eitaa logo
ثریای کویر ایران
107 دنبال‌کننده
406 عکس
73 ویدیو
6 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
♦️روزهای مشروطه 🔻مظفرالدین شاه در چندگامی مرگ ایستاده بود. پس از امضای قانون اساسی نه دیگر کاری در این دنیا برایش باقی مانده بود و نه کسی کاری با او داشت. انتظار آزادی خواهان از او همین امضایی بود که بر قانون اساسی نهاد. انتظار ولیعهد ، پادشاه شدن بود که با مرگ مظفرالدین شاه تحقق میافت. هیچ کس دیگر امیدی به زنده ماندن او نداشت. 🔻...مرض کلیه شاه شدت کرد ، نه شاه حال مسافرت فرنگ را داشت و نه وضعیت اجازه میداد. دکتر دامش آلمانی را که متخصص بود خواستند. چهل شب من مجاور کاخ گلستان بودم و جهنم میگذشت. یک شب تا صبح پای رختخواب شاه نشسته ام و از ژاپن حکایت کرده ام. بیشتر هم حسب الامر از درخت ها صحبت کرده ام. در صورتی که علم نبات شناسی ، جنبه ضعیف من است. سرم را پایین کرده ام. چشمم را به قالی دوخته ام . خانم ها در چادر نماز دور رختخواب نشسته اند. گاهی تصور میرفت که شاه خوابش برده باشد. سکوت میکردم و آرزوی فرار، این طور نبود. میفرمودند : بگو روز به روز حال شاه بدتر میشود و رقت آور است. دکتر دامش اظهار کرد که شاه هفته ای بیشتر دوام نخواهد کرد. دو روز قبل از فوت بنا شد شاه را پاشویه کنند. طاس و طشت حاضر شد. حال شاه تنفرآور است. پاها جوش کرده و از همه بدن ادرار خارج میشود از چند نفر که حاضر بودند و اولی به تصرف کسی رغبت نکرد. من خجالت کشیدم دست بالا کردم و پای شاه را شستم.../"مخبرالسلطنه هدایت. خاطرات و خطرات" 🔻در حالی که مردم در بیرون دربار به جشن و پایکوبی به خاطر امضای قانون اساسی مشغول بودند مظفرالدین شاه به استقبال مرگ میرفت. سرانجام روز هجدهم دیماه، چهاردهم ذیعقده 1324( 8 ژانویه 1907 م) قلبش از حرکت باز ایستاد. هنگام مرگ 55 ساله بود و 11 سال پادشاهی کرده بود. @Sorayya_ir
♦️گام های ایران در کاهش تعهدات برجام ۱ - گام اول (۸ مه ۲۰۱۹ ، ۱۳۹۸/۲/۱۸) : متوقف کردن فروش اورانیوم غنی شده و آب سنگین ۲ - گام دوم (۷ جولای ۲۰۱۹ ، ۱۳۹۸/۴/۱۶) : عبور از میزان ۳/۶۷ غنی سازی اورانیوم که در برجام تعیین شده بود. ۳ - گام سوم (۶ سپتامبر ۲۰۱۹ ، ۱۳۹۸/۶/۱۵) : کنار گذاشتن محدودیت های منظور شده در برجام و آغاز تحقیق و توسعه در زمینه انواع سانتریفیوژها و سانتریفیوژ های جدید ۴ - گام چهارم (۶ نوامبر ۲۰۱۹ ، ۱۳۹۸/۸/۱۵) : انتقال حدود ۲۰۰۰ کیلوگرم گاز هگزا فلوراید اورانیوم (uf۶) از مجتمع غنی سازی نطنز و تزریق گاز به تعداد ۱۰۴۴ سانتریفیوژ در سایت غنی سازی فردو @Sorayya_ir
به یاد ساقی میخانه ام، شراب شراب مپرس حال دلم را که شد خراب، خراب به آنچه دیده‌ام از خلق اعتمادی نیست که می‌زنند در این شهر بر نقاب، نقاب ز دین فروشی اهل ریا نفهمیدیم کجا گناه گناه است و کی ثواب، ثواب به بارگاه امیری دخیل باید بست که می‌دهد به سوالات بی‌جواب، جواب عجیب نیست که در شرح سطری از سخنش بیاورند رسولان بی‌کتاب، کتاب #فاضل_نظری @Sorayya_ir
♦️پیرمرد و نگین سلیمان! پیرمردی در دامنه کوه های دمشق هیزم جمع می کرد ودر بازار می فروخت تا ضروریات خویش را رفع کند یک روز حضرت سلیمان (ع) پیر مرد را درحالت جمع آوری هیزم دید دلش برایش بسیار سوخت ، تصمیم گرفت زندگی پیرمرد را تغییر دهد یک نگین قیمتی به پیرمرد داد که بفروشد تا در زندگی اش بهبود یابد ، پیرمرد ازحضرت سلیمان (ع) تشکری کرد وبسوی خانه روان شد و نگین قیمتی را به همسرش نشان داد همسرش بسیار خوشحال شد ونگین را در نمکدانی گذاشت . یک ساعت بعد بکلی فراموشش شد که نگین را کجا گذاشته بود . زن همسایه نمک نیاز داشت به خانه آنها رفت و درخواست نمک کرد ، زن نمکدان را به او داد . اما زن همسایه که چشمش به نگین افتاد نگین را پیش خود مخفی کرد. پیر مرد مطلع شد و بسیار مایوس شد و از دست همسرش بسیار ناراحت و عصبانی وخانم پیرمرد هم گریه میکرد که چرا نگین را گم کردم . چند روز بعد پیرمرد به طرف کوه رفت درآنجا با حضرت سلیمان (ع) روبرو شد جریان گم شدن نگین به حضرت سلیمان (ع) را گفت . حضرت سلیمان (ع) یک نگین دیگری به او داد و گفت احتیاط کن که این را هم گم نکنی پیرمرد ازحضرت سلیمان (ع) تشکری کرد و خوشحال بسوی خانه روان شد در مسیر راه نگین را ازجیب خود بیرون کشید و بالای سنگ گذاشت و خودش چند قدم دور نشست تانگین را خوب ببیند ولذت ببرد . دراین وقت ناگهان پرنده ای نگین را در نوکش گرفت وپرید ، پیرمرد هرچه که دوید وهیاهو کرد فایده نداشت . پیرمرد چند روز از خانه بیرون نرفت همسرش گفت برای خوراک چیزی نداریم تا کی در خانه مینشینی پیرمرد دوباره به طرف کوه رفت هیزم را جمع آوری کرد که صدای حضرت سلیمان (ع) را شنید دید که حضرت سلیمان (ع) ایستاده است وبه حیرت بسوی او می نگرد پیر مرد باز قصه نگین را تعریف کرد که پرنده آن را ربود. حضرت سلیمان (ع) برایش گفت میدانم که تو به من دروغ نمی گویی این نگین را از هر دو نگین قبلی گرانبهاتر است بگیر و مراقب باش که این را گم نکنی و حتما بفروش که در حالت زندگیت تغییری آید پیر مرد وعده کرد که به قیمت خوب میفروشد پشتاره خود را گرفت بسوی خانه حرکت کرد خانه پیر مرد کنار دریا بود هنگامی به لب دریا رسید خواست که کمی نفس بگیرد ونگین را از جیب خود کشید که در آب بشوید نگین از دستش خطا رفت به دریا افتاد هرچه که کوشش کرد و شنا کرد. چیزی بدستش نیآمد . با ناراحتی و عجز تمام به خانه برگشت از ترس سلیمان (ع) به کوه نمی رفت . همسرش به او اطمینان داد صاحب نگین هر کسی که است ترا بسیار دوست دارد اگر دوباره اورا دیدی تمام قصه برایش بگو من مطمئن هستم به تو چیزی نمیگوید پیرمرد با ترس به طرف کوه رفت هیزم را جمع آوری کرد به طرف خانه روان شد که تخت حضرت سلیمان (ع) را دید پشتاره را به زمین گذاشت دویدو گریخت . حضرت سلیمان (ع) میخواست مانعش شود که فرستاده خدا جبریل امین آمد که ای سلیمان خداوند میگوید که تو کی هستی که حالت بنده مرا تغییر میدهی ومرا فراموش کرده ای ! سلیمان (ع) باسرعت به سجده رفت واز اشتباه خود مغفرت خواست خداوند بواسطه جبرییل به حضرت سلیمان گفت که تو حال بنده مرا نتوانستی تغییر دهی حال ببین که من چطور تغییر میدهم پیرمرد که به سرعت بسوی قریه روان بود با ماهی گیری روبرو شد ماهی گیر به او گفت ای پیر مرد من امروز بسیار ماهی گرفتم بیا چند ماهی به تو بدهم پیرمرد ماهی ها را گرفت وبرایش دعای خیر کرد وبه خانه رفت همسر ش شکم ماهی ها را پاره کرد که در شکم یکی از ماهی ها نگین را یافت وبه شوهرش مژده داد شوهرش با خوشحالی به او گفت توماهی را نمک بزن من به کوه میروم تا هیزم بیاورم هنگامیکه زن پیرمرد نام نمک را شنید نگین اول به یادش آمد که در نمکدانی گذاشته بود سریع به خانه همسایه رفت وقتی که زن همسایه زن پیرمرد را دید ملتمسانه عذر خواهی کرد گفت نگینت را بگیرمن خطا کردم خواهش میکنم به شوهرم چیزی نگویی چون شخص پاک نفس است اگر خبردار شود من را از خانه بیرون خواهد کرد. پیرمرد در جنگل بالای درختی رفت که شاخه خشک را قطع کند چشمش به نگین قیمتی درآشیانه پرنده خورد . نگین را گرفت به خانه آمد زنش ماهی ها را پخت و شکم سیر ماهی ها را خوردند فردا پیرمرد به بازار رفت هر سه نگین را به قیمت گزاف فروخت .حضرت سلیمان (ع) تمام جریان را به چشم دید و یقین یافت که بنده حالت بنده را نمیتواند تغییر دهد تاکه خداوند نخواهد به خداوند یقین و باور داشته باشید . مَنْ یتَوَکلْ عَلَی اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بالِغُ أَمْرِهِ و هر کس بر خدا توکل کند پس او برایش کافی است ؛ در حقیقت خدا کارش را (به انجام) می رساند/طلاق آیه ۳ @Sorayya_ir
♦️سال 1894 خيابانهاى لندن و نيويورك پر از فضولات اسب شده بود پيش بينى شده بود كه 50 سال بعد خيابان هاى لندن تا 3 متر در فضولات اسب فرو خواهد رفت یک پيش بينى كه با اختراع خودرو به وقوع نپيوست... 🔻پی نوشت: با روش های علوم طبیعی سعی در پیش بینی حوزه های علوم انسانی نداشته باشیم! ما فاجعه این نوع پیش بینی را در دهه شصت، در ارا وارداتی مالتوس و بحث کنترل جمعیت توسط مسئولین کشور شاهد بودیم... @Sorayya_ir
♦️واکنش نشریه توفیق نسبت به گران شدن قیمت گوشت و اظهارات عجیب مقامات وقت در سال۱۳۴۳ @Sorayya_ir
♦️بنزین گران شد سهميه بندي بنزين براي همه وسايل نقليه بنزين سوز به شرح زير است: 🔻قيمت بنزين معمولي سهميه اي هر ليتر ۱۵۰۰ تومان 🔻قيمت بنزين معمولي غير سهميه اي هر ليتر ۳۰۰۰ تومان 🔻قيمت بنزين سوپر هر ليتر ۳۵۰۰ تومان عیدتون مبارک☺️ اینم عیدی هیئت محترم دولت به مردم شریف ایران👆😅(تنها هیئتی که بدون روضه اشک آدم رو در میاره) @Sorayya_ir
همسایه سایه‌ات به سرم مستدام باد لطفت همیشه زخم مرا التیام داد وقتی انیس لحظه تنهایی‌ام توئی تنها دلیل اینکه من اینجایی‌ام توئی هر شب دلم قدم به قدم می‌کشد مرا بی‌اختیار سمت حرم می‌کشد مرا با شور شهر فاصله دارم کنار تو احساس وصل می‌کند آدم کنار تو ما در کنار صحن شما تربیت شدیم داریم افتخار که همشهری‌ات شدیم ما با تو در پناه تو آرام می‌شویم وقتی که با ملائکه همگام می‌شویم خوشبخت قوم طایفه، ما مردم قم‌ایم جاروکشان خواهر خورشید هشتم‌ایم ما در کنار دختر موسی نشسته‌ایم عمری‌ست محو او به تماشا نشسته‌ایم اینجا کویر داغ و نمک‌زار شور نیست ما روبروی پهنه دریا نشسته‌ایم قم سال‌هاست با نفسش زنده مانده است باور کنید پیش مسیحا نشسته‌ایم سالروز ورود حضرت فاطمه معصومه(سلام الله علیها) گرامی باد @sorayya_ir
♦️شاه کلید سوالات! طرحی آماده می شود با بنزین 1200 تومانی(20%) برای اجرا!!! سران نسبتا محترم سه قوا از اختیارات خود استفاده می کنند که علی رغم صراحت قانون به برگشت نیمی از درامد حاصل از ان به مردم، اما بخاطر وضع خاص مردم تمام درامد حاصله به مردم برگردد... اما اجرا با بنزین 1500تومانی اتفاق می افتد؟!(50%) و جالب اینکه طبق براوردهای غیررسمی کمتر از رقم 60 میلیون نفری ادعایی یارانه معیشتی دریافت می کنند! پول ملی حدود 10000ریال بی ارزش تر می شود، خودرو گران تر می شود، افزایش 4 درصدی قیمت کالاها قانونی اعلام می شود، سفره مردم باز کوچکتر می شود... 🔻سوال اینجاست که چه فرد یا افرادی این تغییر نرخ 1200 به 1500 را بوجود آوردند؟ برای بنزین 1500 تومانی با محدودیت 60 لیتر، و بنزین آزاد 3000 تومنی در این شرایط اقتصادی جز آشوب و اعتراض چیزی متصور بود؟! اساسا خنده دار نیست که همزمانی افزایش قیمت و محدودیت مصرف، باعث تورم نشود؟ با کدوم فرمول اقتصادی؟ آیا فرد یا افرادی تعمدا چنین اشتباهی را مرتکب شدند؟ آیا معنای کار کارشناسی این است؟ @Sorayya_ir
♦️شورش‌های شهراشوب: بحران تعبیر و تدبیر، و استغنا از علوم انسانی** 🔻آدم‌ها شورش می‌کنند، خصوصاً در جوامع پیچیده‌ی شهری در دوران مدرن، بالاخص در جوامع دست‌خوش دگرگونی‌های ژرف مادی (دولت‌‌ـ‌‌ملت‌سازی مدرن) و ساخت‌یابی‌های جدید معنایی (در مواجهه با علم جدید و عالم مدرن)، مثل جامعه‌ی ایران. چرخ آسیای ایران در یک‌صدو‌سی سال اخیر تقریباً هیچ‌گاه بیش از ده، بیست سال پیاپی قراری به‌سامان نیافته است و میانگین، کم‌تر از هر دهه یک‌ بار به خیزش خیزآب‌های چالش و دگرگونی تن سپرده است: ادامه مقاله👇 https://bit.ly/338VKmo 🔻پی نوشت: تحلیل مفصل فوق از استادم مربوط به اتفاقات دیماه 96 است گرچه با نگاهی جدید به مسائل این گونه نگریسته اما با بخش های زیادی از آن مخالفم. به نظرم تحلیل، براساس تضعیف جنبه های استعاری گفتمان مسلط که در طول چهل سال گذشته و خصوصا در دولت تدبیر با وعده های پوشالی اتفاق افتاده و همچنین جولان دادن دال های شناوری نظیر "گفتمان های بدیلِ" لیبرال، سنت گرایان سلفی، آنارشیست هایِ محصول بی قراری هایِ طبقاتی، سلطنت طلبان و... در چارچوب روشی لاکلا و موف برای تبیین اینگونه حوادث و "از جا شدگی ها"، موثرتر و دقیق تر است که البته با کمک و تحریک قدرت های خارجی نیز همراه گشته است.... این زنگ خطرها گرچه مصائب فراوان و دلهره های به جایی برای مسئولان به بار می آورد اما به مثابه سوپاپ اطمینانی برای نظام سیاسی است که تعامل مطلوبی با جهان زیست نداشته و باید در مواجه با آن تجدید نظر کند... @Sorayya_ir
♦️به بهانه آغاز ثبت نام : ما عین ما... 🔻جملــه ای از که بسیار معروف شده اما آنچه امروز معنا پیدا کرده با معنایی که گوینده داشته متفاوت است شهید مدرس گفته است: "دیانت ما عین سیاست ماست، سیاست ما عین دیانت ماست." 🔻اما به قول مفسران، شأن نزول این عبارت اینگونه بوده است که: در مجلــس چهاردهــم در دفــاع از وطــن و مرزهــای ملــی در مقابــل تهاجــم هر کشــور اســلامی یــا غیــر اســلامی گفــت: "اگــر یک کســی از ســر حد ایــران بــدون اجــازۀ دولــت ایران پایــش را بگــذارد در ایران و ما قدرت داشــته باشــیم، او را با تیر میزنیــم و هیچ نمیبینیم که کلاه پوســتی ســرش اســت یا عمامه یــا شــاپو ... . پس هیچ فرقــی نمیکند. دیانــت ما عین سیاست ماست؛ سیاست ما عین دیانت ماست." سال ها این جمله را شنیدیم اما نه به این معنی!!! و تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل.... @Sorayya_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴ویژه برنامه سالروز رحلت حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها 1395 ◽️برنامه نمادو شبکه دو @Sorayya_ir
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴ویژه برنامه سالروز رحلت حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها 1397 ◽️برنامه زنده باد زندگی، شبکه دو @Sorayya_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️آخرین صحبت های دوست عزیزم، شهید مدافع حرم، مهدی ایمانی... 🚩سالگرد شهادتت و رسیدن به آرزویت مبارک مهدی جان🚩 @Sorayya_ir
♦️تکریم شیعیان تایلند (کارگروه تخصصی سایت تایی زبان ها) به جهت مشارکت در راه اندازی سایت تایی زبان ها International affair | พิธีมอบของขวัญเพื่อแสดงความขอบคุณ แก่คณะผู้แปล และผู้จัดทำเว็บไซต์หะรอมท่านหญิงมะอฺศูมะฮ์(ซ.ล.)ในภาคภาษาไทย โดยหัวหน้าฝ่ายการต่างประเทศประจำหะรอมท่านหญิง(ซ.ล.) ادامه تصاویر👇👇 https://bit.ly/2PC8Fsa
♦️میزبانی از 66 هزار زائر و توریست بین‌المللی طی هشت ماه/ افزایش جمعیت زائران بین‌المللی در حرم مطهر| پایگاه خبری آستان مقدس 🔻ادامه... 👇👇👇 https://bit.ly/2LKbWVn
♦️دبیر اسبق جنبش عدالتخواه دانشجویی: "در انتخابات رای نخواهم داد" این هم از آخر و عاقبت عدالت گرایی! و افراط گرایی!!! وقتی با نام عدالت ولایت را دور میزنند و اندیشه های التقاطی مارکسیستی را به جای اندیشه اسلامی می پذیرند و گمان می کنند فقط خودشان به اسلام ناب دست پیدا کردند نباید بیش از این انتظار داشت.... چند سوال: حامیان این تفکر سطحی چه گروه ها و کسانی بودند؟ و از کجا تامین مالی و تجهیز می شدند؟ فرق این جماعت با خوارج چیست؟ @Sorayya_ir
♦️«چه هاست در سر این مغز “نهان” اندیش!» 🖋دکتر حسین دباغ جهان زیر موسوم به “جهان صداقت” را در نظر بگیرید: فرض کنید در جهان صداقت، آدمیان از نطق یا کلام یا زبان گفتاری برای انتقال مفاهیم استفاده نمی کنند. همچنین از زبان بدن نیز برای ارتباط بهره نمی گیرند. در عوض آدمیان برای ارتباط و فهم یکدیگر کافیست “ذهن خوانی” کنند؛ بدین شکل که رد و بدل شدن امواج مغزی میان آدمیان به آنان کمک می کند تا از “نهان” یکدیگر خبر بگیرند. گویی آدمیان به سان شیشه ای شفاف اند که درونشان هویدا و دانه های دلشان پیداست. طبیعی است که در چنین جهانی آدمیان محتاج “تفسیر” نیستند. لازم نیست وقتی کسی درد دارد آن را “بیان” کند. همین که کسی عاشق می شود و تجربه عشق را از سر می گذراند، فرد معشوق از آن مطلع می شود. لازم نیست فرد عاشق عشقش را بزک کند تا در معشوق خویش تاثیر ایجاد کند و نزد وی مقبولیت پیدا کند. حال اگر بتوان چنین جهانی را با پیشرفت تکنولوژی ساخت، با این اوصاف آیا شما چنین جهانی را برای زیستن انتخاب می کنید؟ فرض کنید با خوردن قرصی به یکباره نهان شما عیان شود و جهان شما تغییر کند. آیا چنین انتخابی خواهید کرد؟ در چنین جهانی آدمیان بسان جهان کنونی “فکر” نمی کنند. اگر در جهان کنونی ما آدمیان برای ادای مقصود از مفاهیم استفاده می کنند و آنچه را درک یا حس می کنند در قالب مفاهیم می ریزند، در جهان صداقت آدمیان لازم نیست چیزی را در قالب چیز دیگری بریزند. همین که به امری “فکر” می کنند، آن امر درونشان هویدا می شود و برای تخاطب کافیست باقی افراد در آنها “نظر “کنند تا به شناخت آن امر نائل آیند. روشن است که در جهان صداقت از آنجا که آدمیان چیزی را جای چیز دیگری قرار نمی دهند استعاری نمی اندیشند. اصلا چیزی دیگری وجود ندارد. هر چه هست یک چیز است و آن بروز و ظهور می کند. برای مثال در جهان کنونی وقتی فرد الف بیان می کند “سرم تیر می کشد”، تیر کشیدن را استعاره از درد گرفته است. اما در جهان صداقت آنچه هویدا می شود درون فرد است که دردناک شده است، همین و بس! با این حساب، در جهان صداقت با اینکه آدمیان “فکر” می کنند، اما استعاری نمی اندیشند. پُر پیداست که چنین جهانی، جهان اصیلی است و از آنجا که استعاره بردار نیست تفسیر بردار هم نیست. جهانی که دسترسی به مر حقیقت و واقعیت سهل و آسان است احتیاجی به زبان تفسیر ندارد. وقتی امری “بیان” نمی شود لاجرم تفسیر آن “بیان” هم لازم نمی افتد. بمحض اینکه کسی ذهن دیگری را بخواند می تواند فهم کند در سر دیگری چه می گذرد بدون آنکه آن را تفسیر یا تاویل کند. چنین جهانی محتمل از آن جهت که اصالت بیشتری دارد جهان اخلاقی تری از جهان کنونی ماست. دروغ گفتن و ریا کردن در آن مستحیل است و صداقت و درستی بی مزد و منت در درسترس همگان است. کسی نمی تواند آنچه درونش هویداست را پنهان کند یا آن را قلب کند یا آن را به زبان استعاری مزین کند تا در دیگری تاثیر بیشتری ایجاد کند. هر چه هست همان است که هست، نه بیشتر، نه کمتر! البته صادق بودن در چنین جهانی فضیلت نیست چرا که آدمیان اصلا جد و جهدی برای دروغ نگفتن نمی کنند. یعنی جهانی مثل جهان صداقت، از آنجا که “آگاهی” آدمیان از یکدیگر بیشتر می شود، دو محصول در پی دارد: یکی اینکه عیب و بی اخلاقی رنگ می بازد چون مجالی برای دروغ و ریا و نیت سوء وجود ندارد. دوم اینکه محتمل تجارب هنری و زیبایی شناسانه کمرنگ و خاموش می شود چون محملی برای “بیان امری” به شکل دیگر وجود ندارد. علت اینکه بسیاری از افراد جهان صداقت را انتخاب نمی کنند می توان چنین باشد که مغز ما آدمیان در طول تاریخ تکامل همواره میان دوگانه “صداقت” و “مقبولیت” در رفت و آمد بوده است. عموم آدمیان بمثابه حیوانات اجتماعی ترجیح می دهند در چشم دیگران مقبول بیفتند تا بسان شیشه ای شفاف باشند و صداقت پیشه کنند. اوقات و لحظات بسیاری را می توان در ذهن آورد که میان صداقت و مقبولیت تنش در می افتد؛ گاه صداقت آدمی را از چشم دیگران می اندازد و برای مقبول افتادن در چشم دیگران باید صداقت و اصالت را کنار گذاشت. برای مثال فرض کنید شخص الف می داند که دوست او در امتحان تقلب کرده است. اگر الف تقلب او را را آشکار کند دوستی او به مخاطره می افتد و شاید او را از دست بدهد. اگر الف تقلب او را آشکار نکند صداقت را زیر پا گذاشته است و امری ناروا را مرتکب شده است. صداقت و شفافیت به سادگی می تواند تعامل ما با دیگران را مسئله دار کند. کسی که تحفظ پیشه نمی کند و هر آنچه در سر دارد را بی پروا بیان می کند “بی ملاحظه و بی نزاکت” لقب می گیرد. بی سبب نیست که آدمیان تقریبا همواره در حال “نقش” بازی کردن هستند تا به مدد استعاره ها خود حقیقی شان را آشکار نکنند. سخت بتوان موقعیت هایی را یافت که صداقت و مقبولت همعنان و همسو باشند. @Sorayya_ir
♦️جلسه کارگروه گردشگری مذهبی استان قم... @Sorayya_ir
♦️بدون شرح!!! @Sorayya_ir
♦️گسي خرمالوي نارس 🔻سوءتفاهم چگونه شکل مي گيرد؟ خرمالوي نارس را که گاز مي زنيم تا مدتها دهنمان درگير است. بزاق دهانمان هم نمي تواند نجاتمان بدهد و البته هيچ مخلوق ديگري. همين گسي قشنگي که خرمالوي رسيده را از باقي ميوه ها جدا مي کند. با جابه جايي زمان گاز زدن کلي مفاهيمش تغيير مي يابد. گسي شيرين به گسي تلخ، لذت به سختي، روي گشاده و بشاش به روي عبوس و درمانده در اينجا زمان متغير موثر بر تغيير مفاهيم است ولي در خيلي از مفاهيم متغيرهاي زيادي براي تغيير و جابه جايي پيام دريافت شده از مفاهيم وجود دارد. در ارتباطات هر روزه مان با انسانها فکر مي کنيم هم زباني، هم ائيني و هم ديني، هم مسلکي، کافيست تا پيامي که مي خواهيم را به راحتي منتقل کنيم، ولي غافل از اينکه هر کدام از اين مفاهيم با چه روشي، چه عاداتي، چه تجربه ي زيستي همراه بوده است و همه ي اينها بستر فکري و ارزشي هر کدام از ما را ايجاد ميکند، که مفهوم رسيده به ان را مي تواند کاملا متفاوت با پيام فرستنده دريافت کند. در اصل بستر انديشه اي که هر کدام از ما داريم مي تواند مانند فيلتري بر مفاهيم دريافت شده عمل کند که مفهوم دريافت شده کاملا در ان بستر انديشه ترجمه مي شود و در نهايت براي ما پيامي ايجاد ميکند. ما مي گوييم سلام ولي در فرهنگهاي مختلف، انديشه هاي مختلف، ممکن است پيامي که قصد ما از گفتن سلام است به گونه هاي مختلف فهم شود. در فرهنگي يعني صلح، در فرهنگي يعني يک حرف کوتاه. سلام همان سلام است ولي چه پيامي از اين سلام دريافت مي شود، کاملا بسته به محيط انديشه اي افراد متغير است. هر چند در مفاهيم ابتدايي و سطحي خيلي سريع مي توانيم به فهم پيام فرستنده برسيم ولي هر چه مفاهيم عميقتر مي شوند ايجاد ارتباطي مبتني بر اين مفاهيم سخت تر مي شود. فرض کنيد در يک ليوان شيشه اي که مقداري اب ريخته ايم قاشقي گذاشته ايم اگر کسي اين قاشق را خارج از اب ببينيد، ان را شکسته مي يابد و اگر کسي از درون اب به ان نگاه کند، ان را کوچکتر از اندازه ي واقعي اش مي يابد ولي بدون شکستگي. اما پيام هيچ کدام از اينها نبود. براي دريافت پيام واقعي بايد تلاش کرد در محيطي نزديک و مشابه هم قرار گيريم و بعد به مفهوم عرضه شده نگاه کنيم. در هوا يا در اب و بعد به قاشق نگاه کنيم، اينگونه شايد درک نزديکتري نسبت به واقعيت قاشق پيدا کنيم. اما بستر انديشه ي افراد را چه چيزهايي شکل مي دهند؟ عادات، ارزشهاي کسب شده خانواده، محيط دوستي، تجربه ي زيست، انديشه ي فرد و روشهايي که با ان زندگي مي کند و مي انديشد. اما ايا مي توان در محيط مشابهي قرار گرفت؟ در حالي که ما نمي توانيم تمام تجربيات زندگي ديگري را تکرار کنيم و اگر تکرار کنيم مگر ما کاملا ديگري هستيم که ان تجربيات تاثيري مشابه روي فکر، روان و چگونگي شکل گيري ارزشهاي ما داشته باشد؟ يا مي خواهيم اصولي که خودمان کسب کرديم را زندگي کنيم و يا روشي که انتخاب کرده ايم (مدرنيته يا سنت) ما براي رساندن پيام درست راهي جز فهم بستر انديشه ي مخاطب نداريم و ترجمه ي دائم مفاهيممان به زبان و بستر انديشه ي او. و براي رسيدن به اين فهم راهي جز گفتگو نيست./سین @Sorayya_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️جناب پرزیدنت: "ما با آلودگی ۲۰۰ مدارس را تعطیل می‌کنیم؛ مردم هند با آلودگی ۳۰۰ به مدرسه می‌روند؛ در چین با آلودگی ۳۶۰ مدرسه تعطیل نمی‌شود" 🔻دولت مردان همت کنن رتبه 16 رو به یک برسونیم بلکه توی این زمینه در دولت تدبیر اول بشیم توی دنیا!!! به نظرتون مردمی که با فساد، تورم و بی تدبیری کُشته نمیشن رو میشه با آلودگی هوا کُشت؟؟؟🙄🧐🤔 @Sorayya_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️واکنش عجیب پاپ به رفتار غیرمنتظره یک هوادار... @Sorayya_ir
شاید بپرسی از چه دنبال دَمت هستم دل مرده نوعاً از دَم عیسی چه می خواهد #توریست_مسیحی @Sorayya_ir