💕💞💕💞💕💞💕💞
💞💕
#رؤیـــــــای_بیـــــدارے
#پارت_شصت_وپنج
🔶آقا مصطفی دوستان جدیدی در سامرا یافته بود.☺️ یک روز به دیدن پیرمردی رفتیم که با هم آنجا آشنا شده بودند. پیرمرد که خیلی از آقامصطفی تعریف میکرد و شیفتۀ اخلاق و مرام 😇او شده بود، گفت: «اول آقامصطفی رو گذاشتن توی آشپزخونه، بعد رئیس ستاد بازسازی سامرا که فهمید ایشون به کامپیوتر وارده گفت میدونین که اتاق کامپیوتر💻 دست مهندسهای عربه اونا هم سرسری کار میکنن، دلسوز نیستن، همیشه سیستمها مشکل دارن کارها به موقع انجام نمیشه من شما رو میبرم پیش عراقیها میگم که ایشون مهندس کامپیوتر هستن، اجازه بدید کمکتون کنن. آقامصطفی گفت نه! اینطوری نگین، اگه از من بپرسن، من نمیتونم بگم مهندسم. رئیس ستاد بازسازی گفت شما اصلاً چیزی نگو، صحبت نکن.»🌺
🔸آقامصطفی حرفهای پیرمرد را ادامه داد: «دست من رو گرفت بُرد و گفت این مهندس کامپیوتره، قراره سیستمهای ایرانیها دست خودمون باشه، اونا هم با اکراه قبول کردن. دیدم یک اتاق کولردار اون هم کولر گازی، یخچال پُر، تخت شیک و همهجور امکانات رفاهی🌸 مهیاست، نشستم پشت سیستم، سیستمها سالم و آپدیت بودند. با خودم گفتم این بندههای خدا یا وارد نیستن یا عمداً کارشکنی میکنن. از اون روز اتاق کامپیوتر رو از دستشون درآوردیم و کارها روبهراه شد.»🌷
🔸پیرمرد با خنده گفت: «همون روز اول، بعد از اینکه آقامصطفی کارش تموم شد اومد توی اتاق ما. دید کولرمون خرابه و عرق از سر و رومون میچکه فوراً رفت روی پشتبام، 🔻رئیس ستاد سر رسیده بود و گفته بود مهندس عارفی شما اون بالا چهکار میکنی؟ بیا پایین ما شما رو مهندس معرفی کردیم. پرستیژ کاریتون رو حفظ کنین؛🧐 آقامصطفی هم گفته بود من نمیتونم برم توی اون اتاق خنک بشینم و دوستام توی گرمای پنجاه درجه بدون کولر باشن.»
پیرمرد ادامه داد: «برای استراحت، کمتر به اتاق کامپیوتر میرفت، بیشتر پیش ما بود.»🌹
گفتم: «آقامصطفی خیلی متواضعه، هر بار که میره سفر تأکید میکنه برای من پرده و پلاکارد تبریک و خوشآمد نزنین هم اسراف میشه، هم ریا!»
پیرمرد گفت: «موقع برگشت به همۀ بچهها سفارش میکرد مهر و تسبیح و سوغاتی کم بخرین 🌸چون یک مسافتی از راه رو باید پیاده بریم، حملش مشکله، اما بعضی از مردهای مسن گوش نکردن، زیاد خریدن و موقع برگشتن از عهدۀ حملش عاجز شدن. آقامصطفی بندۀ خدا کمکشون میکرد، بارشون رو میکشید اونقدر که شانههاش رد افتاده بود!»🌷
آقامصطفی گفت: «انشاءالله دوباره با هم همسفر بشیم.»💐💐💐
🔺بهروایتهمسرشهید
خانوم زهرا عارفی
🌷#شهید_مدافعحرم_مصطفی_عارفی