321.1K
بر پشت شان نشسته و گرم سواریاند ،
شلاق میزنند به شیران ، سگان تو .. ؛
تا رَمق هست به تن ، گریه کن و سینه زنم ،
سَر زینب به سلامت ، سرِ خود میشکنم .. ؛
[ عمه جان ] .
حوریان از غم تو لطمه به صورت بزنند ،
قدسیان ناله بر آرند که جانم زینب .. ؛
[ عمتی زینب ] .
شیخ السکوت ؛
زینب که بود .. ؟
این زن که از برابر طوفان گذشته بود ،
عمرش کنار حضرت باران گذشته بود ..
شیخ السکوت ؛
زینب که بود .. ؟
صبرش امان حوصلهها را بریده بود ،
وقتی که از حوالی میدان گذشته بود ..