🎧کتاب_صوتی #صد_سال_داستان_نویسی_در_ایران
✍️ #حسن_میرعابدینی
🎙کتابخوان: #طاهره_رحمانی
🔸صد سال داستان نویسی در ایران
نوشته حسن میرعابدینی
🔹جلد 3
💢 قسمت 1 - 7
‼️فایلهای اصلاحی و جایگزین
📀 کتابخانۀ صوتی _ تصویری همراه ⬇️
📡 @sovtitasviri
🔻🔻🔻
‼️‼️قابل توجه عزیزانی که 🎧کتاب_صوتی #صد_سال_داستان_نویسی_در_ایران را دنبال می کنند متأسفانه 7 فایل نخست اشتباه بوده و فایلهای اصلاحی و صحیح مجدد گذاشته می شود
💠#دکلمه #سرگذشت_کسی_که_هیچکس_نبود
🎙با صدای #حسین_پناهی
👈🏿 از آلبوم #سلام_خداحافظ
کتابخانۀ صوتی _ تصویری همراه ⬇️
📡 @sovtitasviri
📡 https://t.me/sovtitasviri
حرمت نگه دار
دلم...
گلم...
كه اين اشك خونبهاي عمر رفته من است
ميراث من
نه به قيد قرعه
نه به حكم عرف
يكجا سند زده ام همه را به حرمت چشمانت
به نام تو
مهر و موم شده با آتش سيگار متبرك ملعون
كتيبه خوان خطوط قبايل دور
اين
اين سرگذشت كودكي ست
كه به سر انگشت پا
هرگز دستش به شاخه ي هيچ آرزويي نرسيده است.
هر شب گرسنه مي خوابيد
چند و چرا نمي شناخت دلش
گرسنگي شرط بقا بود به آيين قبيله ي مهربانش
پس گريه كن مرابه طراوت
به دلي كه مي گريست
بر اسب باژگون كتاب دروغ تاريخش
و آواز مي خواند رياضيات را
در سمفوني با شكوه جدول ضرب با همكلاسيهايش :
دودوتا چهار تا ...
چهار چهار تا بيس چهار تا ......
پنج پنج تا .......
شش شش تا ...
در يازده سالگي پا به دنياي شگفت كفش نهاد
با سر تراشيده
و كت بلندي كه از زانوانش مي گذشت
با بوي كُنده ي بد سوز و نفت و عرق هاي كهنه آري
دلم...
گلم ...
اين اشكها خون بهاي عمر رفته من است
ميراث من
حكايت آدمي كه جادوي كتاب مسخ و مسحورش كرده است
تا بدانم و بدانم و بدانم...
به وار
وا نهاده ام مهر مادري ام را
گهواره ا م را به تمامي
و سياه شد در فراموشي
سگ سفيد امنيتم
و كبوترانم را از ياد بردم
و مي رفتم و مي رفتم و مي رفتم...
تا بدانم تا بدانم تا بدانم
از صفحه اي به صفحه اي
از چهره اي به چهره اي
از روزي به روزي
از شهري به شهري
زير آسمان وطني كه در آن
فقط مرگ را
به مساوات تقسيم مي كردند ...
سند زده ام يكجا
همه را
به حرمت چشمان تو
مهر و موم شده با آتش سيگار متبرك ملعون
كه مي تركاند يكي يكي حفره هاي ريه هايم را
تا شمارش معكوس
آغاز شده باشد
بر اين مقصود بي مقصد
از كلامي به كلامي
و يكي يكي مُردم
بر اين مقصود بي مقصد
كفايت مي كرد مرا حرمت آويشن
مرا مهتاب
مرا لبخند
و آويشن حرمت چشمان تو بود
نبود ؟
پس دل گره زدم به ضريح انديشه اي كه آويشن را مي سرود
مسيح به جلجتا بر صليب نمي شد
و تيرباران نمي شد لوركا
در گرانادا
در شب هاي سبز كاج ها و مهتاب
حفره حفره مي تركيد ريه هايم
به آتش سيگار متبرك ملعون
چشم مي بستم
تا بل خواب باشد اين همه كابوس
و يكي يكي مي مُردم به بيداري
از صفحه يي به صفحه يي
از شهري به شهري
تا دل گره بزنم به ضريح هر انديشه يي كه آويشن را مي سرود
پس رسوب كردم با جيب هاي پر از سنگ
به ته رودخانه ي اوِز
همراه با ويرجينيا وولف
تا بار ديگر مرده باشم بر اين مقصود بي مقصد
حرمت نگه دار ....
گلم ...
دلم ....
اشكهايي را كه خونبهاي عمر رفته ام بود
داد خود را به بي دادگاه خود آوردم ...
همين
نه
نه ...
به كفر من نترس ...
نترس كافر نمي شوم هرگز ...
زيرا به نمي دانم هاي خود ايمان دارم
انسان و بي تضاد ؟!
خمره هاي منقوش در حجره هاي ميراث
عرفان لايت با طعم نعنا
شك دارم به ترانه اي كه
زنداني و زندانبان همزمان زمزمه مي كنند
پس ادامه مي دهم
سرگذشت مردي را كه هيچ كس نبود
با اين همه
تو گويي اگر نمي بود
جهان قادر به حفظ تعادل خود نبود
چون آن درخت كه زير باران ايستاده است
نگاهش كن
چون آن كلاغ
چون آن خانه
چون آن سايه
ما گلچين تقدير و تصادفيم ...
استواي بود و نبود
به روزگار طوفان موج و نور رنگ ...
در اشكال گرفتار آمدم
مستطيل هاي جادو
مربع هاي جادو
من در همين پنجره معصوميت آدم را گريه كردم
ديوانه گي هاي ديگران را ديوانه شدم
عرفات در استاديوم فوتبال
در كابينه ي شارون از جنون گاوي گفتم
در همين پنجره گَله به چرا بردم
پادشاهي كردم با سر تراشيده
و قدرت اداره ي دو زن
سر شانه نكردم كه عيال وار بودم و فقير
زلف به چپ و راست خواباندم
تا دل ببرم از دختر عمويم
از ديوار راست بالا رفتم به معجزه ي كودكي با قورباغه اي در جيبم
حراج كردم همه ي رازهايم را يكجا
دلقك شدم با دماغ پينوكيو
و بته ي گَوَني به جاي موهايم ...
آري گلم
دلم ...
حرمت نگه دار ...
كه اين اشكها خونبهاي عمر رفته من است ...
سرگذشت كسي كه هيچ كس نبود ...
و هميشه گريه مي كرد ...
بي مجال انديشه به بغض هاي خود ...
تا كي مرا گريه كند... ؟
تا كِي ...؟
و به كدام مرام بميرد ...؟
آري گلم ! دلم ...
ورق بزن مرا ...
و به آفتاب فردا بيانديش
كه براي تو طلوع مي كند ...
با سلام و عطر آويشن...❤️
📀 کتابخانۀ صوتی _ تصویری همراه ⬇️
📡 @sovtitasviri
🎙با صدای #حسین_پناهی
👈🏿 از آلبوم #سلام_خداحافظ 👇👇👇
08 - Sar Gozashte Kasi Ke Hich Kas Nabood _ FR.mp3
23M
💠#دکلمه #سرگذشت_کسی_که_هیچکس_نبود
🎙با صدای #حسین_پناهی
👈🏿 از آلبوم #سلام_خداحافظ
کتابخانۀ صوتی _ تصویری همراه ⬇️
📡 @sovtitasviri
#اساطیر_یونان
🔸اساطیر یونان
قسمت یازدهم: آخرین خدایگان
🎙به روایت : سیاوش پاکراه
📀 کتابخانۀ صوتی _ تصویری همراه ⬇️
📡 @sovtitasviri
🔻🔻🔻
اساطیر_یونان_آخرین_خدایگان_@bankema_کانال_بایگانی.mp3
35.65M
🔸اساطیر یونان
قسمت یازدهم: آخرین خدایگان
📀 کتابخانۀ صوتی _ تصویری همراه ⬇️
📡 @sovtitasviri
🎧کتاب_صوتی #آمریکای_باستان
✍️#کاترین_جی_لانگ
🔸آمریکای باستان
نوشته کاترین لانگ
ترجمه فرید جواهر کلام
🎙#سحر_نصر
#کتابخانۀ_صوتی_تصویری_همراه 👇
🎧 @sovtitasviri
🔻🔻🔻
📗#معرفی_کتاب📗
کتاب « پدر عشق و پسر» نوشته سید مهدی شجاعی دربردارنده فرازهایی از زندگی حضرت علی اکبر (ع) است. نکته جالب در رابطه با این کتاب راوی آن است، «پدر، عشق، پسر» از دید «عقاب» اسب حضرت علی اکبر (ع) روایت می شود که با زبانی عاطفی و دلنشین، صحنه هایی از زندگی حضرت علیاکبر(ع) و شهادتش را روایت میکند ، مخاطب راوی در داستان، لیلی بنت ابیمرّه مادر گرامی حضرت علیاکبر (ع) است.
سید مهدی شجاعی در زمینه نثر و داستان آئینی از پیشتازان این عرصه محسوب می شود و کتاب های زیادی در این زمینه منتشر کرده است که از این میان می توان به کتاب های : «کشتی پهلو گرفته» ،«آفتاب در حجاب»، «سقای آب و ادب» و « پدر عشق و پسر» اشاره کرد.
📀 کتابخانۀ صوتی _ تصویری همراه ⬇️
📡 @sovtitasviri