eitaa logo
به سوی سماء
958 دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
487 ویدیو
38 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم مطالب معرفتی، اخلاقی و گه‌گاه هنری
مشاهده در ایتا
دانلود
سالکان کوی دوست... در آن صبح باشکوه که دلارام را در آغوش می‌کشید، یادی ز افتادگان در راه کنید... شاید نسیم، عطر این دیدار را ارمغان آرد. و ما را چون خسی به سوی دوست، به پرواز آورد. @sooyesama
حق متعال خطاب به آدم، می‌فرماید: «قل اعوذ برب الفلق، من شرّ ما خلق؛ بگو پناه می‌برم به پروردگار سپیده دم، از شرّ هر آفریده‌ای». این دستور نشان می‌دهد که هر مخلوقی در کنار جنبه خیر، یک جنبه شر نیز دارد. خلق، ملازم با برش زدن و محدوده داشتن است. و هر محدودیتی، شرّ خیز خواهد بود. زیرا حدّ، حجاب متن است؛ یعنی در مواجهه نخست با هر مخلوقی، ابتدا حدّ او نمودار می‌شود. و همین مانع دیدار متن و حقیقت اوست. حدّ اشیاء همان ماهیت و أنانیت آنهاست، و متن اشیاء عبارت از ظهور خدا بودن است. هر مخلوقی به جهت حدّی که دارد، حجاب و مانع دیدار حقیقت وجودی‌اش می‌گردد. و این، شرّی است که هر مخلوقی داراست. @sooyesama
بعضى از اهل وحدت مى‌گويند كه سالكان بر دو قسم اند؛ قسم ارضى و قسمى سماوى. يعنى قسمى سير و سلوك در ارض مى‌كنند و بعضى طيران و جولان در سماء مى‌کنند. مركب سالكان ارضى ذكر است و براق سالكان سماوى فكر است. (پندهای حکیمانه) @sooyesama
به سوی سماء
حق متعال خطاب به آدم، می‌فرماید: «قل اعوذ برب الفلق، من شرّ ما خلق؛ بگو پناه می‌برم به پروردگار سپید
برای ایمنی از حدود و شرور مخلوقات، باید به «رب فلق» پناه برد. رب فلق همان نور سماوات و ارض است که با اشراق خویش، مخلوقات را پدیدار کرده است. وقتی نور بی‌نهایت آمد، حدود را فانی، و شرور را مضمحل خواهد نمود. و الا حدود مخلوقات، چون تازیانه‌های آتش، بر آدمیت آدم فرود می‌آید. @sooyesama
آنکس که تو را شناخت جان را چه کند فرزند و عیال و خانمان را چه کند دیوانه کنی هر دو جهانش بخشی دیوانه تو هر دو جهان را چه کند #شیخ_ابوسعید_ابوالخیر @sooyesama
به سوی سماء
برای ایمنی از حدود و شرور مخلوقات، باید به «رب فلق» پناه برد. رب فلق همان نور سماوات و ارض است که ب
تبیین: بر اساس آیات مبارک قرآن، «الله» نور آسمان‌ها و زمین است. این نور بی‌انتها، اشراق نامحدود «الله» است. این اشراق (به جهت امتدادی که دارد) مراتب مختلفی از نور را نمودار می‌کند؛ مانند نور خورشید که هرچه از منبع دورتر می‌شود، شدت آن کاسته می‌گردد. اینجاست که نقایص و شرور پیدا می‌شوند؛ زیرا مرتبه ۹۰ فاقد شدت مرتبه ۱۰۰ است. برای ایمنی از این شرور (که از حدود مخلوقات بروز می‌کند) باید به «رب فلق» که منشا این اشراق است پناه برد. در اینجا پناه بردن، به معنای فنا و بازگشت حدود، به اصل وجود خواهد بود. @sooyesama
این سعادت‌های دنیا هیچ نیست آن سعادت جو که دارد بوسعید این زیادت‌های این عالم کمیست آن زیادت جو که دارد بایزید @sooyesama
يأس و نااميدي، يكي از حربه‌هاي شيطان است كه با آن، بسياري از سالكان را از طريق كمال محروم مي سازد. چون در مسير تهذيب نفس، انسان افت و خيزهايي دارد و گاهي جنبه ركود يا عقب‌گرد او بيشتر مي‌شود و حالت قبض، سستي و كسالت بر او عارض مي‌شود و او را از حركت باز مي‌دارد، لذا روح يأس بر او عارض گرديده و شيطان نيز آنرا تشديد مي‌كند. در اين هنگام نياز به تحريك و ترغيب او به ادامه وتقويت در حركت است. استاد مي‌تواند با دم مسيحايي خويش، روح اميد را در وجود سالك بدمد. اي دل! ار سيل فنا، بنيادِ هستي بَرْكَنَد چون تو را نوح است كشتيبان، ز طوفان غم مخور @sooyesama
همیشه دشوارها را می‌خواهیم، پر رنگها را می‌بینیم و صداهای بلند را می‌شنویم... غافل از اینکه خوبها آسان می‌آیند، بی رنگ می‌مانند و بی صدا می‌روند... @sooyesama
ببین! خاک تا دانه‌ها را سبز نکند سبزه زار نمی‌شود. پس، سبز کن تا سبز شوی. آباد کن تا آباد شوی. @sooyesama
ببین! نقره را دیدی... خیلی سفید و براق است. ولی به همین نقره اگر دست بزنی دستت سیاه می‌شود. فریب ظاهرها را نخور! ای بسا ابلیس آدم روی هست پس به هر دستی نشاید داد دست @sooyesama
چون جناب مرحوم استاد الهی قمشه‌ای حکمت منظومه را شروع به تدریس کرد، به این و آن اطلاع دادیم که هر کس بخواهد از این خرمن خوشه بردارد و از این مخزن توشه بگیرد، مقتضی موجود است و مانع مفقود. به مدت قلیلی جمع کثیری در حدود پنجاه تا شصت نفر شرکت کردند، یک هفته دو تا نشد که حسن‌زاده یکه و تنها شد. نماز مغرب و عشا را به مرحوم الهی اقتدا کردم، بعد از ادای فریضه رو به من کرد و گفت: آقا! منظومه را نیاوردی؟ عرض کردم: چرا ولی کسی نیامد، فرمود: همیشه همین طور بود، محصل کو؟ مگر حوزه درس ما در محضر استاد آقا بزرگ غیر از این نحوه بود؟ منظومه را بده . باز کرد و شروع به تدریس فرمود. تا پس از مدت مدیدی بعضی از یاران باوفا رفیق راه شدند. و به همین روش بود، درسهایی که با استاد شعرانی و با دیگر اساتید داشتیم و اکنون که خودمان سمت تدریس را حائزیم، که «هر کسی پنج روزه نوبت اوست» به همین منوال است، در ابتدای شروع "یدخلون فی دین الله افواجا" و پس از چند روزی"لولّیت منهم فرارا". آری، مگر هر کس موفق است که از ابتدای طلوع فلق تا انتهای غروب شفق، بلکه تا ماورای غسق، دفتر دانش را ورق زند، ذلک فضل الله یؤتیه من یشاء. (جمع پراکنده) @sooyesama