eitaa logo
سلطان نصیر
2.7هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
421 ویدیو
243 فایل
موضوع کانال: ادیان و عرفان و اسطوره و علوم غریبه و خفیه و ماوراء و نجوم و دشمن شناسی با رویکرد آخرالزمانی و مسئله ظهور حضرت صاحب الامر عجل اللّه آدرس جیمیل ما : 👇 @gmail.com" rel="nofollow" target="_blank">Soltan313nasir@gmail.com کپی بدون ذکر منبع مجاز نیست
مشاهده در ایتا
دانلود
@soltannasir { درد و دل 92} { سوءاستفاده دشمن از قوانین معنوی 15} { کارت های تاروت 7 } مقاله نویسنده کتاب تاریخ جادوگری در باب استفاده از کارت های تاروت آورده شد . نویسنده این مقاله ارزشمند بیشتر از جنبه روانشناسی معنوی فال با ورق های تاروت را تحلیل نموده است . نویسنده مقاله به درستی نسبت به تاریخ تاروت و نسبت آن به مصر باستان با تردید نگریسته است . آنچه مسلم است هیچ مدرکی دال بر اینکه تاروت به شکل کنونی آن ، ریشه در مصر باستان دارد وجود ندارد . بلکه به عکس آنچه طرفداران تاروت ادعا می نمایند . اشکال ورقهای تاروت ریشه در فرهنگ اروپایی دارد . با توجه به شواهد و قراین می توان حدس زد که کارت های تاروت در اروپا برای اولین بار توسط شوالیه های معبد (پایه گذران فراماسونری جهانی ) و یا وابستگان به اندیشه شوالیه های معبد ایجاد شده است . وجود کارت های شوالیه( شوالیه چوبدست ، شمشیر ، جام ، سکه) در مجموعه کارت های فرعی ، و یا کارت های جام که یادآور داستان جام مقدس است . که شوالیه های معبد و پس از آن فراماسونر ها سالهاست که دنبال جام مقدس می باشند . و یا کارت شمشیر که سلاح شوالیه هاست در مجموعه کارت های فرعی موید این نظر می باشد . همچنین اینکه تعداد کارت ها در تاروت 78 ( عدد مقدس فراماسونر ها ) است . و کارت های اصلی تاروت 22 عدد است که معادل تعداد حروف الفبای عبرانی است . و کارت های فرعی نیز هر دسته تعداد آن 14 بود که ابجد اسم داوید דוד نیز 14 بود . همه و همه نشان می دهد که بازی تاروت توسط معتقدین به فرهنگ مسیحیی یهودی و در واقع به وسیله قبالیست های مسیحی ( اروپایی) ایجاد شده است . تصاویر کارت های تاروت به ظن فقیر توسط افرادی طراحی شده که با عالم مکاشفات مثالی ارتباط داشته اند . و می توان گفت که چون ورقهای تاروت مصور است . تصاویر آن جذاب و مرموز و ناشناخته است . شاید بخشی از این تصاویر از دل همین مکاشفات مثالی بیرون آمده باشد . {نکته : مکاشفات مثالی دلیل بر حقانیت یک مسئله ندارد . بلکه به فرموده شیخ اکبر محمد محی الدین ابن عربی ، هر کسی از میوه درخت استعداد خویش دریافت می نماید . و به واقع به هر بخشی از عالم مثال متصل شوی از همان بخش کشف بر تو عارض شود . (این فقرات نیاز به توضیح بیشتر دارد که ان شاءالله در آینده بدان خواهیم پرداخت .) } حال عزیزان توجه نمایند که از فال گیری با کارت های تاروت نیز مانند هر عمل دیگری تصویری در عالم مثال ایجاد می شود . تاروت از همان ابتدا توسط قبالیست های مسیحی (و یا معتقدین به اعتقادات مشابه آنان ) شکل گرفته است . پس یعنی از همان ابتدا نیرویی که صور مثالی کارت های تاروت را ایجاد و سپس پشتییانی و تقویت نموده است توسط قبالیست های مسیحی و جادوگران اروپایی ایجاد شده است . هنگامی که صورت مثالی_ ورق های تاروت و عمل فال گیری با تاروت_ در عالم مثال به پایداری و ثبات در طی چندین قرن رسید . در قرن اخیر قبالیست های مسیحی که بیشترشان در انجمن های مخفی عضو هستند . فال گیری با ورق های تاروت را در جهان ترویج نمودند. همانگونه که بسیاری دیگر از اعتقادات خویش را از طریق رسانه ها آشکارا یا پنهانی ترویج نمودند . آنان دیگر از اینکه نیروی صورت مثالی تاروت تغییر نماید ترسی نداشتند . زیرا هم صورت مثالی به پایداری کامل رسیده بود .و هم جهانیان را به سمت و سوی عقاید خویش هدایت می نمودند . بنابراین فال گیری با تاروت در جهان ترویج شد . تا از نیروی فکر میلیون ها نفر از نفوس بشری برای تقویت صورت مثالی کارت های تاروت استفاده شود . آنان بدین امر نیز اکتفا ننمودند . بلکه روش هایی از عرفان های کاذب را برای تقویت ورقهای تاروت ایجاد نمودند . در این روش ها مراقبه بر روی تصاویر کارت های تاروت ترویج می شود . و سعی می شود به کارت های تاروت نیروی فکری همراه با عشق داده شود . طبیعی است اگر من باب مثال ده میلیون نفر در سرتاسر جهان به چنین روش هایی مبادرت ورزند . چه نیرویی عظیمی برای پشتیبانی صورت مثالی کارت های تاروت صرف می شود . و اینگونه صورت مثالی کارت ها تقویت می شود . و پاسخی که از فال گرفتن با تاروت ایجاد می شود نیز تا حدی تقویت می شود . در واقع می توان گفت بر خلاف هرم که مرکز آن داری خواص متافیظیکی خاص است . و فقط بخاطر نیروی غالب شرک آمیز که صورت مثالی هرم با آن تقویت شده ، استفاده از آن به صلاح نیست . تاروت دارای ویژگی خاصی نمی باشد . بلکه روشی است که قبالیست های مسیحی آن را ایجاد نموده اند . و با کمک نیروی فکر و مراقبه میلیون ها نفر (صورت مثالی اش ) را تقویت نمودند . و اینگونه به صورت مثالی اش نیرو می دهند و از نیرویش برای پیش بینی استفاده می نمایند . @soltannasir ⚪️⚫️🔴🔵⚪️⚫️🔴🔵
@soltannasir { درد و دل 92 } { سوءاستفاده دشمنان از قوانین معنوی 15} { نام و نامگذاری } یکی از مباحث مهم در باب علوم ماوراء مبحث نام و نامگذاری است . در احادیث معصومین نام نیکو بر فرزندان گذاشتن از حقوق فرزندان بر والدین شمرده شده است . با توجه به دروس قوانین معنوی و کارکردهای عالم مثال ، عزیزان باید دریابید که اسامی نیز دارای صور مثالی و ارتعاشاتی هستند . که به مرور زمان ایجاد شده اند . ارتعاش یک اسم و صورت مثالی کلی یک اسم تابع عوامل بسیاری می باشد . این عوامل عبارتند از : 👇👇👇 1: معنای اسم : اسامی دارای معنا می باشند درواقع اسم دلالت بر مسمی می نماید . با هر بار خطاب یک اسم در عالم ظاهر یا حتی در ذهن شخص ، ممکن است معنای اسم در ذهن شخص تداعی شود. (توجه نمایید ممکن است زیرا در بسیاری از موارد اسامی بر اثر عادت بیان می شوند و معنای اسم فراموش می شود ) از این تداعی معنی آن اسم ، ارتعاشی ایجاد می شود . که به ساخت صورت مثالی کلی اسم و ارتعاش کلی اسم کمک می نماید . 1⃣ در بسیاری از موارد از جمله اسامی تاریخی ماجرا اینچنین نیست زیرا تقریبا معانی این اسامی به فراموشی سپرده شده است . 2⃣ در بسیاری از موارد نیز آگاهی معنای اسم در جامعه وجود دارد منتهی با خطاب اسم ، معنای اسم معمولا در خاطر نمی آید . 3⃣ مثال : 1⃣هنگامی شما نامی نظیر امین را خطاب می نمایید . صفت امین بودن ممکن است در ذهن شما تداعی شود . یا هنگامی که شما اسم معصومه را خطاب می نمایید . ممکن است صفت عصمت در ذهن شما تداعی شود . (این شکل اول ماجرا بود ) 2⃣ اما بعضی اسامی تاریخی تقریبا معانی آن در جامعه به فراموشی سپرده شده است . مانند اسم بهرام که معنای آن در صورت کهن باستانی خویش (اوستایی و سنسکریت ) به معنای «در هم شکننده مقاومت» و «در هم شکننده موانع »می باشد . و سپس به مرور زمان معنای «پیروز» برای آن تصور شده است . و امروزه معنای «پیروز » معنای کلمه بهرام می باشد. اما با این حال عموم افراد جامعه از معنای این اسم ، اطلاعی ندارند و هنگامی که شخصی با نام بهرام را خطاب می نمایند . معنای این کلمه (بهرام = پیروزی ، درهم شکننده ) در ذهنشان تداعی نمی شود . 3⃣ همانگونه که گفته شد بعضی نام ها هم هستند که عموم جامعه از معنای آن اطلاع دارند . منتهی به هنگام خطاب نمودن صاحب اسم ، معنای اسم را در ذهنشان تداعی نمی نمایند . مانند نام محمد(ص) که به معنای ستاینده است . منتهی بدلیل آنکه نام رسول الله می باشد . با مورد خطاب قرار دادن نام محمد به شخصی که نام وی محمد است . بیش از آنکه معنای ستاینده در ذهن تداعی شود . وجود مقدس رسول الله در ذهن تداعی می شود . (البته بنا به قاعده خطاب نمودن اسامی بر اثر عادت ممکن است . هیچ تداعی ذهنی ای برای نام محمد برای خطاب کننده آن بوجود نیاید ) علت تداعی وجود مقدس رسول الله درذهن این است که هنگامی که میلیاردها نفر از مردمان جهان (از مسلمین و غیر مسلمین ) در طول تاریخ نام محمد را بعنوان پیامبر اسلام شناخته اند . و از این نام (محمد ) با این عنوان یاد نموده اند . در نتیجه ارتعاش آگاهی ای که با این حجم انبوه بوجود آمده است . ناخودآگاه وجود مقدس رسول الله را در ذهن تداعی می نماید . بنابراین یک علت عدم تداعی معنای (ستاینده ) برای نام محمد (ص) این است که آگاهی ای که ارتعاش این نام را ساخته شده است . بر آگاهی معنای نام (ستاینده ) غلبه نموده است . 2: حال با توجه به آنچه گفته شد دومین عامل مهم تاثیرگذار بر ارتعاش اسامی ، آگاهی ای است که بعضی اسامی خاص را پشتیبانی نموده است . فهم و آگاهی ای که در جهان در طول تاریخ نسبت به یک شخصیت خاص وجود داشته است . یکی دیگر از عواملی است که ارتعاش و صورت مثالی آن اسم را ایجاد و پشتیبانی می نماید . من باب مثال نام رستم به طور خاص نام پهلوان بزرگ ایرانی فرزند زال است . و آگاهی میلیون ها نفر در طول تاریخ که شاهنامه خوانده اند ، و رستم را به عنوان یک نماد بزرگ پهلوانی در ایران می شناسند ارتعاش نام رستم را بوجود می آورد . (تمام اسامی خاص اینچنین می باشند ) 3: عامل مهم سوم : اسامی همه افرادی که به یک نام خاص در طول تاریخ نامگذاری و سپس مورد خطاب قرار گرفته اند . یکی دیگر از عواملی است که ارتعاش و صورت کلی مثالی آن اسم را می سازد . ادامه دارد ... (ص) @soltannasir 🔡🔠🔡🔠🔡🔠🔡🔠🔡🔠🔡🔠🔡🔠
مقاله👆👆👆 برای فرزندان خود چه نامی بگذاریم اثر : زهره پری نوش سایت موسسه تبیان @soltannasir
@soltannasir { درد و دل 93 } { سوءاستفاده دشمنان از قوانین معنوی 16} { نام و نامگذاری 2 } ادامه ...👇👇👇 4: عامل مهم چهارم : نام هایی که از نظر ابجدی با یکدیگر برابر هستند . بر ارتعاش یکدیگر تا حدی تاثیر می گذارند . من باب مثال نام مبارک « حسین » به حساب جمل کبیر 128 است . و کلماتی نظیر 👈 { صلح ، نزاع ، سبوس ،منازل ، انواع ، عزایم ، مولانا ، مبایعه ، نبی الله ، اعوان ، معیوب ، معایبه } نیز به حساب جمل کبیر 128 می باشند . بخشی از عالم مثال ، عالم اعداد است. که کمتر کسی بدان راه دارد . کلمات در آن عالم به اعداد _ بر اساس حساب جمل _ تبدیل می شوند . مجموعه کلماتی که عدد آنان برابر هستند . ارتعاش یک عدد خاص را می سازند . و ارتعاش یک عدد خاص بر همه نام هایی که آن عدد را دارند تاثیر می گذارد . بنابراین نام ها از نام هایی که عددی مشابه دارند نیز تاثیر می پذیرند . منتهی در بعضی نام ها این تاثیر بیشتر و بعضی نام ها کمتر می باشد . من باب مثال در مورد ارتعاش عدد 128 چون نام مبارک «حسین » بیش از سایر نام هایی که آن نام ها نیز به حساب جمل 128 است . تکرار می شود . تاثیر نام « حسین » بر شکل گیری صورت مثالی و ارتعاش« 128» بیش از سایر نام های مشابه (هم عدد) است . چهار مورد نام برده شده از مهمترین عوامل تاثیر گذار بر ارتعاش یک نام است . عزیزان اگر نام های اشخاص خاص را کنار بگذاریم .( زیرا اسامی شخصیت های بزرگ تا حدی بر ارتعاش تمام افرادی که بدان نام نامیده شده اند تاثیر می گذارد . )در نام های عادی که در بین جامعه رواج دارد . بعضا نوعی هماهنگی را می توان مشاهده نمود . ّ 1⃣شما مشاهده می نمایید که بعضی افرادی که یک نام خاص را دارند . افرادی مهربان هستند . 2⃣افرادی هم نام یگری از نظر بدنی چاق هستند . 3⃣گروهی دیگر از افراد هم نام . افرادی خندان می باشند. 4⃣ عده ای دیگر از افراد هم نام ، افرادی بدجنس می باشند . نکته : عزیزان به اسامی و شخصیت های دارنده اسامی توجه نمایید . در بعضی اسامی شما می توانید یک هماهنگی کلی را مشاهده نمایید . و در مورد بعضی اسامی هم هیچ هماهنگی ای وجود ندارد . نکته2 بسیار مهم : 👇👇👇 در فرهنگ اسلامی توصیه به نام گذاری فرزندان با اسامی مقدسین (انبیا و اوصیا) شده است . چون ارتعاش نام های مقدسین ( انبیا و اوصیا ) تا حد زیادی تحت تاثیر آگاهی جمعی ای که از آن شخصیت مقدس در جهان وجود دارد . می باشد . با گذاشتن نام شخصیت های مقدس بر روی فرزندان ، آنان را تحت محافظت ارتعاش معنوی اسامی آن بزرگان قرار می دهیم . اما هنگامی که فرزندان خویش را به نام های جدید و یا باستانی ای که مدتهاست از آن استفاده نشده است . و آگاهی ای در باب آن وجود ندارد نام گذاری می نماییم . در واقع آنان را تحت تاثیر ارتعاشات ضعیف و غیر معنوی قرار می دهیم . نکته 3: شاید عده ای بپرسند که بسیار دیده شده است . که افرادی که اسامی مقدسین را بر خویش دارند . افرادی فاسد و ظالم و ... بودند . عزیزان توجه نمایید . حفاظت ارتعاش معنوی اسامی یکی از عوامل موثر بر شخصیت افراد است . هزاران عامل باید دست به دست هم دهد تا شخصیت یک فرد ساخته شود . من باب مثال زایچه بسته شدن نطفه و زایچه تولد در شکل گیری شخصیت فرد بسیار مهم تر از ارتعاش نام افراد است . @soltannasir 🔤🔡🔠🔤🔡🔠🔤🔡🔠🔤🔡🔠
به کانال سلطان نصیر بپیوندید مباحث شامل : مهدویت ، دشمن شناسی ،تصوف و عرفان اسلامی ، ادیان ، اسطوره ، علوم ماوراء همه از منظری متفاوت ما را به دوستان و آشنایانتان معرفی نمایید . @soltannasir
احادیثی در باره نام گذاری 👆👆👆 فرزندان @soltannasir
@soltannasir { درد و دل 94 } { سوءاستفاده دشمنان از قوانین معنوی 17} { نام و نام گذاری 3 } چون از نام گذاری سخن گفتیم سوال شد : 👇👇👇 که چگونه دریابیم که چه نامی برای فرزندانی که در یک برج. خاص متولد می شوند مناسب است ? پاسخ : عالمان علم تنجیم اعداد مفرد یک تا 9 را به بروج اینگونه نسبت داده اند :👇👇👇👇👇👇👇👇 برج حمل : عدد آن 9 است. برج ثور : عدد آن 6 است برج جوزا : عدد آن 7 است . برج سرطان : عدد آن 2 و 7 است . برج اسد : عدد آن 1و 4 است. برج سنبله : عدد آن 5 است . برج میزان : عدد آن 6 است . برج عقرب : عدد آن 9 است . برج قوس : عدد آن 3 است . برج جدی : عدد آن 8 است . برج دلو : عدد آن 8 است . برج حوت : عدد آن 3 است . افرادی که در هر برجی متولد می شوند . بهتر است که عدد مفرد اسم آنان متناسب با برج تولد انتخاب شود . تا هماهنگی لازم وجود داشته باشد . من باب مثال فرزند پسری که در برج جدی و یا دلو متولد می شود . می توان نام وی را موسی نهاد . موسی به حساب جمل 116 است . 1+1+6 =8 همانگونه که مشاهده می نمایید عدد مفرد آن 8 است که عدد منسوب به برج جدی و دلو است . و هم اینکه نام موسی از اسامی دارای ارتعاش مثبت و معنوی بسیار قوی می باشد . دختر متولد برج جدی و دلو را می توان معصومه نام گذاری نمود . معصومه به حساب جمل 251 است 2+5+1=8 فرزند دختر متولد برج حمل و عقرب را می توان به نام فاطمه نام گذاری نمود . فاطمه به حساب جمل 135 است . 1+3+5=9 و عدد 9 که عدد مفرد اسم فاطمه است . با بروج حمل و عقرب هماهنگی دارد . همچنین پسر متولد برج حمل و عقرب را می توان علی اکبر نام گذاری نمود . علی اکبر به حساب جمل 333 است . و 3+3+3=9 نکته مهم : باید توجه داشت که اسامی بر اساس طبایع حروفشان ، که از دایره اهطم محاسبه می شود . دارای طبایع مختلفی هستند . و باید سعی نمود که اسامی به شکلی انتخاب شود که طبیعت فرد را متعادل نماید . یعنی اگر طبع برج تولد شخصی حمل آتشی است و احیانا طبیعت مزاجی وی نیز طبع گرم و خشک (آتشی ) بود . ( البته پی بردن به طبیعت مزاجی فرزند هنگام تولد کار آسانی نیست ! ) حال اگر نام چنین شخصی هم آتشی باشد . ممکن است عدم تعادل درشخصیت و رفتار وی را شاهد باشیم . من باب مثال فرزند دختری که در برج حمل به دنیا می آید . و طبیعت مزاجی وی نیز آتشی است . اگر نام وی فاطمه انتخاب شود (با توجه به دروس که عدد مفرد فاطمه 9 بود و عدد برج حمل هم 9 بود ) نام فاطمه چون تمام حروف آن آتشی است . ( 25 در جه آتشی می باشد ) ارتعاش نام فاطمه هر چند که نامی دارای پشتوانه ارتعاشی مثبت و معنوی بسیار قوی است . و عدد مفرد آن 9 با عدد برج حمل هماهنگ است . منتهی آتشی بودن طبیعت حروف نام فاطمه ، آتش طبیعت صاحب این اسم را قوی تر می نماید . بنابراین همانگونه که مشاهده می نمایید . انتخاب نام به عوامل بسیاری بستگی دارد . نکته مهم 2: یکی از توصیه های معصومین انتخاب کنیه برای فرزندان است . همه معصومین دارای کنیه بودند . از حضرت امام محمد باقر العلوم (ع) نقل است که : { ما برای اولادمان در کودکی کنیه می‌گذاریم تا مبادا در آینده با القاب بد خطاب شوند .} وجود کنیه و لقب ( لقب با کنیه متفاوت است ) برای فرزندان دارای خواص بسیاری است . شخصی که دارای کنیه و لقب می باشد . در واقع تحت تاثیر ارتعاشات مختلف( اسم ، لقب ،کنیه ) قرار می گیرد . افرادی که تحت تاثیر ارتعاشات اسامی مختلف(نام ، کنیه ، لقب ) می باشند . طلسمات منفی تاثیر کمتری بر آنان می گذارد . زیرا در فن طلسمات نام شخص مورد استفاده قرار می گیرد . (به همراه نام مادر شخص ) در چنین حالتی طلسم و یا جادو از مجرای ارتعاش نام شخص بر آن شخص تاثیر گذار خواهد بود . ( البته در بعضی طلسمات که خادم دارند مسئله تا حدی متفاوت است. ) همچنین بهتر است برای ایجاد تعادل در وجود شخص ، کنیه و لقب نسبت به اسم دارای طبیعت حروفی متفاوتی باشد . من باب مثال نام مبارک حضرت علی (ع) نامی ترابی (خاکی ) است . (4 درجه خاک ) و کنیه ایشان ابالحسن نامی آتشی است . (17 درجه آتش ) @soltannasir 0⃣1⃣2⃣3⃣4⃣5⃣6⃣7⃣8⃣9⃣🔟
@soltannasir { درد و دل سلطان نصیری } مباحث کانال سلطان نصیر در سال 95 به اتمام رسید . ان شاءالله در ایام عید نوروز بنا به وعده داده شد . به مدت چند روز ارتباط با نویسنده و یکی از ادمین ها را در کانال باز می نماییم . (زمان و شرایط آن بعدا اعلام می شود ) امیدوارم خوانندگان گرامی که مباحث سلطان نصیر را دنبال می نمایند . به فقیر این حق را بدهند که پس از نزدیک به ده ماه فعالیت مداوم ، کمی هم استراحت نمایم . ان شاءالله پس از اتمام ایام نوروز از روز چهارده فروردین ادامه مطالب را پیگیری می نماییم . اما با اینحال این بدان معنی نیست که در کانال سلطان نصیر در این مدت هیچ ارسالی نخواهیم داشت . ان شاءالله درد و دل هایی از جنس سلطان نصیر ( کانال سلطان نصیر ) و آنچه بر آن گذشت خواهیم داشت . از عزیزانی که پیگیر مباحث مطرح شده در کانال هستند می خواهم که این درد و دل ها را نیز که جنس آن متفاوت(سلطان نصیری ) است . با دقت بخوانند . سلطان نصیر در سال 95 به پایان رسید . فقیر هنگامی که به مباحث مطرح شده در سلطان نصیر نگاه می نمایم . نظر بر این دارم که مباحث بسیار خوبی در کانال تا کنون مطرح شده که بخشی از آن جدید بوده است . و هر خواننده با انصاف و اهل خردی که مباحث سلطان نصیر را از ابتدا تا کنون با دقت تمام خوانده است . احتمالا اذعان به متفاوت بودن مباحث سلطان نصیر و نوع نگاه و جهان بینی آن دارد . اما با این حال هنگامی که به مباحثی که در کانال وعده داده ایم که بررسی نماییم .و هنوز بررسی ننموده ایم و سایر مباحثی که باید بدان بپردازیم . نگاه می نمایم . متوجه این مطلب می شوم که اگر خوش بینانه نگاه نمایم تاکنون یک دهم مباحث لازم هم در کانال مطرح نشده است . و این کار را برای فقیر مشکل می نماید . ابتدای استارت کانال سلطان نصیر با امام خویش عهد نمودم تا نیمه شعبان سال 96 در خدمت خوانندگان باشم . ولی اکنون بخوبی می دانم که نیاز به زمان بیشتری دارم. ان شاءالله در صورت زنده بودن و سلامتی جسم و جان ، اگر مشکل خاصی برای کانال و شخص بنده پیش نیاید تا هنگامی که مباحثی که لازم است را مطرح ننمایم . سلطان نصیر به کار خویش پایان نخواهد داد . بنابراین تا انتهای سلطان نصیر با ما همراه باشید . اما پاسخ به تعدادی از اشکالات احتمالی که در ذهن بعضی خوانندگان کانال ممکن است . ایجاد شده باشد . اشکال اول : بسیاری از مباحث سلطان نصیر ، نظیر جغرافیای علوم غریبه و آن جغرافیای خاص نام برده شده یا مبحث جمشید و فریدون که قرار بودبدان پرداخته شود و یا مبحث سلیمان(ع) و داوود (ع) و غیره نصفه و نیمه رها شد . و تکمیل نشد ! پاسخ : این اشکال را کاملا می پذیرم . اما علل آن 👇👇👇 1⃣ بعضی مباحث تعمدا رها شد تا بوقتش بدان باز گردیم و تکمیلش نماییم . ادامه دار شدن بعضی مباحث باعث ایجاد بعضی حساسیت ها می شد . که لزومی به توضیح در باب آن(حساسیت ها ) نمی بینم . 2⃣خوانندگان عزیز نیز این مسئله را در نظر داشته باشند . مطالب گوناگونی که تا کنون در کانال مطرح شده ، حجم آن بسیار زیاد و متنوع بوده ، هنگامی که شما از علوم مختلف صحبت می نمایید . چون علوم مختلف به هم پیوستگی دارند . فقیر در هر باب سعی می نمایم که این پیوستگی را نشان دهم . که چگونه از هر علمی در علمی دیگر و از هر مبحثی در مبحثی دیگر می توان استفاده نمود و به نظرات جدیدی دست پیدا کرد . و این مسئله بعضا باعث می شود که گاه از مبحث اصلی فاصله گرفته شود و سر از وادی دیگری در آوریم . 3⃣ علت دیگر نیمه رها شدن بعضی مباحث آن بود که عده ای هم اعتراض می نمودند که مباحث( جغرافیا و ..) خسته کننده شده است . 4⃣همچنین اگر خوانندگان عزیز دقت نمایند . در مبحث تشابه انوار و تقابل نور و ظلمت و حج ما مباحثی را مطرح نمودیم و آن را رها نمودیم . و اکنون در مبحث سوءاستفاده دشمنان از قوانین معنوی که هنوز تکمیل نشده است . از قواعد تشابه انوار و عالم مثال استفاده نمودیم . پس همانگونه که ملاحظه می نمایید اگر سلطان نصیر را با دقت مطالعه نمایید . پیوستگی مطالب _علی رغم گستردگی زیاد آن را _ملاحظه خواهید نمود . و درانتهای سلطان نصیر ملاحظه خواهید نمود که چگونه مطالب و مباحث مختلف به هم خواهند پیوست و همگی در یک راستای واحد بکار گرفته خواهند شد . ( البته این مسئله اکنون نیز تا حدی مشخص است ) ادامه دارد... @soltannasir 🔵🔵🔵🔵🔵🔵🔵🔵🔵🔵🔵🔵🔵🔵
میلاد با سعادت دختر رسول اکرم (ص) یگانه بانوی دو عالم همسر امیرالمومنین (ع)، روز مادر و روز زن بر تمامی بانوان مسلمان جهان مبارک باد. @soltannasir
قسمت هایی از فیلم 👆👆👆👆 «Tomorrowland 2015» که اشاره به درواره و آنتن بودن برج ایفل دارد . جدای از اینکه این مسئله نوعی بزرگ نمایی در طراحی برج ایفل به عنوان یک سمبل تمدن غربی دارد . اما این کلیپ بخوبی نشان می دهد که فراماسونر ها و ایلومیناتی ها و سایر انجمن های مخفی و کمپانی های صهیونیستی که امپراطوری هالیوود را در دست دارند . چگونه می اندیشند و چگونه به دنبال وسیله ای برای انتقال به عوالم موازی روی زمین ، از دروازه های ورود به این عوالم می باشند . عده زیادی از طرفداران متافیظیک کیهانی که آبشخور فکریشان هالیوود و مکاتب دشمن اسلام می باشد . این بزرگ نمایی های هالیوودی را باور نموده اند . و اعتقاد دارند که آنان چنین وسیله ای ساخته اند . اما تا آنجا که فقیر اطلاع دارم .تاحدود دو سال پیش چنین وسیله ای ساخته نشده بود به همین دلیل آنان به دنبال عالم المسط در خاک افغانستان هستند .تا راز ساخت وسیله ای که توان انتقال را دارد پیدا نمایند . و همچنین در ایران گروه های فراماسونری و ایلومیناتی غربی به دنبال گهواره مریم هستند . تا سر انتقال به عوالم را به وسیله تکلونوژی پیدانمایند . شاید عده ای بگویند که پس موجودات دیگر چگونه سفر در عوالم و ابعاد می نمایند ? پاسخ به این سوال ساده است . فیظیک این موجودات انعطاف پذیری لازم برای تطابق و انتقال به عوالم را دارد و موجوداتی لطیف می باشند . بنابراین برای چنین سفری مشکل چندانی ندارند . نکته : گهواره مریم در خاک استان همدان قرار دارد . در باب آن در محیط نت سرچ بزنید و توضیح آن ان شاءالله در تکمیل دروس جغرافیا خواهد آمد . نکته2 : این کلیپ توسط یکی از عزیزان که از خوانندگان کوشا و فعال سلطان نصیر هست آماده شد . از این عزیز به نوبه خویش تشکر می نمایم 🙏 @soltannasir
@soltannasir {درد و دل سلطان نصیری 2} ادامه ... 👇👇👇 5⃣ اما علت دیگر نیمه رها نمودن بعضی مباحث ، ذهن نامنظم فقیر است و این اشکالی است که بر فقیر وارد است. و البته آن نیز علت دارد . هنگامی که شما در باب علوم مختلف ( قرآن و حدیث ، ادیان ، اسطوره ، تاریخ ، جغرافیا ، زبان شناسی ، تصوف و عرفان ، فلسفه و حکمت ، فیظیک جدید و کوانتومی ، طب ، نجوم ، فقه و اصول ، علوم غریبه و خفیه و ...) مطالعه و تحقیق و 👈 تفکر و نظریه پردازی می نمایید . طبیعتا برای خویش مشغله های ذهنی بسیاری ایجاد می کنید . چون حجم علوم دریافتی به ذهن زیاد شود . و از هر علمی بابی درون ذهن شما گشوده شود . و از هربابی باب های دیگری ، آن هنگام است که شما مغلوب این حجم عظیم داده های علمی و دریافت های خویش می شوید . و در این هنگام است که شما دچار بی نظمی ذهنی می شوید . و نوشتن روزانه مطالب نیز به شما استرس ذهنی وارد می نماید . و این یکی دیگر از دلایل ذهن نامنظم فقیر است . بعضی افرادی که در محیط مجاز کانال دارند . خود را ملزم به نوشتن روزانه مطلب برای کانال خویش نمی نمایند . و با فراغ بال و آرامش ذهنی می نویسند . طبیعتا چنین کانالی و نوشته های ارسالی در آن منظم تر خواهد بود . اما بعضی دیگر نیز که روزانه در کانال های خویش مطلب و پست می گذارند . از کتب دیگران رو نویسی می نمایند . و یا از کانال های دیگر مطلب جمع آوری می نمایند . حال آنکه در سلطان نصیر (همین کانال اصلی که مسئولیت آن به عهده فقیر است ) کار اینچنین نیست و تقریبا جز حکایات یا مطالبی که از کتب مختلف تایپ شده و منبع آن در پایان مطلب ارسالی ذکر شده است . اکثر مطالب تحقیق و تالیف بوده است . و با توجه به اینکه فقیر یک نفر هستم و تیم تحقیقی هم در اختیار ندارم . نوشتن روزانه مطالب و اینکه خود را ملزم به پست گذاشتن به شکل روزانه درکانال نموده ام . بر فقیر استرس وارد نموده است . و به نامنظم بودن ذهنی فقیر دامن زده است . و این ذهن نامنظم در نوع نوشتار و نگارش فقیر نیز مشخص و هویدا است . البته اشکالاتی که در نوع نوشتار فقیر وجود دارد . تنها به دلیل ذهن نامنظم نمی باشد. یکی از علل دیگر آن کم نوشتن (هر چقدر که شما بیشتر بنویسید . نوشتن برایتان ساده تر خواهد شد . ) و عادت نداشتن به ساده نویسی است . فقیر چندین سال از عمر خویش را صرف یادگیری علوم عقلی و عرفانی نموده ام . نوشتن به زبان علمی و فلسفی برای فقیر ساده تر از نوشتن به زبان ساده و عامیانه است . به عنوان یک نویسنده کوچک اعتراف می نمایم که توضیح مطالب عالیه عرفانی و حکمی به زبان ساده هنر است نه نوشتن به زبان مغلق و علمی . متاسفانه بعضی بزرگان جهان علم و اندیشه ، تعمدا از ساده نویسی پرهیز می نموده اند و نظریات خویش را به زبانی مغلق و پیچیده بیان می نمودند . یکی از نمونه های آن جناب میر محقق داماد بود . که چون رحلت فرمود، در پاسخ به پرسش‌هاي ملک قبر به زبان حكمت پاسخ آنان را ‌داد. ملک از پاسخ‌هاي او چيزي نفهمید و به خدا شكايت برد. نيما يوشيج اين ماجرا را به شعر آورده است: «میرداماد شنیدستم من  که چو بگزید بر خاک، وطن بر سرش آمد و پرسید از او  ملک قبر که: «من ربک؟!» «استقصی است!» بدو داد جواب استقصات دگر زان مُتقن حیرتش آمد از این حرف ملک  برد این واقعه پیش ذوالمَن که زبان دگر این بنده تو  میدهد پاسخ ما در مدفن آفریننده بخندید و بگفت:  «تو به این بنده من حرف مزن چونکه در عالم دنیا هم بود حرف ها زد که نفهمیدم من.» نکته : البته باید این مسئله را نیز مدنظر داشت که مغلق نویسی بزرگانی نظیر میرداماد باعث می شد که علمای اهل ظاهر نتوانند کتب وی را به راحتی بخوانند و درک نمایند . و این مسئله باعث شد که میرداماد از جو ضد حکمت و فلسفه ای که ظاهریون بر علیه بزرگان حکمت _ از علما_ ایجاد نموده بودند . نجات یابد. دقیقا در نقطه مقابل شاگرد بزرگ میرداماد یعنی صدر متألهان جهان بدلیل همین ساده نویسی ، در طول زندگی خویش مصائبی را از سوی علمای اهل ظاهر متحمل شد که در رساله« سه اصل» زبان به شکایت از این علما می نماید . به اشکالات نگارشی فقیر بازگردیم 😊 یکی دیگر از علل اشکال نگارشی فقیر مسئله روزانه نوشتن است . فقیر نیز مانند هر انسان دیگری دچار پدیده روزمرگی می باشم . گاه هنگام نوشتن شخصی شما را صدا می زند و یا تلفنتان زنگ می زند و مسائلی دیگر از این دست برای شما پیش می آید و این باعث می شود که رشته افکار شما پاره شود و چون دوباره سعی می نمایید که مطلب را از جایی که نصفه و نیمه گذاشته اید . تکمیل نمایید . دیگر سر رشته را گم نموده اید . اما با این حال مجبورید که بنویسید . و مطلبی را در کانال ارسال نمایید و چراغ سلطان نصیر را روشن نگاه دارید . @soltannasir 🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴
عید سعید باستانی نوروز را خدمت تمامی همراهان عزیزان سلطان نصیری تبریک و تهنیت عرض نموده و آرزوی سالی پر از توفیقات معنوی و مادی همراه با سلامتی شما بزرگواران از خداوند منان خواستارم @Soltannasir
@soltannasir { مکاشفه ای از جناب میر محقق داماد } چون از حضرت میر سخن گفتیم فقیر به یاد مکاشفه ایشان افتادم که جایگاه حضرت فاطمة الزهرا (س) در آن جایگاهی خاص ترسیم شده است . با توجه به اینکه از تولد دخت گرامی رسول الله تنها یک شبانه روز گذاشته فقیر بد ندیدم که این مکاشفه قدسی را برای عزیزان نقل نمایم . مکاشفه میرداماد 👇👇👇 { از لطایف فیوض زمانیه که به من رسید ، این بود که در سال یک هزار و یازده در محروسه حرم اهل بیت رسول _ یعنی دارالمومنین قم _ روزی از از روزهای شهر الله اعظم نشسته بودم در مقابل قبله و به تعقیب نماز عصر اشتغال داشتم . ناگاه سنه خلسه مانند مرا عارض گردید و در آن حال نوری شعشعانی در شبح صورت انسانی دیدم که بر دست راست خوابیده بود و نوری دیگر با مهابت بسیار و بهای لامع و جلای ساطع در ورای ظهر(پشت ) آن مضطجع (جای بر پهلو نشستن ، بستر ) نشسته و نمی دانم که خود دانستم یا کسی به من فهمانید که آن مضطجع مولای ما امیرالمومنین _صلوات الله علیه _ است و آن جالس (نشیمنگاه محل جلوس ) سید ما رسول خدا (ص) است ، و من دو زانو در پیش روی آن مضطجع به محاذی سینه مبارکش نشستم و آن حضرت بر روی من تبسم نمود و دست مبارک خود را بر پیشانی و رخساره و ریش من می مالید و گویا اندوه خاطر مرا می زدود و قلب منکسر مرا انجبار مس فرمود و حزن و اندوه را از نفس من دور می کرد و من حرزی در خاطر داشتم ، بر آن حضرت عرض کردم ، آن حضرت فرمود که این چنین بخوان که : 👇👇👇 « محمد رسول الله (ص) امامی ، فاطمه بنت رسول الله _ صلوات الله علیها _ فوق رأسی ، و امیرالمومنین علی بن ابی طالب وصی رسول الله (ص) عن یمینی ، و الحسن و الحسین و علی و محمد و جعفر و موسی و علی و محمد و علی و و الحسن و الحجة المنتظر أئمتی _ صلوات الله و سلامه علیهم _ عن شمالی ، و ابوذر و سلمان و المقداد و حذیفة و عمار و اصحاب رسول الله _ رضی الله تعالی عنهم _ من ورائی ، و الملائکة _ علیهم السلام _ حولی ، و الله ربی _ تعالی شأنه و تقدست اسمائه _ محیط بی و حافظی و حفیظی و الله من ورائهم محیط بل هو قرآن مجید فی لوح محفوظ ، فالله خیر حافظا وهو ارحم الراحمین » و چون آن حضرت آن را به آخر رسانید ، به من فرمود مکرر کن و خود بار دیگر خواند و من به قرائت آن حضرت خواندم و چون به آخر رسید ، باز مکرر فرمود ، آن قدر که من حفظ نمودم . پس از آن سنه بیدار شدم ، اندوه بسیار بر آن بیدار شدن خوردم . ادامه دارد ... 👇👇👇 @soltannasir 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
@soltannasir { مکاشفه ای از جناب میرمحقق داماد2} ادامه نظر نویسنده کتاب « میرداماد بنیانگذار حکمت یمانی » جناب علی اوجبی : 👇👇👇👇👇 در بخشی از نخستین خلسه که در تاریخ 1011 ه . ق رخ داده - و ذکر آن گذشت - چنین می گوید :👇👇👇 ظهور کرد در پیش من نور درخشان و خیره کننده ای با جلال و عظمت و به صورت انسانی که بر بال راست آرمیده باشد . به همان نحو ، شکل نورانی دیگری با جلال بیشتری مشاهده کردم که در زیبایی خود می درخشید و درخشش او به اطراف و جوانب ساطع بود . همچنان بود که گویی در گوش جان من خوانده بودند که آن شیخ نورانی شمایل شاه مومنان حضرت امیرالمومنین علی بن ابی طالب (ع )امام اول بود ، در حالیکه شیخ آرمیده یا نشسته حضرت رسول اکرم ص را می نمود . (( از لحن میرداماد چنین بر می آید که با نهایت شعف و سرور تسلی خاطر زائد الوصفی از لطف و کرامت حضرت امیر به واسطه ی این خلسه ی روحانی برای قلب پر درد و غم خیز او حاصل گردیده است . مطلب مهم در حدیث مزبور این است که امام اول ، امیرالمومنین ع وی را به رموز و اشاراتی آشنا می کند و دعای حفظ را به وی می آموزد که با از بر خواندن آن از گزند مصائب مصون خواهد ماند . دعای مزبور عبارت از تذکر ذهنی به چهارده معصوم - اعنی حضرت رسول اکرم ، حضرت فاطمه الزهرا ، و دوازده امام - می باشد که بنده ی حق را احاطه کرده و از وی حراست می کنند . در مقابل پیغمبر اکرم ص ، دست راست مولا امیر المومنین ، دست چپ یازده امام و عقب سر پنج تن آل عبا ، مشرف بر این گروه بالای سر و در مرکز فاطمه زهرا دخت رسول ، مجمع الانورین و و مقطع دو تشعشع و دو منبع نور -یعنی نور نبوت و نور ولایت - بالاخره افسری نورانی از ملایک، گروه مقدس و تجلی دایره قدس را تمام عیار می سازد . در اینجا و در این مقام ، نکات و دقایقی لطیف و روشن در زمینه ی روانشناسی مذهبی و معنوی به خاطر خطور می کند که بسیار قابل ملاحظه است :👇 اول اینکه در حیات باطنی شخص میرداماد ، واقعه مهم و حدیث لطیف و بی مثالی است که طی سالهای متمادی دوره ی تکوین و تحیو خود را پیموده و ملازم با تذکر و تفکر جلوه ی ظهور یافته است . احساس حضور و مشاهده به درجه ای شدید و عالی بوده است که میرداماد پس از خروج از حالت خلسه می گوید : (( تا روز حشر به آرزو و تمنای تجدید و احیای این منظره ی دلپذیر خواهم نشست .)) ادامه دارد .. @soltannasir 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌷🌷🌷🌷
@soltannasir {مکاشفه ای از جناب میر محقق داماد 3} ادامه ..👇👇👇 در مرحله ی ثانی جنبه ی معرفت النفسی این حدیث را در سه نکته ی دقیق میتوان خلاصه کرد : نخست اینکه گروه تصاویر و تمثال ها در داخل دایره ای که با حلقه ی فرشتگان محدود گردیده کاملا شکل (( مندله )) را که در دیگر مذاهب عرفانی مرسوم است به یاد می آورد . 🔆 مندله شکلی است مدور که در آیین بودایی مقام خاصی در ریاضت و تمرکز روح و تفکر و مشاهده دارد و اکثرا دایره ای است که در داخل آن تصاویر و تمثال های خیال بخش و رمز های مختلف عالم وجود و مخلوقات آسمانی فوق الطبیعه مجسم و مرتسم گردیده و شخص متفکر با خیره شدن به درون دایره، آهسته آهسته از حواشی به مرکز دایره متوجه گردیده و در آن مرکز هستی علوی و آسمانی خود را جست و جو می کند و امنیت و جمعیت خاطر و تعادل وجود خود را در آن نقطه به دست می اورد . 🔆 دوم اینکه در دایره ی روحانی میرداماد ، شخص وی - یعنی شخص مجذوب - در وسط قرار گرفته با این تفاوت که بالای سر او در مرکز حقیقی دایره تمثال بی مثال فاطمه الزهرا ع به تمامی دایره و تمامی گروه مشرف است و حاکمیت دارد . 🔆 بنابراین ، وجود شخصیت مقدس این خاتون عالم اسلام است که مرکز ثقل وجود را تشکیل می دهد . 🌟 اینک اگر خوب التفات کنیم در تجربه ی خلسه و انجذاب عرفانی میرداماد بدین نکته ی تشابه توجه می کنیم . که در مذهب تشیع تصویر تمثال حضرت زهرا ع به عنوان عالی ترین مظهر تقدس برابر تصویر حضرت مریم س در عالم عرفان مسیحیت یعنی مظهر عقل کل و خلاق و محمل روح القدس - می باشد . این نحوه ی تقدیس و تقدس در فرق مختلف تشیع - اعم از شیعه اثنی عشری و مذهب اسماعیلیه جاری و رایج است . به هر تقدیر رمز دایره ای شکل معنوی با نتیجه ی تلاش ها و تحقیقاتی که امروزه روانشناسی تحلیلی خاصه در باب اصل و منشا اصلی با ازل به عمل آورده است ، کاملا وفق می دهد . 🌿 بالاخره نکته سوم : درباره ی منظره ی روحانی میرداماد این است که ما در اینجا فی الحقیقه در برابر نمونه ی کامل از مثل اصلی یا ازلی قرار گرفته ایم . و تحقیقاتی که به عمل آورده شده است ((دعای حفظ )) در اکثریت قریب به تمام کتب دعای متداول در مذهب شیعه ی امامیه مضبوط است. 👈 و یقینا تجربه ی روحانی میرداماد منبع و منشا دعای مزبور را تشکیل می دهد ، به طوری که عبارات و کلمات آن عین همان است که میرداماد بعد از خروج از حالت انجذاب روحانی تقریر و املا کرده است .)) ✳️ نکته ی جالب توجه دیگری که بر شدت صفای باطنی میر دلالت دارد اینکه علامه ی مجلسی که به عنوان نماینده و سمبل اخباری گری با حکما و عرفا و مسلک میرداماد در عصر صفوی به شمار می آید ، با نقل خلسه ی دوم میرداماد که در تاریخ 1023 ه .ق به وقوع پیوسته - در کتاب بحارالانوار اذعان دارد که : 🌐 (( در بین رسالات غریبه ی میرداماد ، رساله ی حاضر ، علامت و نشانه ی تاله و تقدس وی می باشد . و به خوبی جنبه ی قدس و نحوه ی اخلاص باطنی وی را جلوه گر می سازد )) 🌐 ✳️ بی شک تحمل آن مضامین عمیق حکمی تنها از پس چنان روح مطهر و قدسی بر می آید و بس ، وانوار لاهوتی و لمعات ربانی تنها از چنان منبع نورانی قابل اشراق است و بس . { بر گرفته از کتاب میرداماد بنیانگذار حکمت یمانی اثر علی اوجبی} @soltannasir 🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻
@soltannasir { درد و دل سلطان نصیری 3 } یکی از مشکلاتی که در راه سلطان نصیر تا کنون وجود داشته است . کمبود منابع است . هنگامی که شما روزانه مطلب می نویسید . در حین نوشتار خویش لازم است که به بعضی منابع و کتب رجوع نمایید . و این مستلزم این است که شما کتابخانه کاملی در اختیار داشته باشید . طبیعتا شما به علت روزانه نویسی وقت لازم برای اینکه ، به کتابخانه های بزرگ موجود در سطح شهر (نظیر کتابخانه ملی و مجلس و ...) مراجعه نمایید را ندارید . و از آنجایی که فقیر علاقه ای به خواندن کتب به صورت PDF ندارم . باید منابع مورد نیاز خویش را تهیه نمایم . و با توجه به اینکه کتاب امروزه در کشور ما کالای لوکس و گرانی محسوب می شود . شما برای تهیه منابع مورد نیاز خویش مشکل دارید . و تهیه منابع مورد نیاز برای روند تحقیق به کندی انجام می شود . فقیر با وجود آنکه کتابخانه ای شامل چند هزار جلد کتاب تخصصی در اختیار دارم . اما حداقل 5000 جلد کتاب دیگر نیز باید به این کتابخانه بیفزایم تا روند تحقیق و مطالعات فقیر بخوبی پیش برود . از این مشکل(کتابخانه و منابع) چون بگذریم . به یکی از اساسی ترین سوالاتی می رسیم که مخاطبین سلطان نصیر تا کنون از فقیر داشته اند . و متاسفانه علی رغم پاسخ به آن در مطالب ارسالی در کانال ، باز عده ای همچنان این سوال را از فقیر می پرسند که منبع بعضی مطالب سلطان نصیر از کجاست ? عزیزان همانگونه که پیشتر گفته شد . مطالعه و تحقیق و تفکر در منابع مختلف نظیر کتب و مقالات به همراه خوشه چینی از محضر بزرگان مختلف و چندین سال سیر و سلوک عملی ، مهمترین منابع سازنده سلطان نصیر می باشد . و خوانندگانی که از ابتدا سلطان نصیر را خوانده اند . احتمالا دریافته اند که بعضی از مطالب سلطان نصیر داده مطالعاتی صرف نیست بلکه در باب آن نظریه پردازی شده است . ( هر چند بعضی نظرات فقیر هنوز خام است .منتهی این نظرات خام نیز بهتر است مطرح شود . زیرا اگر به شکل خام مطرح نشود . ممکن است هیچ گاه مجال بروز و ظهور پیدا ننماید . ) با این حال نمی دانم چه بگویم فقیر از بعضی خوانندگان این سوال را دارم . که اگر در باب بعضی نظرات و یا داده های اطلاعاتی من باب مثال گفته شود که ابن عربی در فلان کتاب گفته است و یا شیخ اشراق در کتاب خویش ... گفته و یا سایر بزرگان ، آیا این به عنوان منبع و سند می تواند دارای اعتبار باشد ?!!! آیا ابن عربی یا سهروردی و یا سایر بزرگان در آثار خویش اشتباه نداشته اند ? اتفاقا پاسخ این سوال روشن است . این دو بزرگ نیز مانند هر اندیشمند بزرگ دیگری دارای اشتباهاتی بوده اند . در آثار شیخ اکبر ابن عربی هم اشتباهات تاریخی وجود دارد و هم اشتباهات حدیثی و هم اشتباهات عقلی و هم اشتباهات معرفتی و غیره در آثار شیخ اشراق سهروردی نیز اشتباهات تاریخی و عقلی وجود دارد . اما مسئله این است که شخصیت بزرگی نظیر ابن عربی ، آن قدر در ساحت اندیشه قدسی و عرفانی بزرگ است . و آن قدر معارف بکر از اسرار در آثار وی علی الخصوص کتاب گرانسنگ فتوحات مکیه آمده است . که اشکالات آثار وی در برابر این همه معارف نمودی ندارد .{ از علامه طباطبایی نقل است که ابن عربی در فصوص مشت مشت ( معارف بکر از عالم قدسی ) آورده است و در فتوحات دامن دامن } علمای بزرگ شیعه که مشرب عرفانی دارند . نظیر علامه سید حیدر آملی و علامه شیخ بهاالدین عاملی و امام خمینی و علامه طباطبایی و شهید مطهری و علامه طهرانی و استاد سید جلال الدین آشتیانی و علامه شعرانی و علامه حسن زاده آملی و آیت الله سید علی قاضی و سایر بزرگان از علمای معاصر این اشکالات را در آثار شیخ اکبر دیده اند . اما در برابر عظمت این مرد در ساحت اندیشه قدسی و عرفانی سر تعظیم فرود آورده اند . البته باید این نکته را بگویم که از سوی دشمنان عرفان اشکالاتی به وی مطرح است . که بعضی از آن کاملا متعصبانه و یا از عدم درک صحیح مطالب وی است . که دوستداران شیخ اکبر از علمای بزرگ شیعه آن را پاسخ داده اند . اما با این حال بعضی اشکالات در مورد بعضی مطالب وی وارد است . از بحث اصلی خارج نشویم . صحبت بر سر این مسئله بود . که عزیزان اگر مطلبی را از بزرگان نیز بخوانید سند نیست . فقیر زمانی که درس پیران فصول را نوشتم . اعتراضی به فقیر ارسال شد که ابن عربی در آثار خویش ، رجال الغیب و اولیا را اینگونه ( به شکل خاص خود شیخ اکبر ) تقسیم بندی نموده است . منبع تقسیم بندی شما از کجاست ? پاسخ این سوال روشن است 😊 ایشان به فقیر بگویند که منبع تقسیم بندی شیخ اکبر ابن عربی از کجاست ? منبع فقیر نیز همانجاست .😊 چرا عده ای اینگونه فکر می نمایند که فقط پیشینیان نظیر ابن عربی و یا سهروردی و .. می توانند بگویند . و دیگران نمی توانند بگویند. ادامه دارد ... @soltannasir 💖💖💖💖💖💖💖
@soltannasir { درد و دل سلطان نصیری 4} بی شک یکی از شخصیت های مهم و تاثیر گذار در تاریخ اندیشه اسلامی امام محمد غزالی طوسی می باشد . وی از آن دسته شخصیت های تاثیر گذاری است که باید تاریخ زندگی وی و تغییراتی که در اندیشه اش ایجاد شده را به دقت بررسی نمود . امام محمد غزالی با نوشتن کتاب تهافت الفلاسفه و رد فلسفه به ظن خویش و تهمت های ناشایستی که در بخش هایی از کتاب خویش به فیلسوفان علی الخصوص شیخ الرئیس بوعلی سینا و حکیم فارابی می زند . توانست ریشه فکر فسلفی و عقلانی را در بخش اهل سنت جهان اسلام_ تا حد زیادی _بخشکاند . وی در کتاب خویش «المنقد من الضلال» اعتراف می نماید که در برهه ای از زندگی خویش در همه عقایدش دچار شک شده است. تا اینکه در پرتو نور اشراقی که در خلوت عرفانی بر دلش تابیده است . عقاید از دست رفته اش باز می گردد . منتهی با این تفاوت که پیشتر این عقاید جنبه تحقیقی نداشته است . و پس از اشراق با تحقیق و تفکر عمیق همراه می شود . وی بنا به نقل بعضی کتب و منابع در اواخر عمر خویش پس از مناظره با سید مرتضی رازی ( با سید مرتضی علم الهدی معروف اشتباه نشود ) شیعه شده است و کتاب «سر العالمین» را نوشته است . (این از مسائل اختلافی بین محققین است . عده ای انتساب کتاب سرالعالمین به غزالی را رد می نمایند ) فقیر به عنوان یک دوستدار فلسفه و عرفان به غزالی و کتاب تهافت الفلاسفه وی انتقاد دارم . این انتقاد بیشتر از این بابت است که نوشته های یک عالم بزرگ نظیر غزالی می تواند تا سالها تاثیرات خود را بر بخش بزرگی از جامعه مسلمین به جای بگذارد . همچنین فقیر به عنوان یک شیعه بر بعضی از نظرات امام محمد غزالی که در آن انتقاداتی ناروا به شیعیان نموده و یا در باب نظر وی در مورد یزید لعنة الله علیه انتقاد دارم . اما با این حال امام محمد غزالی و استقلال فکری وی را می ستایم . در کتاب تذکره دولتشاه سمرقندی در باب جدال امام محمد غزالی با استاد اسعد مهنه ای که از بزرگان علما بوده اینچنین آمده است : 👇👇👇👇👇 { اما استاد اسعد مهنه از فحول علما بود ، در مجلس سلطان محمد بن ملکشاه با امام حجة الاسلام ابوحامد محمد غزالی مناظره کرد ، و علمای خراسان تقویت استاد اسعد (مهنه ای) کردند . و در مجلس سلطان محمد اول سوالی که بر امام (غزالی ) کرد آن بود که گفت : تو مذهب ابوحنیفه داری یا شافعی ? امام در جواب گفت : من در عقلیات مذهب برهان دارم و در شرعیات مذهب قرآن ، نه ابوحنیفه بر من خطی دارد و نه شافعی بر من براتی . 😊 استاد اسعد گفت که این سخن خطاست . امام (غزالی) گفت : ای بیچاره ، اگر تو از علم الیقین شمه ای می دانستی نمی گفتی که من خطا می گویم ، اندر قید ظاهر مانده ای و معذوری ، و اگر حرمت پیری و مقدمی تو نبودی با تو مناظره کردمی و راه تحقیق به تو نمودمی } همچنین غزالی در کتاب علم از مجموعه کتاب احیاء علوم الدین می گوید : { و بعضی گفته اند آنچه از پیامبر (ص) به ما رسید آن را به سر و دیده قبول کردیم و آنچه از صحابه رسید بعضی گرفتیم و بعضی گذاشتیم ، و آنچه از تابعین رسید، ایشان مردان اند و ما مردانیم } فقیر علی رغم انتقاداتی که به امام محمد غزالی دارم. اما استقلال فکری و جسارت غزالی را در ساحت اندیشه ورزی می ستایم . جسارتی که بسیاری از بزرگان معاصر ما نداشته و ندارند . و در قال ها در جا زده اند . آقایان هنر و افتخارشان تدریس متون پیشینیان است . و می گویند قال ابن عربی قال قونیوی قال سهروردی قال ملاصدرا قال جیلی قال عراقی قال جامی قال نجم کبری قال مولوی و غیره . هر چقدر به آقایان می گوییم قل ( شما یک سخن تازه بگو ) همچنان از آقایان می شنویم قال . پیشینیان حرف های بسیار خوبی در آثار خویش نقل نموده اند . اما این بدان معنا نیست که هر چه گفته اند . درست بوده و یا کافی است ! از یکی عرفای بزرگ نسبتا معاصر شیعه که بسیار معروف می باشند . نقل است که چون از ایشان سوال شد که چرا اثری نمی نویسید ? ایشان پاسخ دادند که آنچه لازم بود بپیشینیان نوشته اند !! 😳 فقیر می گویم «ان هذا لشیء عجاب» این یکی از عجیب ترین و غیر منطقی ترین حرف هایی است که فقیر تاکنون شنیده ام . آیا واقعا هر آنچه لازم بود پیشینیان نوشته اند?! در علوم مختلف از جمله عرفان سوالات بی پاسخ بسیاری وجود دارد که کسی تاکنون پاسخی به آنان نداده است . تکلیف این سوالات بی پاسخ چیست ?! ما سالهاست که به تنبلی در ساحت اندیشه عادت نموده ایم . چنین پاسخ هایی نیز علتی جز تنبلی در ساحت اندیشه ورزی ندارد ! فقیر از هنگامی که در باب عالم مثال یا جهان مینوی سخن گفته ام . توجه بسیاری بدان عالم جلب شده است . شکی نیست که بسیاری از حقایق دین و علل احکام ریشه در قوانین جهان مثالی دارد . ادامه دارد ... @soltannasir ☔️☔️☔️☔️☔️☔️☔️☔️☔️☔️☔️
@soltannasir { درد و دل سلطان نصیری 5} ادامه ... 👇👇👇 بعضا اعتراضات کوچک و یا سوال هایی از سوی بعضی خوانندگان بوده ، که فلان بزرگ _از بزرگان گذشته _ در باب عالم مثال اینچنین گفته ، یا بزرگی دیگر در فلان کتاب خویش چیز دیگری گفته است . در پاسخ این عزیزان باید بگویم : اگر ایشان مردانند ما نیز مردانیم . اما اعتراض دیگری که بارها به فقیر ارجاع شده است . این بوده که مطالب سلطان نصیر سنگین است . و نیاز به پیش زمینه دارد . فقیر این اعتراض را می پذیرم . و اعتراف می نمایم که مطالب سلطان نصیر برای شخص ناآشنا به حکمت و عرفان و یا علوم غریبه اسلامی تا حدی سنگین است . و بعضی مطالب نیز نیاز به پیش زمینه دارد . و از آنجایی که مطالب متنوع و فشرده است . فقیر زمان کافی برای نوشتن پیش زمینه های لازم برای مطالب سلطان نصیر را ندارم . و خواننده ای که پیگیر مطالب سلطان نصیر باشد . اگر برای فهم مطالب جد و جهد بنماید می تواند پس از مدتی به درک صحیحی از مطالب دست یابد . من باب مثال برداشت های یکی از اعضای سلطان نصیر که رشته تحصیلی وی( اگر اشتباه نکنم) روانشناسی است را در باب عالم مثال برای شما عزیزان به اشتراک می گذارم . برداشت های یکی از اعضای سلطان نصیر : 👇👇👇👇 { 👈اين مطلب شايد درست نباشه يا داراي نقص باشه و نياز به اصلاح داشته باشه.فقط يك برداشت شخصي هست.👉 در مورد عالم مثال،فرض كنيم كه اين انسان هست كه يك صورت مثالي رو ايجاد ميكنه و بهش انرژي و قدرت ميده تا در عالم ماده،عينيت پيدا كنه و خلق بشه. و انسان اين ايجاد صورت مثالي رو ، با فكر كردن ،ايجاد احساس و در نتيجه ، رفتار و عمل ، انجام ميده. 🌺🌺🌺🌺🌺 به طور معمول اگر براي هر انساني ، صد واحد انرژي در نظر بگيريم، انسان هاي معمولي اين صد واحد انرژي رو در امور مختلفي صرف ميكنند. يكي از اين موارد مصرف، ايجاد حب در درون خودمون نسبت به اشياء و اموال هست.مثلا ماشين مدل بالايي رو دوست دارم يا خونه قشنگي رو ديدم و فكرم مشغو اون هست و......و با هر ايجاد حبي،مقداري از اين انرژي ،صرف اون ميشه. يا افراد معمولي از صبح تا شب در مورد خيلي از اموري كه زايد و بدون استفاده هست، فكر و تخيل ميكنند و باز هم قسمتي از اين انرژي رو به اين امور اختصاص ميدند و....... يعني در افراد معمولي،اين صد واحد انرژي ،بين ده ها و صد ها موضوع تقسيم ميشه.و اين تعدد موضوعات يا به قول معروف كثرت ،باعث ميشه كه انرژي ما ،در هر زمينه اي ضعيف باشه.و قدرت كامل رو نداشته باشه. 🌸 اما افراد آگاه (سالكين و بزرگان ديني و غير ديني) سعي ميكنند از اين كثرت رها بشند.و به يك وحدت دروني برسند.يعني بر روي يك هدف متمركز باشند و تمام اين 100 واحد انرژي رو صرف يك هدف بكنند. مثل ذره بيني كه نور خورشيد رو متمركز بر روي يك نقطه ميكنه. و براي رسيدن به اين هدف ،يك سري دستور العمل ها رو اجرا ميكنند. اگه فردي مذهبي باشند،كه دستورات ديني رو كه در راستاي اين وحدت دروني و تمركز قواي دروني هست انجام ميدند. مثلا سكوت ميكنند.و پر حرفي نميكنند. يا نگاه خودشون رو در مورد جنس مخالف كنترل ميكنند،تا فكر و خيالشون درگير نشه،و انرژيشون بيهوده صرف نشه. يا از افراد نادان و جاهل كه به قول معروف حرف حساب تو گوششون نميره و عناد دارند،اعراض و دوري ميكنند تا از نظر ذهني درگير نباشند و.... و اگه در مكاتب غير الهي هم باشند،باز هم يك سري اصول رو رعايت ميكنند تا دچار كثرت و چندگانگي نشند. استاد اشاره اي به اين موضوع داشتند كه يوگي هاي هند،اصلا در فكر خونه نيستند.يا تنوع غذايي و تنوع طلبي ندارند و مثلا شش ماه فقط يك غذا رو ميخورند ،يا از تكنولوژي دور هستند و برق ندارند و......يعني از عواملي كه باعث ميشه نيروي فكر و انرژي دروني اونها درگير و مصرف بشه پرهيز ميكنند. 🌺 چنين افرادي،100 واحد انرژي خودشون رو كه به عنوان مثال بيان كرديم،در درون خودشون حفظ ميكنند . يا فقط صرف تفكر و تحقق يك هدف ميكنند . به قول ديگه،تمام نيروي خودشون رو بر يك صورت مثالي منتقل ميكنند و اين انرژي فوق العاده اونها،باعث ميشه كه در لحظه يا در مدت زمان خيلي كوتاهي ،اون چيزي كه بهش فكر كردند يا به زبان اوردند،در عالم مثال ايجاد بشه و نيرو بگيره و در عالم ماده خلق بشه. 🌺 در حالي كه براي فردي مثل من، شايد ماه ها و سال ها تفكر و مراقبه لازم باشه تا يك صورت مثالي رو به عينيت در بيارم و در عالم ماده خلق كنم.} ادامه دارد ... @soltannasir 💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙
🖕🖕🖕 پی دی اف کامل آموزش حروف الفبای زبان عبری با توضیحات برای آن دسته از زبان آموزانی که مایل هستند به شکل جزوه ای کامل چاپ نموده و داشته باشند . @learnhebrew313 🍃🍃🍃 🍃🍃 🍃