معبر
#غم_نامه حال دل راتوببین ،من که زدنیا سیرم روزها میگذرد از غم آن دلگیرم... باورش سخت شده، راه ندا
روزگاری است در این قوم تکلم کردیم
جای گریه ز فراغش چه تبسم کردیم
در جماعت ما بجای شستن و غسل و وضو
در فراقش چه بسی ما که تیمم کردیم
ما به جای دیدن هر صحنه در پیکارمان
خواب رفتیم و بسی هم چه توهم کردیم
جنگ با دشمن حق را بگذاریم ز پی
خوب دیدید همی ما چه تفاهم کردیم....
ما نخوردیم از ان خوشه ی جو اقا جان
بنگر ما هوس خوشه ی گندم کردیم...😢
منتظر هم بنشستیم و سرودیم دو شعر
چه سکوتی است که ما هم نه تلاطم کردیم
ما فقیر و همه درویش و خرابیم آقا
جای خوبی ، به خدا هم که ترحم کردیم
ما که پیدا ننمودیم همی کوی نگار
وای برما
#پسرفاطمه را
گم کردیم😔😔
شعر "گم شده"
زارعی(تخلص:درویش)
مورخ10مهر1399
@soyetamadonynovin
لیست اشعاربنده #شعر
https://eitaa.com/soyetamadonynovin/1413