eitaa logo
شیخ السکوت ؛
1.2هزار دنبال‌کننده
140 عکس
165 ویدیو
2 فایل
ای خواجه نمیخری غلامی ؟ - بر هیچ کس افسانهٔ امید نخواندیم ، جز علی ؛ - قبل از قضاوت من ، به این جمله دقت کن : من نه کافر مطلقم ، نه مسلمان ِ تمام ! - [ مِی‌خواره و سرگشته و رندیم و نظرباز ] .
مشاهده در ایتا
دانلود
به مزار فاطمه‌اش نگاه میکرد و با خود میگفت : تو چنان در دل علی جای گرفته‌ای که هرگز فراموش نمیشوی .. عشق تو در دل علی با شیر عجین شده ، و با جان به در رود ؛ [ معشوق‌علی ] . [ معانی‌الاخبار ، ص۸۵ ] .
بعد از خاکسپاری فاطمه‌اش ، صورتش را به سمت مزار پیغمبر برگرداند و فرمود : اگر محذور نداشتم ، و نشستنم در کنار قبر فاطمه ، موجب فاش شدن مرقد او نمیشد ؛ مانند معتکفان در اینجا اقامت میگزیدم و مانند زنِ جوان مرده بر این مصیبت بزرگ شیون و ناله میکردم ؛ [ الکافی ، ج۱ ، ص۴۵۸ ] . .
همان علی که میگفت : اگر تمام عرب باهم همدست شوند و مقابلم بایستند ، توان مقابله با من را ندارند ؛ وقتی حسن و حسین در مسجد خبر همسرش را برایش آوردند ؛ زانویش لرزید و با صورت به زمین خورد و بیهوش شد .. آب بر صورتش پاشیدند ، به هوش که آمد فرمود : ای دختر محمد ؛ تا زنده بودی مصیبتم را به تو میگفتم ، بعد از تو چگونه آرام بگیرم .. ؟ [ بیت‌الاحزان ، ص۲۴۹ ] . .
به امُّكَ الزهرا ، عجل لولیك الفرج ؛
همه چی تموم شد ، دیگه خونه‌ی بابا علی چراغ روشنی نداره .. :) الان هر کدوم از بچه ها یه گوشه‌ی خونه ، روضه‌ی مادر گرفتن .. زینب برای مادرش که موهاشو شونه میکرد ، دلش تنگ میشه .. :) حسن ، کوچه رو از یاد نمی بره .. حسینم که ، وعده‌ی دیدار به گودال داره .. :) بابا علی هم از امشب ، تنها مونسش چاه میشه .. آخ غریب بابام .. ؛) .
هر وقت علی رو تو کوچه میدیدن ، غلاف شمشیر و بهش نشون میدادن .. که به علی بگن : علی ، ما همسر تو با همین غلاف شمشیر ، زدیم .. ما دختر پیغمبر و با همین غلاف زدیم ؛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فرزندای مادرم ؛ از این غم و غربت بمیریم ، رواست ..
سینه‌ و پهلو برایش غمی نبود ، در محضرش غرورِ علی را شکسته اند ؛ [ اول‌ مظلوم ] .
آن روزها چهار سالش بود ، مادر بیمارش را نگاه‌ میکرد .. و با بغض در کنار اسماء ، زانو‌ی غم بغل گرفته بود .. مادر او را صدا زد و‌ نزدیک رفت ؛ فرمود : دخترم .. این دو بقچه‌اى كه به تو میسپارم ، يكى متعلق به دختر ابوذر غفارى است ، و ديگرى برای خودت است ! پیراهنی در آن گذاشته‌ام ؛ مال حسین‌ است دخترم .. زینبم ؛ آن را نگهداری کن ، و بدان زمانی كه این پيراهن را از تو طلب کرد ، زمان وصل و همراهى شما ، به پایان رسيده است ؛ [ بحرالمصائب‌ ، ج۳ ، ص۴۵-۴۶ ] .
یا صاحبِ ذوالفقار ، وقت مدد است ؛
همیشه گفتم ، رسانه‌ی ملی فقط اراجیف تحویل ملت میده .. یه روده راست تو شکم خبرگزاریامون نیست ! همون‌طور که به تروریستای تحریرالشام میگن : نیرو های مسلح سوری ! یا رسانه‌ی ملی ما میگه ، هنوز حماه سقوط نکرده .. ولی در حقیقت ، دو دستی تقدیم کردن حماه رو .. با این خبرا ، نه حرم حضرت زینب سقوط می‌کنه .. نه حرم بی‌بی رقیه ؛ ولی یکم منطقی فکر کنید ، می‌بینید تا همین لحظه ، هر وعده‌ای که تحریرالشام داده ، عملی شده ! دیروزم که اعلام کردن ، حرم حضرت زینب اگه برسه دست شون ، نه تخریب میشه نه آسیبی بهش میرسه .. بلکه ، مکانی میشه برای تامین مردا شون .. واضح تر بگم ، حرم حضرت زینب و می‌خوان بکنن زنا‌خونه !