#داستانک📚
یک پسر و دختر کوچک مشغول بازی با یکدیگر بودند، پسر یک سری تیله و دختر تعدادی شیرینی داشت، پسر گفت:"من همه تیله هامو بهت میدم و تو هم همه شیرینی هاتو به من بده." دختر قبول کرد .
پسر بزرگترین و زیباترین تیله رو یواشکی برداشت و بقیه را به دختر داد، اما دختر کوچولو همانطور که قول داده بود تمام شیرینی ها رو به پسرک داد.
آن شب دختر خوابید و تمام شب خواب بازی با تیله های رنگارنگ را دید، اما پسر تمام شب نتوانست بخوابد چون به این فکر میکرد که حتما دخترک هم مقداری از شیرینی ها را از او پنهان کرده است .
#نتیجه عذاب مال کسانی است که صادق نیستند و آرامش از آن کسانی است که صادقند.
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬@sonnatiii