eitaa logo
سید سلمان علوی
326 دنبال‌کننده
383 عکس
245 ویدیو
11 فایل
ارتباط با من: @ss_alavi
مشاهده در ایتا
دانلود
🔷قرائنی بر حضرت رسول اکرم صلواة‌الله‌علیه‌وآله 🔸مقدّمه و فهرست 🔻مقدّمه دربارۀ اینکه پیامبر اکرم صلواة‌الله‌علیه‌وآله آیا به مرگ طبیعی از دنیا رفته و یا شهید شده‌اند، اختلاف نظر است. در بررسی وفات یا شهادت ایشان در نظر داشتن دو مطلب حائز اهمّیت است: ۱ـ تعارض متون در غالب گزارش‌ها دربارۀ ایشان الفاظی مانند «قُبِضَ» و یا «تُوُفّيَ» آمده است که برخی از تحلیل‌گران این عبارات را دالّ بر فوت ایشان به مرگ طبیعی می‌دانند. حال آنکه این عبارات در کلام مورّخین و محدّثین اعمّ از رحلت به مرگ طبیعی و همچنین شهادت است. کما اینکه چنین عباراتی حتّی دربارۀ حضرت سیّدالشّهداء علیه‌السلام نیز آمده است: وُلد بالمدينة آخر شهر ربيع الاوّل سنة ثلاث من الهجرة، و قبض عليه‌السلام قتيلا بكربلاء[۱] و یا دربارۀ شهادت امام حسن مجتبی علیه‌السلام آمده: ...فبقي علیه‌السلام مريضاً أربعين يوماً، ومضى لسبيله في صفر سنة خمسين من الهجرة.[۲] دربارۀ پیامبر اکرم صلواة‌الله‌علیه‌وآله نیز حتّی افرادی که قائل به شهادت ایشان بوده‌اند ــ چنانکه خواهد آمد ــ از عباراتی نظیر «قُتلَ» استفاده نکرده‌اند. بنابراین به نظر می‌رسد نمی‌توان اخباری را که اشاره‌ای به شهادت نداشته‌اند، به صرف اینکه از الفاظی نظیر «تُوُفّيَ» استفاده کرده‌اند، معارض اخبار شهادت دانست، مگر اخباری که صراحت داشته باشد که ایشان شهید نشده و به مرگ طبیعی از دنیا رفته است. ۲ـ دلالت‌های فرامتنی در دلالت‌های فرامتنی، باید به انگیزه‌ها توجّه داشت. هم انگیزه‌های ترور و هم انگیزه‌های مخفی کردن مسألۀ شهادت. طبعاً نیازی به بحث دربارۀ انگیزۀ ترور پیامبر نیست. کاملا معقول است که افراد صاحب‌نام و صاحب منصب مورد حسادت‌های شدید هستند، چه رسد به اشخاصی نظیر انبیاء و اولیاء الهی که وجودشان مانع بزرگی است برای طاغوت‌ها که انسان را عبد خود می‌خواهند. بدین سان قابل حدس است که نبی معظم اسلام صلواة‌الله‌علیه‌وآله از آنجا که آخرین پیامبر الهی و ناسخ ادیان دیگر هستند، هم توسط مشرکین و هم توسط به ظاهر پیروان ادیان دیگر که دین را برای خود ابزار تسلط بر مستضعفین قرار داده‌اند مورد سوءقصد قرار گیرند؛ چنانکه این اتّفاق بارها افتاد و ــ چنانکه اشاره خواهد شد ــ نبیّ معظّم اسلام صلی‌الله‌علیه‌وآله بارها از سوی اهل کتاب، مشرکین و همچنین منافقین مورد سوءقصد دشمنان قرار گرفتند. از سوی دیگر نباید از خاطر برد که ــ که در فرض شهادت ــ جاه و عظمت ایشان و همچنین ارادت خیل عظیم مسلمانان به ایشان، مانع از آن بوده و هست که واقعه آشکار شود و دست‌های جنایتکار شناسانده شوند. به ویژه اگر چنین امری توسّط منافقین به ظاهر مسلمانی صورت گرفته باشد که طمع در جاه و مقامِ بعد از رسول‌الله داشته‌اند. بنابراین حتّی اگر هیچ سندی دالّ بر شهادت موجود نبود، باز هم نمی‌شد به ضرس قاطع گفت که ایشان شهید نشده است. حال آنکه اسناد و قرائنی بر شهادت ایشان موجود است که اجمالی از این قرائن در فرسته‌های بعد خواهد آمد؛ ان‌شاءالله. 📚منابع: ۱ـ تهذیب ‌الاحکام، ج۶، ص۴۱۴۲. ۲ـ ارشاد مفید، ج۲، ص۱۵. 🔻فهرست 🔸مطلب نخست؛ سوءقصدها بخش یکم؛ تلاش برای ترور اجداد پیامبر بخش دوم؛ تلاش‌ برای ترور پیامبر صلواة‌الله‌علیه‌وآله (در دو صفحه) 🔸مطلب دوم؛ شاهدی از قرآن 🔸مطلب سوم؛ شهادت پیامبر اکرم صلواة‌الله‌علیه‌وآله در روایات شیعه 🔸مطلب چهارم؛ شهادت پیامبر اکرم صلواة‌الله‌علیه‌وآله در کلام علمای شیعه 🔸مطلب پنچم؛ شهادت پیامبر اکرم صلواة‌الله‌علیه‌وآله در روایات اهل‌سنّت 🆔 @ss_alavi_ir
🔷قرائنی بر حضرت رسول اکرم صلواة‌الله‌علیه‌وآله 🔸مطلب نخست؛ سوءقصدها 🔻مقدّمه طبعاً نیازی به بحث دربارۀ انگیزۀ ترور پیامبر نیست. کاملا معقول است که افراد صاحب‌نام و صاحب منصب مورد حسادت‌های شدید هستند، چه رسد به اشخاصی نظیر انبیاء و اولیاء الهی که وجودشان مانع بزرگی است برای طاغوت‌ها که انسان را عبد خود می‌خواهند. بدین سان قابل حدس است که نبی معظم اسلام صلواة‌الله‌علیه‌وآله از آنجا که آخرین پیامبر الهی و ناسخ ادیان دیگر هستند، هم توسط مشرکین و هم توسط به ظاهر پیروان ادیان دیگر که دین را برای خود ابزار تسلط بر مستضعفین قرار داده‌اند مورد سوءقصد قرار گیرند. 🔻بخش یکم؛ تلاش برای ترور اجداد پیامبر در تاریخ، دامنۀ این سوءقصدها علیه پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله به پیش از تولد ایشان باز می‌گردد. بعضی از کسانی که نشانه‌های پیامبر آخرالزمان را در کتاب آسمانی خود خوانده و یا شنیده بودند و فهمیده بودند که آن حضرت ادیان دیگر را نسخ می‌کند، سعی می‌کردند با کشتن اجداد پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله مانع تولد ایشان شوند. از جمله افرادی که در آباء ایشان مورد سوءقصد قرار گرفتند: ۱ـ۱ـ عدنان «عدنان» جدّ بیست و یکم پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله است. کاهنین و منجّمین گفته بودند که از نسل وی شخصی پدید می‌آید که جنّ و انس مطیع او می‌شوند و لذا دشمنان زیادی داشت. گویند در بیابان شام هشتاد سوار دلیر به او حمله کردند عدنان یک تنه با ایشان جنگید تا خود را به دامان کوهی کشید ناگاه دستی از کوه بیرون شد و عدنان را بر تیغ کوه کشید و بانگی مهیب از قله کوه به زیر آمد که باعث هلاکت دشمنان عدنان شد.[۱] ۱ـ۲ـ عبدالمطلب کاهنان و احبار یهود غذایی را آغشته به سم نمودند و توسط زنانی که صورت خود را پوشانده بودند به خانه «عبدالمطلب» فرستادند. هنگامی که خواستند از آن بخورند، غذا به سخن آمد و گفت از من نخورید که مرا مسموم کرده‌اند.[۲] ۱ـ۳ـ عبدالله «عبدالله» ــ پدر مکرّم پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله به قصد شکار از مکّه خارج شد، یهودیان فرصت را غنیمت دانسته، خواستند او را بکشند؛ «وهب بن عبدمناف» که در آنجا بود خواست به کمک عبدالله بشتابد که ناگاه دید گروهی از ملائکه نازل شدند و آن جماعت را متفرق ساختند و همین معجزه باعث شد که «وهب» دختر خود «آمنه» را به تزویج عبدالله در آورد.[۳] 📚منابع: ۱ـ ر.ک: منتهی الآمال، ج۱، ص۲۶. ۲ـ ر.ک: بحارالانوار، ج۱۵، ص۹۰و۹۱. ۳ـ ر.ک: بحارالانوار، ج۱۵، ص۱۱۱. ادامه دارد 🆔 @ss_alavi_ir
🔷قرائنی بر حضرت رسول اکرم صلواة‌الله‌علیه‌وآله 🔸مطلب نخست؛ سوءقصدها 🔻بخش دوم؛ تلاش‌ برای ترور پیامبر صلواة‌الله‌علیه‌وآله بر اساس مدارک تاریخی، شخص نبی اکرم صلواة‌الله‌علیه‌وآله از نُه سالگی تا آخر عمر بارها مورد سوءقصد دشمنان قرار گرفته است. برخی از افراد و گروه‌هایی که نام ایشان در کتب تاریخی آمده و قصد ترور پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله را داشته‌اند عبارتند از: ۲ـ۱ـ مسیحیان پیامبر صلواة‌الله‌علیه‌وآله در سن نه و یا دوازده سالگی به همراه عمویشان «ابوطالب» برای تجارت به سفر شام رفتند. در بین راه، راهبی مسیحی به نام «بحیرا» آنها را به صومعۀ خود مهمان نمود. بحیرا نشانه‌های پیامبر آخرالزمان را در کتب آسمانی خوانده بود لذا از روی این علائم، پیامبر را شناخت و به ابوطالب گفت مراقب برادرزاده‌ات باش که اگر یهود او را بشناسند او را می‌کشند و بدان که شأن او بزرگ است و او پیغمبر این امّت است... افرادی از اهل کتاب به نام‌های «زریر(یا زبیر یا زعبیر)» و «تمام (یا تمّام)» و «دریس» آنچه را که بحیرا در پیامبر دیده بود، دیدند و خواستند آن حضرت را بکشند، امّا بحیرا مانع شده و خدا را به یاد آنها آورد و آنچه از صفات و نام او در کتاب الهی آمده بود به ایشان گوشزد کرد و بالاخره آنها را از کشتن حضرت منصرف نمود.[۱] ۲ـ۲ـ مشرکین ▪️قبائل قریش قریش پس از تلاش‌های نافرجام برای منزوی کردن پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم، سرانجام در «دارالندوه» جمع شدند و به این نتیجه رسیدند که از هر قبیله‌ای یک نفر شجاع و جنگجو انتخاب شود و شبانه وقتی که پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم خواب است به او حمله کنند و او را بکشند در این صورت خاندان پیامبر قدرت انتقام از تمام قبایل را ندارند لذا نهایتاً به دیه راضی خواهند شد. برای این کار عده‌ای را انتخاب نمودند اما خداوند پیامبر را از نقشه شوم آنها مطلع کرد و دستور داد امیرالمؤمنین علی علیه‌السّلام را به جای خود بخواباند و خود همان شب هجرت کند.[۲] ▪️ابوسفیان ابوسفیان قبل از پذیرش اسلام و بعد از این که به ظاهر مسلمان شود بارها علیه پیامبر توطئه می‌کرد. ابوسفیان به یکی از قریشیان در مکه گفته بود: آیا کسی محمّد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) را ترور نمی‌کند تا ما به خونخواهی خود برسیم؟! او در بازارها به آسودگی راه می‌رود». مردی اعرابی گفت: اگر مرا تقویت کنی من او را می‌کشم. ابوسفیان یک شتر و مقداری توشه به او داد. مرد اعرابی وارد مدینه شد و نشانی حضرت را گرفت و وارد مسجد شد. حضرت به اصحابش فرمود این مرد در صدد حیله است ولی خداوند بین او و آنچه می‌خواهد مانع خواهد شد. اعرابی جلو آمد و گفت کدام یک از شما فرزند عبدالمطلب است؟ حضرت فرمود من هستم. اعرابی پیش آمد و روی پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم خم شد مانند آنکه می‌خواهد رازی را به او بگوید «اسید بن حضیر» او را گرفت و بسوی خود کشید و گفت از رسول خدا دور شو و در همان حال دستش به داخل لباس او خورد و متوجّه خنجر شد. حضرت فرمود این مرد حیله‌گر و خائن است. اعرابی خود را باخت و شروع کرد به التماس کردن به حضرت.[۳] ▪️صفوان بن اُمیّه «عمیر بن وهب جمحی» با «صفوان بن امیّه» کنار حجرالاسود نشسته بودند و سخن از کشته‌های جنگ بدر به میان آمد. صفوان گفت پس از آنها خیری در زندگی نیست. عمیر گفت به خدا راست گفتند؛ «اگر به خاطر اهل و عیالم و نیز وامی که قدرت پرداخت آن را ندارم نبود می‌رفتم و محمّد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) را می‌کشتم زیرا من از آنها زخم خورده‌ام و فرزندم در دست آنها اسیر است.» صفوان فرصت را غنیمت شمرد و گفت من بدهی تو را پرداخت می‌کنم و سرپرستی خانواده‌ات را به عهده می‌گیرم. عمیر شمشیرش را تیز نموده و به سمّ آغشته نمود و راهی مدینه شد و به نزدیک پیامبر رفت. پیامبر پرسید برای چه کاری آمده‌ای؟ گفت بخاطر فرزندم که اسیر شماست؛ در حقّ او نیکی کنید. حضرت فرمود پس آن شمشیر که حمایل کرده‌ای چیست؟ خلاصه پیامبر از نقشه او و صفوان در کنار حجرالاسود خبر داد و همین باعث شد که عمیر مسلمان شود.[۴] ▪️عمر بن خطاب از «انس بن مالک» نقل شده که: «عمر شمشیر برداشته و بیرون آمد و به مردی از بنی‌زهره برخورد آن مرد گفت آهنگ کجا داری، ‌ای عمر؟ گفت می‌خواهم محمّد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) را بکشم! مرد گفت فرضاً محمّد را کشتی چگونه از شمشیرهای بنی‌هاشم و بنی‌زهره جان سالم به‌در خواهی برد؟ عمر گفت می‌بینم آئینی را که بر آن بودی رها کرده‌ای؟ اگر بدانم ابتدا تو را می‌کشم....».[۵] 📚منابع: ۱ـ سیره ابن هشام، ج۱، ص۱۱۸. ۲ـ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۲۷و۲۲۸. ۳ـ ابن‌کثیر، البدایة و النهایة، ج۴، ص۷۹. ۴ـ قطب راوندی، الخرائج و الجرائح، ج۱، ص۱۲۰. ۵ـ ابن‌سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۲۶۷؛ سیرة ابن‌اسحاق، ج۱، ص۱۸۱. ادامه دارد 🆔 @ss_alavi_ir
🔷قرائنی بر حضرت رسول اکرم صلواة‌الله‌علیه‌وآله 🔸مطلب نخست؛ سوءقصدها 🔻بخش دوم؛ تلاش‌ برای ترور پیامبر صلواة‌الله‌علیه‌وآله ۲ـ۳ـ یهودیان ▪️بنی نظیر پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به سوی بنی‌نضیر رفت تا در پرداخت دیه از آنها کمک بگیرد. یهودیان گفتند آنچه فرمان دهی انجام می‌دهیم لکن استدعا داریم امروز میهمان ما باشید، حضرت به لحاظ امنیتی نپذیرفت که داخل حصار آنها شود لذا بر دیوار قلعه آنها تکیه داده و نشست. یهودیان با خود گفتند اکنون بهترین فرصت است برای کشتن محمد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)، لذا یک نفر به پشت بام برود و سنگی بر سر او بغلطاند و ما را از زحمت او برهاند. جبرئیل پیامبر را از نقشه شوم آنها مطلع نمود پیامبر برخاست و به سوی مدینه بازگشت.[۱] ▪️زینب دختر حارث پس از جنگ خیبر، "زینب دختر حارث" و همسر "سلام بن مشکم" گوسفند بریانی را به سم آغشته نمود و به پیامبر هدیه کرد. و چون فهمیده بود که پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) ماهیچه دست گوسفند را بیشتر دوست دارد لذا آن قسمت را به سم بیشتری آغشته کرده بود. هنگامی که غذا را جلوی پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نهاد آن حضرت ماهیچه دست را برداشته و تکه‌ای از آن را در دهان گذاشت امّا آن را نبلعید. حضرت لقمه را بیرون آورد و فرمود این استخوان به من خبر می‌دهد که مسموم است سپس آن زن را فراخواند و او اعتراف کرد...[۲] ۲ـ۴ـ منافقین ▪️ماجرای عقبه هنگامی که پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم به همراه کاروان از تبوک به مدینه بازمی‌گشت در بین راه گروهی از اصحاب توطئه کردند که هنگام عبور حضرت از عقبه که راه باریکی بوده است شتر حضرت را رم دهند تا حضرت به دره سقوط کند و کشته شود. پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم از این توطئه مطلع شد لذا به عمّار فرمود تا زمام شترش را بگیرد و «حذیفه» نیز آن را براند. در همان حال که می‌رفتند صدای هجوم آن گروه را که صورت خود را پوشانده بودند از پشت سر شنیدند که ایشان را محاصره کرده بودند. پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم خشمگین شد و به حذیفه دستور داد تا آنها را شناسایی کند حذیفه با عصای سرکجی که داشت به سر و صورت شترهای منافقین حمله‌ور گردید. آنها ترسیدند لذا با شتاب گریختند و خود را در میان مردم ‌انداختند. حذیفه بازگشت و به رسول خدا ملحق شد. پیامبر فرمود: ای حذیفه آیا کسی از آنها را شناختی؟ حذیفه گفت شتر فلانی و فلانی را شناختم و تاریکی شب زیاد بود و آنها روی خود را پوشانده بودند. پیامبر فرمود: آیا دانستی که ماجرای آنها چیست و چه می‌خواهند؟ عرض کرد نه یا رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم). حضرت فرمود: آنها تصمیم داشتند تا با من حرکت کنند و هر وقت به گردنه وارد شدم مرا از آن به پایین بیندازند و بکشند. حذیفه گفت: آیا وقتی مردم رسیدند آنها را مجازات نمی‌فرمایی؟ پیامبر فرمود خوش ندارم که مردم هر جا نشستند بگویند محمّد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) اصحاب خود را کشت. آنگاه رسول خدا آنان را یک‌یک نام برد.»[۳] بدین جهت حذیفه «صاحب سِرّ» رسول خدا بود و هر گاه شخصی می‌مُرد عمر دنبال حذیفه می‌فرستاد و اگر حذیفه بر او نماز می‌خواند عمر هم نماز می‌خواند و اگر حذیفه بر او نماز نمی‌خواند عمر هم نماز نمی‌خواند،[۴] زیرا قرآن از نماز خواندن بر منافقین را نهی فرموده است: «وَلَا تُصَلِّ عَلَىٰ أَحَدٍ مِنْهُمْ مَاتَ أَبَدًا وَلَا تَقُمْ عَلَىٰ قَبْرِهِ»[۵] 📚منابع: ۱ـ ابن‌حجر، فتح‌الباری فی شرح صحیح البخاری، ج۷، ص۲۵۴؛ بحارالانوار، ج۲۰، ص۱۶۴. ۲ـ تاریخ طبری، ج۳، ص۱۵؛ و ابن‌حجر، فتح‌الباری فی شرح صحیح البخاری، ج۷، ص۳۸۱؛ بحارالانوار، ج۲۱، ص۶. ۳ـ السیرة الحلبیة، ج۳، ص۱۲۰. ۴ـ اسد الغابة، ج۱، ص۳۹۱. ۵ـ سورۀ توبه، آیۀ ۸۴. ادامه دارد 🆔 @ss_alavi_ir
🔷قرائنی بر حضرت رسول اکرم صلواة‌الله‌علیه‌وآله 🔸مطلب دوم؛ شاهدی از قرآن در سورۀ مبارکۀ آل عمران آمده: إِنَّ الَّذِينَ يَكْفُرُونَ بِآيَاتِ اللَّهِ وَيَقْتُلُونَ النَّبِيِّينَ بِغَيْرِ حَقٍّ وَيَقْتُلُونَ الَّذِينَ يَأْمُرُونَ بِالْقِسْطِ مِنَ النَّاسِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذَابٍ أَلِيمٍ ﴿۲۱﴾ ترجمه: كسانى كه به آيات خدا كفر مى‌‏ورزند و پيامبران را به ناحق مى‌‏كشند و دادگستران را به قتل مى‌‏رسانند، آنان را از عذابى دردناك خبر ده! عبارت «یَقتُلونَ النَّبیّین» و «یَقتُلونَ الأنبیَاء» در آیات دیگری از قرآن همراه با فعل «کانوا» آمده است که فعل را ماضی می‌کند و به این معناست که آنان در زمان‌های گذشته انبیاء را به قتل می‌رساندند. لیکن در آیۀ مورد نظر، فعل به صورت مضارع آمده است. استعمال فعل مضارع در معنای گذشته در ادبیات عرب ممکن نیست، مگر اینکه دست کم یک مورد در زمان حال وجود داشته باشد. و می‌دانیم که در زمان نزول این آیه و چندین سال پیش از آن و تمام سال‌های بعد، به جز پیامبر اکرم صلواة‌الله‌علیه‌وآله هیچ نبیّ دیگری در زمین نبوده است تا مصداق آیه باشد. بنابراین استفاده از فعل مضارع «یَقتُلونَ» تنها در صورتی صحیح است که بپذیریم علاوه بر بسیاری از انبیاء گذشته علی‌نبیّناوآله‌وعلیهم‌السلام، پیامبر خاتم صلواة‌الله‌علیه‌وآله نیز مقتول بوده‌اند. ✍️سید سلمان علوی 🏴ألَا لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الظَّالِمِينَ 🏴وسَيَعلَمُ الَّذينَ ظَلَموا أَيَّ مُنقَلَبٍ يَنقَلِبون ادامه دارد 🆔 @ss_alavi_ir
🔷قرائنی بر حضرت رسول اکرم صلواة‌الله‌علیه‌وآله 🔸مطلب سوم؛ شهادت پیامبر اکرم صلواة‌الله‌علیه‌وآله در روایات شیعه ▪️ابن عبّاس می‌گوید: رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم بر روی منبر می‌فرمود: يَا أَيُّهَا النَّاسُ! إِذَا أَنَا اسْتُشْهِدْتُ فَعَلِيٌّ أَوْلَى بِكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ، ... فَقَامَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ (علیه‌السلام) وَ هُوَ يَبْكِي فَقَالَ: بِأَبِي أَنْتَ وَ أُمِّي يَا رَسُولَ اللَّهِ! أَ تُقْتَلُ؟ قَالَ: نَعَمْ، أَهْلِكُ شَهِيداً بِالسَّمِّ... ای مردمان! آنگاه که من به شهادت برسم، علی (علیه‌السلام) از شما به شما سزاوارتر است. پس علی علیه‌السلام برخاست و در حالی که می‌گریست گفت: پدر و مادرم فدای شما، آیا شما کشته می‌شوید؟! پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرمود: آری! با سم شهید می‌شوم.[۱] ▪️روي عن الصادق عن آبائه علیهم‌السلام: أنّ الحسن (علیه‌السلام) قالَ لأهل بيته: إنّي أموتُ بالسّمّ كَما مَاتَ رَسولُ الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم). از امام صادق علیه‌السلام به نقل از آباء طاهرینش علیهم‌جمیعاًسلام‌الله آمده است که امام حسن علیه‌السلام به خانواده‌اش فرمود: من با سم از دنیا می‌روم، همانگونه که پیامبر از دنیا رفت.[۲] ▪️عن أبي عبدالله علیه‌السلام قال: سُمّ رسولُ الله يَومَ خَيبَر فَتكلّم اللّحمُ فَقالَ: يارسولَ الله إنّي مَسمُومٌ، قَالَ علیه‌السلام : فقال النّبيُّ (صلواة‌الله‌علیه‌وآله) عند موته: اليوم قطعت مطاياي الاكلة الّتي أكلتُ بخَيبر، وما من نبيٌ ولا وصيٌ إلاّ شهيد.[۳] امام صادق علیه‌السلام فرمودند: پیامبر اکرم (صلواة‌الله‌علیه‌وآله) در جریان جنگ خیبر مسموم شده و هنگام رحلتشان بیان فرمودند که: «لقمه‌ای که آن روز در خیبر تناول نمودم، اکنون اعضای بدنم را نابود نموده است و هیچ پیامبر و جانشین پیامبری نیست، مگر این که با شهادت از دنیا می رود». ▪️عن أَبي عَبدِ اللَّه علیه‌السلام قال: سَمَّتِ الْيَهُودِيَّةُ النَّبِيَّ فِي ذِرَاعٍ وَ كَانَ النَّبِيُّ يُحِبُّ الذِّرَاعَ وَ الْكَتِفَ.[۴] امام صادق علیه‌السلام می‌فرمایند: چون پیامبر اسلام (صلواة‌الله‌علیه‌وآله)، دست و کتف گوسفند را دوست می داشتند، یک زن یهودی با اطلاع از این موضوع، ایشان را با این بخش از گوسفند مسموم نمودند. ▪️عن حَسن بن عَلي علیهماالسلام: مَا مِنَّا إِلَّا مَقْتولٌ او مَسْمُومٌ.[۵] امام مجتبی علیه‌السّلام فرمود: هیچ کس از ما (اهل بیت) نیست مگر آنکه مسموم یا مقتول خواهد بود. همچنین شبیه به همین مضمون با کمی اختلاف در روایاتی از امامان دیگر نیز آمده است؛ با عباراتی نظیر «مَا مِنَّا إِلَّا مَسْمُومٌ او مَقْتولٌ»[۶]، «مَا مِنَّا إِلَّا مَقْتولٌ شَهِیدٌ»[٧]، «مَا مِنَّا إِلَّا مَقْتولٌ»[۸] ▪️عن الصّادق علیه‌السّلام قال: تدرون ماتُ النّبيُّ أو قُتِلَ؟ إنّ الله يَقولُ: «أفان مات أو قتل انقلبتم على أعقابكم» فسُمَّ قَبلَ المَوِتو إنَُهُما سَقَتاه...[۹] عبدالصمد بن بشیر از امام صادق علیه السلام روایت کرده که آن حضرت فرمود: می‌دانید پیامبر درگذشت یا کشته شد؛ همانطور که خدا می‌فرماید: «اگر او درگذرد یا کشته شود به جاهلیت باز میگردید». او قبل از مرگ مسموم شد. آن دو زن به او سم نوشاندند. 📚منابع: ۱ـ بحار الانوار ‏۳۳: ۲۶۶. ۲ـ بحار الانوار، ج۴۴، ص۱۵۳. ۳ـ بصائر الدرجات، ص۱۴۸؛ و ج۱، ص۵۰۳؛ بحارالانوار، ج۱٧، ص۴۰۵ و ج۴۰، ص۱۳۹. ۴ـ کافی، ج ۶، ص۳۱۵، ح۳. ۵ـ کفایه الاثر، ص۱۶۲؛ وسائل الشیعه، ج۱۴، ص۲؛ بحارالانوار، ج۴۵،ص۱؛ من لایحضره الفقیه، ج۴، ص۱۷. ۶ـ کفایه الاثر، ص۲۲٧. ٧ـ من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۵۸۵؛ روضة الواعظین، ج۱، ص۲۳۳. ۸ـ عیون أخبار الرضا علیه‌السلام، ج۲، ص۲۰۳. ۹ـ تفسیرالعیاشی، ج۱،ص۲۰۰؛ بحارالانوار، ج۲۲، ص۵۱۶ و ج۲۸، ص۲۱. ادامه دارد 🆔 @ss_alavi_ir
🔷قرائنی بر حضرت رسول اکرم صلواة‌الله‌علیه‌وآله 🔸مطلب چهارم؛ شهادت پیامبر اکرم صلواة‌الله‌علیه‌وآله در کلام علمای شیعه ▪️شیخ مفید: و قبض بالمدينة مسموما يوم الإثنين‌ لليلتين بقيتا من صفر سنة عشر من هجرته‌ و هو ابن ثلاث و ستين سنة.[۱] پیامبر در مدینه روز دوشنبه دو شب باقیمانده از ماه صفر در سال دهم هجری درگذشت درحالیکه شصت و سه سال داشت؛ ▪️شیخ طوسی،علاّمه حلّی و محقّق اردبیلی در عبارات مشابه: وقبض بالمدينة مسموما يوم الاثنين لليلتين بقيتا من صفر سنة عشرين من الهجرة.[۲و۳و۴] پیامبر در مدینه روز دوشنبه دو شب باقیمانده از ماه صفر در سال دهم هجری درگذشت. ▪️علامه مجلسی: ... فكان المسلمون يرون أن رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وآله مات شهيداً مع ما أكرمه الله به من النّبوّة.[۵] مسلمانان اعتقاد دارند علاوه بر فضیلت نبوّت که به پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله هدیه شده، ایشان به فوز شهادت نیز نائل آمده‌اند. ▪️علّامه جعفر مرتضی عاملی نیز قائل به مسمومیّت و شهادت پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله بوده، بحث مبسوطی در این باره مطرح کرده است.[۶] 📚منابع: ۱ـ المقنعه، شیخ مفید، ص۴۵۶؛ منتهی المطلب حلّی، ج۲، ص۸۸۷. ۲ـ منتهی المطلب، حلی، ج۲، ص۸۸۷. ۳ـ جامع الرواه، محمد علی اردبیلی، ج۲، ص۴۶۳. ۴ـ تهذیب الاحکام، ج۶، ص۱؛ بحار الانوار،ج۲۲، ص۵۱۴. ۵ـ بحار الانوار، ج ۲۱، ص۷. ۶ـ عاملی، الصحیح من سیرة النبیّ الاعظم، ج۳۳، ص۱۵۹. ادامه دارد 🆔 @ss_alavi_ir
🔷قرائنی بر حضرت رسول اکرم صلواة‌الله‌علیه‌وآله 🔸مطلب پنچم؛ شهادت پیامبر اکرم صلواة‌الله‌علیه‌وآله در روایات اهل‌سنّت ▪️در صحیح بخاری نقل شده که پیامبر صلواة‌الله‌علیه‌وآله در بیماری منجر به رحلتشان، خطاب به عائشه فرمودند: «من همواره درد ناشی از غذای مسمومی را که در خیبر تناول نموده‌ام، در بدنم احساس می‌کردم و اکنون گویا وقت آن فرا رسیده که آن سم، مرا از پای درآورد».[۱] ▪️همین موضوع فوق در سنن دارمی نیز بیان شده است. در این کتاب، علاوه بر روایت فوق، به گواهی برخی از یاران پیامبر صلواة‌الله‌علیه‌وآله بر تأثیر تناول آن غذای مسموم نیز اشاره شده است.[۲] ▪️احمد بن حنبل در مسند خود، ماجرایی را بیان می نماید که طی آن، بانویی به نام ام مبشر که فرزندش به دلیل خوردن غذای مسموم در کنار پیامبر اکرم، به شهادت رسیده بود؛ در ایام بیماری ایشان به عیادتشان آمده و اظهار داشتند که من احتمال قوی می‌دهم که بیماری شما ناشی از همان غذای مسمومی باشد که فرزندم نیز به همین دلیل به شهادت رسید! پیامبر (ص) در پاسخ فرمودند که من نیز دلیلی به غیر از مسمومیت، برای بیماری خویش نمی‌بینم و گویا نزدیک است که مرا از پای در آورد.[۳] ▪️محمد بن سعد؛ از قدیمی‌ترین مورخان مسلمان ماجرای مسمومیت پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله را این گونه نقل می‌نماید: هنگامی که پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله، خیبر را فتح نموده و اوضاع به حالت عادی برگشت، زنی یهودی به نام زینب که برادر زاده مرحب بود که در جنگ خیبر کشته شد، از دیگران پرسش می‌نمود که پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله کدام بخش از گوسفند را بیشتر دوست می‌دارد؟ و پاسخ شنید که سر دست آن را. سپس آن زن، گوسفندی را ذبح کرده و تکه تکه نمود و بعد از مشورت با یهودیان در مورد انواع سم‌ها، سمّی که تمام آنان معتقد بودند کسی از آن جان سالم به در نمی‌برد را انتخاب نموده و اعضای گوسفند و بیشتر از همه جا، سردست‌ها را مسموم نمود. هنگامی که آفتاب غروب نموده و پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله نماز مغرب را به جماعت اقامه فرموده و در حال برگشت بودند، آن زن یهودی را دیدند که همچنان نشسته است! پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله دلیل آن را پرسیدند و او جواب داد که هدیه‌ای برایتان آورده‌ام! پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله با قبول هدیه، به همراه یارانش بر سر سفره نشسته و مشغول تناول غذا شدند... بعد از مدتی، پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمودند که دست نگه دارید! گویا این گوسفند مسموم است![۴] ▪️مؤلف کتاب طبقات، پس از نقل روایت فوق نتیجه می گیرد که شهادت پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله به همین دلیل بوده است. ابن سعد همچنین می‌گوید در روایتی آمده است: پیامبر مسموم درگذشت و شصت و سه ساله بود؛ این قول ابن عبده است[۵] ▪️بیهقی از عبدالله بن مسعود روایت کرده است که وی گفت: لَئِن أَحْلِفَ تِسْعًا أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ قُتِلَ قَتْلًا أَحَبُّ إِلَيَّ مِنْ أَنْ أَحْلِفَ وَاحِدَةً أَنَّهُ لَمْ يُقْتَلْ، وَذَلِكَ أَن الله اتَّخذهُ نَبيا واتخذه شَهِيدا...[۶] اگر نه مرتبه قسم بخورم که رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) کشته شده اشت برایم محبوب‌تر است از اینکه یکبار قسم بخورم که او کشته نشده است، زیرا خداوند او را پیامبر شهید قرار داده است. ▪️حاکم نیشابور کشته شدن رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله را تایید کرده و می‌گوید: شعبی گفته است: به خدا قسم رسول خدا و ابوبکر با سم کشته شدند و عمر و عثمان و علی بن ابی‌طالب با شمشیر کشته شدند و حسن بن علی با سم و حسین بن علی با شمشیر کشته شد.[۷] 📚منابع: ۱ـ صحیح بخاری، ج۵، ص۱۳۷. ۲ـ سنن دارمی، ج۱، ص ۳۳. ۳ـ مسند احمد بن حنبل، ج۶، ص۱۸. ۴ـ به نقل از طبقات ابن سعد، ج۲، ص۲۰۲ – ۲۰۱. ۵ـ همان. ۶-السیره النبویه، ابن کثیر دمشقی، ج۴،ص۴۴۹ . ۷-مستدرک حاکم، ج۳، ص۶۰. 🆔 @ss_alavi_ir