگزاران‌‌ می‌دهد. نماز من از ترسِ جهنم بوده مثل ترس از آن زنجیرهایی که به دست و پای بی نمازها‌‌ می‌بندند چقدر وحشتناک هست. آن مار و افعی ها چقدر ترسناک هستند. پس من نمازم خالصانه نبوده است. جواب: قرآن اخلاص را اینگونه تعریف‌‌ می‌کند « لا نُریدُ مِنْکمْ جَزاءً وَ لا شُکورا » [1] نماز ما با دو شرط خالصانه است: یک. « توقع پاداش » فقط و فقط از خداوند داشته باشیم نه غیر خدا. دو. « توقع تشکر » فقط و فقط از خداوند داشته باشیم نه غیر خدا. پس اگر ما توقع تشکر و پاداش داشته باشیم از خدا. این با اخلاص هیچ منافاتی ندارد. اگر برای مردم باشد، ضد اخلاص است. با این اوصاف نمازِ شما صد درصد قبول است، چون به گفته‌های خداوند درباره بهشت و جهنم اعتماد کردی و توقعِ پاداش از خداوند داری. حتی اگر کسی نماز بخواند برای آثار و فواید دنیایی نماز، مثلاً به آرامش برسد یا مال و عمرش با برکت بشود یا اینکه شنیده لحظه‌ی قبض روحِ انسانِ با نماز آسان است و به خاطر این فایده نماز بخواند، این هرگز با اخلاص منافات ندارد. امام صادق علیه السلام فرمودند: عبادت و نماز سه نوع است. [2] یک. عبادتِ بردگان که از ترسِ تنبیه است، از ترس عذاب‌های جهنم مثلاً نماز‌‌ می‌خوانند. دو. عبادت تاجران که به شوقِ تشویق و نعمت‌های بهشتی نماز‌‌ می‌خوانند. اینها هم عبادت خالصانه است و خداوند می‌پذیرد امّا سطحش پایین است. سعی کنیم سطح عبادت‌مان را بالاتر بیاریم. سه. عبادت آزادگان، یعنی کسانی که به شوق روی دوست نماز‌‌ می‌خوانند. در ضمیرِ ما نمی‌گنجد به غیر از دوست کس * هر دو عالم را به دشمن دِه که ما را دوست بس خود امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند: من در نمازم به طمعِ بهشت عبادت نمی‌کنم، از ترسِ جهنم هم نماز نمی‌خوانم، « وَ لَکنْ وَجَدْتُک أَهْلًا لِلْعِبَادَةِ » چون تو را شایسته‌ی پرستیدن دیدم عبادت‌‌ می‌کنم [3]، یعنی اگر بهشت و جهنمی هم نباشد، من کمِ عبادتم نمی‌گذارم. البته این خیلی درجه‌ی بالایی هست که خداوند توفیقش را بدهد من و شما به این درجه برسیم. گر در طلب منزل جانی، جانی * گر در طلب لقمه‌ی نانی، نانی این نکته رمز گویمت تا دانی * هر چیز که در جستن آنی، آنی نمازتان مقبول درگاه خدا. [1] سوره انسان آیه 9. [2] (نهج البلاغة، حکمت 237) [3] مَا عَبَدْتُک طَمَعاً فِی جَنَّتِک وَ لَا خَوْفاً مِنْ‏ نَارِک‏ وَ لَکنْ وَجَدْتُک أَهْلًا لِلْعِبَادَةِ فَعَبَدْتُک. (عوالی اللئالی العزیزیة فی الأحادیث الدینیة، ج‏1، 404)
8 ؛ راه رسیدن به مقامات عرفانی بِسمِ اللّه الرَّحمنِ الرَّحیم سلام به شما معلمِ عزیز شما که دوست داری به خداوند نزدیک بشوی. به قولِ عُرفا به مقاماتِ عالیِ عرفانی برسی و سیر و سلوکی معنوی داشته باشی. در این جلسه‌‌ می‌خواهم سه جمله کلیدی از سه عارف برای شما تعریف کنم. یک. شخصیتی که امام خمینی رضوان الله علیه از بین ده استادشان فقط درباره ایشان فرمودند: « روحی لَهُ الفِدا » منِ خمینی فداش بشوم. شخصیتی که امام خمینی فرمود: « اگر سال‌های سال درس داشته باشد من همیشه سر کلاسش حاضر‌‌ می‌شوم » یعنی خودم را از عِلم و از نفس قُدسی او هیچ گاه بی نیاز نمی‌بینم. ایشان آیت الله محمدعلی شاه آبادی رضوان الله علیه هست. سال‌هایِ سال در مسجد جامع تهران، نماز جماعت و درسِ اخلاق داشت. یک روز بالای منبر گفت: « آی مردم نمی‌خواهید آدم بشید؟ اگر نمی‌خواهید آدم بشوید، بگویید من این همه وقت نگذارم برای سخنرانی و درس اخلاق » بعد از منبر چند نفر بازاری محضر ایشان آمدند و گفتند ما‌‌ می‌خواهیم آدم بشویم، چه کنیم؟ ایشان فرمودند: « من سه توصیه به‌ شما می‌گویم انجام بدهید اگر اثرش را دیدید بیایید درس جدید را به شما بدهم » یک. هر کجا بودید با شنیدنِ صدای اذان نماز اول وقت بخوانید، اگر به جماعت شد بهتر است. دو. در فروشِ جنس‌ به مردم به حداقلِ سود قانع باشید، یعنی به فکر خدمت به مردم باشید، نه جمع آوری ثروت. سه. متدینین سالی یک بار خمس می‌دهند. ولی شما ماهی یک بار دخل و خرج‌تان را از هم کم کنید، سودِ خالصی که برای شما می‌ماند یک پنجم آن را به مرجع تقلید خود بدهید. یکی از بازاری ها می‌گوید: « من تصمیمِ قطعی گرفتم این توصیه ها را عمل کنم، از ماه رجب شروع کردم به عمل به توصیه ایشان. در وسط ماه رمضان بود تو مسجد در حالِ خواندن نماز جماعت بودیم. یک دفعه دیدم چشمم باز شد چیزهای زیبا و عجیبی‌‌ می‌بینم که قبلاً نمی‌دیدم و بعد هم بارها و بارها باز این اتفاق برام افتاد ». [1] دو. علامه قاضی استاد اخلاقِ آیت الله بهجت و علامه طباطبایی فرمودند: « اگر کسی نمازهای واجبش را اولِ وقت خواند و به مقاماتِ عالی نرسید مرا لعن کند »[2] سه. آیت الله بهجت رضوان الله علیه فرمودند: « برای رسیدن به مقاماتِ عالیِ عرفانی فقط دو کار انجام بدهید، 1. ترک گناه در فکر و رفتار 2. مقیّد شدن به نمازِ اول وقت [3] این جور که بنده از گفتار این عارفان بزرگ متوجه شدم محال است کسی پیش خداوند به مقامات عالیه برسد بدون مقیّد شدن به نماز اول وقت. بیاییم تلاش کنیم نماز ما از اول وقت به تأخیر نیفتد [1] اکبر دهقان، هزار و یک نکته اخلاقی از دانشمندان، نکته 820. [2] کتاب زمزم عرفان، محمدی ری شهری، ص 85. [3] برای سالک، در اولین مرحله، عزم راسخ و مستمر بر ترک معاصی در اعتقادیات و عملیّات در تمام عمر ـ اگر چه هزار سال باشد ـ و نماز اول وقت، برای وصول به مقامات عالیه، کافی و وافی است. (کتاب زمزم عرفان، محمدی ری شهری، ص 83)
9 ؛ انقطاع الی الله بِسمِ اللّه الرَّحمنِ الرَّحیم سلام به شما معلم عزیز همه می‌دانیم که هنگامِ مرگ، روح از بدن ما خارج‌‌ می‌شود. این خروجِ روح برای بعضی ها مثلِ بوییدن گلِ خوشبو، شیرین و آسان است و برای بعضی ها ـ طبقِ روایات ما ـ مثل کندنِ پوستِ گوسفندِ زنده سخت و دردناک است. حالا یک سؤال بپرسم: « قبضِ روح من و شما چه جوری است؟ » جواب: چسب را اگر کف دست بچسبانیم، ‌ هنگام کندن راحت جدا می‌شود. اگر پشتِ دست باشد‌ هنگام کَندن چون به مویِ دست دلبستگی پیدا کرده جزّ و وِلزش بلند‌‌ می‌شود. من و شما هم اگر به دارایی خود مثل مقام، همسر فرزند و ثروت دلبسته باشیم قبض روح ما سخت‌‌ می‌شود. امام خمینی رضوان الله علیه در ابتدای تدریسِ شان همیشه این دعا را‌‌ می‌فرمودند: « إِلَهِی هَبْ لِی کمَالَ الِانْقِطَاعِ إِلَیک‏ »[1] خدایا من را از هر چه غیر از خودت هست قطع کن و بِبُر. دارایی دنیا داشته باشم ولی دلبسته‌اش نباشم. خدا دوست داشت ما دلبستگی نداشته باشیم و « اِنقطاع اِلی الله » داشته باشیم. به همین خاطر یک تمرینی را روزانه پنج بار برای « اِنقطاع اِلی الله » برای ما در نظر گرفت به نامِ نماز. در نماز، ما هم انقطاعِ جسمی داریم، هم انقطاع روحیِ و قلبی. مثلاً تا صدایِ اذان را شنیدی از دارایی‌ ات دل بِکَن، ارتباطت را با آن ها قطع کن و به سمت نماز برو. « تَکبیرةُ الإحرام » که‌‌ می‌گوییم دست ها را‌‌ می‌بریم بالا، عرفا فرمودند: معنای بالا بردن دست ها این است که هر چه دارایی دارم هر چه توجه دارم پشت سر‌‌ می‌اندازم ارتباطم را با آنها قطع‌‌ می‌کنم و به خداوند متصل‌‌ می‌شوم. [2] چرا در روایت فرمودند‌ هنگام نماز سر خود را این طرف و آن طرف نگردانید؟ [3] چرا گفتند با دیگری سخن نگویید؟ شاید به خاطر اینه که ما داریم تمرین « اِنقطاعِ اِلی الله »‌‌ می‌کنیم. چرا فرمودند وقتی ایستادید حتی مردمک چشم‌تان را این طرف و آن طرف نیندازید؟ چون انقطاعِ ما را کمرنگ‌‌ می‌کند. از ما خواستن که نماز ما با « حضور قلب » باشد. حضور قلب یعنی انقطاعِ قلب از غیر خداوند و اتّصالش به خدا. هر چه حضور قلب در نماز ما بیشتر باشد، این تمرینِ انقطاعِ قلبی بیشتر و بهتر انجام‌‌ می‌شود. امام خمینی رضوان الله علیه سال‌های سال نمازِ خوب خواندند و این تمرین را انجام دادند، در آخرِ عُمرشان که نوه ها یشان بیشتر شده بود ـ که به ظاهر دلبستگی بیشتر‌‌ می‌شود ـ مقام شان بالاتر رفته بود و قوه قضاییه و مقننه و مجریّه زیر دستشان بود و ثروت ایران به ظاهر زیر دست ایشان بود ؛ با این حال در وصیت نامه‌شان نوشتند: « با دلی آرام و روحی شاد و ضمیری امیدوار از خدمتِ شما مرخّص‌‌ می‌شوم »[4] یعنی این تمرین را بخوبی انجام دادند. ما هم بیایم فرصتِ نمازها را قدر بدانیم و « اِنقطاعِ اِلی الله » را در نماز خود تمرین کنیم. [1] قسمتی از مناجات شعبانیه [2] (میرزا جواد ملکی تبریزی، سرّ الصلاة، ص319) [3] (محمدی ری شهری، الصلاة فی الکتاب و السنة، ص 102) [4] مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، وصیت نامه سیاسی الهی امام خمینی رضوان الله علیه، ص 91.
10 ؛ مدال افتخار بِسمِ اللّه الرَّحمنِ الرَّحیم دعا‌‌ می‌کنم بنده و شما از امتحاناتِ الهی سربلند بیرون بیاییم. یک سؤال بپرسم: « دولت به کسانی که از امتحانِ آموزش و پرورش سربلند بیرون می‌آیند چه می‌دهد؟ حتماً جواب‌‌ می‌دهید: مدرک‌‌ می‌دهد ! سیکل، دیپلم، لیسانس، فوق لیسانس و دکترا » خداوند هم به کسانی که از امتحانِ تعلیم و تزکیه سربلند بیرون می‌آیند مدرک و مِدال می‌دهد ! می‌خواهم پنج تا از این مدال‌ها را با هم دوره کنیم: یک. عبودیّت: بعضی‌ها به مِدال « بندگی » می‌رسند. دو. نبوت: ۱۲۴ هزار نفر به مدال « نبوت » رسیدند. سه. رسالت: از بین آن ۱۲۴ هزار نفر، ۳۱۳ نفر بودند که مدال « رسالت » به گردن آویختند. چهار. خُلّت: از بین آن ۳۱۳ نفر حضرت ابراهیم علیه السلام بود که « خَلیلُ الله » شد و به مقام « خُلّت » رسید. یعنی دوستی ویژه با خداوند ! مقامِ نهایتِ صداقت و دوستی با خدا. پنج. امامت: و حضرت ابراهیم علیه السلام در آخر به مقام « امامت » هم رسید. امامان معصوم علیهم السلام فرمودند: علت اینکه حضرت ابراهیم علیه السلام، « خَلیلُ الله » شد پنج خصلت خوب در ایشان بود ! یعنی غیر مستقیم به ما یاد می‌دهند که اگر این خصلت‌ها را در خود تقویت کنیم به آن مقام نزدیک می‌شویم ! یک. یک بار نشد کسی از او حاجتی بخواهد و او بتواند و برآورده نکند « کسی از او درخواستی داشته باشد بتواند انجام دهد ولی دست رد به سینه او بزند » [1] دو. خیلی اهل اطعامِ طعام بود ؛ خیلی سُفره‌دار بود، و حتی کافر را از سرِ سفره خودش رد نمی‌کرد ! سه. شب که مردم در خوابِ ناز بودند، بلند می‌شد به قنوت، قیام و سجده مشغول‌‌ می‌شد. یعنی اهل نماز شب بود ! من و شما هم حداقل دو رکعت قبل از خواب، نماز شب بخوانیم، یا فردایش دو رکعت نمازِ « شَفع » را با نیّت قضا بخوانیم. [2] چهار. اهل سجده طولانی بود و زیاد سجده می‌کرد [3] به طوری که لحظه قبضِ روحش هم در سجده بود. ما هم سعی کنیم ذکرهای سجده‌های نمازهای فُرادا و نمازهای مستحبی‌ را طولانی کنیم. مستحب است سه بار یا هفت بار ذکرِ سجده را تکرار کنیم. پنج - بر محمد و اهل بیت او علیهم السلام زیاد « صلوات » می‌فرستاد. [4] خداوند نمازِ ما را قرینِ با صلوات قرار داده است. در اذان و اقامه نام پیامبر صلی الله علیه و آله برده می‌شود، « صلوات » می‌فرستیم. در تشهد همین طور، در قنوت یکی از دعاهای خوب « صلوات » است. به ما فرمودند: در رکوع و سجده‌تان « صلوات » بفرستید و یکی از تعقیباتِ سفارش شده بعد از هر نمازی صلوات بر محمد و آل محمد است. آیا متوجه شدید از این پنج ویژگی حضرت ابراهیم علیه السلام، سه تای آن ارتباطِ مستقیم با عبادت خداوند داشت؟؟ ! ما هم با تقویت این خصلت‌ها به مقام دوستی خداوند نزدیک بشویم. [1] (عیون أخبار الرضا علیه السلام، ج‏2، 76) [2] ‏ (علل الشرائع، ج‏1، 35) [3] (علل الشرائع، ج‏1، 34) [4] (علل الشرائع، ج‏1، 34)
11 ؛ نقطه شروع بِسمِ اللّه الرَّحمنِ الرَّحیم سلام به شما معلمِ موفق معلمِ موفق اهلِ حساب و کتاب هست مثلاً این کتاب چند درس دارد؟ در چند هفته باید تدریس بشود؟ کدام درس وقتِ بیشتری‌‌ می‌طلبد؟ کدام درس سریع تر گفته بشود؟ بازاری موفق هر روز محاسبه می‌کند که امروز چقدر پول به حساب بانکی ام ریخته شده است؟ چه مبلغی چک دارم؟ چقدر طلبکار هستم و چقدر بدهکار؟ خداوند در قرآن سوره حشر می‌فرماید: مؤمنِ موفق اهل محاسبه است. « یا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ لْتَنْظُرْ نَفْسٌ ما قَدَّمَتْ لِغَدٍ »[1] محاسبه‌‌ می‌کند که امروز چقدر حسنات برای قیامت فرستادم و چقدر سیئات؟ امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند: حَاسِبُوا أَنْفُسَکمْ‏ قَبْلَ‏ أَنْ تُحَاسَبُوا. [2] « از خودتان حساب بکشید قبل از اینکه روز قیامت از شما حساب بکشند » یعنی اهل محاسبه‌ی نفس باشید. حالا یک سؤال؟ من دوست دارم اهل محاسبه باشم. شما بگویید محاسبه‌ی نفس را از چه چیزی شروع کنم؟ جواب: از آن چیزی که خداوند روز قیامت محاسبه را از آن شروع‌‌ می‌کند. « أَوَّلَ مَا یحَاسَبُ بِهِ الْعَبْدُ الصَّلَاةُ »[3] محاسبه‌ی روزانه‌ی نماز داشته باشم. قرائتِ نماز من صحیح است یا نه؟ پیش قاریِ قرآن یا امام جماعت خوانده ام تا از صحیح بودن آن مطمئن شوم؟ از احکامِ نماز چقدر می‌دانم؟ نماز من اول وقت است یا هر وقت شد؟ نماز من با فرصت وآرامش است یا با سرعت و نوک کلاغی؟ نمره‌ی حضور قلب من در نماز چند است؟ اهل تعقیباتِ نماز هستم یا وقتی سلام نماز را دادم مثل فنر از جا کَنده می‌شوم و فرار‌‌ می‌کنم؟ آیا نمازِ من به مرحله‌ی قبولی‌‌ می‌رسد یا موانع قبولی را انجام‌‌ می‌دهم؟ حرام خواری، حرام گویی مثلِ غیبت، نگاه بد به پدر و مادر و والدین آزاری، همسر آزاری، قهرِ با برادر دینی دارم یا ندارم؟ نماز را سالم به روز قیامت‌‌ می‌رسانم یا نه؟ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند: هر کسی ایستگاه اول را در روز قیامت راحت رد کند « فَمَنْ أَجَابَ فَقَدْ سَهُلَ عَلَیهِ مَا بَعْدَهُ »[4] ایستگاه‌های بعدی روز قیامت را با سرعت زیادی رد‌‌ می‌کند. پس دقت کنیم که اهل محاسبه‌ی نماز خود باشیم. [1] سوره حشر، آیه 18. [2] (تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ص 236) [3] (الکافی، ج‏3، 268) [4] (جامع الأخبار، ص 73)
12 ؛ مس یا طلا؟ بِسمِ اللّه الرَّحمنِ الرَّحیم می‌خواهم یک سؤال ساده از شما بپرسم تا مقدمه ای بشود یک حدیثی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله درباره نماز را بهتر بفهمیم؟ دو دانش آموز هستند که اولی اهلِ مطالعه و دومی بدون مطالعه. آیا پایانِ سال نمره‌ای که به این دو می‌دهید، با هم برابر است؟ حتماً می‌گویید: هرگز ! نمره اولی بالاتر است ! خداوند در سوره مبارکه زُمر می‌فرماید: « قُلْ هَلْ یسْتَوِی الَّذینَ یعْلَمُونَ وَ الَّذینَ لا یعْلَمُون‏ »[1] آیا کسانی که می‌دانند با کسانی که نمی‌دانند برابرند؟ ! ببینید مس یک نوع فلز است، طلا هم یک نوع فلز است، اما قیمت این کجا و قیمت آن کجا؟ ! جاهل نماز می‌خواند، عالِم هم نماز می‌خواند ؛ اما پاداشِ این کجا و پاداشِ آن کجا؟ ! یکی از ملاک‌های مهمّ خداوند برای دادنِ پاداش ـ مثلاً پاداش نماز ـ عِلم است. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می‌فرماید: عالمی دو رکعت نماز می‌خواند مثلاً دو دقیقه وقت می‌گذارد ؛ خداوند پاداشی که به ایشان می‌دهد برتر است از هفتاد رکعتی که هفتاد دقیقه جاهل وقت می‌گذارد و آن را می‌خواند. امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند: « رَکعَتَانِ مِنْ عَالِمٍ خَیرٌ مِنْ سَبْعِینَ رَکعَةً مِنْ جَاهِل‏ » [2] از این حدیثِ شریف سه نکته خدمت تان عرض می‌کنم: یک. منظور از عِلم در اینجا علم ریاضی و فیزیک و علوم متداولِ جامعه نیست. علمِ دین است ! علمِ آیات و روایات است ؛ اینکه احکامِ الهی را بهتر بفهمیم و روایات را بهتر درک کنیم. دو. برای دریافتِ این علم لازم نیست حتماً وارد حوزه علمیه شویم یا مثلاً عمامه روی سرمان باشد تا به آن پاداش برسیم. شما در کنار کارهای روزمره‌تان می‌توانید اطلاعاتِ دینی خود را افزایش بدهید و از این پاداش بهره‌مند شوید. سه. یکی از مهمترین علومی که ما باید یاد بگیریم و در پاداش نماز ما تأثیر گذار است ؛ علمِ به خود نماز است. یادگیری آدابِ نماز، اسرار نماز و احکام نماز است. بفهمیم که این نماز با روحِ ما چه می‌کند و چه تأثیراتی دارد؟ ! و ما در نماز چه حالت‌هایی باید داشته باشیم؟ برای اینکه اطلاعاتِ نمازتان افزایش پیدا کند، سه کتاب به شما معرفی می‌کنم: یک. کتاب « تفسیرِ نماز »[3] از استاد قرائتی دو. کتاب « چگونه یک نماز خوب بخوانیم؟ »[4] از استاد پناهیان سه. کتاب دو جلدی « شناخت نامه‌ی نماز » [5] از آیت الله محمدی ری‌شهری که آیات و روایات نماز را خیلی زیبا و دسته‌بندی شده در این کتاب جمع آوری کرده است. سعی کنیم علم ِخود را بالا ببریم تا پاداش ما در نزد خداوند بالاتر باشد. [1] سوره زمر، آیه 9. [2] بحار الأنوار، ج‏1، ص 208. [3] چاپ انتشارات ستاد اقامه نماز. [4] چاپ انتشارات بیان معنوی. [5] چاپ انتشارات دارالحدیث.
13 ؛ بنده خوب خدا بِسمِ اللّه الرَّحمنِ الرَّحیم سلام به شما معلّم عزیز. شما بنده‌ی خوب خدا. همان طور که می‌دانید ما سه جا در نماز از بندگی خداوند حرف می‌زنیم. در سوره حمد « إِیاک نَعْبُد » ما فقط بنده تو هستیم. در تشهد نماز « أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُه‏ » ؛ شهادت می‌دهیم که پیامبر عبد و بنده خداوند بود. در آخرِ نماز هم سلام می‌دهیم به بندگان نیکوکار خدا. « السَّلَامُ عَلَینَا وَ عَلَى عِبَادِ اللَّهِ الصَّالِحِین‏ ». یکی از فایده‌های نماز این است که روزانه بارها و بارها به ما یادآوری می‌کند که سعی کن بنده‌ی خداوند باشی. یک سؤال: واژه عَبد ـ یعنی بنده ـ دقیقاً به چه معناست؟ نشانه‌های بنده واقعی خداوند چیست؟ امام صادق علیه السلام به شخصی به نام « عُنوانِ بصری » فرمود: « بنده خداوند » سه ویژگی مهم دارد: [1] یک. اعتقاد دارد تمام دارایی‌اش ـ یعنی جان و مالش ـ برای خداست. خودش را مالک آنها نمی‌داند، به همین خاطر به خاطر دارایی‌هایش هیچ گاه بین مردم فخر فروشی نمی‌کند. همین جور که رئیس بانک از ثروتِ زیادی که در گاو صندوقش دارد فخرفروشی نمی‌کند ـ چون خودش را مالک نمی‌داند ـ بنده‌ی خداوند هم به خاطر صورتِ زیبایی که خداوند به او داده، و ثروت زیادی که خداوند به او داده هیچ گاه فخر فروشی نمی‌کند، چون خودش را مالکِ اصلی نمی‌داند. و از آن مال و از آن جان در راهی که خداوند گفته خرج می‌کند چون خودش را مالک نمی‌داند. خدا می‌گوید: صدقه دهید ! خمس دهید ! ‌‌ می‌گوید: چشم ! خدا می‌گوید: چشمت را به این منظره نینداز ! با گوش‌هایت به این موسیقی گوش نده ! با پایت به این مجلس گناه نرو ! چون خودش را مالکِ بدن خودش هم نمی‌داند به راحتی می‌گوید: چشم ! دو. اعتقاد دارد برنامه‌ریز اصلی زندگی‌اش خداست به همین دلیل اگر تقدیرِ خداوند، قضا و قدر خداوند، برنامه زندگی ایشان را به هم ریخت، او به هم نمی‌ریزد ؛ اعصابش خُرد نمی‌شود. مثلاً مصیبتی در زندگی‌اش آمد که برنامه زندگی‌اش را دچار تلاطم کرد، ماشینش بدون اینکه مقصّر باشد آتش گرفت، خانه‌اش خراب شد، همسر یا فرزند یا نزدیک‌ترین افرادش ـ که برنامه‌ریزی داشت مثلاً چهل پنجاه سال با او زندگی کند ـ زودتر از دنیا رفت، به مصیبتی در مالش یا جانش مبتلا شد، این‌ها را به آسانی صبر و تحمل می‌کند ! چرا؟؟ چون مدبّر اصلی را او می‌داند. سه. اعتقاد دارد برای تکِ تکِ لحظاتش و برای تک تک کارهایش باید در نزدِ خداوند که مالکِ اوست پاسخگو باشد ؛ به همینِ خاطر تمام همّت و تمام وقتش را در انجام درست وظایفش ـ یعنی واجبات ـ و ترک کردن آنچه خداوند نمی‌پسندد ـ یعنی حرام‌ها ! ـ می‌گذارد. به همین دلیل در وقتش بسیار بخیل است و به راحتی وقتِ گرانبهایش را هدر نمی‌دهد. سعی کنیم « إِیاک نَعْبُد » را با توجه بیشتری در نماز بگوییم و همیشه بنده خوبی برای خداوند باشیم. [1] (بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج‏1، ص : 225)
14 ؛ شمش طلا بِسمِ اللّه الرَّحمنِ الرَّحیم سلام به شما معلمِ عزیز می‌خواهم یک مثال فرضی با هم بزنیم برای اینکه یک حدیثِ امیرالمؤمنین علیه السلام را بهتر درک کنیم. فرض می‌کنیم رویِ باجه‌ی بانک شِمش‌های یک کیلویی طلا گذاشتند و آموزش و پرورش به ما می‌گوید که شصت و سه ثانیه وقت داری تا هر چه شمش طلا توانستی برداری و این هزینه یک سال زندگی‌ات باشد ! خوشحال‌‌ می‌شویم‌‌ می‌گوییم: « خیلی خوب است ». اگر بگوید هزینه ده سال آینده ات باشد می‌گوییم بد نیست ! اما اگر بگوید حقوقِ تا آخرِ عمرت ـ صد سال آینده ات ـ همین شصت و سه ثانیه طلا جمع کردن باشد اعتراض‌‌ می‌کنیم هزینه ما خیلی بیشتر از این است. آقا امیرالمؤمنین علیه السلام از نوجوانی تا شصت و سه سالگی یک بار هم نماز شب‌ ایشان ترک نشد حتی در شب سخت و سردِ جنگ صفین یعنی شب « لَیلَةُ الْـهَریر ». [1] طبق آیه‌ی 20 سوره‌ی مبارکه مزّمل بعضی شب ها یک دوم، بعضی شب ها یک سوم و بعضی شب ها دو سوم شب را به نماز و عبادت‌‌ می‌ایستادند. [2] حضرت پانصد نخل خرما داشتند عادت داشتند کنارِ هر نخل خرمایی دو رکعت نماز‌‌ بخوانند. [3] در آخر عُمر که حاکمِ مسلمین هم بودن و مشغله شان زیاد بود در شبانه‌روز هزار رکعت نماز‌‌ می‌خواندند. [4] فرمودند: حتی یک بار نشد در بین الطلوعین بخوابم. بعد از نماز صبح تا طلوع آفتاب یا ذکر یا استغفار یا قرآن داشتم. [5] در نماز مستحبی گاهی اوقات آن قدر در رکوع‌‌ می‌ماندند که « یَرْکعُ فَیسِیلُ‏ عَرَقُهُ‏ » عرق از صورت مبارک ایشان را زمین‌‌ می‌چکید[6]، نمره‌ی حضور قلب‌شان در تمام نمازهای طول عمرشان بیست بود نه 99/19. هنگام راه رفتن، آبیاری کشاورزی، لب‌شان یا به ذکرِ خداوند یا تلاوت آیاتِ قرآن مشغول بود. با این حال در محراب عبادت حضرت ایستاد و ‌های های اشک ریخت و با صدای حزین فرمودند: « آهِ‏ مِنْ‏ قِلَّةِ الزَّادِ وَ طُولِ الطَّرِیقِ وَ بُعْدِ السَّفَرِ وَ عَظِیمِ الْمَوْرِدِ »[7] آه از کمی توشه و درازى راه آخرت و دورى سفر و عظمت جایى که وارد مى شویم ! با شست و سه سال شمشِ طلایِ عبادت جمع کردن آخرتِ بی نهایت خودم را چگونه اداره کنم؟ اینها را برای این نگفتم که من و شما، نماز و عبادت‌مان مثل امیرالمؤمنین علیه السلام بشود چون نه خداوند چنین عبادتی را از ما خواسته و نه ما‌‌ می‌توانیم چنین عبادتی انجام بدهیم. منظور بنده از بیان حالات امیرالمؤمنین علیه السلام این دو نکته بود: یک. به چهار بار صدقه دادن و دو تا نمازِ مستحبی، یک مقدار مسجد رفتن برای نماز اول وقت و... غرور ما را نگیرد اینها عبادتی نیست در مقابل عبادت امیرالمؤمنین. دو. اگر نمی‌توانیم به قلّه‌ی عبادت امیرالمؤمنین علیه السلام برسیم، حداقل بی تفاوت نباشیم. سعی و تلاش کنیم کیفیّت و کمیّت نماز ما را بهتر بشود، یعنی اگر فرصتی داریم در طول شبانه روز یک برنامه بریزیم برای نماز مستحبی و برای ذکر و دعا. ان شاءالله از شیعیان و دوستداران امیرالمؤمنین علیه السلام محشور بشویم [1] عَن ابنِ عباس : وَ لَمْ یتْرُک صَلَاةَ اللَّیلِ قَطُّ، حَتَّى لَیلَةَ الْهَرِیرِ. (إرشاد القلوب إلى الصواب، ج ‏2) [2] إِنَّ رَبَّک یعْلَمُ أَنَّک تَقُومُ أَدْنى‏ مِنْ ثُلُثَی اللَّیلِ وَ نِصْفَهُ وَ ثُلُثَهُ وَ طائِفَةٌ مِنَ الَّذینَ مَعَک‏... (یقیناً یکی از این یاران پیامبر که در این آیه توصیف شده اند امیرالمؤمنین علیه السلام بوده است. [3] (بحارالانوار ج 41 ص 15) [4] ٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ قَالَ : إِنَّ عَلِیاً فِی‏ آخِرِ عُمُرِهِ یصَلِّی فِی کلِّ یوْمٍ وَ لَیلَةٍ أَلْفَ رَکعَةٍ. (بحارالانوار ج 41 ص 24) [5] مجله مبلغان، شماره 71، مقاله ی گزارشات لحظه به لحظه از شهادت امام علی علیه السلام. [6] عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ قَالَ : کانَ عَلِی یرْکعُ فَیسِیلُ‏ عَرَقُهُ‏ حَتَّى یطَأَ فِی عَرَقِهِ مِنْ طُولِ قِیامِهِ. (بحار الأنوار، ج‏82، 110) [7] (نهج البلاغة، حکمت 77)
15 ؛ سنت پیامبر بِسمِ اللّه الرَّحمنِ الرَّحیم یکی از ویژگی‌های بندگان خوب خداوند این است که علاوه بر واجبات به مستحبّات هم اهمیت می‌دهند. دو تا از مستحباتِ سجده که نسبت به آن بی‌توجهی می‌شود را با هم مرور می‌کنیم: یک. امام جماعت مسجدی بودم. بعد از نماز جوانی آمد، گفت: چرا مُهر امام جماعت ها بزرگ است و مُهر نمازگراران دیگر کوچک؟ ! اگر در اینترنت عکس نماز علماء را جستجو کنیم مثل آیت الله بهجت و امام خمینی رضوان الله علیهما می‌بینید که مُهرهایشان بزرگ است ! به او گفتم: چون مستحب است تمام پیشانی را بر خاک یا چیزی که سجده بر آن صحیح است بگذاریم. [1] پیشنهاد بنده به شما این است که در سجاده‌ی نمازِ ‌تان مُهرِ بزرگ بگذارید. اگر خواستید برای نمازخانه مدرسه یا مسجدی مُهر تهیه کنید، سعی کنید مُهر بزرگ انتخاب کنید. اگر خیلی هم بزرگ نیست حداقل از مُهرهای کوچک یک مقداری بزرگتر باشد تا این مستحب را هم غیر مستقیم به آنها آموزش داده باشیم. دو. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند: « لا صَلاةَ لِمَن لا یُصیبُ أنْفُهُ مِنَ الأَرضِ ما یُصیبُ الجَبین‏ »[2] کسی که در نماز بینی‌اش را بر خاک یا چیزی که سجده بر آن صحیح است نگذارد، نمازش صحیح است، ولی به عنوان نماز کامل در درگاه خداوند پذیرفته نمی‌شود ! نمازش یک نقص جزئی دارد ! علماء و مراجع را اگر دیده باشید می‌بینید به این مستحب اهمیت زیادی می‌دهند. مثلاً امام خمینی رضوان الله علیه در نوفل لوشاتو امام جماعت بود ؛ جمعیت زیادی پشت سر ایشان نماز می‌خواندند. مُهرها کم بود ! ایشان به علت اینکه ممکن بود مُهر به همه نمازگزاران نرسد، مُهر اول را برداشت و به جای مُهر دوم از برگ درخت استفاده کردند [3]، که این مستحب را ترک نکرده باشند ! [4] یادمان باشد ! گذاشتن بینی بر خاک سنت پیامبر است. سعی کنیم این سنت را ترک نکنیم. [1] عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ قَالَ : الْجَبْهَةُ إِلَى الْأَنْفِ أَی ذَلِک أَصَبْتَ بِهِ الْأَرْضَ فِی السُّجُودِ أَجْزَأَک وَ السُّجُودُ عَلَیهِ کلِّهِ أَفْضَلُ. (تهذیب الأحکام، ج‏2، ص298) [2] محمدی ری شهری، شناخت نامه نماز، ج‏1، ص 358. [3] سجده بر برگ درختان صحیح است. [4] موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، امام و دفاع مقدس، ص30.
16 ؛ حقوق هفتاد برابر بِسمِ اللّه الرَّحمنِ الرَّحیم یک سؤال از‌ شما‌‌ می‌پرسم؟ اگر آموزش و پرورش اعلام کند هر معلّمی عطر زده وارد کلاس شود حقوقش هفتاد برابر می‌شود آیا آن معلم عطر می‌زند؟ آیا می‌شود روزی فراموش کند عطر بزند؟ فکر می‌کنید چند درصد از معلمان عطر می‌زنند؟ به نظر بنده صد در صد ! چون به دو چیز را اطمینان دارد. یک. هفتاد برابر بودن حقوق را درک می‌کند که چقدر زیاد می‌شود ! دو. به گفته آموزش و پرورش اعتماد دارد. جایی این سخنرانی را انجام دادم یکی از معلمان گفت اگر هر روز با عطر وضو بگیریم و وارد کلاس بشویم‌‌ باز سود می‌کنیم ! ! امام صادق علیه السلام فرمودند: خداوند قول داد « صَلَاةُ مُتَطَیبٍ » یک نماز با عطر را خداوند هفتاد برابر یک نمازی که قبلش عطر نزده باشی پاداش بیشتری به شما‌‌ می‌دهد ! [1] چرا بعضی از ما کوتاهی می‌کنیم؟ ! آیا تفاوت هفتاد برابری را درک نمی‌کنیم؟ ! یا به وعده خداوند اطمینان نداریم؟ ! در حالی که خداوند خلاف وعده‌اش عمل نمی‌کند. « إِنَّ اللَّهَ لا یخْلِفُ الْمیعاد »[2] اسلام با احکامِ نماز دوست داشته ما خوشبو باشیم و حداقل روزانه پنج بار عطر بزنیم. امام خمینی رضوان الله علیه قبل از نماز صبح، ظهر، عصر، مغرب و عشا عطر می‌زد. حتی موقعی که در نجف بودند ۱۵ تا ۲0 تا پله باید می‌رفتند بالای پشت بام آنجا نمازشان را می‌خواندند همراه با خودشان شیشه عطرشان را می‌بردند تا قبل از نماز عطر زده باشند. [3] حضرت زهرای مرضیه علیها السلام در ساعات آخر عمر شریفشان بسیار بدنشان رنجور و ضعیف شده بود و بسیار درد می‌کشیدند و نمی‌توانستند به راحتی حرکت کنند، به اسماء فرمودند: « هَاتِی طِیبِی الَّذِی أَتَطَیبُ بِهِ » آن عطری را که قبل از نماز با آن خودم را خوشبو می‌کنم بیاور‌‌ می‌خواهم عطر بزنم و برای نماز خودم را آماده کنم. [4] حالا‌‌ می‌خواهم سه نکته ‌خدمت‌تان عرض کنم: یک. سعی کنیم عطری که استفاده می‌کنیم ملایم باشد و تند نباشد. چون بعضی‌ها نسبت به این عطرها حساسیت دارند و اذیت می‌شوند. مواظب باشیم مؤمنین را اذیت نکنیم ! دو. خانم‌ها در خانه عطر استفاده کنند و بیرون از خانه جایی که نامحرم با آنها در ارتباط است بویِ خوش به مشام آنها می‌رسد، فرمودند این کار را نکنند. [5] سه. امام صادق علیه السلام به محلِ سجده خود عطر می‌زدند. [6] یعنی اسلام دوست دارد بوی خوش کنار نماز باشد. یعنی یک حسّ خوشایندی ما از نماز خود داشته باشیم ! وقتی به سجده می‌رویم دوست داشته باشیم سجده‌های ما طولانی‌تر باشد. حالا در نمازخانه‌ مدارس چه اتفاقی می‌افتد؟ وقتی سر را به سجده می‌گذاریم بوی بدِ جوراب دانش آموزان را اذیت می‌کند ! پیشنهاد ما این است که به دانش آموزان بگوییم قبل از ورود به نمازخانه پایشان را بشویند و جوراب‌شان را داخل جیب بگذارند. اگر بتوانیم عطر یا حداقل گلابی به سر و صورت آنها بپاشیم، آن حسّ خوشایند نماز را توانستیم در آنها ایجاد کنیم. بیاییم پاداش هفتاد برابری استفاده از عطر در نماز را دست کم نگیریم ! [1] قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ : صَلَاةُ مُتَطَیبٍ أَفْضَلُ مِنْ سَبْعِینَ صَلَاةً بِغَیرِ طِیبٍ. (الکافی، ج‏6، 511) [2] سوره آل عمران، آیه 9. [3] سرگذشت های ویژه از زندگی امام خمینی، ج3، ص 29 و 30. [4] (بحار الأنوار، ج‏43، ص 185) [5] (وسائل الشیعة، ج ‏20، ص 161) [6] (طبرسی، مكارم الأخلاق، ص : 42)
17 ؛ بندگی کن بِسمِ اللّه الرَّحمنِ الرَّحیم همه ما می‌دانیم که ما مسلمان‌ها در شبانه روز حداقل ده بار می‌گوییم خدایا ما بنده توییم « إِیاک نَعْبُد »[1] فقط بنده تویم. امیرالمؤمنین علیه السلام مناجات می‌کرند، اشک می‌ریختند، می‌فرمودند: « مَوْلَای یا مَوْلَای أَنْتَ الْمَوْلَى وَ أَنَا الْعَبْدُ »[2] من بنده‌ام و تو ارباب منی. اصلاً یکی از فایده‌های نماز ـ که خداوند آن را برای ما واجب کرد ـ این است که ما به خودمان و به دیگران اعلام کنیم که بنده خداوند هستیم. حالا به این سؤال پاسخ بدهیم؟ وقتی وارد نماز می‌شویم چقدر این حس به ما دست می‌دهد که یک سرباز صفری هستیم که در مقابل فرمانده کلِ نیروهای عالم ایستاده ایم؟ بسیاری از مستحبّات و مکروهات کارشان این است به ما یادآوری کنند که تو در ظاهر عبد خدایی. به ما تلقین کنند در باطن سعی کن عبدِ خداوند باشی. چند مورد از این مستحبات و مکروهات را با هم دوره می‌کنیم: فرمودند: انگشتانت را نشکن، با انگشتانت بازی نکن ! [3] وقتی در نماز ایستادی دستت را رها نکن، مشت نکن، دستت را آرام و بدونِ حرکت قرار بده ! مثل یک سربازی که در مقابل فرمانده‌اش دستش را رها نمی‌کند. به ما فرمودند: با سر و ریشت بازی نکن ! [4] اصلاً با هیچ چیزی بازی نکن ! با انگشتر، با دسته کلید، با موبایل و... [5] بعضی‌ها وقتی موبایلشان زنگ می‌خورد وسط نماز برمی‌دارند جلوی دهان قرار می‌دهند و می‌گویند: « مالِکِ یَوْمِ الدِّین، اِیّاکَ نَعْبُدُ و.. » یعنی به او اعلام‌‌ می‌کنند من دارم نماز می‌خوانم ! این هم بی‌ادبی است ! به پاسِ حرمتِ حیّ خطاپوش * قبل از نماز، موبایلت را بکن خاموش ! چون هیچ سربازی در مقابل فرمانده‌اش جرأت نمی‌کند موبایلش را از جیبش در بیاورد. فرمودند: « وَ لا تَتَجَّشَأْ » آروغ نزن ! این بی‌ادبی است ! [6] فرمودند: اگر نتوانستید جلوی خمیازه‌ات را بگیری دستت را جلوی دهانت قرار بده تا ادبِ در مقابل پروردگار را حفظ کرده باشی. یکی از مکروهات نماز این است که انسان با پیراهنی که دکمه‌های آن باز است نماز بخواند. [7] قشنگ و مؤدبانه در مقابل خداوند بایستیم و سعی کنیم آداب نماز را با دقت بیشتری انجام بدهیم. [1] سوره حمد، آیه 4. [2] مناجات امیرالمؤمنین علیه السلام در مسجد کوفه. [3] (بحار الأنوار، ج 81، ص 202) [4] همان. [5] (بحار الأنوار، ج 81، ص 205) [6] همان. [7] توضیح المسائل (المحشی للامام الخمینی)، ج1، ص 478، مسأله 865.
18 ؛ لباس تمییز بِسمِ اللّه الرَّحمنِ الرَّحیم دعا‌‌ می‌کنم فکر و دل ما از هر آلودگی پاکِ پاک باشد و تمیزِ تمیز باشد. یکی از آداب نماز این است که با تمیزترین لباس خود نماز بخوانیم و نماز خواندن با لباسِ کثیف کراهت دارد. چرا این‌قدر سفارش شده لباس‌های تمیزِ خود را‌ هنگام نماز خواندن بپوشیم؟ یک. امام سجاد علیه السلام فرمودند: نمازگزار در پیشگاه خداوند ایستاده [1]، در محضر خداست و به مهمانیِ خداوند وارد شده است ! بعضی از آدم‌ها یک مهمانیِ خاص یا یک عروسی دعوت می‌شوند تمیزترین لباس‌هایشان را می‌پوشند، لباس‌های قَشنگِ شان را می‌پوشند. ولی موقعی که می‌خواهند به مهمانی خداوند بروند و نماز بخوانند لباس‌های جَفنگِ شان را می‌پوشند ! خیلی برایشان مهم نیست که لباس تمیز باشد یا نباشد. اما ما‌‌ می‌بینیم که حضرت زهراء علیها السلام بهترین و تمیزترین لباس شان را مخصوص نماز قرار دادند. در ساعات آخر عمرشان که خیلی درد داشتند و توانِ حرکتی نداشتند به اسما فرمودند: آن لباس مخصوص نمازم را بیاور‌‌ می‌خواهم نماز بخوانم. [2] پس معلوم می‌شود توجه داشتند که بهترین و تمیزترین لباسشان برای نماز باشد ! پس نماز، شرکت در مهم‌ترین مهمانی ِعالم است و انسان ها در مهمانی‌های مهمّ تمیزترین لباسشان را می‌پوشند. دو. قرآن می‌فرماید: « یُسَبِّحُ لِلّهِ ما فِی السَّماواتِ و ما فِی الاَرض » ؛ تمام آنچه در آسمان‌ها و زمین است تسبیح خداوند را بجا می‌آورند. امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند: لباسِ نمازگزار تا وقتی او در نمازش باشد همراه با او تسبیح خداوند را بجا می‌آورد. [3] پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند: « وقتی لباس چرک می‌شود، دیگر تسبیح خداوند را نمی‌گوید ». [4] ما لباسِ تمیز می‌پوشیم تا لباس ما هم همراه با ما تسبیح خداوند را بجا بیاورد و از لحاظِ روحی و از لحاظِ معنوی این خیلی مهم است و در ما هم تأثیرگذار است. علماء نسبت به این مستحب خیلی حساس بودند. دکترِ مخصوص امام می‌گوید: ایشان را در بیمارستان عمل کردیم بعد از عمل لباس ایشان یک مقداری کثیف شده بود، فرمودند: لباس تمیز سفیدی بیاورید‌‌ می‌خواهم نماز بخوانم. با اینکه ابزار مختلف پزشکی به بدن‌شان وصل بود، با همه سختی‌ها لباس‌شان را عوض کردند و با لباس تمیز « اللَّهُ‏ أَکبَر » نماز را گفتند. [5] من و شما هم دقت کنیم لباس‌های تمیزمان را برای نماز بگذاریم. مثلاً مردها یک پیراهنِ سفید تمیز مخصوص نماز داشته باشند. خیلی از خانم‌ها چادر زیبایی مخصوص نمازشان قرار داده‌اند که این بسیار خوب است. موفق باشید. [1] (بحار الأنوار، ج‏3، ص 321) [2] (بحار الأنوار، ج‏43، ص 185) [3] إنَّ الإِنسانَ إذا کانَ فِی الصَّلاةِ فَإِنَّ جَسَدَهُ و ثیابَهُ و کلَّ شَی‏ءٍ حَولَهُ یسَبِّحُ. (بحار الأنوار، ج ‏79، ص 213) [4] (میزان الحکمة، ج ‏12، ص 265) [5] حسن عارفی، طبیب دل ها، ص310 و 311.
19 ؛ کوه دماوند بِسمِ اللّه الرَّحمنِ الرَّحیم از خداوند می‌خواهم بهترین پاداش ها را برای زحمتی که برای تعلیم تربیت دانش آموزان‌‌ می‌کشید به شما عطا کند. می‌خواهم برای بهتر فهمیدن یک حدیث از پیامبر صلی الله علیه و آله یک مثال بزنم: احمد و محمد هر دو معلم هستند یک درس را در یک زنگ تدریس می‌کنند. آموزش و پرورش به احمد در مقابل تدریسش یک کیلو طلا می‌دهد، او خیلی خوشحال می‌شود. وقتی می‌بیند آموزش و پرورش به محمد به اندازه کوهِ دماوند طلا داده است، بُهت زده نگاه می‌کند ! این همه تفاوت پاداش برای یک کارِ مساوی؟ ! ! پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند: دو نفر از امت من نماز می‌خوانند و رکوع و سجده آنها مثل هم هست یعنی ظاهر نمازشان مثل هم است، تفاوت پاداش این‌ها مانند تفاوتِ زمین با آسمان می‌ماند ! [1] چه چیزی باعث می‌شود این قدر تفاوتِ در پاداشِ عملی که به ظاهر مثل هم است صورت بگیرد؟ دو علتش را بیان‌‌ می‌کنم: یک. احمد نماز فُرادا می‌خواند، محمد در نماز جماعتی شرکت می‌کند که تعداد نفراتش بیشتر از ده نفرند. جبرئیل به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله عرض کردند: « چنین نماز جماعتی آن قدر ثواب دارد که اگر تمام دریاها را مرکّب کنند تمام درخت‌ها را قلم، جن و انس و فرشتگان هم نویسنده بشوند ؛ پاداشِ یک رکعتش را هم نمی‌توانند بنویسند ! »[2] از امام صادق علیه السلام پرسیدند: مسجدِ محل ما نماز جماعتش مختصر است ـ مثلاً فقط واجبات را می‌خوانند ـ ولی من در خانه نماز مفصل می‌خوانم مثلاً بعد از حمد یک سوره بلند می‌خوانم، قنوتم بسیار طولانی است، ـ مثلاً دعای کمیل را در قنوتم می‌خوانم ! ـ ذکر رکوع و سجده را هفت بار‌‌ می‌گویم. حالا به نظر شما کدام نماز را انتخاب کنم بهتر است؟ حضرت فرمودند: در نماز جماعت مسجدتان شرکت کنید. این مختصری است که از مفصّلِ تو پاداشش بیشتر است. [3] دو. احمد در صفِ دوم نماز جماعت می‌ایستد و محمد در صف اول. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند: فضیلت صف اول بر صف دوم نماز جماعت مانند برتریِ من است بر امتم. [4] خُب مشخص است که پیامبر اکرم مثل کوه دماوند است که پُر از طلا باشد، همه امّت با هم به اندازه یک کیلو طلا نمی‌شویم ! حضرت فرمودند: اگر مردم پاداشِ صفِ اول نماز جماعت را می‌دانستند همه هجوم می‌آوردند ؛ چون مؤمنین با هم دعوا نمی‌کنند و حاضر هم نبودند از این پاداش بگذرند کار را به قرعه کشی واگذار می‌کردند. [5] پیشنهاد می‌کنم روایات نماز را مطالعه کنیم و آن کارهایی که پاداش نماز را بالاتر می‌برد یاد بگیریم و انجام دهیم. [1] (بحار الأنوار، ج‏81، ص 249) [2] (بحار الأنوار، ج‏85، ص 15) [3] (وسائل الشیعة، ج ‏8، ص 430) [4] فَضْلُ الصَّفِّ الْأَوَّلِ عَلَى الثَّانِی کفَضْلِی‏ عَلَى‏ أُمَّتِی‏. (مستدرک الوسائل، ج ‏6، ص 461) [5] لَوْ یعْلَمُ النَّاسُ مَا فِی‏ الصَّفِ‏ الْأَوَّلِ‏ لَمْ یصِلْ إِلَیهِ أَحَدٌ إِلَّا بِاسْتِهَامٍ. (بحار الأنوار، ج‏ 85، ص 18)
20 ؛ زمین یا آسمان؟ بِسمِ اللّه الرَّحمنِ الرَّحیم می‌خواهیم یک مثال فرضی با هم بزنیم تا یک بیان نورانی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله را بهتر بفهمیم: رضا و مرتضی هر دو در خطِ حمله یک تیم نود دقیقه تلاش می‌کنند، نود دقیقه می‌دوند. بعد از مسابقه مربی به رضا هزار کیلو مس می‌دهد خیلی خوشحال می‌شود ! خیلی ارزشمند است. وقتی می‌بیند به مرتضی هزار کیلو طلا داده است، بُهت زده نگاه می‌کند و می‌گوید: کار ما مساوی بوده چرا پاداش ما متفاوت است؟ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند: دو نفر در امت من نماز می‌خوانند و رکوع و سجده آنها مثل هم هست یعنی ظاهر نمازشان مثل هم است اما تفاوت پاداشی که این‌ها دریافت می‌کنند مثل تفاوت زمین با آسمان‌ها می‌ماند، [1] آن قدر پاداش شان متفاوت است. سه چیز که باعث می‌شود پاداش نماز تفاوت پیدا کند را با هم مرور‌‌ می‌کنیم: یک. رضا نماز می‌خواند، آخر وقت ! مرتضی نماز می‌خواند دقیقاً مثل نمازِ رضا، ولی اوّل وقت ! امام صادق علیه السلام فرمودند: فضیلت نماز اول وقت بر آخر وقت، مانند برتری آخرتِ نامحدود است بر دنیای محدود و زودگذر. [2] اگر انگیزه‌ی من و شما نسبت به نمازِ اوّل وقت کم است در اینترنت جستجو کنیم « روایات نماز اول وقت ! » مطالعه‌ی این روایات می‌تواند انگیزه ما را بالا ببرد. دو. رضا نماز می‌خواند در غیرِ ماه رمضان و مرتضی نماز می‌خواند در ماهِ رمضان. در ماه رمضان هر یک آیه از حمد و سوره‌اش را خداوند برایش یک ختم قرآن حساب می‌کند. [3] در شب قدر اگر کسی مثلاً از سر شب تا صبح نماز بخواند برتر است از سی هزار شبانه روز که نماز بخواند و در این سی هزار شبانه روز، شب قدری وجود نداشته باشد. [4] پس زمان‌ها می‌توانند ارزشِ یک کار را بالا یا پایین بیاورند. سه. رضا در نمازش یادِ خداوند نیست اما نماز مرتضی سرشار از حضور قلب است، سرشار از یاد خداست. حضور قلب یک اکسیر است که اگر به هزار کیلو مس بزنی هزار کیلو طلا به تو می‌دهد. امام صادق علیه السلام فرمودند: خداوند به کسی که در نماز دلش غافل از یاد او باشد، چیزی عطا نمی‌کند. [5] با توجه به روایاتِ دیگری که می‌فرمایند: عبادت هیچ گاه بدون پاداش نخواهد شد منظور روایتِ امام صادق علیه السلام این است که پاداشِ چندانی گیر او نمی‌آید. پس باید سعی کنیم عیار حضور قلبِ نماز ما بالا ببریم تا به آن پاداش بسیار بسیار زیادش برسیم. نمازتان سرشار از یاد خدا. [1] (بحار الأنوار، ج‏81، ص 249) [2] عَنِ الصَّادِقِ قَالَ : فَضْلُ الْوَقْتِ الْأَوَّلِ عَلَى الْآخِرِ کفَضْلِ‏ الْآخِرَةِ عَلَى‏ الدُّنْیا. (مستدرک الوسائل، ج ‏3، ص 102) [3] (بحار الأنوار، ج‏ 93، ص 341) [4] سوره قدر آیه 3 آمده که شب قدر از هزار ماه برتر است و هر ماه سی روزه است. (لَیلَةُ الْقَدْرِ خَیرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْر) [5] (أمالی شیخ طوسی، ص 693)
21 ؛ ادب محضر خدا بِسمِ اللّه الرَّحمنِ الرَّحیم دعا‌‌ می‌کنم همیشه تو کلاس بندگی شاگرد اول باشیم. آیا دیده‌اید وقتی سربازها رژه می‌روند یا برای سان دیدن می‌ایستند، حرکت سر، دست و پایشان در برابر فرمانده دقیقاً مثل هم است. من وقتی وارد یک مسجدی شدم دیدم که مثلاً صد نفر حاضرِ در مسجد هر کس به شیوه‌ مختلف « تَکبیرةُ الإحرام » می‌گوید، ناراحت شدم ! گفتم: شاید من مبلغِ خوب آدابِ نماز را توضیح نداده‌ام. رعایت آداب نماز، یعنی رعایت ادب در مقابل پروردگار. حالا‌‌ می‌خواهم آداب تَکبیرةُ الإحرام [1]را با هم دوره کنیم با یادآوری دو نکته. اول: این آداب مستحب است واجب نیست. دوم: تفاوتی بین زن و مرد در رعایت ادب تَکبیرةُ الإحرام نیست هر دو مثل هم است. دستان خود را کنارِ ران قرار نمی‌دهیم، رها هم نمی‌کنیم بلکه روی ران می‌گذاریم. وقتی دست‌ها را می‌خواستیم بالا بیاوریم کفِ دستان را مچاله نمی‌کنیم، صاف باشد. کفِ دست رو به قبله باشد، رو به صورتِ ما نباشد.. انگشتانِ دست همه به هم چسبیده باشد. فقط دو جایِ نماز انگشتان جدا می‌شود، در قنوت که انگشت شصت جدا می‌شود و در رکوع که همه انگشت‌ها از هم جدا می‌شود، روی زانوها قرار می‌گیرد. ولی در جاهای دیگر نماز مستحب است همه انگشتان چسبیده باشد. هنگام گفتن تَکبیرةُ الإحرام به محلِ سجده‌ نگاه کنیم. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وقتی « اللَّهُ‏ أَکبَر » می‌گفتند، در روایات آمده است که دستشان را تا نرمه گوششان بالا می‌آوردند. [2] پس مستحب است تا نزدیک گوش ـ برابر گوش ـ دست را بالا بیاوریم. حرفِ الف « اللَّهُ‏ أَکبَر » را موقعی می‌گوییم که دستان روی ران است و حرف راء « اللَّهُ‏ أَکبَر » را موقعی می‌گوییم که دستان به کنار گوش رسیده باشد. در مسیر برگشت دست ها به سویِ پایین چیزی نمی‌گوییم. برخی از افراد‌‌ می‌گویند: ما شنیدیم موقعی که در نماز هستیم ذکرها را نباید در حال حرکت بگوییم ! این حرف درست است ولی دو استثنا دارد: یک. ذکر « تَکبیرةُ الإحرام » دو. ذکر « بِحَوْلِ اللَّهِ وَ قُوَّتِهِ أَقُومُ وَ أَقْعُد » ان شاءالله آداب نماز را خوب یاد بگیریم و به دانش آموزان خود هم ادب در مقابل پروردگار را یاد بدهیم. [1] برای مشاهده روایات ادب تکبیرة الاحرام رجوع کنید به شناخت نامه نمازمحمدی ری شهری، ج‏1، ص 294. [2] (شناخت نامه نمازمحمدی ری شهری، ج‏ 2، ص 623)
22 ؛ دعای مستجاب بِسمِ اللّه الرَّحمنِ الرَّحیم امیدوارم پایین هر دعاتون امضای خداوند باشد. همان طور که می‌دانید ما بعد از رکوع هر نماز می‌ایستیم و می‌گوییم: « سَمِعَ اللَّهُ لِمَنْ حَمِدَه‏ » آیا دوست دارید درباره این ذکر اطلاعاتِ تان را افزایش دهید؟ دو نکته خدمت تان بیان می‌کنم: یک. وقتی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به سفر معراج رفتند آنجا کنار عرش الهی وضو گرفتند، و خداوند آخرین وِرژن نماز را رونمایی کرد. به حضرت فرمود: بایست ؛ « اللَّهُ‏ أَکبَر » بگو، حمد و سوره را بخوان، بعد فرمودند: رکوع برو و بگو: « سُبحانَ رَبّی العَظیمِ و بِحَمدِه‏ »، وقتی حضرت داخل رکوع بودند و ذکر می‌گفتند ؛ صدای ذکر فرشتگان را هم می‌شنیدند که آنها می‌گفتند: « سُبْحانَ اللَّه، الحَمدُ لِلّه، لا اِلهَ اِلَّا اللَّه‏ » وقتی از رکوع بلند شدند فرمودند: « سَمِعَ‏ اللَّهُ‏ لِمَن‏ حَمِدَهُ » خداوند می‌شنود هر کسی حمد او را بجا بیاورد. [1] شاید حضرت می‌خواستند به فرشتگان یادآوری کنند که صدای شما را خداوند می‌شنود. من و شما وقتی نماز می‌خوانیم به خودمان یادآوری کنیم و تلقین کنیم که الان در محضرِ خداوند ایستاده‌ایم و خداوند صدای ما را می‌شنود این در حضور قلب ما در نماز مؤثر است. دو. شخصی به امام صادق علیه السلام عرضه داشت: دعایی به من بیاموز که اجابتش قطعی قطعی باشد. ! حضرت فرمودند: « اَلحَمدُلله » بگو و هر حاجتی خواستید از خداوند بخواه که اجابتش قطعی است با تعجب پرسید: « چه ربطی بین ذکر « اَلحَمدُلله » و اجابت دعا هست؟ » حضرت فرمودند: وقتی تمام مسلمان‌ها در شبانه روز چندین بار به خداوند عرضه می‌دارند که خدایا دعای حمد کنندگان را بپذیر ! یعنی، شفیع شما می‌شوند در نزد خداوند برای اجابت دعاهایتان ؛ آیا خداوند قبول نمی‌کند؟ ! آیا خداوند دعای شما را مستجاب نمی‌کند؟ ! پرسید: کجا مسلمان‌ها چنین درخواستی را از خداوند دارند؟ حضرت فرمودند: در نمازهایشان می‌گویند: « سَمِعَ‏ اللَّهُ‏ لِمَن‏ حَمِدَهُ »[2] « سَمِعَ » فعل ماضی است. همان طور که می‌دانید گاهی اوقات فعلِ ماضی به معنای امر به کار می‌رود. یعنی خدایا « بشنو » دعای کسی که حمد تو را می گوید. « بشنو » یعنی بپذیر، یعنی قبول کن، یعنی اجابت کن ! چرا به ما سفارش شده است بعد از هر نمازی حتماً دعا کنیم؟ [3] چون داخل نماز ما مدام ذکر « اَلحَمدُلله » گفتیم و این مقدمه‌ی اجابت دعاست، پس از این فرصت خوب نباید بگذریم. البته یادمان باشد اگر امضای خداوند زیر دعای ما آمد اجابت خداوند به معنای یکی از این چهار چیز است: [4] یک. یا همان خواسته‌ی ما را می‌دهد. دو. یا آن خواسته به نفع ما نیست بهترش را می‌دهد سه. یا آن خواسته به نفع ما نیست در عوض بلایی را در دنیا از ما دور می‌کند. چهار. یا آن حاجت به نفع ما نیست، ولی در عوض آن را ذخیره‌ی قیامت ما می‌کند و در روز قیامت آن قدر به ما می‌بخشد که روایت داریم، انسان‌ها آرزو می‌کنند ای کاش هیچ یک از دعاهایشان در دنیا مستجاب نشده بود. یادمان باشد « دعایِ حامدین » در درگاه خداوند گم نمی‌شود زیاد « اَلحَمدُلله » بگوییم و بعدش دعا کنیم. دعاهایتان مستجاب. [1] (شناخت نامه نماز، ج‏1، ص44) [2] (محمدی ری شهری، نهج الذکر، ج‏2، ص 228) [3] (ری شهری، شناخت نامه نماز، ج 2، حدیث 763) [4] (بحار الأنوار، ج 93 ص 302)
23 ؛ راه فرزند دار شدن به نام آنکه نام دلربایش * بود درمان درد بندگانش به لب ذکر شفا بخش تو دارم * خدایا هر چه دارم از تو دارم یکی از سؤالاتی که پرسیده می‌شود این است که ازدواج کرده‌ام ولی فرزنددار نمی‌شوم ! آیا اسلام راهکاری برای بچه‌دار شدن دارد؟ قبل از پاسخ به این سؤال عرض‌‌ می‌کنم که بعضی از آدم‌ها سطح فهمِ شان پایین است. فقط علت‌های مادی را قبول دارند ! مثلاً می‌گویند: انرژی درون زمین جمع می‌شود، متراکم می‌شود، وقتی آزاد شود، زلزله اتفاق‌‌ می‌افتد ! ولی مؤمنین در کنار عللِ مادی، علل معنوی را که خداوند و اهل بیت علیهم السلام گفته‌اند را قبول دارند مثلاً روایت داریم که وقتی زنا زیاد شود زلزله زیاد می‌شود. [1] این مقدمه را به این دلیل بیان کردم که ما می‌گوییم ؛ در کنار مراجعه به پزشک و سیر درمان پزشکی، که یک عامل مادی است، علل معنوی را هم در نظر قرار بدهیم و هر دو عامل مادی و معنوی را انجام دهیم. سه عامل فرزنددار شدن که در روایت آمده را با هم مرور می‌کنیم: یک. شخصی به نام هشام بن ابراهیم محضر امام رضا علیه السلام آمد و گفت: ناراحتم از اینکه فرزندی ندارم ! حضرت به او فرمود: داخلِ خانه با صدایِ بلند اذان بگو ! ایشان می‌گوید: من‌ هنگام نماز که می‌شد مدتی توصیه امام رضا علیه السلام را انجام دادم خداوند فرزند به من داد آن هم چندین فرزند خداوند به من داد ! [2] بنده شخصی را می‌شناسم که هشت یا نُه سال فرزند دار نمی‌شد. [3] ولی در کمالِ نا امیدی، خداوند فرزند اول به او داد و تا پنج فرزند به او داد. ایشان مؤذن یک مسجد بود ! سعی کنیم اذان گفتن با صدای بلند را داشته باشیم. دو. شخصی به نام حارث، سنش بالا رفته بود. محضر امام صادق علیه السلام آمد و گفت: از اینکه فرزند ندارم و نسلِ من منقطع می‌شود ناراحتم ! دوست دارم نسلِ من ادامه پیدا کند ! حضرت فرمودند: به سجده برو و در حال سجده این سه دعایی که حضرت زکریا داشتند تو هم این دعا را بخوان: « رَبِّ هَبْ لِی مِنْ لَدُنْک وَلِیا یرِثُنِی »[4] « رَبِّ هَبْ لِی مِنْ لَدُنْک ذُرِّیةً طَیبَةً إِنَّک سَمِیعُ الدُّعاءِ »[5] « رَبِّ لا تَذَرْنِی فَرْداً وَ أَنْتَ خَیرُ الْوارِثِین‏ »[6] این سه دعا در آیات قرآن موجود است. ایشان می‌گوید: مدتی به این توصیه امام صادق علیه السلام عمل کردم و خداوند دو فرزند به من داد. [7] شخص دیگری محضر امام صادق علیه السلام آمد و گفت: من فرزند دار نمی‌شوم. حضرت فرمودند: سحرها، قبل از اذانِ صبح صد بار استغفار کن. اگر خواب ماندی یا فراموش کردی هر موقع یادت آمد قضای این صد بار استغفار را بگو. [8] امام باقر علیه السلام فرمودند طبق آیه ده تا دوازده سوره مبارکه نوح [9] استغفار چهار فایده دارد: بخشش گناهان، ریزش باران، زیاد شدن اموال و زیاد شدن فرزند [10] پس استغفار، فرزندان و نسل را زیاد می‌کند. آیت الله نصرالله شاه آبادی فرمودند: بنده بیش از هفتاد تا زن و شوهر را می‌شناسم که فرزنددار نمی‌شدند با مداومت بر نمازِ استغفار، خداوند به آنها فرزند داد ؛ و بنده در گوش نوزادشان اذان و اقامه گفتم. [11] در آخر به خداوند بگوییم خدایا می‌دانم تو خیر من را بهتر از خودم می‌خواهی، اگر داشتن فرزند برای آخرتِ من ضرر دارد، راضی هستم به رضای تو، و مطمئن هستم تو بهتر از این حاجت، به من عطا می‌کنی ! [1] امام صادق علیه السلام : إذا فَشا أربَعَةٌ ظَهَرَت أربَعَةٌ : إذا فَشَا الزِّنا ظَهَرَتِ الزَّلزَلَة و... (دانشنامه قرآن و حدیث، ج‏12، ص 218) [2] من لا یحضره الفقیه، ج 1 ص 292. [3] و البته متأسفانه ایشان به دنبال سیر درمان پزشکی نبود. [4] سوره مریم، آیه 5. [5] سوره آل عمران، آیه 38. [6] سوره انبیاء، آیه 89. [7] (الکافی، ج‏6، ص 8) [8] (نهج الذکر، ج‏4، ص 98) [9] اسْتَغْفِرُوا رَبَّکمْ إِنَّهُ کانَ غَفَّاراً * یرْسِلِ السَّماءَ عَلَیکمْ مِدْراراً * وَ یمْدِدْکمْ بِأَمْوالٍ وَ بَنِینَ وَ یجْعَلْ لَکمْ جَنَّاتٍ وَ یجْعَلْ لَکمْ أَنْهارا. [10] بحار الأنوار، ج 86، ص 130. [11] (بحار الأنوار، ج 91 ص 354)
24 ؛ ارتباط قطع نشه بِسمِ اللّه الرَّحمنِ الرَّحیم در این جلسه‌‌ می‌خواهم درباره عبادت خانم‌ها دو نکته را با هم گفتگو کنیم: یک. بعضی از خانم‌ها فکر می‌کنند در ایّام عذر شرعی خداوند کلاً عبادت را از آنها برداشته است ! در حالی که خداوند نماز را برداشته است و نخواسته که ارتباط قطع شود و حتی تشویق به عبادت هم کرده است. مثلاً امام باقر علیه السلام فرمودند: ما اهل بیت علیهم السلام به همسران خود می‌گوییم در این ایام خودشان را تمیز کنند، وضو بگیرند، و رو به قبله بنشینند و ذکر سُبْحانَ اللَّه، اللَّهُ أَکبَر، لا اِلهَ اِلَّا اللَّه‏ و... بگویند [1] مستحب هست ذکر خداوند بگویند. خانم‌ها روی سجاده‌شان رو به قبله بنشینند سی مرتبه تسبیحاتِ اربعه را بگویند [2]، یا یک دورِ تسبیح صلوات بفرستند یا تسبیحاتِ حضرت زهراء علیها السلام را بگویند. خواندن سوره « قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَد » و « آیت الکرسی » بعد از هر نمازی مستحب است، این ها را بجا بیاورند. برخی از افراد می‌گویند: « ما شنیده ایم خواندن قرآن در این ایام اشکال دارد ! » جواب: غیر از چهار سوره فُصّلَت، نَجم، سَجده و عَلَق که سجده واجب دارند، بقیه سوره‌ها را‌‌ می‌توان خواند. در رساله نوشته شده خواندن قرآن در این ایام کراهت دارد [3] که منظور از « کراهت در عبادت » به معنای ثوابِ کمتر است. یعنی در این ایام، ثوابش کمتر است از ایام پاکی است نه اینکه نباید قرآن بخوانید. دو. بعضی از خانم‌ها که به اداره‌‌ می‌روند، می‌گویند: ما هیچ گاه نماز جماعت اداره شرکت نمی‌کنیم، چون اگر بخواهیم شرکت کنیم چون بعضی از روزها که عُذر شرعی داریم ممکن است همکارِ ما بفهمد ما چه روزی نماز جماعت می‌رویم و چه روزی نمی‌رویم ؛ و ما دوست نداریم این اتّفاق بیفتد ! جواب: از لحاظِ قانونی شما بیست دقیقه برای عبادت در اداره وقت دارید. [4] به همین خاطر پیشنهادِ ما این است که هر روز به نمازخانه بروید، روزهایی که عُذر شرعی دارید، توصیه‌ی امام باقر علیه السلام را انجام بدهید. بنشینید و ذکر خداوند بگیرید. این گونه چهار فایده به دست‌‌ می‌آورید: یک. از فواید عبادت بهره‌مند می‌شوید. دو. وضو نور است، با گرفتنِ وضو نورانی می‌شوید. سه. ذکر خداوند آرامش‌‌ می‌آورد و سبب ریزشِ گناهان می‌شود. ذکر خداوند می‌گویید، آرام می‌شوید و گناهِ تان ریخته‌‌ می‌شود. چهار. عبادت در این ایام تعطیل نمی‌شود. بعضی‌ها که چند روز عبادت انجام نمی‌دهند، بعد از عادتِ ماهیانه خواندن نماز برایشان سخت و سنگین‌‌ می‌شود. توصیه امامان علیهم السلام به بانوان این است که: « در این ایام، ذکر و دعا و قرآن را ترک نکنید ». [1] (بحار الأنوار، ج‏ 78، ص 119) [2] (بحار الانوار، ج‏83، ص 21). [3] سید محمدحسین بنی‌هاشمی ؛ توضیح المسائل (المحشى للإمام الخمینی)، ج‏1، ص 269، مسأله 477. [4] ‌متن ماده ۳ ‌آیین‌نامه ترویج و توسعه فرهنگ نماز مصوب دولت : «با توجه به نظر مقام معظم رهبری، در کلیه دستگاه‌های مشمول این آیین‌نامه و واحدهای تابعه آنها در سراسر کشور، به منظور ادای فریضه نماز، حداکثر‌مدت (۲۰) دقیقه زمان در وقت فضیلت و ترجیحاً بلافاصله پس از ازان در نظر گرفته شود تا امکان شرکت کلیه مدیران و کارکنان دستگاه‌های مزبور در مراسم‌ نماز جماعت فراهم شود.
25 ؛ انجام وظیفه بِسمِ اللّه الرَّحمنِ الرَّحیم سلام به شما که تلاش‌‌ می‌کنید همیشه وظیفه‌تان را به بهترین صورت انجام دهید. همان طور که می‌دانید صحیح خوانی نماز، وظیفه‌ی واجبِ ماست و زیباخوانی نماز، وظیفه‌ی مستحبِ ماست. ‌‌ می‌خواهم یک مسئله را که در رساله‌ی همه‌ی مراجع آمده است را خدمتِ تان عرض کنم: « انسان باید نماز را یاد بگیرد که غلط نخواند و کسی که به هیچ قِسم نمی‌تواند صحیح آن را یاد بگیرد، باید هر طور که می‌تواند بخواند ». [1] دو تا از اشتباهاتِ رایج در قرائت نماز را با هم دوره می‌کنیم: یک. اینکه یکی از حروف الفبا را نگوییم ! مثلاً در زبان فارسی « هـ ِ دو چشم » را گاهی اوقات حذف می‌کنیم. به جای مشهد‌‌ می‌گوییم: مَشد ! به جای چهارشنبه‌‌ می‌گوییم: چارشنبه ! باید دقّت کنیم در نماز این « هـِ دو چشم » حذف نشود وگرنه نماز ما باطل است. مثلاً بعضی‌ها‌‌ می‌گویند: « قُلُ وَالله »، درستش این است « قُلْ هُوَ اللَّهُ » در آخر نماز، « وَ رَحمةُ اللهِ وَ بَرکاتُ » این اشتباه است، « وَ بَرکاتُه » درست است. در کلمه « اَلحَمدُلله » هـِ دو چشم باید شنیده شود. یا در جمله « أَشْهَدُ أَنْ لا اِلهَ اِلَّا اللَّه‏ »، « اَشَدُ » درست نیست ! یا وقتی در رکوع نماز‌‌ می‌گوییم: « سُبْحانَ رَبِّی العَظِیمِ وَ بِحَمْدِهِ » ؛ هـِ دو چشم را دقّت کنید گفته شود. دو. گاهی اوقات بعضی از حروف را به حروف دیگری تبدیل می‌کنیم و این سبب باطل شدن نماز می‌شود. مثلاً میم ساکن، اگر به واو برسد، باید « اَشدِّ اظهار » صورت بگیرد، یعنی دقّت کنیم حتماً میمِ ساکن گفته شود، وگرنه « میم » حذف‌‌ می‌شود و به جای میم، دو بار واو گفتیه‌ایم و این اشتباه است. در سوره حمد، بعضی‌ها‌‌ می‌گویند « عَلیهِ وَّ لَا الضّالّین » در حالی که درستش این است « عَلَیهِمْ وَ لا الضَّالِّینَ » یا در سلام نماز‌‌ می‌گویند، « اَلسَّلامُ عَلیکُ وَّ رَحمَةُ الله » ! میم، را نمی‌گویند و به جای آن دو تا « واو »‌‌ می‌گویند. در حالی که باید بگوییم: « اَلسَّلامُ عَلیکُمْ وَ رَحمَةُ الله » بنده در جمعی بودم، بیش از پنجاه نفر آنجا بودند که همه تحصیلات دانشگاهی داشتند و حدود نصف آنها عبارتِ « عَلَیهِمْ وَ لا الضَّالِّینَ » را اشتباه می‌خواندند ؛ خیلی ناراحت شدم ! کسی شانزده سال درس بخواند هر سالی هم اگر هزار ساعت فقط برای تحصیلاتش گذاشته باشد شانزده هزار ساعت وقت گذاشته است ! ولی نوزده تا جمله واجب را دقّت نکرده درست بگوید؟ ! آیا این زشت نیست در درگاه خدا؟ دو تا پیشنهاد برای شما دارم: یک. در اینترنت بنویسید قرائتِ نماز استاد عباس سلیمی یا استاد طباطبایی یا استاد موسوی بلده، این ها را دانلود کنید و بارها و بارها گوش کنید تا صحیح خوانی و زیباخوانی نمازتان درست شود. دو. به یک قاری محترم یا امام جماعتِ محل مراجعه کنید و از صحیح بودن قرائت نماز خود مطمئن شوید. بندگان خوبی برای خداوند باشید. [1] توضیح المسائلِ مراجع، ص 550، مسأله 997.
26 ؛ غائبِ حاضر بِسمِ اللّه الرَّحمنِ الرَّحیم دعا‌‌ می‌کند من و شما از یاران خاص امام زمان عجّل الله فرجه الشریف باشیم. آیا می‌دانید یارانِ خاص امام زمان چه نشانه‌ای دارند؟ امام سجاد علیه السلام فرمودند: « اَلْغَیبَةُ عِنْدَهُمْ بِمَنْزِلَةِ الْمُشَاهَدَةِ » [1]یعنی درست است که حضرت را با چشمِ سر نمی‌بینند اما با چشمِ دل، حضرت را حاضر و ناظرِ اعمال خودشان می‌بینند. چهار جایی که یارانِ خاصّ حضرت، آقا را حاضر می‌دانند با هم دوره می‌کنیم: یک. هنگام معصیت: در مقامی که کنی قصدِ گناه * گر کُند کودکی از دور نگاه شرم داری ز گُنه درگذری * پرده‌ی عِصمت خود را نَدَری آدم‌ها این طور هستند که اگر یک کودکی هم حاضر باشد، بی‌خیال گناه می‌شوند. اما یارانِ خاص حضرت، هرگاه بخواهند حرفی بزنند، یا صدایی را گوش کنند، مثلاً موسیقی را گوش کنند، صحنه‌ای را ببینند مثلاً با موبایلِ شان یک فیلم را ببینند، حتی اگر در خلوت هم باشند و هیچ کسی نباشد امام زمان را حاضر می‌دانند و از خودشان می‌پرسند: آیا امام زمان از این کار من خوشحال می‌شود یا ناراحت؟ دو. هنگامِ خدمت: چه بی‌مِهری و تندی به آنها شود، چه نشود، چه از زحمت آنها قدردانی بشود، چه نشود ؛ برای آنها تفاوتی ندارد. چون انگیزه کارشان رضایتِ امام زمان است. اصلاً کار برای امام زمان عجّل الله فرجه الشریف ـ که حضرت را حاضر بدانیم ـ نه خستگی دارد نه پشیمانی. حتی اگر ساعتِ کاری هم برای‌ آنها نزنند، همان طور تلاش می‌کنند که ساعت کاری برایشان زده می‌شود. سه. هنگام تجارت: وقتی به بازار می‌روند و می‌خواهند چیزی را بخرند یا بفروشند، چون حضرت را حاضر می‌بینند، کم فروشی و گران فروشی ندارند ؛ فریب و تقلّب در کارشان نیست. چهار. هنگام عبادت: برخی از علمای ما فرمودند: قبل از اینکه « اللَّهُ أَکبَرِ » نماز را بگویید ؛ خوب است به امام زمان سلام بدهیم و بگوییم: « اَلسَّلاَمُ عَلَیک یا بَقِیةَ اللَّهِ »، یعنی امام زمان عجّل الله فرجه الشریف را حاضر کنار خودتان فرض کنید. [2] حالا کسی که امام زمان را کنار نماز خودش می‌بیند آیا نمازش را آخرِ وقت می‌خواند یا اول وقت؟ ! با تأنّی و فرصت می‌خواند یا نوک کلاغی؟ ! رکوعش را می‌گوید، « سُبْ، سُبْ، سُبْ » یا می‌گوید: « سُبحانَ الله، سُبحانَ الله، سُبْحانَ اللَّه ». بعد از نمازش تعقیبات می‌خواند یا مثلِ فنر فرار می‌کند؟ ! ما اگر امام زمان را حاضر بدانیم رفتار ما تغییر خواهد کرد، عباداتِ ما بهتر خواهد شد. [1] (بحار الأنوار، ج ‏52، ص 122) [2] (به سوی محبوب، ص 63)
27 ؛ لذت نماز بِسمِ اللّه الرَّحمنِ الرَّحیم دعا‌‌ می‌کنم لحظه لحظه زندگی ما با یاد خداوند شیرین باشد. همه ما شیرینی عسل را چشیده‌ایم شیرینیِ نماز را چطور؟ لذّت عروسی و عشق را درک کرده‌ایم ! لذّت نماز را درک کرده‌ایم؟ آیت الله بهجت رضوان الله علیه اعتقاد داشتند: بالاترین لذتی که یک انسان می‌تواند طول زندگی‌اش ببرد، لذتِ گفتگو با خداست. می‌فرمودند: اگر سلاطین عالم که همه جور لذتی برایشان فراهم است، لذت نماز را بچشند، لذت‌های مادی را طلاق می‌دهند و به دنبال آن لذت‌ها نمی‌روند. [1] خود ایشان این لذت‌ها را چشیده بود. نشانه‌اش این بود که تا سن نود و چهار سالگی، یک ساعت و نیم قبل از اذان صبح بلند می‌شد برای نماز شب، دعا، استغفار. از اذانِ صبح تا طلوع ِآفتاب مشغول نماز قرآن و دعا بود. [2] چهار راهکاری که باعث می‌شود ما هم لذّت عبادت را بچشیم با هم دوره می‌کنیم: یک. توجه به کسی که داریم با او صحبت می‌کنیم. یعنی خداشناسی ما را بالا ببریم. توجه کنیم به نعمت‌هایی که خداوند به ما داده است. این توجه سبب می‌شود که ما محبّتِ خداوند در دلمان بیاید و انسان از گفتگو با کسی که به او محبّت دارد لذّت می‌برد. [3] دو. از خود خداوند بخواهیم تا لذت عبادت را به ما بدهد ؛ آن خدایی که اگر بنده چیزی از او بخواهد و به خیرش باشد به او عطا می‌کند. « یا مَنْ إِذَا سَأَلَهُ عَبْدٌ أَعْطَاه‏ »[4] ما در قنوتِ نماز و در سجده این دو دعای امام زین العابدین علیه السلام را یاد بگیریم و از خداوند بخواهیم « اَللَّهُمَّ مَتِّعْنَا بِلَذِیذِ مُنَاجَاتِک‏ »[5] خدایا لذت مناجات خودت را به من بچشان. « اِلهی اَذِقْنِی حَلَاوَةَ ذِکرِک »[6] خدایا شیرینی یادِ خودت را به من بچشان. و می‌دانیم بالاترین یادِ خداوند، نماز است. سه. گناه را ترک کنیم. امیرالمؤمنین علیه السلام با تعجب پرسیدند: « مگر می‌شود کسی لذّت عبادت را ببرد بدون ترک گناه؟ ! »[7] یعنی لذّت گناه با لذتِ عبادت با هم جمع نمی‌شود. جوانی به حضرت موسی علیه السلام گفت: برو به خدایت بگو ؛ نافرمانیت را کردم، گناه کردم اما من را عذاب نکردی ! سلامتی من و ثروت و قدرت من سر جایش است ! خدا به حضرت موسی علیه السلام گفت ؛ برو به او بگو، بدترین عذاب را برایت فرستادم ! از گفتگوی با من لذت نمی‌بری ! [8] دو دقیقه می‌خواهد مناجات کند انگار زهرِ هلاهِل داخل گلویش ریخته‌اند ؛ این قدر برایش تلخ است ! یکی از آن گناهانی که گفته‌اند اگر ترک شود، خداوند لذت عبادت را به ما می‌چشاند، ترک نگاهِ حرام است. یک موقع من نگاهِ حرام نمی‌کنم چون می‌ترسم آبرویم برود اما پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند هر کسی نگاه به نامحرم را ترک کند برای رضای خداوند، خداوند مزّه‌ی عبادت را به گونه‌ای به او می‌چشاند که خشنود شود. [9] چهار. شیخ رجبعلی خیاط که یکی از عُرفا هست فرمودند: خداوند لذت در عبادت را به کسی می‌دهد که بیشتر به بندگان او خدمت و احسان کرده باشد. [10] خدا وقتی می‌بیند کسی به بندگانش « نَفع » می‌رساند، در نماز، بیشتر تحویلش می‌گیرد. شیرینی عبادت را بیشتر به او می‌چشاند. [1] (زمزم عرفان، محمدی ری شهری، ص 90) [2] (زمزم عرفان، محمدی ری شهری، ص 278، توصیف نماز ایشان از زبان پسرشان) [3] (مشكاة الأنوار فی غرر الأخبار، النص، ص : 333) [4] مفاتیح الجنان، مناجات الراجین امام سجاد علیه السلام. [5] مفاتیح الجنان، مناجات المطیعین امام سجاد علیه السلام. [6] دعای امام باقر علیه السلام : [اِلهی] أَذِقْنِی بَرْدَ عَفْوِک‏ وَ حَلَاوَةَ ذِکرِک. (مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، ج ‏2، ص 835) [7] کیفَ‏ یجِدُ لَذَّةَ الْعِبَادَةِ مَنْ لَا یصُومُ عَنِ الْهَوَى؟ (عیون الحکم و المواعظ (للیثی)، ص 384) [8] (مستدرک الوسائل، ج‏12، ص 173) [9] (مستدرک الوسائل، ج‏ 14، ص 270) [10] کیمیای محبت، شرح حال شیخ رجبعلی خیاط، ص 200.
28 ؛ مختصر یا مفصل؟ بِسمِ اللّه الرَّحمنِ الرَّحیم یکی از سؤالاتی که زیاد پرسیده می‌شود این است که نماز اول وقت مختصر بهتر است یا نمازی که با تأخیر باشد ولی مفصّل؟ مثلاً من اول وقت، سرم شلوغ است اگر نماز بخوانم فقط می‌توانم واجبات را بجا بیاورم، اما اگر یکی دو ساعت بگذرد، سر فرصت، مستحبات را هم بجا می‌آورم ؛ اذان و اقامه‌‌‌ می‌گویم و ذکر رکوع و سجده بیشتری‌‌ می‌گویم، و تعقیباتِ نماز را مفصّل می‌خوانم. حالا شما فکر می‌کنید کدام بهتر است؟ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند: « إِنَ‏ اللَّهَ‏ یحِبُ‏ مِنَ‏ الْخَیرِ مَا یُعَجَّلُ » [1] خداوند دوست دارد در کارِ خیر عجله شود. این ضرب المثل که می‌گویند: « عجله کار شیطان است » ضرب المثل دقیقی نیست ! در بدی‌ها عجله کار شیطان است ؛ اما « در خوبی‌ها عجله کار خدایی است »، خداوند دوست دارد ! و پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند: نماز کلید همه خوبی‌هاست. [2] پس خوب است وقتی وارد وقت نماز شدیم، در شروع کردن به نماز عجله کنیم. دو. امام رضا علیه السلام فرمودند: به محضِ اینکه وارد وقت نماز شدی، نمازت را بخوان. تو نمی‌دانی در آینده چه اتفاقی خواهد افتاد [3]به قولِ معروف انسان از یک دقیقه بعدش خبر ندارد. و فرمودند: حادثه خبر نمی‌کند پس خوب است که اول وقت باشد. [4] و امامان علیهم السلام فرمودند: اگر نماز اول وقت را بدون دلیل عقلی و شرعی عقب انداختی و مثلاً در آن دقایق و ساعات از دنیا رفتی، به خاطر نخواندن آن نمازت در نزد خداوند خطاکاری ! [5] پس نمازِ اول وقت مختصر بهتر است به سه دلیل: یک. نماز کار خیر است و در کار خیر بهتر است عجله شود. دو. انسان از یک دقیقه بعدی خودش خبر ندارد. سه. اگر نماز نخواندی و مرگت فرا رسید به خاطر نخواندن آن نماز خطاکاری. با این فرمول مشخص می‌شود نماز اول وقتی که در مسافرت شکسته بخوانیم بهتر است از نمازی که یکی، دو ساعت بگذرد و ما به وطن برسیم و نماز را کامل بخوانیم. سعی کنیم در اول وقت خواندنِ نماز عجله کنیم. [1](بحار الأنوار، ج ‏68، ص 222) [2] الصَّلاةُ مِفتاحُ‏ کلِ‏ خَیر. (محمدی ری شهری، شناخت نامه نماز، ج ‏1، ص 216) [3] إِذَا دَخَلَ الْوَقْتُ عَلَیک فَصَلِّهَا فَإِنَّک‏ لَا تَدْرِی‏ مَا یکونُ‏. (وسائل الشیعة، ج ‏4، ص 119) [4] امام رضا علیه السلام : حَافِظُوا عَلَى مَوَاقِیتِ الصَّلَوَاتِ فَإِنَّ الْعَبْدَ لَا یأْمَنُ‏ الْحَوَادِثَ‏. (بحار الأنوار، ج‏ 80، ص 20) [5] (دعائم الإسلام، ج‏1، 137)
29 ؛ فیلتر هوا بِسمِ اللّه الرَّحمنِ الرَّحیم سلام به شما معلم عزیز. دعا‌‌ می‌کنم همیشه بدن‌تان صحیح و سالم باشد. آیا اسلام به فکر ِسلامتی بدن انسان‌ها بوده است؟ بله، یک مورد کوچک آن را بیان می‌کنم: اسلام می‌گوید ؛ قبل از هر نمازی وضو بگیر و قبل از وضو، « اِستِنشاق » کن یعنی سه بار آب را داخل بینی قرار بده که تمام مجاریِ بینی تا گلو شسته شود. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله این کار را عبادت معرفی کردند. و فرمودند: این کار را خوب انجام دهید سبب ریزش گناهان‌تان می‌شود و شیطان از شما فراری می‌شود دور می‌شود. [1] این‌قدر به این کار سفارش شده بود که بعضی از مسلمان‌ها فکر می‌کردند این از واجباتِ وضو است، امام صادق علیه السلام فرمودند: نه ! این مستحب قبل از وضو است. [2] بعضی‌ها فکر می‌کردند اگر این کار را انجام ندهند، نمازشان باطل است و باید دوباره بخوانند. حضرت فرمودند: نه ! این کار سنّت پیامبر است و اگر انجام ندادید، لازم نیست نمازتان را دوباره بخوانید. [3] همان طور که فیلتر هوایِ ماشین جلوی گرد و غبار و ذرات ناخالص را می‌گیرد که به ماشین نرسند، بینی ما با مخاط مرطوبی که دارد، با موها و پیچ و خم‌هایی که دارد، جلوی گرد و غبار و میکروب‌های خطرناک را می‌گیرد که به ریه ما نرسند. ما فیلتر هوا را زود به زود عوض می‌کنیم. به ما فرمودند: زود به زود مجاری بینی‌تان را شست و شو بدهید تا از میکروب‌ها و گَرد و غبار تخلیه شوند و راحت‌تر بتواند وظیفه‌اش را انجام دهد. مقالات پزشکی زیادی در سطح دنیا نوشته شده بر فواید « اِسْتِنشاقْ » ! می‌گویند اگر این کار زود به زود و کامل انجام شود جلوی بیماری‌های ریه مثل سِل، آسم و تنگی نفس گرفته می‌شود. سردردهای شدید نمی‌گیرید. حتی گفته شده اگر میگرن دارید یا لوزه‌ی شما التهاب و درد و ورم دارد، یکی از درمان‌هایش همین استنشاق است ! [4] اسلام هزار و چهار صد سال قبل، از مسلمان‌ها می‌خواهد، روزانه چندین و چند بار قبل از گفتگوی با خداوند به فکر سلامتی بدنشان باشند و میکروب‌ها را از خودشان دور کنند. [1] لِیبَالِغْ أَحَدُکمْ فِی الْمَضْمَضَةِ وَ الِاسْتِنْشَاقِ فَإِنَّهُ غُفْرَانٌ‏ لَکمْ‏ وَ مَنْفَرَةٌ لِلشَّیطَانِ. (وسائل الشیعة، ج ‏1، ص 433) [2] عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام، قَالَ : سَأَلْتُهُ عَنِ الْمَضْمَضَةِ وَ الاسْتِنْشَاقِ‏ : أَ مِنَ‏ الْوُضُوءِ هِی؟ قَالَ : «لَا». (الکافی، ج‏5، ص 77) [3] (بحار الأنوار، ج‏77، 334) [4] (قرآن و علوم روز، سید محمود افتخاریان، ص 19)
30 ؛ کرم و لطف خدا « یا مَنْ یعْطِی الْکثِیرَ بِالْقَلِیلِ »[1] ای خدای کریمی که پاداش بسیار زیادی‌‌ می‌دهی در برابر عمل کم و اندک. برای درک بهتر کریم بودن خداوند یک مثال را با هم دوره می‌کنیم: وارد فروشگاهِ لوازم خانگی می‌شویم به ما می‌گویند چه می‌خواهید بخرید؟ می‌گوییم این یخچال قشنگ، این کولر گازی و این تلویزیونِ شیک چشمِ ما را گرفته است. دلمان می‌خواهد آن را داشته باشیم، ولی موجودی حساب ما کافی نیست ! حتی یک هلِ پوک کفِ دست ما نمی‌اندازند ما را به بیرون از مغازه هدایت می‌کنند و می‌گویند: توقف بیجا مانع کسب است ! این فروشگاه خلق است. اما در فروشگاه خالق با یک نیّت ساده با یک دلم می‌خواهد، می‌توانیم بهترین و بیشترین خرید را داشته باشیم ! سه مثال از آقا امام صادق علیه السلام می‌زنیم: یک. شخصی نیّت می‌کند امشب من بلند بشوم یک نماز شب طولانی مفصل و با حال بخوانم. اما خوابش می‌برد ! خداوند در اعمالش یک نماز شب مفصّلِ باحال می‌نویسد به همین راحتی ! [2] دو. یک مؤمنی اهل نماز جماعت است، اما مریض شده و دیگر نمی‌تواند به مسجد برود خداوند به فرشتگان ثبت اعمال می‌گوید: همان عباداتی که در ایام سلامتی انجام می‌داد، همان‌ها را برایش بنویسید. [3] چون ایشان نیّت داشت که این کار را انجام دهد، اما بیماری مانع شد. سه. یک مؤمن فقیری دعا می‌کند: « یا رَبِّ ارْزُقْنِی حَتَّى أَفْعَلَ کذَا وَ کذَا » [4] خدایا به من ثروت بده، مال بده تا مثلاً یک مسجد بزرگ با تمام امکانات بسازم. خدا به قلبش نگاه می‌کند می‌بیند نیتش صادقانه است. به همین خاطر در اعمالش می‌نویسد: ساخت یک مسجدِ بزرگ با تمام امکانات ! وقتی به نماز می‌ایستیم توجه داشته باشیم که در مقابل چنین کریمی ایستاده‌ایم به همین خاطر در قنوت نماز، در تعقیبات نماز، دعا کردن را دستِ کم نگیریم و هم از خداوند زیاد بخواهیم و هم توفیق انجام کار های خوب بزرگ را طلب کنیم. اگر آن چیزی که می‌خواهیم خیر و صلاح ما نباشد، پاداش آن کار خوب را در نامه اعمال ما ثبت می‌کند. ان شاء الله ارتباط و گداییِ ما درِ این خانه کم نشود. [1] مفاتیح الجنان، اعمال ماه رجب، دعا پس از نماز های روزانه در ماه رجب. [2] (وسائل الشیعة، ج ‏1، ص 54) [3] (وسائل الشیعة، ج‏2، ص397) [4] ٍ (كافی، ج 2، ص 85)
31 ؛ فرشتگان شب، فرشتگان روز بِسمِ اللّه الرَّحمنِ الرَّحیم دعا‌‌ می‌کنم خدای اَرْحَمُ الرّاحِمین‏ بدی‌های اعمال ما را پاک کند و در روز قیامت در پرونده اعمال ما غیر از خوبی نبینیم. در این جلسه به این سؤال پاسخ‌‌ می‌دهیم که آیا در آیاتِ قرآن آیه‌ای درباره‌ی نمازِ صبح نازل شده یا نه؟ در سوره مبارکه قاف آمده: « ما کنار هر انسانی دو فرشته قرار دادیم، از راست و چپ او را همراهی می‌کنند و گفتار و رفتار و افکارش را می‌نویسند و ثبت و ضبط می‌کنند ». [1] خداوند چون « اَرْحَمُ الرّاحِمین‏ » است در شبانه روز این فرشته‌ها را عوض می‌کند. دو تا در شب همراه انسان هستنند و دو تا در روز. و هر فرشته ای که مأموریتش تمام شود تا روز قیامت دیگر به پیش انسان برنمی‌گردند. اگر موقعی که از ما جدا می‌شوند خوبی دیده باشند می‌گویند: « این از بندگان خوب خداوند بود ». اگر از ما بدی دیده باشند می‌گویند: « هنوز فرصتِ توبه دارد ؛ شاید توبه کند » این چنین خدایِ « ستّارُ العُیوب » برای ما آبروداری می‌کند. در سوره اسراء آمده است: « إِنَّ قُرْآنَ الْفَجْرِ کانَ مَشْهُودا »[2] « قُرْآنَ الْفَجْرِ » همان « صَلاةُ الفَجر » است. این آیه‌‌ می‌فرماید: « به درستی که نماز صبح شهود می‌شود و دیده می‌شود ». از امام صادق علیه السلام پرسیدند: مگر اعمالِ دیگر ما و نمازهای دیگر ما دیده نمی‌شود که می‌گویند ؛ نماز صبح دیده می‌شود؟ ! حضرت فرمودند: نماز صبح به صورت ویژه دیده می‌شود ! یعنی وقتی اذانِ صبح می‌دهند، فرشتگان شب می‌خواهند شیفت را تحویل فرشتگانِ روز بدهند، به علت اهمیتِ نماز صبح از خداوند درخواست می‌کنند که بمانند و نماز صبح را هم به عنوان آخرین عملی که از انسان می‌نویسند، بنویسند. حضرت فرمودند: هر کسی نماز صبحش را در ابتدای وقت بخواند دو رکعت خوانده ولی چهار رکعت برایش نوشته می‌شود. فرشتگانِ شب می‌نویسند، فرشتگانِ روز هم می‌نویسند. [3] برخی از علماء فرمودند: منظور از اولِ وقت اینجا، زمان فضیلتِ نماز صبح است. یعنی زمانی که ستارگان آسمان دیده می‌شوند و هوا هنوز روشن نشده است. سعی کنیم نماز صبح‌ ما، اول وقت باشد تا برای ما چهار رکعت نوشته شود. [1] ذْ یتَلَقَّى الْمُتَلَقِّیانِ عَنِ الْیمینِ وَ عَنِ الشِّمالِ قَعید (سوره قاف، آیه 17) [2] سوره إسراء، آیه 78. [3] (وسائل الشیعة، ج ‏4، ص 212)
32 ؛ لبیک خدا بِسمِ اللّه الرَّحمنِ الرَّحیم دعا‌‌ می‌کنم بعد از هر یا رَبِّ شما لبیکِ خداوند باشد. همان طور که می‌دانید، نماز دو قسمت دارد ؛ گفتار و رفتار. همان طور که گفتارِ ما در نماز پُر از پیام است رفتارِ ما هم پُر از پیام است. مثلاً دست مان را به قنوت که بلند می‌کنیم پیامش چیست؟ پیامش این است که خدایا ببین دستم خالی است، من فقیرم تو ثروتمندی، من به تو نیاز دارم، به عطا و رحمتت به لطف و کرمت. در همین قنوت بعضی‌ها دو رفتار اشتباه دارند که ریشه‌اش به خاطر یک تصوّر اشتباه است. آن تصوّر اشتباه این است: « هر عملی در غیرِ نماز، مستحب باشد در نماز هم مستحب است ! » می‌خواهیم این دو رفتارِ اشتباه را با هم دوره کنیم: یک. امام صادق علیه السلام فرمودند هر کسی دستش را به دعا بلند کند خداوند حیا می‌کند که او را دستِ خالی برگرداند. حتماً از رحمتش چیزی داخل دست او می‌ریزد. پس هر کس دستش را به دعا بلند کرد، قبل از اینکه دستش را پایین بیاورد، « یَمْسَحَ‏ عَلَى‏ وَجْهِهِ‏ وَ رَأْسِهِ » دستش را به سر و صورت خودش بکشد تا تبرّک شود. [1] دو. امام صادق علیه السلام در تعقیباتِ نمازش وقتی دستشان را به دعا بلند می‌کردند دست‌شان را بالاتر از سرشان می‌آوردند، چون این یکی از آداب و مستحبات دعا است. [2] بعضی‌ها فکر می‌کنند این دو رفتار در قنوت هم مستحب است در حالی که همه مراجع فرمودند این از مستحباتِ قنوت نیست حتی بسیاری از مراجع می‌فرمایند این از مکروهات قنوت است یعنی این دو رفتار را خداوند نمی‌پسندد که در قنوتِ نماز داشته باشیم: یک. بالاتر آوردن دست‌ها از سر دو. بعد از قنوت، دست‌ها را به سر و صورت کشیدن. دعاهای تان مقبولِ درگاه خدا. [1] (وسائل الشیعة، ج ‏7، ص 51) [2] (من لا یحضره الفقیه، ج ‏1، ص 325)
33 ؛ هم اطاعت، هم محبت بِسمِ اللّه الرَّحمنِ الرَّحیم دعا می‌کنم که اگر پدر و مادر دارید صحیح و سالم باشند و اگر هم از دنیا رفتند مشمول رحمت خداوند باشند. می‌خواهیم به یک سؤال جواب بدهیم: اگر پدری به فرزندش بگوید: « من راضی نیستم تو خانه من نماز بخوانی یا اصلاً راضی نیستم نماز بخوانی » وظیفه فرزند چیست؟ جواب: برای پاسخ به این سؤال باید دو قاعده را یاد بگیریم: یک. دستور پدر و مادر از مستحبات بالاتر است، اگر پدری به فرزندش بگوید: « راضی نیستم به مسجد بروی » یا مادری به فرزندش بگوید: « اول وقت نماز مستحبی نخوان ». این دو عملِ مستحب چون در مقابل دستور پدر و مادر ارزش کمتری دارند، ساقط می‌شوند یعنی فرزند نباید مسجد برود یا در اول وقت نماز بخواند. یک داستان نقل کنم: به پدر آیت الله بهجت رضوان الله علیه اطلاعاتِ غلطی رسیده بود که پسرت رفته نجف به جای اینکه مشغول درس باشد مشغولِ نماز مستحبی و ذکر و وِرد و دعا شده و نزدیک است صوفی بشود. ایشان هم بی خبر از همه جا نامه نوشت: « محمد تقی ! غیر از نمازهای پنجگانه راضی نیستم یک رکعت نماز مستحبی بخوانی ». تا سال‌ها که پدر ایشان زنده بود این عالم بزرگوار حتی یک رکعت نماز مستحبی نخواند. [1] دو. دستور پدر و مادر از واجبات پایین‌تر است یعنی اگر در مقابلِ واجب خداوند قرار بگیرد ساقط می‌شود. امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند « لَا طَاعَةَ لِمَخْلُوقٍ‏ فِی مَعْصِیةِ الْخَالِقِ‏ » [2] هیچ اطاعتی از مخلوق نمی‌شود اگر دستوری بدهد مخالف با دستور خدا. از امام خمینی رضوان الله علیه استفتاء کردند که پسری می‌گوید: « پدر من لاابالی و بی‌دین است گفته من راضی نیستم در خانه من نماز بخوانی » حالا کسب تکلیف کرده که وظیفه‌ام چیست؟ امام خمینی فرمودند: [پدرش] غلط کرده است برود بخواند هیچ اشکالی ندارد. [3] یک توضیح بدهم تا جواب امام خمینی روشن شود: « وظیفه‌ی پدر تهیه محل زندگی برای فرزندش است این دستورش هم چون مقابل دستور خداست ساقط می‌شود ». با این توضیحات که دادم اگر شوهری به همسرش بگوید: « که من راضی نیستم مسجد بروی ». ما می‌گوییم مسجد نرو، اگر گفت: « راضی نیستم در خانه من نمازِ مستحبی بخوانی » خداوند می‌گوید: « نماز مستحبی نخوان تا زندگی‌ات شیرین شود ». اما اگر گفت: « من راضی نیستم نماز واجبت را هم بخوانی » این حرفش ساقط می‌شود، چون در مقابل دستور خداوند قرار گرفته است. وظیفه شوهر هم این است که برای همسرش مکان زندگی تهیه کند. البته یادمان نرود همیشه با ادب و احترام با پدر و مادر و شوهر رفتار کنیم. به آنها محبت کنیم که کلیدِ فتح قلوب، محبت است. [1] مجله امان، فروردین و اردیبهشت 1393، شماره 47، عرفان منهای حتی دو رکعت مستحبی. [2] ‏ (نهج البلاغة، حکمت 165) [3] عباس عزیزی، 420 داستان درباره نماز امام خمینی (رضوان الله علیه)، ص59.
34 ؛ گلستان و خارستان به نام خداوند، به یاد خداوند و برای خداوند دعا می‌کنم که همیشه من و شما زیر آبشارِ رحمت خداوند باشیم. می‌خواهم با هم یک مثال بزنیم تا چند روایت را بهتر بفهمیم. همه ما از جاده‌های سرسبز، خنک و باصفای شمال لذّت می‌بریم دوست داریم این جاده‌ها را، و از جاده‌های کویری و گرمای خشک بدمان می‌آید هر چند بعضی مواقع مجبور می‌شویم از آن جاده‌ها عبور کنیم. ما از حضور در گلستان، لذت می‌بریم و از حضور در خارستان، نفرت داریم. همین طور که من این دو مکان را با هم مقایسه کردم در روایات ما هم دو مکان یعنی بازار و مسجد با هم مقایسه شده است. یک. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند: از بین مکان‌های روی زمین خداوند مساجد را از همه بیشتر دوست دارد و از بازارها از همه مکان ها بیشتر بدش می‌آید. [1] دو. در روایاتِ ما آمده که مساجد خانه خداست [2] ؛ انسان وقتی وارد خانه کسی می‌شود یعنی به او خیلی نزدیک شده است با ورود به مسجد به خداوند نزدیک می‌شویم و در روایتی امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند: بازارها پاتوق شیطان است[3]. یعنی در بازارها به شیطان خیلی نزدیک می‌شویم. کار شیطان در بازارها چیست؟ کم فروشی، گران فروشی، فریب، دروغ، دزدی، احتکار و.... یک. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند: « بهترینِ اهل مسجد کسی است که اولین نفر وارد شود و آخرین نفر هم خارج شود » یعنی سفارش کردند مدت زمان حضور‌تان در مسجد زیاد باشد. [4] آقا امام باقر علیه السلام فرمودند: ابلیس با اولین نفری که وارد بازار می‌شود، وارد بازار می‌شود، و آخرِ شب آخرین نفری که خارج می‌شود، خارج می‌شود، یعنی سفارش به ما کردند از کسانی نباشید که اولین نفر وارد بازار می‌شوند و آخرین نفر خارج می‌شوند. [5] دو. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در فضیلت حضور در مسجد فرمودند حتی اگر ذکر و نماز و قرآن هم نخواندید همان نفسی که در مسجد می‌کشید برای شما عبادت محسوب می‌شود. [6] اما حضور بدون خرید و فروش در بازار چگونه است؟ مثلاً برویم در بازار چرخی بزنیم ببینیم چه خبر است؟ این کار علاوه بر آنکه ثواب ندارد، از آن نهی شده ایم، چون حضور بدون دلیل در پاتوق شیطان است ؛ جایی که شیطان می‌تواند تو را فریب دهد. البته منظور ما از بیان این روایات که بیان کردیم این نبود که کسی بازار نرود. هر گاه نیاز به خرید و فروش داریم به بازار برویم. منظور ما این بود که قدر مسجد را بیشتر بدانیم و در مسجد بیشتر حاضر شویم و وقتی در بازار قرار داریم همه توجه ما به سمت خداوند باشد و اینکه مواظب باشیم تا فریب شیطان را نخوریم. قرآن ستایش می‌کند از کسانی که داخل بازارند مشغول خرید و فروشند ولی این خرید و فروش آنها به گونه‌ای نیست که از یاد خداوند غافل باشند. « رِجالٌ لا تُلْهیهِمْ تِجارَةٌ وَ لا بَیعٌ عَنْ ذِکرِ اللَّهِ وَ إِقامِ الصَّلاةِ » [7] ما هم اگر بازار رفتیم توجه کنیم که شیطان در بازار ما را از نماز و عبادت اول وقت غافل نکند. [1] أَحَبُّ الْبِلَادِ إِلَى اللَّهِ مَسَاجِدُهَا وَ أَبْغَضُ‏ الْبِلَادِ إِلَى اللَّهِ أَسْوَاقُهَا. (مجموعة ورام، ج‏2، ص 235) [2] (علل الشرائع، ج‏2، ص 318) [3] مَجَالِسُ الْأَسْوَاقِ مَحَاضِرُ الشَّیطَانِ‏. (عیون الحکم و المواعظ (للیثی)، 488) [4] (بحار الأنوار، ج‏81، ص 5) [5] (بحار الأنوار، ص 84، ص 11) [6] (مکارم الأخلاق، ص 467) [7] سوره نور، آیه 37.
35 ؛ سود یا ضرر؟ بِسمِ اللّه الرَّحمنِ الرَّحیم دعا‌‌ می‌کنم گفتار و رفتار ما لبخند رضایت خداوند را به همراه داشته باشد. می‌خواهم یک مثال می‌زنم تا یک روایت را بهتر بفهمیم: معلمان دانش آموزان را تشویق می‌کنند که اهل مطالعه باشند و علاوه بر کتاب‌های درسی، کتاب‌های مذهبی تاریخی، شعر و رُمان هم بخوانند. حالا یک دانش آموزی، وسطِ کلاس درس یا شبِ امتحان، آمده رُمان می‌خواند ! معلّم به او می‌گوید: چرا رُمان می‌خوانی؟‌‌ می‌گوید: چون شما تشویق کردی ! معلم چه پاسخ می‌دهد؟ می‌گوید: کار تو خوب است. ولی زمانش الان نیست، این کار خوبِ تو در این زمان، تو را پیشِ من بالا نمی‌برد ؛ ارزش تو را پیش من زیاد نمی‌کند ؛ الان رُمان که می‌خوانی به درسِ تو ضربه می‌زند و امتحانت را قبول نمی‌شوی. امام‌های عزیز که معلم‌های ما هستند ما را به انجام مستحبات تشویق و ترغیب کردند، ولی فرمودند: « إِذَا أَضَرَّتِ النَّوَافِلُ بِالْفَرَائِضِ فَارْفُضُوهَا » این مستحب اگر به واجب تو ضربه زد آن را ترک کن ! رها کن ! [1] آقا امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند: به دو دلیل، دیگر این مستحب ارزش ندارد ! یک. « لَا قُرْبَةَ بِالنَّوَافِلِ‏ إِذَا أَضَرَّتْ بِالْفَرَائِض‏ »[2] این مستحبی که به واجب ضربه زده دیگر تو را پیش خداوند بالا نمی‌برد و به خداوند نزدیک نمی‌کند. دو. آن سودی که از آن مستحب به دست آوردی هرگز چاله آن واجبی که ترک کردی ـ چاله ضررش ـ را پُر نمی‌کند. [3] می‌خواهیم سه تا مثال بزنیم تا این روایت را بهتر بفهمیم: یک. حضور در مجلس امام حسین علیه السلام از بالاترین مستحبات است اما اگر کسی تا دیر وقت در مجلس امام حسین علیه السلام حاضر شود و نماز واجبِ صبحش قضا شد دیگر آن مجلس امام حسین، آن مستحب ارزشی که باید داشته باشد را ندارد. دو. با وضو وارد کلاس شدن مستحب است. اما وقتی زنگِ کلاس زده شده و دانش آموزان در کلاس حاضر هستند ؛ معلمی به جای اینکه به وظیفه‌ی واجبی که آموزش و پرورش به عهده‌اش گذاشته عمل کند و وارد کلاس شود به سمت وضوخانه می‌رود تا با وضو وارد کلاس شود. در این صورت وضوی او، آن ارزشی که باید داشته باشد را ندارد. « بایستی در زنگ تفریح، وضو‌‌ می‌گرفت نه بعد از زدنِ زنگ کلاس » سه. حضور در مسجد مخصوصاً برای نماز جماعت یا شب‌های قدر مستحب مؤکّد است اما اطاعتِ از پدر و مادر واجب است. حالا اگر پدر و مادری گفتند ؛ ما راضی نیستیم شما در مسجد در این زمان حاضر شوی. حضور در مسجد در آن زمان، دیگر قُرب به خداوند نمی‌آورد و ما را به خداوند نزدیک نمی‌کند. امیدوارم که اهل مستحبّات باشیم ولی مستحباتی که به واجباتِ ما ضربه می‌زند را رها کنیم. [1](نهج البلاغه، حکمت 279) [2] (نهج البلاغه، حکمت 39) [3] إِنَّک إِنِ اشْتَغَلْتَ بِفَضَائِلِ النَّوَافِلِ عَنْ أَدَاءِ الْفَرَائِضِ فَلَنْ یقُومَ فَضْلٌ‏ تَکسِبُهُ‏ بِفَرْضٍ تُضَیعُهُ. (تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ص 177)