eitaa logo
سُلالہ..!
264 دنبال‌کننده
7هزار عکس
1.3هزار ویدیو
221 فایل
-خُدایا بال پَروازُ شوقِ رَهایے لُطفَا…🕊
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم‌رب‌المهدی🌱
_
شده دلتنگ شوی چاره نیابی جز اشک ؟! من به این چاره ی بیچاره دچارم هرشب:)
و بسے آرامش عاشقانـ💟🖇
❁بِسمِ رَبِّ حِیدَر❁ سݪام رفیق... اومدم یہ ڪانال بہٺ معرفے ڪنم.. ڪ پُسٺ هاے ناب و خامے رو بہ اشٺراڪ مےذاره..!✌️🏻 اصلا هرچے .و..چیزاے انقلابے هسٺ و ٺوے ڪانالش داره...🧢 یہ سر بزنید.. شاید خوشٺون بیاد.. حاݪ و هواٺون شہدایے💚! ‌ ●━━━━━──── s̶a̶r̶b̶a̶z̶༄ ╭═══✿══════╮ @sarbaz_i ╰═══════✿══╯
مشتیاجوونا؛ بیا،اگه‌گناه‌می‌کنیم نگیم"جوونی"کردم، به‌جوونیِ‌علی‌اکبر (علیه‌السلام)برمیخوره🚶🏽. . .
♥🌸 میگفت: اگه‌میخواےبدونے چقدره... نگاڪن‌ببین بھ چے بندِ...؟!! +دلمون‌بند‌ِبھ‌چی...؟!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کانال{ دخترانی از نسل انقلاب} برای عاشقانه شهادت🥀 عاشقانه چادر،متن،کلیپ و عکسِ مذهبی✌️ لینک کانال: ════◁❚❚▷══════ https://eitaa.com/hadoriha ════◁❚❚▷══════ 🌱🥀🌱🥀🌱🥀🌱🥀🌱🥀
! . . . 🚫❌برگشت با خنده بهم گفت یه قر برام میدی؟ -آخه خدایا... قم چطور انقدر تغير کرده ؟! دلم یکم شکست، لرزید...نمیدونستم چیکار کنم.. خواهر کوچیکم چی؟ گفتم...یا حضرت زهرا این چادر امانتی خودته خودت کمکم کن 🌿¦⇢ دعوتنامه برای خواندن ادامه داستان از طرف سنگر ولایت^^✨ . . . . یه محفل صمیمی و خودمونی😜❤️ ورود آقایون پیگرد اللهی دارد...❌ فقط دختر مذهبیا! ↶ ✨-⊱@sangar_velayat⊰-✨
ناگهآن‌دلت‌مےگیرد، ازفآصلہ‌‌خودت‌باڪربلا. . !💔 ....!:)
💔🥀
صبح روز پنجشنبه خیلی زود از خواب بيدار شدم و دست و صورتم رو شستم صبحانه خوردم .... یک مانتو صورتی با شلوار لی پوشیدم. شال سفید سر کردم و کیفمو برداشتم و از اتاق خارج شدم‌. مامان که حاضر جلوی در ایستاده بود گفت:بریم؟ -بریم...‌ سوار ماشین شدیم و رفتیم دم در خونه ی خاله الناز.... خاله الناز دم در منتظر بود‌. تا مامان ماشین رو نگه داشت سریع پیاده شدم.... -سلام خاله جون... خاله الناز:سلام عزیزدلم -مبارک باشه... خاله الناز:سلامت باشی عشقم. سریع نشستم عقب و خاله الناز نشست جلو و حرکت کردیم به سمت بازار..... مامان و خاله الناز کلی خرید کردن ..... منم یه شومیز و دامن خیلی خوشگل برداشتم ‌‌‌قرار شده بود فقط برای عقد خرید کنیم و چند وقت بعد بیایم لباس عروسی بخریم‌. بعد از خرید رفتیم خونه ی ما...‌. ناهار رو که خوردیم مامان خاله الناز رو رسوند خونه شون‌.... روی تخت دراز کشیدم و گوشیمو برداشتم‌ و زنگ زدم به النا.....سریع جواب داد. -سلام دختر.... الناز:سلام پارمیس. -چطوری یا نه؟ النا:نه.... -چرا نه؟؟؟؟؟ النا:واسه عقد پسرخاله خان تون هیچی ندارم بپوشم... -واسه اون ناراحتی؟؟؟؟؟؟؟؟؟دو هفته دیگه هستااااا. النا:خب دو هفته دیگه باشه! از الان باید آماده کنم. -حالا فوقش یه گونی می بندی به خودت دیگه... النا:مسخره. -یه پیج هست....از اونجا بخر. النا:بفرست واسم. -باشه. النا:کاری نداری؟ -نه. النا:فعلا.. -خداحافظ ادامه دارد.....
-ٺفڪر خداوڪیݪے..!😐 ᴥ︎︎︎❁……Ⓢ︎Ⓐ︎ʳᵇⒶ︎Ⓩ︎………❁ᴥ︎︎︎ @sarbaz_i ᴥ︎︎︎❁……Ⓢ︎Ⓐ︎ʳᵇⒶ︎Ⓩ︎………❁ᴥ︎︎︎
همسایه ها چند تا فرشته می فرستی ۲۷۰ تا شیم؟؟؟💖🌸 ↻❄️|@dokhtarumaftub|☁️↯ 🌨ݩگآھٺۆݩ آسمآݩے🦋
رفـــــیـــق🌿🤍:))!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا