عمروعاص به ابوموسی اشعری گفت :
نه تو نظر و رای بده ، نه من ..
که هم مسلمانان روی آسایش ببینند
و هم بینشان دودستگی نباشد .. !
ابوموسی فریب خورد و رأی نداد ..
گفت : نه علی و نه معاویه هیچکدام
صلاحیت حکومت ندارند .. !
عمروعاص هم به هدفش رسید
و گفت : فقط معاویه صلاحیت این
منصب را دارد .
کار به نفع معاویه تمام شد .. !
در مردم آشوب افتاد .
و علیعلیهالسلام با یک رای ندادن
حکمیت را واگذار کرد .
در آخر هم عمروعاص به ابوموسی گفت :
تو همچون الاغی هستی
که فقط مُشتی کتاب بارش کردهاند ..
علیعلیهالسلام و حکومتش قربانی
بی بصیرتی مردمش شد ..
#فور .
شیخ السکوت ؛
هر که را میخواهی دوست داشته باش ؛ اما بدان بالاخره از او جدا خواهی شد .. [ علم موثق ِ مولا علی ] .
داشتم یه کتابی رو میخوندم ،
در مورد معاد و قیامت بود ..
یکی از اتفاقاتی که در قیامت میوفته
خیلی ترسناك بود برام ..
نوشته بود که :
روز قیامت ، رشتهی تمام نسب ها ،
و سبب ها پاره میشود ..
فرزند از پدر و مادر خود فرار میکند !
همسر از همسر خویش فرار میکند !
عاشق از معشوق میگریزد !
و در روز قیامت هیچ شناختی نسبت
به هم دیگر ندارند !
و به خاطر نخواهند داشت که روزی ،
در دنیا چه اتفاقاتی بینشان رخ داد ..
فقط به دنبال نامه اعمال خود هستند
و رهایی از عذاب الهی ..
-
و چه قشنگ گفت ، مولا علی ..
مردم ، خودتان را خسته نکنید .. !
قدیمی ترها هم میگفتند :
که جز علی و اولادش ،
درمانی برای پریشانحالی پیدا نکردهاند ..
[ بابام علی ] .
هرکس به طریقی دل ما میشکند ،
بیگانه جدا ؛ دوست جدا میشکند ؛
بیگانه اگر میشکند حرفی نیست !
از دوست بپرسید ، که چرا میشکند ؟
میگه که :
درین محاکمه تفهیمِ اتهامم کن ،
سپس به بوسهی کار آمدی تمامم کن ،
اگر چه تیغ زمانه نکرد آرامم ،
تو با سیاست اَبروی خویش رامم کن .
به اشتیاقِ تو جمعیتیست در دل من ،
بگیر تنگ در آغوش و قتل عامم کن ؛
شهید نیستم اما تو کوچهی خود را ،
به پاسِ این همه دلدادگی به نامم کن .
شرابِ کهنه چرا ؟ خون تازه آوردم ،
اگر که بابِ دلت نیستم حرامم کن ،
لبم به جان نرسید و رسید جان به لبم ،
تو مرحمت کن و با بوسهای تمامم کن ؛
شیخ السکوت ؛
مارا به اشتباه ، شبی کربلا ببر حسین .. :)
مارا که به هیچ میفروشند ،
ای خواجه نمیخری غلامی .. ؟
هدایت شده از شیخ السکوت ؛
بدان امید کز این کوچه بگذرد سحری ،
چه آبها که نپاشیده ام به خاک درش .
صبح یک روز من از پیش خودم خواهم رفت ،
بی خبر با دل درویش خودم خواهم رفت ،
میروم تا در میخانه کمی مست کنم ،
جرعه بالا بزنم آنچه نبایست کنم ،
بی خیال همه کس باشم و دریا باشم ،
دائم الخمر ترین آدم دنیا باشم ،
آنقدر مست که اندوه جهانم برود ،
استکان روی لبم باشد و جانم برود ،
ساقیا در بدنم نیست توان ، جام بده ؛
گور بابای غم هر دو جهان ، جام بده ..
پرسیدند یاعلی :
قوی ترین آفریدهی پروردگار چیست ؟
فرمود : کوه !
اما آهن بر آن غالب است ،
آهن هم مغلوب آتش ،
آتش نیز مغلوب آب ،
خود ِ آب هم مغلوب باد است ،
انسان هم بر باد غلبه میکند ، و آن را
رام میسازد !
بنابراین از باد قوی تر است !
اما ؛
انسان خودش مغلوب ِ [ غم ] است .
پس ، غم و غصه ، قوی ترین آفریدهی
خداوند است !
[ الغارات ، ج۱ ، ص۱۸۲ ] .
یه سلامم بکنیم خدمت اونایی که ،
تقریبا ده ما ، مظلومیت ِ [ سنی های ]
غزه و ... رو جار زدن ، ولی از شیعیان
پاکستان ، دم نزدند !
- دمت گرم که به فکر مظلومی ..
- دمت گرم که به فکر یتیمی ..
- دمت گرم که میفهمی ناموس کشی یعنی چی ..
- دمت گرم که ده ماه مظلومیت و جار زدی ..
ولی ، همهی اینا رو واسه غزه دیدی فقط ؟
شهدای [ شیعه ] و مظلوم پاکستان آدم نبودن ؟
ناموس کسی نبودن ؟
یا رگ غیرت تون فقط واسه غزه باد میکنه ؟
یا هم کیش و مذهب خودتونو آدم حساب نمیکنید ؟
در کل ، خسته نباشی دلاور ..
-
یا مهدی ، به حق مظلوم العجل ؛
شیخ السکوت ؛
یه سلامم بکنیم خدمت اونایی که ، تقریبا ده ما ، مظلومیت ِ [ سنی های ] غزه و ... رو جار زدن ، ولی از ش
درگیر بلاییم ،
به حق الزینب العجل ..
بخوان دعای فرج را دعا اثر دارد ،
دعا کبوتر عشق است ، بال و پر دارد ،
بخوان دعای فرج را که مهدی زهرا ،
ز پشت پردۀ غیبت به ما نظر دارد ؛
اللهم بارِك لِمولانا یا صاحِب الزمان ..