eitaa logo
نوستالژی
60هزار دنبال‌کننده
3.8هزار عکس
4.9هزار ویدیو
1 فایل
من یه دختردهه‌ هفتادیم که مخلص همه ی دهه شصتیاوپنجاهیاس،همه اینجادورهم‌ جمع شدیم‌ تا خاطراتمونومرورکنیم😍 @Adminn32 💢 کانال تبلیغات 💢 https://eitaa.com/joinchat/2376335638C6becca545e (کپی باذکر منبع مجازه درغیر اینصورت #حرامم میباشد)
مشاهده در ایتا
دانلود
نوستالژی
#سرگذشت #برشی_از_یک_زندگی #مرجان #قسمت_چهلویکم یه روز که داشتم با اوا بازی میکردم ازم پرسید خاله م
خواستگاریت به این فکر کردم که تو حق مادرشدن داری و این نیاز تو وجودته پس من اینو پذیرفتم که ازت خواستگاری کردم. ولی من دو تا شرط دارم اول اینکه ما سنمون برای بارداری زیاده باید قول بدی همه ازمایشاتی که لازمه و حتی اونایی که ضروری نیست انجام بدی و مطمئن شی بچه سالمه. دوما حواست باشه که بعد به دنیا اومدن بچمون رابطه ات با اوا تغییری نکنه و مثل قبل باشه حتی اگه قلبا احساست بهش عوض شد نباید تو رفتارت تغییری ایجاد بشه. اون شب به علی گفتم اگه تاوان همه سختیایی که تو زندگیم کشیدم تویی از همه اشتباهاتم خوشحالم و قول دادم که هر دوتا شرطشو رو چشمم بزارم و بهشون عمل رفتم دکتر و آزماشات لازم رو انجام دادم و فهمیدم تنبلی تخمدان دارم. یه مدت تحت درمان بودم و دارو مصرف میکردم و مشکلم حل شد و اقدام کردیم برای بارداریم و دقیقا تو آخرین شب از تابستون ۳۹ سالگیم شبش خواب دیدم با مامان و میناتو باغیم و یه درخت پر شاه توت بود و مینا بالای درخت داشت واسه خودش شاه توت میچید. بهش گفتم برای منم بنداز ولی اون میخندید و شاه توتا رو تنهایی میخورد.شاه توتا رو تنهایی میخورد، یهو مامان از پایین درخت گفت برای مرجانم شاه توت بنداز پایین گناه داره حامله است بچه اش دلش میخواد. وقتی بیدار شدم فهمیدم باردارم و هیچ وقت اون لحظه رو فراموش نمیکنم احساس میکردم خدا یه بار دیگه نگام کرده. از شوق فقط گریه میکردم.خیلی لذت بخشه چیزیو که یه زمانی برات محال ترین اتفاق ممکنه رو دوسال بعد داشته باشی. دقیقا یادمه دو سال و نیم قبلش فکر میکردم باید ارزوی مادر شدنو به گور ببرم حتی تو خوابمم نمیدیدم ازدواج کنم و مادر بشم. همونجا نیت کردم نصف اجاره هر ماه خونمو بدم به یه شیرخوارگاه و پرورشگاه ، نذر سلامتی بچم بود.فرداش رفتم بی بی چک بگیرم و از ترسم چن تا خریدم و هر چند تاشو امتحان کردم. باورم نمیشد‌ اون خطا قشنگ ترین خطای صورتی دنیا بود،و اون لحظه من خوش خبر ترین زن عالم بودم، علی وقتی قضیه رو فهمید شکه شد انگار باورش نمیشد که بتونیم به این زودی بچه دار بشیم. ولی بعدش خوشحال شد و ازون به بعد بیشتر هوامو داره. وقتی برای تععین جنسیت رفتم و فهمیدم بچم دختره خوشحالیم تکمیل شد. همیشه دلم میخواست یه دختر داشتم و موهاشو ببافم. علی وقتی فهمید بچه دخترا خوشحال شد و گفت خدا به مردایی که بیشتر دوستشون داره دختر میده.مادر و خواهرای علی از بچه دار شدن ما اصلا خوشحال نشدن و انگار امیدشون به رجوع علی و سارا نا امید شد. سارا وقتی قضیه بارداری منو فهمید باز نذاشت یه مدت اوا بیاد اونجا و باز سعی کرد تو گوشش همون حرفای همیشگیشو بخونه. حتی به بهانه نفقه اوا زنگ زد و یه دعوای حسابی با علی کرد .دلم براش میسوخت. احساس میکردم حالا قدر چیزایی که از دست داده رو میفهمه ولی حیف که دیر شده بود. همه ازمایشا و غربالگریا و تستا رو انجام دادم و دخترم خداوشکر سالم سالم دنیا اومد .به گذشتم که نگاه میکنم میبنم در حق خودم خیلی ظلم کردم، بزرگترین ظلمی که در حق خودم کردم این بود که خودمو باور بزرگترین ظلمی که در حق خودم کردم این بود که خودمو باور نداشتم به توانایی خودم باور نداشتم و چهرمو انقدر تو نظرم بزرگ کرده بودم که دیگه هیچ کدوم از خصوصیات خوبم به چشم نمی اومد. و این عین ناشکری بود. علی همیشه میگه درسته اول از چهره ات خوشم اومد و پا جلو گذاشتم ولی اخلاق و اون چیزی که ورای چهرت بود باعث شد بمونم کنارت و بخوام که این موندنو تا اخر عمر ادامه بدم.من اگه همکارت بودم و مثلا به مرورمیشناختمت و اخلاق و منشت دستم میاومد با همون چهره قبلیتم باهات ازدواج میکردم و بعدش به شوخی و با خنده های پهنش اضافه میکرد ولی بعدش حتما مییردمت که دماغتو عمل کنی و در ادامه حرفش خودش ریسه میرفت از خنده. من؛ مرجان حالا میفهمم که از راه اشتباه نمیشه نتیجه درست گرفت . من دوبار با ازدواج اشتباه بدون شناخت و علاقه فقط از روی حسادت و حرف مردم ازدواج کردم و هر بار با بهترین روزای عمرم تاوان اشتباهاتمو دادم. ولی الان خیلی خوشبختم و حسرت گذشته رو نمیخورم چون میدونم اون تجربه ها این مرجانو ساخته و بابت همه شون خدا رو شکر میکنم. تصمیم دارم علاوه بر پولم مقداری از وقت و محبتو صرف بچه هایی کنم که از نعمت پدر و مادر محرومن. مادربزرگم همیشه میگفت خدا به ما یه سرمایه تموم نشدنی داده برای بخشیدن و وقف دیگران کردن و اون محبت توی قلبامونه. تصمیم گرفتم به شکرانه مادر شدنم آدم بهتری بشم و با هرچی در توان دارم کاری کنم که جهان جای بهتری برای زندگی بشه.. پایان •┈┈•❀🕊🍃🌺🍃🕊❀•┈┈• https://eitaa.com/joinchat/2634219768C9798f0ca3f
21.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
زيتون پرورده یه مخلفاته ‌که کنار غذاهای گوشتی و چرب خیلی می‌چسبه. این ترکیب جذاب نشون دهنده خلاقیت زیادمردم‌ رودبار هستش. حالا که نزدیک فصل انار هستیم خالی از لطف نیست کنار این‌ خانوم زیبا و باسلیقه طرزتهیه‌ زیتون پرورده رو یادبگیریم. بریم که بسازیمش😋 •┈┈•❀🕊🍃🌺🍃🕊❀•┈┈• https://eitaa.com/joinchat/2634219768C9798f0ca3f
388_16298298159358.mp3
7.52M
🎶 نام آهنگ: دل اسیره 🗣 نام خواننده:‌ فرامرز اصلانی •┈┈•❀🕊🍃🌺🍃🕊❀•┈┈• https://eitaa.com/joinchat/2634219768C9798f0ca3f
یه زمانی با موز عکس می انداختن... کلی هم کلاس داشته😄 •┈┈•❀🕊🍃🌺🍃🕊❀•┈┈• https://eitaa.com/joinchat/2634219768C9798f0ca3f
اگه ارتباط بین این دوتا رو میدونی الان بالای 20 سالته •┈┈•❀🕊🍃🌺🍃🕊❀•┈┈• https://eitaa.com/joinchat/2634219768C9798f0ca3f
💫 مردی کنار بیراهه‌ای ایستاده بود. ابلیس را دید که با انواع طنابها به دوش در حال گذر است. کنجکاو شد و پرسید: «ای ابلیس، این طنابها برای چیست؟» ابلیس جواب داد: «برای اسارت آدمیزاد. طنابهای نازک برای افراد ضعیف‌النفس و سست ایمان، طناب‌های کلفت هم برای آنانی که دیر وسوسه می‌شوند.» سپس از کیسه‌ای طناب‌های پاره شده را بیرون ریخت و گفت: «اینها را هم انسان‌های باایمان که راضی به رضای خدایند و اعتماد به نفس داشتند، پاره کرده‌اند و اسارت را نپذیرفتند.» مرد گفت: «طناب من کدام است؟» ابلیس گفت: «اگر کمکم کنی که این ریسمان‌های پاره را گره زنم، خطای تو را به حساب دیگران می‌گذارم.»مرد قبول کرد. ابلیس خنده‌کنان گفت: «عجب، با این ریسمان‌های پاره هم می‌شود انسان‌هایی چون تو را به بندگی گرفت!»  •┈┈•❀🕊🍃🌺🍃🕊❀•┈┈• https://eitaa.com/joinchat/2634219768C9798f0ca3f
روزهای آخرِ تابستان 🍃 •┈┈•❀🕊🍃🌺🍃🕊❀•┈┈• https://eitaa.com/joinchat/2634219768C9798f0ca3f
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حالا که نزدیک باز شدن مدرسه هاست دیدن این کلیپ خالی از لطف نیست🥲 •┈┈•❀🕊🍃🌺🍃🕊❀•┈┈• https://eitaa.com/joinchat/2634219768C9798f0ca3f
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖤 الهی! من بنده خوبت اگر نبودم، دوست هم نداشتم بندهٔ بدت باشم… 🌙 شب‌ بخیر •┈┈•❀🕊🍃🌺🍃🕊❀•┈┈• https://eitaa.com/joinchat/2634219768C9798f0ca3f