حسین سوزنچی
نظرات خوانندگان ویا بینندگان مناظره سیاست و حجاب (۱) فرستنده: میم با عرض سلام و احترام بنده در گذش
در پاسخ به میم.
سلام علیکم
ابتدا دو مقدمه عرض کنم:
الف. اینکه «اگر واقعا اکثریت مردم در جامعهای با اجرای قانونی مخالفت کنند، هر حکومتی ناچار است در نحوه اجرای آن تجدیدنظر کند» توصیه نیست که از روا یا ناروا بودن این توصیه بحث کنیم؛بلکه توصیف است؛ واقعیتی است که چارهای از آن نیست؛ آیا اینکه امیرالمومنین ع تسلیم حکمیت شد و سپس تسلیم این شد که ابوموسی اشعری را به عنوان نماینده خودش منصوب کند آیا بدین معنی است که حکمیت در آن شرایط جنگی کار درستی بود؟
ب. مقاومت در برابر یک حکم غیر از عمل نکردن به آن حکم است. بسیاری از مردم ما (شاید اکثریت) قوانین رانندگی را صددرصد عمل نمیکنند (کسانی که صددرصد عمل کنند -بویژه در مورد رعایت سرعت- کمترند از کسانی که صددرصد عمل می کند) اما معنایش این نیست که با وجود این قانون در جامعه مخالفت میکنند. به همین ترتیب ممکن است جمع زیادی حجاب صددرصدی را رعایت نکنند اما بدین معنا نیست که همه آنان با اصل قانون بودن حجاب مشکل دارند. این اشتباهی بود که در کلام آقای نصیری رخ داد؛ یعنی عمل نکردن را به معنای مخالفت کردن گرفت. سخن من صرفا ناظر به مقام مخالفت کردن بود؛ نه اجرا نشدن
با توجه به این نکته، پاسخ سوالات شما:
۱. اینکه حکومتی یک مبنا داشته باشد و در مقام عمل نتواند آن مبنا را اجرا کند بسیار متفاوت است با حکومتی که اصلا آن مبنا را قبول ندارد و درصدد اجرای آن نیست.
۲. در همان داستان گوساله پرستی، ابتدا حضرت هارون را توضیح دهید بعد سراغ حضرت موسی بروید! به نص قرآن کریم هارون پیامبر و جانشین حضرت موسی بود و به نص قرآن کریم در برابر گوساله پرستی قومش کوتاه آمد و بعد در برابر اعتراض حضرت موسی ع چنین فرمود که از وقوع تفرقه در جامعه ترسیدم و حضرت موسی هم دیگر هیچ نگفت (سوره طه/۹۲-۹۴)؟ آیا در این کارش مقصر بود؟
سخن این ابی الحدید درباره نماز تروایح را بدین صورت که شما نقل میکنید ندیده ام. اما این را می دانم که حضرت خواست مانع شود و بشدت مخالفت کردند و حضرت کوتاه آمد و در اواخر عمرش جزء فهرستی از کارهایی است که نام می برد که من می خواستم انجام دهم اما چون جامعه همراهی نکرد از اقدامش صرف نظر کردم. (کافی؛ ج۸؛ص۵۸-۶۳)
درباره نظر دین در خصصوص اکثریت سوال کرده اید.
در حدی که بنده می فهمم فرمول کلیاش این است که
۱) درباره «حق»نظر اکثریت معیار نیست؛ بلکه حق ضوابط خودش را دارد؛
۲) اما در مقام اجرای و پیاده کردن قانون، لازم است فضای عمومی در نظر گرفته شود؛ اما درک فضای عمومیای که امکان اجرای حکم را مهیا میکند لزوما از طریق رای مستقیم اکثریت حاصل نمیشود؛ مثلا حضرت امیر در خصوص ابتدای حکومتش می گوید اگر چنین مطالبه عمومیای از من صورت نگرفته بود حکومت را نمیپذیرفتم (نهج البلاغه؛ خطبه۳) اما وقتی حکومت را پذیرفت علیرغم اینکه در دو مقطع، مخالفان راسخ حکومت بیش از موافقان راسخ حکومت بودند (هم در جنگ جمل و هم در جنگ صفین تعداد لشکر دشمن چند برابر لشکر حضرت علی ع بود) باز حکومتش را ادامه داد (توجه شود نگفتم اکثریت جامعه مخالف ایشان بود؛ شرکت کنندگان در جنگ نشان دهنده آمار مخالفان راسخ و موافقان راسخ است نه کل جامعه).
این همان است که در مناظره با این تعبیر گفتم «اقتضائات انجام یک حکم در شروع کار با اقتضائات آن در ادامه کار متفاوت است؛ شاید درباره شروع الزام حجاب در ابتدای انقلاب برخی بتوانند تردید کنند – که من لزوما آن تردیدها را قبول ندارم- اما وضعیت الان ادامه دادن حکم است نه ابتدای کار».
این هم فراز دیگری از سخنان حقیر بود که اصلا شنیده نشد.
@souzanchi
نظرات خوانندگان ویا بینندگان مناظره سیاست و حجاب (2)
فرستنده: مسعود
دفاع بد از حمله کردن دشمن بدتر است.
اولا. ملاکهای تو کاملا سکولار بود و هست. تو ادعا کردی که آمارهای نصیری دروغ است پس حجاب باید قانون بماند. این حرف از یک طلبه یعنی چه؟ یعنی خدا ربوبیت ندارد و اگر مردم اراده کردند کاری خلاف شرع بکنند باید از آنها تمکین کرد! العیاذ بالله پیامبران بیخود به جنگ مردم و رفتند و بیخود ابراهیم بر علیه تمام مردم جهان قیام کرد و بتهایشان را شکست! حالا آمدیم و آمار ها نشان داد مردم حجاب را نمی خواهند پس داریم! این است منطق شما. چرا از دو قطبی می ترسید؟ آری. حجاب یعنی بندگی خدا و البته دو قطبی درست می کند. همه انبییا آمدند که دو قطبی درست کنند و انسانها را غربال کند و حق را از باطل جدا کنند. وحدت حول حل الله معنی دارد نه حول ملیت. در اسلام برادر کافر به حنگ برادر مسلمان می رود و بین آنها رشته اخوت پاره می شود و عموی همخون پیامبر مورد لعن قرار می گیرد.
ثانیا آنقدر از این اینکه در راه اسلام فحش بخوری می ترسی که متهم به طرفداری از حجاب اجباری شوی و حالا سعی در تطهیر خود در از این ذنب لایغفر را داری! حال آنکه اگر درد دین داشتی بلاید صریحا فریاد می زدی که اصلا قانون یعنی زور و اجبار و اگر قرار بود کاری را مردم اختیاری اجرا کنند که نیازی به وضع قانون برایش نبود!
شما می ترسید اعتراف کنید که فرهنگسازی حرف مفت است. می ترسید اعتراف کنید که درد ما همین رها کردن اجبار و اعمال قانون از بعد از جنگ به امروز است نه اجبار. همان قوانین مدنی کاملا اجباری دارد اجرا می شود و اگر چشم پلیس و دوربین دور باشد راننده نه چراغ قرمز را رعایت می کند و نه کمربند می بندد. همان اروپایی های به اصطلاح متمدن هم با هفتاد سال جریمه نجومی و زور و اجبار
در طی چند نسل رانندگی صحیح را عادت اجتماعی کردند.
ثالثا شما خیال کرده اید اول از همه باید مردم سلمان و ابوذر شوند تا پیغمبر بعد احکام اسلام را پیاده کند! در حالی که پیامبر احکام شرع را پیاده کرد با آنکه می دانست بخش عمده مردم منافق هستند و اعتقاد قلبی به اسلام ندارند. اما با زور کاری کرد که کار مجبور شود ماسک نفاق بزند. اگر قرار بود زور و اجباری نباشد جرا کافر در مدینه ماسک نفاق زد و ظواهر دین را پیاده کرد؟
متاسفانه دین شما همان دین مکه است که صرفا پیعمبر مامور به تبلیغ و به قول شما کار فرهنگی بود. هنوز به مدینه هجرت نکرده اید و بهتر بگویم بعد از چهل سال از انقلاب اسلامی تعرب بعد الهجره کرده اید.
شما نه تنها مرد میدان مبارزه با نصیری نبودید که با یکی زدن به نعل و یکی زدن به میخ نشان دادید که تا چه حد از اینکه در اسلام سنگ بخورید می ترسید. پس این لباس را به تن کرده اید؟
@souzanchi
حسین سوزنچی
نظرات خوانندگان ویا بینندگان مناظره سیاست و حجاب (2) فرستنده: مسعود دفاع بد از حمله کردن دشمن بدت
پاسخ به مسعود
سلام علیکم
برادر عزیز. مطالب را با دقت گوش دهید و بخوانید؛ سپس نقد کنید:
الف) فرموده اید «تو ادعا کردی که آمارهای نصیری دروغ است پس حجاب باید قانون بماند. این حرف از یک طلبه یعنی چه؟ یعنی خدا ربیوبیت ندارد و اگر مردم اراده کردند کاری خلاف شرع بکنند باید از آنها تمکین کرد!»
من کجا چنین سخنی گفتم؟
اولا سخن من با ایشان این بود که:
وی ادعا میکرد که اکثریت جامعه مخالف قانون حجابند» و من آمار و تحلیل ایشان از آمار را نادرست دانستم؛ زیرا ایشان از آمار کسانی که قانون را رعایت نمیکنند مخالفت با اصل قانون را نتیجه میگرفت. در واقع ایشان داشت تلقی غلطی را به اکثریت جامعه نسبت می داد و واقعیت جامعه را دیگرگون جلوه می داد. بنده بر این مساله اعتراض کردم.
ثانیا به من نسبت دادهاید که گفته ام «اگر مردم اراده کردند کاری خلاف شرع بکنند باید از آنها تمکین کرد!» من چنین عبارتی نگفتم؛ اما این عبارت هم می تواند معنای درستی داشته باشد و هم معنای نادرستی. معنای غلطش آن است که حکومت قوانین را صرفا تابع دلخواه مردم ببیند. این یک حکومت لیبرال خواهد بود نه حکومت اسلامی.
اما معنای درست «تمکین حکومت به اقدام مردم» آن است که اگر مردم با اجرای قانونی مخالفت کردند حکومت عملا نمی تواند آن را اجرا کند؛ او دلیل من برای درستی این سخن سیره حکومتی امیرالمومنین ع است: حضرت امیر ع چون مردم با وی همراهی نکردند نتوانست بسیاری از قوانین حق را اجرا کند و در پاسخ قبلی این را توضیح دادم. بفرمایید طبق مبنای شما چرا حضرت علی ع در برابر حکمیت کوتاه آمد و چرا حضرت هارون در برابر گوساله پرستی کوتاه آمد!
ب) فرموده اید«چرا از دو قطبی می ترسید؟ آری. حجاب یعنی بندگی خدا و البته دو قطبی درست می کند. همه انبییا آمدند که دو قطبی درست کنند و انسانها را غربال کند و حق را از باطل جدا کنند. »
عرض می کنم دوقطبی حق و باطل غیر از دو قطبی شدن جامعه دینی در احکام خاص شرع است؛ در این جهت با شما موافقم که ایجاد دوقطبی حق و باطل، اقدامی بود که همه انبیا انجام دادند و از این جهت بنده منتقد آقای نصیری هستم ولو که فرصت نشد این نقد را بگویم. مبارزات تمام انبیاء با جبهه کفر موجب میشد در جامعه یک دوقطبی بین جریان طرفدار حق و جریان طرفدار باطل پیدا شود.
اما در خصوص اجرای احکام جزیی در درون جامعه دینی، نه در سیره پیامبران و نه در سیره اهل بیت چنین دوقطبیکردنی در کار نبوده است. اهل بیت به ما آموزش دادهاند که در درون جامعه دینی از «عمل بد» گناهکاران تبری بجویید نه از «خود شخص گناهکاران».
بله وقتی اهل باطل در مقابل باشد حضرت ابراهیم از خود شخص تبری میجوید «انا برآء منکم» (ممتحنه/۴) اما در جایی که مسلمانی گناه کرده باشد شاهدی بیاورید که از خود وی تبری جسته باشند. البته اگر گناه بقدری عظیم و در حدی باشد که در رده کفر باشد که شخص مرتکب را قطعا جهنمی کند تبری معنا دارد چنانکه ما از شخص یزید و ... تبری می جوییم؛ اما در جایی که نمیتوان به طور قاطع جهنمی بودن شخص قضاوت کرد آیا حق داریم از خود شخص تبری بجوییم؟ مثلا غیبت یک گناه کبیره است اما آیا باید جامعه به دو قطب غیبت کن و غیبت نکن تقسیم شود که اینها در برابر هم جبهه بگیرند؟ همین طور سایر گناهان خاص.
@souzanchi
ادامه پاسخ👇
ادامه پاسخ به مسعود
ج) فرموده اید «اگر درد دین داشتی باید صریحا فریاد می زدی که اصلا قانون یعنی زور و اجبار و اگر قرار بود کاری را مردم اختیاری اجرا کنند که نیازی به وضع قانون برایش نبود! .... شما نه تنها مرد میدان مبارزه با نصیری نبودید که با یکی زدن به نعل و یکی زدن به میخ نشان دادید که تا چه حد از اینکه در اسلام سنگ بخورید می ترسید.»
عرض میکنم توضیحی که درباره قانون مدنی دادم عقب نشینی از بحث و یا یکی به نعل و یکی به میخ زدن نبود. مطلبی بود که در همان اول مناظره هم توضیح دادم.
اینکه «قانون یعنی زور و اجبار» برداشت ناورایی است از قانون که به نظر بنده علت بد اجرا شدن قانون حجاب هم رواج همین تلقی از قانون بوده است.
بگذارید از قوانین خود شریعت شروع کنیم:
قوانین شریعت بر چند قسم است.
(۱) برخی از امور با اینکه واجب و یا حرام است حکومت نمی تواند در آنها ورود کند مثل غیبت کردن یا نماز خواندن. غیبت حرام است؛ نماز واجب است. بر تک تک ما امر به معروف و نهی از منکر هم در جایی که ببینیم غیبت رخ می دهد یا نماز عمدا ترک می شود واجب است؛ اما حکومت نمی تواند ورود پیدا کند.
(۲) برخی از این قوانین را حکومت می تواند ورود پیدا کند اما ورود اصلی اش فرهنگسازی است و الزام و اجبار گام نهایی حکومت است. مثلا احکام شریعت در حوزه معاملات. در معاملات، واجب و حرام داریم؛ مثلا مضاربه جایز است و رباخواری حرام است؛ حکومت می تواند ورود پیدا کند ولی اقتضای این امور فرهنگسازی است؛ و البته اگر کسی فساد بالایی انجام دهد (اقدامش در حوزه معاملات در حد مفسد فی الارض باشد) حکومت میتواند با شدت عمل وارد میشود. اما این گونه نیست که بر تک تک معاملات افراد بخواهد چنین ورودی پیدا کند. اینها را اصطلاحا قوانین مدنی می گویند.
(۳) برخی از مسائل است که حکومت از همان ابتدا با شدت عمل باید وارد شود مثل دزدی و قتل. اینها را اصطلاحا قوانین کیفری می گویند
امثال آقای نصیری گمان می کنند که حجاب جزء دسته اول است؛ و فکر میکنند اگر چیزی جزء دسته اول نبود حتما جزء دسته سوم خواهد شد.
سخن من این است که حجاب جزء دسته اول نیست؛ جزء دسته سوم هم نیست (در دسته سوم زنا و لواط و … قرار می گیرد)؛ بلکه جزء دسته دوم است
اینها کوتاه آمدن از شریعت و عقبنشینی از قانون دانستن نیست؛
فهم تفاوتهای قوانین خود شریعت است.
اگر همه قوانین شریعت را به یک چوب برانید باید حکومت برای وادار کردن مردم به نماز و جلوگیری از غیبت کردن هم از زور استفاده کند!
د) در مورد نکاتی هم که در مورد سیره پیامبر در مدینه فرمودید به نظرم اینها ناشی از بیاطلاعی شما از تاریخ است. بهترین شاهد بر رد تلقی شما این است که احکام شریعت تدریجی نازل شد؛ پس قرار نبود همه چیز فقط با زور قانون انجام شود. ضمنا مساله نفاق تحلیل مفصلتری میخواهد که مجال دیگری میطلبد. فقط توجه کنید انسان مسلمان و مومن لزوما با ارتکاب گناه منافق محسوب نمیشود؛ که اگر چنین بود غیر از معصومین همه مسلمانان منافق بودند!
@souzanchi
هدایت شده از مطالعات اسلامی زنان
13.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍀 بد اجرا شدن قانون دلیل موجهی برای حذف قانون نیست.
🍀 همچنین اهمیت فراوان احکامی مثل عدالت، دلیل معتبری برای حذف قانون جزئیتری مثل حجاب نیست.
🍀 احکام شریعت منظومهوار است، اگر یکی را حذف کنید، بقیه هم فرو میریزد.
✅ حجتالاسلام سوزنچی
@women92
هدایت شده از بهانه همدردی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 روایت سیدالشهدای مقاومت از حبیب حرم
🔻حاج قاسم سلیمانی: شهید همدانی، مطلع بود از شهادتش...
🔺۱۶ مهرماه سالگرد شهادت حاج حسین همدانی
@Afsaran_ir
9.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#به_تو_از_دور_سلام
دهه محرم سال ۱۳۸۹ بود؛ هیات عاشقان مهدی در شاهرود.
در محضر اباعبدالله به درگاه خدا استغاثه کردیم و از خدا توفیق #زیارت_اربعین را خواستیم؛
و خدا توفیق داد؛
نه فقط #اربعین همان سال؛ بلکه ده سال پیاپی.
از #نجف تا #کربلا با پای پیاده: حاوی نابترین تجربه زندگی در امت مهدوی
امشب، #شب_اربعین است؛
بعد از این ده سال، اولین بار است که از لذت تجربه آن زندگی حقیقی محرومم و توفیق حضور در چنین شبی در کربلا را از دست دادهام.
خدایا ...
اللَّهُمَّ إِنَّا نَشْكُو إِلَيْكَ فَقْدَ نَبِيِّنَا وَ غَيْبَةَ وَلِيِّنَا وَ شِدَّةَ الزَّمَانِ عَلَيْنَا وَ وُقُوعَ الْفِتَنِ بِنَا وَ تَظَاهُرَ الْأَعْدَاءِ عَلَيْنَا وَ كَثْرَةَ عَدُوِّنَا وَ قِلَّةَ عَدَدِنَا؛
اللَّهُمَّ فَافْرُجْ ذَلِكَ بِفَتْحٍ مِنْكَ تُعَجِّلُهُ وَ نَصْرٍ مِنْكَ تُعِزُّهُ وَ إِمَامِ عَدْلٍ تُظْهِرُهُ إِلَهَ الْحَقِّ رَبَّ الْعَالَمِين.
@qomirib
@souzanchi
هدایت شده از مرکز نشر آثار آیتالله بهجت
✅حضرت آیتالله بهجت قدسسره:
✳️ دوستان آن حضرت عجلاللهتعالیفرجهالشریف باید دو مطلب مهم را رعایت کنند:
1️⃣ یکی اینکه، در شداید برای فرج دعا کنند، که خود همین مژدهای است برای اینکه شداید به فرج متصل است.
2️⃣ دیگر اینکه، دعا کنند که ظهور آن حضرت برای اهل ایمان، همراه با عافیت باشد، و تا وقت ظهور با وجود بلاها و شداید، ثابتقدم و استوار در دین و عامل به تکلیف باشند.
📚 در محضر بهجت، ج٣، ص٢٢۶
☑️ کانال رسمی مرکز تنظیم و نشر آثار حضرت #آیت_الله_بهجت قدسسره
✅ @bahjat_ir
هدایت شده از یک آیه در روز
☀️۲) روایت شده است که یکبار نزد امام رضا ع سخن از قرآن به میان آمد؛ پس ایشان حجت در آن آیه بودن و معجزه بودنش را عظیم شمردند و فرمودند:
قرآن کریم ریسمان محکم الهی و دستگیره مطمئن او و راه بیهمتای اوست به سوی بهشت و نجات از آتش؛
نه گذر زمان آن را بپوساند و نه تکرارش بر روی زبانها از ارزشمندی آن بکاهد؛ چرا که آن برای زمانی خاص قرار داده نشده؛بلکه راهنمای برهان و حجت بر هر انسان قرار داده شده است؛ «باطل نه از پیش رو و نه از پشت سر در آن وارد نشود؛ نازل شدهای است از جانب خداوند حکیم حمید.» (فصلت/۴۲)
📚عيون أخبار الرضا عليه السلام، ج2، ص130
حَدَّثَنَا الْحَاكِمُ أَبُو عَلِيٍّ الْحُسَيْنُ بْنُ أَحْمَدَ الْبَيْهَقِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى الصَّوْلِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ مُوسَى الرَّازِيُّ قَالَ حَدَّثَنِي أَبِي قَالَ:
ذَكَرَ الرِّضَا ع يَوْماً الْقُرْآنَ فَعَظَّمَ الْحُجَّةَ فِيهِ وَ الْآيَةَ وَ الْمُعْجِزَةَ فِي نَظْمِهِ قَالَ:
هُوَ حَبْلُ اللَّهِ الْمَتِينُ وَ عُرْوَتُهُ الْوُثْقَى وَ طَرِيقَتُهُ الْمُثْلَى الْمُؤَدِّي إِلَى الْجَنَّةِ وَ الْمُنْجِي مِنَ النَّارِ لَا يَخْلُقُ عَلَى الْأَزْمِنَةِ وَ لَا يَغِثُّ عَلَى الْأَلْسِنَةِ لِأَنَّهُ لَمْ يُجْعَلْ لِزَمَانٍ دُونَ زَمَانٍ بَلْ جُعِلَ دَلِيلَ الْبُرْهَانِ وَ الْحُجَّةَ عَلَى كُلِّ إِنْسَانٍ «لا يَأْتِيهِ الْباطِلُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ لا مِنْ خَلْفِهِ تَنْزِيلٌ مِنْ حَكِيمٍ حَمِيد».
@yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
☀️10) الف. از امام صادق ع روایت شده که رسول الله ص فرمودند:
کسی که بمیرد و امام زمانش را نشانسد به مرگ جاهلیت مرده است؛ پس بر شما باد به طاعت؛که همانا شما اصحاب علی ع را دیدهاید و به امامی اقتدا کردهاید که مردم در نشناختنش عذری ندارند؛ همانا کرائم قرآن [= کریمهای قرآن؛ که مقصود ظاهرا آیات کریم قرآن است] از آن ماست؛و ماییم آن جماعتی که خداوند طاعت ما را واجب کرد و انفال و برگزیده پاک اموال* از آن ماست.
✳️* صَفْوُ الْمَال: برگزیده پاک اموال؛ ظاهرا مقصود «خمس» است در مقایسه با «زکات»؛ که اولی سهم اهل بیت است و دومی بر اهل بیت ع حرام است.
📚المحاسن، ج1، ص154
عَنْهُ عَنْ أَبِيهِ عَنِ النَّضْرِ بْنِ سُوَيْدٍ عَنْ يَحْيَى الْحَلَبِيِّ عَنْ بَشِيرٍ الدَّهَّانِ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص:
مَنْ مَاتَ وَ هُوَ لَا يَعْرِفُ إِمَامَهُ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً فَعَلَيْكُمْ بِالطَّاعَةِ قَدْ رَأَيْتُمْ أَصْحَابَ عَلِيٍّ وَ أَنْتُمْ تَأْتَمُّونَ بِمَنْ لَا يُعْذَرُ النَّاسُ بِجَهَالَتِهِ لَنَا كَرَائِمُ الْقُرْآنِ وَ نَحْنُ أَقْوَامٌ افْتَرَضَ اللَّهُ طَاعَتَنَا وَ لَنَا الْأَنْفَالُ وَ لَنَا صَفْوُ الْمَال.
☀️ب. این روایت با همین سند، از ابتدای سخن خود امام صادق ع در تفسیر عیاشی آمده؛ اما ادامهای هم دارد که در محاسن نیامده بود. حضرت در ادامه و ظاهرا در توضیح اینکه «کرائم القرآن» از آن ماست؛ فرمودند:
و نمیگویم که من جزء اصحاب غیب هستم [از کسانی هستم که علم غیب دارد] بلکه ما کتاب الله را میشناسیم؛و کتاب الله همه چیز را در بردارد؛ همانا خداوند به ما تعلیم داد علمی را که به احدی غیر از ما تعلیم نداد؛ و نیز علمی را که به فرشتگانش و پیامبرانش تعلیم داد؛پس هرآنچه فرشتگانش و پیامبرانش میدانند ما هم میدانیم.
📚تفسير العياشي، ج1، ص16 و ۴۷؛ المسائل السروية (للمفید)، ص80
عن بشير الدهان قال: سمعت أبا عبد الله ع يقول:
إن الله فرض طاعتنا في كتابه فلا يسع الناس جهلا، لنا صفو المال و لنا الأنفال و لنا كرائم القرآن، و لا أقول لكم إنا أصحاب الغيب، و نعلم كتاب الله و كتاب الله يحتمل كل شيء، إن الله أعلمنا علما لا يعلمه أحد غيره، و علما قد أعلمه ملائكته و رسله، فما علمته ملائكته و رسله فنحن نعلمه.
@yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
.
4️⃣ «إِنَّهُ لَقُرْآنٌ كَریمٌ»
📖 #قرآن از منظر خود #قرآن_کریم
غالبا بهترین معرفی از یک کتاب معرفیای است که توسط نویسنده خود آن کتاب و در خود آن کتاب انجام شود؛ و اگر در خصوص برخی از کتب بتوان گفت که لسان نویسنده آن قاصر و یا تبحر او در زمینه معرفی کم است و دیگریای که کاملا مقصود او را دریافته چهبسا بتواند معرفی بهتری از آن کتاب به عمل آورد، قطعا در خصوص قرآن کریم این سخن جایی نخواهد داشت؛
💢و اگر قرآن کلام خود خداست – که هست – پس معرفیای که در این کتاب از خود شده، عالیترین و دقیقترین معرفی ممکن از قرآن است.
آن مقدار که مورد اذعان عموم مفسران است این است که در خود قرآن کریم با چهار اسم «قرآن» ، «کتاب» ، «ذکر» و «فرقان» از قرآن یاد شده و بدین منظور
🔹در گام اول تمامی کاربردهای کلمات «قرآن» و «کتاب» و «فرقان» ، «ذکر» (به اضافه ذکری و تذکرة) و تمام مواردی که ماده «نزل» در قرآن به کار رفته بود گردآوری شد و از آنجا که در این میان آیاتی هست که یکی از این کلمات به کار رفته ولی ظهور اولیهاش ناظر به مرتبه لوح محفوظ ویا نامه اعمال انسانها در قیامت است؛ که اینها در تحلیل ابتدایی به عنوان امری متمایز از قرآنی که ما میشناسیم کنار گذاشته شد؛ هرچند در پایان بحث به نسبت محتملی که بین اینها و قرآن کریم هست اشاره خواهد شد. همچنین برخیجاها سخن از قرآن است اما صرفا اشاره است به اینکه فلان مطلب در قرآن آمده است که این گونه موارد را هم کنار گذاشتهایم؛ مثلا:
وَ قَدْ نَزَّلَ عَلَيْكُمْ فِي الْكِتابِ أَنْ إِذا سَمِعْتُمْ آياتِ اللَّهِ يُكْفَرُ بِها وَ يُسْتَهْزَأُ بِها فَلا تَقْعُدُوا مَعَهُمْ حَتَّى يَخُوضُوا في حَديثٍ غَيْرِهِ إِنَّكُمْ إِذاً مِثْلُهُمْ إِنَّ اللَّهَ جامِعُ الْمُنافِقينَ وَ الْكافِرينَ في جَهَنَّمَ جَميعاً (نساء/140)
👇ادامه مطلب👇
@yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
فراز پنجم از تدبر ۴ : #قرآن از منظر خود #قرآن_کریم
🔹گام اول: بازنویسی فهرست ویژگیهای قرآن بر اساس تجمیع و حذف موارد مشکوک فوق:
1. قرآن و مقرو (خواندنی و خوانده شده و جمع شده) و متلو (تلاوت شده) است: (إِنَّ عَلَيْنا جَمْعَهُ وَ قُرْآنَهُ؛ فَإِذا قَرَأْناهُ فَاتَّبِعْ قُرْآنَهُ؛ قيامة/17-18) (الَّذِينَ ءَاتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ يَتْلُونَهُ حَقَّ تِلَاوَتِهِ أُوْلَئكَ يُؤْمِنُونَ بِه؛ بقره/121) البته قرائتی به زبان عربی (إِنَّا أَنْزَلْناهُ قُرْآناً عَرَبِيًّا لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ (يوسف/2) که توصیه شده به ترتیل خوانده شود (وَ رَتِّلِ الْقُرْءَانَ تَرْتِيلا؛ مزمل/4)
2. در واقع، گفتار و قول و کلام و کلمات خداست (ولقد وصلنا لهم القول؛ قصص/۵۱) (و ان احد من المشركين استجارك فاجره حتى يسمع كلام الله؛ توبه/۶)
3. اما قولی وزین و ثقیل (إِنَّا سَنُلْقِى عَلَيْكَ قَوْلًا ثَقِيلا؛ مزمل/5)
4. قولی فصل و فیصله دهنده (انه لقول فصل؛ طارق/۱۳)
5. کتاب است: (نَزَّلَ عَلَيْكَ الْكِتابَ بِالْحَقِّ (آل عمران/۳)
6. کتابی که مسطور است و سطر به سطرش نوشته و آماده شده: (وَ كِتَابٍ مَّسْطُورٍ؛ فىِ رَقٍّ مَّنشُور؛ طور/2)
7. و تمامش وحی است (انما انذركم بالوحي؛ انبیاء/۴۵)
8. و مشتمل است بر آیات الله (تِلْكَ ءَايَاتُ اللَّهِ نَتْلُوهَا عَلَيْكَ بِالْحَقّ؛ بقره/۲۵۲)
9. و از جانب خداوند نازل شده (تَنزِيلًا مِّمَّنْ خَلَقَ الْأَرْضَ وَ السَّمَاوَاتِ الْعُلىَ(طه/4)
10. فرقان و جداکننده حق و باطل است: (تَبارَكَ الَّذي نَزَّلَ الْفُرْقانَ عَلى عَبْدِهِ لِيَكُونَ لِلْعالَمينَ نَذيراً (فرقان/1)
11. انذاردهنده و مایه انذار است (همان)
12. ذکر و مایه تذکر است: (إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ (حجر/9) مَا أَنزَلْنَا عَلَيْكَ الْقُرْءَانَ لِتَشْقَى؛ إِلَّا تَذْكِرَةً لِّمَن يخْشىَ(طه/3)
13. و در عین حال، دل را محکم و تثبیت میکند (وَ كلّاً نَّقُصُّ عَلَيْكَ مِنْ أَنبَاءِ الرُّسُلِ مَا نُثَبِّتُ بِهِ فُؤَادَك؛ هود/۱۲۰)
14. امر خدا بلکه روحی از امر خداست که بر پیامبر وحی و به سوی ما فروفرستاده شده (ذلِكَ أَمْرُ اللَّهِ أَنزَلَهُ إِلَيْكم؛ طلاق/۵) (وَ كَذَالِكَ أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ رُوحًا مِّنْ أَمْرِنَا مَا كُنتَ تَدْرِى مَا الْكِتَابُ وَ لَا الْايمَانُ وَ لَاكِن جَعَلْنَاهُ نُورًا نهدِى بِهِ مَن نَّشَاءُ مِنْ عِبَادِنَا وَ إِنَّكَ لَتهْدِى إِلىَ صِرَاطٍ مُّسْتَقِيم؛ شوری/۵۲)
15. هُدی و عامل هدایت است (وَ نَزَّلْنا عَلَيْكَ الْكِتابَ تِبْياناً لِكُلِّ شَيْءٍ وَ هُدىً وَ رَحْمَةً وَ بُشْرى لِلْمُسْلِمينَ؛ نحل/89)
16. مایه بشارت است (همان)
17. رحمت است (همان)
18. بصائر و بصیرتبخش است: (هذا بَصائِرُ لِلنَّاسِ وَ هُدىً وَ رَحْمَةٌ لِقَوْمٍ يُوقِنُونَ، جاثیه/20) (أَ فَلَمْ يَنظُرُواْ إِلىَ السَّمَاءِ فَوْقَهُمْ كَيْفَ بَنَيْنَاهَا وَ زَيَّنَّاهَا ... وَ الْأَرْضَ مَدَدْنَاهَا وَ ... تَبْصِرَةً وَ ذِكْرَى لِكلِّ عَبْدٍ مُّنِيب؛ ق/8)
19. و تمامش برهان (قَدْ جَاءَكُم بُرْهَانٌ مِّن رَّبِّكُمْ وَ أَنزَلْنَا إِلَيْكُمْ نُورًا مُّبِينًا؛ نساء/174)
20. در عین اینکه کاملا گویا و بلاغ است (هذا بلاغ للناس؛ ابراهیم/۵۲)
21. بیانگر و تبیین کننده و حاوی آیات تبیینگر است؛ بیان: (هذا بيان للناس و هدى و موعظة للمتقين؛ آلعمران/۱۳۸) ، تبیان (وَ نَزَّلْنا عَلَيْكَ الْكِتابَ تِبْياناً لِكُلِّ شَيْء؛ نحل/۸۹) ، مبین (تلك آيات الكتاب المبين؛ یوسف/۱)
22. موعظه است (همان) و (يا ايها الناس قد جائتكم موعظة من ربكم؛ یونس/۵۷)
23. در عین اینکه عَجَب است؛ عجیب و تعجببرانگیز (انا سمعنا قرآنا عجبا؛ جن/۱)
24. حبل الله است که باید بدان درآویخت (وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَميعاً وَ لا تَفَرَّقُوا؛ آلعمران/۱۰3)
25. حدیث (سخنی نو) و بلکه احسن الحدیث است (فَلَعَلَّكَ باخِعٌ نَفْسَكَ عَلى آثارِهِمْ إِنْ لَمْ يُؤْمِنُوا بِهذَا الْحَديثِ أَسَفاً؛ كهف/6؛ اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَديثِ كِتاباً مُتَشابِهاً مَثانِيَ تَقْشَعِرُّ مِنْهُ جُلُودُ الَّذينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ؛ زمر/۲۳)
26. کتابی است که از سویی یکسره متشابه است و همه اجزایش شبیه و موید هم (همان)
27. که تفصیل یافته و تفصیل هر چیزی است تفصیل (ما كانَ حَديثاً يُفْتَرى وَ لكِنْ تَصْديقَ الَّذي بَيْنَ يَدَيْهِ وَ تَفْصيلَ كُلِّ شَيْءٍ وَ هُدىً وَ رَحْمَةً لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ؛ یوسف/111) (أَ فَغَيْرَ اللَّهِ أَبْتَغي حَكَماً وَ هُوَ الَّذي أَنْزَلَ إِلَيْكُمُ الْكِتابَ مُفَصَّلاً؛ انعام/114)
👇ادامه مطلب👇
@yekaye