صَنَما با غمِ عشقِ تو چه تدبیر کنم؟
تا به کِی در غمِ تو نالهٔ شبگیر کنم؟
دل دیوانه از آن شد که نصیحت شِنَوَد
مگرش هم ز سرِ زلفِ تو زنجیر کنم
آن چه در مدتِ هِجرِ تو کشیدم هیهات
در یکی نامه محال است که تَحریر کنم
با سرِ زلفِ تو مجموعِ پریشانی خود
کو مجالی که سراسر همه تقریر کنم؟
آن زمان کآرزویِ دیدنِ جانم باشد
در نظر نقشِ رخِ خوبِ تو تصویر کنم
گر بدانم که وصالِ تو بدین دست دهد
دین و دل را همه دَربازم و توفیر کنم
دور شو از برم ای واعظ و بیهوده مگوی
من نه آنم که دگر گوش به تزویر کنم
نیست امّید صَلاحی ز فسادِ حافظ
چون که تقدیر چُنین است، چه تدبیر کنم
#حافظ
#سوخته
@sooookhteh
گرد بادی را که میبینی تو در دامان دشت
روح مجنون است کآنجا خاک بر سر میکند.
#مجهول
#سوخته
@sooookhteh
من میخواهم بدانم که راستی راستی زندگی یعنی اینکه توی یک تکه جا
هی بروی و برگردی ، تا پیر بشوی و دیگر هیچ ؟!
یا اینکه طور دیگری هم توی دنیا میشود زندگی کرد ؟
#صمد_بهرنگی
#سوخته
@sooookhteh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ای زاغ در این باغ تو تنها چه میکنی!؟
گل رفت ولاله رفت، تماشا چه میکنی؟!...
#سوخته
@sooookhteh
عشق اگرچه می سوزاند اما جلای جان نیز هست.
لحظه ها را رنگین می کند.
خون را داغ میکند.
آفتاب است.
کشف تازه ای از خود در خود.
ریشه هایی تازه در قلب به جنبش و رویش آغاز میکنند.
در انبوه غبار باطن ، موجی نو پدید می آید.
چگونه اما عشق می آید؟
من چه می دانم؟
نسیم را مگر که دیده است؟
غرش رعد را چه کسی پیش از غرش شنیده است؟
از کجا می روید؟
در کجا جان می گیرد؟
در کدام راه پیش می رود؟
رو به کدام سوی؟
#سوخته
@sooookhteh
کجاست
یک 'دو'سه همدم
که هم چو موسیقار
نشسته پهلوی هم '
برکشیم آوازی...
#بشنوید
#همایون_شجریان
#شبهای_دلتنگی
#سوخته
@sooookhteh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بیدل چنانکه سایه به خورشید میرسد
من نیز رفته رفته به دلدار میرسم ...
#بیدل_دهلوی
#معنی_زنجانی
#سوخته
@sooookhteh