فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹امیرالمؤمنین علی علیه السلام جان و نفس پیامبر صلیاللهعلیهوآله در آیه مباهله
🎤حجت الاسلام حامد کاشانی
🌺🍃🌸☘🌸🍃🌺
🌸 اعمال عید و روز مباهله:
۱-غسل و روزه
۲-دورکعت نماز مثل نماز عید غدیر
۳-خواندن دعای مباهله
۴-هفتاد بار استغفار
۵-صدقه دادن
۶-زیارت امیرالمومنین
۷-زیارت جامعه کبیره
✴️ از امام صادق علیه السلام روایت شده است که:
هرکس در روز بیست و چهارم ذی الحجّه، به جهت شکر خداوند از نعمتی که به امیرالمؤمنین علیه السلام ارزانی داشته و به او اختصاص داده است، نیم ساعت قبل از ظهر، ۲ رکعت نماز بخواند؛
⬅️ در هر رکعت یک بار سوره حمد،
0⃣1⃣ بار سوره توحید،
0⃣1⃣ بار آیه الکرسی تا «هُمْ فِيها خالِدُونَ»، و
0⃣1⃣ بار سوره قدر؛
عمل او نزد خداوند معادل صد هزار حجّ و صد هزار عمره می باشد.
✨چنین فردی حاجتی از حوائج دنیا و آخرت را از خداوند درخواست نمی کند، هر حاجتی که باشد، مگر آن که خداوند، اگر بخواهد، آن را برآورده می سازد.
مفاتیح الجنان/اعمال ماه ذی الحجه/فضیلت و #اعمال روز مباهله
#مباهله
#روز_مباهله
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#احکام
#امر_به_معروف_و_نهی_از_منکر
⬅️شرایط امر به معروف و نهی از منکر
موشن_گرافی🎬
4_382987340500435277.mp3
4.59M
🏝فایل صوتی دعای مباهله🏝
🎤استاد محسن فرهمند
✅ #دعا ی #مباهله، دعائی مجرب جهت استجابت دعوات و حاجات.
🏝#روز_مباهله روز عزت و افتخار
اسلام و تشیع، بر شما مبارک باد🏝
🔷 ازدواج به سبک شهدا
✨باید برایش آستین بالا میزدیم. خواهرم پیشقدم شد و دوستش را معرفی کرد. دختر خوبی بود. رفته بود ببیندش؛ اما چشمش خورده بود به یک دختر دیگر. از حجابی که داشت خوشش آمده بود. تحقیق کرد و رفت خواستگاریاش. همین شد مقدمه ی ازدواجشان؛ «حجاب کامل اسلامی» .
📚 یادمان شهدای جمهوری اسلامی ایران، شمارهی ۱۰۰، ص ۷۱
(به روایت خواهر شهید موسی کلانتری)
#حجاب
#شهیدانه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📢کجای این پازل قرار میگیریم؟!؟
.
.
هرکسی که مردم رو از آینده ناامید کنه،برای دشمن کار میکند..چه بداند چه نداند....
#سخنرانی
#مقام_معظم_رهبری
#جهاد_تبیین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📸 استفاده مکرر از نماد همجنس گرایان در سریال نمایش خانگی «آفتاب پرست»
‼️آقای وزارت فرهنگ و ارشاد، صبح بخیر!
#نرمالیزاسیون
#یکشنبه_های_علوی_و_فاطمی 💚
🌱بنویسند تو را زهره ی تابان علی
بنویسند که خورشید تویی جانِ علی...
🌱بنویسند تو را مادر پیغمبر ها
بنویسند تو را عشق همه حیدر ها...
🔸السَّلامُ عَليکَ يا اَميرالمؤمنين علي ابن ابى طالِب عليه السلام.
🔸السَّلامُ عَلیَکِ یا فاطِمَةَ الزَّهرا سلام اللّه عَليها.
🍃🌹🇮🇷🌹🍃
تا امروز هیچ پرچمی غیر از پرچم جمهوری اسلامی به بیت رهبری وارد نشده است
#اقتدار
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽تحریف سخنان حاج قاسم اینبار برای کمپین برخی محجبه ها
#حجاب
🍃🌹ـــــــــــــــــــــــــ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️در مکتب روح الله:
🔹خانهای کوچک؛ خانوادهای بزرگ
🔸اين خانه كوچك فاطمه- سلاماللهعليها- و اين افرادى كه در آن خانه تربيت شدند كه به حسب عدد، چهار- پنج نفر بودند و به حسب واقع، تمام قدرت حق تعالى را تجلى دادند، خدمتهايى كردند كه ما را و شما را و همه بشر را به اعجاب درآورده است.
🌸صحیفه امام؛ ج16؛ ص87 | جماران؛ 18 اسفند 1360
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔷مشکل حل نخواهد شد تا زمانی که نماز اصلاح نشود👌
💥حتما ببینیدبسیارجالب وآموزنده است.👌
🎤:#شیخ خالد راشد
#تلنگر
استامينوفن کار ندارد کجا درد میکند،
بدن، سر یا دندان، او عصب مرکزی را آرام میکند.
با نماز هم چیزهایی درست میشود که مستقيماً مبارزهای با آن نکرده ایم. مثل شهوت، عجب، حسادت و...
🌿بسم الله الرحمن الرحیم🌿
🇮🇷🔍🇮🇷🔍🇮🇷
🔍🇮🇷🔍🇮🇷
🇮🇷🔍🇮🇷
🔍🇮🇷
🇮🇷
#رمان_رفیق
#قسمت_پنجاه_و_نهم
#فاطمه_شکیبا
گریه مجید بیشتر شد. کمیل دوباره روی صندلی نشست و آه کشید:
- هرچند با کاری که امثال تو توی دانشگاه کردن، بعید میدونم حالاحالاها بشه اونجا امتحان برگزار کرد. راستی، میدونی چقدر خسارت وارد شده به دانشگاه؟
مجید اشکهایش را پاک کرد و جواب نداد. کمیل گفت:
- نزدیک سه میلیارد تومن! میفهمی؟ سه میلیارد تومن خسارت، اونم به یه دانشگاه دولتی. تازه معلوم نبود اگه اون کوکتلها رو ازت نمیگرفتیم، چندتا سالن و دانشکده دیگه رو باهاش آتیش میزدین.
دوباره ناله مجید بلند شد:
- آقا به خدا من خبر نداشتم! نمیدونستم توی اون ساک چیه؟
کمیل: پس چرا بردیشون توی دانشگاه؟
مجید: رفیقم گفت. گفت میخواد بره خوابگاه بمونه، خرت و پرتهاش رو براش ببرم.
کمیل: رفیقت کی بود؟
مجید ساکت ماند. کمیل به وضوح میفهمید مجید دارد داستان سر هم میکند و حالا هم دنبال یک اسم ناآشنا میگردد برای رد گم کردن. سوالش را بلندتر تکرار کرد. مجید صورتش را با دستانش پوشاند و شقیقههایش را فشار داد. باید تا ته این دروغ را میرفت. قبل از این که حرفی بزند، کمیل از پوشه جلوی دستش تصویر صدف را بیرون آورد و آن را مقابل مجید گرفت:
- این دختره رو میشناسی؟
رنگ مجید مثل گچ شد و چشمانش گرد. اصلا بلد نبود حالات درونیاش را پنهان کند؛ انقدر که حتی لازم نبود زبانش بچرخد؛ با زبان بدن همه چیز را لو میداد. با این وجود، به زبان انکار کرد:
- نه! نمیشناسمش! آقا به خدا من شورشی و اینا نیستم!
کمیل صدایش را بالا برد:
- انقدر برای من قسم دروغ نخور! یه سوال ازت پرسیدم، اینو میشناسی یا نه؟
مجید: از کجا بشناسمش آقا؟
کمیل: میخوای بهت بگم از کجا؟ از خونه رفیقت حسام! تو فکر کردی با یه مشت گاگول طرفی؟
مجید به لکنت افتاد:
- حـ...حسام...ک...کیه؟ مـ...من نـ...نمی...شناسمش... .
کمیل این بار علاوه بر بلند کردن صدا، دستش را هم روی میز کوبید:
- دروغ نگو به من! شماها توی اون خونه بودین، اسنادشم موجوده! پس خودت رو به اون راه نزن آقا پسر! تو هنوز نفهمیدی چقدر پروندهت سنگینه؟ با این کارا هم داری سنگینترش میکنی!
مجید فشار عصبی را بیشتر از این نتوانست تحمل کند، عاجزانه فریاد زد:
- خب بودیم که بودیم! جرمه؟ اصلا به من چه که این صدف چه کره خریه؟
کمیل پوزخند زد:
- آهان! حالا شد! پس اسمش صدفه! میدونی این دختر خانوم الان کجاست؟
#ادامه_دارد
🇮🇷
🔍🇮🇷
🇮🇷🔍🇮🇷
🔍🇮🇷🔍🇮🇷
🇮🇷🔍🇮🇷🔍🇮🇷