eitaa logo
سلطان نصیر
2.6هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
421 ویدیو
243 فایل
موضوع کانال: ادیان و عرفان و اسطوره و علوم غریبه و خفیه و ماوراء و نجوم و دشمن شناسی با رویکرد آخرالزمانی و مسئله ظهور حضرت صاحب الامر عجل اللّه آدرس جیمیل ما : 👇 @gmail.com" rel="nofollow" target="_blank">Soltan313nasir@gmail.com کپی بدون ذکر منبع مجاز نیست
مشاهده در ایتا
دانلود
تصاویر کارت های تاروت با اندکی تفاوت با کارت های رایج @soltannasir
@soltannasir {درد و دل 88 } {سوءاستفاده دشمنان از قوانین معنوی11} {کارت های تاروت 3 } ادامه از کتاب تاریخ جادوگری ..👇👇 { ...و یا آنکه دو کوزه را که در اصل همانند به نظر می رسند ، طوری بنمایاند که جنس آنها از دو فلز مختلف دیده شود : یکی از طلا و دیگری از نقره . رنگهای اصلی که شفاف و درخشان هستند جای خود را به کمرنگ ساخارینی ، رنگ صورتی مایل به زرد ، اخرای کمرنگ ، آبی گچی و سبز خزه ای داده است . دست کم دو تن از خبرگان این فن در قرن نوزدهم ، یعنی گویتا و پاپوس ،هوادار تاروتی بودند که ویرث آن را دستکاری کرده بوده و آن را در آثار خود نیز آورده است . ورقهای ویرث به جای اعداد رومی سنتی (...I II III VI ) با اعداد انگلیسی (که اصل آنها عربی است ) یعنی (...1 2 3 ) و الفبای عبری که مقدار عددی آن با رقم ورق مطابقت داشته شماره گزاری شده اند . ژرار انکاس (Gerard Encausse ) (1917_1865) با نام میتعار پاپوس واجب دانسته که کتابش را با مقدمه ای در باره کابالا آغاز کند . استانیسلاس دوگویتا در رساله ای مفصل درباره علوم خفیه به نام «مار سفر پیدایش » (Serpent of Genesis) کار خود را بر حسب اعداد کابالیستی ونگاره های تاروت تنظیم کرده است . بخش چهاردهم کتاب که « اعتدال » نام دارد ، با تصویر ورق چهاردهم تاروت «اعتدال » مزین شده است . طرح روی این ورق گویا قریحه سرشار دستیار او اوزوالد ویرث است . آلفونس لویی کنستان (Alphonse Louis Constant) یا به عبارت دیگر الیفاس لوی (Eliphas Levi ) (1816_1875) نیز تفسیرات و تعبیرات کابالایی تاروت را پذیرفته و در کتاب رنگی خود درباره جادوی آیینی برای شماره گزاری فصلهای کتاب از حروف عبری و اعداد انگلیسی (به جای اعداد رومی ) استفاده کرده است . در قرن بیستم شگفتی های دیگری به ورقهای تاروت افزوده شد .خانم جان کینگ ون ونسلر (Mrs.John King Van Rensselaer ) در سال 1911 کتابی درباره « ورقهای پیشگویی ، آموزشی و بازی » منتشر کرد و قسمت عمده آن را به راه شاهانه (A_Rosh) اختصاص داد . خانم جان کینگ تأکید می کند که تحوتی مصری ، هرمس یونانی و نبوی بابلی هر سه خصوصیاتی یکسان دارند که در نوعی الوهیت تلفیقی وحدت یافته و به این ترتیب تاروت وقف هر سه آنها شده است . خانم ون رنسلر می گوید که منشأ فال تاروت از نوعی تفأل است که در میان مصریان ، یونانی ها و بابلی ها مرسوم بوده و با چوب یا لوحه و نیز از آینده خبر می گرفته اند . در مصر باستان نگاره هایی که اکنون در تصاویر تاروت دیده می شوند ، بر چهار دیوار تالار معبد نقاشی شده بود ، و کاهن چوبها را می چرخاند و پرتاب می کرد . « چوبها طبعا به یکی از تصاویر روی دیوار اشاره می کردند و از آنجا که این تصاویر نمایانگر تقریبا تمام حوادث زندگی و دستور و حکم خدایان بود ، کاهنان آن را تعبیر کرده به این طریق ثابت می نمودند که تحوتی خدای (گفتار ) است ...» چهار صورت ورقهای خال یعنی شاه و ملکه ، شهسوار و سرباز را می توان با علائمی که روی چوبهای تفأل معبد حک می شد ، مربوط دانست . نمادهای روی چوبها هم پدر ، مادر ، اولاد و خدمتکاران را نشان می داد یعنی کسانی که فال گیرنده می خواست از وحی خدایان درباره آنها آگاهی یابد . خانم ون رنسلر چنین نتیجه می گیرد که کاهنان در هنگام زوال معابد و یا در زمانی که کاهنان مورد آزار و تعقیب قرار گرفته اند ، از معابد گریخته و در عین حال تصاویر دیوارها را هم مخفیانه به صورت ورقهای تاروت همراه خود برده اند تا وحی خدایان را از طریق این ورقها به معتقدین ابلاغ نمایند . کاهنان از مصر و از طریق جاده معروف ذرت بین اسکندریه و بیائه در نزدیکی ناپل به ایتالیا رسیده اند . دست اندرکاران تاروت به هر قیمتی ، حتی با حقنه استدلالشان ، می خواستند این فال را به فنون پیشگویی باستان ربط دهند . وبا این باور که اصل و نسب اصیل به آن عزت و احترام خواهد داد ، خواسته خود را منطقی می دانستند . به نظر ما چنین تمایلاتی کاملا بی جهت و غیر ضروری است . ورقهای تاروت چه با نیاکان اصیل و مشهور و چه بدون آن توانسته است توجه بسیاری را به خود جلب نماید و هنوز هم هستند کسانی که شیفته این ورقها هستند و از تاریخچه فرضی آن خبر ندارند . بیست و دو ورق حکم ، «انسان » نامیده شده اند و مربوط به آرزوها و بیم و امید بشر به دانش و فعالیت او ، و به نیکی و بدی و خصوصیات فیزیکی او . تمام عالم برای انسان می جوشد ، جز دو ورق که در آن از انسان خبری نیست : یکی ورق شماره X(10) چرخ اقبال که حیوانات کاریکاتور انسان شده اند و دیگر ورق XVIII شماره هجده (ماه) که یک سگ و گرگ رو به ماه زوزه می کشند و جای اختر شماران قرن شانزدهم را گرفته اند ، اینها هم کاریکاتور آدمها هستند . ...} ادامه دارد ... @soltannasir 🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴
تصویر نوع دیگری از کارت های تاروت که کارت های آن که علی الظاهر برای سیاه پوستان و آفریقایی ها طراحی شده است @soltannasir
@soltannasir { درد و دل 89 } { سوءاستفاده دشمنان از قوانین معنوی 12} {کارت های تاروت 4} ادامه از کتاب تاریخ جادوگری 👇👇 { ...اینها هم کاریکاتور آدم ها هستند . با این کیفیت ورقهای تاروت به نگاره های دیگر رشته های هنری مثل نقاشی ها ، تندیسها و پنجره های پر نقش و نگار کلیساها که در آنها نیز اندیشه ها در هیئت انسان ابراز می شوند ، شباهت دارند ; با این تفاوت که عالم آنها ، عالم بالاست در حالی که جهان تاروت همین جا در پایین است . ورقهای حکم ،توانایی ها و فضیلتهای مربوط به انسان را می نمایانند ، اما کلیسا تجسم رابطه انسان با عالم علوی است . معهذا هر دو به یک نحو فکر انسان را تحت تاثیر قرار می دهند . هردو ممد ذهن و هوش افزایند ، در هر دو چنان اندیشه وسیعی نهفته است که اگر نوشته شوند چندین جلد کتاب قطور را پر می کنند . با سواد و بی سواد به یکسان می توانند آن را «بخوانند » چون برای هر دو آنها در نظر گرفته شده . قرون وسطی متوجه تکنیکهایی بود که از طریق آنها به بشر توانایی به خاطر سپردن و قیاس چنین اندیشه هایی را بدهد . و با همین انگیزه رامون لول کتاب «هنر حافظه » (Ars Memoria ) را نوشت . و در نتیجه همین تمایلات در سال 1470 کتاب( Ars Memorandi )با حروف درشت قدیمی به چاپ رسید . مولف کتاب با کوشش و زحمت بسیار متون اناجیل چهارگانه را به صورت عینی و ذات درآورده است . او برای هر انجیل نقشی آفریده : فرشته ، گاو نر ، شیر و عقاب که هر یک نشان خاص یکی از مبشرین یعنی ، متی ، مرقس ، لوقا و یوحنا هستند . سپس به این نشانه ها چیزها و اشیایی افزوده که القا کننده داستانهای همان انجیل است . انسان با دیدن تصاویر کتاب (Ars Memorandi ) با همه نشانه ها و تمثیلاتی که دارد ، بی اختیار داستانهای انجیل را به خاطر می آورد . شاید برای ما حافظه دیداری مایه حیرت باشد ، اما در زمانی که عده کمی خواندن و نوشتن می دانستند و تصاویر ، نقش نوشته ها را بر عهده داشتند این امر زیاد هم غیر عادی نبوده است. ورقهای تاروت در ویژگی تمدد ذهن به نگاره های کتاب (Ars Memorandi ) شباهت دارند و اگر این روایت را بپذیریم که تمام جزئیات و تفصیلات ورقهای تاروت با تزئینات و اجزای تکمیلی و رنگ و غیره همه نمادین اند ، پس ورقها محتوی تعداد زیادی عناصر به یاد ماندنی خواهند بود . اما پرسش این است که دقیقا چه چیزی را باید بخاطر سپرد ? تفاوت مهم ورقهای تاروت با تصاویر به یادماندنی (Ars mrmorandi ) در این است که اینها به داستانهای آشنای انجیل اشاره می کنند ، در حالی که تاروت مقداری معما در برابرمان می گستراند . راه شاهانه ما را به حصاری می رساند که در آنجا با شعور ناخودآگاه خویش مواجه ایم . تاروت هم ژنراتور است و هم باتری ، زیرا از یک سو باعث اندیشه است و از سویی پروراننده این اندیشه . با نگاه کردن به ورقهای تاروت و بررسی آن ، تصاویر تجارب ذهنی و روانی خودمان در برابر ما مجسم می شود ، یعنی با رجعت به این تصاویر آنها را به خاطر می آوریم ، در حالی که اگر به کمک چنین وسیله ای نبود « همه آنها در خلأ باقی می ماندند » . تاروت برای ما عالمی مستقل بوجود می آورد که روان ما در آن فعال شده برای تأمل و خلسه رها می گردد . گرچه تصاویر تاروت ثابت و کلیشه ای است اما چیزی که القا می کند سیال و پرتغییر است ، که نه نظریه خاصی را بیان می کند (فقیر با این نظر مخالفم ) و نه در پی آن است که ما را به مکتب و اصول از پیش تعیین شده ای برساند ، بلکه بر عکس ما را از چنین قیودی رها می سازد . این رهایی گرچه به قول دانشمندان امروزی ممکن است اثر روان درمانی داشته باشد ، اما مهم تر آن است که توانایی فکری ما را که عرف و رسوم قرار دادی و جریانات عادی روزمره را واپس زده است ، آزاد می نماید . تصاویر تاروت نیروی خلاقه ای را بر می انگیزانند که در هنرمند وجود دارد ، آنها همان «شعر همگانی » اند که اصل مسلم «سورئالیسم » است . کلیدی که برای تفأل با تاروت وجود ندارد و تعداد تعبیرات و تفسیرات ورقهای آن به تعداد کسانی است که با آن سر و کار دارند . چنانکه قبلا گفته ایم ، باز هم تکرار می کنیم که در تفأل با ورقهای تاروت هیچ تئوری یا نظریه و اصول خاصی دخالت ندارد ، بلکه این کار از طریق قریحه طبیعی انجام می گیرد که در خاص عام یکسان وجود دارد . مغهای(جادوگران )قرن نوزدهم در صدد یافتن مکتبی سری برای تاروت بودند و آرزوی آنها پیدا کردن چیزی شبیه اصول عقاید هرمسی بود . شاید این آرمان به عنوان واکنشی در برابر کوته نظری و کم مایگی و خوش بینی افراطی هم عصرانشان محق جلوه کند ، ولی جزم انعطاف ناپذیرشان تا حدی به اصطلاح «آنتی تاروتی » و فاقد خوی پسندیده بعضی از ورقهای تاروت مثل طنز و گوشه کنایه است . ... } ادامه دارد... @soltannasir 🃏🎴🀄️🃏🎴🀄️🃏🎴🀄️🃏🎴
کارت های تاروت اسطوره های شمال(اسکاندیناوی ) @soltannasir
@soltannasir { درد و دل 90 } { سوءاستفاده دشمنان از قوانین معنوی 13} { کارت های تاروت 5 } ادامه از کتاب تاریخ جادوگری 👇👇👇 { ...آنها چنان قدرت نبوغی برای آنچه که خود آن را حقیقت می پندارند قائل اند که تحمل حتی یک کلمه مخالف را ندارند . آنچه را ما یک نشان و خصیصه دیرپای بشری توصیف می کنیم ، آنها اسرار والایی می دانند که از دانایان قدیم به ارث برده اند . اما اگر داشتن تعصب در مورد تاروت خطاست ، ایجاد تغییرات و یا «تصحیح » تصاویر آن هم که نمونه هایی بارز از زمانهای بسیار دورند ، خود اشتباه دیگری است . ورقهای زیبای حکم تاروت از جای خاصی بر نخاسته اند و این دقیقا یکی از جاذبه های آنهاست . اکنون اصلاح آنها به این نیت که با تمدنی محو شده در خور گردند ، به مفهوم نابودی ارزش دائمی و پایدار آنها خواهد بود . کسانی که قرنها همین تصاویر را پذیرفته اند و هنوز هم در آنها به شگفتی هایی دست می یابند ، هرگز چنین «تصحیحاتی » را طالب نبوده اند . تاروت هم مانند علم احکام نجوم شیوه ای برای پیشگویی آینده و خوی باطنی انسانهاست . با این تفاوت که تاروت جنبه علمی احکام نجوم را ندارد . آنهایی که فال ورق می گیرند می گویند با علم ریاضی نمی توان آینده را کاوش نمود ، این اختر شمارانند که می خواهند با محاسبات و انتزاعات به نظام عالم پی برند . آنها همچون سگان به ماه بی تفاوت و خونسرد رو می کنند و زوزه می کشند . اما کسانی با تاروت پیشگویی می کنند ، آینده را با کشف و شهود و با تصاویر پیشگویانه ای که از قعر ذهن ناخودآگاه بیرون کشیده شده اند ، آشکارا می سازند . کار این ورق بینان وجوه اشتراک زیادی با فلسفه هرمسی ندارد ، زیرا در واقع جنبه اجتماعی این دو ، صد و هشتاد درجه با هم مغایر است . صنعت هرمسی ،استاد کیمیاگر را منزوی می کند ، در حالی که تاروت یک وسیله ارتباطی است . استاد هرمسی فقط نگران مقتضیات و بهبود کار خویش است ، اما مشغله فکری تاروت بین دلواپسی ها و ناراحتی صاحب فال است و بس . استاد هرمسی به همان نسبت که در کار خود به مقالات (احتمالا مقامات ) بالاتری دست می یابد ، همانقدر هم نسبت به حوادث زندگی بی اعتنا می شود ، اما استاد تاروت می خواهد بداند در اینجا ، در پایین چه اتفاقی خواهد افتاد ، نیروهای فوق طبیعی بر انسان چگونه عمل خواهند کرد . او علاقه مند به عالم خاکی است و ریشه در زمین دارد .} (کتاب تاریخ جادوگری صفحات 617 الی 630 ترجمه دکتر ایرج گلسرخی چاپ انتشارت علمی ) نکته : عزیزان کتاب تاریخ جادوگری با وجود آنکه از تاریخ چاپ آن نزدیک به هفتاد سال می گذرد .(1948) کتاب بسیار بینظیر و حاوی اطلاعات بسیار ارزنده ای در حیطه تاریخ جادوگری بخصوص دوران قرون وسطی در اروپا می باشد . متاسفانه این کتاب چند سالی است که ممنوع الچاپ می باشد . و عزیزان می توانند این کتاب را بصورت چاپ زیرزمینی از دست فروش های خیابان انقلاب تهیه نمایند . خواندن این کتاب برای عزیزانی که در وادی دشمن شناسی فعالیت می نمایند بسیار ضروری است . نکته 2 : عزیزانی که به مطالعه در باب تاروت و تلفیق آن با قبالای یهودی و مسیحی علاقه مند هستند . می توانند به کتاب هایی نظیر «تحوت» و « ثورا » مراجعه نمایند . نکته 3 : ان شاءالله در ادامه دروس فال تاروت را با نظراتی که پیشتر در باب عالم مثال گفته شد بررسی خواهیم نمود . @soltannasir ♠️♣️♥️♦️♠️♣️♥️♦️♠️♣️♥️♦️
فایل پی دی اف کتاب تحوت 👆👆👆 @soltannasir
@soltannasir { درد و دل 91 } { سوءاستفاده دشمنان از قوانین معنوی14} { کارت های تاروت 6} { اسامی کارت های تاروت به ترتیب } 1: مغ ، جادوگر ، شعبده باز : معادل حرف א (آلف ) در ادبیات عبرانی که ارزش عددی آن «1» است . 2: مادر روحانی (پاپس ) : حرف آن «ב» (بیت) یا «ب» با ارزش عددی «2» است 3: شاهبانو (امپراطیس) : (ג) (گیمل ) (3) 4: شاه (امپراطور ): (ד) (دالت ) (4) 5: پاپ : (ה) (هه) (5) 6: عشاق : (ו) (واو ) (6) 7: ارابه : (ז) (زین ) (7) 8: عدالت : (ח) (حت یا خت ) (8) 9:زاهد ، درویش : (ט) (طت ) 10: چرخ اقبال (سرنوشت ) : (י) ( یود ) (10) 11: نیرو (قدرت ) : (כ) (کاف ) (در ابجد وضعی 11 در ابجد کبیر 20) 12: به دار آویخته : (ל) (لامد ) ( در ابجد وضعی 12 در ابجد کبیر « ارزش عددی » 30) 13 : مرگ : (מ) (میم ) (در ابجد وضعی 13 در ابجد کبیر 40) 14: اعتدال : (נ) (نون ) ( در ابجد وضعی 14 در ابجد کبیر 50) 15: شیطن : (ס) (سامخ ) (در ابجد وضعی 15 در ابجد کبیر 60 ) 16: برج : (ע) (عین ) ( در ابجد وضعی 16 در ابجد کبیر 70) 17: ستاره : (פ) ( په ، فه ) ( در ابجد وضعی 17 در ابجد کبیر 80) 18 : ماه : (ץ) (صدی ) ( در ابجد وضعی 18 در ابجد کبیر 90 ) 19: خورشید : ( ק) (قوف ) ( در ابجد وضعی 19 در ابجد کبیر 100) 20: رستاخیز (داوری ، قیامت ) :(ר) (رش ) ( در ابجد وضعی 20 در ابجد کبیر 200) 21: جهان : ( ש) (شین ) ( در ابجد وضعی 21 در ابجد کبیر 300) 22 : ابله (دلقک ، دیوانه ، شیدا ) : (ת) (تاو) ( در ابجد وضعی 22 اما عده ای عدد آن را صفر در نظر می گیرند و در ابجد کبیر 400 است ) نکته : در کتاب ثورا کارت ابله کارت شماره 21 است و کارت جهان کارت شماره 22 می باشد . همچنین در تاروت چهار سری کارت 14 تایی وجود دارد . که قبالیست ها آن را با چهار عنصر مرتبط می دانند . 1: چوب (آتش ) 2: شمسیر (باد) 3: جام (آب ) 4: سکه(خاک ) نکته 2 : 1: چوب از جنس زمین محسوب می شود . سمبل آتش دانسته می شود . زیرا با سوختن چوب آتش ایجاد می شود . 2: شمشیر تیغه آن فلزی و دسته آن نیز معمولا چوبی است . هر دو از جنس زمین هستند اما بدان علت که با چرخاندن شمشیر هوا شکافته می شود. عنصر آن را باد می دانند . 3: جام نیز فلزی است و از جنس زمین می باشد بدان علت که مایعات و نوشیدنی های مختلف در آن ریخته می شود . جنس جام را آب در نظر گرفتند . 4 : سکه نیز که طبعا فلزی است با این تقسیم بندی متعلق به زمین می شود . نکته 3 : دقت نمایید که تعداد کل ورقهای تاروت 78 کارت است . همانگونه که پیشتر گفتیم عدد 78 اگر با رسم الخط عربی نوشته شود . عدد گونیا پرگار ماسونی است . که این عدد برای ماسون ها مقدس می باشد . (البته برای ما مسلمین نیز مقدس است ) سازندگان تاروت ، برای آنکه عدد 78 (تعداد کارت ها ) را با اعداد مقدس خویش تقسیم بندی نمایند . 22 کارت تاروت را ، به عنوان کارت های اصلی تقسیم بندی نمودند . که عدد آن با 22 حرف الفبای عبرانی برابر است . با کسر عدد 22 از 78 ما به عدد 56 می رسیم . آنان این عدد بزرگ را نیز با تقسیم به چهار (بر اساس چهار عنصر ) به کد عددی 14 رساندند . که عدد نام דוד (داوید یا همان داود ) به زبان عبری می باشد . و این عدد 14 برای ماسون ها مقدس است . ( البته برای ما شیعیان نیز مقدس است ) نکته 4 : واژه تاروت عکس واژه (عربی) تورات می باشد . (یعنی اگر تورات را از انتها بخوانیم تاروت می شود ) نام تورات در زبان عبری«תורה» (توراه ) است . که «ה» تانیث در انتهای این واژه در ادبیات عربی تبدیل به «ة» تانيث شده است . به همین دلیل خاخام های یهودی در اسرائیل واژه تاروت را به شکل (טארוט) طاروط می نویسند . نکته 5 : بین سه دسته ، خاخام های یهودی و قبالیست های یهودی و قبالیست های اروپایی (مسیحی و به تعداد اندک یهودی ) در عین توافق بر سر آرمان های صهیونیست جهانی اختلافاتی در عقاید وجود دارد . @soltannasir 🎴🎴🎴🀄️🀄️🀄️🎴🀄️🀄️🎴🀄️🎴🀄️🎴
تصویر گونیا پرگار که از نشانه های فراماسون ها می باشد و شبیه عدد 78 یا 87 با رسم الخط فارسی و عربی است
@soltannasir { درد و دل 92} { سوءاستفاده دشمن از قوانین معنوی 15} { کارت های تاروت 7 } مقاله نویسنده کتاب تاریخ جادوگری در باب استفاده از کارت های تاروت آورده شد . نویسنده این مقاله ارزشمند بیشتر از جنبه روانشناسی معنوی فال با ورق های تاروت را تحلیل نموده است . نویسنده مقاله به درستی نسبت به تاریخ تاروت و نسبت آن به مصر باستان با تردید نگریسته است . آنچه مسلم است هیچ مدرکی دال بر اینکه تاروت به شکل کنونی آن ، ریشه در مصر باستان دارد وجود ندارد . بلکه به عکس آنچه طرفداران تاروت ادعا می نمایند . اشکال ورقهای تاروت ریشه در فرهنگ اروپایی دارد . با توجه به شواهد و قراین می توان حدس زد که کارت های تاروت در اروپا برای اولین بار توسط شوالیه های معبد (پایه گذران فراماسونری جهانی ) و یا وابستگان به اندیشه شوالیه های معبد ایجاد شده است . وجود کارت های شوالیه( شوالیه چوبدست ، شمشیر ، جام ، سکه) در مجموعه کارت های فرعی ، و یا کارت های جام که یادآور داستان جام مقدس است . که شوالیه های معبد و پس از آن فراماسونر ها سالهاست که دنبال جام مقدس می باشند . و یا کارت شمشیر که سلاح شوالیه هاست در مجموعه کارت های فرعی موید این نظر می باشد . همچنین اینکه تعداد کارت ها در تاروت 78 ( عدد مقدس فراماسونر ها ) است . و کارت های اصلی تاروت 22 عدد است که معادل تعداد حروف الفبای عبرانی است . و کارت های فرعی نیز هر دسته تعداد آن 14 بود که ابجد اسم داوید דוד نیز 14 بود . همه و همه نشان می دهد که بازی تاروت توسط معتقدین به فرهنگ مسیحیی یهودی و در واقع به وسیله قبالیست های مسیحی ( اروپایی) ایجاد شده است . تصاویر کارت های تاروت به ظن فقیر توسط افرادی طراحی شده که با عالم مکاشفات مثالی ارتباط داشته اند . و می توان گفت که چون ورقهای تاروت مصور است . تصاویر آن جذاب و مرموز و ناشناخته است . شاید بخشی از این تصاویر از دل همین مکاشفات مثالی بیرون آمده باشد . {نکته : مکاشفات مثالی دلیل بر حقانیت یک مسئله ندارد . بلکه به فرموده شیخ اکبر محمد محی الدین ابن عربی ، هر کسی از میوه درخت استعداد خویش دریافت می نماید . و به واقع به هر بخشی از عالم مثال متصل شوی از همان بخش کشف بر تو عارض شود . (این فقرات نیاز به توضیح بیشتر دارد که ان شاءالله در آینده بدان خواهیم پرداخت .) } حال عزیزان توجه نمایند که از فال گیری با کارت های تاروت نیز مانند هر عمل دیگری تصویری در عالم مثال ایجاد می شود . تاروت از همان ابتدا توسط قبالیست های مسیحی (و یا معتقدین به اعتقادات مشابه آنان ) شکل گرفته است . پس یعنی از همان ابتدا نیرویی که صور مثالی کارت های تاروت را ایجاد و سپس پشتییانی و تقویت نموده است توسط قبالیست های مسیحی و جادوگران اروپایی ایجاد شده است . هنگامی که صورت مثالی_ ورق های تاروت و عمل فال گیری با تاروت_ در عالم مثال به پایداری و ثبات در طی چندین قرن رسید . در قرن اخیر قبالیست های مسیحی که بیشترشان در انجمن های مخفی عضو هستند . فال گیری با ورق های تاروت را در جهان ترویج نمودند. همانگونه که بسیاری دیگر از اعتقادات خویش را از طریق رسانه ها آشکارا یا پنهانی ترویج نمودند . آنان دیگر از اینکه نیروی صورت مثالی تاروت تغییر نماید ترسی نداشتند . زیرا هم صورت مثالی به پایداری کامل رسیده بود .و هم جهانیان را به سمت و سوی عقاید خویش هدایت می نمودند . بنابراین فال گیری با تاروت در جهان ترویج شد . تا از نیروی فکر میلیون ها نفر از نفوس بشری برای تقویت صورت مثالی کارت های تاروت استفاده شود . آنان بدین امر نیز اکتفا ننمودند . بلکه روش هایی از عرفان های کاذب را برای تقویت ورقهای تاروت ایجاد نمودند . در این روش ها مراقبه بر روی تصاویر کارت های تاروت ترویج می شود . و سعی می شود به کارت های تاروت نیروی فکری همراه با عشق داده شود . طبیعی است اگر من باب مثال ده میلیون نفر در سرتاسر جهان به چنین روش هایی مبادرت ورزند . چه نیرویی عظیمی برای پشتیبانی صورت مثالی کارت های تاروت صرف می شود . و اینگونه صورت مثالی کارت ها تقویت می شود . و پاسخی که از فال گرفتن با تاروت ایجاد می شود نیز تا حدی تقویت می شود . در واقع می توان گفت بر خلاف هرم که مرکز آن داری خواص متافیظیکی خاص است . و فقط بخاطر نیروی غالب شرک آمیز که صورت مثالی هرم با آن تقویت شده ، استفاده از آن به صلاح نیست . تاروت دارای ویژگی خاصی نمی باشد . بلکه روشی است که قبالیست های مسیحی آن را ایجاد نموده اند . و با کمک نیروی فکر و مراقبه میلیون ها نفر (صورت مثالی اش ) را تقویت نمودند . و اینگونه به صورت مثالی اش نیرو می دهند و از نیرویش برای پیش بینی استفاده می نمایند . @soltannasir ⚪️⚫️🔴🔵⚪️⚫️🔴🔵
@soltannasir { درد و دل 92 } { سوءاستفاده دشمنان از قوانین معنوی 15} { نام و نامگذاری } یکی از مباحث مهم در باب علوم ماوراء مبحث نام و نامگذاری است . در احادیث معصومین نام نیکو بر فرزندان گذاشتن از حقوق فرزندان بر والدین شمرده شده است . با توجه به دروس قوانین معنوی و کارکردهای عالم مثال ، عزیزان باید دریابید که اسامی نیز دارای صور مثالی و ارتعاشاتی هستند . که به مرور زمان ایجاد شده اند . ارتعاش یک اسم و صورت مثالی کلی یک اسم تابع عوامل بسیاری می باشد . این عوامل عبارتند از : 👇👇👇 1: معنای اسم : اسامی دارای معنا می باشند درواقع اسم دلالت بر مسمی می نماید . با هر بار خطاب یک اسم در عالم ظاهر یا حتی در ذهن شخص ، ممکن است معنای اسم در ذهن شخص تداعی شود. (توجه نمایید ممکن است زیرا در بسیاری از موارد اسامی بر اثر عادت بیان می شوند و معنای اسم فراموش می شود ) از این تداعی معنی آن اسم ، ارتعاشی ایجاد می شود . که به ساخت صورت مثالی کلی اسم و ارتعاش کلی اسم کمک می نماید . 1⃣ در بسیاری از موارد از جمله اسامی تاریخی ماجرا اینچنین نیست زیرا تقریبا معانی این اسامی به فراموشی سپرده شده است . 2⃣ در بسیاری از موارد نیز آگاهی معنای اسم در جامعه وجود دارد منتهی با خطاب اسم ، معنای اسم معمولا در خاطر نمی آید . 3⃣ مثال : 1⃣هنگامی شما نامی نظیر امین را خطاب می نمایید . صفت امین بودن ممکن است در ذهن شما تداعی شود . یا هنگامی که شما اسم معصومه را خطاب می نمایید . ممکن است صفت عصمت در ذهن شما تداعی شود . (این شکل اول ماجرا بود ) 2⃣ اما بعضی اسامی تاریخی تقریبا معانی آن در جامعه به فراموشی سپرده شده است . مانند اسم بهرام که معنای آن در صورت کهن باستانی خویش (اوستایی و سنسکریت ) به معنای «در هم شکننده مقاومت» و «در هم شکننده موانع »می باشد . و سپس به مرور زمان معنای «پیروز» برای آن تصور شده است . و امروزه معنای «پیروز » معنای کلمه بهرام می باشد. اما با این حال عموم افراد جامعه از معنای این اسم ، اطلاعی ندارند و هنگامی که شخصی با نام بهرام را خطاب می نمایند . معنای این کلمه (بهرام = پیروزی ، درهم شکننده ) در ذهنشان تداعی نمی شود . 3⃣ همانگونه که گفته شد بعضی نام ها هم هستند که عموم جامعه از معنای آن اطلاع دارند . منتهی به هنگام خطاب نمودن صاحب اسم ، معنای اسم را در ذهنشان تداعی نمی نمایند . مانند نام محمد(ص) که به معنای ستاینده است . منتهی بدلیل آنکه نام رسول الله می باشد . با مورد خطاب قرار دادن نام محمد به شخصی که نام وی محمد است . بیش از آنکه معنای ستاینده در ذهن تداعی شود . وجود مقدس رسول الله در ذهن تداعی می شود . (البته بنا به قاعده خطاب نمودن اسامی بر اثر عادت ممکن است . هیچ تداعی ذهنی ای برای نام محمد برای خطاب کننده آن بوجود نیاید ) علت تداعی وجود مقدس رسول الله درذهن این است که هنگامی که میلیاردها نفر از مردمان جهان (از مسلمین و غیر مسلمین ) در طول تاریخ نام محمد را بعنوان پیامبر اسلام شناخته اند . و از این نام (محمد ) با این عنوان یاد نموده اند . در نتیجه ارتعاش آگاهی ای که با این حجم انبوه بوجود آمده است . ناخودآگاه وجود مقدس رسول الله را در ذهن تداعی می نماید . بنابراین یک علت عدم تداعی معنای (ستاینده ) برای نام محمد (ص) این است که آگاهی ای که ارتعاش این نام را ساخته شده است . بر آگاهی معنای نام (ستاینده ) غلبه نموده است . 2: حال با توجه به آنچه گفته شد دومین عامل مهم تاثیرگذار بر ارتعاش اسامی ، آگاهی ای است که بعضی اسامی خاص را پشتیبانی نموده است . فهم و آگاهی ای که در جهان در طول تاریخ نسبت به یک شخصیت خاص وجود داشته است . یکی دیگر از عواملی است که ارتعاش و صورت مثالی آن اسم را ایجاد و پشتیبانی می نماید . من باب مثال نام رستم به طور خاص نام پهلوان بزرگ ایرانی فرزند زال است . و آگاهی میلیون ها نفر در طول تاریخ که شاهنامه خوانده اند ، و رستم را به عنوان یک نماد بزرگ پهلوانی در ایران می شناسند ارتعاش نام رستم را بوجود می آورد . (تمام اسامی خاص اینچنین می باشند ) 3: عامل مهم سوم : اسامی همه افرادی که به یک نام خاص در طول تاریخ نامگذاری و سپس مورد خطاب قرار گرفته اند . یکی دیگر از عواملی است که ارتعاش و صورت کلی مثالی آن اسم را می سازد . ادامه دارد ... (ص) @soltannasir 🔡🔠🔡🔠🔡🔠🔡🔠🔡🔠🔡🔠🔡🔠
مقاله👆👆👆 برای فرزندان خود چه نامی بگذاریم اثر : زهره پری نوش سایت موسسه تبیان @soltannasir
@soltannasir { درد و دل 93 } { سوءاستفاده دشمنان از قوانین معنوی 16} { نام و نامگذاری 2 } ادامه ...👇👇👇 4: عامل مهم چهارم : نام هایی که از نظر ابجدی با یکدیگر برابر هستند . بر ارتعاش یکدیگر تا حدی تاثیر می گذارند . من باب مثال نام مبارک « حسین » به حساب جمل کبیر 128 است . و کلماتی نظیر 👈 { صلح ، نزاع ، سبوس ،منازل ، انواع ، عزایم ، مولانا ، مبایعه ، نبی الله ، اعوان ، معیوب ، معایبه } نیز به حساب جمل کبیر 128 می باشند . بخشی از عالم مثال ، عالم اعداد است. که کمتر کسی بدان راه دارد . کلمات در آن عالم به اعداد _ بر اساس حساب جمل _ تبدیل می شوند . مجموعه کلماتی که عدد آنان برابر هستند . ارتعاش یک عدد خاص را می سازند . و ارتعاش یک عدد خاص بر همه نام هایی که آن عدد را دارند تاثیر می گذارد . بنابراین نام ها از نام هایی که عددی مشابه دارند نیز تاثیر می پذیرند . منتهی در بعضی نام ها این تاثیر بیشتر و بعضی نام ها کمتر می باشد . من باب مثال در مورد ارتعاش عدد 128 چون نام مبارک «حسین » بیش از سایر نام هایی که آن نام ها نیز به حساب جمل 128 است . تکرار می شود . تاثیر نام « حسین » بر شکل گیری صورت مثالی و ارتعاش« 128» بیش از سایر نام های مشابه (هم عدد) است . چهار مورد نام برده شده از مهمترین عوامل تاثیر گذار بر ارتعاش یک نام است . عزیزان اگر نام های اشخاص خاص را کنار بگذاریم .( زیرا اسامی شخصیت های بزرگ تا حدی بر ارتعاش تمام افرادی که بدان نام نامیده شده اند تاثیر می گذارد . )در نام های عادی که در بین جامعه رواج دارد . بعضا نوعی هماهنگی را می توان مشاهده نمود . ّ 1⃣شما مشاهده می نمایید که بعضی افرادی که یک نام خاص را دارند . افرادی مهربان هستند . 2⃣افرادی هم نام یگری از نظر بدنی چاق هستند . 3⃣گروهی دیگر از افراد هم نام . افرادی خندان می باشند. 4⃣ عده ای دیگر از افراد هم نام ، افرادی بدجنس می باشند . نکته : عزیزان به اسامی و شخصیت های دارنده اسامی توجه نمایید . در بعضی اسامی شما می توانید یک هماهنگی کلی را مشاهده نمایید . و در مورد بعضی اسامی هم هیچ هماهنگی ای وجود ندارد . نکته2 بسیار مهم : 👇👇👇 در فرهنگ اسلامی توصیه به نام گذاری فرزندان با اسامی مقدسین (انبیا و اوصیا) شده است . چون ارتعاش نام های مقدسین ( انبیا و اوصیا ) تا حد زیادی تحت تاثیر آگاهی جمعی ای که از آن شخصیت مقدس در جهان وجود دارد . می باشد . با گذاشتن نام شخصیت های مقدس بر روی فرزندان ، آنان را تحت محافظت ارتعاش معنوی اسامی آن بزرگان قرار می دهیم . اما هنگامی که فرزندان خویش را به نام های جدید و یا باستانی ای که مدتهاست از آن استفاده نشده است . و آگاهی ای در باب آن وجود ندارد نام گذاری می نماییم . در واقع آنان را تحت تاثیر ارتعاشات ضعیف و غیر معنوی قرار می دهیم . نکته 3: شاید عده ای بپرسند که بسیار دیده شده است . که افرادی که اسامی مقدسین را بر خویش دارند . افرادی فاسد و ظالم و ... بودند . عزیزان توجه نمایید . حفاظت ارتعاش معنوی اسامی یکی از عوامل موثر بر شخصیت افراد است . هزاران عامل باید دست به دست هم دهد تا شخصیت یک فرد ساخته شود . من باب مثال زایچه بسته شدن نطفه و زایچه تولد در شکل گیری شخصیت فرد بسیار مهم تر از ارتعاش نام افراد است . @soltannasir 🔤🔡🔠🔤🔡🔠🔤🔡🔠🔤🔡🔠
به کانال سلطان نصیر بپیوندید مباحث شامل : مهدویت ، دشمن شناسی ،تصوف و عرفان اسلامی ، ادیان ، اسطوره ، علوم ماوراء همه از منظری متفاوت ما را به دوستان و آشنایانتان معرفی نمایید . @soltannasir
احادیثی در باره نام گذاری 👆👆👆 فرزندان @soltannasir
@soltannasir { درد و دل 94 } { سوءاستفاده دشمنان از قوانین معنوی 17} { نام و نام گذاری 3 } چون از نام گذاری سخن گفتیم سوال شد : 👇👇👇 که چگونه دریابیم که چه نامی برای فرزندانی که در یک برج. خاص متولد می شوند مناسب است ? پاسخ : عالمان علم تنجیم اعداد مفرد یک تا 9 را به بروج اینگونه نسبت داده اند :👇👇👇👇👇👇👇👇 برج حمل : عدد آن 9 است. برج ثور : عدد آن 6 است برج جوزا : عدد آن 7 است . برج سرطان : عدد آن 2 و 7 است . برج اسد : عدد آن 1و 4 است. برج سنبله : عدد آن 5 است . برج میزان : عدد آن 6 است . برج عقرب : عدد آن 9 است . برج قوس : عدد آن 3 است . برج جدی : عدد آن 8 است . برج دلو : عدد آن 8 است . برج حوت : عدد آن 3 است . افرادی که در هر برجی متولد می شوند . بهتر است که عدد مفرد اسم آنان متناسب با برج تولد انتخاب شود . تا هماهنگی لازم وجود داشته باشد . من باب مثال فرزند پسری که در برج جدی و یا دلو متولد می شود . می توان نام وی را موسی نهاد . موسی به حساب جمل 116 است . 1+1+6 =8 همانگونه که مشاهده می نمایید عدد مفرد آن 8 است که عدد منسوب به برج جدی و دلو است . و هم اینکه نام موسی از اسامی دارای ارتعاش مثبت و معنوی بسیار قوی می باشد . دختر متولد برج جدی و دلو را می توان معصومه نام گذاری نمود . معصومه به حساب جمل 251 است 2+5+1=8 فرزند دختر متولد برج حمل و عقرب را می توان به نام فاطمه نام گذاری نمود . فاطمه به حساب جمل 135 است . 1+3+5=9 و عدد 9 که عدد مفرد اسم فاطمه است . با بروج حمل و عقرب هماهنگی دارد . همچنین پسر متولد برج حمل و عقرب را می توان علی اکبر نام گذاری نمود . علی اکبر به حساب جمل 333 است . و 3+3+3=9 نکته مهم : باید توجه داشت که اسامی بر اساس طبایع حروفشان ، که از دایره اهطم محاسبه می شود . دارای طبایع مختلفی هستند . و باید سعی نمود که اسامی به شکلی انتخاب شود که طبیعت فرد را متعادل نماید . یعنی اگر طبع برج تولد شخصی حمل آتشی است و احیانا طبیعت مزاجی وی نیز طبع گرم و خشک (آتشی ) بود . ( البته پی بردن به طبیعت مزاجی فرزند هنگام تولد کار آسانی نیست ! ) حال اگر نام چنین شخصی هم آتشی باشد . ممکن است عدم تعادل درشخصیت و رفتار وی را شاهد باشیم . من باب مثال فرزند دختری که در برج حمل به دنیا می آید . و طبیعت مزاجی وی نیز آتشی است . اگر نام وی فاطمه انتخاب شود (با توجه به دروس که عدد مفرد فاطمه 9 بود و عدد برج حمل هم 9 بود ) نام فاطمه چون تمام حروف آن آتشی است . ( 25 در جه آتشی می باشد ) ارتعاش نام فاطمه هر چند که نامی دارای پشتوانه ارتعاشی مثبت و معنوی بسیار قوی است . و عدد مفرد آن 9 با عدد برج حمل هماهنگ است . منتهی آتشی بودن طبیعت حروف نام فاطمه ، آتش طبیعت صاحب این اسم را قوی تر می نماید . بنابراین همانگونه که مشاهده می نمایید . انتخاب نام به عوامل بسیاری بستگی دارد . نکته مهم 2: یکی از توصیه های معصومین انتخاب کنیه برای فرزندان است . همه معصومین دارای کنیه بودند . از حضرت امام محمد باقر العلوم (ع) نقل است که : { ما برای اولادمان در کودکی کنیه می‌گذاریم تا مبادا در آینده با القاب بد خطاب شوند .} وجود کنیه و لقب ( لقب با کنیه متفاوت است ) برای فرزندان دارای خواص بسیاری است . شخصی که دارای کنیه و لقب می باشد . در واقع تحت تاثیر ارتعاشات مختلف( اسم ، لقب ،کنیه ) قرار می گیرد . افرادی که تحت تاثیر ارتعاشات اسامی مختلف(نام ، کنیه ، لقب ) می باشند . طلسمات منفی تاثیر کمتری بر آنان می گذارد . زیرا در فن طلسمات نام شخص مورد استفاده قرار می گیرد . (به همراه نام مادر شخص ) در چنین حالتی طلسم و یا جادو از مجرای ارتعاش نام شخص بر آن شخص تاثیر گذار خواهد بود . ( البته در بعضی طلسمات که خادم دارند مسئله تا حدی متفاوت است. ) همچنین بهتر است برای ایجاد تعادل در وجود شخص ، کنیه و لقب نسبت به اسم دارای طبیعت حروفی متفاوتی باشد . من باب مثال نام مبارک حضرت علی (ع) نامی ترابی (خاکی ) است . (4 درجه خاک ) و کنیه ایشان ابالحسن نامی آتشی است . (17 درجه آتش ) @soltannasir 0⃣1⃣2⃣3⃣4⃣5⃣6⃣7⃣8⃣9⃣🔟
@soltannasir { درد و دل سلطان نصیری } مباحث کانال سلطان نصیر در سال 95 به اتمام رسید . ان شاءالله در ایام عید نوروز بنا به وعده داده شد . به مدت چند روز ارتباط با نویسنده و یکی از ادمین ها را در کانال باز می نماییم . (زمان و شرایط آن بعدا اعلام می شود ) امیدوارم خوانندگان گرامی که مباحث سلطان نصیر را دنبال می نمایند . به فقیر این حق را بدهند که پس از نزدیک به ده ماه فعالیت مداوم ، کمی هم استراحت نمایم . ان شاءالله پس از اتمام ایام نوروز از روز چهارده فروردین ادامه مطالب را پیگیری می نماییم . اما با اینحال این بدان معنی نیست که در کانال سلطان نصیر در این مدت هیچ ارسالی نخواهیم داشت . ان شاءالله درد و دل هایی از جنس سلطان نصیر ( کانال سلطان نصیر ) و آنچه بر آن گذشت خواهیم داشت . از عزیزانی که پیگیر مباحث مطرح شده در کانال هستند می خواهم که این درد و دل ها را نیز که جنس آن متفاوت(سلطان نصیری ) است . با دقت بخوانند . سلطان نصیر در سال 95 به پایان رسید . فقیر هنگامی که به مباحث مطرح شده در سلطان نصیر نگاه می نمایم . نظر بر این دارم که مباحث بسیار خوبی در کانال تا کنون مطرح شده که بخشی از آن جدید بوده است . و هر خواننده با انصاف و اهل خردی که مباحث سلطان نصیر را از ابتدا تا کنون با دقت تمام خوانده است . احتمالا اذعان به متفاوت بودن مباحث سلطان نصیر و نوع نگاه و جهان بینی آن دارد . اما با این حال هنگامی که به مباحثی که در کانال وعده داده ایم که بررسی نماییم .و هنوز بررسی ننموده ایم و سایر مباحثی که باید بدان بپردازیم . نگاه می نمایم . متوجه این مطلب می شوم که اگر خوش بینانه نگاه نمایم تاکنون یک دهم مباحث لازم هم در کانال مطرح نشده است . و این کار را برای فقیر مشکل می نماید . ابتدای استارت کانال سلطان نصیر با امام خویش عهد نمودم تا نیمه شعبان سال 96 در خدمت خوانندگان باشم . ولی اکنون بخوبی می دانم که نیاز به زمان بیشتری دارم. ان شاءالله در صورت زنده بودن و سلامتی جسم و جان ، اگر مشکل خاصی برای کانال و شخص بنده پیش نیاید تا هنگامی که مباحثی که لازم است را مطرح ننمایم . سلطان نصیر به کار خویش پایان نخواهد داد . بنابراین تا انتهای سلطان نصیر با ما همراه باشید . اما پاسخ به تعدادی از اشکالات احتمالی که در ذهن بعضی خوانندگان کانال ممکن است . ایجاد شده باشد . اشکال اول : بسیاری از مباحث سلطان نصیر ، نظیر جغرافیای علوم غریبه و آن جغرافیای خاص نام برده شده یا مبحث جمشید و فریدون که قرار بودبدان پرداخته شود و یا مبحث سلیمان(ع) و داوود (ع) و غیره نصفه و نیمه رها شد . و تکمیل نشد ! پاسخ : این اشکال را کاملا می پذیرم . اما علل آن 👇👇👇 1⃣ بعضی مباحث تعمدا رها شد تا بوقتش بدان باز گردیم و تکمیلش نماییم . ادامه دار شدن بعضی مباحث باعث ایجاد بعضی حساسیت ها می شد . که لزومی به توضیح در باب آن(حساسیت ها ) نمی بینم . 2⃣خوانندگان عزیز نیز این مسئله را در نظر داشته باشند . مطالب گوناگونی که تا کنون در کانال مطرح شده ، حجم آن بسیار زیاد و متنوع بوده ، هنگامی که شما از علوم مختلف صحبت می نمایید . چون علوم مختلف به هم پیوستگی دارند . فقیر در هر باب سعی می نمایم که این پیوستگی را نشان دهم . که چگونه از هر علمی در علمی دیگر و از هر مبحثی در مبحثی دیگر می توان استفاده نمود و به نظرات جدیدی دست پیدا کرد . و این مسئله بعضا باعث می شود که گاه از مبحث اصلی فاصله گرفته شود و سر از وادی دیگری در آوریم . 3⃣ علت دیگر نیمه رها شدن بعضی مباحث آن بود که عده ای هم اعتراض می نمودند که مباحث( جغرافیا و ..) خسته کننده شده است . 4⃣همچنین اگر خوانندگان عزیز دقت نمایند . در مبحث تشابه انوار و تقابل نور و ظلمت و حج ما مباحثی را مطرح نمودیم و آن را رها نمودیم . و اکنون در مبحث سوءاستفاده دشمنان از قوانین معنوی که هنوز تکمیل نشده است . از قواعد تشابه انوار و عالم مثال استفاده نمودیم . پس همانگونه که ملاحظه می نمایید اگر سلطان نصیر را با دقت مطالعه نمایید . پیوستگی مطالب _علی رغم گستردگی زیاد آن را _ملاحظه خواهید نمود . و درانتهای سلطان نصیر ملاحظه خواهید نمود که چگونه مطالب و مباحث مختلف به هم خواهند پیوست و همگی در یک راستای واحد بکار گرفته خواهند شد . ( البته این مسئله اکنون نیز تا حدی مشخص است ) ادامه دارد... @soltannasir 🔵🔵🔵🔵🔵🔵🔵🔵🔵🔵🔵🔵🔵🔵
میلاد با سعادت دختر رسول اکرم (ص) یگانه بانوی دو عالم همسر امیرالمومنین (ع)، روز مادر و روز زن بر تمامی بانوان مسلمان جهان مبارک باد. @soltannasir
قسمت هایی از فیلم 👆👆👆👆 «Tomorrowland 2015» که اشاره به درواره و آنتن بودن برج ایفل دارد . جدای از اینکه این مسئله نوعی بزرگ نمایی در طراحی برج ایفل به عنوان یک سمبل تمدن غربی دارد . اما این کلیپ بخوبی نشان می دهد که فراماسونر ها و ایلومیناتی ها و سایر انجمن های مخفی و کمپانی های صهیونیستی که امپراطوری هالیوود را در دست دارند . چگونه می اندیشند و چگونه به دنبال وسیله ای برای انتقال به عوالم موازی روی زمین ، از دروازه های ورود به این عوالم می باشند . عده زیادی از طرفداران متافیظیک کیهانی که آبشخور فکریشان هالیوود و مکاتب دشمن اسلام می باشد . این بزرگ نمایی های هالیوودی را باور نموده اند . و اعتقاد دارند که آنان چنین وسیله ای ساخته اند . اما تا آنجا که فقیر اطلاع دارم .تاحدود دو سال پیش چنین وسیله ای ساخته نشده بود به همین دلیل آنان به دنبال عالم المسط در خاک افغانستان هستند .تا راز ساخت وسیله ای که توان انتقال را دارد پیدا نمایند . و همچنین در ایران گروه های فراماسونری و ایلومیناتی غربی به دنبال گهواره مریم هستند . تا سر انتقال به عوالم را به وسیله تکلونوژی پیدانمایند . شاید عده ای بگویند که پس موجودات دیگر چگونه سفر در عوالم و ابعاد می نمایند ? پاسخ به این سوال ساده است . فیظیک این موجودات انعطاف پذیری لازم برای تطابق و انتقال به عوالم را دارد و موجوداتی لطیف می باشند . بنابراین برای چنین سفری مشکل چندانی ندارند . نکته : گهواره مریم در خاک استان همدان قرار دارد . در باب آن در محیط نت سرچ بزنید و توضیح آن ان شاءالله در تکمیل دروس جغرافیا خواهد آمد . نکته2 : این کلیپ توسط یکی از عزیزان که از خوانندگان کوشا و فعال سلطان نصیر هست آماده شد . از این عزیز به نوبه خویش تشکر می نمایم 🙏 @soltannasir
@soltannasir {درد و دل سلطان نصیری 2} ادامه ... 👇👇👇 5⃣ اما علت دیگر نیمه رها نمودن بعضی مباحث ، ذهن نامنظم فقیر است و این اشکالی است که بر فقیر وارد است. و البته آن نیز علت دارد . هنگامی که شما در باب علوم مختلف ( قرآن و حدیث ، ادیان ، اسطوره ، تاریخ ، جغرافیا ، زبان شناسی ، تصوف و عرفان ، فلسفه و حکمت ، فیظیک جدید و کوانتومی ، طب ، نجوم ، فقه و اصول ، علوم غریبه و خفیه و ...) مطالعه و تحقیق و 👈 تفکر و نظریه پردازی می نمایید . طبیعتا برای خویش مشغله های ذهنی بسیاری ایجاد می کنید . چون حجم علوم دریافتی به ذهن زیاد شود . و از هر علمی بابی درون ذهن شما گشوده شود . و از هربابی باب های دیگری ، آن هنگام است که شما مغلوب این حجم عظیم داده های علمی و دریافت های خویش می شوید . و در این هنگام است که شما دچار بی نظمی ذهنی می شوید . و نوشتن روزانه مطالب نیز به شما استرس ذهنی وارد می نماید . و این یکی دیگر از دلایل ذهن نامنظم فقیر است . بعضی افرادی که در محیط مجاز کانال دارند . خود را ملزم به نوشتن روزانه مطلب برای کانال خویش نمی نمایند . و با فراغ بال و آرامش ذهنی می نویسند . طبیعتا چنین کانالی و نوشته های ارسالی در آن منظم تر خواهد بود . اما بعضی دیگر نیز که روزانه در کانال های خویش مطلب و پست می گذارند . از کتب دیگران رو نویسی می نمایند . و یا از کانال های دیگر مطلب جمع آوری می نمایند . حال آنکه در سلطان نصیر (همین کانال اصلی که مسئولیت آن به عهده فقیر است ) کار اینچنین نیست و تقریبا جز حکایات یا مطالبی که از کتب مختلف تایپ شده و منبع آن در پایان مطلب ارسالی ذکر شده است . اکثر مطالب تحقیق و تالیف بوده است . و با توجه به اینکه فقیر یک نفر هستم و تیم تحقیقی هم در اختیار ندارم . نوشتن روزانه مطالب و اینکه خود را ملزم به پست گذاشتن به شکل روزانه درکانال نموده ام . بر فقیر استرس وارد نموده است . و به نامنظم بودن ذهنی فقیر دامن زده است . و این ذهن نامنظم در نوع نوشتار و نگارش فقیر نیز مشخص و هویدا است . البته اشکالاتی که در نوع نوشتار فقیر وجود دارد . تنها به دلیل ذهن نامنظم نمی باشد. یکی از علل دیگر آن کم نوشتن (هر چقدر که شما بیشتر بنویسید . نوشتن برایتان ساده تر خواهد شد . ) و عادت نداشتن به ساده نویسی است . فقیر چندین سال از عمر خویش را صرف یادگیری علوم عقلی و عرفانی نموده ام . نوشتن به زبان علمی و فلسفی برای فقیر ساده تر از نوشتن به زبان ساده و عامیانه است . به عنوان یک نویسنده کوچک اعتراف می نمایم که توضیح مطالب عالیه عرفانی و حکمی به زبان ساده هنر است نه نوشتن به زبان مغلق و علمی . متاسفانه بعضی بزرگان جهان علم و اندیشه ، تعمدا از ساده نویسی پرهیز می نموده اند و نظریات خویش را به زبانی مغلق و پیچیده بیان می نمودند . یکی از نمونه های آن جناب میر محقق داماد بود . که چون رحلت فرمود، در پاسخ به پرسش‌هاي ملک قبر به زبان حكمت پاسخ آنان را ‌داد. ملک از پاسخ‌هاي او چيزي نفهمید و به خدا شكايت برد. نيما يوشيج اين ماجرا را به شعر آورده است: «میرداماد شنیدستم من  که چو بگزید بر خاک، وطن بر سرش آمد و پرسید از او  ملک قبر که: «من ربک؟!» «استقصی است!» بدو داد جواب استقصات دگر زان مُتقن حیرتش آمد از این حرف ملک  برد این واقعه پیش ذوالمَن که زبان دگر این بنده تو  میدهد پاسخ ما در مدفن آفریننده بخندید و بگفت:  «تو به این بنده من حرف مزن چونکه در عالم دنیا هم بود حرف ها زد که نفهمیدم من.» نکته : البته باید این مسئله را نیز مدنظر داشت که مغلق نویسی بزرگانی نظیر میرداماد باعث می شد که علمای اهل ظاهر نتوانند کتب وی را به راحتی بخوانند و درک نمایند . و این مسئله باعث شد که میرداماد از جو ضد حکمت و فلسفه ای که ظاهریون بر علیه بزرگان حکمت _ از علما_ ایجاد نموده بودند . نجات یابد. دقیقا در نقطه مقابل شاگرد بزرگ میرداماد یعنی صدر متألهان جهان بدلیل همین ساده نویسی ، در طول زندگی خویش مصائبی را از سوی علمای اهل ظاهر متحمل شد که در رساله« سه اصل» زبان به شکایت از این علما می نماید . به اشکالات نگارشی فقیر بازگردیم 😊 یکی دیگر از علل اشکال نگارشی فقیر مسئله روزانه نوشتن است . فقیر نیز مانند هر انسان دیگری دچار پدیده روزمرگی می باشم . گاه هنگام نوشتن شخصی شما را صدا می زند و یا تلفنتان زنگ می زند و مسائلی دیگر از این دست برای شما پیش می آید و این باعث می شود که رشته افکار شما پاره شود و چون دوباره سعی می نمایید که مطلب را از جایی که نصفه و نیمه گذاشته اید . تکمیل نمایید . دیگر سر رشته را گم نموده اید . اما با این حال مجبورید که بنویسید . و مطلبی را در کانال ارسال نمایید و چراغ سلطان نصیر را روشن نگاه دارید . @soltannasir 🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴