رسیدن به توحید از راه ولایت پیش میآید... نه میشود ولایتی شد و توحید را کنار گذاشت و نه میشود توحیدی شد و ولایت را کنار گذاشت...
کسانی ایراد میگیرند به عرفا، میگویند شما قائل به اصل وحدت وجود هستید. اصطلاحی برای خودتان درست کردید یک راهی غیر از راه شرع و راه اهلبیت درست کردید... اینها با گفته پیغمبر و قرآن و گفته معصومین جور نمیآید، این جدا کردن توحید از ولایت است. یعنی میخواهند بگویند که شما نه ولایتی هستید و نه توحیدی صحیح هستید. توحید را خودتان بافتید...
در جواب... مثال میزنیم: شما وقتی مقلد یک مرجع میشوی، رساله آن مرجع در دستت هست. از اول رساله تا آخر رساله که حدود سه هزار مسئله است، شما یکجا کلمهای از قرآن و معصومین علیهالسلام دیدهاید؟... چرا شما اعتراض نمیکنید؟
چون مطمئن هستید که این فتوایی که در این رساله هست اینها را یک مجتهدی گفته که ملتزم به قرآن و سنت هست. ولی برای اینکه آن روایتهای مفصل، و استدلالها که... چندین کتاب خواهد شد، نیاید یک خلاصهای را که نظریات آن مرجع هست، در آن رساله وارد میکنند و میدهند دست مقلدین.
مقلدین هم هیچ حرفی ندارند؛ میگویند این همان گفته خدا و پیغمبر صلیاللّهعلی و آله هست، چیزی غیر از این نیست.
گفتههای عرفا هم همینطور است. البته عرفای صحیح... وقتی شما میروید در عمق کلماتشان، متکی به قرآن و سنت هستند.
ما با مرحوم استاد [حداد] خلوت میکردیم، میدیدیم که ایشان چه قلب پُری از عشق ائمه علیهمالسلام داشت، ولی وقتی مینشست در مجلس اگر صحبت میکرد چه بسا قال الصادق قال الباقر نبود، همان چیزهایی که خودش به نظرش میآمد، میگفت مثل یک مجتهدی که هر چه به نظرش میآید میگوید.
#استاد_کمیلی
(مشکات دل ، ج۱ ، مطلب یازدهم)
#عرفان_نظری
@sooyesama
متاله سبزواری مرحوم حاجی در اسرار الحکم که میفرماید:
عرفان نظری و عرفان عملی بهمنزله دو بال انساناند که انسان باید با این دو بال پرواز کند و اوج بگیرد هر دو جهت مهم عرفان نظری و عرفان عملی مکمل یکدیگرند
#علامه_حسنزاده
(پندهای حکیمانه، ج۳)
#عرفان_نظری
#عرفان_عملی
@sooyesama
فلسفه صدرا، در نهایت، سر از بحث وحدت شخصيه در میآورد؛ این مساله، در فرد خیلی تغییر ایجاد میکند. او نمیتواند ديگر عادی باشد و هر حرفی را بزند. نمیتواند هر نوع بررسی را نسبت به عالَم داشتهباشد؛ چون این معارف، این اجازه را به او نمیدهد.
حتی صرف دانستن اینها، مؤثّر است؛ چرا که دانستن، بذر مشاهده است. حضرت امام هم تأکید میکنند كه باید دانست و این دانستن، حجاب است؛ ولی باید داخل حجاب شد و با مجاهده قلبی، اینها را به قلب رساند. اگر کسی هم میخواهد به لحاظ معنوی اوج بگیرد، چاره آن، دانستن معارف است؛ ولی گاهی اگر طلبهای به لحاظ روحی خیلی قوی است، شاید به این نتیجه برسیم که او دیگر اینقدر لازم ندارد که معقول بخواند؛ گرچه اگر باز هم بخواند، خیلی بهتر است.
راه عمومی و کم دردسرتر و کم خطرتر، راه شناخت معارف است که در عرفان نظری و فلسفه صدرا روی میدهد؛ به تعبیر دیگر نه تنها در تربیت عقلانی، بلكه در تربیت معنوی هم مؤثر است.
از توصیههایی اساتید برای رسيدن به مراحل نهایی عرفان، اين بود كه ره چنان رو که رهروان رفتند! از خواندن این دروس، كمكم چنان عطشی ایجاد میشود که به حرکتی معنوی تبدیل میگردد.
كسیكه اين معارف را میداند، معمولاً در مقام عمل و سلوک هم راحتتر میتواند حرکت کند. میگویند وقتی ذکری مانند لاالهالّاالله را میگویید، اگر دقیقاً نمیدانید به چه معناست، اثرش هم کم است. یکی از این آقایان دستور داده بود ذکر لاالهالاّالله داشته باش و بعد گفته بود اما کدام خدا؟! باید جواب میداد آن خدایی که جدا نیست و همه جاست و نامتناهی است که ما به اصطلاح، جلوه او هستیم.
حتی گاهی شده کسانی که از نظر علمی کار کردهاند و بعد تن به سلوک دادهاند، مشکلات روحی آنها کمتر بوده است. مثلاً در وسط کار، شیطان وسوسه میکند؛ اما چون ایشان پایههای معرفتی محکمی دارند و اصل مسئله را حل کردهاند و فقط الآن میخواهند همین را که بدان یقین دارند به دل برسانند، مشكل كمتری دارند. خیلیها در این مراحل از شیطان ضربه سنگینی میخورند.
مرحوم شاهآبادی میگفتند: اگر انسان این عقاید را بداند، به دریا وصل است و تنها فاصله او، حجاب علم است و حجاب علم هم شیشهای است که اگر این شیشه را بشکنیم، به اصل میرسیم؛ یعنی اینقدر انسان نزدیک میشود؛ لذا دانستن این معارف، در حیات معنوی انسان هم مؤثر است.
#استاد_یزدانپناه
(مصاحبه با نشریه خط)
#حکمت_صدرایی
#عرفان_نظری
#سلوک_عملی
@sooyesama