حیران شدم در کار تو، درمانده از رفتار تو
هم می گشایی پای را،هم قفل و بستم میکنی...
#مولانا
دوش دیوانه شدم عشق مرا دید و بگفت
آمدم نعره مزن، جامه مدر، هیچ مگو
#مولانا
منگر به هر گدایی که تو خاص از آن مایی
مفروش خویش ارزان که تو بس گران بهایی
#مولانا
بعضی باشند که سلام دهند و از سلام ایشان بوی دود آید. بعضی باشند که سلام دهند و از سلام ایشان بوی مشک آید.
این را کسی در یابد که او را مشامی باشد
#مولانا
جز من اَگَرَت عاشق و شیداست بگو
ور میل دلت به جانب ماست بگو
گر هیچ مرا در دل تو جاست بگو
گر هست بگو نیست بگو راست بگو
#مولانا
نومید مشو ای جان در ظلمت این زندان
کان شاه که یوسف را از حبس خرید آمد
یعقوب برون آمد از پرده مستوری
یوسف که زلیخا را پرده بدرید آمد
#مولانا
نقشبند جان که جانها جانب او مایلست
عاقلان را بر زبان و عاشقان را در دلست
آنکه باشد بر زبانها لا احب الافلین
باقیات الصالحات است آنکه در دل حاصلست
#مولانا
تو مبین جهان ز بیرون، که جهان درونِ دیدهست
چو دو دیده را ببستی، ز جهان جهان نماند
#مولانا
شمع جهان دوش نبد نور تو در حلقه ما
راست بگو شمع رخت دوش کجا بود؟ کجا؟
سوی دل ما بنگر کز هوس دیدن تو
دولت آن جا که در او حسن تو بگشاد قبا
#مولانا
دلی دارم که گرد غم نگردد
میی دارم که هرگز کم نگردد
دلی دارم که خوی عشق دارد
که جز با عاشقان همدم نگردد
#مولانا
ای یار مرا موافقی وقتت خوش
بر حال دلم چو لایقی وقتت خوش
خواهم به دعا که عاشقان خوش باشند
ور زانکه تو نیز عاشقی وقتت خوش
#مولانا