eitaa logo
ثریای کویر ایران
123 دنبال‌کننده
490 عکس
87 ویدیو
6 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
♦️پرویزخان بلند شو! 🖋علیرضا خانی سال ۱۳۶۶ شمسی است. بازی‌های فوتبال مقدماتی جام ملت‌های آسیا. کاتماندو پایتخت کشور فقیر نپال. تیم فوتبال ایران با تیم میزبان در حال بازی است. در نیمه دوم، در حالی که بازیکنان ایران بازی را از حریف، تا اینجای کار برده‌اند، مرتضی کرمانی مقدم بازیکن ستاره مهاجم تیم ملی در زمین خوش‌ می‌درخشد و نیمکت‌نشینان بازی برجسته او را تشویق می‌کنند. ناگهان مرحوم پرویز دهداری مدیر فنی تیم ملی به رضا وطن‌خواه سرمربی تیم می‌گوید مرتضی را از زمین بیرون بکش! وطن‌خواه به دهداری می‌گوید پرویز‌خان! ما هر سه تعویض‌مان را انجام داده‌ایم. نمی‌توانیم دیگر تعویض کنیم. مرتضی هم که فوق‌العاده ظاهر شده است. پرویز‌خان اما می‌گوید می‌دانم که نمی‌توانیم تعویض کنیم، گفتم از زمین بیرون بیار! ده نفره بازی می‌کنیم! مرتضی در میان بهت خودش و ناباوری بازیکنان حریف و تماشاچیان، از زمین بیرون می‌آید بدون آن‌که کسی بتواند جانشینش شود. بعد از بازی، وطن‌خواه مرتضی کرمانی مقدم را می‌خواهد و می‌گوید پرویزخان با شما کار دارد. به اتاقش برو. پرویز دهداری با او آرام آرام شروع به سخن می‌کند. از او و توانایی‌‌اش در فوتبال تعریف می‌کند و او را تشویق و تحسین می‌کند. بعد از این تعریف‌ها، مرتضی بیشتر تعجب می‌کند. از او می‌پرسد: خیلی عذر می‌خواهم پرویزخان. اگر این طور است که می‌فرمائید پس چرا وسط بازی مرا کشیدید بیرون. من که حتی کارت زرد هم نداشتم! دهداری نگاهی عمیق به مرتضی می‌کند. مرتضی احساس می‌کند نگاه‌های پرویزخان از او گذر کرد و تا دوردست‌ها، آن‌سوی دیوار اتاق، امتداد یافت. پرویزخان نفس عمیقی می‌کشد و می‌گوید: تو آن بازیکن حریف را دریبل یکسره و دو سره زدی و بعد توپ را از میان پاهایش عبور دادی و دوباره توپ را گرفتی و منتظر ماندی تا دوباره تقلا کند و دوباره دریبلش کنی؟ فکر نکردی که آن بازیکن هم، مثل تو، بازیکن تیم ملی یک سرزمین است. ملتی منتظر دیدن درخشش و شایستگی او هستند. از آن گذشته، او پدر دارد، مادر دارد، احتمالاً زن دارد، بچه دارد، خویشاوند دارد، آن‌ها دارند بازی را می‌بینند، منتظرند ببینند فرزندشان، همسرشان یا پدرشان در مصاف با حریف چه می‌کند. تو او را نزد خانواده‌اش، بچه‌محل‌هایش، دوستانش و ملتش تحقیر کردی، خوار و خفیف کردی. مرتضی جان! ما قبل از اینکه فوتبالیست باشیم، انسانیم. چه کسی به ما حق داده است انسان دیگری را کوچک کنیم، حقیر کنیم، خجالت‌زده کنیم. آن هم در برابر میلیون‌ها جفت چشم…؟ پس انسانیت چه می‌شود؟ اخلاق چه می‌شود؟ جوانمردی چه می‌شود؟ فتوت چه می‌شود؟ پرویزخان سخن می‌گفت و مرتضی اشک می‌ریخت… سال۱۳۷۱ با مرگ پرویز دهداری، گویی اخلاق ورزشی نیز با او مرد. دوازدهم خرداد سال ۷۶، درست ۱۰ سال بعد از آن واقعه اول و ۵ سال بعد از مرگ پرویزخان تیم ملی ایران در نخستین بازی با کشور فقیر مالدیو ۱۷ گل وارد دروازه حریف کرد! روز پنجشنبه ۱۸ مهر ۱۳۹۸ تیم ملی ایران در بازی با کشور فقیر کامبوج ۱۴ گل وارد دروازه حریف کرد. جالب آنکه کارشناسان، تحلیلگران، فعالان اجتماعی، کنشگران سیاسی و مدافعان حقوق زنان یکصدا در شبکه‌های اجتماعی شعار دادند که دیدید بانوان به استادیوم رفتند و اخلاق هم به خطر نیفتاد! غافل از آن‌که اخلاقی که مدت‌ها است به خطر افتاده، بلکه مضمحل شده، هیچ ربطی به حضور یا غیبت بانوان ندارد. آن اصل اخلاق است. همان که پرویز‌خان، روستا‌زاده اعجوبه‌ای که دست بی‌رحم تقدیر در ۵۹ سالگی او را از ورزش ایران گرفت، با خود به خاک برد. پرویز‌خان! چه‌قدر جایت در ورزشگاه‌های ما خالی مانده است. برخیز و برگرد. ورزش ما به تو نیاز دارد، ورزشکاران ما به تو نیاز دارند، مدیران ما به تو نیاز دارند، سیاستمداران ما، دانشجویان ما، استادان ما، تجار ما، کسبه ما، دولتی‌های ما، مجلسی‌های ما و همه مردم ما به خلق و خوی جوانمردانه و دست پاک و روح طاهر و جان پالوده و پاک‌نهاد تو، به مثابه یک انسان نیک سرشت اخلاق‌مدارِ بدون نام و عنوان و خرقه و خرگاه و دلق و کشکول، نیاز داریم. چه‌قدر جایت خالی مانده است… ببین!/خشت خام @Sorayya_ir
♦️‏سرش رو پائین انداخته بود چیزی جز آب برای پذیرایی از اربعینی ها نداشت! اما نمیدونست همین آب همین کلمه ی دو حرفی بزرگترین روضه است وقتی به دنبال نام حضرت عباس می آید... ‎ @Sorayya_ir
♦️دوقطبی‌های سیاسی چطور شکل می‌گیرند؟ فرض کنید معلمی دارید که همه از او ناراضی‌اند. یک روز بحثی جمعی در می‌گیرد دربارۀ اینکه چطور باید نارضایتی خودتان را ابراز کنید. اکثر بچه‌ها معتقدند باید به مدیر مدرسه بگوییم، اما ناگهان، یک نفر با قاطعیت می‌گوید که تنها راه‌حل این است که ماشین او را آتش بزنیم. بعد از چند دقیقه، می‌بینید که کل بحث‌ها رفته است به سمت اینکه آیا آتش‌زدن ماشین معلم کار درستی است یا نه. این نمونه‌ای است از اینکه چطور عقاید افراطی کل جامعه را به سمت دوقطبی‌های لاینحل هدایت می‌کنند. دانشمندان علوم اجتماعی برای مدت‌ها قطبی‌شدن را نتیجۀ افکار غیرمنطقی دانسته‌اند. آن‌ها معتقد بودند که شکی در این نیست که هر انسان عاقلی، هرچه هم اطلاعات نادرست داشته باشد، اشتباهش را می‌پذیرد و بحث و مجادله تمام می‌شود. ولی کسی که لجوجانه به باورهای نادرستش چسبیده، اگر هم شواهدی نشانش دهند، واکنشی آشکارا غیرمنطقی نشان خواهد داد. در حقیقت، اگر محدودیت‌های مغز انسان را در نظر بگیریم، قطبی‌شدن ممکن است میان جمعیتی از افراد کاملاً منطقی نیز بروز پیدا کند. يکی از مشکلات مطالعۀ باورهای عقلانی و غیرعقلانی این است که دربارۀ هیچکسی نمی‌توان گفت که کاملاً عاقل است. علاوه ‌براین، دشوار است که حدس بزنیم آدم‌ها چه وقت ممکن است واکنش عقلانی یا غیرعقلانی داشته باشند. وقتی با کسانی مواجه می‌شویم که عقاید متفاوتی دارند، باید بکوشیم که آن عقاید را به دلیل غیرعقلانی‌بودن کنار نگذاریم. به جای اینکه بخواهیم طرز فکرشان را «تصحیح» کنیم یا از نو آن‌ها را تربیت کنیم، می‌توانیم به این بیندیشیم که چه چیزی ممکن است بر داوری آن‌ها تأثیر گذاشته باشد. حافظۀ ضعیف، فشار عصبی، تردید و تبعیض از جمله چیزهایی‌اند که چه بسا آدم‌ها را از حد وسط دور کنند. عقاید افراطی بر کل نظام فکری‌ ما فشار می‌آورد. در مواجهه با عقاید افراطی، احتمالاً رفتارتان را بی‌درنگ عوض نمی‌کنید، ولی باورهای دیگرتان تضعیف می‌شوند و چه بسا در آینده تغییر کنند./ترجمان @Sorayya_ir
♦️عقربی که جان زایران حسینی را نجات داد... زائران ایرانی که امسال در مسیر عشق حسینی حرکت می کردند، گزارش دادند: یک زن که به نظر می رسید خسته است، برای استراحت وارد یکی از خیمه‌ها شد و در خواب عمیقی و طولانی فرو رفت. طولانی شدن خواب این زن باعث شد تا دیگران را متوجه خودش کنند. به همین دلیل به سمت زن آمدند و او را صدا زدند اما جوابی نداد و اینگونه متوجه شدند که وی مرده است و در کنارش عقربی را پیدا کردند که آن نیز مرده بود. گویا که این زن توسط نیش همان عقرب مرده باشد. زنان وقتی تلاش می کردند که جسد وی را به خیمه کناری ببرند، احساس کردند که جسم عجیبی در وسط بدن زن است. وقتی لباس وی را کنار زدند یک کمربند انفجاری دیدند که به دور کمرش بسته شده بود. نیروهای امنیتی خود را به محل رساندند و به راحتی و بدون هیچ تلفاتی بمب کمری را خنثی کردند.منبع:رکنا @Sorayya_ir
♦️یاد بگیریم زود قضاوت نکنیم!!! زن و مرد جوانی به محله جدیدی اسبا‌ب‌کشی کردند. روز بعد ضمن صرف صبحانه، زن متوجه شد که همسایه‌اش درحال آویزان کردن رخت‌های شسته است و گفت: «لباسها چندان تمیز نیست. انگار نمیداند چطور لباس بشوید. احتمالآ باید پودر لباس‌شویی بهتری بخرد.» همسرش نگاهی کرد اما چیزی نگفت. هربار که زن همسایه لباس‌های شسته‌اش را برای خشک شدن آویزان می‌کرد زن جوان همان حرف را تکرار می‌کرد تا اینکه حدود یک ماه بعد، روزی از دیدن لباس‌های تمیز روی بند رخت همسایه تعجب کرد و به همسرش گفت: «یاد گرفته چطور لباس بشوید. مانده‌ام که چه کسی درست لباس شستن را یادش داده!» مرد پاسخ داد: «من امروز صبح زود بیدار شدم و پنجره‌هایمان را تمیز کردم!» زندگی هم همینطور است. وقتی که رفتار دیگران را مشاهده می‌کنیم، آنچه می‌بینیم به درجه شفافیت پنجره‌ای که از آن مشغول نگاه کردن هستیم بستگی دارد. قبل از هرگونه انتقادی، بد نیست توجه کنیم به اینکه خود در آن لحظه چه ذهنیتی داریم و از چه زاویه ای در حال نگاه کردن هستیم . به‌جای قضاوت کردن  شاید لازم است قبلا چشمان خود را تمیز کنیم !  وبه همین راحتی درمورد هرچیز و هرکس قضاوت نکنیم پیامبر خدا صلى‏ الله ‏عليه و ‏آله و سلّم می فرماید : در روز قيامت قاضى دادگـر را می آورند و چنان حساب سختى از او كشيده می شود ، كه آرزو می كند كاش هرگز حتّى درباره يك خرما ميان دو نفر داورى نكرده بود/كنزالعمّال @Sorayya_ir
♦️آبرویِ اربعین... ۱. ‏خداکند دوستانی که چقدر دل‌مان برایشان تنگ شده و روزها و شب‌ها این راه دشوار و طولانی را رفته‌ و هرلحظه هزاربار طعم شیرینِ تواضع و اعتماد و امنیت و برابری و سخاوت ومحبّتِ بی‌منّت را چشیده‌اند، برایمان جُز خستگی و بیماری (که آن‌هم هرچه از دوست رسد، نیکو است) خوش‌اخلاقیِ محمّدی سوغات بیاورند. ۲. ‏راه تبلیغِ راه‌پیمایی اربعین، آوارِ اخبارِ بی‌سلیقه‌ی صداوسیما نیست. توئیت‌ها و تصاویر و دل‌نوشته‌های شخصی زائرانِ اباعبدالله ع هم گرچه قدری موثّر است امّا درست‌ترش این است که همکارت، همسرت، همسایه‌ات ببیند که مثلا کارِ مردم را چقدر بیشتر از قبل راه می‌اندازی، یا پیش‌قدم‌تر می‌شوی در شستنِ ظرف‌های مهمانی، یا برگ‌های ریخته بر زمینِ جلویِ خانه‌ی او را هم جمع می‌کنی. و با خودش بگوید: عِه! این چقدر مسئولیت‌پذیرتر و مهربان‌تر شد از وقتی غُبارِ جاده‌ی نجف به کربلا بر شانه‌اش نشسته!/خشت خام @Sorayya_ir
3⃣2⃣... ♦️اصل اباحه و مشکلات امروز جامعه ما... اصل اباحه جواز عقلی تصرف در اشیا قبل از ورودحکم شرع است و با اباحه گری که بی قیدی نسبت به ارزش های دینی است متفاوت است. مرور نظرات علمای شیعه در این خصوص می تواند راه را بر ما روشن کند: ◽️سید مرتضی با تکیه بر عقل بدیهی اینگونه اصل اباحه را تایید می کند که "... اصل در افعال به حکم عقل، اباحه است" ◽️شیخ طوسی در کتاب عده الاصول با ارجاع دادن به قرآن اباحه را قانون کلی در اشیا می داند و تصریح می کند "ما امتناعی نداریم از اینکه بگوییم از طریق شرع دلیل بر اباحه اشیا وارد شده است و عقیده ما نیز همین است" ◽️ملااحمد نراقی در کتاب عواید الایام که اولین کتابی است که مستقلا بخشی از آن به ولایت فقیه اختصاص دارد مفصلا به بحث اباحه پرداخته و می نویسد "... چنین مباح بودنی نه از احکام شرعی که اقتضای حکم عقل است و این اباحه یکی از دو معنای اباحه عقلی است" ◽️شهید ثانی در کتاب تمهید القواعد رفتارهای اختیاری انسان را در سه قسم تقسین بندی می کند و در ادامه استدلال می کند که "اگر به اصل اباحه معتقد باشیم جایز بودن این رفتار براساس برائت اصلیه و اصل اباحه اوليه خواهد بود" نه وجود یک حکم شرعی حلال. ◽️کاشف الغطا معتقد است چنین اعتقادی(اصالت اباحه) مانند خورشید در وسط روز نمایان است و صدوق آن را از اعتقادات امامیه شمرده است.... این اعتقاد بر هر کسی که اهل بصیرت و تامل باشد روشن و بدیهی است... ◽️شیخ مفید درباره اباحه معتقد است: "هر چیزی که نص و تعیین در خطر و منعش نشده آن مطلق است(یعنی انجامش جایز است)... " ◽️شیخ صدوق در کتاب الاعتقادات در باب اباحه می نویسد: "همه چیزها حلال و موضوع رخصت است تا در چیزی از آنها نهی وارد شود" ◽️امام خمینی هم در اثبات اصل اباحه نه به دلایل دینی بلکه به عقل ارجاع می دهند و به این اصل معتقد هستند... ◽️و در آخر کلامی از امام صادق علیه السلام که فرموده اند" هر چیزی بدون حکم است مگر اینکه درباره اش حکمی منعی وارد شده باشد" 🔻بیان همه این مقدمات از این باب بود که اگر پیش نیارهای خیلی از مسایل عرفی و عمومی فراهم گردد(برطرف کردن دغدغه های دینی در آن امور) براساس همین اصل اباحه می توان براحتی برخی مشکلات روز را حل کرد.این به معنای عبور از تعالیم دین و آموزه های وحیانی نیست بلکه دریافتی تازه از آن در شرایط جدید و منطبق با چارچوب های الهی است. مسئله ورود زنان به ورزشگاه ها یا ماجراهای سپنتا نیکنام در شورای شهر بصورت اخص یا حضور اقلیت ها در شوراها بصورت اعم، نمونه های از هزاران مشکلاتی است که هر چند به زعم خیلی از دوستان فرعی و کوچک و جز مسایل اصلی کشور نیست اما استدلال این است منطق حاکم بر شرع و حکومتی که نمی تواند چنین مشکل به زعم دوستان کوچکی را حل کند چه انتظاری است از پس مشکلات بزرگ و اساسی برآید؟! به عقیده نگارنده زحمت فکر کردن، حل مسئله و بازنگری مجدد در نگرش ها از آن جهت که مشقت بسیار دارد مورد استقبال قرار نمی گیرد و حذف صورت مسئله سهل الوصول ترین امر برای برخی حافظان شریعت و دین است و مشکل اصلی این است و نه آن!!! 🔻نظر و انتقاد⬅️ @S_kavir @Sorayya_ir
♦️هرگز یک ایرانی را ساکت نکن... 🖋کبری‌آسوپار رئیس جمهور ترکیه ناراحت است از برخی صداها که از ایران می‌شنود؛ گلایه دارد از رئیس‌جمهور حسن روحانی که «باید این صداها را قبلاً ساکت می‌کرد». برای این جمله اردوغان علامت تعجب کفایت نمی‌کند؛ چه آنکه رئیس جمهور ترکیه برای رئیس جمهور ایران «باید» می‌آورد، آن هم برای ساکت کردن صداهایی که در ایران علیه ترکیه و حمله این کشور به مواضع کردهای سوریه شنیده است. کار رسانه نیست و باید کسی هم سطح اردوغان پاسخ این مداخله توهین‌آمیزش را بدهد. یک نفر از دولت ایران باید به رئیس جمهور ترکیه یادآوری کند که اینجا ایران است و رسانه‌ها آزادانه حتی در نقد مواضع رئیس جمهور خود هم مطلب می‌نویسند، رئیس جمهور خارجی که جای خود دارد. یک نفر باید به اردوغان یادآوری کند، اینجا ترکیه نیست که او بتواند هزار نفر، هزار نفر، مخالفان و منتقدانش را در زندان کند؛ اینجا ایران است که رئیس جمهورش با جمله معروف «پناه می‌برم به خدا از بستن دهان منتقدان» رأی آورده است. یک نفر باید به او یادآوری کند او هر کسی که هست و تصمیمش برای حمله به مواضع پ.ک.ک در شمال سوریه را هر قدر درست می‌داند و برایش استدلال‌های منطقی دارد، اما در هر حال رئیس جمهور ترکیه است و نمی‌تواند برای ۸۵میلیون ایرانی تعیین تکلیف کند که با تصمیم او موافق باشند یا مخالف. و نمی‌تواند به رئیس جمهور ایران «باید» بگوید، آن هم برای ساکت کردن ایرانی‌ها! واکنش محمود واعظی، رئیس دفتر رئیس جمهور کشورمان اما بیشتر ناامیدمان می‌کند. او در موضعی منفعلانه ضمن بیان این توضیح که رئیس جمهور ترکیه از مواضع دولت ایران ناراحت نشده (یعنی ایراد در کار ما نبوده!)، به رسانه‌ها تذکر می‌دهد که به این مسائل توجه کنند! انگار باز هم علامت تعجب کافی نیست و باید برای واعظی هم که گویا در کنار ریاست دفتر رییس جمهور، مقام سخنگویی و اعلام مواضع دولت را هم بر عهده دارد، یادآور شویم که اینجا ایران است، جایی که رئیس جمهورش می‌گوید: «ذره‌ای از حق آزادی بیان کوتاه نخواهم آمد.» رسانه‌های ایران می‌توانند موافق یا مخالف حمله ارتش ترکیه به مواضع تروریست‌های کرد باشند، اما در هر حال ناراحتی رجب طیب اردوغان نمی‌تواند یک ایرانی را ساکت کند. اگر دولتمردان ایرانی در روبایستی‌های دیپلماتیک و انفعال سازش‌کارانه، نمی‌توانند از پس پاسخ به اردوغان بربیایند، قلم رسانه‌ها را شکسته نخواهند و حداقل اجازه دهند ما به رئیس جمهور ترکیه یادآور شویم که در مورد ایران و ایرانی و مقامات ایران چگونه باید صحبت کند. بله، مواضع کردهای سوریه مورد تایید ما نیست، هم رد خیانت‌هایشان در خاطرمان خوب مانده و هم می‌دانیم سیاست غلط و غیرهوشمندانه‌ی سران کرد در اعتماد به امریکا و ایجاد تقابل با ایران و روسیه و دولت مرکزی سوریه و رویکرد تروریستی کردها برای رسیدن به آنچه استقلال می‌نامند، حاصلش شده این جنگ و تنهایی کردها در چنین جنگی و هزاران زن و کودک آواره‌ی کرد که جهان انگار دغدغه و حوصله‌ی دلسوزی هم برایشان ندارد! اما از آن سو رد خیانت‌های اردوغان هم از خاطرمان پاک نشده است. یادمان مانده چه کسی نفت مردم عراق را از داعش می‌خرید، یادمان مانده چه کسی با غرور آرزوی نماز خواندن در مسجد اموی دمشق را کرد، یادمان مانده وقتی جوانان ما مقابل داعش شهید می‌شدند، چه کسی از تروریست‌های تکفیری حمایت لجستیکی می‌کرد. ما خیانت پ.ک.ک را می‌شناسیم، اما با خیانت‌های اردوغان هم غریبه نیستیم. جنگ سوریه و اشغال عراق توسط داعش برای چند قرن پیش نیست که خاطره‌ها را غبار زمان گرفته باشد؛ پس بهتر آنکه هر کس در قد و قامت خودش حرف بزند. هم کردها هنگام حرف زدن از ایران یاد نجات اربیل و موصل از دست داعش باشند و هم رجب طیب اردوغان وقتی نام ایران را بر زبان می‌آورد، خاطرات شب کودتای ژوئیه ۲۰۱۶ و سال‌های آغازین جنگ سوریه را از خاطر نبرد و گرچه از توابین محسوب می‌شود و توبه‌اش را ایران و روسیه پذیرفتند، اما ادعای پیش نمازی هم نکند!  @Sorayya_ir
♦️یادی از شهدا... 🔻یاد شهید بابایی بخیر که طلاهای همسرش را فروخت و به افسران و سربازان متاهل داد و گفت : مایحتاج عمومی گران شده و حقوق شما کفاف خرج زندگی رو نمیده !! 🔻یاد شهید رجبی بخیر که پول قرض الحسنه به دیگر نیروها میداد و میگفت وام است و وقتی میگفتند دفترچه قسطش را بده میگفت کسی دیگر پرداخت می کند. 🔻یاد شهید بابایی بخیر که یکی از دوستانش تعریف میکرد که : دیدم صورتشو پوشونده و پیرمردی رو به دوش کشیده که معلوله ... شناختمش و رفتم جلو که ببینم چه خبره که فهمیدم پیرمرد رو برا استحمام میبره !! 🔻یاد شهید حسین خرازی بخیر که قمقمه آبش را در حالی که خودش تشنه بود به همرزمانش میداد و خودش ریگ توی دهانش گذاشت که کامش از تشنگی به هم نچسبه !! 🔻یاد شهید مهدی باکری بخیر که انبار دار به مسئولش گفت : میشه این رزمنده رو به من تحویل بدی، چون مثل سه تا کارگر کار میکنه طرف میگه رفتم جلو دیدم فرمانده لشگر مهدی باکریه که صورتشو پوشونده کسی نشناسدش و گفت چیزی به انباردار نگه !! آره یاد خیلی شهدا به خیر که خیلی چیزها به ما یاد دادند که بدون چشم داشت و تلافی کمک کنیم و بفهمیم دیگران رو اگر کاری میکنیم فقط واسه رضای خدا باشه و هر چیزی رو به دید خودمون تفسیر نکنیم !! 🔻برای رد شدن از سیم خاردار باید یه نفر روی سیم خاردار میخوابید تا بقیه از روش رد بشن(!!) داوطلب زیاد بود. قرعه انداختند، افتاد بنام یک جوان زیبارو !! همه اعتراض کردند الا یک پیرمرد که گفت: چکار دارید بنامش افتاده دیگه ... همه تودلشون گفتند : عجب پیرمرد سنگدلی !! دوباره قرعه انداختند، باز هم افتاد بنام همون جوون ... جوان بدون درنگ خودش رو انداخت روی سیم خاردار تو دل همه غوغائی شد ...!! بچه ها گریان و با اکراه شروع کردند به رد شدن از روی بدن جوان ... همه رفتند الا همون پیرمرد ... گفتند چرا نمیای ؟؟ گفت : نه شما برید من باید بدن پسرم رو ببرم برای مادرش آخه مادرش منتظره ... درود بر شهامت و غیرت آنان !! شهدا التماس دعا @Sorayya_ir
ﺧﺪﺍﯾﺎ؛ ﻣﻲ ﺷﻮﺩ ﺑﺮﺍﻳﻤﺎﻥ ﺑﺮﻑ ﺑﻔﺮﺳﺘﻲ؟ ﺑﺮﻓﻲ ﻛﻪ ﺑﺮﻑ ﺑﺎﺷﺪ، ﺑﺮﻓﻲ ﻛﻪ ﺑﻨﺸﻴﻨﺪ ﺭﻭﻱ ﺯﻣﻴﻦ ﻭ ﺯﻣﺎﻥ ... ﺁﻧﻘﺪﺭﻛﻪ ﺑﺸﻮﺩ "ﺁﺩﻡ" ﺳﺎﺧﺖ ... ﻓﻘﻂ ﺁﺩﻡ ! ﻫﺮ ﭼﻨﺪ ﺑﺮﻓﻲ ... ﻫﺮ ﭼﻨﺪ ﺳﺮﺩ ﻭ ﺳﺎﻛﺖ ﻭ ﻳﺨﻲ ... ﺁﺩﻡ ﻫﺎﻱ ﺍﻳﻦ ﭘﺎﻳﻴﻦ، ﺑﻲ ﭘﺮﻭﺍ ﻭ ﺑﻲ ﻭﺍﻫﻤﻪ، " ﺑﻪ ﺳﺎﺩﮔﯽ ﻧﺎﻣﺖ ﺭﺍ ﻗﺴﻢ ﻣﯿﺨﻮﺭﻧﺪ" ﺣﺘﻲ ﺍﺯ ﺗﻮ؛ ﺩﻝ ﻣﻲ ﺷﻜﻨﻨﺪ، ﺯﺧﻢ ﻣﻲ ﺯﻧﻨﺪ، ﻧﺎﻣﻬﺮﺑﺎﻧﻲ ﻣﻲ ﻛﻨﻨﺪ، ﻭ ﺑﻪ ﺳﺎﺩﮔﻲ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﻣﻲ ﻛﻨﻨﺪ ... ﺍﻣﺎ ﺁﺩﻡ ﺑﺮﻓﯽ ﻫﺎ، ﻋﻤﺮﺷﺎﻥ ﺑﻪ ﺷﮑﺴﺘﻦ ﺩﻝ ﻫﺎ ﻗﺪ ﻧﻤﻲ ﺩﻫﺪ ... ﺁﺏ ﻣﻲ ﺷﻮﻧﺪ... @Sorayya_ir
♦️آیا شفاعت یک نوع پارتی‌بازی است؟ ✍🏻شهید مطهری: «نوع نادرست شفاعت که به دلایل عقلی و نقلی مردود شناخته شده است این است که گناه‌کار بتواند وسیله‌ای برانگیزد و به توسط آن از نفوذ حکم الهی جلوگیری کند، درست همان طوری که در پارتی‌بازی‌های اجتماعات منحطّ بشری تحقق دارد. بسیاری از عوام مردم شفاعت انبیا و ائمه (ع) را چنین می‌پندارند؛ می‌پندارند که پیغمبر اکرم (ص) و امیرالمؤمنین (ع) و حضرت زهرا (س) و ائمه اطهار، خصوصاً امام حسین (ع)، متنفّذهایی هستند که در دستگاه خدا اعمال نفوذ می‌کنند، اراده خدا را تغییر می‌دهند و قانون را نقض می‌کنند. اعراب زمان جاهلیت نیز درباره بت‌هایی که شریک خداوند قرار می‌دادند همین تصور را داشتند؛ آنان می‌گفتند که آفرینش منحصراً در دست خداست و کسی با او در این کار شریک نیست، ولی در اداره جهان بت‌ها با او شرکت دارند. شرک اعراب جاهلیت شرک در ” خالق“ نبود، شرک در ” رب“ بود. [...] اگر در میان مسلمانان هم کسی چنین معتقد شود که در کنار دستگاه سلطنت ربوبی سلطنتی دیگر هم وجود دارد و در مقابل آن دست‌درکار است، چیزی جز شرک نخواهد بود. اگر کسی گمان کند که تحصیل رضا و خشنودی خدای متعال راهی دارد و تحصیل رضا و خشنودی فرضاً امام حسین (ع) راهی دیگر دارد و هریک از این دو جداگانه ممکن است سعادت انسان را تأمین کند دچار ضلالت بزرگی شده است. در این پندار غلط چنین گفته می‌شود که خدا با چیزهایی راضی می‌شود و امام حسین (ع) با چیزهایی دیگر؛ خدا با انجام دادن واجبات مانند نماز، روزه، حج، جهاد، زکات، راستی، درستی، خدمت به خلق، برّ [= نیکی] به والدین و امثال اینها و با ترک گناهان از قبیل دروغ، ظلم، غیبت، شراب‌خواری و زنا راضی می‌گردد، ولی امام حسین (ع) با این کارها کاری ندارد، رضای او در این است که مثلاً برای فرزند جوانش علی اکبر (ع) گریه و یا لااقل تباکی [= تظاهر به گریه] کنیم؛ حساب امام حسین (ع) از حساب خدا جداست. به دنبال این تقسیم چنین نتیجه گرفته می‌شود که تحصیل رضای خدا دشوار است، زیرا باید کارهای زیادی را انجام داد تا او راضی گردد، ولی تحصیل خشنودی امام حسین (ع) سهل است، فقط گریه و سینه زدن؛ و زمانی که خشنودی امام حسین (ع) حاصل گردد، او در دستگاه خدا نفوذ دارد، شفاعت می‌کند و کارها را درست می‌کند، حساب نماز و روزه و حج و جهاد و انفاق فی سبیل الله که انجام نداده‌ایم همه تصفیه می‌شود و گناهان هرچه باشد با یک فوت از بین می‌رود! این‌چنین تصویری از شفاعت نه تنها باطل و نادرست است، بلکه شرک در ربوبیت است و به ساحت پاک امام_حسین (ع) که بزرگ‌ترین افتخارش ”عبودیت“ و بندگی خداست نیز اهانت است [...]. امام حسین (ع) کشته نشد برای اینکه ــ العیاذ بالله ــ دستگاهی در مقابل دستگاه خدا یا شریعت جدش رسول خدا به وجود آورد، راه فراری از قانون خدا نشان دهد.» (مطهری، ۱۳۵۲: ۲۲۴ ــ ۲۲۵) « شفاعت امام حسین (ع) به این صورت نیست که برخلاف رضای خدا و اراده او چیزی را از خدا بخواهد. [...] امام حسین (ع) شفیع کسانی است که از مکتب او هدایت یافته‌اند؛ او شفیع کسانی نیست که مکتبش را وسیله گمراهی ساخته‌اند. از این نکته نباید غفلت ورزید که همان‌طوری که از قرآن کریم گروهی هدایت یافته‌اند و گروهی گمراه شده‌اند، از مکتب امام حسین (ع) نیز گروهی هدایت شده و گروهی گمراه گشته‌اند و این مربوط به خود مردم است.» (همان: ۲۲۹)/منبع: عدل الهی @Sorayya_ir
♦️حكایت خانم وزیر... در سوئد همه افرادی که در پست های دولتی به کار گمارده می شوند باید از هر گونه خطایی، چه در گذشته و چه در زمانی که مشغول خدمت هستند، پاک باشند. در انتخابات پارلمانی سوئد در سال 2006 ائتلافی از احزاب دست راستی با به دست آوردن 178 کرسی نمایندگی، اکثریت کرسی های مجلس را نصیب خود کرد و دولت تشکیل داد. چندی بعد نخست وزیر به تدریج وزرای کابینه اش را معرفی کردو خانم «ماریا بورلیوس» به عنوان وزیر بازرگانی معرفی شد. روز بعد دختری به یکی از روزنامه ها اطلاع داد این خانم چند سال پیش او را به مدت یک ماه برای نگهداری از بچه اش استخدام کرده بود بدون اینکه موضوع را به اداره مالیات گزارش داده باشد. در سوئد هر گاه کسی فردی را به کاری بگمارد باید آن را به اطلاع اداره مالیات برساند و به عنوان کارفرما مالیات و هزینه بیمه آن فرد را بپردازد. هر کس کار می کند باید در زمان انجام کار بیمه باشد تا اگر اتفاقی حین کار بیفتد بیمه بتواند نیازهای آن فرد را پوشش دهد. بورلیوس به عنوان کارفرما باید استخدام آن دختر را به اداره مالیات اطلاع می داد و علاوه بر حقوق دختر، هزینه کارفرما را نیز به اداره مالیات می پرداخت. بورلیوس به اداره مالیات اطلاع نداده بود و خلاف قانون رفتار کرده بود. وقتی این مساله فاش شد، وی از طریق تلویزیون از مردم سوئد پوزش خواست و گفت در زمان انجام این کار خلاف که سال ها پیش اتفاق افتاده بود، وضع مالی خانواده آنها چندان خوب نبوده است. روزنامه نگاران و وبلاگ نویسان که مانند سایر مردم بدون هیچ محدودیتی حق تحقیق و گزارش دارند دست به کار شدند و پرونده مالی خانم وزیر را طی سال های گذشته مورد بررسی قرار دادند. چطوری همه شهروندان در سوئد می توانند اطلاعات مالی افراد دیگر را مطالعه کنند؟ برای این کار کافی است به سالن کامپیوتر اداره مالیات مراجعه کنند و با وارد کردن نام یا شماره شخصی افراد در رایانه ها، اطلاعات مربوط به درآمد افراد، اشتغال آنها و مقدار مالیات پرداختی توسط هر فرد را به دست آورند. پس از برملا شدن کار خلاف این خانم وزیر، شهروندی به نام ماگنوس فورا در وبلاگ خود نشان داد که این خانم دروغ می گوید (یک جنایت وحشتناک!!!) و درآمد آنها در سالی که آن دختر خانم را به کار گرفته است، بالای یک میلیون کرون یعنی خیلی بیشتر از درآمد متوسط شهروندان سوئدی بوده است. دو روز بعد نخست وزیر سوئد اعلام کرد خانم بورلیوس از کار خود کناره گیری کرده است. بورلیوس نه تنها از کار وزارت کنار گذاشته شد بلکه بنا بر گزارش روزنامه ها «خانم بورلیوس از سوئد فرار کرد». او خانه و زندگیش را در مدت کوتاهی فروخت و به انگلستان کوچ کرد تا چشمش به چشم مردمی که به آنها دروغ گفته بود نیفتد. 🔻پی نوشت: یک لحظه تصور کنید اگر خدای ناکرده در کشور ما مسئولین دروغگو فرار می کردند چه ثروت عظیمی از کشور را خارج می کردند؟ باید خدا رو شکر کنیم که مسئولین ما مثل مسئولین بلاد کفر، فکر نمی کنند و این باعث انباشت سرمایه و "رونق" اقتصاد در داخل کشور می شود!!! @Sorayya_ir
♦️مرگ بر انگلیس با طعم روحانی! اصل داستان این است: سرودی انقلابی با زیر نویس اردو زبان، ساخته ایرانی ها برای مردمان اردو زبان هندوستان و پاکستان که امروز دیدم توسط یک خارجی در گروهی بازنشر شد... جالب است وقتی که خواننده "مرگ بر انگلیس" سر میدهد ابتدا از تصویر رئیس جمهور ما شروع می کند و با میکسی آرام به نخست وزیر سابق انگلیس می رسد!!! آدم نمی داند باید به سازندگان این کلیپ از جهت مصرف سلول های خاکستری مغز زنگار زده شان آفرین گفت یا از جهل و حماقتشان گریست که گرچه مدعی راه رهبر هستند اما خوارج گونه فکر می کنند و خلاف منش رهبر عمل!!! بهتر است دعواهای جناحی مان برای خودمان باشد و طرفداران خارجی انقلاب اسلامی را با این اقدامات دلسرد نکنیم... امیدوارم پشت این خودزنی عجیب در شرایط ویژه کشور، موسسات شبه نظامی نباشند... @Sorayya_ir
♦️حداد نه چندان عادل! 🔻آقای حداد عادل که باید در عادل بودنش شک کرد ۴۰ سال در تدوین کتاب‌های درسی در آموزش و پرورش نقش داشته و مسئولیتی در قبال مسائل امروز اموزشی و پرورشی ندارد... آقای حداد، شما به عنوان مسئول باید به فکر فرزندان تمام ایران می بودید نه فرزند خودتان!!! 🔻نگاهی به خروجی مدرسه حداد عادل هم خالی از لطف نیست از سید محمود رضوی بگیرید تا همسر سابق مهناز افشار، روح الله زم و پسر عطاا... مهاجرانی متهم دکل نفتی... 🔻بنا بر ادعای فرزند اقای فتاح رییس بنیاد مستضعفان، مدرسه اقای حداد متعلق به بنیاد مستضعفان است که اجاره ای بابت آن به بنیاد پرداخت نشده و علاوه بر آن زمینی از آقای قالیباف به بهای اندک خریداری و تغییر کاربری داده اند... 🔻گفته شده در ایام اربعین هم منزلی لاکچری در کربلا برای آقازاده های حزب اللهی مدرسه فراهم شده تا دانش اموزان لاکچری در این مسیر متحمل سختی نگردند... 🔻پی نوشت: 1. در سال 2016 در بلاد کفر انگلستان، دیوید کامرون، نخست وزیر وقت انگلستان به دلیل فرستادن فرزندش به مدرسه غیرانتفاعی به جای مدرسه دولتی مجبور به عذرخواهی شد... 2.نگاهی به لیست مدارس خصوصی وابسته به سیاسیون، علت اینکه چرا خیلی از چهره های اصلاح طلب(آشنا، معزی و... ) و اصولگرا از وجود چنین مدارسی دفاع می کنند را فاش می کند... #علی_برکت_الله @Sorayya_ir
♦️بهترين راه حل براي عراق: انتصاب نخست وزيري كه شيعه باشد، پدرش از اهل سنت، مادرش مسيحي، همسرش كُرد، در ايران به دنيا امده باشد، در عربستان درس خوانده باشد و شناسنامه امريكايي داشته باشد، شب مى بنوشد و صبح نماز بخواند!!! پی نوشت: به نظر می رسد عراقی ها از هرگونه دخالت بیگانه بیزار باشند! چه دوست چه دشمن!!! @Sorayya_ir
♦️شکل مغز شما بر عقاید سیاسی‌تان اثر می‌گذارد! بیشتر افراد برای توضیح اینکه چرا به عقیده سیاسی خاصی باور دارند، به روایت­های شخصی یا توجیه­‌های فلسفی روی می­‌آورند. اخیراً تحقیقی روان­شناختی منتشر شده که نشان می‌­دهد افراد باید به اندازه و شکل مغزشان نیز توجه کنند. روان­شناسان درمجموع روی ۹۳ بزرگسال، اسکن مغزی انجام دادند؛ ابتدا، ۴۸ بزرگسال سفید پوست را که ۵۸ درصدشان زن بودندمطالعه کردند و سپس اثرات این مطالعه را با ۴۵ بزرگسال با زمینه­‌های قومی متنوع که ۶۷ درصدشان زن بودند تکرار کردند. آنان فهمیدند اندازه آمیگدال (بادامه) دوطرفه که هیجانات، غرایز بقا و حافظه را کنترل می­کند، با طرفداری از نظم اجتماعی موجود، بسیار هم‌بسته بود. این طرز تفکر، به نام «توجیه نظام» معروف است و همبستگی زیادی با محافظه­‌کاری دارد. جهت گیری روان­شناختی توجیه ­کننده نظام، وضع اجتماعی، اقتصادی و سیاسی موجود را تأیید می کند؛ این جهت­گیری همچنین ممکن است سلسله ‌­مراتب اجتماعی و ایدئولوژی‌هایی را رواج دهد که نابرابری موجود را مشروع و ضروری می­دانند. روان شناسان ارتباط میان محافظه‌­کاری و اندازه آمیگدال راست را پیدا کردند؛ اندازه بزرگ‌تر با محافظه­‌کاری ارتباط داشت. نویسندگان این تحقیق، بیست شرکت‌­کننده را دنبال کردند و دریافتند کسانی که آمیگدال بزرگ‌تری داشتند، به احتمال کمتر در تظاهرات شرکت می‌کردند. نویسندگان خاطرنشان می­کنند «اگرچه حجم نمونه کوچک بود، رابطه میان اندازه آمیگدال و رفتار اعتراضی، شواهد اولیه­‌ای ارائه می‌کنند که احتمالاً آمیگدال نه‌فقط به عقاید درباره جامعه، بلکه به تمایل به اقدام برای تغییر برخی جنبه­‌های نظام اجتماعی نیز مربوط می‌­شود.» این یافته­‌ها نشان می­دهند عقاید سیاسی، نه ‌فقط از هویت یا احکام حزب، بلکه از زیست­‌شناسی نیز تأثیر می­پذیرد. ساختار مغز «بخشی از روایتی» است که توضیح می‌­دهد چه احزاب سیاسی و جنبش­‌هایی را جذاب می­‌دانیم. «این امر توضیح می‌­دهد که چرا به حرکت درآوردن و بیرون آوردن همه افراد برای اعتراض و تغییر دشوار است. بسیاری از افراد، ناخودآگاه، تمایل به وضع موجود دارند.» این تحقیق منطبق با یافته‌­هایی است که نشان داد‌‌ه‌­اند ژنتیک تأثیر معناداری بر ترجیحات سیاسی دارد. مغز فیزیکی با تغییر جهت عقاید و رفتارهایمان، تغییر می‌­کند و به احتمال بسیار زیاد، با تغییر نگرش­‌های سیاسی­‌مان در طول زمان، مغزمان نیز تغییر می‌کند. سخت می­توان فهمید، چقدر مغزی که با آن متولد شده‌­ایم، عقاید سیاسی را تعیین می­کند، یا آیا مغز از لحاظ فیزیکی توسط نگرش­‌هایی که می‌­پروانیم شکل می­گیرد یا خیر. ون بیول می­گوید:« گمان می­برم ساختار مادرزادی مغزمان، ما را به سوی ترجیحات سیاسی هدایت ­می‌کند و به‌جز این، محیط سیاسی نیز ساختار مغزمان را تغییر می‌دهد.» قطعاً تجربیات و تصورات عقلی می­توانند اهداف و آرمان­هایی را که برای حمایت انتخاب می­‌کنیم، شکل دهند. اما مغز فیزیکی­مان نیز قادر به چنین کاری است./منبع:neurtex @Sorayya_ir
♦️آقای تبریزیان و ورزش!!! آقای تبریزیان ادعا می کند که ورزش در اسلام نداریم!!! و بعد هم ورزش را مفید نمی دانند!!! اولا باید به ایشان گفت که ورزش فقط تند راه رفتن نیست!!! و ثانیا مناسبترین عبارتی که می توان به ایشان گفت این جمله امام خمینی(ره) است: «بالجمله آن گونه که جناب عالی از اخبار و روایات برداشت دارید، تمدن جدید به کلی باید از بین برود و مردم کوخ‌نشین بوده و یا برای همیشه در صحراها زندگی نمایند... سعی کنید خدا را در نظر بگیرید و تحت تأثیر مقدس‌نماها و آخوندهای بی‌سواد واقع نشوید.»(صحیفه نور، ج21/34و35) @Sorayya_ir
♦️آیا به دیگران ربطی ندارد که ما چه باوری داریم؟ گویا باورهایمان هم، مثل غذاها، جزو حریم شخصی ما محسوب می‌شوند و دیگران نباید جرئت دخالت در آن‌ها را به خود بدهند. اما این ایده مخالف بسیار سرسختی دارد: سقراط! او می‌گفت: «تا جان در بدن دارم از آگاه‌ساختن شما به آنچه باید بدانید، دست نمی‌کشم». پس انگار در برابر سقراط هیچ راه سومی نیست: یا باید قانع کنید یا قانع شوید. چرا سقراط نباید بخواهد که آدم‌ها نتیجه‌های خودشان را بگیرند؟ آنچه حرکتی پرخاشگرانه به نظر می‌رسد -‌اعتراف‌گرفتن و مواجه‌کردن آنان با شکستشان- درواقع یک‌جور همکاری است. تلاش برای همکاریِ شناختی ممکن است این‌طور برداشت شود که در آن فضای خصوصی شما مورد تعرض قرار گرفته است، به‌ویژه اگر ذهنتان را در مقایسه با بدنتان فضایی خصوصی‌تر به حساب بیاورید. نفی کمال ذهنی از سوی سقراط به‌ویژه وقتی آشکارتر از همیشه است که مسائل موردبحث بسیار مهم باشند. مفهوم مدنیت که رفتار ما گویی حاکی از آن است چیزهایی برای گفتن دارد. برای نمونه، مدنیت نمی‌تواند صرفاً مساوی با مؤدب‌بودن باشد. همچنین، اگر مدنیت به معنای رفتار دوستانه و پذیرندگی بود، باز هم تعامل ما مدنی به حساب نمی‌آمد مدنیت از مؤدب‌بودن، رفتار دوستانه، یا پذیرندگی عمیق‌تر است. منظور ما از مدنیت این است: احترام‌گذاشتن به دیدگاه متفاوت یک فرد دیگر. چنین دیدگاهی هم منشأ فایده است -سرچشمه‌ای برای ایده‌های نو- و هم سدّی است در مقابل تعدی‌کردن: هم‌سخن شما نسبت ‌به دیدگاهش صاحب حق است. شما می‌توانید استدلالتان را عرضه کنید، اما سر آخر اوست که باید تصمیم بگیرد در ذهنش چه چیزی را بپذیرد. مدنیت در آزادی فکر ریشه دارد، که تک‌تک ما را فرمانروای مطلق قلمرو خصوصی ذهن‌هایمان می‌کند. دموکراسی‌ها بسیاری از ویژگی‌های زندگی جمعی را از طریق شکلی از توافق تعیین می‌کنند. بااین‌حال، ما معمولاً بر این نظریم که این توافق‌ها یک سپهر آزاد درونی ایجاد می‌کنند که در آن اجازه داریم آن‌طور که به نظرمان مناسب است عمل کنیم، بدون اینکه از کسی اجازه بگیریم؛ به‌علاوه، برای صحبت‌کردن به‌نحوی که فکر می‌کنیم مناسب است به‌ندرت اجازه می‌گیریم؛ و برای فکرکردن به‌نحوی که از نظرمان مناسب است هرگز اجازه نمی‌گیریم. شاید به نظر آید که مدنیت در این معنا هیچ ایرادی ندارد، اما واقعش اینکه یک نفر به آن ایراد می‌گیرد: سقراط. فلسفۀ سقراطی همین سپهر درونی را آماج خود قرار می‌دهد. او می‌گوید توافق فقط برای (برخی) اعمال نیست، بلکه در (همۀ) سخن‌ها و اندیشه‌ها نیز باید شیوۀ کار ما باشد. هیچ یک از ما اجازه ندارد باوری در مورد موضوعی داشته باشد اگر نتواند دیگران را در مورد آن باور متقاعد کند. قانع کن، یا قانع شو، فقط همین دو گزینه را داریم. مدنیت سقراطی، به سبب همۀ بی‌رحمی‌ها و تعدی‌های پرخاشگرانه‌اش، این مزیت را دارد که نمی‌گذارد حرکات خشن ما بیان غیرگفت‌وگویی پیدا کنند. سقراط به دیدگاه معترضان پشت پنجره‌اش احترام نمی‌گذاشت. او می‌خواست بداند که چه کسی درست می‌گوید و چه کسی نادرست، و تا ازبین‌بردن تفاوت بین دیدگاه‌ها دست از حرف‌زدن با آن‌ها نمی‌کشید. قانع کن یا قانع شو./ترجمان وب @Sorayya_ir
4⃣2⃣... ♦️تصوف سیاسی عنصر زوال ایرانی! 🔻به زعم خیلی از اندیشمندان سیاسی پیوند تصوف، سلطنت که شروع آن از دوران صفویه شروع می شود سرآغاز "منطق شکست" و پایانی برای اندیشه ورزی سیاسی است... 🔻پیوند تشیع آنهم با گرایشات صوفی گرایانه و تصوف گونه با نهاد سلطنت باعث پیدایش سلطنت مطلقه در ایران، تقدیرگرایی سیاسی و تسلیم شدن در مقابل مقدرات، برداشت های اخلاقی اشتباه از ابزارهای مورد نیاز روز و... شد. 🔻حکام صفوی به دلیل این برداشت اخلاقی که سلاح های بروزی نظیر توپ و... با منش اخلاقی و مسلمانی سازگار نیست خود را از قطار پیشرفت های تکنولوژی روز جهان آنروز عقب نگه داشتند. در مقابل چالش های پیش روی کشور بجای خردورزی سیاسی و بکارگیری اندیشمندان سیاسی به سمت ادعیه و اذکار متمایل شدند و بر سر سجاده هاشان به دنبال حل مسائل اصلی کشور برآمدند. از طرفی به دلیل تفاسیر اشتباه دینی، باعث بوجود آمدن سلطنت مطلقه ای شدند که در فقدان اندیشه سیاسی پیدا شده بود و خود را مالک مردم و سایه خدا بر زمین می دانست و در دوران شاه اسماعیل باور این بود که ظهور امام عصر نزدیک است و آنها از یاران امام زمان(عج) هستند. لذا از طرفی بر رعیت ظلم می کردند، شراب می نوشیدند، به ناموس مردم تعدی می کردند و از طرفی سر به سجده می گذاشتند، نذرها می کردند و برای اهل بیت مجالس برگزار می کردند و برایشان بناهای باشکوهی می ساختند. 🔻این فقدان خرد ورزی و اندیشه سیاسی، و عرفان تصوف گونه بر پیکر سلطنت شیعی تا دوران مشروطه ادامه داشت و به تعبیر طباطبایی از جنگ چالدران شروع و تا مشروطه ادامه داشت. در سال های که تمدن غرب با توسل به اندیشه ورزی در حال پیشرفت و استعمار ملت ها بود در شرق اما تقدیرگرایی و فاصله گرفتن از اندیشه ورزی و توجیه حکومت توسط علمای دینی به عقب ماندگی بیشتر شرق دامن میزد. شاهد مثال بنده برای این مهم این است که در این سالها(از شروع صفویه تا مشروطه) نگارش کتب اندیشه محور بشدت کاهش و در حد صفر رسید و بجای آن کتاب های در خصوص ادعیه و اذکار و آداب و... فزونی یافت. اینجاست که اهمیت اندیشه سیاسی در پیشرفت و ترقی کشور مشخص می شود. در پست های آتی، متونی به عنوان شاهد مثال برای ادعای خویش از کتب معروف خواهم گذاشت. 🔻نظر و انتقاد⬅️ @S_kavir @Sorayya_ir
♦️پیوست 1 🔻گردن زدن، چشم کندن و زیر لگد کشتن و زبان و گوش و بینی بریدن، از کارهای عادی شاه عباس بود. پانصد جلاد قوی هیکل و زشت خوی و چهره در اختیار داشت. جلادانش(چیک بین یا گوشت خام خور) مخالفان را زنده می خوردند و این از دوره مغول و تیمور به یادگار مانده بود. زنده کباب کردن، گوشت دشمن را خوردن، دو درخت را بزور چند تن همانند فنر به هم پیوستن و دست و پای آدمی را به آن درخت ها بسته رها کردن، زنده پوست کندن، در دیگ جوشانیدن، مقصر را از جای بلند سرازیر آویختن و بر گردنش سنگی عظیم بستن هم از کارهای شاه اسماعیل اول بود (از تاریخ بیاموزیم: حکیمی، محمود، 112_113) 🔻شاه عباس گاهی نانوایان و کاسبها را به سیخ می کشید و گاهی محکومان را مجبور می ساخت قطعاتی از گوشت تن خود را بخورند(فلسفی، ج3، ص235) اینها در حالی بود که صفویه، قدرتمندترین سلطنت شیعی در ایران پس از اسلام را شکل می دهد... @Sorayya_ir
♦️♦️پیوست 2 🔻شاه سلطان حسین در حکومت بر ناموس مردم دست به یک قاعده دست یافت. او که در زن پرستی از شاه سلیمان ارث برده بود فرمان داد هر جا دختر یا زنی خوبروی پیدا شود او را گرفته و بر حرمسرای او روانه کنند. نتیجه این شد که از کثرت زنان حرم به خزانه کشور تحمیل سنگینی وارد آمد. 🔻دین در عمل خدمت شاه بود. شاه عباس هیچ وقت از استغراق به درگاه الهی غافل نبود آن‌چنان غرق می شد که گویا از بدن خلع گشته. در جمع امورات دولت به استخاره و تفال عمل می کرد. در هنگام جنگ... با ایمان وضو می کرد و نماز می گذاشت. در میدان جنگ پیراهنی با ادعیه و آیات قرآنی داشت. پس از هر نماز از پیغمبر، علی، دوازه امام و شیخ صفی یاد می کرد و از آنان کمک می طلبید. در ولادت آنان جشن و در تعزیه آنان شرکت می کرد. تا مشهد پیاده به زیارت رفت و در مشهد به جاروکشی حرم حصرت رضا(ع) مشغول بود.(فلسفی،ج3، 123_125) @Sorayya_ir
♦️♦️♦️پیوست 3 🔻شاه صفی که پدرش را کشت و زنش را زنده به گور کرد به دینداری و پارسایی تظاهر می نمود و با افراط در نوشیدن شراب در گذشت؛ در حق شاه سلطان حسین هم گفته شده است که بخش عظیمی از بودجه در عیش و نوش و زیارت های مذهبی صرف می شد. 🔻شاه عباس محکوم رای منجمان ستاره شناسان بود بی اجازه آنان به هیچ کار بزرگی دست نمی زد اعتقاد به منجم باشی تا آنجا بود که با صلاحدید آنها سه روز خود را از سلطنت خلع کرد. در زمان شاه سلطان حسین یکی از ستون‌های چهلستون اصفهان آتش گرفت و اجازه خاموش کردن آن را نداد و گفت هرچه اراده خداست باید تسلیم شد(فلسفی، ج3، 136) @Sorayya_ir
♦️♦️♦️♦️پیوست 4 🔻علما، فضلا، فقها، عرفا، صلحا و زهاد هر روز خدمت سلطان حسین (زمانی که افغانها در صدد تصرف اصفهان بودند) می آمدند و عرض می کردند که جهان پناه ها!!! هیچ تشویش مکن که دولت تو مخلد و به ظهور قائم آل محمد، متصل خواهد بود و همه اهل ایران و اصفهان مشغول دعا به تو اند دشمنانت ناگهان نیست و نابود، و مانند قوم عاد و ثمود مفقود خواهند شد. پنج هزار از خاتون و بانو و آتون و کنیزک و خدمتکار می‌گفتند که دشمنانت تلف خواهند شد که نذر های نیکو کرده‌ایم که هر یک نذر کرده‌ایم که آشی بپزیم که هفت هزار عدد نخود در آن باشد که هر نخودی را هزار مرتبه لا اله الا الله خواننده باشیم و بر آن دمیده باشیم و به چهل فقیر بدهیم و دشمنانت منهزم و دربه در گردند. دیگر چرا مشوشی؟! (فلسفی، ج3، 141_142) @Sorayya_ir
♦️جمهوری اسلامی آذربایجان 🔻براى مذاكرات خصوصى به مقر رياست جمهورى رفتيم. به محض نشستن، تلفن زنگ زد و صحبت كرد و معلوم شد كه مربوط به جنگ است. آقای علی‌اف گفت، خبر مى‌دهند ارس طرف منطقه زنگلان، زير آتش انبوه ارامنه است و مردم براى فرار به ايران از رود ارس عبور مى‌كنند و تلفات مى‌دهند. عاجزانه استمداد كرد. 🔻احتمال مى‌داديم كه مقدارى هم جوسازى و مقدمه‌چينى براى مطلب اصلى مذاكرات خصوصى است، ولى خالى از حقيقت هم نيست. نقشه آوردند و توضيح دادند. معلوم شد كه اگر زنگلان سقوط كند، از مرز ارمنستان تا نزديك پارس‌آباد، ارامنه به مرز ما در شمال ارس مى‌چسبند. پيشنهاد مشخص با اصرار اين است كه ما در جنگ به نفع آنها شركت كنيم. 🔻صريحاً مى‌گويند ما همه آذربايجان را در اختيار شما مى‌گذاريم و آماده‌ايم جمهورى اسلامى در آذربايجان تشكيل شود و بدون كمك ايران، نمى‌توانيم دفاع كنيم و امكان پيشرفت ارامنه تا باكو هم وجود دارد. 🔻نقشه ارمنستان بزرگ را كه گويا ارامنه در سال ۱۹۸۰ منتشر کرده‌اند، نشان دادند كه در آنجا از درياى سياه تا درياى خزر و از جنوب تا اروميه و از غرب، خاك تركيه تا سوريه را شامل شده است. 🔻گفتم اين تصميم بسيار بزرگى است كه آثار فراوان منطقه‌اى و جهانى دارد و بايد عواقب آن در هر جهت بررسى شود و بايد در تهران بررسى كنيم و جواب بدهيم، ولى كار فورى اين است كه تلاش كنيم، فعلاً آتش‌بس برقرار شود و شما بايد مقاومت كنيد كه زنگلان از دست نرود. 🔻آقايان روحانى، ولايتى و واعظى آمدند. در رابطه با موضع‌مان درخصوص جنگ قره‌باغ مذاكره كرديم. 🔻باز هم جلسه خصوصى با علی‌اف دربارة حمايت از آنها در جنگ با ارامنه داشتيم و نهايتاً جمع بندى به اين صورت شد كه براى تحقق آتش‌بس و حفظ زنگلان و عقب نشينى، تلاش سياسى كنيم و راه‌هايمان را براى كمك به محاصره شدگان زنگلان باز بگذاريم و مانورى در مرز داشته باشيم، تا نظاميان ما درباره كيفيت دفاع، مذاكره كنند و پيشنهاد اتحاد دفاعى را در تهران بررسى كنيم و سپس جواب دهيم. 🔻خبر دادند كه از شدت گلوله‌باران كاسته شده است./خاطرات هاشمی رفسنجانی/ آبان۱۳۷۲ 🔻پی نوشت: لازم به توصیح نیست که امروز روابط گرم اسراییل و آذربایجان بر کسی پوشیده نیست و سرویس های جاسوسی اسراییل در آذربایجان علیه ایران و شیعه فعالیت می کنند... ما چه کرده ایم؟ سادگی؟ یا سو مدیریت؟ @Sorayya_ir
♦️روزهای مشروطه 🔻مظفرالدین شاه در چندگامی مرگ ایستاده بود. پس از امضای قانون اساسی نه دیگر کاری در این دنیا برایش باقی مانده بود و نه کسی کاری با او داشت. انتظار آزادی خواهان از او همین امضایی بود که بر قانون اساسی نهاد. انتظار ولیعهد ، پادشاه شدن بود که با مرگ مظفرالدین شاه تحقق میافت. هیچ کس دیگر امیدی به زنده ماندن او نداشت. 🔻...مرض کلیه شاه شدت کرد ، نه شاه حال مسافرت فرنگ را داشت و نه وضعیت اجازه میداد. دکتر دامش آلمانی را که متخصص بود خواستند. چهل شب من مجاور کاخ گلستان بودم و جهنم میگذشت. یک شب تا صبح پای رختخواب شاه نشسته ام و از ژاپن حکایت کرده ام. بیشتر هم حسب الامر از درخت ها صحبت کرده ام. در صورتی که علم نبات شناسی ، جنبه ضعیف من است. سرم را پایین کرده ام. چشمم را به قالی دوخته ام . خانم ها در چادر نماز دور رختخواب نشسته اند. گاهی تصور میرفت که شاه خوابش برده باشد. سکوت میکردم و آرزوی فرار، این طور نبود. میفرمودند : بگو روز به روز حال شاه بدتر میشود و رقت آور است. دکتر دامش اظهار کرد که شاه هفته ای بیشتر دوام نخواهد کرد. دو روز قبل از فوت بنا شد شاه را پاشویه کنند. طاس و طشت حاضر شد. حال شاه تنفرآور است. پاها جوش کرده و از همه بدن ادرار خارج میشود از چند نفر که حاضر بودند و اولی به تصرف کسی رغبت نکرد. من خجالت کشیدم دست بالا کردم و پای شاه را شستم.../"مخبرالسلطنه هدایت. خاطرات و خطرات" 🔻در حالی که مردم در بیرون دربار به جشن و پایکوبی به خاطر امضای قانون اساسی مشغول بودند مظفرالدین شاه به استقبال مرگ میرفت. سرانجام روز هجدهم دیماه، چهاردهم ذیعقده 1324( 8 ژانویه 1907 م) قلبش از حرکت باز ایستاد. هنگام مرگ 55 ساله بود و 11 سال پادشاهی کرده بود. @Sorayya_ir