eitaa logo
سُلالہ..!
260 دنبال‌کننده
7هزار عکس
1.3هزار ویدیو
221 فایل
-خُدایا بال پَروازُ شوقِ رَهایے لُطفَا…🕊
مشاهده در ایتا
دانلود
همونطور که داشتم از خنده می مردم گوشیمو از روی میز برداشتم و رفتم سمت اتاق..... شماره ی شیرین رو گفتم. تا زنگ زدم سریع جواب داد. -سلام بی معرف. شیرین:سلام عشقم. -چطوری نفسم؟ شیرین:خوبم تو خوبی؟ -نه من خوبم نیستم. شیرین:وای چیشده؟ -مگه میشه آدم خبر عروس شدن خیلی از بهترین رفیق هاشو بشنوه و خوب باشه؟؟؟؟من الان عالیم فدات شم شیرین:قربونت برم نفسم.... -خوشبخت باشید انشالله ‌. شیرین:ممنون عزیزم -شیرین خانم از دستت ناراحتما شیرین:چرا؟ -پسرخاله من اومده خواستگاری تو اون موقع من الان باید بفهمم؟ شیرین:ببخشید پارمیس جون اصلا حواسم نبود. -اشکال نداره دورت بگردیم...انشالله خوشب بشین. شیرین:ممنون خوشگلم. -خداحافظت عزیزدلم. شیرین:خداحافظ گوشی رو قط کردم و دراز کشیدم روی تخت. خیلی خوشحال بودم. شیرین که مثل خواهرم بود و سبحان که عین داداشم بود داشتن عروسی می کردن -من واسه عقد هیچی ندارما‌‌..... مامان:باید بریم خرید..... -اینترنتی سفارش بدم؟ مامان:نه....نمیشه اعتماد کرد خودمون باید جنسش رو ببنیم..... -وای مامان....آخه من یه لباس خوشگل دیده بودم. مامان:اشکال نداره خوشگل تر از اون رو می خریم ادامه دارد..‌‌.‌‌.....