ای مالک جهان بیکران
در عالم مُلک عزیزانی داشتیم که هریک ناگهان رفتند. چنان در باطن عالم محو شدند که گویی هیچگاه اینجا نبودهاند. اکنون زمانی است که از ایشان بیخبریم و زندگی جریان دارد...
ما نیز روزگاری چند هستیم و سپس خواهیم رفت و باز زندگی جریان خواهد داشت. اموالمان تقسیم میشود و خاطراتمان رفتهرفته کمرنگ میگردد. گویی که هیچگاه در این دنیا نبودهایم.
دنیا مانند رودخانهای است که آب زندگی پیوسته از سویی بدان میریزد و ازسویی میگریزد. گرچه این رود همیشه پر آب است، اما پیوسته بیقرار و ناپایدار میگذرد. دنیا هرگز نمیایستد؛ نه خوشیهایش ماندگار است و نه رنجهایش میماند. جایی چنین پست و جایگاهی چنین سست، را چرا باید دل بست؟
اینرا هنگامیکه غبار پیری بر سر و رویت نشست، بهتر مییابی که همه عمر دنیا، لحظهای کوتاه بود که تا خواستی آنرا دریابی، رفت.
و اکنون مرگ، دالانی است که تو را از ظاهر عالم به باطن میکشاند تا پوسته خاک را بشکافی و در ملکوت سبز شوی.
برو خدا بههمراهت. ما نیز تا چند لحظه دیگر که بهشمار دنیا چندین سال است، به تو ملحق میشویم. باشد که در سایه رحمت الهی، آرام یابیم و از رنج این همه گذار، بیاساییم.
#ر_س
#نجوای_مرگ
@sooyesama