@soltannasir
{ درد و دل 74}
{ تشابه انوار و جغرافیای ادیان 2 }
از مسئله تشابه انوار و جغرافیای ادیان سخن گفتیم . یکی از مسائلی که در سلوک الی الله باید توجه داشت . این است که در جغرافیایی که متعلق به یک دین است . پیروان ادیان دیگر و طریقه های دیگر در پیشرفت سلوکی دچار مشکل می شوند .
مثال : فرض نمایید شخصی «هندو مذهب » در شهر نوارنی و مقدس نظیر مشهد و یا قم که مرکز تجمع انوار اسلام شیعی است . سعی می نماید که از طریق روش یوگای هندی مراتب سلوکی را طی نماید .
در نظر داشته باشید که مرکز تجمع انوار آیین هندو ، کشور هندوستان است . و حلقه بزرگان و جاویدانان این آیین در منطقه هیمالیا زندگی می نمایند .
چنین سالکی (هندو) در مرکز تجمع انوار اسلام شیعی که این انوار با انوار آیین هندو متفاوت است . شانس موفقیت کمتری دارد . زیرا رشته های نوری حاصل از عبادات وی به روش آیین هندو در جو معنوی شهری نظیر مشهد ، انوار مشابه (هندو) چندانی ندارد . تا به آن بپیوندد و در چنین شرایطی پیشرفت سلوکی این سالک کند تر خواهد بود .
بنابراین جغرافیای ادیان که بر اساس 👈انوار و 👈 افکار پیروان ادیان شکل گرفته است . مسئله ای بسیار مهم می باشد . و پیروان هر آیینی باید بدانند که در محل تجمع انوار و افکار مربوط به آن دین بیشترین پیشرفت سلوکی را خواهند داشت .
این نکته ای است که باید طرفداران عرفان های غیر اسلامی موجود در کشور به آن توجه نمایند. اشخاصی که در جهان اسلام زندگی می نمایند و سعی می نمایند . که از روش هایی غیر اسلامی نظیر یوگا و ذن و بودیسم و شمنیسم و غیره به حق نزدیک شوند .
سرعت سیرشان را در سلوک الی الله کند خواهند کرد .
اگر این افراد تصمیم بر سلوک از روش هایی غیر اسلامی دارند . بهتر است که به جغرافیای دین مربوطه بروند . اگر دنبال سلوک در طریق یوگا و هندوییسم هستند به هندوستان بروند . اگر دنبال بودیسم لامائیسم هستند به تبت و نپال و بوتان بروند .اگر بدنبال شمنیسم از نوع ناوالیسم هستند به قاره آمریکا بروند . اگر سر در آخور غرب و تفکر دشمنان جهان اسلام دارند و به دنبال جادوی غربی هستند به انگلستان و علی الخصوص
👈اسکاتلند و 👈 ایرلندجنوبی و شمالی بروند .
اگر به قبالای یهودی علاقه دارند . به ترکیه شهر انطاکیه و یا لس آنجلس در آمریکا و یا صفد و بیت المقدس در اسرائیل و یا اصفهان در ایران و یا گلاسکو در اسکاتلند بروند .
با حضور در مرکز تجمع انوار جهان اسلام ، شانس موفقیتشان کم خواهد بود .
نکته 1 : حال عزیزان بدانند که چرا عده ای از فقها سکونت در بلاد کفار را جز به ضرورت حرام می دانند . زیرا این تاثیر انوار ادیان دیگر و یا کمبود نور افقی اسلام در آن بلاد باعث فاصله گرفتن عده ای از دین مبین اسلام می شود .
افرادی که بتوانند در این بلاد حفظ شریعت کنند مورد الطاف بیشتری قرار می گیرند . اما با این حال بدلیل کمبود نور اسلام در این بلاد ، معمولا سرعت سیر کندتر خواهد بود .
البته همیشه استثنا در این باب وجود دارد .
ضمن اینکه عده ای از آقایان خود به چنین مسائلی عمل نمی نمایند و برای درمان علی رغم بودن بیمارستان های مجهز در کشور ایران ، به بلاد کفر می روند . و همچنین عده ای از آقازادگان نیز در بلاد کفر به تحصیلات عالیه می پردازند و یا ساکن هستند .
نکته 2 : فقیر مقصد بعضی از روش های نامبرده شده در بالا را رسیدن به حق تبارک تعالی نمی دانم و نسبت به آنان انتقاداتی دارم که اکنون جای آن نیست . همچنین رسیدن به مقام قرب قاب قوسین او ادنی فقط برای پیروان شریعت حضرت ختمی مرتبت میسر است . که رشته محبت شاه اولیا علی (ع) و اولاد او در این راه عروة الوثقی است . بنابراین بر خلاف عده ای که قائل به آن هستند که پیرو هر دین و مسلکی که باشید به مقصد و مقصود خواهید رسید . فقیر با این دسته اختلاف نظر دارم . علاوه بر اینکه خود عرفای مسلمان نیز همین اعتقاد را دارند . بلکه آثار عرفای بزرگ جهان اسلام در دست است . کافی است با آثار ادیان دیگر و عرفای آن مقایسه شود .
نکته 3 : هر چقدر که سالکی به محل تجمع انوار دین و مذهب خویش نزدیک تر باشد . بنا به پیوند رشته های انوار اذکار وی با سایر انوار مشابه ، احتمال مکاشفات عالیه برای وی بیشتر است .
و سالکینی که در غیر جغرافیای دین خویش به سلوک می پردازند مکاشفات و مشاهدات کمتری برای آنان رخ می دهد .
#جغرافیا #تشابه_انوار #هیمالیا #هندو
#یوگا #ادیان
@soltannasir
💫💫💫💫💫💫💫💫💫💫💫💫💫
@soltannasir
{ درد و دل 75 }
{ تشابه انوار و جغرافیای ادیان 3 }
{ حفظ نور }
یکی از مسائلی که در سلوک الی الله کلید است . مسئله حفظ نور است . سالکی در راه عرفان موفق است که نور اعمال و عبادات خویش را با ظلمت گناه از بین نبرد . اما توجه داشته باشید که انوار عبادات و اعمال فقط با گناه نکردن حفظ نمی شود . بلکه راه های دیگری نیز برای حفظ انوار اعمال در محل وجود دارد .
از دوران بسیار کهن مغان مهرپرست ایرانی ، مهرابه های خویش را در دل صخره ها و یا غارها ایجاد می نمودند که ریشه در اسطوره زایش مهر از تخم بزرگ کیهانی داشته است . و صخره نمادی از این تخم بزرگ بوده است . که انوار ایزد مهر هنگام این زایش از تخم (صخره ) خارج می شود .
اما با این حال این تنها دلیل این مسئله نبوده است . ساخت بنای معابد مهری در دل کوه و در درون غارها این امکان را به مغان مهری می داده است که انوار حاصل از عبادات خویش را در آن حفظ نمایند . زیرا نور عبادات اگر چه لطیف و مثالی است . اما با این حال نمی تواند از اشیاء ضخیم عبور نماید . و بخش زیادی از انوار در بر خورد با اجسام ضخیم در محل تولید نور باقی می ماند .
مهرابه ها در غارها یا در دل زمین ساخته می شد و معمولا یک در ورودی بزرگ داشت . و بعضا کانال هایی برای عبور هوا و آب داشت .
مغان در درون این مهرابه ها ریاضات می کشیدند . انوار حاصل از این ریاضات و عبادات چون راه چندانی به بیرون نداشت . اکثرا در محل مربوطه حفظ می شد . و این مسئله باعث می شد که به مرور زمان نورانیت آن مکان افزایش یابد . و انواری که با سالها عبادت ، در آن محل ایجاد می شد ، در آنجا تجمع و حفظ شود .در نتیجه سالکین جدیدی که به آن محل برای سلوک راه و رسم مهری وارد می شدند . سرعت سیرشان سریع تر می شد .
و این نور حتی پس از تخریب اکثر مهرابه ها در دوران قدرت موبدان زرتشتی در ایران و حتی پس از آن یعنی در دوره اسلامی نیز در محل باقی بوده است .
چنانچه حافظ شیرازی می گوید : 👇👇👇
در خرابات مغان نور خدا میبینم
این عجب بین که چه نوری ز کجا میبینم
بر اساس معماری مهرابه ها بوده است که صوفیان در شکل ساختمان خانقاه های خویش ، چله خانه و خلوت خانه را به صورت فضای کوچکی می ساختند و معمولا در جلوی آن پرده ای آویخته می شده است . تا سالکین هنگامی که در آن به ذکر می پردازند . انوار در همان محل خلوت بماند . و محل خلوت نورانی تر شود .
نکته 1 : در داستان شیخ علاالدوله سمنانی که از نفحات نقل شد که وی (سمنانی )در خلوت جنید بغدادی ذوق بیشتری ، نسبت به مزار وی (جنید )می یافت . هم علت این امر ، به نظر فقیر بیشتر همین مسئله حفظ نور است . زیرا انوار ذکر در خلوت تا سالیان سال باقی می مانند بخصوص آنکه اگر این انوار تمدید شود . و انوار خلوت جنید سالهای سال توسط صوفیان صافی که در آن محل خلوت می کردند تمدید می شد .
نکته 2 : صوفیان در خلوت خانه های خانقاه ها معمولا تنها به یک ذکر (خفی) می پرداختند . (معمولا ذکر لااله الا الله )
و پرداختن به اذکار مختلف و متفاوت را جز در تعقیبات نمازهای یومیه درست نمی دانستند . و از نظر آنان پرداختن به اذکار متفاوت ، باعث به تاخیر افتادن باب مکاشفات و مشاهدات بوده است .
حق با صوفیان است . زیرا اذکار متفاوت دارای انوار متفاوت می باشد . و این انوار متفاوت روند رسیدن به کشف کلی را به تاخیر می اندازد .
نکته مهم 3 : پیشتر گفتیم که حضور اولیه یهودیان در ایران به دوره پس از وفات سلیمان(ع) بر می گردد .
آنان از همان زمان با آیین مغان آشنا شدند . و به مرور زمان از آن تأسی گرفتند . یکی از مسائلی که خاخام های یهودی بخوبی دریافتند این است که حکم دادند که خانه یهودیان از محل کنیسه نباید از مقدار مشخصی بیشتر باشد . از آنجا که یهودیان در کشور های دیگری نظیر ایران ساکن بودند . که در آن دین غالب و نور غالب (دین و نور ) زرتشیت بوده است . این حکم به آنان کمک می نمود که انوار عبادات خویش را در یک منطقه خاص از شهر به مرکزیت کنیسه جمع نمایند .
همچنین بعضی قبالیست های یهودی ساکن شهرهای اصفهان و تهران و شیراز و مشهد در منازل خویش پنجره هایی چوبی دارند که از درون بسته می شود .
تا انوار عباداتشان از خانه خارج نشود .
علت این امر دو مسئله است . یکی حفظ نور عبادات خود تا پیشرفتشان سریع تر شود . و دیگر برای جلوگیری از شناسایی توسط اولیاء الله در عالم اسلام اینکار را انجام می دهند .
زیرا ، نور عبادات اهل سلوک علی الخصوص اگر دارای مکاشفات و مشاهدات باشد . برای اهلش دیده می شود .
عزیران توجه داشته باشید که قبالیست های یهودی نیز از همین روش در شهرهای بزرگ ، استعدادهای خاص معنوی جهان اسلام را شناسایی می نمایند .
#جغرافیا #حفظ_انوار #مهرابه #مغان
#نور #حافظ #یهودیان
@soltannasir
🌞🌞🌞🌞🌞🌞🌞🌞🌞
سخنان استاد فاطمی نیا 👆👆👆
در باب حفظ نور توسط شیخ حسنعلی نخودکی
@soltannasir
⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️
@soltannasir
{ درد و دل76 }
{حکایات مرتبط با دروس 6 }
{اوقات خوش آن بود که ... ! }
حضرت آیت الله سید عبدالکریم کشمیری تا هنگامی که در قم در کوچه « آبشار » سکونت داشتند ، در نهایت طراوت روحی به سر می بردند و به هیچ عارضه جسمی مبتلا نبودند و از وقتی که به خانه جدید منتقل شدند ، غالبا با ناملایمات روحی و جسمی مواجه بودند . روزی که در همین خانه جدید منتقل شدند ، غالبا با نا ملایمات روحی و جسمی مواجه بودند . روزی که در همین خانه جدید به محضرشان شرفیاب شدم ، با قبض روحی عجیبی دست و پنجه نرم می کردند .
به ایشان عرض کردم : از هنگامی که به این خانه آمدید گرفتاری ها هم با شما آمد !
ایشان ضمن اینکه مطلب مرا تصدیق کردند پرسیدند :
شما علت این گرفتاری را چه می دانید ?
گفتم : مخلص را امتحان می فرمایید ?
گفتند : نه به جدم ! می خواستم نظر شما را در این باره بدانم .البته خودم به علت این امر پی برده ام ، و می خواهم ببینم که شما هم در این قضیه به همان مطلب رسیده اید یا نه ?!
عرض کردم :
این جسارت را بر من خواهید بخشید اگر بگویم تمامی این مشکلات شما ناشی از سکونت در این خانه است ! از در و دیوار این خانه قبض و گرفتگی می بارد !
خانه قبلی شما اگر چه استیجاری بود ولی صفا و صمیمیت و انبساط و یکرنگی در آن موج می زد .
حضرت عالی تا هنگامی که در آن خانه بودید ، یکی از این حالات قبض در شما دیده نمی شد ، چهره نورانی شما همیشه باز و خندان و حالات روحی شما با روح و فتوح همراه بود ولی از وقتی که به این خانه آمده اید غالب اوقات از مرارت ها و ملالت ها رنج می کشید !
فرمودند : همین طور است که گفتید ، ولی به اصل مطلب اشاره نکردید !
عرض کردم :
اگر خاطر شریف تان باشد قسمتی از بهای خانه فعلی را انسان پرهیزگار و بزرگواری تهیه کرد که به خاطر اقتضائات شغلی با اموال مصادره ای و مجهول المالک و رد مظالم سر و کار داشت .
او اگر چه شرعا مأذون در تصرف این گونه اموال بود ولی طبیعت شما بزرگواران به اندازه ای لطیف و نورانی است که کوچک ترین کدورت ها را تحمل نمی کند اگر چه شرعا محظوری در میان نباشد !
من چه گویم که تو را نازکی طبع لطیف
تا به حدی است که آهسته دعا نتوان کرد !
من تردیدی ندارم که آن مرد بزرگوار مبلغ مذکور را از محلی پرداخته که هیچ شبهه شرعی در آن نبوده و جوانب کار را از هر جهت رعایت کرده است ، ولی نفس سر و کار داشتن با این امور طبعا « قبض آفرین » است و موجبات ملامت و کدورت خاطر را فراهم می سازد .
اگر به خاطر داشته باشید بارها خودتان به من فرموده اید :
وقتی که طبق دعوت برای صرف ناهار و یا شام به منزل کسی می روید ، اگر غذا را از روی محبت و صمیمیت پخته باشند اشتهای شما را بر می انگیزد و برای شما هیچ جرم و سنگینی ندارد ، ولی اگر با بی میلی و یا از روی کراهت آماده شده باشد اگر بسیار هم گرسنه باشید رغبتی در خود به خوردن آن غذا نمی بینید !
و اگر دچار شرم حضور شوید و از آن غذا تناول کنید ، فورا آثار سوء آن را در روح و بدن خود احساس می نمایید !
در حلیت و مشروعیت این دو نوع غذا هیچ مشکلی وجود ندارد ولی یکی بهجت افزا و دیگری ملالت زاست !
قضیه قبض خانه فعلی حضرت عالی شاید به همین امر مربوط باشد ! و یا شاید حکمت آن ، در ریاضتی باشد که حضرت عالی ناخواسته ولی دانسته با اقامت در این خانه بر خود روا داشته اید ! عارف ربانی مرحوم شیخ حسنعلی نخودکی اصفهانی بر این عقیده است که : هر چه ایام «قبض» به درازا بکشد ، ایام «بسط » و گشایش روحی نیز برای سالک به همان اندازه طولانی خواهد بود ، کسی چه می داند شاید حضرتعالی
برای نایل آمدن به یک «انبساط » دلمنه دار روحی ، قبض مستمر این خانه را آگاهانه پذیرفته باشید !
مرحوم آیت الله کشمیری پس از شنیدن عرایض من ،نگاه سرشار از محبت خود را به من دوخت و فرمود :
فلانی ! چه بیان شیرینی دارید ! شما «صغری » و «کبرای» این قضیه را چنان منطقی و در عین حال با ذوق و سلیقه درکنار هم چیدید که من از شنیدن آن لذت بردم !
توجیهات تان عاقلانه بود و تأویلات تان عارفانه ! من هم باشما در این قضیه هم عقیده ام که در پذیرفتن آن کمک مالی و اخلاقی ناگزیر شدم ولی در مورد این که این «قبض طولانی » یک بسط طولانی به دنبال داشته باشد چه عرض کنم ?
ان شاءالله همین طور باشد که گفتید ! بله آقای مجاهدی ! اوقات خوش آن بود که در «کوچه آبشار » به سر رفت ... !
{کتاب در محضر لاهوتیان جلد دوم صفحات 238 الی 241 }
نکته 1 : آیت الله سید عبدالکریم کشمیری تقریبا تا آخر عمر شریفشان با این حالت قبض به سر بردند .
نکته 2: پیش از سفر آیت الله کشمیری از نجف به قم مرحوم حاج مستورعلی شاه شیرازی به ایشان گفتند که نرو گرفتار می شوی . ایشان نفس آن بزرگ را حق نکردند و گرفتار شدند.
#حکایات #مرتبط #اوقات_خوش،
#کشمیری
@soltannasir
🏠🏠🏠🏠🏠🏠🏠🏠🏠🏠🏠
@soltannasir
{ درد و دل 77 }
{ حکایات مرتبط با دروس7 }
{ همین خانه را اجاره می کنیم ! }.
در آغاز ورود حضرت آقای مجتهدی به قم ، چندی در منزل مسکونی پدر همسرم مرحوم سید ضیاءالدین حسنی طباطبایی اقامت داشتتد و در قسمت جنوبی خانه ، اتاق مستقلی وجود داشت که ایشان در آن مستقر بودند و رفت و آمد اشخاص نیز از دری صورت می گرفت که مستقیما به حیاط خانه باز می شد و مزاحمتی به همراه نداشت .
روزی اظهار تمایل فرموده بودند که باید خانه ای را اجاره کنیم و مدتی هم در آنجا ساکن شویم .
دوستان ایشان از جمله اینجانب در صدد پیدا کردن خانه ای مناسب بودیم و هر از گاه که مورد مطلوبی پیدا می شد مراتب را به اطلاع ایشان می رساندیم و زمانی که از محل و مشخصات خانه سهمی نداریم !
چندین خانه در طول یک ماه جستجو برای محل سکونت ایشان شناسایی شد ، ولی هیچ کدام مورد قبول شان قرار نگرفت . تا این که روزی به اتفاق مرحوم حاج حسین آقا مصطفوی در کوچه حرم نما ، خانه ای را دیدیم که ظاهرا مناسب به نظر نمی رسید . ساختمانی نسبتا قدیمی داشت .در طبقه همکف دارای دو اتاق تو در توی کوچک بود با آشپزخانه ای بسیار کوچک در زیر پله هایی که به طبقه دوم می رفت و مشکل اساسی تر آن وجود مستأجره پیره زنی بود که در طبقه فوقانی زندگی می کرد و به طوری که همسایه ها می گفتند با جادو و جنبل سر و کار داشت !
وقتی که بعد از ظهر آن روز به خدمت حضرت آقای مجتهدی شرفیاب شدیم و جریان خانه را بازگو کردیم و گفتیم برای سکونت مناسب به نظر نمی رسد ، فرمودند : اتفاقا همین خانه را در سیر به ما نشان داده اند !
گفتم :
علاوه بر این که خانه بسیار گرفته و کوچکی است ، پیره زنی هم در طبقه فوقانی آن سکونت دارد و می گویند ...
ایشان اجازه ندادند که من جمله را تمام کنم ، و فرمودند :
زمان آن رسیده است که تکلیف این پیر زن یک سره شود !
هنگامی که به اتفاق ایشان به خانه رفتیم نزدیک غروب بود و خانه ده ها بار از آن که ما صبح دیده بودیم دلگیرتر به نظر می رسید !
عرض کردم :
ملاحظه می فرمایید چقدر دلگیر است !
فرمودند : ان شاءالله به برکت توسلاتی که دوستان در اینجا خواهند داشت ، فضای آن عوض می شود و نورانیت خود را پیدا می کند .
پس از تمیز کردن خانه و تهیه وسایل مورد نیاز ، ایشان در آن خانه مستقر شدند و من هر روز صبح پیش از رفتن به سر کلاس به خدمت ایشان می رسیدم .
یکی از روزها که برای تهیه صبحانه خدمت ایشان رسیدم ، چشم های ایشان به رنگ خون در آمده بود و نشان می داد که دیشب تا دیر وقت بیدار بوده اند و استراحت نکرده اند .
پرسیدم :
مثل این که استراحت نداشته اید ?
فرمودند :
مگر این پیر زن فرتوت گذاشت !
گفتم :
آیا دیشب مزاحمتی ایجاد کرده است ?
فرمودند :
در تسخیر دستی بسیار قوی دارد و مأمورانی قوی پنجه !
نیمه های شب بود که مأموران خود را به سراغم فرستاد ، من با گفتن « یا علی » آنها را فراری دادم !
مجددا پیره زن با تسلی دادن ،آنها را به اتاق من فرستاد و من هم با گفتن یک «یا علی » آنها را متواری کردم . چندین بار این صحنه تکرار شد تا این که مقارن اذان صبح دست از کار کشید و تسلیم شد !
آقا جان او فکر می کرد که قدرت او را کسی ندارد و کسی نمی تواند با مأموران او روبرو شود ! ولی دیشب به اشتباه خود پی برد و فهمید که باید مسیر خود را عوض کند ودست از این کارها بردارد !
{ کتاب در محضر لاهوتیان جلد اول خاطره هشتم صفحات 95 الی 97 }
نکته : عزیزان توجه نمایند که مأموران این پیره زن که احتمالا از جنیان بوده اند . و بعید است که تعداد آنان در حد یک فامیل جن بوده باشد . بلکه احتمالا تعداد این مأموران کمتراز این حرف ها بوده است . تا چه حد کار را برای شخصیت راه رفته ای نظیر جعفر آقای مجتهدی سخت نموده بودند . که ایشان تا صبح درگیر شاخ به شاخ شدن با این مأموران بوده است . توجه به این نکته برای آن دسته از جویندگان علوم غریبه لازم و ضروری است که گوش به ادعاهای مفت عده ای شیاد در محیط مجاز و غیر مجاز ندهند که فلان استاد صد تا جن را در یک شب سوزاند . کار تقابل با این فرومایگان به هیچ وجه آسان نیست . اگر کار آسان بود بسیاری از آقایان (علی الخصوص پیران بعضی طریقه ها )به دنبال وادی تسخیر و مسخرات نمی رفتند . شخصی که وارد وادی این فرومایگان می شود حجاب جسم وی با عالم اینان پاره می شود . و باید آماده هر نوع خطر و اتفاقی در زندگی خویش باشد .
شخصی توان سوزاندن جنیان را دارد . که اگر در خیابان پنج نفر لات با قمه به وی حمله کنند بتواند آنان را با قدرت روحی خویش متوقف کند . (بیهوش کند یا با تصرف آنان در جای خویش متوقف کند و ...) چنین شخصی قدرت روحی سوزاندن جنیان را دارد . وگرنه به صرف ادعا به شخص چیزی نمی دهند .
#جعفر_آقا_مجتهدی #خانه #مأموران #در_محضر_لاهوتیان #پیره_زن
#حکایت
@soltannasir
👿👿👿👿👿👿👿👿👿👿👿
@soltannasir
{ درد و دل 78 }
{ تقابل نور و ظلمت در آخرالزمان }
ادامه مطالبی که در دروس حفظ نور و تشابه انوار و تقابل نور و ظلمت گفته شده ...👇👇👇
حق تبارک تعالی در آیات 24 الی 26 سوره مبارکه ابراهیم می فرماید :👇👇👇
{ أَلَمْ تَرَ كَيْفَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا كَلِمَةً طَيِّبَةً كَشَجَرَةٍ طَيِّبَةٍ أَصْلُهَا ثَابِتٌ وَفَرْعُهَا فِي السَّمَاءِ (24) تُؤْتِي أُكُلَهَا كُلَّ حِينٍ بِإِذْنِ رَبِّهَا وَيَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ(25) وَمَثَلُ كَلِمَةٍ خَبِيثَةٍ كَشَجَرَةٍ خَبِيثَةٍ اجْتُثَّتْ مِنْ فَوْقِ الْأَرْضِ مَا لَهَا مِنْ قَرَارٍ (26) }
{ آيا نديدى خدا چگونه مثل زده سخنى پاك كه مانند درختى پاك است كه ريشه اش استوار و شاخه اش در آسمان است (۲۴) میوه اش را هر دم به اذن پروردگارش مى دهد و خدا مثلها را براى مردم مى زند شايد كه آنان پند گيرند (۲۵) و مثل سخنى ناپاك چون درختى ناپاك است كه از روى زمين كنده شده و قرارى ندارد (۲۶) }
با توجه به این آیات و آنچه عرفای شامخ امت اسلام گفته اند : نور ذکر و کلمه طیبه بالا می رود . و ظلمت و تاریکی کلمه خبیثه پایین می ماند و نمی تواند بالا برود .
بر همین اساس است که بخش جادوی سیاه انجمن های مخفی مراسم های کثیف جادوی آیینی و قربانی خویش را در طبقات فوقانی برج های بلند اجرا می نمایند . زیرا ظلمت و تاریکی مراسم هایشان نمی تواند بالا برود . بنابراین اجرای مراسم های جادوی سیاه آیینی در طبقات فوقانی ساختمان های بلند ، به آنان این امکان را می دهد . تا ظلمت و تاریکی مراسم هایشان بخوبی در سطح شهر پخش شود . و این تاریکی کل سطح شهر را فرا بگیرد .
نکته 1: یکی از نکاتی که متاسفانه در کشور ما از اول انقلاب تا کنون مورد توجه قرار نگرفته است. مسئله معماری اسلامی است . درجوامع اسلامی در گذشته های دور گلدسته (های) مسجد جامع شهر معمولا مرتفع ترین بنای شهر بود. .
و موذن از پله های گلدسته بالا می رفت . و از بالای گلدسته اذان می زد . (متاسفانه امروزه اذان به صورت ضبط شده از بلندگو های گلدسته پخش می شود که تاثیر چندانی ندارد . 😔)
و اینگونه بود که صدای اذان و نور اذکار اذان در کل شهر پخش می شد .
بر اساس همین نکته از منظر شرعی درست نیست که ساختمانی در شهر مرتفع تر از گلدسته مساجد ساخته شود . که متاسفانه در کشور ما و سایر بلاد اسلامی به این مسئله اساسی توجه نشد . و توجه به آن دیگر فایده چندانی ندارد .و معماری غربی در بلاد اسلامی به اعضای انجمن های مخفی این اجازه را داده که از طبقات فوقانی ساختمان های بلند ، ظلمت و تاریکی مراسم های خویش را در سطح شهر پخش نمایند .😔
نکته 2 : اما یکی دیگر از دلایل ساختن برج های بلند به شکل ابلیسک (هرم بر روی سر ساختمان ستونی شکل به مانند بانک قوامین ) و یا گذاشتن آنتن های بلند بر سر برج های بلند (نظیر برج میلاد ) این است که نوک تیز ابلیسک ها و یا آنتن های بلند بر سر برج ها قابلیت پخش و انتقال انرژی تاریک مراسم های جادوی سیاه ماسونی را دارا است .و انرژی مراسم ها با برخورد به نوک تیز و یا آنتن های این ساختمان ها به نوک تیز ساختمان بعدی منتقل می شود . و اینگونه کل شهر توسط انرژی تاریک و شیطانی مراسم هایشان محصور می شود .
نکته 3 : در گذشته صوفیان و دراویش تاج بر سر می گذاشتند .و قبه ای نیز بر سر تاج خویش قرار می دادند . شکل مخروطی تاج ، شکلی الهی و مثبت است . و اینگونه وقتی صوفی ای در منزل خویش به ذکری مشغول می شده است . انرژی ذکر وی توسط صوفی ای که در چند منزل آن طرف تر بوده است دریافت می شده است .
انرژی ذکر ابتدا 👈به قبه تاج وی👉 دریافت و از قبه به تاج و از تاج به سر صوفی منتقل می شده است .
و اینگونه این صوفی از انرژی ذکر صوفی دیگر استفاده می نموده . در واقع قبه تاج به منزله آنتن عمل می نموده و خود تاج به منزله ساختمان بلند . 😍
#نور #ظلمت #تقابل #جادوی_سیاه #انجمن_های_مخفی #گلدسته #معماری #تاج
@soltannasir
🌃🏙🌆🌇🌃🏙🌆🌇
بخش هایی از فیلم شاگرد جادوگر👆👆
که در آن نشان داده می شود که چگونه آنتن های ساختمان های بلند و نوک تیز آن در نقش انتقال دهنده انرژی عمل می نماید
@soltannasir
🌃🏙🌆🌇🌇🌆🏙🌃🌃🏙🌆🌇
آرشیو جامع کانال سلطان نصیر 👆👆
به صورت پی دی اف از ابتدا (نیمه شعبان امسال) تا بدین لحظه
عزیزانی که مطالب را از ابتدا مطالعه ننموده اند این فایل را به صورت کامل از ابتدا مطالعه نمایند .
عزیزان فایل پی دی اف سلطان نصیر را در اختیار دوستان و آشنایان علاقه مند به این مباحث( مهدویت ، دشمن شناسی ،ادیان، اسطوره ، تصوف و عرفان اسلامی ، علوم ماوراء و ...) قرار دهید .
و ما را در انتشار آن یاری دهید .
هنوز هم در کشور ما افرادی هستند که به این مباحث علاقه مند می باشند ولی در محیط مجاز فعال نیستند . فایل پی دی اف کانال برای این دسته بسیار مناسب است .
@soltannasir
📘📙📗📕📒📙📘📗📕📒
@soltannasir
{ درد و دل 79 }
{ ذکر چند نکته در باب دروس حفظ نور و تقابل نور و ظلمت }
1⃣ : برای حفظ نور عبادات خویش ، سعی نمایید که عبادات خویش را در یک محل از خانه انجام دهید . (اتاق شخصی برای عبادت داشته باشید )
2⃣ : اگر محل عبادات شما دارای پنجره است . سعی نمایید پرده ای ضخیم در جلوی پنجره اتاق عبادت خویش بیاویزید . تا بدین وسیله نور عبادت شما کمتر از محل عبادت شما خارج شود .
3⃣ : بعضی معماران اصفهانی ، در خانه هایی که در شهر اصفهان می سازند برای یکی از اتاق های خانه ، پنجره قرار نمی دهند . در واقع این اتاق ها کاملا تاریک است . و محل مناسبی برای عبادات می باشد . زیرا نور عبادات در آن می ماند .
فقیر علت این سبک از معماری را که در بعضی از خانه های شهر اصفهان مشاهده می شود را نمی دانم . و باید در این باره به تاریخ معماری چند قرن اخیر در شهر اصفهان توجه نمود .
4⃣ : عباداتی که از هنگام غروب آفتاب تا هنگام طلوع آفتاب در محل عبادات خویش انجام می دهید . را ترجیحا در تاریکی انجام دهید .
5⃣ : تاریکی محل عبادات در هنگام غروب آفتاب ، چند ویژگی مهم دارد :👇👇👇👇
الف : نور و انرژی عبادات در محل تاریک بیشتر حفظ می شود .
ب : تاریکی محل عبادت باعث می شود که انوار معنوی ، بهتر به بصر شهود سالک در آید .
ج : تصاویری که شخص در واقعات (مکاشفات و مشاهدات) در محل تاریک می بیند وضوح بیشتری دارد . ضمن اینکه شانس دیدن مشاهدات نیز در محل تاریک بیشتر است .
در سینماها نیز از این تکنیک استفاده می شود و برای بهتر دیدن فیلمی که بر روی پرده سینماها اکران می شود . سالن سینما را تاریک می نمایند .
6⃣ : یکی از مواردی که هم اکنون در نزدیکی شروع دوره آخرالزمان با آن مواجه شده ایم باز شدن پای عده ای از موجودات دخانی (توسط بخش جادوی سیاه انجمن های مخفی ) به عالم ما می باشد که این موجودات نورخواری می نمایند . و از نور عبادات مومنین تغذیه می نمایند . و این خود به ظلمانی تر شدن فضای شهر ها کمک می نماید .
البته ما هنوز به شکل گسترده با این پدیده مواجه نشده ایم . اما با این حال هر چه به شروع دوره آخرالزمان نزدیک تر شویم . گسترش این پدیده بیشتر خواهد بود . و این مسئله منجر به تاریک شدن فضای کل عالم خواهد شد . 😔
بنابراین در چنین وضعیتی بهتر است که نور عبادات را در محل عبادات با کشیدن پرده های ضخیم تا حد ممکن حفظ نمود
7⃣ : عزیزان دقت نمایند که در چنین شرایطی برگزاری نماز جماعت در مساجد ، تا چه حد ضرورت دارد . که متاسفانه ما در حفظ این سنت حسنه کوتاهی می نماییم . 😔
8⃣ : با وجود آنکه معابد انجمن های مخفی با انجام مراسم های خاص (جادوی سیاه و قربانی ) سعی در تکثر تیرگی در عالم دارند . یعنی سعی می نمایند به هر طریق ظلمت مراسم های خویش را منتشر نمایند .
اما با این حال آنان نیز معابدی دارند که ظلمت و تاریکی اعمال شنیع خویش را در آن با آویختن پرده های ضخیم و یا بستن مناففذ حفظ می نمایند . این معابد به آن دسته از سالکین طریق تاریکی که در بخش جادوی سیاه انجمن های مخفی سلوک می نمایند . کمک می کند که در سلوک طریق تاریکی سریع تر پیشرفت نمایند .
9⃣ : یکی از نکات جالب در مورد مراسم های جادوی سیاه انجمن های مخفی این است که اینان توانسته اند . دستگاه هایی بسازند که اصوات اذکار (ظلمانی و شیطانی ) مراسم هایشان را توسط این دستگاه ها به طول موج قابل دریافت توسط دستگاه های گیرنده نظیر تلفن های همراه و یا رسیور و ...تبدیل بنمایند . و این دستگاه های جدید این طول موج جدید را در سطح شهر پخش می نمایند .
بنابراین به غیر از مسئله پارازیت های ماهواره ای ما در بعضی کلان شهر های داخلی با چنین مسئله ای نیز مواجه می باشیم . و موبایل ها و رسیور های ماهواره ای و رادیو و ... در هنگام مراسم های کثیف اهریمنیشان این طول موج جدید را دریافت می نماید .
و این فرکانس ها بر روی ذهن و مغز و جسم و روح و روان افرادی که در معرض تشعشعات آن قرار می گیرند تاثیرات منفی می گذارد .
#نور #ظلمت #تقابل #پرده_سینما
#نور_خوار #معماری #اصفهان #دخانی
#تشعشعات
@soltannasir
🏢🏚🏘🏡🏠🏭🛣🏬🏣🏤🏥🏦🏨🏪🏫
@soltannasir
{ درد و دل 80 }
{ سوء استفاده از قوانین معنوی توسط دشمنان }
{ مقدمه }
{إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَالَّذِينَ هَادُوا وَالصَّابِئِينَ وَالنَّصَارَى وَالْمَجُوسَ وَالَّذِينَ أَشْرَكُوا إِنَّ اللَّهَ يَفْصِلُ بَيْنَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ (آیه 17 سوره حج )
كسانى كه ايمان آوردند و كسانى كه يهودى شدند و صابئى ها و مسيحيان و زرتشتيان و كسانى كه شرك ورزيدند البته خدا روز قيامت ميانشان داورى خواهد كرد زيرا خدا بر هر چيزى گواه است (۱۷) }
علامه طباطبایی در تفسیر گرانسنگ المیزان در ذیل تفسیر این آیه آورده :👇👇👇
{ مراد از «الذین آمنوا» به قرینه مقابله کسانی است که به محمد بن عبدالله (ص) و کتاب و قرآن ایمان آوردند . و مراد از « و الذین هادوا » گروندگان به موسی (ع) و پیامبران قبل از موسی (ع) است که در موسی توقف کردند و کتابشان تورات است .
که بخت نصر پادشاه بابل وقتی در اواسط قرن هفتم بر آنان مستولی شد قبل از مسیح آن را سوزانید و مدتها به کلی نابود شد تا آنکه عزرای کاهن در اوایل قرن ششم قبل از میلاد در روزگاری که کوروش پادشاه ایران بابل را فتح نموده و بنی اسراییل را از اسارت نجات داده به سرزمین مقدس برگردانید آن را به رشته تحریر در آورد .
و مراد از صابئین پرستندگان کواکب نیست به دلیل خود آیه که میان صابئین و مشرکین مقابله انداخته بلکه _ به طوری که بعضی گفته اند _ صابئین عبارتند از معتقدین به کیشی که حد وسط میان یهودیت و مجوسیت است(این نظر کاملا درست است ) و کتابی دارند که آن را به حضرت یحیی بن زکریای پیغمبر نسبت داده اند ، و امروز عامه مردم ایشان را (صبیء) می گویند ، و ما در ذیل آیه شریفه « إِنَّ الَّذِينَ ءَامَنُوا وَ الَّذِينَ هَادُوا وَ النَّصرَى وَ الصابِئِينَ »(سوره بقره آیه 62) بحثی درباره صابئین گذراندیم .
و مراد از نصاری گروندگان به مسیح ، عیسی بن مریم (ع) و پیامبران قبل از وی ، و کتب مقدسه انجیل های چهارگانه (لوقا ، مرقس ، متی و یوحنا ) وکتب عهد قدیم است ، البته آنمقدار از کتب عهد قدیم که کلیسا آن را مقدس بداند ، لیکن قرآن کریم می فرماید : کتاب مسیحیان تنها آن انجیلی است که به عیسی (ع) نازل شد .
و منظور از مجوس قوم معروفی هستند که به زرتشت گرویده ، کتاب مقدسشان اوستا نام دارد . چیزی که هست تاریخ حیات زرتشت و زمان ظهور او بسیار مبهم است ، به طوری که می توان گفت به کلی منقطع است .این قوم کتاب مقدس خود را در داستان استیلای اسکندر بر ایران به کلی از دست دادند ، و حتی یک نسخه از آن نماند ، تا آنکه در زمان ملوک ساسانی مجددا به رشته تحریر در آمد ،(نظر درست تر آنستکه بخش هایی از اوستا به طور پراکنده موجود بوده است که در اواخر دوران اشکانیان و اوایل ساسانیان جمع آوری شده است ) و به همین جهت ممکن نیست بر واقعیت مذهب ایشان وقوف یافت . آنچه مسلم است ، مجوسیان معتقد هستند که برای تدبیر عالم دو مبدأ است ، یکی مبدأ خیر ، و دیگری مبدأ شر . اولی نامش یزدان دومی اهریمن و یا اولی نور و دومی ظلمت است . و نیز مسلم است که ایشان ملائکه را مقدس دانسته ، بدون اینکه مانند بت پرستان برای آنها بتی درست کنند ، به آنها توسل و تقرب می جویند . و نیز مسلم است که عناصر بسیطه _ و مخصوصا آتش را _ مقدس می دارند . و در قدیم الایام مجوسیان در ایران و چین و هند و غیر آنها آتشکده هایی داشتند که وجود همه عالم را مستند به اهورا مزدا دانسته ، او را ایجاد کننده همه می دانستند .
و اما مراد از مشرکین در « والذین اشرکوا » همان وثنی ها هستند که بت می پرستیدند ، و اصول مذهب آنها سه است : یکی مذهب وثنیت صابئه ، و یکی وثنیت برهمائیه ، و یکی بودایی . (همانگونه که در اوایل دروس گفته ام فقیر آیین بودا و هندو را در اصل خویش آیین الهی می دانم که دچار تحریفاتی شده است )
البته این سه مذهب اصول مذاهب مشرکین است ، وگرنه اقوام دیگری هستند که از اصنام هر چه بخواهند و به هر نحوی بخواهند می پرستند ، بدون اینکه پرستش خود را بر اصل منظمی استوار سازند ، مانند بت پرستان حجاز ، و طوائفی در اطراف معموره جهان ، که گفتار مفصل و شرح عقایدشان در جلد دهم این کتاب گذشت .
نکته : در این آیه مردم به سه گروه تقسیم شدهاند: ۱. مؤمنان ۲. اهل کتاب شامل : یهودیان و مسیحیان و صابئیان و مجوسیان ۳. مشرکان
این سه فرقه با ذکر اسم موصول الذین از هم جدا شدهاند ولی چهار گروه اهل کتاب با حرف وصل به هم پیوستهاند؛ بنابراین مجوسیان و صابئیان از اهل کتاب محسوب می شوند .
زیرا حق تعالی آنان را از مومنین و همچنین مشرکین جدای نموده است .
و آنان را در زمره یهودیان و مسیحیان که از اهل کتاب هستند قرار داده است .
ادامه دارد ...
#اوستا #صابئین #مجوس #تورات #ساسانی #نصاری
@soltannasir
📖📖📖📖📖📖📖📖📖
@soltannasir
{ درد و دل 81 }
{ سوءاستفاده دشمن از قوانین معنوی 2}
{ مقدمه 2 }
{ تحقیقی در باره ریشه واژه مجوس }
ابوریحان بیرونی در کتاب بینظیر خویش آثار الباقیه در وجه تسمیه کلمه مجوس آورده است : 👇👇👇
{ ... «مجوس» را که گفته اند از «نجاست » فراجسته 😠😳 ، گویی ایشان (نجوس) اند ، پس «نون » به «میم» دگر گشته _ از باب جا بجایی در حرفها _ مانند «غیم و غین » و «ایم و این » این را حمزه اصفهانی انکار کرده ، گوید که مجوسی نام عربیگون شده از وجه سریانی «مگوشی» است ، زیرا که نبطیان (عراق) پادشاه ایران را «مکوشی » می نامند ، و معنای این واژه آن که ایشان در کار کشورها جویا هستند ، و
« کاکوشی » به سریانی « جاسوس » باشد .😳 هم چنین «فرس » (=ایرانیان ) نسبت به «فارس بن یهودا بن بعقوب » نامیده شدند ، 😳 و بل گفته اند که آن به سبب فرودشان در شهرهای فارس باشد . ... } (صفحه 268)
استاد دانشمند پرویز سپیتمان(اذکائی) مصحح کتاب آثار باقیه در فرگرد هشتم از تعلیقاتی که بر این کتاب ارزشمند دارند . در باره واژه مجوس آورده اند . 👇👇👇
{ «..مجوس..» که بیرونی باز در اینجا «غلط » کرده ( ریشه واژه را از «نجاست» فرانموده ) و در حقیقت قلم خود را با تفوه بدین کلمه به «نجاست » آلوده است ، هم چنین معنای «جاسوس » که از حمزه اصفهانی برای کلمه «مجوس » نقل کرده ، جز بر جهالت و پندار بافی _ که در فقه اللغه عوامانه متداول است _ دلالت ندارد ; و نیز این که گوید «فارسیان » (ایرانیان ) را نسبت به «فارس بن یهودا بن یعقوب » چنین نامیده اند ، جز یک مشت لاطائلات یهودانه (اسرائیلیات ) احمقانه بیش نباشد . به طور کلی ، مطالب این بهر نه تنها غیر علمی و نامحققانه است (خواه از بیرونی یا حمزه ) بل همانا «زشت بیغاره بر ایرانزمین » ، ضد ایرانی و بیگانه پسند و دشمن شاد کن می باشد (که خاک بر دهانشان باد ! ) و اما وجه تسمیه «مجوس » ( که هم معرب از تلفظ سریانی «مگوش » می باشد )
در فارسی باستان 👈«مگو» (magu)
عیلامی👈 «مکوئیش » (makuis)
اکدی 👈«مگوشو » (magusu)
و یونانی 👈«مگوس » (magos ) است ،
فراجسته از نام واژه «مغ » (mage ) و همان «مغان » [magan] (به صورت جمع ) که اسم یکی 👈 از شش قبیله مادی در عهد باستان می باشد ، چنان که هرودوت (جلد 1 صفحه 101) ایشان را کاهنان و روحانیان قوم ماد و پارس شناسانده است . مغان مادستان ایران در تاریخ دین و دانش ،حکمت و عرفان اقوام شرق و غرب جهان ، نقش و سهم و تاثیر بارز و اساسی و تعیینگر داشته اند . اما در باب معنای کلمه «مغ » که مباحث پرشمار دانشمندان را موجب شده ، سرانجام ایرانشناس نامدار سوئدی هنریک نیبرگ که در توجیه لغوی آن پژوهشی ژرف کرده ، نظر به ربط معناشناسی بین دو کلمه «مگه » (maga) اوستایی (=پاداش و دهش ) و «مغ » (magu) مادی (=سرود راز ) یا همریشگی آنها ، بدین نتیجه رسیده است که کلمه «مگو » (مجوس) به صورت اسم جمع درمعنای انجمن «سرود خوانان » می باشد ، و به تعبیر دقیقتر ما نظر به هنجارهای اجتماعی در سه هزار سال پیش ، همانا جماعت «ورد گویان » (=زمزمه گران ) بوده اند ، که در آیین های راز آمیز جادویی وظیفت یا کارکرد دفع شر (هر چیز بد و اهریمنی) و جلب خیر (هر چیز نیک و ایزدی ) را با قرائت ادعیه و اوراد موزون بر عهده داشته اند ، و این کار البته جزو همان شغل کهانت و پریستاری بوده باشد ; هم از اینرو ملل قدیم عالم « مغی / مگی » را یکسره به معنای «جادو» بکار برده اند ، بسا که از نام مغان فرزانه ماد باستان و پیشه ایشان صفت «جادوگر » دریافته اند ; چه اعمال و اوراد سحر آمیز مغان ایران و سایر کاهنان اقوام باستانی _ که به حکم آیین و بر حسب ماهیت آن بوده است _ اینک به لحاظ دانشهای جامعه شناسی و مردم شناسی منشأ و مبدای همه آیین های عالم بشمار می رود . (نظر الاهیون و دین باوران با مردم شناسان متفاوت است زیرا برای ادیان حقیقی منشأ الهی قائل می باشند ) خلاصه آن که« ذکر» و «ورد های » مخصوص مراسم مزبور ، هم در زبان مغانی و عهود زرتشتی گری اصطلاح خاص داشته ; یعنی کلمات « باژ و زمزم » که هم از دیر باز در نزد عربی نویسان : «زمزمة الفرس » (=زمزمه ایرانیان ) یا «زمزمة المجوس » (=سرودهای آیینی زردشتیان ) معروف بوده است . <اذکائی> }
(کتاب آثار باقیه از مردمان گذشته نوشته استاد ابوریحان بیرونی تصحیح پرویز سپیتمان(اذکائی) صفحات 681و 682)
ادامه دارد ...
#ابوریحان_بیرونی #آثار_باقیه #مجوس #مغ #پرویز_سپیتمان #ماد
@soltannasir
📚📚📚📚📚📚📚📚📚📚