eitaa logo
سلطان نصیر
2.6هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
421 ویدیو
243 فایل
موضوع کانال: ادیان و عرفان و اسطوره و علوم غریبه و خفیه و ماوراء و نجوم و دشمن شناسی با رویکرد آخرالزمانی و مسئله ظهور حضرت صاحب الامر عجل اللّه آدرس جیمیل ما : 👇 @gmail.com" rel="nofollow" target="_blank">Soltan313nasir@gmail.com کپی بدون ذکر منبع مجاز نیست
مشاهده در ایتا
دانلود
@soltannasir { درد و دل 54} { در اهمیت علم جغرافیا و البلدان 14} ادامه 👇👇👇 تقسیم بندی اجمالی اقالیم سبعه را از منظر علمای جغرافیا و نجوم قدیم ملاحظه نمودید ! هر چند که این تقسیم بندی در کتب مختلف با اختلافاتی ذکر شده است که فقیر تقریبا با اکثر این تقسیم بندی ها اختلاف دارم . ابتدا توضیح مختصری در باب ربع مسکون از منظر قدما 👇👇👇 {ربع مسکون } قدما اعتقاد داشتند که خط استوا زمین را به دو نیمه شمالی و جنوبی تقسیم می نماید . و همچنین آنان یک خط فرضی دیگر نصف النهار فرضی از منطقه غرب جزایر خالدات(جزایر قناری امروزه ) در غرب قاره آفریقا در نظر می گرفتند . که این نصف النهار تقریبا معادل نصف النهار 30 درجه غربی (غرب گرینویچ) امروزه می بوده است . این نصف النهار فرضی زمین را به چهار قسمت مساوی تقسیم می نموده است . اگر از این نصف النهار فرضی 180 درجه به شرق برویم . به نصف النهار 150درجه شرقی (شرق گرینویچ) می رسیم . که در شرق جزایر «واق واق» (ژاپن) امروز قرار دارد . قدما اعتقاد داشتند که کل جهان باستان و خشکی های بزرگ جهان که تمدن های باستانی پیشین در آن قرار داشته است . در همین محدوده قرار دارد . این منطقه ( یک چهارم زمین ) را قدما ربع مسکون یا ربع معمور می نامیدند . همچنین آنان اعتقاد داشتند که در قسمت غرب ربع مسکون دریایی است که آن را بحر محیط و به یونانی اقیانوس می نامند . و این دریا تقریبا تمام آب های جهان را در بر می گیرد . نکته :اگر از منظر جعرافیای امروزی نیز در نظر بگیریم . تمام آب های آزاد جهان به یکدیگر متصل می باشد . همچنین قدما بنا به دلایلی خاص (دلایل معنوی) بخشی از ربع مسکون را به اقالیم سبعه تقسیم می نمودند . درجه انتهایی عرض جغرافیایی اقالیم سبعه در کتب مختلف متفاوت آمده و اختلافاتی کم و بیش دارد . درجات کتاب المدخل الی علم احکام النجوم را نقل نمودیم . در کتاب تقویم البلدان انتهای اقالیم سبعه را عرض47 درجه دانسته است . اما اساتید ایرانشناسی بر اساس بعضی متون کهن . بیشتر نظر بر عرض جغرافیایی 60 درجه به عنوان حد انتهایی اقالیم سبعه دارند . اگر عزیزان دقت نمایند . در نقشه جهان مختصات طول جغرافیایی 60 درجه شرقی و عرض جغرافیایی 30 درجه شمالی ، نقطه ای در خاک استان سیستان و بلوچستان می باشد . که از آن به عنوان نیمروز یاد می نمایند . و در دنیای باستان نصف النهار 60 درجه شرقی ، نصف النهار مبدأ بوده است . و نام عربی نصف النهار ، ترجمه عربی واژه ایرانی «نیم روز »می باشد . که «نیم» به «نصف» مبدل گشته و «روز » به «نهار»مبدل شده است . اما نقطه نیم روز از آن جهت توسط مغان ایران باستان در دوران کهن به عنوان نصف النهار مبدأ در نظر گرفته شده بود که هنگامی که در این منطقه از زمین (خراسان و سیستان ) روز به نیمه می رسید . در کل جهان باستان روز محسوب میشده و روشن بوده است . به همین دلیل در نزد حکمای خسروانین ایران باستان ، ایران ، میانگاه جهان بوده است . و هنوز هم نصف النهار نیم روز بهترین گزینه برای نصف النهار مبدأ بودن می باشد . که متاسفانه آنگلو ساکسون های نسناس که خویش را آریایی می دانند و مردمان ایران زمین را غیر آریایی ، نصف النهار گرینویچ را که هیچ ویژگی خاصی برای نصف النهار مبدأ بودن نداشت را در سال 1884 میلادی در کنفرانس بین المللی تعیین نصف النهار مبدأ در واشنگتن به عنوان نصف النهار مبدأ تعیین نمودند . تفو بر تو ای چرخ گردون تفو 😔 @soltannasir 🌞🌞🌞🌞🌞🌞🌞🌞🌞🌞🌞🌞🌞🌞
@soltannasir { درد و دل 56} { در اهمیت علم جغرافیا و البلدان 16} اکنون که حدود تقریبی اقالیم را در اختیار داریم . به داستان ابن فارض مصری باز گردیم . ابن فارض بر اساس آنچه که در داستان وی نقل است . در خاک مصر و اقلیم سوم بوده است . اقلیم سوم منسوب به کوکب مریخ است . که در نجوم احکامی نحس اصغر می باشد . وی برای کشف کلی و فتح باب مکاشفات به اقلیم دوم که اقلیم مشتری(سعد اکبر) است وارد می شود . نه تنها به این اقلیم وارد می شود بلکه در معنوی ترین نقطه این اقلیم (مکه )که محل تجمع انوار جهان اسلام است ورود پیدا می نماید . (البته این تمام ماجرا نیست ) نگاهی به تقسیم بندی اقالیم سبعه نشان می دهد که بعضی احکام کوکب منسوب به یک اقلیم ، در کل آن اقلیم تا حدودی حاکم است . من باب مثال : به حیطه اقلیم سوم نگاهی بیندازیم که اقلیم مریخ است . کوکب مریخ را با جنگ و جنگاوری ارتباط است . و نگاهی به تاریخ خاورمیانه نشان می دهد بخش زیادی از جنگ های بزرگ در همین منطقه انجام شده است . نکته1: از جنگ های معاصر می توان به تجاوز نظامی عراق به خاک ایران و تجاوز عراق به کویت ( جنگ خلیج فارس) ، و حمله نظامی آمریکایی ها به خاک عراق و یا از جنگ های تاریخی می توان به نبرد قادسیه و یا فتح بابل توسط کوروش کبیر و یا فتح بغداد توسط هلاکو خان مغول و یا فتح بیت المقدس توسط «نبوکودوری اوصر» (بخت النصر ) و همچنین توسط مسلمین ، اشاره کرد و اما مهم ترین جنگ آینده نیز یعنی نبرد بزرگ آرماگدون که به کشته شدن موعود امروزه یهودیان یعنی دجال لعین و فتح اسراییل منجر خواهد شد در همین اقلیم اتفاق خواهد افتاد . نکته2: خاک سرزمین فلسطین اشغالی در اقلیم سوم همواره مورد جنگ و کشمکش بوده است . علاوه بر جنگ های نام برده شده ، به جنگ های دامنه دار صلیبی در دوره اسلامی و هجوم رومیان بدان سرزمین در دوران پیشین و حتی جنگ های اولیه بنی اسرائیل با مردمان فلسطین برای تصاحب آن سرزمین بنا به نقل یهودیان می توان اشاره نمود . گویی که این خاک مقدس جز دوران موقت حکومت داوود(ع) و سلیمان (ع) بر بنی اسرائیل و دوران حکومت حضرت صاحب الامر (عجل الله ) در دوران ظهور قرار نبوده که روی آرامش را ببیند . بررسی دوره های متناوب مشکلات مردم سرزمین فلسطین در طول تاریخ از منظر نجومی مطمئنا حاوی نکات جالبی می باشد . 😊 نکته 3: یکی از مسائل جالب تاریخ اسلام ، انتقال پایتخت خلافت اسلامی توسط حضرت امیر المومنین علی بن ابی طالب (ع) از مدینه النبی(اقلیم دوم مشتری ) به کوفه (اقلیم سوم مریخ ) است . تا قبل از این انتقال ، نیروهای جهان اسلام بیشتر در نقش مهاجم بودند. و به سرزمین های مختلف نظیر روم و ایران حمله نمودند . اما پس از این انتقال ، سرزمین اسلامی دچار اختلافات و جنگ های داخلی شد .(البته لزوما ربطی به انتقال نداشته و سنگ بنای اشتباهی که پیشینیان پایه آن را گذاشته بودند بیشترین نقش را داشته است ) انتخاب حضرت امیر (ع) در پایتختی کوفه به عنوان مرکز دار الخلافه کاملا آگاهانه بوده است . از جنبه سیاسی ، ایشان هم برای کنترل حکومت عظیم اسلامی این نقطه را انتخاب نمودند .زیرا لازم بود که به بخش مرکزی جهان اسلام نظیر عراق بروند تا بتوانند بلاد اسلامی را بهتر کنترل نمایند . و هم برای تحت نظر داشتن غده سرطانی حکومت معاویه . اما حضرتش کوفه را که از دیر باز محل تجمع سپاهیان اسلامی بوده از میان مناطق مختلف بلاد عراق انتخاب نمودند . و اقلیم کوفه ، اقلیم سوم و مریخ است ، و اینگونه به نظر می رسد که حضرتش کاملا آگاهانه از تمامی جوانب به ماجرا نگریسته بودند و بدرستی می دانستند که دنبال چه چیزی هستند و انتخابشان چه تبعاتی را به دنبال خواهد داشت . همچنین طالع عمارت کوفه برج دلو است که منسوب به کوکب زحل و عنصر باد است . در صفت خوی ها و روش های مردمان برج دلو در کتاب التفهیم بیرونی آمده 👇👇👇 { نیک خو ، سبک بر تجمل و بر مروت حریص . پاکیزه خورش و بسیار سخن .👈سخت بوقت جنبش و 👈دلیر بوقت آسودن و 👈بکار کاهل و آرامیده . بسیار اندیشه در کارها . گرد کننده طعام و بخیل برو . پر خواسته و بددل و کفن باز کننده مردگان } (التفهیم ص 326} عزیزان صفات مردمان کوفه در دوران حکومت امیرالمومنین(ع) را با صفات نامبرده شده در بالا مقایسه نمایند .😊 نکته 4: شهر طبس هم در عرض جغرافیایی 33 درجه و 35 دقیقه قرار دارد که پایگاه نیروهای آمریکایی بوده که برای پروژه حمله به سفارت قصد استفاده از این پایگاه را داشته اند . بر اساس تقسیم بندی کتاب المدخل حد انتهایی اقلیم سوم مدار 33 درجه و 40 دقیقه است . بنابراین طبس هم در اقلیم سوم بوده است . (ع) @soltannasir 🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴
@soltannasir { درد و دل 57} { در اهمیت علم جغرافیا و البلدان 17} ادامه 👇👇 نکته 5: در شهریور سال 2003 (1382) مریخ به نزدیکترین فاصله خویش با زمین می رسید . این یکی از دلایل انتخاب آمریکایی ها برای حمله به خاک عراق در این سال بود . نکته مهم 6: علی رغم آنکه اقلیم سوم اقلیم مریخ است و با جنگ ارتباط دارد . امن ترین نقطه جهان هستی نیز ، سرزمینی مقدس در هیمالیا می باشد . که در این اقلیم (سوم) قرار دارد . و هر کسی را بدان سرزمین مقدس راه نیست . اما حال به اقلیمی دیگر اقلیم پنجم(زهره) نظر بیندازیم و تا حدودی آن را بررسی نماییم . بر اساس تقسیم بندی کتاب المدخل حد ابتدایی اقلیم پنجم (زهره)39 درجه و حد پایانی آن 43 درجه می باشد . (فقیر بیشتر بر درجه 39یا 40 الی 47یا 48 نظر دارم ) ابوریحان بیرونی در کتاب التفهیم در باب دلالت کوکب زهره بر خلق و خوی های مردم می آورد 👇👇👇 { نیک خویی ، خوش منشی و گشاده رویی و طیبت عشق و 👈شهوت ورزیدن و آرزویها ، و 👈دوست داشتن سرود و لهو و بازی و سخاوت و آزاد مردی و دل بر هر کس نهادن و شادی نمودن و دل بستگی ، بر دوستان و پاکیزگی و عجب و متکبری و شادی و تجمل و داد و خدایی و دین ، نگاه داشتن و قوت تن و ضعیفی دل و فرزند دوستی ، و مردم دوست داشتن } همچنین در دلالت کوکب زهره بر احوالها و کردار ها 👇👇👇 { کاهلی و خنده و فسوس کردن و پای کوفتن و می و انگبین دوست داشتن و آرزو کردنش و شطرنج و نرد باختن . و و بسیار سوگندان خوردن . و دروغ بی فسادی . و شادی بر هر چیزی و مردمان جستن و خویشتن ماده کردن . و بسیار جماع گونالون ، پیش و پس،. و سودن و شیرینی سخن و زیت و عطر و پیرایه زر و سیم و ماهی و جامه سپید و سبز و کردن تاجها و افسرها و اوستادی بسرود و لحنها و طنبور و بربط زدن و لعبها و قمار } (التفهیم صفحات 390و391} کشورهای یونان و امپراطوری بزرگ روم باستان که از غرب ایتالیای امروزی تا ترکیه امروزی را در بر می گرفته است در اقلیم زهره قرار داشته اند . نکته : شهر امروز «رم » در عرض جغرافیایی 41و 54 دقیقه قرار دارد . و بنا به تقسیم بندی اقالیم سبعه به نقل کتاب المدخل در اقلیم پنجم( زهره )قرار دارد . نکته 2: قسمت های شمالی ایتالیا بنا به تقسیم بندی کتاب المدخل در اقلیم زهره قرار ندارد . نکته 3: خصوصیات کوکب زهره در علاقه مندی به هنر و موسیقی و رقص و «لهو و لعب» و حب دنیا و عشق و شهوات دنیوی و تجملات ، را می توان در فرهنگ یونان و روم باستان کاملا مشاهده نمود . من باب مثال در فرهنگ یونان به زیبایی اندام ، اهمیت زیادی داده می شد . اگر خدایان آریایی فرهنگ هند و ایران خدایانی با توانایی های متافیظیکی بالا و معنوی و عرفانی بودند . نظیر ایزد مهر در ایران و یا ویشنو در هندوستان . خدایان رم و یونان علی رغم داشتن توانایی های متافیظیکی ، بیشتر خدایانی تنومند و دارای قدرت های فیظیکی و متافیظیکی بوده اند که شهوت ران و دنیوی بوده اند . و حتی توانایی های متافیظیکی آنان نیز صرف امور دنیوی می شده است و یکی از علت های مهم این مسئله را باید در اقلیمی که خاک یونان و روم در آن قرار دارد جستجو نمود . ! عزیزان خاک و جغرافیا را باید شناخت . 😊 نکته4: پیشتر گفتیم که کوکب زهره را با ظهور ارتباطی معنا دار است ! حال عزیزان بدانند که چون شمس ولایت ختم ولایت خاصه محمدی حضرت صاحب الامر و الزمان (عجل الله) از نقطه ای در مرز بین اقلیم چهارم (شمس) و پنجم (زهره) از شرق ظهور نماید . و سپس در اقلیم مشتری (مکه) مستقر شود . {از اقلیم چهارم (شمس) و نزدیک به مرز اقلیم پنجم (زهره) ظهور نماید} کوکب خورشید از غرب طلوع خواهد نمود . 😊 نکته5: سد ذوالقرنین نیز که در دوره آخرالزمان شکسته خواهد شد . در منطقه قفقاز در اقلیم زهره قرار دارد . و همانگونه که پیشتر گفته شد زهره را با ظهور و ظاهر شدن ارتباط است . و پس از شکسته شدن این سد قوم یاجوج و ماجوج از بعد دیگر زمین ما ، وارد بعد ما خواهند شد . نکته 6: خواننده عزیز توجه نماید که این مسئله اقلیم شناسی معنوی مسئله ای کلی می باشد نه جزئی ، وگرنه هر شهری بنا به طالع بنای آن خود دارای احکامی خاص می باشد . و علاوه بر تاثیر کواکب بر حیطه اقالیم سبعه ،و تاثیر کوکب طالع عمارت باید به 👈بوم شناسی معنوی نیز توجه نمود . چنانچه گاه در یک شهر که یک طالع عمارت مشخص و در یک اقلیم خاص قرار دارد . و یک نژاد خاص از مردمان در آن زندگی می نمایند .دو نقطه خاص از آن شهر تفاوت معنوی قابل ملاحظه ای با یکدیگر دارند . و اینجا دیگر مسئله تاثیر کواکب چندان در میان نیست . بلکه علت این تفاوت ها را باید در وجود عوالم این فرومایگان و محل اسکانشان ، و مثبت و منفی بودن اینان جستجو نمود . ادامه دارد .. @soltannasir 🌙⭐️🌙⭐️🌙⭐
@soltannasir { درد و دل 58} { در اهمیت علم جغرافیا و البلدان 18} شاید بر اساس دروس گفته شده عده ای به این نتیجه برسند . که اگر شخصی در هر برجی متولد شود . که منسوب به یک کوکب است ، اگر در اقلیم مربوط به آن کوکب زندگی نماید و شهری که طالع امارتش با آن برج و کوکب هماهنگی داشته باشد . برایش بسیار مناسب خواهد بود . تقسیم بندی نسبت کواکب به بروج 👇 (حمل : مریخ ، ثور : زهره ، جوزا : عطارد سرطان: قمر ، اسد : شمس ، سنبله: عطارد ، میزان: زهره عقرب: مریخ ،قوس: مشتری ، جدی : زحل ، دلو: زحل ، حوت:مشتری) عزیزان این نوع نگرش تقریبا اشتباه می باشد . عزیزان دروس اربعین را به یاد آورید . فرض نمایید شخصی که در برج اسد متولد شده است . و طبیعت برج اسد گرم و خشک است . و طبیعت مزاجی بدن این شخص نیز ، گرم و خشک باشد . حال در نظر بگیرید که این شخص در شهر مقدس قم(حرم کریمه اهل بیت) ساکن شود . و شهر قم در اقلیم چهارم قرار دارد که اقلیم شمس است و گرم و خشک است . و طالع امارت شهر قم نیز برج جوزا بوده است . و برج جوزا بادی و طبیعت آن گرم و تر است . و خود شهر مقدس قم نیز طبیعت آب و هوایی آن گرم و خشک است . حال اگر این شخص به ذکری آتشی که طبیعت آن گرم و خشک است . در فصل تابستان که فصل گرم و خشک است . مبادرت ورزد . از نظر مزاجی به سوی افراط در گرم و خشک بودن می رود . و چنین شخصی نه تنها ممکن است در مسیر پیشرفت در سلوک الی الله قرار نگیرد. بلکه ممکن است دچار امراض مختلف شود . یا دچار مکاشفات و مشاهدات ناصحیح شود . یا پیشرفت سلوکی وی کند شود . چنانچه سید علی محمد شیرازی ملقب به باب بنیانگذار فرقه ضاله بابیت ، در گرمای سوزان بوشهر که در اقلیم سوم (مریخ ) که گرم و خشک به افراط است قرار دارد و خود طبیعت آب و هوایی بوشهر نیز گرم و تر است . در فصل تابستان(گرم و خشک) رو به سوی خورشید(گرم و خشک) ، عمل ریاضت تسخیر آفتاب را انجام داد . تا به خیال خویش ، نفس فلکی خورشید را مسخر خویش نماید . و در نهایت دچار مکاشفات ناصحیح شد . و به انحراف کشیده شد . بنابراین یک پیر و استاد کامل اگر در فصل تابستان (گرم و خشک) ، من باب مثال هنگامی که زمان اربعین موسوی است . (سی روز ذی قعده و ده روز ذی حجه ) که فعلا در فصل تابستان قرار دارد . دستور خاص اربعین موسوی آن سال را به سالک تحت تربیت خویش دهد . (دستور اصلی اربعین مجموعا دوازده دستور خاص است که با دوازده برج و دوازده امام و با دوازده نبی تطابق دارد ) اگر مجموعا دستور آتشی باشد . و طبیعت مزاجی سالک نیز آتشی باشد . استاد باید دقت نماید که وی در چه منطقه ای زندگی می نماید . کدام اقلیم کدام شهر به کدام طالع امارت و با چه طبیعت آب و هوایی ،اگر محل اسکان سالک منطقه ای گرم و خشک نظیر شهر مقدس قم باشد . باید به سالک تحت تربیت خویش توصیه نماید که به منطقه ای با آب و هوای سرد و تر و یا معتدل برود . تا مزاج عنصری وی در اثر انجام دستور نامتعادل نشود . نکات👇 1: حال عزیزان در یابند که چرا بعضی از بزرگان معاصر ما که در این علوم(علوم غریبه و طب و نجوم ) استاد هستند . در فصل تابستان از قم به مناطق ییلاقی سفر می نمایند . 2: همانگونه که عزیزان مشاهده می نمایید . فهم درست و کامل نظام چهار عنصری قدیم بیشترین نقش را در درک علوم قدیمه ماوراء دارد . 3:بخش زیادی از احکام نجوم احکامی نیز تابع طبایع عناصر اربعه است . من باب مثال زحل از آن جهت نحس است که سردی و خشکی را به افراط دارد . یعنی متعادل نیست . و شمس سعد است چون گرمی و خشکی را به اعتدال دارد . 4: برای اینکه شخص بتواند در علومی نظیر کیمیا و نجوم احکامی و طب و حتی علم جفر و حروف موفق شود . باید درک درستی نسبت به نظام چهار عنصری قدیم پیدا نماید . و برای این مهم باید علاوه بر مطالعه کتب نجومی و طبی و کیمیا کتب طبیعیات و علم النفس فلسفه قدیم را نیز مطالعه نماید . 5: همانگونه که می بینید . این علوم به هم مرتبطند . و بدین خاطر در ازمنه پیشین به طبیب ، حکیم می گفتند . زیرا اکثر طبیبان مانند شیخ الرئیس ابن سینا علاوه بر طبیب بودن ، در فلسفه و حکمت استاد بودند . 6: به نظر فقیر پیشینیان نیز به همه احکام نجومی آنچنان که باید و شاید دست نیافتند . 7 : یکی از اساتید معاصر و در قید حیات که در علوم غریبه تبحر دارند . و از شاگردان فلسفی علامه طباطبایی می باشند . به کسانی که به ایشان برای یادگیری علوم غریبه مراجعه می نمودند . ابتدا فلسفه و حکمت اسلامی تدریس می نمودند اگر شاگرد دروس فلسفه را به درستی می گذراند . آنگاه شروع به آموختن این علوم به شاگرد می نمودند . و طبیعتا اکثر شاگردان همان ابتدا فرار می نمود . زیرا که نمی فهمیدند که اگر فسلفه را پایه ای ندانند .موفق نخواهند شد . @soltannasir 🌨
@soltannasir {درد و دل 59} { در اهمیت علم جغرافیا و البلدان 19} ادامه نکته 7: 👇👇👇 حال عزیزان جوینده این علوم نگاهی به اسامی تنی چند از بزرگان علوم غریبه و خفیه بیندازند . تمامی این بزرگان کم و بیش با فلسفه و طب آشنایی داشته اند . 1: علامه سکاکی خوارزمی 2: خواجه نصیرالدین طوسی 3:علامه محمود دهدار شیرازی 4: علامه شیخ بهاالدین عاملی 5: میرداماد 6: میر فندرسکی 7: شیخ اکبر محمد محی الدین ابن عربی 8: شیخ المشایخ سعدالدین حمویه 9: شیخ الاشراق شهاب الدین یحیی سهروردی از میان معاصرین 👇👇 10: علامه شعرانی 11: علامه رفیعی قزوینی 12: سید موسی زرآبادی (در فلسفه مشاء ) 13: شیخ مجتبی قزوینی (فلسفه مشاء) 14: علامه طباطبایی 15: استاد حسن الهی (برادر علامه طباطبایی) 16: سید مهدی قاضی فرزند آیت الله قاضی بزرگ 17: علامه حسن زاده آملی 18: آیت الله سید عبدالکریم کشمیری 19: آیت الله حجت هاشمی خراسانی 20: آیت الله شیخ حسنعلی نخودکی 21: سید ابوالحسن حافظیان 22: علامه سردار کابلی 23: علامه شمس الدین آملی بزرگان متبحر در این علوم بسیار اند . اسامی تنی چند از معروف ترین این بزرگان را به عنوان شاهد آوردیم . تا عزیزان ملاحظه نمایند . که تقریبا تمام این اعاظم ، با فلسفه و علم النفس و طبیعیات قدیم و طب آشنایی داشته اند . و همچنین اکثر این بزرگان شخصیت های جامعی در علوم مختلف بوده اند . عزیزانی که علاقه مند به یادگیری این علوم می باشند . و آرزو دارند که روزی پای در جای پای بزرگان این علوم بگذراند . باید بدانند که بدون یادیگیری علوم مختلف قدیمه نمی توانند . در این علوم موفق شوند . زیرا جملگی علوم به یکدیگر مرتبطند . و نکات بسیار ظریفی وجود دارد که جویندگان این علم از آن بی خبرند . برای مثال علم البلدان و جغرافیا ، مقدمه یادگیری علم سیمیا است . 😊 ممکن است شخصی بدون دانستن علم البلدان و جغرافیا ، بتواند به علم سیمیا عملی دست بیابد . چنانچه فقیر دیده ام که بعضی از دراویش بدون دانستن علم البلدان و جغرافیا در بخش عملی سیمیا توانمندی هایی داشته اند . منتهی اینان(افرادی که علم البلدان نمی دانند ) فقط به حد ابتدایی این علم می رسند . و هرگز نمی توانند به حد انتهایی علم سیمیا برسند . نکته 1: علم البلدان و جغرافیا و اقالیم از جنبه جغرافیای معنوی و مثالی و ابعاد مختلف زمین ، در باب علم سیمیا کلید می باشد . یعنی صرف خواندن کتب جعرافیایی قدیم ، کمکی در باب باز شدن در علم سیمیا بر شخص نمی نماید . نکته 2: از میان موجودات مختلف پریان (موجودات آبی) متخصص در علم سیمیا هستند . بدین خاطر ، تسخیر آنان حتی از تسخیر ملک الموکلین قرآنی نیز سخت تر می با شد . و بسیاری از افرادی که سعی نمودند این موجودات را مسخر خویش نمایند . بدلیل تصرفات ذهنی این موجودات در خیال آنان از تسخیر منصرف شده اند . و یا دیوانه شده اند و یا خود مسخر این موجودات شده اند . فقیر نشنیده ام در میان اساتید علوم غریبه کشور عزیزمان ایران ، شخصی توانسته باشد . یک فامیل یا خاندان پری را مسخر خویش نماید . نکته 3: علم سیمیا فقط علم تصرفات در خیال نمی باشد . علم احضارات در آب و آینه بر خلاف نوشته بعضی کتب ، جزء زیر مجموعه علوم سیمیا می باشد . همچنین علم سفر به عوالم مختلف روی زمین نیز جزئی از زیر مجموعه علوم سیمیا می باشد . نکته 4: هنگام بین الطلوعین (نیمه دوم آن) 940 بار گفتن ذکر «عزیز» که از اذکار 👈آبی👉 است . در طلب علم سیمیا مفید می باشد . نکته 5: یکی از توصیه هایی که فقیر از اساتید این علوم(غریبه و خفیه ) در ابتدای شروع سیر مطالعاتی این علوم شنیده ام . مطالعه کتاب مفاتیح العلوم خوارزمی و سپس کتاب نفائس الفنون فی عرایس العیون علامه شمس الدین آملی است . که هر دو کتاب در بازار کتاب موجود است . نکته 6: فقیر علاوه بر انتقادی که به اساتید این علوم در باب خساست در باب یاد دادن این علوم به مستعدین دارم . انتقادی هم به جویندگان این علوم دارم . امروزه در عصر دلو ما شاهد این مسئله هستیم که افراد زیادی به دنبال یادگیری علوم خفیه هستند . فردی که فهم کتب فلسفی و یا حساب و هندسه و هیئت و نجوم و طب قدیم برای وی مشکل است . باید بداند که هیچ گاه در علوم غریبه هم به مقام استادی (واقعی) نائل نخواهد شد . همه بزرگان این علوم جز نوابغ زمان خویش بوده اند . بنابراین هر کسی استعداد یادگیری این علوم را در حد اعلی ندارد . این نکته ای است که متاسفانه بسیاری از دوستداران این علم آن را درک نمی نمایند . این بدان معنی نیست که دوستداران واقعی این علوم ناامید شوند . با همت و پشتکار زیاد می توان بر محدودیت ها غلبه کرد . روی سخن فقیر بیشتر با کسانی است که در فهم ساده ترین مسائل مشکل دارند . @soltannasir 🌊💧💦🌊💧
@soltannasir { درد و دل 60} { در اهمیت علم جغرافیا و البلدان 20} حکایت 👇👇👇 { نقلست که یکبار شیخ ابوسعید ابوالخیر قصد زیارت مرو کرد بفرمود تا کلوخ برای استنجاء در توبره نهادند گفتند شیخا در مرو کلوخ همی یابیم سر این چیست شیخ گفت: که شیخ ابوبکر واسطی گفته است و او سر موحدان وقت خویش بوده است که خاک مرو خاکی زنده است روا ندارم که من بخاکی استنجا کنم که زنده باشد واو را ملوث گردانم } (تذکرة الاولیا ذکر شیخ ابوبکر واسطی ) در قسمت پایانی درد و دل 57 از کلی بودن ویژگی های معنوی اقالیم سبعه و همچنین احکام طالع عمارت یک شهر سخن گفتیم . و همچنین گفتیم که هر شهر را ویژگی هایی است . که نمی توان آن را به تاثیر کواکب نسبت داد . یکی از این ویژگی ها وجود عوالم موازی ، و مثالی است . که گاه عالم این فرومایگان است و گاه عوالم معنوی ای می باشد . که اولیای الله به آن راه دارند . نظیر عالم خاص در اطراف مسجد مقدس جمکران و یا مسجد سهله ، که بدان پیشتر اشاره نمودیم . که وجود چنین مکان هایی در بعضی نقاط جهان ، باعث مقدس بودن آن نقاط می باشد . عزیزان انتخاب محل مناسب برای زندگی بنا به هدفی که شخص در زندگی انتخاب نموده است . بسیار مهم است . عزیزان دروس تشابه انوار را به یاد بیاورند . همانگونه که اذکار دارای انوار مشخص می باشند . و نور اذکار ادیان مختلف با یکدیگر متفاوت است . «فکر» نیز دارای قدرت و انرژی می باشد . یکی از مسائلی که در باب اقلیم شناسی و خاک شناسی معنوی باید عزیزان به یاد داشته باشتند . این است که در هر نقطه ای که یک سری از اعمال و تفکرات در آن(نقطه) بیش از سایر اعمال انجام می شود . انوار و یا ظلمات اعمال مردمان آن نقطه ، در بعد مثالی و اختری آن شهر ، «جو » معنوی آن شهر را بوجود می آورد . من باب مثال در حرم اهل بیت ، در اثر انجام نماز جماعت ، و اذکار و نمازهای مستحبی و توسلات و ادعیه و مناجات با حق ، انوار زیادی ایجاد می شود . علامه سید محمد حسین حسینی طهرانی ، اگر درست در خاطر فقیر باشد در کتاب نور ملکوت قرآن می فرمودند . که این مسئله مهمترین علت ، ساختن حوزه های علمیه (نجف و قم و مشهد و کاظمین و کربلا ) در نزدیکی حرم اهل بیت است . زیرا علمای قدیم شیعه از این مسئله اطلاع داشتند . و سعی می نمودند . با ساختن حوزه های علمیه در نزدیکی محل تجمع انوار (نمازها و اذکار و توسلات و..) طلاب را در حال و هوای معنوی قرار دارند . تا از این انوار معنوی که در آن نقطه تجمع دارد . استفاده نمایند . و بتوانند بهتر به مطالعه علوم دینی بپردازند . همچنین مرحوم آیت الله العظمی بهجت فومنی ، تاکید بسیاری داشتند که طلاب علوم دینی ، در نزدیکی حرم کریمه اهل بیت ، خانه تهیه نمایند . و هم اینکه هر روز به زیارت حرم حضرت معصومه(س) بروند . علت این تاکید ایشان استفاده طلاب از تجمع انوار در آن نقطه بوده است . همچنین نقل است که ایشان در جایی گفته اند . که هر کدام از این امام زاده ها مانند میوه های مختلف می مانند . که ویتامین های مختلف دارند . و به زیارت یک امام یا امام زاده خاص بسنده نشود . در واقع منظور ایشان از بیان این جمله این بوده است که نور ولایت هر امام زاده ای بنا به نسبتی که به یک امام خاص دارد . و اینکه چه اعمال مستحبی ای را با چه کیفیتی انجام می داده است . و چه حال معنوی ای( بسط و قبض و سکر و صحو و محو و ..) بر وی غالب بوده است . با نور ولایت امام زاده دیگر فرق دارد . و از انوار مختلف برخوردار شوید و به یک نور بسنده ننمایید . (البته منظور انوار جهان اسلام است ) حال عزیزان توجه نمایند که علاوه بر مسئله نور و انوار ، فکر و آگاهی نیز مسئله بسیار مهمی می باشد . که دشمنان ما با مطالعات گسترده روانشناسی و ماوراء سال هاست در این باب فعال هستند . عزیزان افکار و آگاهی نیز دارای فرکانس انرژی ظریف هستند . هنگامی که در شهری به مانند شهر مقدس «قم » و علی الخصوص در منطقه اطراف حرم حضرت فاطمه معصومه(س) ، حوزه های علمیه متعدد وجود دارد . که در آن مدرسین و طلاب مشغول آموزش علوم اسلامی هستند . در نتیجه امواج فکر و آگاهی علوم اسلامی شیعه ، در آن نقطه موج غالب می باشد . حال اگر طلبه ای مستعد در آن نقطه ، ساکن باشد و شروع به آموزش و یادگیری علوم اسلامی نماید . این طلبه مستعد اگر استعداد معنوی و گیرندگی بالایی داشته باشد . بسیار سریع می تواند ، با یکی شدن و هم راستا شدن افکارش با موج آگاهی غالب در آن نقطه ، از موج آگاهی افکار علوم اسلامی شیعی که در فضای آن منطقه وجود دارد . استفاده نماید ، و علوم اهل بیت را سریع یاد بگیرد . گاه در سیر تفکرات خویش به مسائلی برسد . که آنان را در کتب نخوانده است . .... ادامه دارد @soltannasir 🎼🎧🎤🎼🎤🎼🎧🎤🎼🎧🎤🎼
@soltannasir { درد و دل 61} { در اهمیت علم جغرافیا و البلدان 21} ادامه ..👇👇 گاه در سیر تفکرات خویش به مسائلی برسد که آنان را در کتب نخوانده است . و ممکن است هنگامی که کتب را مطالعه می نماید . و یا در سر کلاس درس ، با آن مطلب روبرو شود . در حالی که وی بدون خواندن و شنیدن آن مطلب به آن رسیده بود . و این نتیجه هم راستا شدن آگاهی و فکر این شخص با مجموعه آگاهی هایی که در باب علوم دینی در «جو» معنوی شهر قم علی الخصوص در نزدیکی حرم کریمه اهل بیت موجود است . می باشد . نکته1 : طبیعی است هر چقدر شخص از نقطه مرکز تجمع انوار و نقطه تجمع فکر و آگاهی دورتر شود . این هم راستایی با نقطه تجمع آگاهی مشکل تر است . نکته 2:اولیا الله از همین روش هم راستا شدن آگاهی خویش با تجمع آگاهی در علوم مختلف برای دریافت آن علوم استفاده می نمایند . یکی از عللی که اولیا الله می توانند در هر علمی سخن بگویند ، دقیقا همین مسئله است . یعنی یک ولی خدا با مطالعات اندک در حیطه یک دانش می تواند . با هم راستا شدن آگاهی خویش با مجموعه تمام آگاهی هایی که در حیطه آن دانش خاص وجود دارد ، از آن دانش خاص تا حدی برخوردار شود . نکته 3: شخصی که در حیطه یک دانش خاص مقدمات فهم آن دانش را در خود فراهم ننموده است . اگر پای در مقام ولایت بگذارد . با هم راستا شدن ذهن و آگاهی خویش با تجمع آگاهی در حیطه آن دانش خاص ، ممکن است بتواند به آگاهی آن دانش دست بیابد . اما فهم درستی از آن دانش نخواهد داشت . بنابراین چنین شخصی با وجود آنکه ولی خدا است نمی تواند . قسمت های خوب و بد آن دانش را از هم جدا نماید و به دانش و معارف جدیدی دست پیدا نماید . نکته 4: اولیای الله هر چقدر که در سیر روح پیشرفتشان بیشتر شود و منازل بیشتری را سپری نمایند . و به اصطلاح در مقامات ولایت متمکن شوند . از فواصل دورتری توانایی هم راستا شدن با آگاهی دانش های مختلف را دارند . به همین دلیل هر دانشی که دشمنان جهان اسلام (انجمن های مخفی و قبالیست ها و ...) در آزمایشگاه های فوق سری خویش بر روی آن تحقیق می نمایند . و کدها و اسراری را که باز می نمایند . جزئی از آگاهی جهانی می باشد . و دیگر نابود نمی شود . و قابل دریافت برای اکابر اولیا الله می باشد . منتهی این دریافت تنها زمانی مثمر ثمر خواهد بود . که این اکابر(اولیاالله) ، مقدمات فهم این دانش ها را در خویش فراهم نموده باشند . که متاسفانه علی الظاهر اکابر اولیای الله جهان اسلام ذوق علوم جدید را آنچنان که باید و شاید ندارند . 😔 نکته 5 : اعضای انجمن های مخفی با کمک استفاده از همین تکنیک هم راستا شدن با آگاهی ، تا کنون توانسته اند . اسرار جادو و علوم باستانی را تا حدی رمز گشایی نمایند . زیرا درست است که بخش زیادی از اسرار علوم باستانی از بین رفته است و یا در دل خاک پنهان مانده است . منتهی آگاهی آن در «جو» معنوی👈 خاک👉 مناطق باستانی موجود است . و این یکی دیگر از دلایل حمله به خاک کشور عراق بود . و پیروان انجمن های مخفی در تمام نقاطی که روزگاری معابد این خدایان فرومایه بوده است (در کشور عراق) یا در نزدیکی این مناطق معبد و لژ دارند . و مراسم اجرا می نمایند . زیرا هر چقدر به جغرافیای منبع آگاهی دانش ارتباط با این خدایان فرومایه نزدیک تر باشند . دانش مربوطه سریع تر برای آنان رمز گشایی می شود . نکته 6 : عالم ربانی میرداماد استرآبادی در کتاب قبسات خویش نقل نموده است که : شاگردان ارسطو هر وقت مشكلی علمی داشتند به كنار قبر ارسطو می رفتند و آنجا مباحثه مي‌كردند حل مي‌شد . حال عزیزان دقت نمایند که در زیارت قبور بزرگان(چهارده معصوم و انبیا ، امام زادگان ، اولیاء الله ، و علمای بزرگ) چه اسراری نهفته است . با زیارت قبور این بزرگان. زائر علاوه بر استفاده نوری از مقبره این بزرگان ، به محل تجمع آگاهی علوم این بزرگان نزدیک می شود . و می تواند استفاده علمی ببرد . نکته فوق العاده مهم 7 : اولیای الله جهان اسلام و علی الخصوص اکابر آنان جدای از اصحاب خانقاه از اقطاب سلاسل صوفیه (شیعه و سنی)و علمای ربانی حوزه های علمیه شیعه و اساتید علوم غریبه هستند . اگر مسئولیت جهان اسلام و مبارزه باطنی با جحودان عالم بر عهده این آقایان بود . تا به حال نشانی از اسلام و مسلمانی بر روی زمین باقی نمانده بود . نکته 8 : حال عزیزان نگاهی به اشخاصی که امروزه در میان جامعه به عنوان ولی خدا شناخته می شوند بیندازند . نکته جالب در باب این افراد این است که مریدان نه تنها آنان را ولی خدا می دانند بلکه با صفت کامل مکمل و واصل ، از آنان یاد می نمایند . نمی دانم صفت کمال ، در پندار این مریدان چیست . سخنان و آثار آقایان در دست است . جملگی آقایان ریزه خوار بزرگان پیشین هستند . ادامه دارد ... @soltannasir 🌓🌓🌓🌓🌓🌓
@soltannasir {درد و دل 70} { در اهمیت علم جغرافیا و البلدان 22} { قزوین و علوم غریبه } از جو معنوی و تجمع آگاهی علوم مذهبی در شهر مقدس قم و مسئله هم راستایی با این علوم سخن گفتیم . در دروس پیشین گفته شد که شهر قزوین از سال ها پیش ، تا به امروز مرکز حضور اساتید علوم غریبه بوده است . و همین امروز نیز اساتید بزرگی که هر کدام در یکی از بخش های این علوم متخصص هستند در آن حضور دارند . در نتیجه «جو» شهر قزوین بیش از هر نقطه ای در کشور ، مرکز تجمع آگاهی انواع علوم غریبه اسلامی می باشد . بنابراین جویندگان حقیقی علوم غریبه و خفیه با سکنی گزیدن در این شهر بیش از هر شهر دیگری می توانند با امواج آگاهی علوم غریبه موجود در جو شهر قزوین هم راستا شوند . و از آن استفاده ببرند . به واقع یک طالب حقیقی علوم غریبه حتی بدون شناخت اساتید بزرگ علوم غریبه شهر قزوین می تواند با حضور در این شهر ، روند یادگیری این علوم را تسریع ببخشد . زیرا در هر کدام از بخش های این علوم استاد حی (در قید حیات) حضور دارد . وامواج فکر طلبه این علوم با امواج فکر و آگاهی اساتید (در قید حیات و به رحمت حق رفته ) این علوم در جو این شهر برخورد می نماید و به روند یادگیری طلبه این علوم (خفیه ) سرعت بخشیده می شود . علاوه بر چنین اتفاقی ، در اثر برخورد ارتعاشعات ظریف امواج فکر و آگاهی طلبه علوم غریبه با امواج فکر و آگاهی اساتید بزرگ این علوم در شهر قزوین به مرور زمان یا شاید به سرعت این اساتید ( بنا به میزان رشد روحی این اساتید ) از وجود طالب حقیقی این علوم آگاه می شوند . و ممکن است به طریق باطنی بدون آنکه این طلبه بداند . وی را تربیت نمایند . {شهر طهران و صفت کمال } از جو مذهبی شهر قم و جو علوم غریبه در شهر قزوین سخن گفتیم . حال سراغ پایتخت کشور یعنی شهر طهران می رویم . با وجود آنکه جو معنوی شهر طهران بدلیل وجود گناهان زیاد بیش از هر نقطه ای دیگر در کشور آلوده و تاریک است . و از این جهت برای رشد معنوی حضور در این کلان شهر به هیچ وجه مناسب نیست . زیرا در جایی که ظلمت و تاریکی گناه بیش از نور عبادات تجمع دارد . جسم و جان شخصی که در چنین شهری (طهران) زندگی می نماید . در معرض این ظلمت و تاریکی قرار می گیرد . و رشد معنوی وی با کندی انجام می شود . اما با این حال طهران بیش از هر شهر دیگری در کشور ، مرکز تجمع انواع آگاهی ها و افکار متفاوت می باشد . در شهر طهران افراد دارای اندیشه ها و افکار گوناگون حضور دارند . از طلاب حوزوی علاقه مند به علوم دینی گرفته تا علاقه مندان به علوم غریبه اسلامی و همچنین جادوی غربی و علاقه مندان به فلسفه و حکمت اسلامی و فلسفه غربی و دوستداران علم نجوم احکامی و نجوم و کیهان شناسی مدرن و فیظیک جدید و نظریه فیظیک کوانتومی تا علاقه مندان به تصوف و عرفان و سلاسل مختلف صوفیه (شیعه و اهل سنت )و طرفداران نظریه متافیظیک کیهانی و فضانوردان باستانی و آتئیست ها و همچنین ایرانشناسان و باستان گرایان و طرفداران عرفان های مختلف وارداتی نظیر یوگا و بودیسم و اکیسم و شمنیسم و عرفان های التقاطی مدرن و قبالیست های یهودی و لژهای فراماسونری و معابد ایلومیناتی و شیطان پرست ها و اعضای وابسته به انجمن های مخفی گوناگون غربی و پیروان ادیانی نظیر اسلام (شیعه و اهل سنت ) و مسیحیت و یهودیت و زرتشتیت و صابئین و انواع مختلف اندیشه های متضاد و غیره و غیره وجود دارد . هیچ شهری در کشور به اندازه طهران محل حضور اینگونه اندیشه های مختلف و بعضا متضاد نیست ! و همچنین طهران بیش از هر شهری دیگر در کشور ، به منبع آگاهی جهانی متصل است ! بنابراین شخصی که بخواهد در باب انواع علوم قدیم و جدید مطالعه و آگاهی کسب نماید . و در واقع علوم قدیم و جدید را در وجود خویش جمع نماید . برای این منظور طهران بیش از هر شهر دیگه ای در کشور مناسب است . 😊 نکته1 : جمع علوم قدیم و جدید و علوم ظاهری و باطنی در وجود خویش با صفت کمال ارتباط مستقیم دارد . نکته 2: گفتن ذکر « یا جامع الشتات » به عدد «114 » (ابجد اسم جامع ) در بین الطلوعین برای اینکه شخص انواع علوم(ظاهری و باطنی و قدیم و جدید ) را در وجود خویش جمع نماید مفید است . البته به شرط مطالعه علوم مختلف وگرنه مطمئن باشید که به صرف گفتن ذکر بدون مطالعه علوم ، اتفاق خاصی نخواهد افتاد !😊 @soltannasir 💛💛💛💛💛💛
@soltannasir { درد و دل 73 } { تشابه انوار و جغرافیای ادیان } یکی از مسائلی که در حیطه دین پژوهی و سلوک کمتر مورد توجه قرار می گیرد مسئله جغرافیای ادیان است ابتدا یاد آوری چند نکته : پیشتر گفتیم که اذکار و عبادات داری نور می باشند . و هر ذکری و عبادتی نور مخصوص به خود را دارا می باشد . و همچنین گفتیم که انوار عبادات ادیان مختلف با یکدیگر متفاوت است . و حتی گفتیم که نور عبادات شیعه و اهل سنت به علت وضوی متفاوت تا حدی با یکدیگر فرق دارند . حال نکته ای در باب جغرافیای ادیان : عزیزان توجه نمایند که عالم اسلام مرکز تجمع انوار جهان اسلام است . زیرا از گذشته هایی بسیار دور مسلمین در بلاد اسلامی در حال عبادت و تولید انوار جهان اسلام هستند . حال با توجه به دروس تشابه انوار ، که در آن گفته شد رشته های انوار بر اساس تشابه رنگ و طیف نوری ، در عالم مثال به یکدیگر می پیوندند . عزیزان بدانند که بر همین اساس ادیان هم دارای جغرافیا می باشند . که این جغرافیا با سیر تغییر و تحول تاریخی ادیان ارتباط معنا دار دارد . یعنی پذیرش کامل یک دین جدید و نسخ کامل دین قبلی در یک جغرافیا که سالها مربوط به دینی دیگر بوده است . سالها زمان می برد . زیرا باید سالها انوار عبادت آن دین جدید در آن منطقه جغرافیایی تجمع پیدا نماید . تا بر نور دین سابق کاملا غلبه نماید . من باب مثال خاک ایران زمین از دیرباز مرکز آیین میترا(مهر پرستی ) بوده است . سالها نور عبادات و ریاضت های مغان مهرپرست در جغرافیای ایران زمین تجمع داشته ، و این آیین چنان با فرهنگ مردم ایران ، آمیختگی داشته است . که وقتی زرتشت (ع) دین جدید خویش را آشکار می نماید . با مخالفت های مغان مهرپرست مواجه می شود . و پس از موفقیت نسبی زرتشت (ع) و حمایت از دعوت وی توسط گشتاسپ شاه ، باز هم دین زرتشیت نتوانست کامل آیین مهر پرستی را کنار بزند . سالها پس از دعوت زرتشت(ع) و رسمی شدن این آیین (زرتشیت ) در سرتاسر خاک ایران زمین ، و تعقیب و قتل مغان مهر پرست توسط امپراطوری های مختلف ایران زمین علی الخصوص ساسانیان ، هر چند که عده زیادی از مغان مهرپرست ایرانی به امپراطوری روم (سوریه و ترکیه و اروپا )و هندوستان و چین ، کوچ نمودند . اما با این حال هیچ گاه آیین مهر پرستی در خاک ایران زمین به طور کامل از بین نرفت . زیرا ستایش ایزد مهر در بخش مهر یشت اوستای کنونی موجود است . و این آیین (مهرپرستی )در زرتشیت به بقای خویش ادامه داد . و همچنین در دوره اسلامی نیز بقایای مناسک مهری را در جهان اسلام ، در نحله تصوف اسلامی علی الخصوص بعضی فرق شیعه نظیر اسماعیلیه و سلاسل درویشی شیعی نظیر خاکسار جلالی و بکتاشیه و همچنین آیین یارسان (اهل حق ) و آیین ایزدی ، مشاهده می نماییم . نکته 1: «مناطق کرد نشین کشور ، بخصوص استان کرمانشاهان مهمترین مرکز جغرافیایی حیات مهرپرستی در ایران تاکنون می باشد . » نکته 2: از بین رفتن کامل یک دین در یک جغرافیا که محل تجمع انوار آن دین بوده به سادگی ممکن نیست . نکته 3: ما می توانیم پی به این نکته ببریم که علاوه بر اینکه هر دینی دارای یک سیر تاریخی در بستر تاریخ (زمان ) می باشد . دارای یک سیر جغرافیایی در بستر جغرافیایی (مکان ) می باشد . مثال : مذهب تشیع دارای یک سیر تغییر و تحول تاریخی می باشد . که مطالعه تاریخ تشیع می تواند به ما در شناخت این سیر تغییر و تحول تاریخی کمک نماید . اگر نظراتی که امروزه در حوزه های علمیه شیعه در مبحث امام شناسی و ولایت تکوینی ائمه (ع) بر اساس آموزه های عرفانی مطرح است . به دست بعضی از علمای اولیه شیعه می رسید حمل بر غلو می نمودند . با وجود آنکه خیلی از این نظرات ریشه در خود احادیث و ادعیه ائمه معصومین دارد . ما می توانیم سیر تاریخی تغییر و تحول مذهب تشیع را بدین گونه بررسی نماییم . از سویی دیگر می توان «تشیع »را در بستر جغرافیایی نیز بررسی نمود . زیرا جغرافیای متفاوت باعث تفاوت هایی در اعتقادات و رسم و رسوم پیروان یک مذهب می شود . نگاهی به تاریخ تشیع نشان می دهد که اعتقادات شیعیان عرب منطقه لبنان در برخی جزئیات و ظرایف با اعتقادات شیعیان ایران همواره دارای تفاوت بوده است . بستر جغرافیایی ایران زمین از دوران باستان تاکنون ، بستر خرد و اشراق و عرفان بوده است . به همین دلیل تشیع در جغرافیای ایران زمین همواره با معنویت و خرد و ایرانیت آمیختگی داشته است . و هر چقدر که عده ای سعی نمودند که این معنویت (تصوف و عرفان ) و عقلانیت (حکمت و فلسفه )و ایرانیت را نابود نمایند . اما بحمدالله نتوانستند و نخواهند توانست . آقایان جغرافیای معنوی را در نیافتند ! نکته4: تفاوت تشیع در ایران و لبنان را می توان در تفاوت افق دید سلمان فارسی (ایران) و ابوذر غفاری(مروج تشیع لبنان) مشاهده نمود . @soltannasir 🌞
@soltannasir { درد و دل 74} { تشابه انوار و جغرافیای ادیان 2 } از مسئله تشابه انوار و جغرافیای ادیان سخن گفتیم . یکی از مسائلی که در سلوک الی الله باید توجه داشت . این است که در جغرافیایی که متعلق به یک دین است . پیروان ادیان دیگر و طریقه های دیگر در پیشرفت سلوکی دچار مشکل می شوند . مثال : فرض نمایید شخصی «هندو مذهب » در شهر نوارنی و مقدس نظیر مشهد و یا قم که مرکز تجمع انوار اسلام شیعی است . سعی می نماید که از طریق روش یوگای هندی مراتب سلوکی را طی نماید . در نظر داشته باشید که مرکز تجمع انوار آیین هندو ، کشور هندوستان است . و حلقه بزرگان و جاویدانان این آیین در منطقه هیمالیا زندگی می نمایند . چنین سالکی (هندو) در مرکز تجمع انوار اسلام شیعی که این انوار با انوار آیین هندو متفاوت است . شانس موفقیت کمتری دارد . زیرا رشته های نوری حاصل از عبادات وی به روش آیین هندو در جو معنوی شهری نظیر مشهد ، انوار مشابه (هندو) چندانی ندارد . تا به آن بپیوندد و در چنین شرایطی پیشرفت سلوکی این سالک کند تر خواهد بود . بنابراین جغرافیای ادیان که بر اساس 👈انوار و 👈 افکار پیروان ادیان شکل گرفته است . مسئله ای بسیار مهم می باشد . و پیروان هر آیینی باید بدانند که در محل تجمع انوار و افکار مربوط به آن دین بیشترین پیشرفت سلوکی را خواهند داشت . این نکته ای است که باید طرفداران عرفان های غیر اسلامی موجود در کشور به آن توجه نمایند. اشخاصی که در جهان اسلام زندگی می نمایند و سعی می نمایند . که از روش هایی غیر اسلامی نظیر یوگا و ذن و بودیسم و شمنیسم و غیره به حق نزدیک شوند . سرعت سیرشان را در سلوک الی الله کند خواهند کرد . اگر این افراد تصمیم بر سلوک از روش هایی غیر اسلامی دارند . بهتر است که به جغرافیای دین مربوطه بروند . اگر دنبال سلوک در طریق یوگا و هندوییسم هستند به هندوستان بروند . اگر دنبال بودیسم لامائیسم هستند به تبت و نپال و بوتان بروند .اگر بدنبال شمنیسم از نوع ناوالیسم هستند به قاره آمریکا بروند . اگر سر در آخور غرب و تفکر دشمنان جهان اسلام دارند و به دنبال جادوی غربی هستند به انگلستان و علی الخصوص 👈اسکاتلند و 👈 ایرلندجنوبی و شمالی بروند . اگر به قبالای یهودی علاقه دارند . به ترکیه شهر انطاکیه و یا لس آنجلس در آمریکا و یا صفد و بیت المقدس در اسرائیل و یا اصفهان در ایران و یا گلاسکو در اسکاتلند بروند . با حضور در مرکز تجمع انوار جهان اسلام ، شانس موفقیتشان کم خواهد بود . نکته 1 : حال عزیزان بدانند که چرا عده ای از فقها سکونت در بلاد کفار را جز به ضرورت حرام می دانند . زیرا این تاثیر انوار ادیان دیگر و یا کمبود نور افقی اسلام در آن بلاد باعث فاصله گرفتن عده ای از دین مبین اسلام می شود . افرادی که بتوانند در این بلاد حفظ شریعت کنند مورد الطاف بیشتری قرار می گیرند . اما با این حال بدلیل کمبود نور اسلام در این بلاد ، معمولا سرعت سیر کندتر خواهد بود . البته همیشه استثنا در این باب وجود دارد . ضمن اینکه عده ای از آقایان خود به چنین مسائلی عمل نمی نمایند و برای درمان علی رغم بودن بیمارستان های مجهز در کشور ایران ، به بلاد کفر می روند . و همچنین عده ای از آقازادگان نیز در بلاد کفر به تحصیلات عالیه می پردازند و یا ساکن هستند . نکته 2 : فقیر مقصد بعضی از روش های نامبرده شده در بالا را رسیدن به حق تبارک تعالی نمی دانم و نسبت به آنان انتقاداتی دارم که اکنون جای آن نیست . همچنین رسیدن به مقام قرب قاب قوسین او ادنی فقط برای پیروان شریعت حضرت ختمی مرتبت میسر است . که رشته محبت شاه اولیا علی (ع) و اولاد او در این راه عروة الوثقی است . بنابراین بر خلاف عده ای که قائل به آن هستند که پیرو هر دین و مسلکی که باشید به مقصد و مقصود خواهید رسید . فقیر با این دسته اختلاف نظر دارم . علاوه بر اینکه خود عرفای مسلمان نیز همین اعتقاد را دارند . بلکه آثار عرفای بزرگ جهان اسلام در دست است . کافی است با آثار ادیان دیگر و عرفای آن مقایسه شود . نکته 3 : هر چقدر که سالکی به محل تجمع انوار دین و مذهب خویش نزدیک تر باشد . بنا به پیوند رشته های انوار اذکار وی با سایر انوار مشابه ، احتمال مکاشفات عالیه برای وی بیشتر است . و سالکینی که در غیر جغرافیای دین خویش به سلوک می پردازند مکاشفات و مشاهدات کمتری برای آنان رخ می دهد . @soltannasir 💫💫💫💫💫💫💫💫💫💫💫💫💫
@soltannasir { درد و دل 75 } { تشابه انوار و جغرافیای ادیان 3 } { حفظ نور } یکی از مسائلی که در سلوک الی الله کلید است . مسئله حفظ نور است . سالکی در راه عرفان موفق است که نور اعمال و عبادات خویش را با ظلمت گناه از بین نبرد . اما توجه داشته باشید که انوار عبادات و اعمال فقط با گناه نکردن حفظ نمی شود . بلکه راه های دیگری نیز برای حفظ انوار اعمال در محل وجود دارد . از دوران بسیار کهن مغان مهرپرست ایرانی ، مهرابه های خویش را در دل صخره ها و یا غارها ایجاد می نمودند که ریشه در اسطوره زایش مهر از تخم بزرگ کیهانی داشته است . و صخره نمادی از این تخم بزرگ بوده است . که انوار ایزد مهر هنگام این زایش از تخم (صخره ) خارج می شود . اما با این حال این تنها دلیل این مسئله نبوده است . ساخت بنای معابد مهری در دل کوه و در درون غارها این امکان را به مغان مهری می داده است که انوار حاصل از عبادات خویش را در آن حفظ نمایند . زیرا نور عبادات اگر چه لطیف و مثالی است . اما با این حال نمی تواند از اشیاء ضخیم عبور نماید . و بخش زیادی از انوار در بر خورد با اجسام ضخیم در محل تولید نور باقی می ماند . مهرابه ها در غارها یا در دل زمین ساخته می شد و معمولا یک در ورودی بزرگ داشت . و بعضا کانال هایی برای عبور هوا و آب داشت . مغان در درون این مهرابه ها ریاضات می کشیدند . انوار حاصل از این ریاضات و عبادات چون راه چندانی به بیرون نداشت . اکثرا در محل مربوطه حفظ می شد . و این مسئله باعث می شد که به مرور زمان نورانیت آن مکان افزایش یابد . و انواری که با سالها عبادت ، در آن محل ایجاد می شد ، در آنجا تجمع و حفظ شود .در نتیجه سالکین جدیدی که به آن محل برای سلوک راه و رسم مهری وارد می شدند . سرعت سیرشان سریع تر می شد . و این نور حتی پس از تخریب اکثر مهرابه ها در دوران قدرت موبدان زرتشتی در ایران و حتی پس از آن یعنی در دوره اسلامی نیز در محل باقی بوده است . چنانچه حافظ شیرازی می گوید : 👇👇👇 در خرابات مغان نور خدا می‌بینم این عجب بین که چه نوری ز کجا می‌بینم بر اساس معماری مهرابه ها بوده است که صوفیان در شکل ساختمان خانقاه های خویش ، چله خانه و خلوت خانه را به صورت فضای کوچکی می ساختند و معمولا در جلوی آن پرده ای آویخته می شده است . تا سالکین هنگامی که در آن به ذکر می پردازند . انوار در همان محل خلوت بماند . و محل خلوت نورانی تر شود . نکته 1 : در داستان شیخ علاالدوله سمنانی که از نفحات نقل شد که وی (سمنانی )در خلوت جنید بغدادی ذوق بیشتری ، نسبت به مزار وی (جنید )می یافت . هم علت این امر ، به نظر فقیر بیشتر همین مسئله حفظ نور است . زیرا انوار ذکر در خلوت تا سالیان سال باقی می مانند بخصوص آنکه اگر این انوار تمدید شود . و انوار خلوت جنید سالهای سال توسط صوفیان صافی که در آن محل خلوت می کردند تمدید می شد . نکته 2 : صوفیان در خلوت خانه های خانقاه ها معمولا تنها به یک ذکر (خفی) می پرداختند . (معمولا ذکر لااله الا الله ) و پرداختن به اذکار مختلف و متفاوت را جز در تعقیبات نمازهای یومیه درست نمی دانستند . و از نظر آنان پرداختن به اذکار متفاوت ، باعث به تاخیر افتادن باب مکاشفات و مشاهدات بوده است . حق با صوفیان است . زیرا اذکار متفاوت دارای انوار متفاوت می باشد . و این انوار متفاوت روند رسیدن به کشف کلی را به تاخیر می اندازد . نکته مهم 3 : پیشتر گفتیم که حضور اولیه یهودیان در ایران به دوره پس از وفات سلیمان(ع) بر می گردد . آنان از همان زمان با آیین مغان آشنا شدند . و به مرور زمان از آن تأسی گرفتند . یکی از مسائلی که خاخام های یهودی بخوبی دریافتند این است که حکم دادند که خانه یهودیان از محل کنیسه نباید از مقدار مشخصی بیشتر باشد . از آنجا که یهودیان در کشور های دیگری نظیر ایران ساکن بودند . که در آن دین غالب و نور غالب (دین و نور ) زرتشیت بوده است . این حکم به آنان کمک می نمود که انوار عبادات خویش را در یک منطقه خاص از شهر به مرکزیت کنیسه جمع نمایند . همچنین بعضی قبالیست های یهودی ساکن شهرهای اصفهان و تهران و شیراز و مشهد در منازل خویش پنجره هایی چوبی دارند که از درون بسته می شود . تا انوار عباداتشان از خانه خارج نشود . علت این امر دو مسئله است . یکی حفظ نور عبادات خود تا پیشرفتشان سریع تر شود . و دیگر برای جلوگیری از شناسایی توسط اولیاء الله در عالم اسلام اینکار را انجام می دهند . زیرا ، نور عبادات اهل سلوک علی الخصوص اگر دارای مکاشفات و مشاهدات باشد . برای اهلش دیده می شود . عزیران توجه داشته باشید که قبالیست های یهودی نیز از همین روش در شهرهای بزرگ ، استعدادهای خاص معنوی جهان اسلام را شناسایی می نمایند . @soltannasir 🌞🌞🌞🌞🌞🌞🌞🌞🌞