ایستگاه 34 🇮🇷
شوخی کردم هنوز یکم دیگه مونده😂🤝 وقتی نور شمع روی صورتش میوفته، سایکو با زیباترین مردی که میتونس
چند ماه قبل:
آفرودایت به اروس دستور داده بود که سایکو رو عاشق محقرترین موجود روی زمین بکنه
زمانی که سایکو در خواب ناز به سر میبرد اروس با تیر و کمانش آماده بود تا قلبش رو با تیر عشق سوراخ کنه اما یه لحظه چنان محو زیبایی دختر میشه که از روی دست پاچگی تیر به قلب خودش برخورد میکنه!
اروس که دیگه دلش رو به سایکو باخته بود دست از پا دراز تر پیش مادرش برمیگرده و از آفرودایت میخواد که دست از سر سایکو برداره و اجازه بده باهاش ادواج کنه
آفرودایت هم که در داشتن روحیه مادری شوهری صد پله از هرا بالاتر بود طبیعتاً این اجازه رو به اروس نمیده و حتی عصبانی تر از قبل میشه
اما اروس سرکشانه میگه که اگه از جون سایکو نگذره دیگه هیچ تیر عشقی به قلب هیچکس پرتاب نمیکنه به این معنی که دیگه هیچکس عاشق نمیشه و نسل انسانها نابود خواهد شد!!
آفرودایت وحشت زده از تصمیم پسرش، قبول میکنه اما به شرطی که سایکو رو توی یه محدوده نگه داره و هیچوقت اجازه نده بین مردم یا اطراف آفرودایت بگرده
که خوندید اروس چطوری سایکو رو پیش خودش نگه داشت...
ادامه ماجرا از زمانی که سایکو قوانین رو شکوند و اروس دل شکسته هم اون رو تنها گذاشت و رفت:
سایکو خسته و غمگین و آواره راه افتاد تا اروس رو پیدا کنه، میدونست حالا که اروس باهاش قهره به نداش پاسخ نمیده برای همین به معبد آفرودایت رفت تا از مادرش کمک و اجازه بگیره
آفرودایت به اروس قول داده بود به سایکو آسیبی نمیرسونه اما به این معنی نبود که تلاشی هم نمیکنه...
فرصت رو غنیمت شمرد تا با دادن چالشی به سایکو هم ضعف دختر فانی رو به رخش بکشه و هم انتقام قیاسش با سایکو رو ازش بگیره
چالش اول این بود که سایکو باید یه تپهی عظیم از گندم و عدس (بعضیا هم میگن گندم خالی بوده یا ماش و گندم بوده) رو توی یک روز از هم جدا کنه
سایکو چالش غیر ممکن رو قبول میکنه اما بعد از چند ساعت از این کار خسته و کلافه میشه و به خواب میره
مورچه ها که حال سایکو رو دیدن دلشون میسوزه و تا وقتی که بیدار بشه این کار رو براش انجام میدن
آفرودایت خشمگین تر از قبل چالش سختتر به سایکو میده
اینبار باید پشم های قوچ وحشی افسانهای رو براش میاورد
سایکو فقط یه دختر فانی بود که فراموش نکنیم که اون باردار هم بوده یعنی به هیچ عنوان توانایی مقابله با یه جانور چموش افسانهای نداشته
اما باز هم شانس میاره و خدای باد که شاهد ماجرا بوده به دختر یاد میده که بین بوته ها و خارچه ها دنبال پشم قوچ بگرده و موفق هم میشه
(یه چالش دیگه هم بوده که سایکو باید بالای کوهی میرفت و آبی مخصوص میاورد که زئوس عقابش رو برای کمک به سایکو میفرسته ولی توی بعضی نسخه های این افسانه بهش اشاره نشده)
آفرودایت که دوباره شکست خورده بود دیگه به سیم آخر میزنه یه چالش واقعا سخت به سایکو میده
اون باید به جهان زیرین میرفت و مقداری از «زیبایی»ی پرسفون برای آفرودایت میاورد
مسیر جهان زیرین به اندازه کافی طاقت فرسا بود که خوف این مکان رو سایکو به وحشت بندازه ولی به هرحال برای رسیدن به اروس همه چیز رو به جون میخره و تحمل میکنه
سایکو ماموریتش رو به اتمام میرسونه، پرسفون مقداری از زیباییش رو به یه گل میدمه و توی یه جعبه میزاره
پرسفون به سایکو هشدار میده که این زیبایی مخصوص الههگانه و برای فانی ها خطرناکه و نباید تا وقتی که جعبه رو به آفرودایت برسونه درش رو باز کنه
آفرودایت گفته بود که این آخرین چالشه و بعد از این میتونه با اروس ملاقات کنه
سایکو بعد از تلاشهایی که کرده بود خسته و به هم ریخته شده بود و دوست نداشت با اون ظاهر مقابل اروس بایسته و از طرفی هم مشکوک بود که نکنه پرسفون درخواستش رو انجام نداده باشه و دست خالی پیس آفرودایت برگرده
پس کمی از جعبه رو باز کرد تا هم مطمئن بشه و هم کمی از زیبایی استفاده کنه و ظاهرش رو بهتر کنه
اما همونطور که پرسفون هشدار داده بود زیبایی الهه ها برای انسانها خطرناک بود و سایکو به محض باز کردن جعبه به حال مرگ افتاد
شاید بپرسید این مدت اروس کجا بود و چه کار میکرد؟
خب پسر ما گوشهی اتاقش در حال اشک ریختن و تماشای تلاش های سایکو بود وقتی که دید سایکو داره میمیره با عجله خودش رو میرسونه و سایکو پیش زئوس میبره تا از پادشاه خدایان بخواد که سایکو رو جاودانه و تبدیل به یه الهه بکنه
زئوس هم با خوشحالی قبول میکنه اروس از نوشیدنی خدایان به سایکو میده و سایکو هم مثل اروس بال در میاره ولی بال پروانهای😂🦋
بچهی سایکو هم که یه دختر بود به دنیا میاد الههی لذت و شادی میشه
و همه با خوبی و خوشی (به جز آفرودایت) زندگی کردن
و پایان
ایستگاه 34 🇮🇷
نتیجه اخلاقی: سر به سر مادر شوهر نزارید مخصوصا اگه الهه باش-
من که شوهرم سه تا مادر داره چی کار کنم؟ (تازه بدون احتساب خواهراش-)
ایستگاه 34 🇮🇷
من که شوهرم سه تا مادر داره چی کار کنم؟ (تازه بدون احتساب خواهراش-)
مهم اون مادر شوهر خوشگل و نازته که هواتو داره (خودم)
ایستگاه 34 🇮🇷
مهم اون مادر شوهر خوشگل و نازته که هواتو داره (خودم)
مشکل حل شد، ای جان 😍😍😍😍🤩