eitaa logo
تحقیقی پیرامون فلسفه،عرفان و تصوف
703 دنبال‌کننده
240 عکس
60 ویدیو
54 فایل
✅مکتب اهل بیت علیهم السلام=مکتب تفکر و تدبر ارتباط با ادمین(لطفا فقط پیشنهادات و انتقادات): https://harfeto.timefriend.net/16750254869358 کانال تلگرام: t.me/sonnat_voice
مشاهده در ایتا
دانلود
شاهد بازی در تصوف ۱-شاهد در لغت و اصطلاح لغت شاهد به معنای مشاهده کننده است. شاهد از (ش ه د)گرفته شده است که به معنای حضور و آگاهی است. شاهد در اصطلاح صوفیه به جوان نورس زیبا که هنوز پشت لب سیاه نکرده باشد و در اصطلاح قدما صوفیه «امرد» گفته میشود. اوحد الدین کرمانی میگوید: بی آب بود سماع کان بی ساز است آتش در زن به هر کجا غماز است باد است سماعی که در او شاهد نیست خاکش به سر هر که نه شاهد باز است1⃣ ۲-علت ورود صوفیه به مقوله شاهد بازی علت اصلی شاهد بازی صوفیه،ترک کردن ازدواج و همنشینی با نوجوانان بوده است بعضی از صوفیه به سبب ترک تأهل و یا به جهت مصاحبت با نوجوانان متهم به شاهد بازی بودند البته این صحبت نوجوانان که از قدیم در مجالس صوفیه و خانقاه هاشان تردد داشتند از آفات صوفیه به شمار می آمد حتی بعضی از مشایخ منسوب به شاهد بازی شدند ابوحلمان بنابر مشهور در پیش خوبرویان سجده می کرد، اوحدالدین کرمانی با شاهدان سروسری داشت و در غلبه ی وجد سینه بر سینه هاشان می نهاد حکایت او با پسر خلیفه مشهور است و گفته می شود شمس تبریزی در این بابها بر وی اعتراض لطیفی کرد فخرالدین عراقی در دنبال قلندر پسری خوبرو از عراق به هند افتاد»2⃣ 📚منابع: 1⃣دیوان رباعیات اوحد الدین کرمانی ص۲۷۴/اوحد الدین کرمانی/ناشر: انتشارات سروش/چاپ اول تهران۱۳۶۶ 2⃣ارزش میراث صوفیه ص۱۵۴-۱۵۵/عبدالحسین زرین کوب/ناشر: انتشارات امیرکبیر۱۳۷۸ @sonnat_voice
تاریخچه شاهد بازی در ادب فارسی، «شاهد»، «پسر» و «مغبچه» به معانی مختلف تعبیرهای متفاوت بکار برده شده است؛ اما «شاهد بازی» یعنی دوست داشتن جوانان نوخط و همجنس گرایی یا همجنس دوستی. شاهد بازی در ایران از زمان سامانیان که اندک اندک ترکان در شمار لشکریان وارد شدند آغاز شد. و در عصر غزنویان رواج یافت. در این دوره امرد را با الفاظی همانند معشوق لشکری یا لعبت سپاهی نام میبرده اند. استاد سیروس شمیسا (چهره برجسته ادبیات فارسی دانشگاه علامه طباطبایی)می نویسد: «در دوره غزنوی... معمولا معشوق ،مذکر ترکان لشکری هستند. از این رو بعدا صفاتی چون عربده جویی، بیوفایی، جفاکاری، سست پیمانی، خونریزی و ظلم جزو مختصات معشوق شعر فارسی میشود. حتی مشخصات جسمی ایشان چون چشم ،تنگ کمر باریک، قد بلند، زلف برتافته نیز بعدها جزو مختصات شعر فارسی میشود توضیح آن که زلف وصف موی مذکر است و لفظ گیسو برای مونث به کار میرود]»1⃣ آن سرو ناز تا ز چمن سایه برگرفت بنشست آتش گل و آب سمن برفت از زلف جمع کرد پراکنده لشگری بشکست قلب لشکر دلها و در پیش آمد، به قصد خونم و در آمدن برفت لشکر برفت و آن بت لشکر شکن برفت2⃣ گفتنی است که شاهد بازی در هنگام سماع رواج بسیار داشت. روزبهان بقلی شیرازی مینویسد: «در مجمع سماع به جهت ترویج قلوب، به سه چیز احتیاج است روایح ،طیبه وجه صبیح صورت زیبا و صوت ملیح»3⃣ 📚منابع: 1⃣شاهد بازی در ادبیات فارسی ص۴۴/سیروس شمیسا/ناشر: انتشارات فردوس/تهران۱۳۸۱ 2⃣دیوان اشعار،غزلیات ص۳۹۸/سلمان ساوجی/ناشر:موسسه فرهنگی هنری ما/۱۳۷۱ 3⃣اوراد الاحباب ص۲۰۷/یحیی بن احمد باخرزی/ناشر: انتشارات دانشگاه تهران/۱۳۸۳ @sonnat_voice
توجیه عشق ورزی به امردان آنان که دنبال جوانان نورس بوده اند پلیدی کار خود را توجیه کرده و بیان میکردند که عشق و علاقه ما حیوانی (فقط به خاطر کامجویی) نیست؛ بلکه نفسانی است همانند عشق پدر و مادر به طفل و یا عشق زن و شوهر به یکدیگر در حالی که روایات زیادی در مورد نکوهش و پرهيز از نگاه و بوسیدن از شهوت مردان نسبت به یکدیگر وارد شده است تا چه رسد به شاهد بازی و مفاسدی که بر آن مترتب است. برخی از این روایات عبارتند از: ۱-امام صادق علیه السلام از قول رسول خدا صلى الله عليه و آله نقل می فرماید: «إِيَّاكُمْ وَ أَوْلَادَ الْأَغْنِيَاءِ وَالْمُلُوكِ الْمُرْدَ فَإِنَّ فِتْنَتَهُمْ أَشَدُّ مِنْ فِتْنَهِ الْعَذَارَى فِى خُدُورِهِنَّ»1⃣ برحذر باشید از فرزندان ثروتمندان و نوجوانان امرد که موی بر صورت ندارند فتنه جوان زیبای امرد از فتنه دختر باکره بیشتر است. ۲-امام صادق علیه السلام از قول رسول خدا صلى الله عليه و آله فرموده اند: «مَنْ قَبَّلَ غُلَاماً بِشَهْوَة الْجَمَهُ اللَّهُ بِلِجَامِ مِنْ نَار»2⃣ کسی که جوانی را از روی شهوت ببوسد، خداوند او را در قیامت به لجامی از آتش لجام می زند. کیوان قزوینی از توبه کنندگان این فرقه، معتقد است که از شیوه های تشرف به تصوف، شاهد بازی می باشد. «پیر دلیل به مرید امر میکند که پا برهنه و سر برهنه و دوش برهنه شو و شال کمرت را بگشا و هر بند و گره که در لباست هست،باز کن که معنای تمام تخلیه این است.خود دلیل نیز همان طور تمام برهنه می شود»3️⃣ 📚منابع: 1⃣کافی ج۵ ص۱۵۴-۱۵۵/محمد بن یعقوب کلینی/ناشر:دارالکتب الاسلامیة/۱۴۰۷ ه ق 2⃣الفقه المنسوب إلى الإمام الرضا عليه السلام، ص ۲۷۸/ناشر:موسسه آل البیت علیهم السلام/مشهد۱۴۰۶ ه ق 3⃣استوار رازدار ص۱۸۷/کیوان قزوینی/ناشر:راه نیکان ۱۳۸۷ ه ش @sonnat_voice
احادیث مورد تمسک صوفیه در مورد تایید شاهد بازی صوفیه در تأیید شاهد بازی به برخی از احادیث تمسک کرده اند؛ برخی از آنها عبارتند از: ۱. امير المومنين عليه السلام فرمودند: «إِنَّ اللَّهَ جَمِيلٌ يُحِبُّ الْجَمَالَ»1⃣ خداوند زیباست و زیبایی را دوست دارد. هر زیبایی ای که در عالم دیده شود مظهر زیبایی خداوند است: «فالجمیل و كل جميل في الكون مظهر جماله»2⃣ زيباى حقيقي خداوند است و هر زیبایی در عالم مظهر زیبایی الهی است. دکتر زرین کوب می نویسد: «حدیث دیگری هم هست که صوفیه در باب جمال پرستی نقل می کنند:ان الله جمیل و یحب الجمال و در مثنوی هم اشارت گونه یی به مضمون حدیث شده ولیکن سایر صوفیه در تمشک بدان غالبا عشق به مظاهر و رسم جمال پرستی را که نزد بعضی از پیروان بی بندوبار آنها احيانا منجر به اتهام هایی هم می شده است توجیه کرده اند و استغراق خود را در جمال صورت مبتنی بر آن شمرده اند»3⃣ ۲.پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند: «اطلبوا الْخَيْرَ عِندَ حِسَانِ الْوُجُوهِ»4⃣ خیر و خوبی را در نزد نیکو صورتان بجوئید. ۳.نگاه به روی زیبا سبب روشنی چشم می شود پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند: «ثَلَاتُه يَزِيدَنَّ فِي قُوَّةِ الْبَصَر النَّظَرُ إِلَى الْخُضْرَةِ، وَ النَّظَر إلي وَجْهِ الْحَسَنِ وَ النَّظَرُ إِلَي الْمَاءِ الْجَارِى»5⃣ سه چیزند که موجب روشنی چشم می شوند نگاه به سبزه زارها و نگاه به روی زیبا و نیکو و نگاه به آب روان. ۴.«رَأَيْت رَبِّي لَيْلِهِ الْمِعْرَاجِ عَلى صُورَه شَابَّ أمْرد»6⃣ خدای خود را در شب معراج به صورت جوان امردی دیدم. این حدیث به حدیث امرد در میان قدمای صوفیه معروف است. 🔸این عبارت با الفاظ دیگری نیز آمده است:« رَأَيْتُ رَبِّي لَيْلَةَ اَلْمِعْرَاجِ فِي أَحْسَنِ صُورَةٍ فَوَضَعَ يَدَهُ بَيْنَ كَتِفَيَّ حَتَّى وَجَدْتُ بَرْدَ أَنَامِلِهِ بَيْنَ ثَدْيَيَّ»7⃣ 👈استدلال اهل تصوف به این روایات به این صورت است که بیان می کنند زیبایی و زیبا رویان را دوست داشتن و حاجت را به زیبا رویان گفتن به این نکته اشاره دارد که به هر زیبا رویی دل بستن و ابراز عشق و علاقه نمودن به او - هر چند پسری نوجوان باشد – به این علت است که در واقع با این عمل به خداوند ابراز ارادت شده است و زیبا رویان وسیله ای برای بهتر و زودتر رسیدن به خداوند و طی نمودن سریع تر مراحل سلوک هستند. بررسی و نقد احادیث...به زودی 📚منابع: 1⃣کافی ج۶ ص۴۳۸/محمد بن یعقوب کلینی/ناشر: دارالکتب الاسلامیة/۱۴۰۷ ه ق 2⃣الله،القصد المجرد فی معرفة الاسم المفرد ص۲۲/احمد بن عطاء اسکندری/ناشر:دارالکتب العلمیة/بیروت۱۴۲۶ 3⃣سر نی ص۴۰۳/عبدالحسین زرین کوب/ناشر:انتشارات علمی/تهران۱۳۲۰ 4⃣عیون اخبار الرضا ج۲ ص۷۴/محمد بن علی بابویه/ناشر:انتشارات جهان/تهران 5⃣عبهر العاشقین ص۲۹/روزبهان بقلی/محقق: هانری کربن/ناشر:انتشارات منوچهر/تهران۱۳۶۶ 6⃣تمهیدات ص۳۲۱/عین القضات همدانی/ناشر:دانشگاه تهران۱۳۸۱ 7⃣عوالی اللئالی ج۱ ص۵۲/ابن ابی جمهور احسایی/ناشر:دار سیدالشهدا علیه السلام للنشر/قم۱۴۰۵ @sonnat_voice
بررسی روایات مورد تمسک صوفیه برخی از اشکالاتی که به این قبیل روایات و عبارات وارد میشود عبارتند از: اولا: به حکم عقل و صریح آیات قرآن و روایات معصومین عليهم السلام هیچگونه شباهتی بین خالق و مخلوق وجود ندارد؛ لذا دیدن خداوند نه در دنیا و نه در آخرت میسر نمی باشد. در آیات قرآن آمده است: خداوند قابل دیدن نیست: «لا تُدْرِكَهُ الْأَبْصَارُ وَ هُوَ يُدْرِكُ الْأَبْصَارِ»(انعام:۱۰۳) همانند او هیچ چیزی وجود ندارد؛ لذا جسم نیست و خواص جسمانی ندارد(یکی از خواص اجسام این است که قابل دیدن هستند): «لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَئ» خدای یکتا را هیچ مثل و مانندی نیست.(شوری:۱۱) همتا ندارد زیرا خواص مخلوقات که بیان باشد از جزء داشتن و زمان دار و مکان دار بودن در او راه ندارد «لَمْ يَلِدْ و لم یولد»(توحید:۳) در حدیث بیان شده است که راوی میگوید به حضرت صادق علیه السلام عرض کردم: «بعضی از اصحاب ما گمان دارند که خدا را صورتی است مثل انسان و دیگری گفته که خدا در صورت پسر نورس پیچیده موئی است که مویش به غایت پیچیده و چین و شکن دارد. حضرت صادق علیه السلام بر رو در افتاد و به سجده رفت بعد از آن سرش را برداشت و فرمود پاک و منزه است خدائی که چیزی مثل او نیست و دیده ها او را در نیابد و دانشی به او احاطه نکند نزاده؛ زیرا فرزند به پدرش میماند و زاده نشده که شباهت داشته باشد به کسی که پیش از او بوده و هیچ کس از خلقش او را همتا نبوده است و برتر است از صفت کسی که غیر از او است برتری بزرگ»1⃣ ثانیا: در مورد حدیث اول میتوان گفت که اولا مراد از جمیل بودن خدا یعنی اینکه همان گونه خلقت و آفرینش خدا در حد اعلا میباشد او دوست دارد اعمال و رفتار بشر به نیکویی و وجه احسن انجام شود و گرنه خداوند که جسم نیست و خواص جسمانی ندارد و اطلاق جمیل در مورد او سالبه به انتقا وجود موضوع است زیرا زیبایی و زشتی در مورد موجودات دارای اجزا به کار می رود نه در مورد خداوند. ثانیا در ادامه روایت آمده است که خداوند دوست دارد تا مخلوقاتش از نعمتهای استفاده کنند و سایرین را نیز بهره مند کنند؛ و يُحِبُّ أن یرَی أثَر النَّعْمَة عَلَى عَبْدِهِ». و دوست دارد آثار نعمت خود را بر بندهاش ببیند. یک مورد از موارد استفاده از نعمتهای الهی، آراستگی ظاهری است. در مورد حدیث دوم ذکر دو نکته مفید میباشد: ۱.این حدیث از حيث سند دارای ضعف می باشد؛ به گونه ای که برخی آن را از احادیث ساختگی برشمرده اند.2⃣ ۲ با فرض صحت سند حدیث فوق این حدیث اشاره دارد به این که حوایج خویش را از عبوسان درخواست نکنید؛ بلکه از افرادی که گشاده رو و بشاش هستند درخواست کنید؛ زیرا اگر نتوانستند نیاز شما را برآورده کنند، با گشاده رویی بگویند، نه با خشم و عصبانیت تا اینکه به ناراحتی شما افزوده نگردد. حدیث سوم در کتب حدیثی شیعی یافت نشده است. در مورد حدیث چهارم ذکر دو نکته مفید میباشد: ۱.عبارات مذکور، بدون ذکر سلسله سند نقل کرده است؛ لذا نمیتوان راویان آنرا بررسی کرد تا صحت و سقم این عبارات را به دست آورد. ۲.در میان بررسی کتب روایی شیعه چنین روایتی ذکر نشده است؛ احسایی نیز که برخی از فقرات این روایت را ذکر کرده است دارای مشرب عارفانه است و کتاب عوالی اللئالی مملو از این قبیل احادیث می باشد که غالبا آنها بدون مدرک هستند. 1⃣توحید ص۱۰۳/محمد بن علی بابویه/ناشر:جامعه مدرسین قم۱۳۹۸ 2⃣امام شناسی ج۱۸ ص۳۹۸/محمد حسین طهرانی/ناشر:انتشارات علامه طباطبایی/مشهد چاپ دوم ۱۴۱۸ @sonnat_voice
🚫بانیان عشق مجازی سر منشا اعتقاد به شاهد در میان صوفیه و فلاسفه و سایر مکاتبی که در آنها شاهد بازی راه پیدا کرده است از فلاسفه یونان میباشد. معشوق مذکر و دلداگی به آنها در کلمات سقراط و افلاطون به کار برده شده است؛ برخی از این کلمات عبارتند از: ۱-سقراط افلاطون در کتاب مهمانی نقل می کند: «معشوق سقراط (آلیبادس) وارد اتاق شد و بعد آلیبادس: گفت بسیار بجاست ولی هم پیاله سوم کیست؟ در این هنگام برگشت و همین که چشمش به سقراط افتاد از جای جست و فریاد برآورد خدایا این چیست؟ سقراط اینجا هم حاضری؟ اینجا مثل همه جا که انتظار دیدنت را ندارم در کمین من نشسته ای به اینجا چرا آمدی؟ و چرا درست در همین جا لمیده ای و چرا در کنار آریستوفانس یا مردان دیگری که در مجلس حاضرند ننشسته ای؟ چرا باز نقشه خود را چنان کشیده ای که در کنار آنکه از همه زیباتر است جای بگیری؟ سقراط :گفت آگاتون بدادم برس عشق این جوان مایه دردسر من شده است از روزی که به او دل باخته ام حق ندارم به نوجوانی زیبا بنگرم تا چه رسد که گفت و گوئی کنم».1⃣ سقراط از زبان دورانت ویل دورانت در مورد سقراط از زبان افلاطون میگوید: «همه جا در پی آن جوان معشوق پسر خوبروی روان بود، گرچه مرد سالخورده ما غالباً عشق خود را به صورت افلاطونی آن نگاه داشت به امردان و روسپیان ممتاز نیز شیوه های جلب عشاق را می آموخت وی در نهایت شهامت به تئودوتای" گفته بود بیشتر به دیدن من "بیا وعده یاری و مساعدت داد.»2⃣ ۲-افلاطون یونانی ها دارای خدایانی بودند که در کوه اُلمپ قرار داشتند و یکی از این ،خدایان آرس بوده است که خدای همجنس گرایی مردان بوده است آرس آسمانی که با آفرودیت آسمانی (زن هفائیستوس) پیوند رابطه نامشروع دارد از مردی تنها پدید آمده است و در ایجاد او هیچ زنی سهیم نبوده از این رو تنها روی با پسران دارد... و کسانی که از او الهام می یابند تنها به پسران دل بازند که طبعاً خردمندتر از زنانند و هم نیرومندتر از آنان»3⃣( افلاطون بعد از نقل مطلب فوق به مدح و ستایش همجنس بازی می پردازد) افلاطون در دفاع از همجنس بازی میگوید: «کار زیبا آنست که آدمی تقاضای مرد بدی را به وجهی بد بر آورد و کار زیبا آنست که انسان نیکمردی را به وجهی نیکو به آرزویش برساند»4⃣ کسانی که در برابر همجنس بازی به مقابله می ایستند، مستبد می باشند: «در ایونی و شهرهائی مانند آن که در چنگال بیگانگان گرفتارند تسلیم شدن معشوق در برابر عاشق مایه ی ننگ است زیرا در آن شهرها که حکومت استبدادی دارند اصولا عشق ورزی با پسران دلبستگی به دانش [فلسفه] و ورزش زشت شمرده [میشود]»5⃣ هدف از همجنس بازی چیزی به غیر از افزایش دانش و علم نمیباشد: «پس به حکم آئین شهر ما تسلیم شدن معشوق (پسر) به تقاضای عاشق تنها در صورتی پسندیده و زیباست که دو اصل در آن واحد رعایت شوند بدین معنی که عاشق پیوسته در این اندیشه باشد که به دانش و خرد و قابلیت معشوق بیفزاید و در این راه از هیچ خدمتی دریغ نورزد و معشوق نیز همواره بر آن باشد که دست رد به سینه کسی که او را بهتر و خردمند میسازد نگذارد فقط آنجا که این دو اصل با یکدیگر توام ،گردند تسلیم شدن معشوق به تقاضای عاشق پسندیده و زیباست و گرنه زشت است و هم در این صورت اگر عاشق یا معشوق به اشتباه بافتد و فریب بخورد اشتباه برای او مایه ننگ نیست و حال آنکه در غیر آن صورت خواه اشتباهی در میان باشد و خواه نه جز ننگ نتیجه ای ببار نمی آید»6⃣ با توجه به آنچه که در مورد سقراط و شاگردش افلاطون گفته شد روشن میگردد که اندیشه همجنس گرایی از به اصطلاح، مهد تمدن و تفکر یونان سرچشمه گرفته است و در میان سایر ممالک نفوذ پیدا کرده است. 📚منابع: 1⃣مهمانی،دوره آثار افلاطون ج۱ ص۴۶۶-۴۶۷ /افلاطون/ترجمه:محمد حسن لطفی/ناشر: انتشارات خوارزمی/تهران۱۳۸۰ 2⃣یونان باستان ص۴۱۱/ویل دورانت/مترجم:احمد آرام 3⃣مهمانی،دوره آثار افلاطون ج۱ ص۴۲۹ /افلاطون/ترجمه:محمد حسن لطفی/ناشرانتشارات خوارزمی/تهران ۱۳۸۰ 4⃣مهمانی،دوره آثار افلاطون ج۱ ص۴۳۱ /افلاطون/ناشر: انتشارات خوارزمی/ترجمه:محمد حسن لطفی/تهران۱۳۸۰ 5⃣همان ص۴۳۰ 6⃣همان ص۴۳۲-۴۳۳ @sonnat_voice
شاهد بازی در کلام برخی از صوفیه ۱-عین القضات همدانی عبدالله بن محمد بن علی میانجی همدانی (۴۹۲ - ۵۲۵ ه. ق)وی می گوید:« جانم فدای کسی باد که پرستنده شاهد مجازی باشد که پرستنده شاهد حقیقی خود نادر است»1⃣ «دریغا این حالت شاهد بازان دانند که حیوه (حیات) با شاهد چگونه بود و بی شاهد، موت چگونه باشد و شاهد و مشهود بیان میکنند با شاهد بازان حقیقی که حیوه (حیات و موت چیست»2⃣ ۲-احمد غزالی مجد الدین ابوالفتح احمد بن محمد غزالی (۴۵۲ - ۵۲۰ ه. ق)برادر کوچکتر ابو حامد محمد غزالی بود شیخ احمد غزالی در سنه ۵۲۰ در قزوین وفات یافت و در این شهر (مسجد احمدیه کنونی) مدفون شد. وی از متصوفه و از اصحاب شیخ ابوبکر نساج است. در وصف وی گفته شده است: «شیخ الاسلام امام غزالی آن صفا بخش حالی و قالی دلبری دید همچمو بدر تمام که برون آمد از یکی حمام شده مردم به شیخ در نگران شیخ در روی آن پری حیران شیخ گفتش مگوی هیچ سخن رویه الحسن راحه الاعين»3⃣ ۳-اوحد الدین کرمانی اوحد الدين حامد بن ابي الفخر (۵۶۱-۶۳۵ ه. ق از صوفیان و رباعی گویان مشهور ایران در سده ششم و هفتم هجری است. در شرح حال وی بیان شده است چون در سماع گرم می،شد پیراهن امردان چاک کرد و سینه به سینه ایشان باز می نهاد»4⃣ «روزی در مجلس جلال الدین محمد بلخی، حکایت شیخ اوحدالدین کرمانی میکردند که مردی شاهد باز بود اما پاکباز بود و کاری ناشایست نمی کرد فرمود کاشکی کردی و گذشتی»5⃣ وی می گوید: «بی آب بود سماع کان بی ساز است آتش در زن به هر کجا غماز است باد است سماعی که در او شاهد نیست خاکش به سر هر که نه شاهد باز است»6⃣ ۴-اوحدی مراغه ای ركن الدین اوحدی مراغه ای (۶۷۳ -۷۳۸ ه. ق ) عارف و شاعر پارسی گوی ایرانی است. «زلف مشکینت چو دام است ای پسر عارضت ماه تمام است ای پسر تا بود بر دیگری وصلت حلال بر من آسایش حرام ای پسر عالمی را بنده خود کرده ای اوحدی نیز غلام است ای پر»7⃣ 📚منابع: 1⃣تمهیدات ص۲۹۷/عین القضات همدانی/مصحح:عفیف عسیران/ناشر:دانشگاه تهران ۱۳۴۱ 2⃣همان ص۳۲۰ 3⃣کلیات عراقی،عشاق نامه ص۳۶۹/فخرالدین عراقی/مصحح:سعید نفیسی/ناشر:سنایی/تهران۱۳۶۳ 4⃣نفحات الانس ص۶۸۷/عبدالرحمن جامی/مصحح:ولیام ناسولیس/ناشر:مطبعه ایسی۱۸۵۸ م 5⃣همان ص۵۳۳ 6⃣سماع،عرفان و مولوی ص۴۹/محمد علی مدرسی طباطبایی/ناشر:انصاریان/قم۱۳۸۶ 7⃣دیوان اشعار،غزل۳۸۱/رکن الدین اوحدی/مصحح:سعید نفیسی/ناشر: امیر کبیر/تهران۱۳۴۰ @sonnat_voice
۵-مولوی جلال الدین محمد بلخی مشهور به مولوی صوفی قرن هفتم(۶۷۲-۶۰۴ ه. ق) هجری قمری است. در دیوان شمس وی آمده است: «تن مزن ای پسر خوش دم، خوش کام، بگو بهر آرام دلم، نام دل آرام، بگو ...ور در لطف، بیستی، در امید، مبند بر سر بام، بر آء و ز سر هر بام، بگو ...چونک رضوان بهشتی، تو صلای در ده چونکه پیغامبر عشقی، هله پیغام بگو»1⃣ مولوی داستان دو برادر غریبی را بیان میکند که یکی از آنها کوسه (بی ریش) بود و خوش سیما و دیگری امردی که موئی بر گونه ی او نبود آنها چون غریب بودند به خانقاه پناه آوردند ولی دراویش در تمام شب آنان را اذیت میکردند به گوشه بازاری رفته سی خشت دور خود چیدند اما باز هم فاسقی پیدا شد قصد آزار آن دو را میکند آن پسر بچه به گریه افتاد و گفت: «گفت آخر من کجا دانم شدن که به هرجا میروم من ممتحن چون تو زندیقی پلیدی ملحدی می برآرد سر به پیشم جون ددی خانقاهی که بود بهتر مکان من ندیدم یک دمی در وی امان خانقه چون این بود بازار عام چون بود خر گله و دیوان خام»2⃣ مولوی در جای دیگر در مذمت اعمال بعضی از صوفیه (البته همان گونه که گذشت در مورد شاهد بازی اوحد الدین کرمانی گفت: کاشکی کردی [کار ناشایست با شاهد و گذشتی] می گوید: هست صوفی آنکه شد صفوت طلب نه لباس صوف و خیاطی و دبّ صوفیئی گشته به پیش این لئام الخياطه و اللواطه و السّلام»3⃣ ۶-جامی نور الدين عبد الرحمن بن احمد بن محمد معروف به جامی (۸۱۷-۸۹۸ هـ ق)، صوفی ایرانی سده ۹ قمری است وی در وصف دلداهاش می سراید: «کیست می آید قبا پوشیده دامن بر زده شکل شهر آشوب او آتش به عالم در زده کرده در دین مسلمانان هزاران رخنه بیش هر خدنگ فتنه ای کز غمزه آن کافر زده کی برآید ماه با خورشید عالمتاب او گر زند بر ماه تابان طعنه ای در خور زده رو به راه از قامت اویم من بی صبر و دل گر چه در هر گام راه بیدلی دیگر زده»4⃣ و نیز می نویسد: «غزال من که لبش رو به سبزی آورده به سبزه زار ختن مشکبو گیا خورده چه گویم از خط سبزش که گرد چشمه نوش بنفشه ایست به آب حیات پرورده بود ز دور خطش فتنه هر سر مویی چه فتنه ها که درین دور سر برآورده ... سیاه شد لب شیرین او ز مشکین خط کسی ندیده به شیرینیش سیه چرده سیاهروزی صاحبدلان از گردون نیست خط عذار بتان روزشان سیه کرده»5⃣ ۷-عراقی شيخ فخر الدین ابراهیم بن بزرگمهر بن عبد الغفار همدانی یا فخر الدین عراقی از شاعران و عارفان سده هفتم هجری میباشد. وی ترسا بچه (پسر بچه مسیحی مذهب) را در مقام شاهد به کار برده است: ترسا بچه ای، شنگ شوخی ، شکرستانی در هر خم زلف او گمراه مسلمانی از حسن و جمال او حیرت زده هر عقلی وز ناز و دلال او واله شده هر جانی بر لعل شکر ریزش آشفته هزاران دل وز زلف دلاویزش آویخته هر جانی از دیر برون آمد از خوبی خود سرمست هر کس که بدید او را واله شد و جبرانی شماس چو رویش خورشید پرستی شد زاهد هم اگر دیدی رهبان شدی آسانی ور زانکه به چشم من صوفی رخ او دیدی خورشید پرستیدی در دیر، چو رهبانی یاد لب و دندانش بر خاطر من بگذشت چشمم گهر افشان شد، طبعم شکرستانی جان خواستم افشاندن پیش رخ او دل گفت خاری چه محل دارد در پیش گلستانی ...که عراقی را بینی تو ز نظم تر در وصف جمال او پرداخته دیوانی6⃣ 📚منابع: 1⃣دیوان شمس ص۸۳۰/جلال الدین مولوی/مصحح:بدیع الزمان فروزانفر/تهران۱۳۹۲ 2⃣مثنوی معنوی دفتر ششم ص۹۵۹/جلال الدین مولوی/ناشر:وزارت ارشاد اسلامی/تهران۱۳۸۴ 3⃣همان دفتر پنجم ص۶۵۵/جلال الدین مولوی/ 4⃣دیوان(غزل۱۳۰۰) ص۶۸۲/عبدالرحمن جامی/مصحح:هاشم رضی/اشر:پیروز/تهران۱۳۵۶ 5⃣همان(غزل۱۳۱۸) ص۶۹۰ 6⃣کلیات عراقی ص۲۹۰-۲۹۱/فخرالدین عراقی/ناشر:سنائی/تهران ۱۳۶۳ @sonnat_voice
عشق مجازی در کلام برخی فلاسفه ۱-ابن سینا ابوعلی سینا (۳۷۰ - ۴۲۸ ه. ق) وی در اواخر سده چهارم و اوایل سده پنجم می زیسته است. ابن سینا در توصیف عشق مجازی مینویسد: «هرگاه انسان دوستدار صور حسنه و وجوه مستحسنه گردید. اگر به جهت لذت حیوانی و جنبه بهیمی باشد از جمله افعال قبیح و اعمال زشت محسوب می شود و صاحب آن مستوجب ملامت و مستحق عذاب الیم آخرت است؛ اما اگر دوستی او به اعتبار جنبه عقلانی و وجه تجردی باشد، همان طوری که از پیش گفتیم، این عمل او وسیله ای است به جهت اتصال به معشوق حقیقی و وصول به علت اولی»1⃣ اندیشه شاهد باز بوعلی سینا در ادامه مینویسد:«سه چیز است که به دنبال عشق به صورت حسنه ممکن است پدید آید: ۱- معانقه [در آغوش گرفتن] ۲- تقبیل (بوسه] ۳-مباضعه [نزدیکی کردن]. اما شق سوم مسلم این است که این نحو از عشق اختصاص به جنبه حیوانی دارد و قوه ناطقه را در او مداخلت نیست مگر آن که بر سبیل قانون شرع و به طریق ازدواج صورت گیرد... اما قسم اول و دوم [بوسه و در آغوش گرفتن] هرگاه متیقن بود و دانست که از روی ریبه و شهوت نیست و ساحت او از تهمت خالی و مبرا است و فقط نزدیکی به معشوق است نه اظهار منکر و متعرض شدن به فحشا در این صورت مثال بوسیدن اولاد است»2⃣ ۲-ملاصدرا صدرالدین محمد بن ابراهیم قوام شیرازی معروف به ملاصدرا(۹۸۰-۱۰۴۵ ق) فیلسوف ایرانی سده یازدهم هجری قمری است. «بدان در این عشق[پسران زیبا]و چگونگی آن بین حکماء و فلاسفه اختلاف است. .... ولی چنین میبینیم که نفوس سنگدل و قلبهای قاسی و طبائع خشک از کردها و بیابان نشینان و ترک و زنگ از این عشق خالی میباشند؛ و بیشتر آنان فقط از محبت جنس مخالف بهره دارند که غرض آن نکاح یا فحشاء است چنانکه در طبیعت حیوانات دیده میشود»3⃣ ملاصدرا هدف از عشق مجازی را جدا شدن از مشغولیات دنیا بیان می کند: «فإنه يجعل النفس لينة شيقة ذات وجد و حزن و بكاء و رقة قلب و فكر كأنها تطلب شيئا باطنيا مختفيا عن الحواس فتنقطع عن الشواغل الدنيوية»4⃣ در این عشق نفس آدمی نرم میشود و به شوق می آید. در این عشق وجد وحزن و بكاء، و رقت قلب و فکر مطرح است. گویی چیزی مخفی از حواس را طلب میکند که انسان را از مشغولیات دنیا میبرد. یا می نویسد:«نهایت و غایت در عشق مجازی، اتصال به بدن معشوق است«اگر فرض شود که برای عاشق غایت تمنای او که نزدیک شدن به معشوقش و حضور در مجلس صحبت اوست، میسر گردد، بیش از این را آرزو میکند که مجالست با وی بدون حضور احدی میباشد؛ و اگر تمام اینها میسّر و امکان پذیر گردد و مجلس از اغیار فارغ شود. عاشق تمنای معانقه و بوسیدن مینماید؛ اگر آنهم میسّر و ممکن گردد عاشق داخل شدن در لحاف واحد و اتصال به بدن معشوق را با جمیع اعضاء بدنش به بیشترین مقدار ،جائز تمنا مینماید. با همه این احوال شوق به حال خود باقی و حرقت و سوزش نفس همانطور که بوده است برقرار خواهد ماند؛ بلکه شوق و اضطراب رو به فزونی میگذارد»5⃣ 📚منابع: 1⃣مجموعه رسائل (رسالة العشق،فصل پنجم) ص۱۱۵/ابوعلی سینا/مترجم: ضیاالدین دری/ناشر:انتشارات مرکزی/تهران۱۳۶۰ 2⃣همان ص۱۱۶-۱۱۷ 3⃣الحكمة المتعالية في الأسفار العقلية الأربعة،موقف هشتم ج۷ ص۱۷۱-۱۷۲/صدرالدین شیرازی/ناشر: انتشارات دار احیاء التراث العربی/بیروت۱۹۸۱ ق 4⃣همان ص۱۷۴ 5⃣همان ص۱۷۹ @sonnat_voice
شعرا و بیان عشق مجازی ۱-فرخی از شعراء قرن چهارم و اوایل قرن پنجم هجری قمری است.(از شعرای قبل از این قرن ذکر نمیشوند؛ زیرا یا شعری که دلالت بر شاهد بازی بکند در دسترس نیست یا در صحت انتساب شعر به شاعری که میخواهیم از او نقل قول کنیم تردید وجود دارد) فرخی در قصیده ای افسوس میخورد که معشوقش با آنکه پانزده شانزده سال بیشتر ندارد ریش در آورده است و جایگاه بوسه شاعر را خراب کرده است لذا شاعر از این غصه شبها خواب ندارد: «آن سمن عارض من کرد بنا گوش سیاه دو شب تیره برآورد ز دو گوشه ماه سالش از پانزده و شانزده نگذشته هنوز چون توان دیدن آن عارض چون سیم سیاه روزگار آنچه توانست بر آن روی بکرد به ستم جایگاه بوسه من کرد تباه بچکد خون زدل من چو به رویش نگرم نتوانستم کرد از درد بدان روی نگاه شب نخسبم زغم و حسرت آن عارض و روز تا به شب زین غم و زین درد گویم آه»1⃣ ۲-عنصر المعالى عنصر المعالى كيكاووس بن وشمگیر بن زیار از شاهزادگان خاندان زیاری بود که در قرون چهارم و پنجم حکومت داشتند. وی در کتاب قاموس نامه که در آن تجربیات و راه و رسم زندگی را برای پسر خویش نگاشته است مینویسد: «اما» از غلامان و زنان میل خویش به یک جنس مدار تا از هر دو گونه بهرور باشی وز دو گونه یکی دشمن تو نباشند... تابستان میل به غلامان و زمستان میل به زنان کن»2⃣ ۳-ظهير الدين ظهير الدين ابوالفضل طاهر بن محمد متوفی ۵۹۸ ه. ق از جمله قصیده سرایان ادب فارسی در سده ششم است. در وصف نوجوان معشوقی که در حال ریش در آوردن است می گوید: «دعوی خوبی تو چوباطل نشد به خط معلوم شد که رونق گل خار نشکند ...یک بوسه از لب تو به یک جان توان خرید گر عشق را ز حسن تو بازار نشکند»3⃣ 📚منابع: 1⃣دیوان قصاید فرخی سیستانی ص۶۹۹/فرخی/ناشر:موج نور 2⃣قابوس نامه(باب ۱۵ اندر تمتع کردن)ص۶۱/ عنصر المعانی/مصحح:سعید نفیسی/ناشر:مطبعه مجلس/تهران۱۳۱۲ 3⃣دیوان(قصیده۲۶)ص۷۵/ظهیر الدین فاریابی/ناشر: انتشارات قطره/تهران۱۳۸۱ @sonnat_voice
🔸هوش مصنوعی و اشعار عرفانی مولوی جامی در نفحات الانس داستانی از نحوه پذیرش (مولوی)توسط(شمس تبریزی) نقل شده است که نهایت سرسپردگی یک مرید در مقابل قطب و مرشد خود را به نمایش گذاشته است. شمس برای آن که میزان اطاعت مولوی از خود را بسنجد و بررسی کند که آیا در حقیقت او حاضر است تا دست از تمام مقررات شرعی برداشته و دل و دین خود را در اختیار استاد قرار دهد، از او می خواهد شاهدی برایش جستجو نماید. «روزی شمس الدین، از مولانا شاهدی [زیباروی] التماس کرد. مولانا حرم خود را دست گرفته در میان آورد. [شمس] فرمود که: او خواهر جانی من است. نازنین پسری می خواهم. [مولوی]فی الحال فرزند خود سلطان ولد را پیش آورد. [شمس] فرمود که: وی فرزند من است. حالیا اگر قدری شراب دست می داد ذوقی می کردم. مولانا بیرون آمد و سبویی از محله جهودان پر کرده بر گردن خود بیاورد»1⃣ شما می تواند دیگر موارد شاهد بازی در مکتب فلاسفه و صوفیه را با هشتگ جستجوی نمایید. 📚منبع: نفحات الانس ص۴۶۶/عبدالرحمن جامی/به کوشش دکتر محمود عابدی/ناشر:انتشارات اطلاعات/چاپ دوم۱۳۷۰ @sonnat_voice