به مزار فاطمهاش نگاه میکرد
و با خود میگفت :
تو چنان در دل علی جای گرفتهای
که هرگز فراموش نمیشوی ..
عشق تو در دل علی با شیر عجین شده ،
و با جان به در رود ؛
[ معشوقعلی ] .
[ معانیالاخبار ، ص۸۵ ] .
بعد از خاکسپاری فاطمهاش ،
صورتش را به سمت مزار پیغمبر برگرداند
و فرمود :
اگر محذور نداشتم ،
و نشستنم در کنار قبر فاطمه ،
موجب فاش شدن مرقد او نمیشد ؛
مانند معتکفان در اینجا اقامت میگزیدم
و مانند زنِ جوان مرده
بر این مصیبت بزرگ شیون و ناله میکردم ؛
[ الکافی ، ج۱ ، ص۴۵۸ ] .
#فور .
همان علی که میگفت :
اگر تمام عرب باهم همدست شوند
و مقابلم بایستند ،
توان مقابله با من را ندارند ؛
وقتی حسن و حسین در مسجد
خبر همسرش را برایش آوردند ؛
زانویش لرزید و با صورت
به زمین خورد و بیهوش شد ..
آب بر صورتش پاشیدند ،
به هوش که آمد فرمود :
ای دختر محمد ؛
تا زنده بودی مصیبتم را به تو میگفتم ،
بعد از تو چگونه آرام بگیرم .. ؟
[ بیتالاحزان ، ص۲۴۹ ] .
#فور .
همه چی تموم شد ،
دیگه خونهی بابا علی چراغ روشنی نداره .. :)
الان هر کدوم از بچه ها یه گوشهی خونه ،
روضهی مادر گرفتن ..
زینب برای مادرش که موهاشو شونه میکرد ، دلش تنگ میشه .. :)
حسن ، کوچه رو از یاد نمی بره ..
حسینم که ، وعدهی دیدار به گودال داره .. :)
بابا علی هم از امشب ، تنها مونسش چاه میشه ..
آخ غریب بابام .. ؛)
#فور .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عُمَر زده ؛
خود حروم زادهاش زده ؛
هر وقت علی رو تو کوچه میدیدن ،
غلاف شمشیر و بهش نشون میدادن ..
که به علی بگن :
علی ، ما همسر تو با همین غلاف شمشیر ،
زدیم ..
ما دختر پیغمبر و با همین غلاف زدیم ؛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فرزندای مادرم ؛
از این غم و غربت بمیریم ، رواست ..
سینه و پهلو برایش غمی نبود ،
در محضرش غرورِ علی را شکسته اند ؛
[ اول مظلوم ] .
آن روزها چهار سالش بود ،
مادر بیمارش را نگاه میکرد ..
و با بغض در کنار اسماء ،
زانوی غم بغل گرفته بود ..
مادر او را صدا زد و نزدیک رفت ؛
فرمود : دخترم ..
این دو بقچهاى كه به تو میسپارم ،
يكى متعلق به دختر ابوذر غفارى است ،
و ديگرى برای خودت است !
پیراهنی در آن گذاشتهام ؛
مال حسین است دخترم ..
زینبم ؛ آن را نگهداری کن ،
و بدان زمانی كه این پيراهن را
از تو طلب کرد ،
زمان وصل و همراهى شما ،
به پایان رسيده است ؛
[ بحرالمصائب ، ج۳ ، ص۴۵-۴۶ ] .
همیشه گفتم ، رسانهی ملی
فقط اراجیف تحویل ملت میده ..
یه روده راست تو شکم خبرگزاریامون نیست !
همونطور که به تروریستای تحریرالشام میگن :
نیرو های مسلح سوری !
یا رسانهی ملی ما میگه ، هنوز حماه سقوط نکرده ..
ولی در حقیقت ، دو دستی تقدیم کردن حماه رو ..
با این خبرا ، نه حرم حضرت زینب سقوط میکنه ..
نه حرم بیبی رقیه ؛
ولی یکم منطقی فکر کنید ، میبینید تا همین
لحظه ، هر وعدهای که تحریرالشام داده ،
عملی شده !
دیروزم که اعلام کردن ، حرم حضرت زینب اگه
برسه دست شون ، نه تخریب میشه نه آسیبی
بهش میرسه ..
بلکه ، مکانی میشه برای تامین مردا شون ..
واضح تر بگم ، حرم حضرت زینب و میخوان
بکنن زناخونه !