💐 مرحوم حاج اسماعیل دولابی :
✍ موت را که بپذیری، همه ی غم و غصه ها می رود و بی اثر می شود. وقتی با حضرت عزرائيل رفيق شوی، غصه هایت کم می شود. آمادگی موت خوب است، نه زود مردن. بعد از این آمادگی، عمر دنیا بسیار پرارزش خواهد بود. ذکر موت، دنیا را در نظر کوچک می کند و آخرت را بزرگ. آمادگی باید داشت، نه عجله برای مردن
🔵 هم درجه با شهید در برزخ!
🔸 #تجربه_نزدیک_به_مرگ
✍ یکی از معلمین و مربیان شهر ما، در مسجد محل تلاش فوق العاده ای داشت که بچه ها را جذب مسجد و هیئت کند. او خالصانه فعالیت می کرد و در مسجدی شدن ما هم خیلی تأثیر داشت.
این مرد خدا، یكبار که با ماشین در حرکت بود، از چراغ قرمز عبور کرد و سانحهای شدید رخ داد و ایشان مرحوم شد.
من این بنده خدا را دیدم که در میان شهدا و هم درجه آنها بود! توانستم با او صحبت کنم. ایشان به خاطر اعمال خوبی که در مسجد و محل داشت و رعایت دستورات دین، به مقام شهدا دست یافته بود. در واقع او در دنیا شهید زندگی کرد و به مقام شهدا دست یافت.
اما سؤالی که در ذهن من بود، تصادف او و عدم رعایت قانون و مرگش بود. ایشان به من گفت: من در پشت فرمان ماشین سکته کردم و از دنیا رفتم و سپس با ماشین مقابل برخورد کردم. هیچ چیزی از صحنه تصادف دست من نبود.
............
🔴 #تجربه_نزدیک_به_مرگ
✍ نکته دیگری که آنجا شاهد بودم، انبوه کسانی بود که زندگی دنیایی خود را تباه کرده بودند، آن هم فقط به خاطر دوری از انجام دستورات خداوند! جوان (مأمور الهی در برزخ) گفت: آنچه حضرت حق از طریق معصومین برای شما فرستاده است، در درجه اول، زندگی دنیایی شما را آباد می کند و بعد آخرت را می سازد. مثلا به من گفتند: اگر آن رابطه پیامکی با نامحرم را ادامه میدادی، گناه بزرگی در نامه عملت ثبت میشد و زندگی دنیایی تو را تحت الشعاع قرار میداد.
در همین حین متوجه شدم که یک خانم با شخصیت و نورانی پشت سر من، البته کمی با فاصله ایستاده اند! از احترامی که بقیه به ایشان گذاشتند متوجه شدم که مادر ما حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها هستند.
وقتی صفحات آخر کتاب اعمال من بررسی میشد و خطا و اشتباهی در آن مشاهده می شد، خانم روی خودش را بر می گرداند. اما وقتی به عمل خوبی می رسیدیم، با لبخند رضایت ایشان همراه بود.
تمام توجه من به مادرم حضرت زهرا (س) بود. من در دنیا ارادت ویژه ای به بانوی دو عالم داشتم. مرتب در ایام فاطمیه روضه خوانی داشتیم و سعی می کردم که همواره به یاد ایشان باشم.
نه فقط ایشان که تمام معصومین را در آنجا مشاهده کردم! برای یک شیعه خیلی سخت است که در زمان بررسی اعمال، امامان معصوم (ع) در کنارش باشند و شاهد اشتباهات و گناهانش باشند.
از اینکه برخی اعمال من، معصومین را ناراحت میکرد میخواستم از خجالت آب شوم...
📚 کتاب سه دقیقه در قیامت
............
#کره_خاکی
✍ قسمتی از تجربه نزدیک به مرگ (کتاب با بابا) : من یقین کردم که این کره خاکی که برای سکونت ما انسان ها انتخاب شده محل زندگی اصلی ما نیست. در بهترین حالت این جا محلی برای تعلیم و تربیت ماست. ما باید در این جا رشد کنیم تا برای زندگی اصلی آماده شویم. این جا یک گذرگاه موقت یا یک مسافرخانه بیشتر نیست.
📙 با بابا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ سوال
⁉️ چگونه عاقبت بخیر شویم؟
🎙 استاد محمدی شاهرودی
🔴 عوامل فشار قبر
🔹 غیبت
🔹 اسراف
🔹 بد اخلاقی و خشونت خصوصاً در خانواده
🔹 دوری جستن از همسر
🔹 سبک شمردن نماز
🔹 بی مبالاتی به نجاست ها
📚 کتاب از احتضار تا عالم قبر
🔴 با بیماری ومرگ، خود را اندرز می داد
✍ در حالات یکی از مؤمنان و پرهیزکاران نوشته اند که همه روزه، اول وقت، قبل از رفتن به دنبال کار خود، از سه محل بازدید میکرد:
۱. بیماری را عیادت میکردو یااین که به بیمارستانی میرفت، آنگاه به خود میگفت:
پیش از اینکه بیمارشوی و از کار بیفتی، سعی کن کارنیکی انجام دهی. »
٢. به قبرستان میرفت و یا اینکه جنازه ای را تشییع میکردو یا به زیارت قبر مؤمنی میرفت و به خود میگفت:
«تاکه دستت میرسد کاری بکن***پیش از آن کز تو نیاید هیچ کار»
۳. به زندان میرفت و از جنایت کاران دیدن میکرد و به خود میگفت:
و«اگر خدا به تو عفت نفس ندهد، و به یاری او گناه را ترک نکنی، به چنین بلایی مبتلا خواهی شد.»
📚 کتاب داستانهای شهید دستغیب (معاد و قیامت)
لحظاتی تا مرگ
حالش خیلی عجیب بود فهمیدم با بقیه فرق میکنه
گفت : یه سوال دارم که خیلی جوابش برام مهمه
گفتم :چشم، اگه جوابشو بدونم، خوشحال میشم بتونم کمکتون کنم
گفت: دارم میمیرم
گفتم: یعنی چی؟
گفت: یعنی دارم میمیرم دیگه
گفتم: دکتر دیگه ای، خارج از کشور؟
گفت: نه همه اتفاق نظر دارن، گفتن خارج هم کاری نمیشه کرد.
گفتم: خدا کریمه، انشالله که بهت سلامتی میده
با تعجب نگاه کرد و گفت: یعنی اگه من بمیرم، خدا کریم نیست؟
فهمیدم آدم فهمیده ایه و نمیشه گول مالید سرش
گفتم: راست میگی، حالا سوالت چیه؟
گفت: من از وقتی فهمیدم دارم میمیرم خیلی ناراحت شدم
از خونه بیرون نمیومدم، کارم شده بود تو اتاق موندن و غصه خوردن،
تا اینکه یه روز به خودم گفتم تا کی منتظر مرگ باشم،
خلاصه یه روز صبح از خونه زدم بیرون مثل همه شروع به کار کردم،
اما با مردم فرق داشتم، چون من قرار بود برم و انگار این حال منو کسی نداشت،
خیلی مهربون شدم، دیگه رفتارای غلط مردم خیلی اذیتم نمیکرد با خودم میگفتم بذار دلشون خوش باشه که سر من کلاه گذاشتن، آخه من رفتنی ام و اونا انگار نه
سرتونو درد نیارم من کار میکردم اما حرص نداشتم
بین مردم بودم اما بهشون ظلم نمیکردم و دوستشون داشتم
ماشین عروس که میدیدم از ته دل شاد میشدم و دعا میکردم
گدا که میدیدم از ته دل غصه میخوردم و بدون اینکه حساب کتاب کنم کمک میکردم
مثل پیر مردا برا همه جوونا آرزوی خوشبختی میکردم
الغرض اینکه این ماجرا منو آدم خوبی کرد و ناز و خوردنی شدم
حالا سوالم اینه که من به خاطر مرگ خوب شدم و آیا خدا این خوب شدن و قبول میکنه؟
گفتم: بله، اونجور که یادگرفتم و به نظرم میرسه آدما تا دم رفتن خوب شدنشون واسه خدا عزیزه
آرام آرام خدا حافظی کرد و تشکر
داشت میرفت
گفتم: راستی نگفتی چقدر وقت داری؟
گفت: معلوم نیست بین یک روز تا چند هزار روز!!!
یه چرتکه انداختم دیدم منم تقریبا همین قدرا وقت دارم. با تعجب گفتم: مگه بیماریت چیه؟
گفت: بیمار نیستم!
هم کفرم داشت در میومد وهم ازتعجب داشتم شاخ دار میشدم گفتم: پس چی؟
گفت: فهمیدم مردنیم،
رفتم دکتر گفتم: میتونید کاری کنید که نمیرم گفتن: نه گفتم: خارج چی؟ و باز گفتند : نه!
خلاصه ما رفتنی هستیم کی ش فرقی داره مگه؟
باز خندید و رفت و دل منو با خودش برد
احمد فرقدان
ماه رجب، ماه تخلیه از رذایل اخلاقی و ماه شریف شعبان ماه تحلیه «آراسته شدن» به فضایل انسانی و ماه مبارک رمضان، ماه تجلی حقتعالی در لابلای آیات قرآنی بوده و هست برای آنانکه که با کتابش انس دارند. پس میتوان آنرا نقشه راه نامید، لذا بزرگان سلوک طفلان راه را سفارش میکردند به توبه نصوح در ماه اول و صلوات کثیره در ماه دوم و تلاوت فراوان قرآن در سومین ماه، تا مستعد برای لیالی قدر شوند و اما شب قدر، شب لقاء حقتعالی در قلب پاک پاکان روزگار در همین سرای دنیاست که روز و شب به یکسال بلکه یک عمر انتظارش را به جان میکشیدهاند.
🔻حديث قدسى:
🌘 ماه رجب را ريسمانى ميان خود و بندگانم قرار دادهام؛ هر كس به آن چنگ زند، به وصال من رسد.
جَعَلتُ هذَا الشَّهرَ حَبلاً بَيني و بَينَ عِبادي فَمَنِ اعتَصَمَ بِهِ وَصَلَ بِي
📚 إقبال الأعمال
#پیامبر اکرم
🌹ماه رجب برای اُمّت من ماه استغفار است. در این ماه زیاد استغفار کنید که خداوند بخشنده و مهربان است
✅ رجَبٌ شَهْرُ اَلاِسْتِغْفَارِ لِأُمَّتِي أَكْثِرُوا فِيهِ اَلاِسْتِغْفَارَ فَإِنَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ
#بحارالأنوار
✳ مقام معظم رهبری:
📝 «ماه رجب، ماه شعبان، یک آمادگاهی است برای اینکه انسان در ماه مبارک رمضان بتواند با آمادگی وارد شود.»
این دو ماه از نظر کُمَّلین و اهل توحید و اهل معنا مقدّمهی ماه رمضانند؛ و ماه رمضان ماه عروج است، ماه رفتن به معراج است، ماه تزکیه است، ماه تصفیه است که همهی ما به اینها احتیاج داریم.
نگویـمـت که هـمه سـاله می پـرستی کن
سه ماه می خور و نه ماه پارسا می باش
مرحوم آیتالله سید علی آقای قاضی ، در آستانه ی ماه های رجب ، شعبان و رمضان ، در نامه ای خطاب به شاگردان مینویسد:
«...هان ای برادران عزیز و گرامیم -كه خدای شما را در طاعت خود موفّق بدارد- آگاه باشید! متوجّه و هشیار باشید كه ما در قرقگاه داخل شده ایم و همان گونه كه در زمینهای حرم باید از محرّمات اجتناب نمود و ارتكاب یك سلسله اعمالی كه در غیر حرم جرم نیست در آنجا جرم محسوب میشود، در این ماهها هم كه قرقگاه زمانی محسوب میشود چنین است و باید با هشیاری و مواظبت در آن وارد شد ، و به همان نحو كه در قرق گاه مكانی كه حرم است ، انسان به كعبه نزدیك میشود ، در این ماهها هم كه قرقگاه زمانی است ، انسان به مقام قرب خداوند میرسد.
پس چقدر نعمتهای پروردگار بر ما بزرگ و تمام است؟! و او هرگونه نعمتی را بر ما تمام نموده است.
پس حال كه چنین است ، قبل از هر چیز، آنچه كه بر ما واجب و لازم است، توبه ایست كه دارای شرایط لازمه و نمازهای معلومه است.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 «به نبودنش عادت کردیم»
⭕️ غیبت امام زمان علیهالسلام متاسفانه برای بعضی از شیعیان عادی شده
🔰 #استاد_عالی
*گریه امام جواد برای امام زمان علیه السلام*
صقربنابىدلف گوید: از امام جواد علیهالسلام شنیدم که مىفرمود:
امام پس از من فرزندم على است، دستور او دستور من و سخن او سخن من و طاعت او طاعت من است و امام پس از او فرزندش حسن است، دستور او دستور پدرش و سخن او سخن پدرش و طاعت او طاعت پدرش باشد، سپس سکوت کرد.
گفتم: اى فرزند رسول خدا! امام پس از حسن کیست؟
او بهشدت گریست و سپس فرمود:
پس از حسن فرزندش قائم به حق امام منتظر است،
گفتم: اى فرزند رسول خدا! *چرا او را قائم مىگویند؟*
فرمود: زیرا او پس از آنکه یادش از بین برود و اکثر معتقدین به امامتش مرتد شوند قیام مىکند،
گفتم: *چرا او را منتظر مىگویند؟*
فرمود: زیرا ایام غیبتش زیاد شود و مدتش طولانى گردد و
*مخلصان* در انتظار قیامش باشند
و *شکاکان* انکارش کنند،
و *منکران* یادش را استهزاء کنند،
و *تعیینکنندگان وقت ظهورش* دروغ گویند،
و *شتابکنندگان در غیبت* هلاک شوند،
و *تسلیمشوندگان* در آن نجات یابند.
(بحارالانوار، ج۵١، ص٣٠)
💠 جهان منتظر قدوم مبارك شماست
🔻انقلاب و انتظار
🔹آقاي عسكراولادی در خاطراتش میگويد:
🔹 در یکی از شبهای اسفندماه سال ۴۱ به امام خمینی عرض کردم «وقتي محمدرضای خائن از قم برگشت، دستور داد كه برای شما كيفرخواست صادر كردند... اينها میخواهند شما را دستگير كنند»
🔹 فرمودند: «ثمّ ماذا... كه چه؟» عرض كردم: « زبانم لال، ممكن است برای شما اعدام را در نظر بگيرند!»
🔹 فرمودند اگر من را گرفتند، داد بزنيد! اگر محاكمه كردند، فرياد بزنيد! اگر خون من لايق شهادت باشد، بزرگترين سرمايه برای شماست. از سرمايه می ترسيد؟
🔹 بعد فرمودند: « از اينجا كه رفتيد، به برادرانمان بگوييد حداقل مبارزه ما سی سال است. هر كس ميتواند بماند، و هر كس نميتواند، در كناري باشد و وظايفی كه میتواند، انجام دهد!
🔹 بعد فرمودند: خيال نكنيد كه بعد از سی سال، ايران را اسلامی كرده ايم يا دنيای اسلام را نجات دادهايم. خيال نكنيد كه ما در ظرف سی سال همه مان زنده میمانيم ممكن است كه ما در درگيری با كفار بينالمللی بكشيم و كشته شويم.
🔹بعد از آن مكثي كردند و فرمودند: « شما بدانيد كه مبارزه ما سه مرحله دارد: اوّل، اسلامی كردن ايران، دوم، اسلامی شدن كشورهای اسلامی، سوم، اسلامي شدن جهان.
🔹 آن روز است كه به مولا عرض ميكنيم: مولا جان! جهان منتظر قدوم مبارك شماست
📚فصلنامه اتتظار موعود شماره ۱۴، ص۱۶
💠 شاه باید برود
🔻انقلاب و انتظار
🔹مرحوم حجت الاسلام سيد محمد كوثري (ره) نقل می نمايد:
يك روز من در منزل آيت الله فاضل لنكرانی، از استادان حوزه علميه قم بودم و يكی از فضلای مشهد آنجا بودند.
🔸ايشان به نقل از يكی از دوستانشان نقل كردند كه در نجف اشرف در خدمت امام بوديم و صحبت از ايران به ميان آمد.
🔹من گفتم اين چه فرمايشهايی است كه در مورد بيرون كردن شاه از ايران می فرماييد؟
🔸يك مستأجر را نميشود از خانه بيرون كرد، آن وقت شما ميخواهيد شاه را از مملكت بيرون كنيد؟ امام سكوت كردند.
🔹من فكر كردم شايد عرض مرا نشنيدهاند. سخنم را تكرار كردم.
🔸امام برآشفتند و فرمودند: فلاني چه ميگويي؟ مگر حضرت بقيةالله صلوات الله عليه به من (نستجيربالله) خلاف ميفرمايد؟! شاه بايد برود.
📚 پا به پاي آفتاب، ج ۵، ص ۱٧۱
┄┅═══••✾••═══┅┄
🔘حكومت او به قيام حضرت مهدي متصل ميشود
🔹آيت الله خرازي ميگويد: «يكي از دوستان به نقل از عده اي از دوستان موثقش فرمود: ما در حدود سالهاي 42 و 43 كه امام (ره) در تبعيد بودند، خدمت مرحوم آيت الله آقاي حاج شيخ عباس تهراني رسيديم و در مورد امام (ره) با ايشان صحبت كرديم.
🔹 ايشان فرمودند: آيتالله خميني به وطن باز ميگردد و پيش از برگشتن، شاه را از مملكت بيرون ميكند و پس از برگشتن خود، حكومت اسلامي تشكيل ميدهد و بالاخره حكومت او به قيام حضرت مهدي (ارواحنا فداه) متصل ميشود.
آيتالله سيد محسن خرازي، روزنههايي از عالم غيب، ص 254
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♨️ ایرانیان زمینه ساز ظهور امام زمان علیه السلام هستند
🎥 استاد عالی
┄┅═══••✾••═══┅┄💠 انقلاب و انتظار
🔻ايرانيان حكومت اسلامي را تداوم ميدهند
🔹مرحوم حجت الاسلام محمد دشتي ميگويد: "در روزهاي بسيار سخت و اندوهباري كه حضرت امام خميني (ره) از عراق بيرون رفتند و كويت با اقامت امام موافقت نكرد، همه عاشقان نگران بودند كه امام به كجا مي رود
🔹 چرا يك ميليارد مسلمان آن چنان وابسته و خود فروختهاند كه قدرت پناه دادن به يك رهبر اسلامي را ندارند.
🔹 در چنین ایامی يكي از علماي عارف و اهل بصيرت و مكاشفه به منزل قبلي امام خدمت آيتالله پسنديده (ره) برادر بزرگ امام آمد و فرمود:
🔹 نگران نباشيد، آسيبي به آقاي خميني نميرسد و ايشان وارد ايران شده، حكومت اسلامي تشكيل ميدهد
🔹 تا سالها آن را شخصاً اداره ميفرمايد و پس از ايشان تا سالها، ايرانيان حكومت اسلامي را تداوم ميدهند؛ آنگاه حضرت مهدي (عج) ظهور خواهند كرد."
📚 محمد دشتي، آينده و آينده سازان، ص ۱۰۵
┄┅═══••✾••═══┅┄
💢 ایران، شیعه خانه ی امام زمان عجل الله...
✧پس از فشارهایی که در جنگ جهانی اول اوضاع کشورمان را بسیار متشنج کرده بود و دشمنان برای تصاحب ایران هجوم آورده بودند، مرحوم میرزای نائینی،از علمای بزرگ شیعه شکایات زیادی به امام زمان کردند. آقای نائینی می گوید:
✧خیلی نالیدم و به امام زمان شکایت کردم، یک روز برایم مکاشفه ای شد و حضرت را دیدم که ایستاده اند و به من با انگشت اشاره کردند که دیوار بسیار بلندی که کج شده بود را ببینم. بعد دیدم انگشت حضرت به طرف دیوار است و فرمودند:
✧این دیوار، ایران است، کج میشود اما با انگشتمان نگهش داشته ایم نمی گذاریم خراب شود. اینجا «شیعه خانه ی ماست»، کج می شود اما نمی گذاریم خراب شود.
📚 کتاب مجالس حضرت مهدی؛ ص۲۶۱
♥️🦋🌷🇮🇷🦋🌷🇮🇷🦋🇮🇷🌷♥️
🔰 با هر قدمی در راه استواری انقلاب، یک قدم به ظهور نزدیکتر میشوید
🔻 رهبر معظم انقلاب اسلامی:
💠 هم روحتان در انتظار حضرت مهدی عجّلاللهتعالیفرجهالشریف باشد، هم نیروی جسمیتان در این راه حرکت بکند؛
✅ هر قدمی که در راه استواری این انقلاب اسلامی برمیدارید، یک قدم به ظهور حضرت مهدی عجّلاللهتعالیفرجهالشریف نزدیکتر میشوید.
✅اگر خدا بخواهد کسی را بالا ببرد، اگر آسمان و زمین هم دست در دست هم بدهند نمی توانند کاری کنند، پس به جای این و آن را مقصر جلوه دادن، توکل به خدایت را بالا ببر و حرکت کن✅
✅ترسو ترین آدم کسی هست که از شکست خوردن می ترسد، شکست به شما تجربه می دهد، به شما راه و چاه را نشان می دهد، شکست اولین گام پیروزی است✅
✅تا هدف بزرگ نباشد، تلاش بزرگی هم نیست، و تا تلاش بزرگی نباشد موفقیتی هم در کار نیست✅
هر صبح با يك هدف بيدار شو بزرگترين رقيب امروزت ، ديروز خودته پس سعي كن بهتر از ديروزت باشي
〰〰〰〰〰〰〰
🔰امام رضا :
هر كس از خدا توفيق بخواهد و تلاش نكند ، خود را مسخره كرده است .
مَن سَألَ اللّه َ التَّوفيقَ و لَم يَجتَهِد فَقَدِ استَهزَأَ بِنَفسِهِ.
ميزان الحكمه ، ح 2790
〰〰〰〰〰〰〰
🔰امام هادی:
به جای حسرت و اندوه برای عدم موفقیتهای گذشته، با گرفتن تصمیم و اراده قوی جبران کن.
اُذکُر حَسَراتِ التَّفریطِ بِأَخذِ تَقدیمِ الحَزمِ
📚 میزان الحکمة، ج ۷، ص ۴۵۴
🔆#پندانه
✍سختیهای توأمان با لذت
🔹صبر کردن اینقدر کار سختیه که خدا چند تا پیغمبر فرستاد تا فقط صبر کردن رو به مردم یاد بده.
ایوب: صبر در بیماری.
یعقوب: صبر در فراق.
نوح: صبر بر اولاد بد.
لوط: صبر بر همسر بد.
موسی: صبر بر مردم نفهم.
عیسی: صبر بر عالمان بدون عمل
و...
🔸ولی لذتش اینجاست که خود خدا میگه:
🕋 إِنَّ اللهَ مَعَ الصَّابِرِینَ (انفال:۴۶)
✨ همانا خداوند با صابران است!
💢 خدا با ماست، به شرط اینکه صبری جمیل داشته باشیم.
🕋 فَاصْبِر،ْ صَبْراً جَمیلا (معارج:۵)
✨پس صبر كن، صبرى نيكو.
✅ صبرِ جمیل، یعنی پیش خدا تسلیم باشیم و در راه اطاعت از خدا صبر کنیم.
🔻ناامیدى نداشته باشیم و بیتابى و آه و ناله هم نکنیم.
🔴ارزش «وقت»
🔶در این دنیا چیزی با ارزشتر از «زمان» در اختیار نداریم. لحظه به لحظه در حال از دست دادن آن هستیم. مقدار از دست رفته آن به هیچ وجه قابل بازگرداندن نیست. برخلاف پندار سادهاندیشان، هیچ برگشتی در کار نیست. به تعبیر زیبای مولوی:
هر نفس نو میشود دنیا و ما
بیخبر از نو شدن اندر بقا
عمر همچون جوی نو نو میرسد
مستمری مینماید در جسد
پس باید از لحظاتی که در اختیار داریم نهایت بهرهبرداری را برای حیات اصیل و حقیقیمان داشته باشیم.
🔶امام حسن مجتبی علیه السلام میفرماید:
يَا ابْنَ آدَمَ إِنَّكَ لَمْ تَزَلْ فِي هَدْمِ عُمُرِكَ مُنْذُ سَقَطْتَ مِنْ بَطْنِ أُمِّكَ فَخُذْ مِمَّا فِي يَدَيْكَ لِمَا بَيْنَ يَدَيْكَ فَإِنَّ الْمُؤْمِنَ يَتَزَوَّدُ وَ الْكَافِرَ يَتَمَتَّع؛
اى فرزند آدم! تو از همان زمان كه از رحم مادرت بیرون افتادی، پيوسته در حال از دست دادن عمرت هستی. پس، از آنچه در اختیار دارى براى آنچه در پيشدارى بهره برگير؛ زيرا كه مؤمن توشه بر مىدارد و كافر خوش مىگذراند.
🔻چطوری چیزی رو پشت گوش نندازیم؟
🔹اندازه آمیگدال یا بادامه -عضوی بادامشکل در لوب گیجگاهی مغز- در افرادی که اهل پشت گوش انداختن هستند، بزرگتر است. این بخش عمدتا وظیفه پردازش احساسات و کنترل انگیزه را بر عهده دارد. چون مدام به نتیجه ی کار فکر میکنن بخاطر همین کارهارو پشت گوش میندازن!
🔸حالا برای جلوگیری از پشت گوش انداختن چیکار کنیم!؟
۱-تعیین زمان: بازده های کوچیک مثلا ۳۰ دقیقه کار و پنج دقیقه استراحت کن و با افزایش کار، بازده ی استراحت رو بلند تر کن مثلا یک ساعت کار و ۱۵ دقیقه به خودت استراحت بده.
۲-فهرست کارها: کارهای که باید در طول روز انجام بدی به تربیت الویت فهرست بندی کن.
۳-متمرکز باش: نذار احساست، موبایل، افکار یا آدم ها تورو از کارت دور کنن.
*چیقوی شما چیست؟*
نماز ظهر بود که دزدها به دهِ خنامان (روستایی از توابع شهرستان رفسنجان استان کرمان) زدند. صدای تیر که بلند شد، همه سراسیمه از خانه بیرون آمدند. دزدها تهدید کردند هرچه اَشرفی، پول، طلا، نقره، مِس، کَشک، روغن و آذوقه دارید، به خانه کدخدا بیاورید که اگر نه؛ هرچه دیدید از چشم خود دیدهاید! چارهای نبود و کدخدا هم همه هستونیست مردم را تحویل دزدان داد. دِه چهار قاطر داشت که هر چهار تا را دزدان برای یدککشیدن مالِ مردم استفاده کردند و اگر چیزی (آذوقهای) هم ماند، دیگر امکان بردنش نبود. اما غلامرضا بیشتر از همه سوخت! آمده بود جلوی دزدان بایستد و مقاومت کند که نهتنها همه داراییاش را بردند، بلکه میخواستند او را بکشند. اما به وساطت مُلا و کدخدای ده، فقط به شکستنِ کِتفش اکتفا کردند. همه مردم ده را در خانه کدخدا حبس کردند. بعد از چند ساعت تنها غلامرضا جرئت کرد که در خانه کدخدا را باز کند و فهمید که دزدان رفتهاند و همه بیرون آمدند. همان شب درِ خانه کدخدا جمع شدند و حسابوکتاب کردند که چه رفته است و چه مانده است. غلامرضا دار و ندارش مشتی پول و اَشرفی بود که رفته بود و از زندگیاش تنها چند گوسفند مانده بود و چیقویی (وسیلهای که پنبهدانه را از کولکِ پنبه جدا میکند) که حالا تمام زندگی او بود.
حدود یک ماه بعد (خردادماه)، غلامرضا تصمیمش را گرفته بود. چیقویش را برداشت و گفت میرود تا بخت خود را در پایتخت بیازماید. هرچه نزدیکان گفتند اثری نکرد و آخر رفت. حکایتهای مختلفی از رسیدن غلامرضا به تهران نقل میشود اما هرچه بود وقتی به تهران رسید، زمستان شده بود و گرمای خانهوکاشانهاش تبدیل به سوز و سرمای آن روزهای تهران! در بازار تهران بساط پنبهپاککنی پهن کرد و به همت و مهارت چیزی نگذشت که کارش سکه شد. هنوز بهار پنجم غربتش نشده بود که ثروت و اعتباری پیدا کرد که هرگز تصور رسیدن به آن را هم نداشت! غلامرضا با ثروتی که در تهران اندوخت به خنامان برگشت و زمینها و املاک بسیاری در ولایت خود خرید و پس از آن به کشاورزی پرداخت.
آنچه خواندیم تلخیصی از حکایت پدرِ پدربزرگ دکتر اصغر محمدیخنامان بود که بهتازگی در کتابی با عنوان «در جستوجوی دانایی: از خنامان تا استکهلم» منتشر شده است. دکتر محمدی میگوید حکایت چیقوی غلامرضا بعدها بخشی از حکایت زندگی من شد. ایشان میانه دهه ٤٠ وارد دانشگاه(صنعتی شریف امروز) شده و سالها بعد بهعنوان نماینده سازمان انرژی اتمی ایران در مرکز تحقیقات هستهای سوئد کار میکرد. اما سال ١٣٥٨ از سمتش عزل میشود و نهتنها شغلش را از دست میدهد که حتی بورس تحصیلیای که قرار بود استفاده کند، از دست داده بود. به قول خودش وضعی بهمراتب بدتر از اوضاع غلامرضا! میگوید فکر میکردم با توجه به سوابق و ارتباطاتم پستی مدیریتی یا حداقل کارشناسی با حقوق بالا در شرکتی معتبر به من پیشنهاد میدهند، اما به هر دری که میزدم، درِ بسته بود! آنجا بود که یاد غلامرضا و چیقویش افتادم و اینکه چیقوی من چیست؟
میگوید به این نتیجه رسیدم که باید از اول شروع کنم و همه تحصیلات و تجربه تخصصیام را کنار بگذارم. روزگاری در دوران دانشجویی، جوشکاری را بهخوبی یاد گرفته بودم. برای همین به استخدام یک کارخانه خودروسازی بهعنوان جوشکار درآمدم و جوشکاری مسیری شد که بعدها استاد دانشگاهی در سوئد بشود و بسیاری موفقیتهای دیگر!
حکایت چیقوی غلامرضا و جوشکاری دکتر اصغر محمدی فوقالعاده زیبا و آموزندهاند. هر کسی باید یک چیقو برای روز مبادا داشته باشد. یکی از مشکلات زندگی امروزمان همین است که فکر میکنیم نهتنها یک چیقو بلکه چندین چیقو در جیب داریم؛ چراکه با کلی تحصیلات و تجربه تخصصی، در شرکتهای کوچک و بزرگ کار میکنیم. اما سخت نیست دریافتن اینکه اغلب مهارتها و تخصصهایمان آنقدر کوچک و محدود است که چند چیقو که هیچ، یک چیقو هم از آنها درنمیآید. خیلی اوقات آنقدر مشغول مهارتهای تخصصی میشویم که تنها یکی یا دو جا بیشتر مخاطب برایش پیدا نمیشود! تخصصگرایی بد نیست که خیلی هم خوب است اما زندگی همیشه طبق روال جلو نمیرود. پس تا دیر نشده این سؤال صریح و شفاف را از خود بپرسیم که چه مهارت، حرفه یا تخصصی داریم که همه جا (یا حداقل خیلی از جاها) به کار میآید و برایش پول میدهند؟ غلامرضا نمیدانست آن روز ظهر به دِهشان دزد میزند، دکتر محمدی هم نمیدانست آن روز عزل میشود، ما هم نمیدانیم فردا چه ممکن است در انتظارمان باشد!
✨﷽✨
#پندانه
🔴پرندهات را آزاد کن!
✍پسربچهای پرنده زيبايی داشت و به آن پرنده بسيار دلبسته بود. حتی شبها هنگام خواب، قفس آن پرنده را كنار رختخوابش میگذاشت و میخوابید. اطرافيانش كه از اين همه عشق و وابستگی او به پرنده باخبر شدند، از پسرک حسابی كار میكشیدند.
هر وقت پسرک از كار خسته میشد و نمیخواست كاری را انجام دهد، او را تهديد میکردند كه الان پرندهاش را از قفس آزاد خواهند كرد و پسرک با التماس میگفت: نه، كاری به پرندهام نداشته باشيد، هر كاری گفتيد انجام میدهم.تا اينکه یک روز صبح برادرش او را صدا زد كه برود از چشمه آب بياورد و او با سختی و كسالت گفت، خستهام و خوابم مياد.
برادرش گفت: الان پرندهات را از قفس رها میکنم، كه پسرک آرام و محكم گفت: خودم ديشب آزادش كردم رفت، حالا برو بذار راحت بخوابم، كه با آزادی او خودم هم آزاد شدم. اين حكايت همه ما است. تنها فرق ما، در نوع پرندهای است كه به آن دلبستهایم.
🔺پرنده بسياری پولشان، بعضی قدرتشان، برخی موقعيتشان، پارهای زيبایی و جمالشان، عدهای مدرک و عنوان آكادمیک و خلاصه شيطان و نفس، هر كسی را به چيزی بستهاند و ترس از رها شدن از آن، سبب شده تا ديگران و گاهی نفس خودمان از ما بيگاری كشيده و ما را رها نكنند.
📖 هر روز یک صفحه کتاب
👌هر روز به اندازه یک صفحه هم که شده کتاب بخوان. اینگونه تو هر روز به اندازه یک صفحه به علم و آگاهی ات اضافه میکنی. هر چقدر تعداد صفحات را اضافه کنی، میزان این آگاهی هم بیشتر خواهد شد.
👌 حال فرض کن در فواصل کوتاه مدت کتابهای مختلف را خوانده و به اتمام رسانی، اینگونه تو میتوانی آگاهی های بی نظیری به دست آوری که خیلی از انسانها از آنها صرفاً جهت اینکه کتاب نمیخوانند محروماند.
👌 کتاب خواندن به تو کمک میکند که از همه انسانها یک قدم جلوتر باشی و بسیاری از موانعی که آنها نمیشناسند و درگیرشان میشوند را شناسایی کرده و به راحتی آنها را از بین ببری.
انقدر موفق شو
که هرجا نشست ،
مجبور باشه اسمتو
بشنوه ...
خرده عادتها نام کتابی از جیمز کلیر است که در آن درباره تغییرات کوچکی که منجر به نتایج بزرگ میشود، صحبت میکند. در واقع مارک منسن بر خلاف دیگر کتابهای روانشناسی و موفقیت، به ما یاد میدهد سعی کنیم در زندگی قدمهای کوچکی برداریم و کم کم پیشرفت کنیم. در واقع به جای اینکه منتظر یک صبح شنبهای باشیم که کارمان را بدون هیچ عیب و نقصی شروع کنیم، بر اساس ایده «خرده عادتها» باید همین امروز کارمان را با هر عیب و نقصی که دارد، شروع کنیم. کتاب خرده عادت ها اگر چه بیشتر از اینکه در دسته کتاب های روانشناسی قرار گیرد، در زمینه موفقیت و خودیاری قرار میگیرد، اما با این حال از دسته کتاب های روانشناسی چندان هم دور نیست. چرا که مارک منسن سعی کرده در این کتاب از مباحث روانشناسی هم در بیان ایدهاش و ارائه راهکارها کمک بگیرد📚
🖊 #آیت_الله_مجتهدی_تهرانی ره:
سکرات مرگ خیلی سخت است، امام صادق علیه السلام فرمودند: اگر کسی دوست دارد که سکرات مرگش آسان شود، این دو کار را انجام دهد
۱- صله رحم
۲- نیکی به والدین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📺 استاد رفیعی
✍️موضوع: بوسیدن و احترام به مادر
اگر ز مهر و محبت نظر کنی به پدر
و یا که بوسه زنی دست و صورت مادر
خدا به هر نظری می کند به تو احسان
ثواب حج زکرامت در عرصه محشر
امیر المؤمنین علیه السلام:
بِرُّ اَلْوَالِدَيْنِ أَكْبَرُ فَرِيضَة
بزرگترین و مهمترین تکلیف الهی نیکی به پدر و مادر است
(میزان الحکمة، ج 10، ص 709)
─┅═ঊঈ🌸ঊঈ═┅─
اگـر عشق پـدر ورزم ، وگــر مـادر نیـازارم
بـدون شـک در ایـن وادی خـدا را در نـظر دارم
رسول خدا(ص) فرمود:
نَظَرُ اَلْوَلَدِ إِلَى وَالِدَيْهِ حُبّاً لَهُمَا عِبَادَةٌ
نگاه محبت آمیز فرزند به پدر و مادرش عبادت است
(بحار الانوار، ج 74، ص 80)
─┅═ঊঈ🌸ঊঈ═┅─
مادر فرشتهایست که من فکر میکنم
بر روی خاک معجزه آسا نشسته است
مادر پرندهایست که با بالهای خیس
بر شاخه شکسته رویا نشسته است
امام صادق علیه السلام:
بِرُّ الْوالِدَيْنِ مِنْ حُسْنِ مَعْرِفَةِ الْعَبْدِ بِاللّهِ اِذْ لا عِبادَةَ اَسْرَعُ بُلُوغا بِصاحِبِها اِلى رِضَى اللّهِ مِنْ حُرْمَةِ الْوالِدَيْنِ الْمُسْلِمَيْنِ لِوَجْهِ اللّهِ تَعالى
نيكى به پدر و مادر نشانه شناخت شايسته بنده خداست. زيرا هيچ عبادتى زودتر از رعايت حرمت پدر و مادر مسلمان به خاطر خدا انسان را به رضايت خدا نمى رساند
(بحارالأنوار، ج 74، ص 77 )
─┅═ঊঈ🌸ঊঈ═┅─
ای دل نگران که چشمهایت بر در
شرمنده که امروز به یادت کمتر
جز رنج چه بود سهمت از این همه عشق
مظلومترین عاشق دنیا! مادر!
دست هر نا اهل بیمارت کند
سوی مادر آ که تیمارت کند
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمود:
مَنْ اَرْضى والِدَيْهِ فَقَدْ اَرْضَى اللّهَ وَمَنْ اَسْخَطَ والِدَيْهِ فَقَدْ اَسْخَطَ اللّهَ
آنـكه پـدر و مـادرش را خشـنود كـند، خـدا را خشـنود كـرده و كـسى كه پدر و مـادر خودرا به خشم آورد، خدا را به خشم آورده است
( كنز العمال، ج 16، ص 470)
─┅═ঊঈ🌸ঊঈ═┅─
شیرین نشد چو زحمت مادر، وظیفهای
فرخندهتر ندیدم ازین، هیچ دفتری
امام جعفر صادق عليه السلام :
برّ الوالدين واجبٌ و ان كان مُشركين و لا طاعةُ لهما في معصية الخالق
نيكي به پدر و مادر واجب است اگر چه آنها مشرك باشند، البته در جائي كه اطاعت از آنها موجب معصيت و نافرماني پروردگار شود، نبايد فرمانبرداري نمود
(تفسير صافي، جلد 2، صفحه 37)
─┅═ঊঈ🌸ঊঈ═┅─
اگر ز مهر و محبت نظر کنی به پدر
و یا که بوسه زنی دست و صورت مادر
خدا به هر نظری می کند به تو احسان
ثواب حج زکرامت در عرصه محشر
رسول خدا صلی الله علیه و آله:
دُعاءُ الوالِدِ لِوَلَدِهِ کَدُعاءِ النَّبِیِّ لاُِمَّتِهِ
دعاى پدر و مادر براى فرزند، مانند دعاى پیامبر براى امّت خویش است
(مشکاه الأنوار : ص ۲۸۲)
─┅═ঊঈ🌸ঊঈ═┅─
به پیامبر صلی الله علیه و آله عرض شد:
يَا رَسُولَ اللهِ، مَا حَقُّ الْوَالِدِ؟ قَالَ: أَنْ تُطِيعَهُ مَا عَاشَ. فَقِيلَ: وَ مَا حَقُّ الْوَالِدَةِ؟
فَقَالَ: هَيْهَاتَ هَيْهَاتَ، لَوْ أَنَّهُ عَدَدَ رَمْلِ عَالِجٍ وَ قَطْرِ الْمَطَرِ أَيَّامَ الدُّنْيَا قَامَ بَيْنَ يَدَيْهَا مَا عَدَلَ ذَلِكَ يَوْمَ حَمَلَتْهُ فِي بَطْنِهَا
ای رسول خدا! حقّ پدر چيست؟ حضرت فرمود: اينكه تا زنده است، از او اطاعت كنى.سؤال شد: حقّ مادر چيست؟
حضرت فرمود: هيهات، هيهات (که کسی به حقّ مادر برسد)! اگر کسی به تعداد ريگ بيابان و ريگزار، و به اندازه قطره هاى باران در همه عمر دنيا در برابر مادرش بايستد (و خدمت كند)، معادل يك روز باردارى مادر و حمل فرزند در شكم نمی شود.
(مستدرک الوسائل، ج 15، ص182
─┅═ঊঈ🌸ঊঈ═┅─
میگریم و مرادم از این سیل اشکبار
تخم محبت است که در دل بکارمت
قال رسول اللّه صلى الله عليه و آله:
مَنْ يَضْمُنْ لى بِرَّ الْوالِدَيْنِ وَ صِلَةَ الرَّحِمِ اَضْمُنْ لَهُ كَثْرَةَ الْمالِ وَ زيادَةَالْعُمْرِ وَ الْمَحَبَّةَ فِى الْعَشيرَةِ؛
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله می فرمایند:
هر كس نيكى به پدر و مادر و صله رحم را برايم ضمانت كند، من نيز زيادى ثروت،طول عمر و محبّت او را در دل خويشاوندان ضمانت مى نمايم.
مستدرك الوسائل، جلد 15، صفحه 176، ح 12
─┅═ঊঈ🌸ঊঈ═┅─
حقوق مادر
چو مادر یاورم باشد، پدر باشد دعا گویم
نه از بیگانه باکم هست، نه پروا از خطـر دارم
پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله:
یَا رَسُولَ اللهِ! مَا حَقُّ الْوَالِدِ؟ قَالَ: أَنْ تُطِیعَهُ مَا عَاشَ
فَقِیلَ : مَا حَقُّ الْوَالِدَهِ ؟ فَقَالَ: هَیْهَاتَ هَیْهَاتَ لَوْ أَنَّهُ عَدَدَ رَمْلِ عَالِجٍ وَقَطْرِ الْمَطَرِ أَیَّامَ الدُّنْیَا قَامَ بَیْنَ یَدَیْهَا مَا عَدَلَ ذَلِکَ یَوْمَ حَمَلَتْهُ فِی بَطْنِهَا
شخصی عرض کرد: ای رسول خدا، حق پدر چیست؟
حضرت فرمودند: مادامی که زنده است، از او اطاعت کنی
بعد پرسید: حق مادر چیست؟
فرمودند: اگر انسان به اندازه ریگهای بیابان و قطرات باران و ایام روزگاران در مقابل او بایستد و او را اطاعت کند، به اندازه یک روز دوران حمل، حق او را ادا نکرده است.
■مهربانوی عزیز سلام!
روز مرد نزدیکه... کلی عکس و متن می بینیم این روزا برای روز مرد... خانمی که کیکی به شکل جوراب درست کرده یا دسته گلی از جوراب... جملاتی مثل جوراب پاره هاتو تحمل کن روز مرد نزدیکه همسرم. در ظاهر شاید تمام اینا شوخی به نظر برسن اما...
□توی این زمونه مرد بودن جرات میخواد. واقعا مردانگی میخواد که برای رفاه حال زن و بچه صبح زود بزنی بیرون و تو تاریکیه شب برگردی... مردهای این دوره جوانی و زندگی کردن رو فراموش کردند، فشار مخارج و مسئولیت زندگی، بی سر و صدا دونه دونه موهای تیره شون رو سفید میکنه...
●راستی خانما، تا حالا همسراتون از آرزوهاشون براتون گفتن؟ بی انصافیه که اینهمه گذشت و مظلومیت و تلاش مردها رو نبینیم.
بانو....! گاهی نگاهی به دستهای همسرت بنداز... و به خطوطی که در اطراف چشم ها و پیشونی همسرت داره عمیق میشه... گاهی به جای اینکه تو آغازکننده باشی، سکوت کن و اجازه بده که لحظاتی او هم گوینده باشه و از خودش بگه...
○بانو..! گاهی عکسهاشو از جوانی تا الان کنار هم بچین و باور کن فقط تو جوانیتو توی این خونه نذاشتی... مرتب تلاششو در ترازو قرار نده و باعرضه بودن و نبودنش رو با کمتر و بیشتر داشتن دارائیهاش قیاس نکن...
سعیش رو ببین... و تغییراتشو بخاطر تو و زندگی مشاهده کن... موهای سفیدش را ببین...
■بانو! باور کن جهان هرگز به صلح نمیرسه اگر ما غرق مظلومیت خودمون باشیم. تربیت کامل نمیشه، اگر یاد نگیریم که تمسخر مردان و زنان، در حقیقت تمسخر بخش مهمی از خودمونه...
□کاش یاد بگیریم بزرگ کردن و بزرگ دیدن همسرمونو... پدری کردن هاش رو... از بزرگیش برای بچه هامون بگیم. کاش به جای هدیه دادنها و گرفتن ها، زمانی رو صرف شنیدن بدون قضاوت کنیم. اصلا فکر کردیم که چرا اینهمه هدیه که این روزا رد و بدل میشه، ولی نتونسته عشق رو در جامعه بیشتر کنه؟
●بانو جان بیا امسال کنار هر هدیه ای که برای همسرت گرفتی، توی یه برگ کاغذ حداقل ۲۰ تا ویژگی همسرت رو هم بنویس و ازش بخاطر این ویژگی هاش تشکر کن... (اون رو هم ضمیمه ی هدیه ات کن). مطمئن باش نتایج شگفت آوری در وجود خودت و او خواهی دید...
●یادمون باشه بین ما، سپاسگزاری و مشاهده همه جانبه ی افراد خیلی کم شده... و نوشته ی تو سپاسگزاری بزرگی خواهد بود برای جهان و جهانیان...
از دریچه از دیگر
چند ماه پیش، دوست من که به تازگی 45 ساله شده بود، بیمار شد و فقط 8 روز بعد از ابتلا به بیماری به سرعت درگذشت.
همه دوستان غمگین شدیم از اینکه او دیگر بین ما نیست ... برایش از خداوند طلب آمرزش و آرامش کردیم.
دو ماه بعد به شوهرش زنگ زدم. فکر کردم که او باید ویران شده باشد، چون بخاطر کارش مرتب در ماموریت و مسافرت بود و این دوست من بود که حتی تا زمان مرگش بر همه امور خانواده و بر همه چیز نظارت می کرد.. مسایل خانه.. تحصیل فرزندانشان... رسیدگی به والدین سالخورده.. بیماریشان.. مدیریت اقوام.. همه چیز، همه چیز، همه چیز...
او گاهی می گفت..."من باید به همه چیز نظارت کنم و همه کارها را خودم به تنهایی انجام دهم وگرنه امور خانه لنگ میماند .... شوهرم حتی نمی تواند چای یا قهوه درست کند، خانواده ام برای همه امور به من نیاز دارند، اما هیچ کس برای تلاش هایی که انجام می دهم اهمیتی قائل نیست یا قدردانی نمی کند. احساس می کنم همه تصور میکنند که این وظیفه من است و امریست طبیعی".
با شوهرش تماس گرفتم تا ببینم آیا کاری از دستم برمی آید یا خانواده اش به حمایتی نیاز دارند یا نه، چون احساس میکردم حالا که همسرش را از دست داده.. ناگهان باید تمام مسئولیتها را برای همه چیز به عهده بگیرد.. پدر و مادر پیر، بچهها، شغل دائم در مسافرتش، تنهایی چگونه باید مدیریت کند؟
تلفن همراه مدتی زنگ خورد.. اما جواب نداد... بعد از یک ساعت تماس گرفت.. عذرخواهی کرد که نتوانسته به تماس من پاسخ دهد.. چون یک ساعتی در باشگاهش تنیس بازی می کرده و با دوستانش ملاقات کرده تا اوقات خوبی داشته باشد.
او گفت حتی شغلش را منتقل کرده تا دیگر سفر نکند.
پرسیدم: "آیا اوضاع خانه خوبست؟"
جواب داد، بله کاملا، چون یک آشپز استخدام کرده بود..و کمی بیشتر به او پول میداد تا خواربار و آذوقه منزل را بخرد.
برای والدین سالخورده خود، پرستار و سرپرست تمام وقت تعیین کرده بود.
او گفت: "به خوبی مدیریت کرده و ... بچه ها خوب هستند. زندگی در حال بازگشت به حالت عادی است...
به سختی توانستم چند جمله بگویم و گوشی را قطع کردیم.
*اشک از چشمانم سرازیر شد.*
در فکر دوستم مانده بودم که ... یکبار به دلیل بیماری جزئی مادرشوهرش، جلسه مدرسه فرزندش را از دست داده بود. یا عروسی خواهرزاده هایش را از نتوانسته بود شرکت کند زیرا باید بر تعمیرات خانه اش نظارت می کرد.
او بسیاری از مهمانیها و فیلمهای سرگرمکننده را از دست داده بود، زیرا فرزندانش همزمان امتحاناتی داشتند و او مجبور بود برایشان آشپزی کند یا به نیازهای شوهرش رسیدگی نماید...
او همیشه به دنبال کمی قدردانی و شناخت بود اما هرگز به آن نرسید.
امروز دلم میخواد بهش بگم..
*وجود هیچ کس ضروری نیست.*
*هیچ کس از دست نخواهد رفت.. این فقط بازی ذهن ماست.*
.. مشکل این است که دیگران را در اولویت قرار می دهیم.
و به آنها یاد داده ایم که ما در رتبه دوم قرار داریم!!!!!
واقعیت تلخ ماجرا : پس از مرگ دوستم، دو خدمتکار دیگر استخدام شدند و خانه کاملا مرتب شد ....
*این ماییم که احترام و ارزش خود را تعیین میکنیم.* درست است؟
پس از زندگی لذت ببر.. این چهارچوب ذهنی را از خود دور کن که من ضروری هستم و بدون من خانه و خانواده ام در رنج خواهند بود..
پیام من به همه خانم ها:
از همه مهمتر برای خودت وقت بگذار.. *زمان ِ من* .. زمانی برای خودت..
🛑با دوستان خود در تماس باشید... صحبت کنید، بخندید و لذت ببرید.
🛑 اشتیاق خود را زندگی کنید، زندگی خود را زندگی کنید.
🛑 هر از چند گاهی کارهایی را انجام دهید که دوست دارید انجام دهید...
🛑 خوشبختی خود را در دیگران جستجو نکنید، تو نیز سزاوار خوشبختی هستی، زیرا اگر شاد نباشی نمی توانی دیگران را خوشحال کنی.
🛑 همه به شما نیاز دارند و شما نیز به مراقبت و محبت خود نیاز دارید.
🛑 زنان باید برای کمک و راهنمایی سایر زنانی که قادر به مدیریت استرس شخصی خود نیستند، بیایند و به آنها کمک کنند تا اعتماد به نفس آنها را بالا ببرند.
🛑بیایید به خودمان کمک کنیم و این زندگی را ارزشمند کنیم.
*همه ما فقط همین یک زندگی را برای زیستن داریم ... زندگی زیباست ....*
🔻زندگی مشترک هر انسانی غیر از معصومین مملو از خطا است. عصمت از خطا برای انسانهای معمولی تقریباً غیر ممکن است؛ اما اگر ما به رفتارها و گفتارهایمان توجه و دقت کافی داشته باشیم، از میزان خطاهایمان کاسته خواهد شد و دیگر مجبور به عذرخواهی نمیشویم.
حال اگر به هر دلیلی دچار خطا شدیم، چه باید کرد؟
برخی عادت دارند به جای پذیرش خطای خویش تا حد ممکن آن را توجیه کنند ؛ در حالی که انکار اشتباه، خود نوعی اصرار بر آن است؛ حتی اگر اشتباه را تکرار نکند. بهترین کار در این هنگام پذیرش از خطا است. اگر انسان از نگاه خود مرتکب خطایی هم نشده بهتر است در مقابل همسر خویش مدعیانه ظاهر نشود، بلکه برای جلوگیری از تنش بگوید اگر من چنین خطایی مرتکب شدم، از شما عذر میخواهم. که عذرخواهی نشانهٔ خردمندی است.
برخی هم به جای عذرخواهی تلاش میکنند، روزنه گریزی بیابند و تقصیر را به گردن دیگری بیاندازند. این روحیه، نه تنها مشکلی را حل نمیکند، بلکه مشکل جدیدی را به وجود میآورد که همان بگومگوهای بیخودی بر سر تعیین مقصر است. اگر اشتباهی کردهایم، تا همسرمان را راضی نکردهایم آرام نگیریم.
پذیرش خطا موجب میشود همسر ما اگر هم عصبانی است، مدیریت خشم خود را به دست بگیرد؛ اما توجیه خطاها معمولاً طرف مقابل را عصبانیتر میکند.
🔹عذرخواهی نه تنها نشانهٔ ضعف نیست؛ بلکه دلیلی بر مدیریت عاقلانه یک اخلاق است. کسی که در رفتار خود مرتکب اشتباهی شده و خیلی زود عذرخواهی میکند، معلوم است که از بهرهٔ عقلی بالایی برخوردار است. از آن سو پذیرش عذر هم نشانهٔ خردمندی است. بنابراین اگر هر دو طرف به عذرخواهی و عذرپذیری پایبند باشند، تنشها را به صورت عاقلانه پشت سر خواهند گذاشت. در این صورت اختلافها نه تنها موجب کدورت روابط نخواهد شد؛ بلکه به استحکام آن نیز کمک خواهد کرد.
🔴 #آموزش_سادهی_پدرانه
-قبل از ازدواج به فرزندان خود آموزش عذرخواهی کردن را بیاموزیم...
پسر: من تصمیم به #ازدواج دارم!
پدر: بگو #معذرت میخوام!
پسر: برای چی آخه؟؟
پدر: از من #معذرت_خواهی کن!
پسر: اشکال نداره اما دلیلشو میشه بدونم؟؟
پدر: #پسرم بگو ببخشید!
پسر خندید و گفت: کاش علتشو میگفتید!
پدر: بگو #حق با شماست و منو ببخش!
پسر: پدر منو ببخش معذرت میخواهم!
پدر: الان آماده #ازدواج هستی!
پسر: چرا؟؟
پدر: هر موقع یاد گرفتی در زندگی بدون هیچ دلیلی عذرخواهی کنی آماده ازدواج هستی!🌷🌷
💠 زندگی مشترک، #دادگاه نیست تا دنبال استدلال و #سند برای عذرخواهی باشی بلکه کلبهای پر از صفا، صمیمیت، رفاقت و #گذشت است.♥️💓🌷🌷
•┈┈••✾❀🍃♥️🍃❀✾••┈┈•
#هنر_همسرداری
✳️توی مدیریت خونه بزارید تو یه سری چیزها مردها تصمیم بگیرن 😊
😉این باعث میشه مردها حس غرور کنن
❤️🍃❤️
با شوهرتون مثل یه پادشـــــــــاه رفتار کنید
تا با شما مثل یه ملــــکه رفتار کنه
هر چه مرد رو تحویل بگیری و ببریش بالا
اونم شما رو با خودش میبره بالا 🌷💓♥️🌷
•┈┈••✾❀🍃♥️🍃❀✾••┈┈•
#همسرداری
چه فرقی میکند که #مقصر تو باشی یا او ...
⛔️ نگذارید این دنبال مقصر بودن ها فاصله ای بینتان بیندازد
که مبادا در این میان غریبه ای فاصله را پُر کند
نگذارید ما بودنتان تبدیل به من شود،
‼️نگذارید قهر هایتان عادی شود.
♥️ باور کنید یک #جانم گفتن، میگشاید تمام اَخم های مردانه را