eitaa logo
رمان های ایمانی
122 دنبال‌کننده
59 عکس
9 ویدیو
7 فایل
#رمان های سید طاها ایمانی کتاب #شاهرخ و.... نثار روح شهدا، صلوات @YYAAZZAAHHRRAAA
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
: دنیا از آن توست هادی پسر یکی از بزرگ ترین سیاستمدارهای جهان بود … به راحتی به ۱۰ زبان زنده دنیا حرف می زد … و به کشورهای زیادی سفر کرده بود … . بعد از مسلمان شدن و چندین سال … همه چیز لو میره … پدرش خیلی سعی می کنه تا اون رو منصرف کنه… حتی به شدت پسرش رو تحت فشار می گذاره … اما هادی، محکم می ایسته و حاضر به تغییر مسیر نمیشه … پدرش، هم با یه پاسپورت، هویت جدید و رایزنی محرمانه با دولت وقت ایران … مخفیانه، پسرش رو به اینجا می فرسته … هادی از سخت ترین لحظاتش هم با خنده حرف می زد  بهش گفتم … چرا همین جا … توی ایران نمی مونی؟ … نگاه عمیقی بهم کرد … شاید پدرم برای مخفی کردن مسلمان شدن من و حفظ موقعیت سیاسیش … من رو به ایران فرستاد … اما من شرمنده خدام … پدر من جزء افرادیه که علیه اسلام فعالیت و برنامه ریزی می کنه … برای حفظ جان پسرش به ایران اعتماد می کنه … اما به خاطر منافع سیاسی، این حقیقت رو نادیده می گیره … وظیفه من اینه که برگردم … حتی اگر به معنی این باشه که حکم مرگم رو… پدر خودم صادر کنه … . اون می خندید … اما خنده هاش پر از درد بود … گذشتن از تمام اون جلال و عظمت … و دنبال حق حرکت کردن … نمی دونستم چی باید بهش بگم؟ … . ناخودآگاه خنده ام گرفت … یه چیزی رو می دونی؟ … اسم من، مناسب منه … اما اسم تو نیست … باید اسمت رو میزاشتی سلمان … یا … هادی سلمان … . – هادی سلمان؟ … بلند خندید … این اسم دیگه کامل عربیه … ولی من برای عرب بودن، زیادی بورم … . تازه می فهمیدم … چرا روز اول … من رو کنار هادی قرار دادن… حقیقت این بود … هر دوی ما مسیر سخت و غیر قابل تصوری رو پیش رو داشتیم … مسیر و هدفی که … قیمتش، جان ما بود … من با هدف دیگه ای به ایران اومدم … اما هدف بزرگ تر و با ارزش تری در من شکل گرفت … امروز، هدف من … نه قیام برای نجات بومی ها … که نجات استرالیاست … . من این بار، می خوام حسینی بشم … برای خمینی شدن باید حسینی شد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴قافله سالار داره میاد😭😭 🏴 خدا کنه برگرده 🏴حسینی می شویم https://eitaa.com/sshahidtahaimani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4-5798694324820510150.pdf
1.09M
داستان دنباله دار: «کوین» 🖋 : شهید سیدطاها ایمانی
🕊سلام بر دوستان عزیزم ان شالله از اول محرم رمان «بدون تو‌هرگز» شروع میشه این رمان داستان زندگی سیدعلی حسینی به روایت همسرشونه و جذابیت داستان با ادامه ی آن به روایت دخترشون بیشتر میشه ان شالله همراه ما باشید و دوستان عزیزتونو به محفل شهدایی ما دعوت بفرمایید.
یه نکته ای که می خوام بگم اینه نمی دونم دوستان متوجه شدن یا نه هر داستان دقیقا متناسب با تاریخی هست که در آن، داستانو در کانال می ذارم. مثلا داستان اول راهیان نور بود دقیقا همزمان بود با برگزاری اردوهای راهیان نور در اسفندماه همین آخری نزدیک محرم تمام شد و‌ در ایام عیدغدیر بحث عقداخوت رو،داشت. دوستانی که روزانه رمان هارو‌می خونن، حتما متوجه این هماهنگی شده اند. اما.... باید عرض کنم که بنده هیچ دقتی در این زمینه نداشتم!!!! احتمالا عنایت و توجه خود شهید بوده که من اسمشو میزارم «نشانه»🇮🇷 ان شالله شهید عزیز از ما بخاطر ارسال داستان هایش راضی باشد. شادی روح تمام شهدا و‌رفتگان جمع، بویژه عزیزی که به یادش کانالو زدم... ««««صلوات»»»»
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
داستان دنباله دار تمام زندگی من نویسنده : سیدطاها ایمانی
رمانی۷۷ قسمتی از زبان همسر وفرزند طلبه شهید سیدعلی حسینی نمونه بارز ایثار یڪ همسر و صبر واستقامت یڪ زن به عنوان همسر ومادر ومتانت وحیا و وقار یڪ دختر مسلمان… خودتون بخونید🌷🌷🌷