eitaa logo
سلطان نصیر
2.7هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
421 ویدیو
243 فایل
موضوع کانال: ادیان و عرفان و اسطوره و علوم غریبه و خفیه و ماوراء و نجوم و دشمن شناسی با رویکرد آخرالزمانی و مسئله ظهور حضرت صاحب الامر عجل اللّه آدرس جیمیل ما : 👇 @gmail.com" rel="nofollow" target="_blank">Soltan313nasir@gmail.com کپی بدون ذکر منبع مجاز نیست
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحیم ضمن عرض تبریک بابت فرارسیدن ماه مبارک رمضان خدمت همه مومنین و مومنات این دو تحلیل، چند روز پیش در کانال مطالعات آذربایجان وابسته به جبهه حسینیون بارگذاری شده است. مطالعه آن در شرایط کنونی و حساس منطقه خالی از لطف نیست. در این ایام دعا نماییم که  خداوند شر دشمنان خارجی و نفوذیان داخلیشان را از این آب و خاک کم نماید. @soltannasir
شهادت قرآن ناطق، شمس المشارق و المغارب اسدالله الغالب امام العوالم، حضرت امیرالمومنین علی ابن ابی طالب علیه السلام بر فرزند بزرگوارش حضرت صاحب الامر عجلّ الله  و همه شیعیان و محبین حضرتش تسلیت و تعزیت باد. 🖤ان شاالله بزودی با مبحثی در مورد حضرت الیاس در خدمت شما خواهم بود. 🔶ای فقیر  اسرار مغان را در سوَر طه و طواسین (شعرا نمل قصص) و کهف و یس و نور و شمس و ضحی و حج بجوی 🔹ای فقیر اسرار بسط زمان را از سوَر کهف و شمس و قمر و مزمل بجوی 🔸ای فقیر علم رمل را از سوره نحل و واقعه علم حروف را سوره فتح و عادیات علم اوفاق را از سوره عنکبوت علم کیمیا را از سوره رعد ارتباط با پریان را از سور مسبحات شش گانه و انبیا و احقاف و جن بجوی علم الالحان را از آیات داودی سوره صاد و مفتاحش را از الاسرا بجوی و بدان که جملگی این علوم قطره ای از دریای علم امیرالمومنین علی علیه السلام است. چون وی را به حقیقت نورانیت بشناسی واصلی و اگر عالم باشی اما وی را به حقیقت نشناسی خاسری @soltannasir 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
@soltannasir           { نگاهی به نام واژه الیاس ۱ } نام واژه الیاس در تنخ به شکل الیاهو אֵלִיָּהוּ آمده است. بنابراین صورت عبرانی نام حضرتش الیاهو است که معرب آن در قرآن مجید به شکل الیاس در آمده است. الیاهو متشکل از سه جز《ال=אֵלִ》 و《ی=י》و《یاهو=יָּהוּ》است. معنای تحت اللفظی نام واژه الیاهو می شود. خداوند من یاهو است. (الِ من یاهو است.) نام واژه《یاهو》که در بعضی اسامی عبرانی [نظیر الیاهو و نتانیاهو و پده یاهو و ملکی یاهو و.. ] به کرات یافت می شود. صورت دیگری از نام واژه یهوه نام خاص خداوند در میان بنی اسرائیل است. پ ن ۱ : نام واژه نتان یاهو متشکل از دو جز نتان و یاهو در زبان عبرانی به معنای 《یاهو داد》. معادل نام واژه خداداد در زبان فارسی است. نکته : نام واژه יָּהוּ  (یهو) یاهو اگر الف آن به نگارش در بیاید چنانچه در عربی به نگارش در می آید به حساب جمل کبیر ۲۲ می شود. تعداد حروف الفبای کهن اوگاریت و عبرانی ها نیز ۲۲ بوده است. به نظر ما این اینهمانی معنادار است.  اما صورت دیگر یاهو یعنی نام واژه یهوه (יהוה) که تتراگراماتون نیز نامیده می شود به حساب جمل کبیر _در عربی و عبری_ ۲۶ می شود. اگر دقت کنید الفبای آنگلاساکسون ها و فرانسوی ها نیز ۲۶ حرف دارد. که باز به نظر ما این اینهمانی نیز معنادار است. و هنگامی که چند قرن پیش الفبای فعلی این دو کشور توسط روشن ضمیران(تاریک ضمیران) ساخته می شد تعمدا تعداد حروف را معادل ۲۶ حرف در نظر گرفتند. 🔶بر اساس اسناد و کتیبه های کهن نام واژه یاهو نام خدای بزرگ قوم آموری(عموری) بوده است. در کتاب کم نظیر دانشنامه کاشان روانشاد دکتر جهانشاه درخشانی مطلبی با این مضمون می آورند: 👇 {رخنه دیرین عنصرهای آریایی به فرهنگ سامی، تبدیل ایزد 👈آریایی یاهو، ایزد آموریان (آریاییان باختری)، به یاهو و یهوه، خدای قوم اسراییل، و نیز اینکه اورشلیم از آغاز شهری آموری بوده است. و همچنین فراوانی نام های جغرافیایی آریایی در سوریه و فلسطین و حتی آریایی بودن نام این سرزمین ها همراه این واقعیت که واژگان گسترده ای از زبان آریایی در زبان های سامی وجود دارد نشانه های آشکاری از آمیختگی دیرین این دو فرهنگ به شمار می روند. گمان رفته است که کهن ترین بزرگان تورات از تیره آموریان یعنی آریاییان باختری بوده اند.(دانشنامه کاشان جهانشاه درخشانی جلد سوم ص ۷۴۳) و 👇 {یهوه خدای قوم اسرائیل است که در اصل خدای قوم آموریان بوده و سده های پیش از کوچ اسرائیلیان به فلسطین، در خاور نزدیک ستایش می شده است. این واقعیت در تورات نیز آشکار است که اسرائیلیان خدایان دیگر را می پرستیدند. ۱ باید دانست که یهوه در خاک اسراییل تازه از دوران فرمانروایی پارس ها مستند است، یعنی از زمانی که کوروش بزرگ قوم یهود را از بند بابلیان آزاد کرد و به اورشلیم آورد. ۲ پیوند یهوه که در نمای آغازینش یاهو در نام های خاور نزدیک نهفته است؛...} (دانشنامه کاشان جلد ۳ صفحه ۴۵۵ ) نکته: این مطلب از کتاب دانشنامه کاشان بدین خاطر نقل شد که نشان داده شود نام واژه یاهو نامی کهن است که پیش از ظهور حضرت موسی کلیم الله در میان اقوام آموری رایج بوده است. دکتر جهانشاه درخشانی در این کتاب نظر بدیعی مبنی بر آریایی بودن قوم آموری ارائه می نمایند و شواهدی را نیز برای نظریه خویش نشان می دهند. مع الوصف در دانش رسمی تاریخ همچنان قوم آموری به عنوان یک قوم سامی شناخته می شود و مجامع آکادمیک غربی به اثر ایشان چندان توجهی نشان ندادند. ذکر این نکته نیز خالی از لطف نیست که آموری ها بنیان گذاران امپرتوری بابل(به اکدی باب ایلی = درب ایلی، درب خدا) در میان رودان هستند که در متون پهلوی و اساطیری ایرانیان، همواره به عنوان دشمن سرزمین ایران بوده اند. همچنین بنا به گاهشمار تطبیقی حضرت ابراهیم خلیل به احتمال بسیار قوی از همین قوم آموری بوده اند و نمرود پادشاه هم عصر حضرت نیز احتمالا یکی از پادشاهان کهن بابل بوده است.    پ ن۱: اینکه جناب درخشانی می گویند که در تورات آمده یهودیان خدایان دیگر را می پرستیدند. به نظر در عین درست بودن نوعی تحریف واقعیت است زیرا عبرانیان در اثر برخورد با تمدن های مشرک دیگر و زندگی در دنیای سرتاسر شرک آمیز کهن که اتفاقا از نظر تمدنی بسیار پیشرفته تر از عبرانیان کوچ نشین بوده اند. تحت تاثیر قرار می گرفته اند و فرهنگ غالب شرک آمیز به عنوان فرهنگی برتر توسط آنها مورد توجه قرار می گرفته است و خدایان دیگر را نیز پرستش می نمودند. و در جای جای تنخ(عهد عتیق) همواره بخاطر چنین اعمالی توسط یهوه مورد مواخذه قرار گرفته اند. پ ن ۲: جناب درخشانی می فرمایند که کهن ترین اسناد وجود اسم یهوه در اسراییل به دوران کوروش کبیر بر می گردد. ظاهرا این داده ایشان قدیمی است و اسناد کنونی نام یهوه در اسراییل را به ۹۰۰ پیش از میلاد باز می گرداند. ادامه...👇 @soltannasir
@soltannasir           { نگاهی به نام واژه الیاس ۲ } ادامه...👇 🔶همانگونه که ملاحظه نمودید واژه یاهو و یهوه هر دو یکی است و این را از نام واژه الیاهو می توان بدست آورد. زیرا معنای آن می شود خدای من یاهو است. از اینجا می توان این نظریه را مطرح کرد که یاهو که عمدتا در ذکر درویشان علوی ( خاکسار و فتیان و حروفی و ...) بسیار مرسوم است و اکثرا آن را به گونه یا(ای) هو (او، هویت مطلقه عامه) ترجمه می نمایند متفاوت از نام هو (او، هویت مطلقه عامه) است. هر چند امروزه آن را به همانگونه یا (ای) هو (او) ترجمه می کنند. اما به نظر ما نام واژه ای کهن است که از گذشته های دور موجود بوده و در دوره اسلامی که صورت کهن آن گم گشته بود آن را به صورت دو واژه یا و هو ترجمه کردند. یاهو اسم خاص خداوند است که شاید به مانند هو اشاره به مقام ذات هم داشته باشد. منتهی غیر از هو است.  یهودیان بر اساس شریعت خویش از بردن نام یهوه (معادل عبرانی یاهوی آموری) منع شده اند و تنها کُهِن اعظم که از فرزندان هارون نبی الله است. می توانست در روز عید یوم کیپور این نام را در هیکل بکار ببرد. علامه طباطبایی در دستورات و مواعظی که به علامه طهرانی در یازدهم ربیع الاول در شهر طهران هنگامی که علامه طهرانی خدمتشان رسیده بودند می فرمایند : 👇 { ۱: مراقبه به تمام معنی ۲: ذکر توحید 《لا اله الا الله》یا لفظ جلاله 《الله》 یا ذکر مبارک 《هو》 و 《یا هو》 (علامه طباطبایی) فرمودند: ذکر 《یا هو》 خیلی ذکر حادی است و لذا مشایخ و اساتید اخلاق این ذکر را بسیار با احتیاط و در موارد بسیار نادری می دهند و با تعداد کم مثلا ذکر جلاله یا توحید یا 《لا هو الا هو》را سه هزار مرتبه یا پنج هزار مرتبه می دهند، ولی ذکر 《یا هو》را پانصد یا هفتصد مرتبه می دهند.} (مطلع انوار جلد سوم صص ۲۱۲ و ۲۱۳) نکته : اگر ذکر یاهو آنگونه که علامه طهرانی می نویسند. یا هو یعنی متشکل از دو جز یا و هو باشد. چرا ذکر 《هو》 یا 《لا هو الا هو》 آنگونه که استادشان علامه طباطبایی نقل می نمایند. حاد نیست؟! چرا یاهو حاد است؟! اما  دو ذکر دیگر خیر ؟! همانگونه که گفته شد یاهو صورت کهن تری از اسم یهوه است. که اسم خاص خداوند است. این اسم آنقدر بزرگ است که در یهودیت تنها کُهِن اعظم اجازه داشت آن را در روز یوم کیپور به زبان آورد. این ذکر بقدری عظیم است که زیاد بر زبان آوردن بخصوص بر دل کوبیدنش اثرات وضعی بر جسم و جان می گذارد و نیاز به علو روحی و تلطیف جسم و جان دارد. در احوالات بزرگی آورده اند که وی به یکی از مریدان ذکر یاهو را به عددی نسبتا کثیر دستور داده بود و مرید پس از انجام عمل بخشی از صورتش کج می شود. چون به پیش ایشان می آید شیخ مربوطه با یکی سیلی صورت وی را به حالت اولیه باز می گرداند. اینکه چرا نام یهوه در یهودیت منع شده و ذکر یاهو به عدد کثیر عوارض دارد. شاید علتش این باشد که این‌ ذکر نوعی زجر برای روحانیون و گروه خاصی از ملائکه و کروبیان ملکوت اعلی باشد. و یا شاید حق تبارک تعالی گروه خاصی از ملائکه موکل را بر این اسم موکل نموده است که بر زبان راننده این ذکر را اگر طهارت ظاهر و باطن نداشته باشد؛ تنبیه نماید ! پ ن: خواننده گرامی توجه نماید فقیر احتمالی را مطرح کرده ام و حکم کلی نداده ام. یکی از شواهد  ما بر درست بودن یکی از دو فرض بالا وجود فرشته یاهوئیل یا همان متاترون در ادبیات عرفانی و قبالایی یهود است که در علوم غریبه اسلامی میططرون نامیده می شود و بعضی محققین غربی وی را همتای میترای ایرانی و نامش میتاترون را شکل تغییر یافته میترای ایرانی دانسته اند. در ادبیات عرفانی یهود متاترون یهوه کوچک نامیده می شود. نام دیگر وی در عالم فرشتگان یاهوئیل است. اما کلمه یاهو در احادیث و روایات اسلامی ظاهرا تنها در یک جا بکار رفته است که به نظر فقیر  بسیار قابل تامل است. زیرا در روایت از آن با عنوان اسم اعظم‌ یاد شده است. به فقرات زیر توجه نمایید: 👇 {شیخ صدوق در توحید، ص ۸۹ روایت می‌کند از حضرت امام صادق از حضرت امام باقر علیهما السلام که فرمودند: حَدَّثَنِی أَبِی‌ عَنْ أَبِیهِ عَنْ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ علیهالسلام قَالَ: رَأَیْتُ الْخَضِرَ علیهالسلام فِی الْمَنَامِ قَبْلَ بَدْرٍ بِلَیْلَةٍ فَقُلْتُ لَهُ عَلِّمْنِی شَیْئاً أُنْصَرْ بِهِ عَلَى الْأَعْدَاءِ فَقَالَ قُلْ 👈یَا هُوَ یَا مَنْ لَا هُوَ إِلَّا هُوَ 👉فَلَمَّا أَصْبَحْتُ قَصَصْتُهَا عَلَى رَسُولِ اللَّهِ صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلّم فَقَالَ لِی یَا عَلىُ عُلِّمْتَ الِاسْمَ الْأَعْظَمَ فَکَانَ عَلَى لِسَانِی یَوْمَ بَدْرٍ وَ إِنَّ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ علیهالسلام } ادامه...👇 @soltannasir
@soltannasir             { نگاهی به نام واژه الیاس ۳ } ادامه...👇 {قَرَأَ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ فَلَمَّا فَرَغَ قَالَ یَا هُوَ یَا مَنْ لا هُوَ إِلَّا هُوَ اغْفِرْ لِی وَ انْصُرْنِی عَلَى الْقَوْمِ الْکَافِرِینَ وَ کَانَ عَلِیٌّ علیهالسلام یَقُولُ ذَلِکَ یَوْمَ صِفِّینَ وَ هُوَ یُطَارِدُ فَقَالَ لَهُ عَمَّارُ بْنُ یَاسِرٍ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ مَا هَذِهِ الْکِنَایَاتُ قَالَ اسْمُ اللَّهِ الْأَعْظَمُ وَ عِمَادُ التَّوْحِیدِ لِلَّهِ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ ثُمَّ قَرَأَ شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ وَ آخِرَ الْحَشْرِ ثُمَّ نَزَلَ فَصَلَّى أَرْبَعَ رَکَعَاتٍ قَبْلَ الزَّوَالِ (= حدیث کرد مرا پدرم از پدرش از امیر المؤمنین علیه السلام که فرمود یک شب پیش از جنگ بدر خضر علیه السلام را در خواب دیدم و باو گفتم که مرا چیزى تعلیم کن که بآن بر دشمنان نصرت یابم گفت که بگو: یا هو یا من لا هو الا هو «اى او اى کسى که اوئى نیست مگر او» و چون صبح کردم این خواب را بر رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلّم باز گفتم بمن فرمود که یا على اسم اعظم بتو تعلیم شده و در روز بدر این بر زبانم جارى بود و به درستى که امیر المؤمنین علیه السلام سوره‌ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ را خواند و چون فارغ شد فرمود که: یا هو یا من لا هو الا هو اغفر لى و انصرنى على القوم الکافرین‌ «اى او اى کسى که اوئى نیست مگر او بیامرز مرا و یارى کن مرا بر گروه کافران» و على علیه السلام در روز جنگ صفین این را می فرمود و حمله می برد عمار بن یاسر بآن حضرت علیهالسلام عرض‌ کرد که یا امیر المؤمنین این کنایه‌ها چیست (کنایه یعنی پوشیده و ناصریح سخن گفتن) حضرت فرمود که اسم اعظم خدا و عماد توحید از براى خدا است که خدائى نیست مگر او و بعد از آن‌ آیة شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ و آخر سوره حشر را خواند پس فرود آمد و پیش از زوال چهار رکعت نماز بجا آورد‌. } همانگونه که ملاحظه می نمایید در روایت بالا رسول خدا صلوات الله علیه ذکر یاهو یا من لاهو الاهو را ذکر اعظم می دانند. طبیعتا مترجمین این ذکر را همانگونه که ملاحظه می نمایید. ای او ای کسی که نیست او غیر او ترجمه نموده اند. اما فقیر ترجیح می دهم آن را اینگونه ترجمه بنمایم. یاهو (یهوه) ای کسی که نیست او غیر او ترجمه بنمایم که با مضمون تورات نیز همخوانی دارد. در تورات کنونی خداوند در پاسخ موسی کلیم الله در هنگام تجلی در آتش خود را به صورت אהיה אשר אהיה اهیه اشر اهیه معرفی می نماید. معنی دقیقش می شود  {آن خواهم بود که خواهم بود.} و معنی تحت اللفظیش می شود 《هستم آنکه هستم》 می باشد. بنابراین یهوه (خدای بنی اسراییل) هست آنکه هست.  به شباهت این جمله با ذکر آموخته شده توسط حضرت خضر توجه نمایید! یاهو(اسم خاص معادل یهوه) ای که نیست او غیر او ! انتخاب اینکه کدام یک از دو ترجمه این ذکر درست است با خوانندگان خبیر و آگاه 🔷 יָהּ‎ یاه (که‌ با دو حرف به صورت یه کتابت می شود) یکی از اسامی مخفف یهوه در کتاب مقدس است که در تهیلیم (زبور) بسیار بکار رفته است. https://en.m.wikipedia.org/wiki/Jah می دانیم که در علم زبان شناسی واک ه و س به یکدیگر تبدیل می شوند. برای مثال در زبان های آریایی نمونه آن را در دو کلمه هند و سند و یا آهن و آسن (کُردی) می توان نشان داد. این قاعده در زبان های سامی نیز بکار می رود. و در قرآن مجید و عزیز نیز بکار رفته است. چنانچه نام واژه יונה یوناه نبی به یونس مبدل شده است. و اما نام واژه الیاهو به الیاس و الیاسین تبدیل شده است. در نام  یوناه ما می بینیم که شکل نگارشی این واژه در رسم الخط عبری یونه است اما یوناه تلفظ می شود. در قرآن مجید واک ه در صورت نگارشی کلمه به س تبدیل شده و یونه (تلفظ یوناه) به یونس تبدیل شده است. اما در مورد الیاهو به نظر فقیر ابتدا نام واژه یاهو  که اسم خاص خداوند است به اسم יָהּ‎ یاه تغییر و تقلیل یافته که همانگونه که بالاتر گفته شد مخفف یهوه است. آنگاه یاه (صورت لفظی) به یاس تبدیل شده است. الیاهو اینگونه به الیاس تغییر یافته است.  ادامه...👇 @soltannasir
@soltannasir             { نگاهی به نام واژه الیاس ۴ } ادامه...👇 نکته مهم دیگر : در قرآن مجید و عزیز در ابتدای سوره مبارکه یس حروف مقطعه یس آمده است. در روایات اهل بیت یس فقط ترکیب دو حرف ی و س نیست که به‌ هم چسبیده باشد و هیچ معنای خاصی ندهد. در روایات یس نام خاص رسول الله صلوات الله علیه است.  به روایات‌ زیر توجه فرمایید : 👇 {۹۳۵۵/۴ ابوعلی طبرسی (صاحب مجمع البیان) با سند خود از محمدبن مسلم روایت کرده است که گفت: امام باقر علیه السلام فرمود: برای رسول خدا صلوات الله علیه دوازده اسم می باشد که پنج تای آن ها در قرآن می باشد و آن ها عبارتند از محمد، احمد، عبدالله، یس و نون. ۹۳۵۶/۵) علی بن ابراهیم (صاحب تفسیر قمی) گفته است: امام صادق علیه السلام فرمود: یس اسم رسول خدا صلوات الله علیه می باشد و دلیل بر آن فرمایش خداوند است که فرموده: 《إِنَّكَ لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ ﴿۳﴾عَلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ ﴿۴﴾》که خیلی روشن و آشکار است. ....تا پایان روایت}(منبع ترجمه تفسیر روایی البرهان ) پ ن: روایاتی که اشاره به این مهم می نماید که یس نام خاص رسول خدا صلوات الله علیه است بیش از این دو روایت است. خوانندگان گرامی  خود می توانند به تفسیر البرهان مراجعه نمایند و سایر روایات را در آنجا ملاحظه نمایند. اما حال که‌ مشخص شد یس نام خاص رسول الله صلوات الله علیه است. اینجا فقیر این نظر را مطرح می نمایم و آن اینکه یس صورت معرب شده 《یه》 نام‌ پروردگار در زبان عبری است. اینکه نام عبرانی 《یه》 به یس تبدیل شده بود را پیشتر در نام واژه الیاس بررسی نمودیم.   اینکه یس لقب رسول خدا یکی از نام های پروردگار باشد نیز اشکالی ندارد زیرا نام‌ مبارک وصی حضرتش امیرالمومنین علی علیه السلام نیز یکی از نام های پروردگار در زبان عربی است. نکته : صورت تقلیل یافته یهوه یاهو یعنی اسم 《یه》 (یاه) در دین یهود به مانند یهوه خاص نیست که تنها کاهن اعظم اجازه قرائت آن را داشته باشد. بنابراین صورت معرب شده آن یعنی یس نیز فاقد تاثیرات خاص و سخت نام واژه یهوه و یاهو است. هر چند که خود معرب شدن آن می تواند تاثیرات آن را نه از نظر معنا بلکه از منظر ارتعاش عددی و حروفی در عالم مثال و تاثیرات ملکوتی در عالم ملائکه  باز تعریف مجدد نماید. پ ن: اینکه نام یه در زبان عبری که متشکل از دو حرف ی و ه است و در حساب جمل ۱۵ می شود مسلما از نظر ارتعاش عددی و حروفی در عالم مثال حروف و اعداد با شکل معرب شده خویش یعنی یس به حساب جمل ۷۰ فرق دارد. اما بخش دوم سخنان بنده ناظر بر این است که ممکن است حق تبارک تعالی ملک الموکلینی را که به اسم یس اختصاص داده است با ملک الموکلین اسم یه عبرانی متفاوت باشد. (ممکن است هم که نباشد. ) نکته دیگر : همانگونه که در یهودیت یاهوئیل (متاترون میططرون) یهوه کوچک نامیده شده است. محمد صلوات الله علیه نیز یس است که مشتق از یه صورت تقلیل یافته نام واژه یهوه است. و یهوه (یاهو) هویت مطلقه ذات باری تعالی است. بنابراین یه=یس (محمد) را می توان حقیقت محمدیه یا تعین اول از ذات حق تبارک تعالی در نظر گرفت. نکته پایانی : نام واژه یاهوئیل در زبان عبرانی ترجمه تحت اللفظیش می شود. یاهوی من ال است. (خداست). یهوهءمن خداست. پایان این بخش @soltannasir
vdocuments.mx_70-names-of-metatron.pdf
1.22M
اسامی هفتادگانه مطاطرون (میططرون) در علوم غریبه یهودی زبان عبری نوشته شده در دوره گائونی (قرن هفتم الی یازدهم میلادی) پ ن: ע در زبان عبری به حساب جمل به مانند ع جمل عربی عددش ۷۰ است. https://t.me/DAYERATOL_MAAREF @soltannasir
@soltannasir         {شواهدی بر نوشته های پیشین ۱} {سلسله نیاکان طریقه فقط پس از چند تماس و برخورد با درویشان خاکسار، این امر آشکارا جلب توجه می کند که آنان در هر مجال ممکن بر خصوصیات ایرانی، نه عربی خود تاکید می کنند. تاریخ و اصل و خاستگاه آنان، چنانکه در بین خود آن را بازگو می کنند، کاملا فرزند این روحیه است. شرح بسیار مفصلی از زبان یکی از مشایخ آنان عبارت است از : مغان ایران از قدیم منتظر ظهوری _ظهور پیامبری، چنانکه ما می گوییم_ در حجاز بودند. 👈یکی از آنان به نام روزبه راهی شد تا گواه این ظهور شود. او رنج بسیار برد، سرانجام مسیحی شد و به مدت هفت سال کشیش شد. آنگاه در جنگ به اسارت درآمد و به مقصد مدینه فروخته شد. پس از هجرت، در آنجا پیامبر را دید. او در وی نشانه های مورد انتظار را بازشناخت و مسلمان شد. محمد (صلوات الله علیه) و علی (علیه السلام) او را از سری ترین آموزه های خود آگاه کردند. نام روزبه از این پس در اسلام سلمان پارسی بود، نزد خاکساریه به علاوه او دارای نام سلطان محمود پاطلی (پاتیلی) نیز می باشد. اون بنیان گذار خاکساریه است. } (کتاب طریقه های شیعی ایران ص ۱۲۰ ریشارد گراملیش) ریشارد گراملیش دانشمند آلمانی و شرق شناس و محقق برجسته در حیطه تصوف و عرفان اسلامی عضوی از انجمن عیسی (یسوعیان) یا همون ژوئیت های واتیکانی است. از وی حداقل دو اثر در حیطه تصوف و عرفان اسلامی به زبان فارسی ترجمه شده است. اثر طریقه های شیعی ایران که حاصل پژوهش های میدانی نویسنده در سال ۱۹۵۹ میلادی از وضعیت خانقاه ها و طرق صوفیه شیعه ایران نظیر ذهبیه و نعمت اللهیه و خاکساریه است. کتابی بسیار خواندنی است. گراملیش بخش زیادی از اطلاعات این کتاب را نه از مطالعه کتب صوفیه معاصر بلکه از پرس و جوی عملی و نشست و برخاست با مشایخ طریقت های گوناگون و درویشان بدست آورده، نوع پژوهشی که جای آن در جامعه دانشگاهی ما بسیار خالی است. پ ن: محققین حیطه انجمن های مخفی به خوبی از جایگاه قدرتمتد انجمن یسوعیان در چارت مجامع مخفی غربی آگاهند. اما آنچه که به عنوان شاهدی بر نوشته های پیشین نقل شد این است که یکی از مشایخ خاکسار در صحبت خویش با گراملیش به درستی از این حقیقت سخن می گوید که گروهی از مغان ایرانی از دیرباز _در واقع پس از بدنیا آمدن حضرت عیسی روح الله که به نزدش رفتند._ منتظر آمدن ختم پیامبران و حضرت علی اعلی ایلی ایلیا بودند. و بر اساس نشانه ها از بدنیا آمدنش آگاه شدند. سلمان فارسی یک مغ بود که بر اساس روایات شیعی در زمان فوت خویش سنی بین سیصد الی ششصد سال داشته است. بنابراین زمانی که به رسول خدا صلوات الله علیه رسید بیش از دویست یا دویست و پنجاه سال از عمر وی می گذشت. شیخ مربوطه به درستی سخن از این حقیقت می نماید که سلمان بر خلاف آنچه که عده ای از عامه می پندارند یک شخص نبود. بلکه نماینده یک گروه باطنی از مغان بود. و اینبار بر خلاف دوران  عیسی روح الله که این گروه از مغان به دیدن حضرتش آمدند اما سر نسپاردند. اینبار جملگی  سر سپاردند و مسلمان شدند. @soltannasir
{بیت حسدا (خانه زحمت) اورشلیم را فعلا دو حوض است که یکی را بیت حسدا و دیگری را بر حسب قول تقلیدین حوض اسرائیل می دانند اما دویمی همان چشمه 《ام الدرج》 می باشد و بسیاری بر آنند که موضع و معجزه که در یوحنا ۵: ۹_۲ مذکور است همانجا می باشد و باید دانست که حوض بیت حسدا بواسطه خواصی طبیعی و شفای امراضی بسیار معروف بوده مردم از هر طرف برای شفای امراضی به آنجا می رفتند و در اطراف آن در حوض بر صفه هائی که برای همین کار ساخته بودند بانتظار حرکت کردن آب می ایستادند. اما در خصوص اینکه چرا این آب سبب شفای امراضی می شد اختلافات بسیار است و مشهورترین رای ها این است که قوه یا از طبیعت و یا از جهت موادی بود که در آب می ریختند. بعضی بر آنند که این مطلب نتیجه خون قربانی بود که در آن می ریختند و دیگران بر اینکه نتیجه چشمه شوری است که در ته چشمه مذکور واقع بود و یکی از مولفین بر آنست که این مطلب موهوم و بی اصل بوده است لکن رأی صحیح و قول درست آنست که نتیجه معجزه و حرکت آب علامت آن بود که در چه وقت معین مریضان را باید در آنجا انداخت. }(قاموس کتاب مقدس صص ۱۹۷ و ۱۹۸) @soltannasir
@soltannasir      {ریشه شناسی نامواژه مسلمان و سلمان  از نظر شادروان دکتر پرویز اذکایی } {آنچه محقق است این که ایرانیان اگر دین محمدی (اسلام) را تلقی به قبول کردند، همانا به واسطه و فضل وجود سلمان پارسی بوده است[خدمات متقابل اسلام و ایران، مطهری، ۵۹] که هم از اینرو ایشان را مُسَلمان خواندند (نه مُسلم که اسم فاعل از مصدر اسلام است) و این اطلاق خود صفت جعلی از اسم سلمان فارسی است، که هم به معنای 《سلمان گرا》، 《سلمان آیین》و 《سلمان وار》 باشد؛ چه این که در هیچ یک از قوامیس عربی اسم یا صفت 《مسلمان》مشتق از مصدر اسلام نیامده، اصلا چنین کلمه ای در ماده 《سلم》 مذکور نگردیده است. اما اینکه گویند رسول اکرم(ص) خود اسم 《روزبه》 پارسی را به 《سلمان محمدی》تبدیل فرموده، ابدا چنین نبوده باشد؛ تنها اطلاق اضافه وصفی 《محمدی》(چنان که از امام صادق علیه اسلام) روایت است) از طرف پیامبر اکرم (ص) صورت گرفته، پیش از آن اسم 《سلمان》ظاهرا حسب گرایش مسیحانی وی بایستی به موجب تداول آن در متون سریانی باشد؛ چه اینکه در واقع آن یک 《نامخدای》آرامی (سریانی کهن) است، چنانکه بر نام پنج تن از شاهان آشوری (مانند شلمانصر) آمده؛ و آن در اصل همان 《شلمانو》(shalmanu) خود به معنای 《نیکبخت/خجسته/روزبه》 می باشد، که می توان احتمال داد 《سلمان》آن را برابر با اسم ایرانی 《روزبه》 خود نهاده است. }(کتاب ماتیکان تاریخی تالیف دکتر پرویز اذکایی صص ۳۰۱ و ۳۰۲) پ ن: بخش اول مطلب شادروان اذکایی در ریشه نام مسلمان‌ و اینکه از سلمان گرفته شده بسیار قابل توجه است. اما بخش دوم سخن ایشان در مورد اینکه سلمان خود نام خویش را از روزبه به سلمان تغییر داده است. به نظر فاقد شواهد کافی تاریخی و روایی است. در حالی که بعضی روایات و  تواریخ خلاف نظر استاد را تقویت می نمایند. و آن اینکه در بعضی کتب آمده که نام سلمان برای ایشان توسط شخص رسول خدا صلوات الله علیه انتخاب شده است. نظیر آنچه در کتاب کمال الدین و اتمام النعمه شیخ صدوق آمده است که در روایتی طولانی از امام موسی کاظم علیه السلام در انتهای روایت سلمان فارسی اینگونه می گوید👈 : {فاعتقنی رسول الله صلی الله علیه و آله سّمانی سلماناً=رسول خدا صلّى اللّٰه عليه و آله و سلّم مرا آزاد ساخت و نام مرا سلمان ناميد . }(کمال الدین و اتمام النعمه جلد ۱ ص ۳۲۸ ترجمه پهلوان) اما اینکه استاد اذکایی نوشته اند که نام سلمان ریشه در نامواژه آشوری (سریانی) 《شلمان=شلمانو》 دارد هر چند که قابل توجه است اما با نقل روایت فوق از شیخ صدوق تضعیف می شود. مگر اینکه بگوییم رسول خدا صلوات الله علیه با انتخاب نام سلمان برای روزبه با یک تیر دو نشان زدند و نامی را برای وی انتخاب کردند که هم در عربی معنایی زیبا دارد و هم در زبان سریانی معادل نام پارسی وی است. @soltannasir
مدت عمر سلمان.pdf
88.9K
مدت عمر سلمان فارسی به نقل منابع مختلف تاریخی و روایی منبع : سایت حوزه @soltannasir
@soltannasir     {حکایت عمر طولانی شیخ ابوسعید جیشی} فقیر پیشتر اشاره کردم که بر طبق بعضی اقوال، سلمان فارسی در زمان صدر اسلام عمری طولانی داشته و در بعضی منابع آمده که ایشان صحبت دار حضرت عیسی روح الله نیز بوده است. به غیر از سلمان فارسی که در منابع روایی شیعی و بعضی تواریخ اهل سنت به عمر طولانی وی اشاره شده است. در اعتقاد شیعیان و همچنین بعضی از صوفیه و عرفا حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف و حضرت خضر علیه السلام و الیاس علیه السلام و عیسی روح الله تاکنون زنده می باشند. بنده تا کنون در کتب صوفیه و عرفا به حکایتی مبنی بر عمر طولانی مشایخ این طایفه بر نخورده بودم. جز کتب قلندران هند و پاکستان که در آن به عمر طولانی بعضی از مشایخ آن دیار نظیر عمر چهارصد ساله بدیع الدین شاه مدار بنیان گذار طریقت مداریه که نوعی طریقت قلندری می باشد اشاره شده است. اما چندی پیش در کتاب منقبت الجواهر که در احوالات جناب میرسید علی همدانی که از عرفای کامل مکمل است حکایتی را مبنی بر عمر طولانی یکی از مشایخ صوفیه یافتم که آن را برای خوانندگان نقل می نمایم. {ای رفیق از جناب سیادت(میرسید علی همدانی) پرسیده اند که سبب اجازت ابوسعید جیشی رضی الله عنه چه بود؟ به زبان حال تقریر کردند که چون به خدمت ایشان مشرّف شدم در سن بیست و دو بودم از ایشان پرسیدم که یا مرشدی یا مولایی تو را مُعَمَّر از چه وجه می گویند؟ فرمود که من صحابه حضرت عیسی روح الله بودم چون ایشان به فرمان قهار ذوالجلال واهب العطیات و غافر جمیع خطیات به سماوات عروج کردند. از ایشان دعا خواستم و در تورات و انجیل دیده بودم که بعد از عیسی علیه السلام محمد نام پیغمبر آخرالزمانی به عرصه خواهد آمد بنابرآن از ایشان دعا خواستم تا او(محمد ص) را دیدم. و از او (محمد ص) دعا خواستم تا تو‌ را دیدم و از زبان ایشان نیز صفت تو شنیده بودم بنابرآن ما را مُعمّر می گویند بعد در خدمت شریف پرنور حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و سلم علیه افضل التحیات و اکمل الصلوات و مفخر موجودات شفیع جمیع صغایر و سایر الخطایات مشرف شدم چندگاه در خدمت مطهر و منور ایشان بودم ناگاه روزی آن سید مختار و آن کاشف جمیع اسرار و آن واقف تمام استار با کل صحابه ابرار نشسته بودند چند مرغی طیران از هوا به سوی زمین فرود آمدند آن سرور به زبان مبارک فرمود که 《مرحبا من هذا الروح الولد》، بنده در خدمت آن طبیب حاذق علت گناه حاضر بودم پرسیدم که یا قریشی لقب و ای هاشمی مطلب و ای زینت الارض و الفلک و ای راحت العرش و الملک این جانواران که بودند؟ گفتند یا اباسعید جیشی اینها چند روحی از سراج امت من بودند. گفتم یا رسول الله 《مرحبا من هذا الروح الولد》 پس چه فرمودند؟ گفتند: که در این جانوران روح یکی از اولاد من بود اگر من نبودمی علی بن ابی طالب به جای من بودی و اگر علی بن ابی طالب نبودی او بودی. گفتم‌ یا رسول الله پس کِی خواهد بود؟ فرمود که بعد از هجرت من هفتصد و سیزده سال در زمین عراق از شهر همدان آن ستاره طلوع خواهد نمود. گفتم یا رسول الله و یا قره العین جمیع نبی الله نام او چه خواهد بود؟ فرمود که علی همدانی. بعد از آن از حضرت نبوی دعا خواستم که الله تبارک تعالی مرا نصیب کند که او را هم ببینم لاجرم آن سرور کائنات و آن مفخر کل موجودات دعا کردند که الله تبارک و تعالی اجابت کرد اکنون من منتظر تو بودم و امروز به شما ملاقات شدم اکنون تلقین ذکر و آداب خلوت به طریق آن جد بزرگوار تو به تو رسانم و شما را ممتاز این معنی بکنم. بعده آن جناب سیادت فرمودند که در خدمت ایشان کوشیدن گرفتم هر چند مانع می شد که من به خدمت تو آمدم هرگز قبول نکردم و صحبت شریف ایشان از حد غنیمت شمردم و سر در قدم شریف نهادم. روزی از شیخ معمر پرسیدم که یا حضرت سن مبارک چه باشد؟ فرمودند که قیاس کن در زمان مهتر عالم هفتصد و بیست و دو ساله بودم الحال تا این جا حساب کن که چقدر گذشته باشد چون آن جناب سیادت حساب کردند سالها بسیار در عدد قلم درآورد جمله یکهزار و چهارصد و سی و پنج سال شد و آن جناب متحیر ماند گفت یا شیخ معمر در زمان آخرین امت شنیده ام که اینقدر سن نمی باشد تو را از چه سبب دادند؟ فرمود که از برای لقای تو. }(منقبت الجواهر صفحات ۳۲ الی ۳۴ ) نکته : اگر از عنصر غلو آمیز این حکایت که در آن از زبان رسول خدا صلوات الله علیه اشاره می نماید که اگر من نبودم حضرت علی علیه السلام بود و اگر حضرتش نبود میرسید علی همدانی بود. با کمی اغماض بگذریم. زیرا در کتب شرح حال مشایخ کم و بیش چنین حکایات غلو آمیزی پیدا می شود. شاید بتوان مضمون کلی این حکایت را صحیح دانست. و اینکه تا قرن هشتم یک‌ شیخ ابوسعید جیشی ای وجود داشته که آداب خلوت و تلقین ذکر را مستقیما از رسول خدا صلوات الله علیه اخذ نموده بود.  @soltannasir
کتاب اسطوره شناسی مندایی نوشته : خزعل ماجدی ترجمه : مهدی برزگر چاپ: ۱۴۰۲ تیراژ : تنها ۱۰۰ نسخه نشر :ایشتار 😒 قیمت : ۴۵۰ هزار تومان کتابی نسبتا جامع در شناخت اساطیر دین مندایی که جای چنین کتابی در بازار کتاب ایران بسیار خالی بود. این کتاب را می توانید با قیمت ۳۵۰ هزار تومان از سایت نشر ایشتار خریداری نمایید. https://ishtaar.ir/product/%D8%A7%D8%B3%D8%B7%D9%88%D8%B1%D9%87-%D8%B4%D9%86%D8%A7%D8%B3%DB%8C-%D9%85%D9%86%D8%AF%D8%A7%DB%8C%DB%8C/ پ ن: نقطه ضعف جدی کتاب، نداشتن نمایه پایانی است. @soltannasir
ترجمه و شرح کتاب الوشی المصون توسط جناب محنا نوری وارد بازار کتاب شد. این کتاب یکی از منابع معتبر در علم حروف طبق نظر مرحوم علامه حسن حسن زاده آملی می باشد. این اثر از غرفه انتشارات منظومه شمسی (ناشر) در سایت باسلام با قیمت پانصد هزار تومان قابل تهیه است. https://basalam.com/manzoumehshamsi2/product/9373291 @soltannasir
@soltannasir                 { ال علیون= علی اعلی } در کتاب تورات و سایر بخش های تنخ یکی از نام هایی که خداوند بدان نامیده شده ال علیون است. صورت نگارش آن در عبری بدین گونه אל עליון است. معنی تحت اللفظیش می شود خداوند بلند مرتبه. این نام نخستین بار در سفر پیدایش (کتاب اول تورات) بکار رفته است. جایی که حضرت ابراهیم خلیل الله با ملکی صِدِق شاه سرزمین شالم دیدار می نماید. { و ملکی صدق پادشاه شالم که کاهن ال علیون (خداوند بلند مرتبه) بود نان و شراب آورد. ۱۸ (اَورام را) برکت نموده گفت: اَورام(ابراهیم) از جانب ال علیون خریدار (مالک) آسمان ها و زمین متبارک باد. ۱۹ و متبارک هست ال علیون که دشمنانت را به دستت تسلیم کرد. آورام (ابراهیم) از همه چیز ده به یک به او داد. ۲۰ } (تورات، سفر پیدایش فصل چهاردهم آیات ۱۸ الی ۲۰) پ ن۱ : اکثر محققین سرزمین شالم که ملکی صدق شاه آن بود را یروشالیم یا همان بیت المقدس می دانند. پ ن ۲: ترجمه تحت اللفظی واژه קנה در آیه ۱۹ می شود. خریدار که در اکثر تراجم مالک ترجمه شده بود. بنده ترجیح دادم در هنگام ترجمه آیه از عبری ترجمه دقیق را بنویسم و سپس معنای اصطلاحی را بنویسم. زیرا به نظر واژه خریدار آسمان ها و زمین در اینجا بی معنی می آید. نکته : ملکی صدق شاه کاهن(موبد) است. و ابراهیم خلیل الله را برکت می دهد و ابراهیم عشر مال خویش را به وی تقدیم می نماید. در تورات کنونی به داستان حضرات خضر و موسی اشاره نشده است. موسی کلیم الله با وجود شرف نبوت و مقام کلیم اللهی برای تعلیم علوم لدنی به نزد خضر حقیقت رهسپار شد. در یهودیت رابطه ابراهیم خلیل الله و ملکی صدق را مشابه رابطه موسی و خضر در قرآن می دانند. که ابراهیم خلیل الله با وجود شرافت نبوت  توسط ملکی صدق برکت داده می شود. و ابراهیم خلیل عشر مال خویش را تقدیم وی می نماید. این نیز خود نکته ای است. و اینکه کاهن علی اعلی عشر مال ابراهیم خلیل را دریافت می کند. نظیر این قانون الهی را در تورات و حتی دین مبین اسلام می بینیم. در تورات فعلی بنی اسرائیل موظف بودند که عشر مال خویش را تقدیم فرزندان هارون (صنف کاهنان) نمایند. در اسلام و مذهب جعفری نیز که قانون خمس وجود دارد نیمی از آن یعنی یک دهم کل مال متعلق به امامان شیعه است که از  نسل اسدالله الغالب امام العوالم علی بن ابی طالب هستند که برای رسول الله صلوات الله علیه به مثابه هارون نبی برای موسی کلیم الله بودند. پس این‌ سنت کاهنی و عشر متعلق به آنان یک سنت کهن الهی است. اما اکثر محققین ال علیون را _به صورت تحت اللفظی_ الله اعلی و خداوند اعلی، ترجمه نموده اند. فقیر را نظر بر این است که معادل ال علیون در متون روایی شیعی نام واژه علی اعلی است. به دو نمونه زیر توجه نمایید: 👇 در حدیث کسا آنجا که پنج تن آل عبا در زیر کسا جمع شده اند. آنگاه که جبرئیل (ال گیبور) حاضر می شود. { فَقالَ جِبْرآئيلُ يا رَبِّ، اَتَاْذَنُ لي اَنْ اَهْبِطَ اِلَي الْأَرْضِ لِأَكُونَ مَعَهُمْ سادِساً، فَقالَ اللَّهُ نَعَمْ قَدْ اَذِنْتُ لَكَ، فَهَبَطَ الْأَمينُ جِبْرآئيلُ، وَقالَ السَّلامُ عَلَيْكَ يا رَسُولَ اللَّهِ، الْعَلِيُ الْأَعْلي يُقْرِئُكَ السَّلامَ، وَيَخُصُّكَ بِالتَّحِيَّةِ وَالْإِكْرامِ، وَيَقُولُ لَكَ وَعِزَّتي وَجَلالي اِنّي ما خَلَقْتُ سَمآءً مَبْنِيَّةً، وَلا اَرْضاً مَدْحِيَّةً، وَلا قَمَراً مُنيراً، وَلا شَمْساً مُضيئَةً وَلا فَلَكاً يَدُورُ، وَلا بَحْراً يَجْري، وَلا فُلْكاً يَسْري، اِلاَّ لِأَجْلِكُمْ وَمَحَبَّتِكُمْ، وَقَدْ اَذِنَ لي اَنْ اَدْخُلَ مَعَكُمْ، فَهَلْ تَاْذَنُ لي يا رَسُولَ اللَّهِ، فَقالَ رَسُولُ اللَّهِ وَعَلَيْكَ السَّلامُ يا اَمينَ وَحْيِ اللَّهِ، اِنَّهُ نَعَمْ قَدْ اَذِنْتُ لَكَ، فَدَخَلَ جِبْرآئيلُ مَعَنا تَحْتَ الْكِسآءِ، فَقالَ لِأَبي اِنَّ اللَّهَ قَدْ اَوْحي اِلَيْكُمْ يَقُولُ: اِنَّما يُريدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ اَهْلَ الْبَيْتِ، وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهيراً=جبرئیل عرض کرد: پروردگارا آیا به من هم اذن می‌دهی که به زمین فرود آیم تا ششمین آنها باشم خدا فرمود: آری به تو اذن دادم پس جبرئیل امین به زمین آمد و گفت: سلام بر تو ای رسول خدا، (پروردگار) علی اعلی سلامت می‌رساند و تو را به تحیت و اکرام مخصوص داشته و می‌فرماید: به عزت و جلالم سوگند که من نیافریدم آسمان بنا شده و نه زمین گسترده و نه ماه تابان و نه مهر درخشان و نه فلک چرخان و نه دریای روان و نه کشتی در جریان را مگر برای خاطر شما و محبت و دوستی شما و به من نیز اذن داده است که با شما در زیر کساء باشم پس آیا تو هم ای رسول خدا اذنم می‌دهی؟ رسول خدا(ص ) فرمود و بر تو باد سلام ای امین وحی خدا ...} ادامه...👇 @soltannasir
@soltannasir                 { ال علیون= علی اعلی ۲} ادامه...👇 {جبرئیل عرض کرد: پروردگارا آیا به من هم اذن می‌دهی که به زمین فرود آیم تا ششمین آنها باشم خدا فرمود: آری به تو اذن دادم پس جبرئیل امین به زمین آمد و گفت: سلام بر تو ای رسول خدا،  علی اعلی سلامت می‌رساند و تو را به تحیت و اکرام مخصوص داشته و می‌فرماید: به عزت و جلالم سوگند که من نیافریدم آسمان بنا شده و نه زمین گسترده و نه ماه تابان و نه مهر درخشان و نه فلک چرخان و نه دریای روان و نه کشتی در جریان را مگر برای خاطر شما و محبت و دوستی شما و به من نیز اذن داده است که با شما در زیر کساء باشم پس آیا تو هم ای رسول خدا اذنم می‌دهی؟ رسول خدا(ص) فرمود و بر تو باد سلام ای امین وحی خدا آری به تو هم اذن دادم پس جبرئیل با ما وارد در زیر کساء شد و به پدرم گفت: همانا خداوند بسوی شما وحی کرده و می‌فرماید: (حقیقت این است که خدا می‌خواهد پلیدی (و ناپاکی) را از شما خاندان ببرد و پاکیزه کند شما را پاکیزگی کامل)} نکته: این فقره از حدیث کسا را به تمامی نقل نمودم. تا توجه خواننده گرامی را بدین نکته جلب نمایم که در تورات در داستان ابراهیم خلیل ال علیون مالک آسمانها و زمین است. بعضی از خاخام های یهود  بنا براین فقره از تورات اعتقاد بر این دارند که ال علیون نامی است که مالکیت  آسمانها و زمین متعلق به این نام است. در حدیث کسا نیز علی اعلی (ال علیون) آفریننده آسمان ها و زمین و.. است. و در اعتقاد عرفای شیعه حضرت امام العوالم علی بن ابی طالب علیه السلام مظهر اتم و اکمل این اسم می باشند و تو گویی خود این اسم می باشند. از این نام (علی) بعضا با عنوان حقیقت علویه و ولویه یاد شده است. ولایت کلیه الهیه از دریچه این نام (علی، علی اعلی) بر موجودات ملک و ملکوت عرضه شده است. هر که بدان ایمان آورد سعید و آنکه منکر آن شد شقی است. هر ولی از آن جهت که ولی است علی است. جمله انبیای الهی چون به غیر از نبی، ولی هم می باشند پس علی هستند. روایت دوم: 👇 {فَلمّا اَردْتُ اَنْ اَخْرُجَ هَتَفَ بی هاتِفٌ یا فاطِمَةُ سَمّیهِ عَلیّا فَهُوَ عَلِیٌ وَ اللّه الْعَلِیُّ الاْعْلی یَقُوْلُ: اِنّی شقَقْتُ اِسْمَهُ مِنْ اِسْمی وَ اَدّبْتُهُ باَدَبی وَ وَقَفْتُهُ عَلی غامِضِ عِلْمی. فاطمه بنت اسد می گوید: پس هنگامی که خواستم [از کعبه] خارج شوم، هاتفی [از غیب] مرا ندا داد: ای فاطمه [او را] به نام علی نام گذاری کن! پس او علی است و الله علیّ اَعْلی  می گوید: به راستی، اسم او را از اسم خودم جدا ساختم و او را به ادب خود پرورش دادم و او را بر پیچیدگی های علم خود آگاه ساختم. (منبع: بحارالانوار، ج35، ص9) نکته۱: نام واژه الله علی اعلی معادل نام واژه الوهیم ال علیون در کتب عبرانی است. نکته ۲: نام واژه (الله علی اعلی) نشان می دهد که معادل الله برای کلمه ال در نام واژه ال علیون صحیح نمی باشد. و نظر ما مبنی بر اینکه نام واژه ال علیون معادل علی اعلی است صحیح می باشد زیرا اگر ال را در اینجا معادل الله بدانیم آنگاه الوهیم را معادل چه بدانیم؟! ترجمه تحت اللفظی الوهیم می شود خدایان. خاخام های یهود آن را به جمیع قدرت های خداوند ترجمه  می نمایند. و اسامی ۷۲ گانه خداوند در نزد یهودیان جمیع قدرت های وی می باشند که الوهیم آنها را در خود جمع کرده است. بعضی از ادیبان و متکلمین و حتی عارفین مسلمان نیز اسم الله را اسم جامع جمیع اسما حسنی و صفات خداوند می دانند. پس الوهیم در اعتقاد یهودیان به نام واژه الله در نزد مسلمین شباهت دارد. در پایان این بخش ذکر این نکته خالی از لطف نیست که یک سر این ماجرا به اساطیر نیز می رسد. که بنا به بعضی ملاحظات ترجیح می دهم فعلا از نقل آن خودداری نمایم. اما در مزامیر منسوب به حضرت داود خلیفه الله  در مزمور ۷۸ آیه ۳۵ چنین آمده است: 👇 {و به یادآوردند که الوهیم (الله) صخره ایشان است و ال علیون (علی اعلی) 👈ولی ایشان است}(ترجمه انجمن کلیمیان) دانشمندان دین شناس عمدتا این فقره از مزامیر را دلیل بر این می دانند که الوهیم و ال علیون دو خدای مجزا از یکدیگر می باشند! گروهی از خاخام های یهودی این فقره از مزامیر را اینگونه تفسیر می نمایند که التجای بنی اسرائیل به دو اسم از اسما مختلف الهی بوده است. یک اسم الوهیم چون صخره برای بنی اسرائیل بوده و دیگر اسم ال علیون (علی اعلی) ولی ایشان است. اما ما در حالی که تفسیر خاخام های یهودی را از جهتی درست می دانیم. اما ال علیون (علی اعلی) را که در اینجا بنی اسرائیل وی را ولی خود می دانند را حضرت اسدالله غالب علی بن ابی طالب علیه السلام نیز می دانیم. که ولی و سرپرست هر مومنی از پیش از هبوط آدم صفی الله تا قیام قیامت است و این فقره از مزامیر نشان می دهد بنی اسرائیل حضرت را می شناختند.  پایان @soltannasir