eitaa logo
شیخ السکوت ؛
1.2هزار دنبال‌کننده
135 عکس
147 ویدیو
2 فایل
ای خواجه نمیخری غلامی ؟ - بر هیچ کس افسانهٔ امید نخواندیم ، جز علی ؛ - قبل از قضاوت من ، به این جمله دقت کن : من نه کافر مطلقم ، نه مسلمان ِ تمام ! - [ مِی‌خواره و سرگشته و رندیم و نظرباز ] .
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
همه محکوم‌اند به فراموشی ؛ [ تو ز ِ من جان بطلب من ندهم نامردم ] . [ هنر ِ سکوت ] .
قند ِ روز های تلخ است او ... [ هنر ِ سکوت ] . .
شیخ السکوت ؛
خوش آن زمان ، که نکویان کنند غارتِ شهر ؛ مرا تو گیری و گویی که این اسیرِ من است ! #فور .
دانستیم صعوبت فراق را ، به هیچ دارویی درمان نتوان .. به هیچ اکسیری التیام نشاید ، تنها ارادت حضرتش .. شفقت و مهرش میتواند که دستگیری کند .. ؛ نشانه ای بفرستد و قوت قلبی دهد ؛ [ آیت‌ الله‌ قاضی ] . .
در میان این شلوغی ها ، بوی بی مادری به مشام می‌رسد .. مادری مظلوم ، که به دست ِ قماشی بی اصل و نسب و از ریشه حرام زاده به شهادت رسید .. ؛ [ مادرم ] . .
بعد از این ، دیگر ندارد حضرت ِ حیدر پناه .. 💔 [ هنر ِ سکوت ] . .
هدایت شده از شیخ السکوت ؛
پزشکیان خطر نیست ، اونقدر که جهل مردم خطر است .. ! اگر واقعاً مردمی که عملکرد روحانی و شهید رئیسی را می‌دیدند ، باز به دولت سوم روحانی رای دادن .. یعنی برای رشد مردم حداقل ۴ سال باید صبر کرد . هزینه بالا رفتن فهم مردم ۲۵ سال خانه نشینی مولا علی و ۱۴۰۰ سال غیبت امام زمان است ! امان از ترک فریضه واجب جهاد تبیین .. .
حال دختر پیامبر رو به وخامت بود .. ابوبکر [ لعنت الله علیه ] به همراه عُمَر [ لعنت الله علیه ] ، وضعیت را به ضرر خود دیدند و قصد عیادت از ایشان را کردند .. تا با این کار ، خود را بی تقصیر جلوه دهند ، و مسئله غصب خلافت و هجوم به خانه‌ی علی را‌ ؛ معمولی جلوه دهند .. ! و به حکومت خود رنگ مشروعیت دهند ! که با مخالفت حضرت زهرا مواجه شدند .. مجبور شدند امیرالمومنین را واسطه کنند ! حضرت موضوع را با حضرت فاطمه ، در میان گذاشت .. به مولا فرمود : علی جان ؛‌ خانه خانهٔ توست ، من هم به منزله‌ی کنیز و خدمتگزار در خانه ات هستم .. ! هر طور صلاح میدانی عمل کن .. [ مطیع‌ مطلق‌ امام‌ بود ] . داخل شدند .. حضرت صورت خود را از آنها برگرداند ، فرمود : با شما حرف نمیزنم ، فقط بگویید : آیا این سخن را از پدرم پیامبر شنیده اید .. ؟ که فرمود : [ فاطمه پاره ی تن من است ، هرکس او را بیازارد مرا آزرده است و هر که او را خشنود کند مرا خشنود کرده ] .. هر دو تایید کردند که بله شنیده ایم ! و بعد حضرت زهرا فرمود : خدا و فرشتگان شاهدند که شما مرا خشمگین کردید ، و اگر پدرم را ملاقات کنم ابتدا از شما دو نفر در محضرش شکایت میکنم .. اولی به خود آمد و گریه کرد .. ! دومی با آرنج به او زد و گفت : مرد بزرگ ؛ تو خلیفه هستی و او در بستر مرگ است و هزیان میگوید .. ! چرا با حرف های یک زن ، خودت را باخته ای .. ؟ و بعد حضرت زهرا به دومی فرمود : من بعد از هر نمازی که میخوانم تو را نفرین میکنم ! [ شهید‌هٔ راه‌ امامت ] . [ بحارالانوار ، ج۴۳ ، ص۱۹۸ ] . .
تسلیت شیعیان ِ پاراچنار ؛ تسلیت ، که شیعیان ِ [ سنی ] پرستمان ، یک سال ِ کامل ، مظلومیت غزه را جار زدند و کمترین اهمیتی به شما ندادند ؛ چه در حمله‌ی قبلی که بی پرده سر از تن شما جدا کردند ، چه ایندفعه که خون تان را بر زمین جاری کردند ! اما کسی از شما کمترین حرفی نزد ؛ منتقم ِ خون شما ، فقط یوسف زهراست .. - شیعه بی جرم و جنایت همه جا توبیخ است ، شیعه مظلوم ترین واژه‌‌ی تاریخ است .. - عجل فی ظهورک بدم المظلوم ایها العزیز .. .
شورایی شش نفره ، برای انتخاب خلیفه بعد از عمَر [ لعنت الله علیه ] تشکیل شد .. زبیر به علی رای داد و طلحه به عثمان ، و سعد نیز به عبدالرحمن رای داد .. در این وضعیت رای عبدالرحمن سرنوشت ساز شد و اگر به علی ، یا به عثمان رای میداد ؛ یک نفر امر خلافت را به دست میگرفت .. عبدالرحمن از علی و عثمان پرسید : کدام یک از شما خلافت را میپذیرد ؛ به شرط اینکه به سیره پیامبر عمل کند ! و مانند ابوبکر و عمر [ لعنت الله ] رفتار کند .. ! و از روش آن دو نفر تجاوز نکند .. ؟ [ پ.ن : اون‌ دوتا بدرد نخور سیره‌ام داشتن مگه ؟ ] . امیرالمومنین علی فرمود : خلافت را میپذیرم به شرط اینکه ، در امت اسلام به اندازه ای که امکان تلاش وجود دارد ، و در طاقت من میگنجد ؛ مطابق سیره‌ی رسول الله عمل کنم ، و برای موفقیتم از خدا یاری میطلبم .. اما عثمان [ لعنت الله ] به تمام شرایط جواب مثبت داد‌ .. و عمل به سیره دو خلیفه قبل را پذیرفت ! عبدالرحمن هم با او بیعت کرد و عثمان [ لعنت الله علیه ] خلیفه شد .. [ الامالی ، مجلس ۲۰ ، ص۵۵۷ ] . .
آتش بس بهانه بود ، سوریه نشانه بود .. .
با وارد شدن سیل تروریستها به شهرهای حلب بنده به شما اعلام میکنم : این درگیریها دیگر به این زودی تمام نخواهد شد و عملا دیگر حملات هوایی روسیه و ارتش سوریه کم کم منتفی خواهد شد و این نبرد ، به جنگ شهری تبدیل خواهد شد .. تروریستها در خانه ها و مناطق مهم حلب نفوذ کرده و باید فقط با جنگ شهری شهرها را پاک سازی کرد .. .
ای کاش که با معجزه‌ای برگردی :) . .
حلب سقوط کرد ، ولی به قول شهید محمد حسین محمد خانی : ما بیخیال مرقد زینب‌ نمی‌شویم ، روی تمام سینه‌ زنانت حساب کن .. .
فقط میگید مادر سادات و زدن :) بگید کدوم حروم لقمه‌ها مادرمونو شهید کرد .. بگید عُمَر و ابوبکر مادرمونو شهید کردن .. بگید این دوتا حروم زاده دختر پیامبر و پشت در مظلومانه گیر آوردن .. بگید با غلاف شمشیر مادرمونو زدن .. بگید تا همه بفهمن این دوتا خلیفه‌ی حروم زاده مادر مارو شهید کردن و باعث غربت بابا علی شدن ؛ فریاد بزنید .. .
بعد از خاکسپاری فاطمه‌اش ، صورتش را به سمت مزار پیغمبر برگرداند و فرمود : اگر محذور نداشتم ، و نشستنم در کنار قبر فاطمه ، موجب فاش شدن مرقد او نمیشد ؛ مانند معتکفان در اینجا اقامت میگزیدم و مانند زنِ جوان مرده بر این مصیبت بزرگ شیون و ناله میکردم ؛ [ الکافی ، ج۱ ، ص۴۵۸ ] . .
همان علی که میگفت : اگر تمام عرب باهم همدست شوند و مقابلم بایستند ، توان مقابله با من را ندارند ؛ وقتی حسن و حسین در مسجد خبر همسرش را برایش آوردند ؛ زانویش لرزید و با صورت به زمین خورد و بیهوش شد .. آب بر صورتش پاشیدند ، به هوش که آمد فرمود : ای دختر محمد ؛ تا زنده بودی مصیبتم را به تو میگفتم ، بعد از تو چگونه آرام بگیرم .. ؟ [ بیت‌الاحزان ، ص۲۴۹ ] . .
همه چی تموم شد ، دیگه خونه‌ی بابا علی چراغ روشنی نداره .. :) الان هر کدوم از بچه ها یه گوشه‌ی خونه ، روضه‌ی مادر گرفتن .. زینب برای مادرش که موهاشو شونه میکرد ، دلش تنگ میشه .. :) حسن ، کوچه رو از یاد نمی بره .. حسینم که ، وعده‌ی دیدار به گودال داره .. :) بابا علی هم از امشب ، تنها مونسش چاه میشه .. آخ غریب بابام .. ؛) .
هدایت شده از شیخ السکوت ؛
ای کاش که با معجزه‌ای برگردی :) . .
در قبرم هستم ؛ خوابیده به پهلوی راست ، گوش چسبانده‌ام به خاك ؛ منتظر شنیدن گام‌هایت .. مُردن‌ بهانه‌ی دیدنت بود ، من هنوز هم بعد از مرگ دوستت دارم ؛ [ فمن‌ یمت‌ یرنی ] . .