eitaa logo
سلطان نصیر
2.8هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
423 ویدیو
245 فایل
موضوع کانال: ادیان و عرفان و اسطوره و علوم غریبه و خفیه و ماوراء و نجوم و دشمن شناسی با رویکرد آخرالزمانی و مسئله ظهور حضرت صاحب الامر عجل اللّه آدرس جیمیل ما : 👇 @gmail.com" rel="nofollow" target="_blank">Soltan313nasir@gmail.com کپی بدون ذکر منبع مجاز نیست
مشاهده در ایتا
دانلود
@soltannasir (مغان شیعه 4) (به دنبال نور پنج تن آل عبا) همانطور که تا کنون متوجه شده اید ما در ایران باستان یک جریان پنهانی از مغان را داشته ایم که جز اولیا خداوند بوده اند و سیر نبوت در تمدن سامی را دنبال می نمودند ,داستان آتش ابراهیم (ع)و تولد عیسی (ع) را برایتان به عنوان نمونه مثال زدیم , در صدر اسلام سلمان فارسی نماینده همین جریان مغان بوده است . مغانی که دریافته بودند سوشیانت , مهدی موعود دیانت زرتشتی این بار قرار است از نسل عرب متولد شود , و پیامبری در این کشور مبعوث خواهد شد که سوشیانت موعود از نسل وی خواهد بود . سلمان فارسی به عنوان رهبر بخشی از این مغان بود . مغانی که شیوه سیر و سلوکی شبیه به آیین مهر داشته اند ولی مذهبشان زرتشتی بود در واقع روش آنان ترکیبی از مهر پرستی و زرتشیت بود. سلمان به همراه دوستان خویش به جستجوی نور محمد(ص) پرداخت و نشانه های وی را از کتب ادیان مختلف جستجو می نمود و برای این هدف به ادیان دیگری نظیر مسیحیت وارد شد . با تولد مولی علی (ع) نوری که سلمان به جستجویش بود قوی تر شد و سلمان به هدف خویش نزدیکتر شد و با تولد حضرت فاطمه (س) این نور باز قوی تر شد , و سلمان توانست پس از چند سال انواری را که به دنبالش بود پیدا نماید . وی در همان اوایل هجرت رسول الله به مدینه توسط حضرتش از شخصی که سلمان به عنوان برده به وی خدمت می نمود خریداری و آزاد شد . مسلما خریدن سلمان توسط رسول الله نیز عادی نبود . آری سلمان به اهل بیتی رسید که مثلشان به مانند کشتی نوح می باشد . و سلمان در این کشتی امن وارد شد . همانطور که گفته شد سلمان مغ بود و مغان در دانش نجوم و جادو و علوم ماورا تبحری بسیار داشته اند . و مسلما سلمان چشمه هایی از هنر جادو و توانایی خرق عادت خویش را در صدر اسلام به مسلمین نشان داده بود . که شایعه نوشتن قرآن به دست وی در همان صدر اسلام توسط منافقین مدینه قوت گرفت . که حق تعالی در قرآن در آیه 103 سوره نحل به این شایعه پاسخ داده است {و لقد نعلم انهم یقولون انما یعلمه بشر لسان الذی یلحدون الیه اعجمی و هذا لسان عربی مبین } (103) سوره نحل (ما می دانیم که آنها گویند قرآن را فقط بشری بدو تعلیم می دهد (یعنی سلمان ) , زبان کسی که بدو اشاره می کنند عجمی است و این زبان عربی روشن است ) (ص) @soltannasir 🌕🌕🌕🌕🌕🌕🌕🌕🌕🌕🌕🌕🌕🌕🌕🌕
@soltannasir {پیوند اسطوره با دین 68} {کُستی و میان بستن 1 } در دروس پیشین گفته شد که مغان مهر پرست ایران باستان و زرتشتیان اعتقاد بر این داشته اند که جهان به دو بخش زبرین و زیرین تقسیم می شود. جهان زبرین جهان است. و جهان زیرین جهان اهریمنی می باشد. آنان کمربندی به نام کُستی می بستند که مرز جهان زبرین و زیرین را جدا نماید. نکته : در دو سلسله (اهل فتوت) و نیز سنتی به نام میان بستن وجود دارد. اینان کمربندی را به رسم مغان ایران باستان می بندند و عمل خویش را «میان بستن» می نامند. یعنی جهان زبرین (اهورایی) را از جهان زیرین (اهریمنی) با این عمل جدا می نمایند. نکته 1 از 1: باید در نظر داشت که هر دو سلسله فتیان و خاکسار جلالی از 👈 که خود یک مغ ایرانی بوده است منشعب شده اند. اما چرا مغان ایران باستان میان را در حیطهٔ کمر می دانستند ? زیرا میانگاه در بدن محلی است که 👈شش برج بالایی و شش برج پایینی را از یکدیگر جدا می نماید. در دروس تطابق شکل صور فلکی دایره البروج و اندام های بدن گفته شد که برج ششم (سنبله یا عزرا) با معده و روده ها و برج هفتم (میزان) با کلیه ها تطابق دارد و میان بند باید بر روی محل قرار گیری کلیه ها و روده ها بسته شود. همچنین در دروس مربوط به کوه قاف ملاحظه نمودید که کوه که در بدن انسان بسیار به روده بزرگ شباهت دارد به مانند کمربندی است که دور عالم (روده کوچک) را فرا گرفته است. و کمربند کُستی باید بر روی قسمت بالایی روده های بزرگ که پشت آن کلیه ها قرار دارد بسته شود. اینگونه محل چاکرای خورشیدی که نور است در بالای کمربند در نیمه اهورایی قرار می گیرد. و (مشتری) نیز که قلب بدان منسوب است در نیمه اهورایی قرار می گیرد. اکنون مدخل کُستی را از کتاب فرهنگ اساطیر ایرانی نقل می نماییم : 👇 { کُستی در فارسه میانه kusti ؛ کُستی، بندی است مقدس که زردشتیان بر کمر می بندند و گمان دارند که بند مرز میان دو بخش از تن انسان است. بخش زبرین که از آن اعمال نیک بر می خیزد و بخش زیرین که از طریق آن اهریمن می تواند انسان را به عمل بد برانگیزاند . هر زردشتی در هنگام تشرف آیینی به دین، این بند را به کمر می بندد. این کمربند آنقدر مقدس است که بدون کُستی بودن جزء گناهان بزرگ محسوب می شد. به همین جهت کُستی سرور پوشش هاست . کُستی از هفتاد و دو نخ به شش رشته قسمت شده ، هر رشته دارای دوازده نخ است . عدد هفتاد و دو (72) نماد هفتاد و دو فصل کتاب یسناست. دوازده اشاره به دوازده ماه سال و شش، نماد شش گاهنبار و به قول برخی نماد شش وظیفه دینی زردشتیان است . کُستی را سه بار به دور کمر می بندند و در آخر آن ( در هر طرف ) سه منگوله است که نماد اندیشه نیک، گفتار نیک و کردار نیک است و هر کدام از منگوله ها بیست و چهار فصل ویسپرد است. کُستی را باید سه بار به دور کمر ببندند و در دور دوم دو گره در پیش و در دور سوم دو گره در پشت می زنند . با گره اول گواهی می دهند به هستی خداوند یگانه؛ در گره دوم گواهی می دهند که دین مزدیسنا بر حق و فرستاده اورمزد است، در گره سوم گواهی می دهند به پیامبری زردشت ؛ در گره چهارم گواهی می دهند به اصول مزدیسنا که اندیشه نیک، و کردار نیک است. گره زدن نهایی همه نخ ها به صورت یک نخ نماد برادری یا اتحاد جهانی است. فرو رفتگی میان نخ ها به مفهوم فضای میان این جهان و جهان دیگر ؛ دو لا بودن نخ ها در سر کُستی نماد ارتباط میان جهان مادی و جهان مینوی آینده است؛ و گشودن و بستن (در هنگام خواند دعا) نماد انتقال روان از دنیای مادی به دنیای مینوی است. کُستی که بر کمر بسته می شود، ، نمادی است از سپهر ستارگان نیامیزنده و کهکشان که مرز آلودگی و پاکی را در انسان مشخص می کند و ما را به یاد وظایف دینی مان می افکند. هر زردشتی پس از سن پانزده سالگی از بستن کُستی به دور کمر ناگزیر می باشد. بدین منظور جشنی با شکوه برگزار می گردید و دختر یا پسر مورد نظر در برابر حاضران و طی مراسمی این کمربند را به دور می بست و سدره را می پوشید. پس از این سن بدون کُستی و سدره بودن از گناهان محسوب می شود. هر زردشتی معتقد در مواردی باید کُستی را نو کند یعنی رشته را از میان گشوده و خدای را یاد کرده و اهریمن را نفرین کنند و نیرنگ کُستی خوانده و دوباره آن را به میان ببندند. در شبانه روز باید در موارد زیر کُستی را نو کنند : نخست بلافاصله پس از برخاستن از خواب، دوم پس از قضای حاجت، سوم پیش از نماز گذاردن، چهارم هنگام حمام کردن، پنجم پیش از خوراک خوردن. هنگام نو کردن کُستی، رو به خورشید و اگر خورشید غروب کرده باشد رو به ماه و اگر ماه نباشد رو به چراغ می کنند. در روایت پهلوی آمده اگر کسی کُستی گشاده راه رود، شیر همه مادگان جهان خواهد کاست . } ادامه دارد... @soltannasir
@soltannasir      {ریشه شناسی نامواژه مسلمان و سلمان  از نظر شادروان دکتر پرویز اذکایی } {آنچه محقق است این که ایرانیان اگر دین محمدی (اسلام) را تلقی به قبول کردند، همانا به واسطه و فضل وجود سلمان پارسی بوده است[خدمات متقابل اسلام و ایران، مطهری، ۵۹] که هم از اینرو ایشان را مُسَلمان خواندند (نه مُسلم که اسم فاعل از مصدر اسلام است) و این اطلاق خود صفت جعلی از اسم سلمان فارسی است، که هم به معنای 《سلمان گرا》، 《سلمان آیین》و 《سلمان وار》 باشد؛ چه این که در هیچ یک از قوامیس عربی اسم یا صفت 《مسلمان》مشتق از مصدر اسلام نیامده، اصلا چنین کلمه ای در ماده 《سلم》 مذکور نگردیده است. اما اینکه گویند رسول اکرم(ص) خود اسم 《روزبه》 پارسی را به 《سلمان محمدی》تبدیل فرموده، ابدا چنین نبوده باشد؛ تنها اطلاق اضافه وصفی 《محمدی》(چنان که از امام صادق علیه اسلام) روایت است) از طرف پیامبر اکرم (ص) صورت گرفته، پیش از آن اسم 《سلمان》ظاهرا حسب گرایش مسیحانی وی بایستی به موجب تداول آن در متون سریانی باشد؛ چه اینکه در واقع آن یک 《نامخدای》آرامی (سریانی کهن) است، چنانکه بر نام پنج تن از شاهان آشوری (مانند شلمانصر) آمده؛ و آن در اصل همان 《شلمانو》(shalmanu) خود به معنای 《نیکبخت/خجسته/روزبه》 می باشد، که می توان احتمال داد 《سلمان》آن را برابر با اسم ایرانی 《روزبه》 خود نهاده است. }(کتاب ماتیکان تاریخی تالیف دکتر پرویز اذکایی صص ۳۰۱ و ۳۰۲) پ ن: بخش اول مطلب شادروان اذکایی در ریشه نام مسلمان‌ و اینکه از سلمان گرفته شده بسیار قابل توجه است. اما بخش دوم سخن ایشان در مورد اینکه سلمان خود نام خویش را از روزبه به سلمان تغییر داده است. به نظر فاقد شواهد کافی تاریخی و روایی است. در حالی که بعضی روایات و  تواریخ خلاف نظر استاد را تقویت می نمایند. و آن اینکه در بعضی کتب آمده که نام سلمان برای ایشان توسط شخص رسول خدا صلوات الله علیه انتخاب شده است. نظیر آنچه در کتاب کمال الدین و اتمام النعمه شیخ صدوق آمده است که در روایتی طولانی از امام موسی کاظم علیه السلام در انتهای روایت سلمان فارسی اینگونه می گوید👈 : {فاعتقنی رسول الله صلی الله علیه و آله سّمانی سلماناً=رسول خدا صلّى اللّٰه عليه و آله و سلّم مرا آزاد ساخت و نام مرا سلمان ناميد . }(کمال الدین و اتمام النعمه جلد ۱ ص ۳۲۸ ترجمه پهلوان) اما اینکه استاد اذکایی نوشته اند که نام سلمان ریشه در نامواژه آشوری (سریانی) 《شلمان=شلمانو》 دارد هر چند که قابل توجه است اما با نقل روایت فوق از شیخ صدوق تضعیف می شود. مگر اینکه بگوییم رسول خدا صلوات الله علیه با انتخاب نام سلمان برای روزبه با یک تیر دو نشان زدند و نامی را برای وی انتخاب کردند که هم در عربی معنایی زیبا دارد و هم در زبان سریانی معادل نام پارسی وی است. @soltannasir