گوشات میبرم میذارم کف دستت تا خین بیا😳😁
🦋💜🦋💜🦋💜
https://eitaa.com/joinchat/2634219768C9798f0ca3f
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تمام زیبایی ها در چند ثانیه
💜🦋💜🦋💜🦋
https://eitaa.com/joinchat/2634219768C9798f0ca3f
#شوهراهوخانم
#پارت135
کلارا دست او را گرفت نگاه کرد. انگشتان خضاب کرده اش قلمي، کشيده، وبس زيبا بود. بلاک عنّابي يکي از ناخنهايش اشاره کرد و گفت: ــ اين يکي خودش پاک شده است. ــ اين يکي را انگشتانه پاک کرده است. آنهاي ديگر را هم تراشيدم دستم مثل دست تو ميشود. با اين گفته دست دختر را کنار دست خود نگاهداشت و در حالي که با چشمهاي شوخ و غمّاز پنهاني شوهر را مينگريست آهسته تر افزود: ــ ببينم دست من قشنگ تر است يا دست تو؟ آهو که در پائين اطاق مشغول کوبيدن گوشت و نخود بود شنيد. اين اداهاي لوس و خودپسندانه کار تازۀ هوويش نبود. همانطور که زنبورعسل با حسّ ذائقه اي که طبيعتِ آفريننده در پاهايش تعبيه کرده است شيرۀ گياهي را مزه ميکند، آهو نيز با آنکه پشت بجمع وسط اطاق داشت چنانکه گفتي با چشم ديگري غير از دو چشم معمولي مواظب آنان است، بخوبي ديد که سيد ميران دست زن عشوه گر را گرفت و با حالت شوريده اي از شوق و تمنّا آنقدر در دست نگه داشت تا بچّه ها از شرم سايۀ چشمها را بپائين انداختند، آنگاه عاجزانه آن را بلب برد، بـ ـوسيد و بگونه خود ماليد. گوئي آنها فراموش کرده بودند که در حضور جمعي نشسته اند. يا غبار شهـ ـوت و خود بيني آنچنان جلو ديدگانش را گرفته بود که جز خود و عشق نفرت انگيز خود چيزي را نميديدند. هما با نازي بچّگانه و مثلاً پنهاني دستش را کشيد و باو اَخم کرد: ــ اوه، صورتت تيغ دارد! بغض و حسادت که نهايت نداشت صندوقچۀ سينۀ آهو را در هم شکست. امّا ايکاش حسادت، اين جامي خُرده الماس بود که اندرونش را ميتراشيد. ديدن اين منظره ها براي زن بينوا ناگوارتر از آن بود که در تصوّر بگنجد. اگر اينها را نميديد شايد ميتوانست آن تيکۀ الماس درشت يا گوهر شبچراغ را که از خاطرات عشق پيشين خود با اين مرد خودکامه در گنجينۀ دل پنهان داشت و همۀ دلخوشي فعلي اش بسته بدان بود بَدَلي نداند. ترجيح ميداد خود وبچّه هايش براي هميشه از سيد ميران دور بوَند و شاهد مظلمه هاي قانوني او نباشند.طوفاني از کين و نفرت نسبت بستم آشکاري که شوهرش و اين زن لوند در حقّ او روا داشته بودند در اندرونش سرکشيده بود. چه چيز ميتوانست باين ماجراها پايان دهد؟ اگر بخاطر بچّه هاي دستگيرش نبود تاکنون صدباره خود را از غم زندگي راحت کرده بود
🦋💜🦋💜🦋💜
https://eitaa.com/joinchat/2634219768C9798f0ca3f
#شوهراهوخانم
#پارت136
آري، با دو قران تـ ـرياک که بدست آوردنش آب خوردن بود خود را راحت کرده بود. و فقط در اينصورت بود که شوهرش بدرجۀ بدبختي و عذاب او پي ميبرد. و فقط در اينصورت بود که ممکن بود دل سنگ اين مرد جفا پيشه با پشيماني و اندوه چاره ناپذير نسبت باو، اوئي که ديگر وجود نداشت، اندکي نرمتر گردد. آهو گيج و پريشان از افکار يأس آميزي که در حلقۀ محاصره اش گرفته بود نهار را سر سفره آورد. نه سيد ميران و هما و نه هيچيک از بچّه ها قادر بدرک اين احساس بودند که او چه ميکشيد. سيد ميران نانهاي سنگکي را که خُرد کرده بود در آبگوشت ريخت و با دست بهم زد. همه بجز آهو که از گلويش پائين نميرفت دست بکار خوردن شدند. او غمزده تر از آن بود که ميل و اشتهائي بغذا داشته باشد. بعلاوه اين ديگر غذا نبود خونابه بود، زَقّوم بود. دلش ميخواست برخيزد و مثل گربۀ ناخوش بگوشۀ خلوت آشپزخانه يا انبار پناه ببرد و با افکار و آرمانهاي تو سري خوردۀ خود تنها بماند. با وجود اينکه هنوز بهار جوانيش خزان نشده بود و از ملاحت و لطف زنانه بقدر کفايت بهره داشت شوهرش بکلّي از او رميده شده بود. از حدس و گمان گذشته برايش يقين حاصل گشته بود که در ميدان رقيب شکست نصيبش شده است. دلهُره و ترس ناگواري بر اعضاء وجودش رخنه کرده بود. مانند کسي که در عالم خواب و بيداري با آنکه صداي نفس و ضربان قلب خود را ميشنود فکر ميکند مرده است، کابـ ـوس شومي سيـ ـنه اش را ميفشرد. بدستهاي خود نگاه ميکرد استخواني و مثل پوست ليمو عمّاني که در آن گوشۀ اطاق ريخته شده بود خشک و قهوه اي رنگ و بدون هر گونه لطف و ظرافت بود. دستهاي او دست کار بود. کار يک بند عنفوان جواني آنرا از زيبائي انداخته بود. در خمير ترنجيده شده بود. آب نمک خشک و چروک چروکش کرده بود. جلوي ساج سوخته و برشته گرديده بود. در يخبندان زمـ ـستان کبود و شيار شيار شده بود. اين دستها زيبا نبود امّا زيبائي را بوجود آورده بود. چهار بچّۀ عزيز و يک از يک بهتر را تحويل داده بود که شکوفه هاي سبز و خرّم سعادت و زندگي بودند. اين دستها که بخاطر احساس مسئوليّت در مقابل آيندۀ بچّه ها حتّي يک دم آسودگي نداشت، همين دستهاي نازنيني که از هر انگشتش هنري ميريخت با همۀ احوال اکنون در مقابل حريف غدّار چيزي جز وسيلۀ شکست او نبود. آيا کسي بود که روزگارش شرح اين ستم آشکار و ماجراي تلخي را که بر سر او آمده بود برشتۀ تحرير در آورد؟ بي شک هر ## آنرا ميخواند از شدّت تأثر اشک ميريخت. «صورتت تيغ دارد!» ــ پس بيجهت نبود که سيد ميران يکروز در ميان صورتش را از ته ميتراشيد؛ همان سيد ميران مؤمن و مقدّسي که ميگفت تيغ بصورت مرد حرام است. بيجهت نبود که موهاي سر خود را هفته به هفته رنگ ميگذاشت. پس براي ايشان بود که زلفش پريشان بود. چرا پيش از هما اينکارها را نميکرد؟! آيا او لياقت نداشت، يا دلش نميخواست؟ تف بتو، تف بتو اي مرد بي عاطفه و انصاف که هرگز مهر و وفا را نشناخته بودي! صفا و صميميّت که لازمۀ زندگيست در خانه باينترتيب که ميبينيم جاي خود را به بغض و حسد داده بود. حتّي همسايه ها ميبايد در رفتار و گفتار کمال دقّت را بنمايند؛ احتياط کار و سنگين باشند تا پائي را که بلند ميکنند بدانند کجا ميگذارند. زيرا در خانه از دشمنهايِ پنهان و آشکار دو هَوو همه جا خُرده شيشه پاشيده بودند. آهو ميدانست ــ و چون زن ساده دلي بود حتّي جلوي شوهر اقرار ميکرد ــ که هَوويش از خوشگلي و کشش زنانۀ فوق العاده اي برخوردار است. زيبائي هما حسد او را برميانگيخت ليکن مايۀ بغض و نفرتش نميشد
💜🦋💜🦋💜🦋
https://eitaa.com/joinchat/2634219768C9798f0ca3f
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💫یادمون باشه
فقط خـــــداست
که میدونه و میتونه!
✨یادمون باشه
فقط خـــــداست
که قدرت مطلقه
نه بنده های ضعیف و حقیرش!
💫یادمون باشه
هیچ وقت دستمون رو
از تو دستش رها نکنیم...
شبتون_آروم 🌙✨
🦋💜🦋💜🦋💜
https://eitaa.com/joinchat/2634219768C9798f0ca3f
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☔️امیدوارم ازهمین حالا
🌸از زمین و زمان برایتان
☔️خوشبختی ببارد
🌸و نیروی عظیم عشق
☔️همراهتان باشد
🌸تا همه ی کارها به بهترین شکل
☔️پیش برود🌺🙏
💛💫درود🙋♀ صبح تون مـملو از شــادی
💜🦋💜🦋💜🦋
https://eitaa.com/joinchat/2634219768C9798f0ca3f
یاد آن روزی که ماهم
"آب،بابا" داشتیم
دفتر مشق الفبا داشتیم
سفره ای هرچند ساده،
دلخوشی ها داشتیم
زندگی یک ده ریالی بود
در دست پدر
پول تو جیبی که نه،
انگار دنیا داشتیم!
💜🦋💜🦋💜🦋
https://eitaa.com/joinchat/2634219768C9798f0ca3f
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قهرنکن توبامن آی قهرنکن توبامن....🥲
این کلیپ وشعرزیباش کلی حال خوب داره پیشنهادمیکنم حتمادانلودکنید و کبوترخیالتونوچنددیقه ای روبام بچگی به پروازدربیارین😍
🦋💜🦋💜🦋💜
https://eitaa.com/joinchat/2634219768C9798f0ca3f
Kor - Ghahr O Ashti (128).mp3
3.94M
مثل شبنم که نمی مونه رو گل و پونه
گرمای وفا می بره از دل
همه کینه ها دلا میشه روشن
آی قهر نکن تو با من
باهات قهرم باز نکن دهن با من حرف نزن
حسود نیاسود این چه کاری بود
چه دیر و چه زود نمی کنم آشتی
جای آشتی نذاشتی
🦋💜🦋💜🦋💜
https://eitaa.com/joinchat/2634219768C9798f0ca3f
حال و هوای عید هم دیگه مثل سابق نیست
💜🦋💜🦋💜🦋
https://eitaa.com/joinchat/2634219768C9798f0ca3f
شاید خُرافاتی به نَظَر بیایَد، امّا من می گویَم غَذا توی بشقاب های گلسُرخی خوش طَعم تَر اَست!
انگار که آن گل های سُرخِ جادویی، دَستی به سَر و رویِ غذاها می کِشَند و رنگ و بویِشان را بیشتَر می کُنَند.
یا اصلا آن پارچِ بلوریِ قدیمی، که نه خیلی شَفّاف و ظریف اَست و نه خیلی طرّاحیِ عجیب و غریبی دارَد، امّا دِلبَری کردَن را خوب بَلَد اَست ...
یا همین قاشق و چنگال های خانه ی مادربُزُرگ که تَنِشان باغِ گُل های نُقره ایست ...
از سُفره هم بگویَم که تِرمه و قَلَمکارَش یک صفایی دارَد و آن مُشَمّایی های خوش طَرح و نَقش ، یک صفای دیگَر ...
این چیزها قِصّه نیست ؛
اگر بِخواهی ، همین زیبایی های ساده دَست به دَستِ می دَهَند و تو را از چنگِ خستِگی ها و تَلخی ها، رها می کُنَند ...
کافیست ، خو بگیری به دیدنِ زیبایی ها و دِل به دِلِ خیالَت بِدَهی تا به قَدرِ خوردنِ یک بُشقاب پلو مُرغ، تو را میانِ نور و رنگ رَها کُنَد ،
آن وَقت اَست که هم غَذا به جانَت می نِشینَد و هَم آرامِش . . .
#ظهرتون_بخیررفقا🌺
💜🦋💜🦋💜🦋
https://eitaa.com/joinchat/2634219768C9798f0ca3f
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آشپزی به سبک سنتی و روستایی دوست دارید؟
🦋💜🦋💜🦋💜
https://eitaa.com/joinchat/2634219768C9798f0ca3f
47.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#سریال_نوستالژی_وخاطره_انگیزسالهای_دورازخانه_قسمت_بیستوهفتم😍
فروارد کن برااونکه باهم توبچگی اوشین میدیدین😍🌺
💜🦋💜🦋💜🦋
https://eitaa.com/joinchat/2634219768C9798f0ca3f
پدر پیرم آلزایمر گرفته است
نه گله آهوان چشمان مادرم را در جوانی اش بخاطر دارد
نه پروانگی اش را در پیری
وقتی که به دورش می چرخدو لقمه در دهانش می گذارد
مادر پروانه ما کم کم دارد آب می شود
مادرم حتی از پدرم کوچکتر شده است
تا به او اعتراض میکنیم که حواسش بخودش هم باشد
به ما اخم می کند و می گوید
خجالت بکشید پدرتان آلزایمر گرفته من که نگرفته ام
او مرا نمی شناسد من که او را می شناسم !
🦋💜🦋💜🦋💜
https://eitaa.com/joinchat/2634219768C9798f0ca3f
#داستانک
پسر فقیری که از راه فروش خرت و پرت در محلات شهر، خرج تحصیل خود را بدست میآورد یک روز به شدت دچار تنگدستی شد. او فقط یک سکه ناقابل در جیب داشت. در حالی که گرسنگی سخت به او فشار میاورد، تصمیم گرفت از خانه ای تقاضای غذا کند. با این حال وقتی دختر جوانی در را به رویش گشود، دستپاچه شد و به جای غذا یک لیوان آب خواست.
دختر جوان احساس کرد که او بسیار گرسنه است. برایش یک لیوان شیر بسیار بزرگ آورد. پسرک شیر را سر کشیده و آهسته گفت: چقدر باید به شما بپردازم؟
دختر جوان گفت: هیچ. مادرمان به ما یاد داده در قبال کار نیکی که برای دیگران انجام می دهیم چیزی دریافت نکنیم.
پسرک در مقابل گفت: از صمیم قلب از شما تشکر می کنم. پسرک که هاروارد کلی نام داشت، پس از ترک خانه نه تنها از نظر جسمی خود را قویتر حس می کرد، بلکه ایمانش به خداوند و انسانهای نیکوکار نیز بیشتر شد. تا پیش از این او آماده شده بود دست از تحصیل بکشد. سالها بعد... زن جوانی به بیماری مهلکی گرفتار شد.
پزشکان از درمان وی عاجز شدند. او به شهر بزرگتری منتقل شد. دکتر هاروارد کلی برای مشاوره در مورد وضعیت این زن فراخوانده شد. وقتی او نام شهری که زن جوان از آنجا آمده بود شنید، برق عجیبی در چشمانش نمایان شد. او بلافاصله بیمار را شناخت. مصمم به اتاقش بازگشت و با خود عهد کرد هر چه در توان دارد، برای نجات زندگی وی بکار گیرد. مبارزه آنها بعد از کشمکش طولانی با بیماری به پیروزی رسید. روز ترخیص بیمار فرا رسید. زن با ترس و لرز صورتحساب را گشود. او اطمینان داشت تا پایان عمر باید برای پرداخت صورتحساب کار کند. نگاهی به صورتحساب انداخت. جمله ای به چشمش خورد: همه مخارج با یک لیوان شیر پرداخته شده است. امضا دکتر هاروارد کلی زن مات و مبهوت مانده بود. به یاد آنروز افتاد. پسرکی برای یک لیوان آب در خانه را به صدا در آورده بود و او در عوض برایش یک لیوان شیر آورد. اشک از چشمان زن سرازیر شد.
فقط توانست بگوید: خدایا شکر... خدایا شکر که عشق تو در قلبها و دستهای انسانها جریان دارد.
💜🦋💜🦋💜🦋
https://eitaa.com/joinchat/2634219768C9798f0ca3f
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مشکلات دیدن برنامه های تلویزیون به وقت کودکی ما
مخصوصا ادامه برنامه ها تا چند لحظه دیگر... 😁
🦋💜🦋💜🦋💜
https://eitaa.com/joinchat/2634219768C9798f0ca3f
مگه قرار نبود بزرگ شدیم
یادمون بره...؟
💜🦋💜🦋💜🦋
https://eitaa.com/joinchat/2634219768C9798f0ca3f
اینو چند بار بخون
راضی باش، به هر چی اتفاق افتاد که اگه خوب بود زندگیتو "قشنگ" کرد و اگه بد بود "تو رو ساخت.
مدیون باش، به همه آدمهای زندگیت که خوباش بهترین "حس ها" رو بهت میدن و بداش بهترین "درس هارو"
ممنون باش، از اونی که بهت یاد داد همه شبیه "حرفاشون" نیستن و همیشه باید از هیچکسی توقعی نداشت!
زندگی همین قدر ساده است عزیزِ من!🦋
🦋💜🦋💜🦋💜
https://eitaa.com/joinchat/2634219768C9798f0ca3f
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸یکشنبه تون زیبـا
🌾ان شاءالله
🌸امروزبهترین روز
🌾زندگیتون باشه
🌸حال خوب
🌾دلخوشی فراوان
🌸رزق و برکت بسیار
🌾لبریز از شادی و آرامش
🌸موفقیت پی درپی و
🌾نگاه مهربان خدا نصیبتون
🌸روزتون زیبا و در پناه خدا
💜🦋💜🦋💜🦋
https://eitaa.com/joinchat/2634219768C9798f0ca3f
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یاد دوران کودکی بخیر 😥🥀
💜🦋💜🦋💜🦋
https://eitaa.com/joinchat/2634219768C9798f0ca3f
دلم واسه اول دبستانم تنگ شده
که وقتی تنها یه گوشه ی
حیاط مدرسه وایسادی
یه نفر میاد و بهت میگه
با من دوست میشی؟
🦋💜🦋💜🦋💜
https://eitaa.com/joinchat/2634219768C9798f0ca3f
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
خواستم بهت یاداوری کنم که تو همینجوری که هستی قشنگی!
تو با عدد سنت معرفی نمیشی!
تو با سایز بدنت معرفی نمیشی!
تو با سبک لباس پوشیدنت معرفی نمیشی!
تو با چیزای که در انتخابش دستی نداشتی مثل خونواده، محل زندگی، پدر و مادر، قیافه و.. معرفی نمیشی!
تو شیرینی لبخندات هستی.
تو اون قطره های اشکی هستی که گریستی.
تو اون کلمه های زیبای هستی که به زبون آوردی.
تو اون آواز های هستی که بلند میخونی.
تو چیزی هستی که بهشون باور داری وآدمهای که عاشقشونی:)
#ظهرتون_بخیررفقا🌺
🦋💜🦋💜🦋💜
https://eitaa.com/joinchat/2634219768C9798f0ca3f
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#شامی
شماهم مثه من آشپزی های سنتی و روستایی رو دوست دارین😋
💜🦋💜🦋💜🦋
https://eitaa.com/joinchat/2634219768C9798f0ca3f
41.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#سریال_نوستالژی_وخاطره_انگیزسالهای_دورازخانه_قسمت_بیستوهشتم😍
فروارد کن برااونکه باهم توبچگی اوشین میدیدین😍🌺
💜🦋💜🦋💜🦋
https://eitaa.com/joinchat/2634219768C9798f0ca3f
بچه های ده شصتی به این صورت عکس میگرفتند.
💜🦋💜🦋💜🦋
https://eitaa.com/joinchat/2634219768C9798f0ca3f
هدایت شده از فاطمه
#انرژی_مثبت
ﭼﻪ ﺯﯾﺒﺎﺳﺖ ﻣﺜﺒﺖ ﺣﺮﻑ ﺑﺰﻧﯿﻢ👇🏻
⛔️ﻧﮕﻮ : ﺑﺒﺨﺸﯿﺪ ﮐﻪ ﻣﺰﺍﺣﻤﺘﺎﻥ ﺷﺪﻡ !
✅ﺑﮕﻮ : ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻭﻗﺘﺘﺎﻥ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺍﺧﺘﯿﺎﺭ ﻣﻦ ﮔﺬﺍﺷﺘﯿﺪ ﻣﺘﺸﮑﺮﻡ !
⛔️ﻧﮕﻮ : ﮔﺮﻓﺘﺎﺭﻡ !
✅ﺑﮕﻮ : ﺩﺭ ﻓﺮﺻﺘﻰ ﻣﻨﺎﺳﺐ ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭ ﺷﻤﺎ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﺑﻮﺩ !
🚫ﻧﮕﻮ : ﺧﺪﺍ ﺑﺪ ﻧﺪﻩ !
✅ﺑﮕﻮ : ﺧﺪﺍ ﺳﻼﻣﺘﯽ ﺑﺪﻩ !
⛔️ﻧﮕﻮ : ﻗﺎﺑﻞ ﻧﺪﺍﺭﻩ !
✅ﺑﮕﻮ : ﻫﺪﯾﻪ ﺍﻯ ﺍﺳﺖ ﺑﺮﺍﯼ ﺷﻤﺎ !
⛔️ﻧﮕﻮ : ﺯﺷﺘﻪ !
✅ﺑﮕﻮ : ﻗﺸﻨﮓ ﻧﯿﺴﺖ !
⛔️ﻧﮕﻮ : ﺑﺪ ﻧﯿﺴﺘﻢ !
✅ﺑﮕﻮ : ﺧﻮﺑﻢ!
⛔️ﻧﮕﻮ : ﺧﺴﺘﻪ ﻧﺒﺎﺷﯽ !
✅ﺑﮕﻮ : ﺷﺎﺩ ﻭ ﭘﺮ ﺍﻧﺮﮊﯼ ﺑﺎﺷﯽ !
⛔️ﻧﮕﻮ : ﻣﺘﻨﻔﺮﻡ !
✅ﺑﮕﻮ : ﺩﻭﺳﺖ ﻧﺪﺍﺭﻡ !
⛔️ﻧﮕﻮ : ﺟﺎﻧﻢ ﺑﻪ ﻟﺒﻢ ﺭﺳﯿﺪ !
✅ﺑﮕﻮ : ﺧﯿﻠﯽ ﺭﺍﺣﺖ ﻧﺒﻮﺩ !
⛔️ﻧﮕﻮ : ﺑﻪ ﺗﻮ ﺭﺑﻄﯽ ﻧﺪﺍﺭﺩ !
✅ﺑﮕﻮ : ﺧﻮﺩﻡ ﺣﻠﺶ ﻣﯽﮐﻨﻢ !
⭕️ﺧﻮﺏ ﺳﺨﻦ ﮔﻔﺘﻦ ﻗﻠﺐ ﻫﺎ ﺭﺍ
ﺗﺴﺨﯿﺮ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ!
🦋💜🦋💜🦋💜
https://eitaa.com/joinchat/2634219768C9798f0ca3f
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مورچه و مورچه خوار یادتونه
یک دیالوگ معروف هم داشت سلام سوسیس 😉
🦋💜🦋💜🦋💜
https://eitaa.com/joinchat/2634219768C9798f0ca3f
مادربزرگم همیشه میگفت:
"خدا نگاه میکنه ببینه
تو با بندههاش
چه جوری تا میکنی
تا همونجوری باهات تا کنه."
باهم خوب تا کنیم.. :)💛
💜🦋💜🦋💜🦋
https://eitaa.com/joinchat/2634219768C9798f0ca3f