eitaa logo
سخنرانی کوتاه نمازی
762 دنبال‌کننده
0 عکس
72 ویدیو
80 فایل
کانال اصلی @navb110 بانوی باحیا @banoy_ba_haya دعوت به نماز @d_b_namaz احکام نماز @ahkam_namaz سخنرانی‌کوتاه نمازی @sokhanrani_namaz ذکرهای نماز @navb111 محتوای نماز @navb112 ارسال مطالب بدون منبع ✅
مشاهده در ایتا
دانلود
31 ؛ فرشتگان شب، فرشتگان روز بِسمِ اللّه الرَّحمنِ الرَّحیم دعا‌‌ می‌کنم خدای اَرْحَمُ الرّاحِمین‏ بدی‌های اعمال ما را پاک کند و در روز قیامت در پرونده اعمال ما غیر از خوبی نبینیم. در این جلسه به این سؤال پاسخ‌‌ می‌دهیم که آیا در آیاتِ قرآن آیه‌ای درباره‌ی نمازِ صبح نازل شده یا نه؟ در سوره مبارکه قاف آمده: « ما کنار هر انسانی دو فرشته قرار دادیم، از راست و چپ او را همراهی می‌کنند و گفتار و رفتار و افکارش را می‌نویسند و ثبت و ضبط می‌کنند ». [1] خداوند چون « اَرْحَمُ الرّاحِمین‏ » است در شبانه روز این فرشته‌ها را عوض می‌کند. دو تا در شب همراه انسان هستنند و دو تا در روز. و هر فرشته ای که مأموریتش تمام شود تا روز قیامت دیگر به پیش انسان برنمی‌گردند. اگر موقعی که از ما جدا می‌شوند خوبی دیده باشند می‌گویند: « این از بندگان خوب خداوند بود ». اگر از ما بدی دیده باشند می‌گویند: « هنوز فرصتِ توبه دارد ؛ شاید توبه کند » این چنین خدایِ « ستّارُ العُیوب » برای ما آبروداری می‌کند. در سوره اسراء آمده است: « إِنَّ قُرْآنَ الْفَجْرِ کانَ مَشْهُودا »[2] « قُرْآنَ الْفَجْرِ » همان « صَلاةُ الفَجر » است. این آیه‌‌ می‌فرماید: « به درستی که نماز صبح شهود می‌شود و دیده می‌شود ». از امام صادق علیه السلام پرسیدند: مگر اعمالِ دیگر ما و نمازهای دیگر ما دیده نمی‌شود که می‌گویند ؛ نماز صبح دیده می‌شود؟ ! حضرت فرمودند: نماز صبح به صورت ویژه دیده می‌شود ! یعنی وقتی اذانِ صبح می‌دهند، فرشتگان شب می‌خواهند شیفت را تحویل فرشتگانِ روز بدهند، به علت اهمیتِ نماز صبح از خداوند درخواست می‌کنند که بمانند و نماز صبح را هم به عنوان آخرین عملی که از انسان می‌نویسند، بنویسند. حضرت فرمودند: هر کسی نماز صبحش را در ابتدای وقت بخواند دو رکعت خوانده ولی چهار رکعت برایش نوشته می‌شود. فرشتگانِ شب می‌نویسند، فرشتگانِ روز هم می‌نویسند. [3] برخی از علماء فرمودند: منظور از اولِ وقت اینجا، زمان فضیلتِ نماز صبح است. یعنی زمانی که ستارگان آسمان دیده می‌شوند و هوا هنوز روشن نشده است. سعی کنیم نماز صبح‌ ما، اول وقت باشد تا برای ما چهار رکعت نوشته شود. [1] ذْ یتَلَقَّى الْمُتَلَقِّیانِ عَنِ الْیمینِ وَ عَنِ الشِّمالِ قَعید (سوره قاف، آیه 17) [2] سوره إسراء، آیه 78. [3] (وسائل الشیعة، ج ‏4، ص 212)
32 ؛ لبیک خدا بِسمِ اللّه الرَّحمنِ الرَّحیم دعا‌‌ می‌کنم بعد از هر یا رَبِّ شما لبیکِ خداوند باشد. همان طور که می‌دانید، نماز دو قسمت دارد ؛ گفتار و رفتار. همان طور که گفتارِ ما در نماز پُر از پیام است رفتارِ ما هم پُر از پیام است. مثلاً دست مان را به قنوت که بلند می‌کنیم پیامش چیست؟ پیامش این است که خدایا ببین دستم خالی است، من فقیرم تو ثروتمندی، من به تو نیاز دارم، به عطا و رحمتت به لطف و کرمت. در همین قنوت بعضی‌ها دو رفتار اشتباه دارند که ریشه‌اش به خاطر یک تصوّر اشتباه است. آن تصوّر اشتباه این است: « هر عملی در غیرِ نماز، مستحب باشد در نماز هم مستحب است ! » می‌خواهیم این دو رفتارِ اشتباه را با هم دوره کنیم: یک. امام صادق علیه السلام فرمودند هر کسی دستش را به دعا بلند کند خداوند حیا می‌کند که او را دستِ خالی برگرداند. حتماً از رحمتش چیزی داخل دست او می‌ریزد. پس هر کس دستش را به دعا بلند کرد، قبل از اینکه دستش را پایین بیاورد، « یَمْسَحَ‏ عَلَى‏ وَجْهِهِ‏ وَ رَأْسِهِ » دستش را به سر و صورت خودش بکشد تا تبرّک شود. [1] دو. امام صادق علیه السلام در تعقیباتِ نمازش وقتی دستشان را به دعا بلند می‌کردند دست‌شان را بالاتر از سرشان می‌آوردند، چون این یکی از آداب و مستحبات دعا است. [2] بعضی‌ها فکر می‌کنند این دو رفتار در قنوت هم مستحب است در حالی که همه مراجع فرمودند این از مستحباتِ قنوت نیست حتی بسیاری از مراجع می‌فرمایند این از مکروهات قنوت است یعنی این دو رفتار را خداوند نمی‌پسندد که در قنوتِ نماز داشته باشیم: یک. بالاتر آوردن دست‌ها از سر دو. بعد از قنوت، دست‌ها را به سر و صورت کشیدن. دعاهای تان مقبولِ درگاه خدا. [1] (وسائل الشیعة، ج ‏7، ص 51) [2] (من لا یحضره الفقیه، ج ‏1، ص 325)
33 ؛ هم اطاعت، هم محبت بِسمِ اللّه الرَّحمنِ الرَّحیم دعا می‌کنم که اگر پدر و مادر دارید صحیح و سالم باشند و اگر هم از دنیا رفتند مشمول رحمت خداوند باشند. می‌خواهیم به یک سؤال جواب بدهیم: اگر پدری به فرزندش بگوید: « من راضی نیستم تو خانه من نماز بخوانی یا اصلاً راضی نیستم نماز بخوانی » وظیفه فرزند چیست؟ جواب: برای پاسخ به این سؤال باید دو قاعده را یاد بگیریم: یک. دستور پدر و مادر از مستحبات بالاتر است، اگر پدری به فرزندش بگوید: « راضی نیستم به مسجد بروی » یا مادری به فرزندش بگوید: « اول وقت نماز مستحبی نخوان ». این دو عملِ مستحب چون در مقابل دستور پدر و مادر ارزش کمتری دارند، ساقط می‌شوند یعنی فرزند نباید مسجد برود یا در اول وقت نماز بخواند. یک داستان نقل کنم: به پدر آیت الله بهجت رضوان الله علیه اطلاعاتِ غلطی رسیده بود که پسرت رفته نجف به جای اینکه مشغول درس باشد مشغولِ نماز مستحبی و ذکر و وِرد و دعا شده و نزدیک است صوفی بشود. ایشان هم بی خبر از همه جا نامه نوشت: « محمد تقی ! غیر از نمازهای پنجگانه راضی نیستم یک رکعت نماز مستحبی بخوانی ». تا سال‌ها که پدر ایشان زنده بود این عالم بزرگوار حتی یک رکعت نماز مستحبی نخواند. [1] دو. دستور پدر و مادر از واجبات پایین‌تر است یعنی اگر در مقابلِ واجب خداوند قرار بگیرد ساقط می‌شود. امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند « لَا طَاعَةَ لِمَخْلُوقٍ‏ فِی مَعْصِیةِ الْخَالِقِ‏ » [2] هیچ اطاعتی از مخلوق نمی‌شود اگر دستوری بدهد مخالف با دستور خدا. از امام خمینی رضوان الله علیه استفتاء کردند که پسری می‌گوید: « پدر من لاابالی و بی‌دین است گفته من راضی نیستم در خانه من نماز بخوانی » حالا کسب تکلیف کرده که وظیفه‌ام چیست؟ امام خمینی فرمودند: [پدرش] غلط کرده است برود بخواند هیچ اشکالی ندارد. [3] یک توضیح بدهم تا جواب امام خمینی روشن شود: « وظیفه‌ی پدر تهیه محل زندگی برای فرزندش است این دستورش هم چون مقابل دستور خداست ساقط می‌شود ». با این توضیحات که دادم اگر شوهری به همسرش بگوید: « که من راضی نیستم مسجد بروی ». ما می‌گوییم مسجد نرو، اگر گفت: « راضی نیستم در خانه من نمازِ مستحبی بخوانی » خداوند می‌گوید: « نماز مستحبی نخوان تا زندگی‌ات شیرین شود ». اما اگر گفت: « من راضی نیستم نماز واجبت را هم بخوانی » این حرفش ساقط می‌شود، چون در مقابل دستور خداوند قرار گرفته است. وظیفه شوهر هم این است که برای همسرش مکان زندگی تهیه کند. البته یادمان نرود همیشه با ادب و احترام با پدر و مادر و شوهر رفتار کنیم. به آنها محبت کنیم که کلیدِ فتح قلوب، محبت است. [1] مجله امان، فروردین و اردیبهشت 1393، شماره 47، عرفان منهای حتی دو رکعت مستحبی. [2] ‏ (نهج البلاغة، حکمت 165) [3] عباس عزیزی، 420 داستان درباره نماز امام خمینی (رضوان الله علیه)، ص59.
34 ؛ گلستان و خارستان به نام خداوند، به یاد خداوند و برای خداوند دعا می‌کنم که همیشه من و شما زیر آبشارِ رحمت خداوند باشیم. می‌خواهم با هم یک مثال بزنیم تا چند روایت را بهتر بفهمیم. همه ما از جاده‌های سرسبز، خنک و باصفای شمال لذّت می‌بریم دوست داریم این جاده‌ها را، و از جاده‌های کویری و گرمای خشک بدمان می‌آید هر چند بعضی مواقع مجبور می‌شویم از آن جاده‌ها عبور کنیم. ما از حضور در گلستان، لذت می‌بریم و از حضور در خارستان، نفرت داریم. همین طور که من این دو مکان را با هم مقایسه کردم در روایات ما هم دو مکان یعنی بازار و مسجد با هم مقایسه شده است. یک. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند: از بین مکان‌های روی زمین خداوند مساجد را از همه بیشتر دوست دارد و از بازارها از همه مکان ها بیشتر بدش می‌آید. [1] دو. در روایاتِ ما آمده که مساجد خانه خداست [2] ؛ انسان وقتی وارد خانه کسی می‌شود یعنی به او خیلی نزدیک شده است با ورود به مسجد به خداوند نزدیک می‌شویم و در روایتی امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند: بازارها پاتوق شیطان است[3]. یعنی در بازارها به شیطان خیلی نزدیک می‌شویم. کار شیطان در بازارها چیست؟ کم فروشی، گران فروشی، فریب، دروغ، دزدی، احتکار و.... یک. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند: « بهترینِ اهل مسجد کسی است که اولین نفر وارد شود و آخرین نفر هم خارج شود » یعنی سفارش کردند مدت زمان حضور‌تان در مسجد زیاد باشد. [4] آقا امام باقر علیه السلام فرمودند: ابلیس با اولین نفری که وارد بازار می‌شود، وارد بازار می‌شود، و آخرِ شب آخرین نفری که خارج می‌شود، خارج می‌شود، یعنی سفارش به ما کردند از کسانی نباشید که اولین نفر وارد بازار می‌شوند و آخرین نفر خارج می‌شوند. [5] دو. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در فضیلت حضور در مسجد فرمودند حتی اگر ذکر و نماز و قرآن هم نخواندید همان نفسی که در مسجد می‌کشید برای شما عبادت محسوب می‌شود. [6] اما حضور بدون خرید و فروش در بازار چگونه است؟ مثلاً برویم در بازار چرخی بزنیم ببینیم چه خبر است؟ این کار علاوه بر آنکه ثواب ندارد، از آن نهی شده ایم، چون حضور بدون دلیل در پاتوق شیطان است ؛ جایی که شیطان می‌تواند تو را فریب دهد. البته منظور ما از بیان این روایات که بیان کردیم این نبود که کسی بازار نرود. هر گاه نیاز به خرید و فروش داریم به بازار برویم. منظور ما این بود که قدر مسجد را بیشتر بدانیم و در مسجد بیشتر حاضر شویم و وقتی در بازار قرار داریم همه توجه ما به سمت خداوند باشد و اینکه مواظب باشیم تا فریب شیطان را نخوریم. قرآن ستایش می‌کند از کسانی که داخل بازارند مشغول خرید و فروشند ولی این خرید و فروش آنها به گونه‌ای نیست که از یاد خداوند غافل باشند. « رِجالٌ لا تُلْهیهِمْ تِجارَةٌ وَ لا بَیعٌ عَنْ ذِکرِ اللَّهِ وَ إِقامِ الصَّلاةِ » [7] ما هم اگر بازار رفتیم توجه کنیم که شیطان در بازار ما را از نماز و عبادت اول وقت غافل نکند. [1] أَحَبُّ الْبِلَادِ إِلَى اللَّهِ مَسَاجِدُهَا وَ أَبْغَضُ‏ الْبِلَادِ إِلَى اللَّهِ أَسْوَاقُهَا. (مجموعة ورام، ج‏2، ص 235) [2] (علل الشرائع، ج‏2، ص 318) [3] مَجَالِسُ الْأَسْوَاقِ مَحَاضِرُ الشَّیطَانِ‏. (عیون الحکم و المواعظ (للیثی)، 488) [4] (بحار الأنوار، ج‏81، ص 5) [5] (بحار الأنوار، ص 84، ص 11) [6] (مکارم الأخلاق، ص 467) [7] سوره نور، آیه 37.
35 ؛ سود یا ضرر؟ بِسمِ اللّه الرَّحمنِ الرَّحیم دعا‌‌ می‌کنم گفتار و رفتار ما لبخند رضایت خداوند را به همراه داشته باشد. می‌خواهم یک مثال می‌زنم تا یک روایت را بهتر بفهمیم: معلمان دانش آموزان را تشویق می‌کنند که اهل مطالعه باشند و علاوه بر کتاب‌های درسی، کتاب‌های مذهبی تاریخی، شعر و رُمان هم بخوانند. حالا یک دانش آموزی، وسطِ کلاس درس یا شبِ امتحان، آمده رُمان می‌خواند ! معلّم به او می‌گوید: چرا رُمان می‌خوانی؟‌‌ می‌گوید: چون شما تشویق کردی ! معلم چه پاسخ می‌دهد؟ می‌گوید: کار تو خوب است. ولی زمانش الان نیست، این کار خوبِ تو در این زمان، تو را پیشِ من بالا نمی‌برد ؛ ارزش تو را پیش من زیاد نمی‌کند ؛ الان رُمان که می‌خوانی به درسِ تو ضربه می‌زند و امتحانت را قبول نمی‌شوی. امام‌های عزیز که معلم‌های ما هستند ما را به انجام مستحبات تشویق و ترغیب کردند، ولی فرمودند: « إِذَا أَضَرَّتِ النَّوَافِلُ بِالْفَرَائِضِ فَارْفُضُوهَا » این مستحب اگر به واجب تو ضربه زد آن را ترک کن ! رها کن ! [1] آقا امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند: به دو دلیل، دیگر این مستحب ارزش ندارد ! یک. « لَا قُرْبَةَ بِالنَّوَافِلِ‏ إِذَا أَضَرَّتْ بِالْفَرَائِض‏ »[2] این مستحبی که به واجب ضربه زده دیگر تو را پیش خداوند بالا نمی‌برد و به خداوند نزدیک نمی‌کند. دو. آن سودی که از آن مستحب به دست آوردی هرگز چاله آن واجبی که ترک کردی ـ چاله ضررش ـ را پُر نمی‌کند. [3] می‌خواهیم سه تا مثال بزنیم تا این روایت را بهتر بفهمیم: یک. حضور در مجلس امام حسین علیه السلام از بالاترین مستحبات است اما اگر کسی تا دیر وقت در مجلس امام حسین علیه السلام حاضر شود و نماز واجبِ صبحش قضا شد دیگر آن مجلس امام حسین، آن مستحب ارزشی که باید داشته باشد را ندارد. دو. با وضو وارد کلاس شدن مستحب است. اما وقتی زنگِ کلاس زده شده و دانش آموزان در کلاس حاضر هستند ؛ معلمی به جای اینکه به وظیفه‌ی واجبی که آموزش و پرورش به عهده‌اش گذاشته عمل کند و وارد کلاس شود به سمت وضوخانه می‌رود تا با وضو وارد کلاس شود. در این صورت وضوی او، آن ارزشی که باید داشته باشد را ندارد. « بایستی در زنگ تفریح، وضو‌‌ می‌گرفت نه بعد از زدنِ زنگ کلاس » سه. حضور در مسجد مخصوصاً برای نماز جماعت یا شب‌های قدر مستحب مؤکّد است اما اطاعتِ از پدر و مادر واجب است. حالا اگر پدر و مادری گفتند ؛ ما راضی نیستیم شما در مسجد در این زمان حاضر شوی. حضور در مسجد در آن زمان، دیگر قُرب به خداوند نمی‌آورد و ما را به خداوند نزدیک نمی‌کند. امیدوارم که اهل مستحبّات باشیم ولی مستحباتی که به واجباتِ ما ضربه می‌زند را رها کنیم. [1](نهج البلاغه، حکمت 279) [2] (نهج البلاغه، حکمت 39) [3] إِنَّک إِنِ اشْتَغَلْتَ بِفَضَائِلِ النَّوَافِلِ عَنْ أَدَاءِ الْفَرَائِضِ فَلَنْ یقُومَ فَضْلٌ‏ تَکسِبُهُ‏ بِفَرْضٍ تُضَیعُهُ. (تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ص 177)
36 ؛ مقایسه واجب با مستحب بِسمِ اللّه الرَّحمنِ الرَّحیم همان طور که می‌دانید در مجموعه معارف دین، مقایسه‌های درست به ما کمک می‌کنند اهمیت و ارزشِ گزاره‌های دینی را بهتر درک کنیم. حالا می‌خواهیم با هم بین واجب و مستحب مقایسه کنیم و سه تا از تفاوت‌های آنها را بیان کنیم. یک. خداوند در مستحب تخفیف و آسانی بیشتری قرار داده است. [1] مثلاً نماز مستحبی را می‌توانیم در حال حرکت بخوانیم رعایت قبله هم لازم نیست، اما نمازِ واجب را باید در حالِ آرامش بدن و رو به قبله بخوانیم. نمازِ مستحبی را ـ حتی اگر بدنِ ما هم سالم باشد ـ می‌توانیم نشسته بخوانیم اما نماز واجب اگر بدنِ ما سالم باشد باید ایستاده بجا بیاوریم. در نماز مستحبی اگر بین رکعت اول و دوم شک کنیم نمازِ ما صحیح است. اگر خواستی بنا را بر رکعتِ اول می‌گذاری و اگر خواستی بنا را می‌گذاری بر رکعت دوم، اما در نماز واجب، اگر شک کنی یک رکعت خوانده‌ای یا دو رکعت نماز باطل است. دو. خداوند در روز قیامت از مستحب از ما نمی‌پرسد، از واجب می‌پرسد، که انجام دادی یا ندادی؟ درست انجام دادی یا غلط؟ اگر کسی در طول عمرش حتی یک رکعت نمازِ مستحبی نخواند در روز قیامت توبیخ نمی‌شود اما نخواندنِ نماز واجب تنبیه دارد. به همین خاطر برای نزدیکان ما که از دنیا رفته‌اند و نماز قضا دارند اگر مثلاً دو رکعت نماز قضایِ صبح برایش بخوانیم بهتر از این است که دو رکعت نماز مستحبی بخوانیم، چون خداوند از واجبِ او سؤال می‌پرسد نه از مستحب. سه. امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند: اگر اشتیاق و رغبت داشتی « فَاحْمِلُوهَا عَلَى‏ النَّوَافِلِ‏ »[2] مستحب را بجا بیاور. اما اگر مثلاً دو رکعت نماز شب خواندی یا دو صفحه دعای کمیل خواندی و دیدی اشتیاق به ادامه دادن نداری، حضرت فرمودند: ادامه نده ! رها کن. امّا در واجب این چنین نیست نماز صبح بر ما واجب شده، چه اشتیاق و علاقه و میل داشته باشیم چه نداشته باشیم. خدا ما را موفق کند واجبات را انجام بدهیم و برای مستحبات اشتیاق داشته باشیم. [1] امیرالمؤمنین علیه السلام : لَا رُخْصَةَ فِی‏ فَرْضٍ وَ لَا شِدَّةَ فِی نَافِلَةٍ. (تحف العقول، النص، 174) [2] إِنَّ لِلْقُلُوبِ إِقْبَالًا وَ إِدْبَاراً فَإِذَا أَقْبَلَتْ فَاحْمِلُوهَا عَلَى‏ النَّوَافِلِ‏ وَ إِذَا أَدْبَرَتْ فَاقْتَصِرُوا بِهَا عَلَى الْفَرَائِضِ‏. (نهج البلاغة، حکمت 312)
37 ؛ تفاوت زمین و آسمان بِسمِ اللّه الرَّحمنِ الرَّحیم دعا‌‌ می‌کنم لحظه لحظه زندگی من و شما سرشار از یاد خداوند باشد. این شعر را همه شنیده‌ایم: میانِ ماه من تا ماهِ گردون * تفاوت از زمین تا آسمان است می‌خواهم این شعر را عوض کنم و بگویم: میانِ مستحب تا امر واجب * تفاوت از زمین تا آسمان است بین مستحب و واجب خیلی تفاوت است سه تای آن را با هم دوره می‌کنیم: یک. جبرئیل به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله عرضه داشت: خداوند تبارک و تعالی می‌فرماید ؛ بنده‌ی من از بین عبادت‌هایی که انجام می‌دهد و به من نزدیک می‌شود، من هیچ کدام را به اندازه واجبات دوست ندارم. « مَا تَقَرَّبَ‏ إِلَی‏ عَبْدٌ بِشَی‏ءٍ أَحَبَّ‏ إِلَی مِمَّا افْتَرَضْتُ عَلَیهِ »[1] یعنی خداوند واجب را بیشتر از مستحب دوست دارد و واجب بیشتر از مستحب ما را به خداوند نزدیک می‌کند ؛ یعنی خداوند بیشتر دوست دارد نماز قضایِ خود را بخوانیم تا نمازِ مستحبی و نماز قضا که بر ما واجب شده بیشتر از نماز مستحبی ما را به خداوند نزدیک می‌کند. پرداخت زکات و خمسِ واجب بهتر است تا صدقه‌ی مستحبی. دو. امام صادق علیه السلام فرمودند: در مستحب آن برتر است که مخفی باشد. « فَأَفْضَلُهَا مَا کانَ‏ سِرّاً »[2] برخی روایات ما می‌گویند ؛ نماز مستحبی مخفیانه، ثوابش بیست و پنج برابر می‌شود. [3] برخی روایات می‌فرمایند هفتاد برابر می‌شود. [4] حضرت فرمودند: در بین واجبات، آن برتر است که آشکار انجام شود. [5] فرمودند: برای نمازهای روزانه‌تان با صدای بلند اذان بگویید تا همه بفهمند. در نمازِ جماعت شرکت کنیم دیگران ببینند شما نماز می‌خوانید. به مسجد رفت و آمد کنید تا بی‌نمازها هم ـ با دیدن رفت و آمد شما به مسجد ـ بفهمند که شما اهل نمازید. پس در واجب ما را تشویق کردند به آشکار انجام دادن ولی در مستحب تشویق کردند به مخفی کردن. البته استثناء هم داریم مثلاً امرِ مستحبی مثل صدقه را فرمودند اگر آشکار انجام بدهید دیگران هم به صدقه دادن تشویق می‌شوند به این عمل مستحب را بهتر است که آشکار انجام دهیم. سه. همین جور که زمین جای آسمان را نمی‌گیرد مستحب هم هیچ گاه جای واجب نمی‌شود. این پیام که در فضای مجازی پخش شده دروغ است، دروغ است، دروغ است: « این نماز مستحب را بخوان جبرانِ شصت سال نماز قضای تو را می‌کند و اگر این اندازه نماز قضا نداشته باشی نماز قضای پدر و مادرت را جبران می‌کند » اگر شبِ قدر تا سحر که برترین شب سال است و برتر از هزار ماه است کسی نماز مستحبی بخواند آن هم داخلِ کعبه، جای دو رکعت نماز قضایِ صبح که بر گردنش واجب است را نمی‌گیرد. پس یادمان باشد اگر سر دو راهی واجب و مستحب قرار گرفتیم به سمت واجب برویم. اگر قرار شد از واجب و مستحب یکی فدای دیگری شود، این مستحب است که باید فدای واجب شود. [1] قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ... مَا تَقَرَّبَ‏ إِلَی‏ عَبْدٌ بِشَی‏ءٍ أَحَبَ‏ إِلَی مِمَّا افْتَرَضْتُ عَلَیهِ. (بحار الأنوار، ج‏72، ص 155) [2] (بحار الأنوار، ج‏93، ص 24) [3] عن النبی صلی الله علیه و آله : صَلَاةُ الرَّجُلِ تَطَوُّعاً حَیثُ لَا یرَاهُ النَّاسُ تَعْدِلُ صَلَاتِهِ عَلى أَعْینِ النَّاسِ خَمْساً وَ عِشْرَینَ. (نهج الفصاحة، ص : 545) [4] امام رضا علیه السلام : المُستَتِرُ بالحَسَنةِ تَعدِلُ سَبعینَ حَسَنة. (وسائل الشیعة، ج ‏16، ص 63) [5] (بحار الأنوار، ج‏93، ص 24)
38 ؛ ازدواج با حورالعین بِسمِ اللّه الرَّحمنِ الرَّحیم دعا‌‌ می‌کنم بهترین جای بهشت، جایِ بهترین بندگان خداوند یعنی شما باشد. راستی ما در زندگی خود چقدر به بهشت فکر می‌کنیم و به نعمت‌های بهشتی؟ ! مثلاً از سالِ گذشته تا الان چند ساعت شده که به « حورُ الْعین » فکر کنیم؟ ! وقتی خداوند در قرآن می‌خواهد بگوید بهشت من با کلاس است می‌گوید: « حورُ الْعین » دارد، می‌خواهد بگوید آنجا به شما خوش می‌گذرد، من به شما لذّت می‌دهم، می‌گوید: « حورُ الْعین » می‌دهم. ما درباره « حورُ الْعین » چقدر اطلاعات داریم؟ پیشنهاد من این است که در اینترنت جستجو کنید کلمه « حورُ الْعین » را بزنید و آیات و روایاتش را مطالعه کنیم. با این روش اشتیاق ما به « حورُ الْعین » زیاد می‌شود. بعضی از مفسّرین اعتقاد دارند « حورُ الْعین » زنی بهشتی نیست تا فقط برای مردان بهشتی باشد ! بلکه همسرِ بهشتی ! است. [1] یعنی برای مردان بهشتی جنس آنها زن است و برای زن‌های بهشتی جنسِ آنها مرد است. « حورُ الْعین » یعنی انسانی که چشمان درشت و سیاهی دارد. سیاهی چشمش به شدّت سیاه و سفیدی‌اش به شدّت سفید است. همه ما امام سجاد علیه السلام را مشتاق نماز و عبادت می‌دانیم. می‌دانیم که حضرتِ عاشق نماز بود. زیاد سجده‌های طولانی، گریه و مناجات داشتند. اما بسیاری از انسان‌ها نمی‌دانند که حضرت عاشقِ بهشت بود. عاشق نعمت‌های بهشتی مثل « حورُ الْعین » هم بود. خادم حضرت می‌فرماید در شبی که هوا خیلی سرد بود دیدم آقا شیک‌ترین لباس‌هایش را پوشیده عطر زده ـ به قول من شده ماه دامادی که یک دسته گُل کم دارد برای رفتن به خواستگاری ـ خادم می گوید دیدم حضرت می‌خواهد از خانه خارج شود. با تعجب پرسیدم: آقا امشب این همه هوا سرد است، کجا تشریف می‌برید؟ حضرت فرمودند: می‌روم خواستگاری ! می‌روم مسجد نماز بخوانم و « أَخْطُبُ الْحُورَ الْعِینَ‏ إِلَى‏ اللَّهِ‏ عَزَّ وَ جَلَّ »، از خداوند یک حورالعین را خواستگاری کنم[2]. هر کس مشتاق حورُالعین است در دنیا باید آنها را از خداوند خواستگاری کند و مهریه‌شان را بپردازد. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند: مهریه همسران بهشتی نماز است. [3] هر کسی زیباتر و زیادتر نماز بخواند. در بهشت از این نعمتِ بهشتی بیشتر و بهتر استفاده می‌کند. [1] (لغات در تفسیر نمونه‏، مکارم شیرازى، ص 198) [2] (وسائل الشیعة، ج‏5، ص 228) [3] الصَّلاةُ مِن شَرائع الدّینِ، و فیها مَرضاةُ الرَّبِّ عز و جل، و هی … مُهورًا لِحورِ العین‏. (الخصال، ج ‏2، ص 522)
39 ؛ حورالعین عاشق بِسمِ اللّه الرَّحمنِ الرَّحیم سلام به شما معلم عزیز شما که بهشت و نعمت‌های بهشتی مشتاق شماست. می‌خواهیم با هم در مورد یکی از نعمت‌های بهشتی صحبت کنیم. واقعیت این است که صحبت کردن در مورد نعمت‌های بهشتی خیلی سخت است همان طور که بچه داخلِ رحم مادرش نمی‌تواند دنیا را ببیند و درک کند ما هم نمی‌توانیم نعمت‌های بهشتی را درک کنیم. ولی با این حال می‌خواهیم با سه روایت، زیبایی‌های حورُالعین را در ذهنِ خود تخیل کنیم. یک. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند: اگر « حورُالعین » بر اهل دنیا نمایان شود ؛ بوی خوشش تمام دنیا را پر می‌کند، نورش، نور خورشید و ماه را محو می‌کند. همین طور که مثلاً اگر نورِ پروژکتور بیاید نور شمع محو می‌شود. [1] دو. زن‌هایی که در دربار مصر وقتی زیبایی یوسف را دیدند، با چاقو دست خودشان را بریدند. [2] اگر « حورُ الْعین » را می‌دیدند چه می‌کردند؟ ! امام صادق علیه السلام فرمود: اگر یک « حورالعین » به دنیا سرک بکشد و اهل دنیا سرِ زُلف او را ببینند، تمام گُلرخان و یوسف چهره‌های عالم، از شوق و شیرینی و لذتی که از مشاهده او می‌برند، می‌میرند. [3] سه. امام صادق علیه السلام فرمودند: در بین نعمت‌های بهشتی، نعمت همنشینی با همسران بهشت از لذت همه خوردنی ها و نوشیدنی‌های بهشت بالاتر است. با این اوصاف‌‌ می‌دانستید « حورُ الْعین » ها عاشق یک نفر هستند؟ عاشق چه کسی؟ عاشق مؤمنِ نمازگزار. امام صادق علیه السلام فرمودند: وقتی مؤمنی « اللَّهُ‏ أَکبَر » نمازش را می‌گوید ؛ این حور العین‌ها دور او حلقه می‌زنند و عاشقانه او را نگاه می‌کنند. وقتی نمازش تمام شد، اگر دعا کند که خداوندا یک همسر بهشتی به من بده. خوشحال می‌شوند، به خداوند عرضه می‌دارند « قَدْ خَطَبَنَا إِلَیک‏ »[4] خدایا ما را از تو خواستگاری کرد ما را به وصال هم برسان. اما اگر این دعا را نکند سرش را زیر بیندازد و برود ناراحت و دلگیر می‌شوند می‌گویند: به ما رغبت نشان نداد ! به ما علاقه‌ای نداشت ! ما را ظاهراً دوست نداشت ! با تعجّب از ما جدا می‌شوند. [5] یکی از تعقیباتِ مشترک تمام نمازها این جمله است: « اَللَّهُمَّ زَوِّجنی مِنَ الْحُورِ العین » جمله‌ای که آقا امیرالمؤمنین علیه السلام بعد از هر نمازش با اشتیاق و علاقه می‌خواند. [6] طبق حدیثی که در پاورقی آمده است بسیار مناسب است پس از نماز این دعا را بخوانیم: « اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَجِرْنِی‏ مِنَ‏ النَّارِ وَ أَدْخِلْنِی الْجَنَّةَ وَ زَوِّجْنِی‏ مِنَ‏ الْحُورِ الْعِینِ‏ » [1] صحیح بخاری، ج۷، ص ۲۰۴. [2] فَلَمَّا رَأَینَهُ أَکبَرْنَهُ وَ قَطَّعْنَ أَیدِیهُنَّ وَ قُلْنَ حَاشَ لِلَّهِ مَا هَـٰذَا بَشَرًا إِنْ هَـٰذَا إِلَّا مَلَک کرِیمٌ. (سوره یوسف، آیه 39) [3] (بحار الأنوار، ج 8 ص 199) [4] (وسائل الشیعة، ج‏6، ص 465) [5] (بحار الأنوار، ج‏83، ص 18) [6] (الخصال، ج‏2، ص 631)
40 ؛ فلسفه بافی ممنوع بِسمِ اللّه الرَّحمنِ الرَّحیم یکی از سؤالاتِ پرتکرار نوجوانان و جوانان سؤال درباره فلسفه احکام است. می‌خواهند بدانند علت وضو، روزه، نماز چه چیزی است؟ پیامبر اکرم و اهل بیت ایشان علیهم السلام با یافتنِ فلسفه احکام موافق بودند. اینکه انسان با مطالعه‌ی آیات و روایات دلیل احکام را یاد بگیرد. خود اهل بیت علیهم السلام هم، فلسفه بعضی از احکام را بیان کرده‌اند ؛ ولی با بافتنِ فلسفه احکام مخالف بودند. امام سجاد علیه السلام فرمودند: « إِنَّ دِینَ اللَّهِ لَا یُصَابُ بِالْعُقُولِ‏ النَّاقِصَةِ » فلسفه دستورهای خداوند، با این عقل‌های ناقص ما فهمیده نمی‌شود. [1] همان طور که کودک دو ساله با عقل خودش نمی‌تواند فلسفه دستورات پزشک را بفهمد، که چرا این آمپول، کپسول و یا قرص را نوشته، ما هم در مقابل دستوراتِ خداوند مثل آن کودک می‌مانیم در مقابل پزشک. یک مثال بزنم ! بعضی‌ها فلسفه می‌بافند که خداوند گفته وضو بگیر، تا وقتی در نماز می‌آیی با من صحبت کنی بدنت تمیز باشد در حالی که ما سه مثالِ نقضی می‌زنیم: یک. کسی که از حمام بیرون آمده، کیسه و لیف هم به بدنش زده و تمیزِ تمیز است. با این حال مراجع می‌فرمایند: این تمیزی کافی نیست. باید برای نماز وضو بگیرد. دو. کسی که وضویش را گرفت و بعد از وضو، دو سه ساعت فوتبال بازی می‌کند، تمام بدنش پر از آلودگی و عرق می‌شود و بدنش دیگر تمیز نیست در حالی که مراجع می‌فرمایند: اگر وضوی قبلی را دارد در همان حال می‌تواند بایستد و نماز بخواند. سه. کارگری که تا زانو در گِل رفته است و گِل لگد کرده است، اگر یک وضو بگیرد که بدنش تمیز نمی‌شود ! در حالی که همه مراجع می‌فرمایند: اگر وضو بگیرد با همان بدنش حتی اگر به زانویش گِل باشد، می‌تواند نماز بخواند. پس فلسفه وضو تمیزی و نظافتِ جسم ما نیست. در روایات آمده فلسفه‌اش طهارت و پاکی روح ماست. [2] بیاییم به دانش آموزان خود بیاموزیم ؛ یافتنِ فلسفه احکام کاری درست است و بافتنِ فلسفه احکام کاری اشتباه ! 41 ؛ دلیل تراشی ممنوع بِسمِ اللّه الرَّحمنِ الرَّحیم پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند: در دستورات دین اگر مطلبی را ندانستید، از اهلِ ذکر ـ یعنی از اهل بیت من ـ بپرسید[3]. « فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّکرِ إِنْ کنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ‏ »[4] برای دستوراتِ دین مواظب باشید دلیل تراشی نکنید که این یک چاهِ خطرناک است. برای اینکه خطرِ دلیل تراشی را درک کنیم‌‌ می‌خواهم یک مثال بزنم: از یک جوان پرسیدم: آیا‌‌ می‌دانی چرا نماز صبح دو رکعت است؟ در حالی که نمازهای دیگری روزانه سه رکعت یا چهار رکعت است؟ ! گفت: خُب معلوم است. خداوند می‌دانسته که آدم‌ها آن ساعت خوابشان می‌آید دو رکعت قرار داد تا زود بخوانند و بخوابند. گفتم این را از قرآن و حدیث می‌گویی؟ گفت: معلوم است دیگر ! نیازی به قرآن و حدیث نیست. گفتم ببین ؛ خداوند سفارش می‌کند که مسلمان‌ها شب زود بخوابند و قبل از اذان صبح برای نماز شب بلند شوند. فرموده‌اند بیداری در زمانِ سحر، ثواب بسیار زیادی دارد. حالا اگر مسلمانی بخواهد قبل از اذان صبح، تمام یازده رکعت با مستحبات را بخواند حدود نیم ساعت زودتر باید از خواب بلند شود. اگر هم بیدار نشود خداوند می‌فرماید حداقل برای اذان صبح بیدار ‌شو و اذان و اقامه را بگو که مستحب است و قبل از اینکه نمازِ صبح را بخوانی مستحب است دو رکعت نافله صبح بخوانی. بعد که نمازِ صبح را خواندی خداوند می‌فرمایند ؛ حیف است بخوابی ! این ساعت، ساعتِ بهشتی است. [5]نخواب ! ذکر و قرآن و دعا داشته باش. حتی در روایات ما آمده است مستحب است انسان بیدار بماند و مطالعه کند. آقا امام رضا علیه السلام فرمودند از اذان صبح تا طلوع آفتاب فرشته‌ها روزی‌ها را تقسیم می‌کنند. « فَمَنْ ینَامُ فِیمَا بَینَهُمَا ینَامُ‏ عَنْ‏ رِزْقِهِ » هر کس بخوابد از رزق و روزی‌اش جامانده است. خواب مانده است ! [6] توجه داشته باش که شما گفتی خداوند نماز را دو رکعت قرار داده تا انسان‌ها بخوابند. من برایت اثبات کردم که خداوند دوست دارد قبل از اذانِ صبح تا طلوع آفتاب مسلمان‌ها بیدار باشند. این نسبتی که به خداوند دادی یعنی، خداوند دوست دارد آدم‌ها بخوابند به همین خاطر نماز صبح دو رکعت است ! اگر در ماه رمضان، این نسبت را داده بودی به خداوند دروغ بسته بودی و روزه‌ات باطل می‌شد. به او پیشنهاد دادم مطالعات دینی‌اش را افزایش بدهد و از قرآن و حدیث دلایل و فلسفه احکام را یاد بگیرد. [1] (بحار الأنوار، ج ‏2، ص 303) [2] (وسائل الشیعة، ج ‏1، ص 367) [3] (بحار الأنوار، ج 16، ص 359) [4]سوره نحل، آیه 43. [5] َّ (الکافی، ج‏8، ص 123) [6] (من لا یحضره الفقیه، ج ‏1، ص 504)
42 ؛ بانوی خلقت بِسمِ اللّه الرَّحمنِ الرَّحیم همان طور که می‌دانید ما مسلمان‌ها در نماز ـ در شبانه روز ـ بارها و بارها یاد آقای خلقت می‌افتیم یعنی حضرت محمد صلی الله علیه و آله. در اذان و تشهد نامش را می‌بریم و برایش صلوات می‌فرستیم. امّا آیا یاد بانویِ خلقت هم می‌افتیم؟ من‌‌ می‌خواهم یکی از جاهایی که در نماز خوب است یاد بانویِ خلقت یعنی حضرت زهراء علیها السلام بیفتیم را با هم دوره کنیم: همه‌ی مسلمان‌ها در شبانه روز حداقل ده بار در نمازهایشان می‌گویند: « صِراطَ الَّذِینَ أَنْعَمْتَ عَلَیهِمْ غَیرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیهِم‏ » ؛ خدایا ما دوست داریم در راه کسانی باشیم که به آنها نعمت دادی نه کسانی که به آنها غضب کردی ! خدا به چه کسانی خشم کرده است؟ شیعه و سنی هر دو قبول دارند که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند « إِنَ‏ اللَّهَ‏ یغْضَبُ‏ لِغَضَبِ‏ فَاطِمَةَ » ؛ ملاکِ خشم خداوند، خشم فاطمه علیها السلام است. [1] خشم خداوند و خشم فاطمه‌ی طاهره یکی است * این نکته را رسول خداوند گفته بارها وقتی تاریخ را می‌خوانیم، می‌فهمیم کسانی که خودشان را امت پیامبر می‌دانستند، فدک حضرت زهراء علیها السلام را غصب کردند، پشت خانه حضرت زهراء هیزم آوردند، به زور وارد خانه ایشان شدند. کدام خانه؟ خانه‌ای که پیامبر بدون اجازه وارد نمی‌شد. پهلوی حضرت را شکستند، بازوی حضرت را ضربه زدند، سینه‌ی حضرت را زخمی کردند، محسن او را کشتند. بعد بدون اینکه فدکش را پس بدهند، بین مسلمان‌ها بگویند اشتباه کردیم برای ظاهرسازی آمدند به خانه‌اش، برای دلجویی. حضرت فاطمه هم نقشه‌ی آنها را فهمید و به آنها فرمودند: خداوند و فرشته‌ها را شاهد می‌گیرم « أَنَّکمَا أَسْخَطْتُمَانِی وَ مَا أَرْضَیتُمَانِی‏ » من از دستتان خشمگینم و راضی نشدم. [2] بعد برای اینکه اعلام کنند و همه‌ی مسلمان‌ها بفهمند که حضرت زهراء علیها السلام از دست آنها خشمگین اند به امیرالمؤمنین علیه السلام وصیت کرد که مرا شبانه غسل بده و کفن و دفن کن، چون دوست ندارم آنها در تشییع جنازه من، در نماز میت بر من حاضر شوند. حتی فرمودند قبر من را مخفی قرار بده، من دوست ندارم آنها بر سر مزار من حاضر شوند. [3] ما مسلمان‌ها خوب است که در نماز وقتی این جمله را می‌خوانیم به فکر فرو برویم و تاریخ را مطالعه کنیم ببینیم چه کسانی بودند که حضرت زهراء علیها السلام را آزردند ؛ ما هم مثل حضرت زهراء از آنها خشمگین باشیم. [1] إِنَ‏ اللَّهَ‏ یغْضَبُ‏ لِغَضَبِ‏ فَاطِمَةَ وَ یرْضَى لِرِضَاهَا. (بحار الأنوار، ج ‏21، ص 279) [2] فَإِنِّی أُشْهِدُ اللَّهَ وَ مَلَائِکتَهُ أَنَّکمَا أَسْخَطْتُمَانِی وَ مَا أَرْضَیتُمَانِی‏ وَ لَئِنْ لَقِیتُ النَّبِی صلى الله علیه و آله لَأَشْکوَنَّکمَا إِلَیهِ (بحار الأنوار، ج ‏28، ص 357) [3] [ کشف الغمة، ج 2، ص 68]
43 ؛ بنده خوب خدا بِسمِ اللّه الرَّحمنِ الرَّحیم آیا می‌دانید که یکی از فایده‌های نماز این است که ما به یاد خداوند می‌افتیم و یاد بندگان خوبش مثل حضرت محمد صلی الله علیه و آله و مثل حضرت فاطمه سلام الله علیها؟ ! یاد پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در نماز مشخص است اما یاد حضرت زهراء علیها السلام کمی مخفی است ! من‌‌ می‌خواهم سه جایی را که با کمی دقت و فکر در نماز می‌توانیم یاد حضرت زهراء علیها السلام بیفتیم را با هم دوره کنیم: یک. در سوره حمد دعا می‌کنیم، خدایا ما را به راه راست هدایت کن، راه کسانی که به آنها نعمت دادی. « صِراطَ الَّذِینَ أَنْعَمْتَ عَلَیهِمْ » در سوره نساء آیه ۶۹ خداوند می‌فرماید: من به صدّیقین و شهداء نعمت دادم. ما هم در زیارتنامه حضرت زهراء علیها السلام می‌گوییم: خانم جان ! سلام می‌دهیم به شما که هم صدّیق هستی و هم شهید. « السَّلامُ عَلَیْکِ أَیَّتُهَا الصِّدِّیقَةُ الشَّهِیدَةُ » [1] یعنی ما در نماز از خداوند می‌خواهیم به راه کسانی که به آنها نعمت داده، برویم و یکی از آنها حضرت زهراست. یعنی از خداوند می‌خواهیم همان راهی را طی کنیم که حضرت زهراء علیها السلام در زندگی‌اش طی کرد. دو. در قنوت نماز دعا می‌کنیم و می‌گوییم: « وَ قِنا عَذابَ النَّارِ »[2] ؛ خدایا ما را از آتش جهنم حفظ کن. خدا چه کسانی را حفظ می‌کند؟ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند روز قیامت که می‌شود خطاب می‌کند به حضرت زهراء علیها السلام می‌فرماید: از من بخواه تا به تو عطا کنم. آن قدر به تو ببخشم تا راضی شوی ! حضرت فاطمه هم دست به دعا برمی‌دارد: « أَنْ‏ لَا تُعَذِّبَ‏ مُحِبِّی‏ وَ مُحِبَّ عِتْرَتِی بِالنَّارِ » [3] خدایا دوستداران من و دوستداران خانواده‌ام را به آتش نسوزان. خداوند هم این دعا را مستجاب می‌کند. وقتی قنوت نماز را می‌گیریم یاد حضرت زهراء بیفتیم و از خداوند بخواهیم ما هم از دوستدارانِ حضرت زهراء علیها السلام باشیم تا به آتش جهنم نسوزیم. سه. در تشهد صلوات می‌فرستیم بر آل محمد. « آلِ محمَّد » چه کسانی هستند؟ تمام ساداتِ مؤمن که صدها هزار نفرند جزء آل محمد هستند اما شریف‌ترین آنها چه کسانی هستند؟ شیعه و سنی اعتقاد دارند که اُمّ سَلمه گفت: من شنیدم که پیامبر به حضرت زهراء علیها السلام فرمود: شوهرت و دو پسرت را پیش من بیاور. وقتی علی، حسن، حسین و حضرت زهراء آمدند، پیامبر عزیز عبای خودشان را روی این‌ها انداختند و فرمودند: « اللَّهُمَ‏ إِنَ‏ هَؤُلَاءِ آلُ‏ مُحَمَّدٍ »[4] ؛ خدایا این‌ها آل من هستند. رحمت و برکات و صلواتت را بر این‌ها نازل کن. پس وقتی در تشهد نماز بر آل محمد صلوات می‌فرستیم خوب است در ذهن خود بیاوریم که داریم به شریف‌ترین آلِ محمد یعنی حضرت زهراء علیها السلام درود می‌فرستیم. [1] مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، ج‏2، ص 711. [2] سوره بقره، آیه 201. [3] (بحار الأنوار، ج‏ 27، ص 140) [4] (عمدة عیون صحاح الأخبار فی مناقب إمام الأبرار، النص، ص 33)