شاید بپرسید این مدت اروس کجا بود و چه کار میکرد؟
خب پسر ما گوشهی اتاقش در حال اشک ریختن و تماشای تلاش های سایکو بود وقتی که دید سایکو داره میمیره با عجله خودش رو میرسونه و سایکو پیش زئوس میبره تا از پادشاه خدایان بخواد که سایکو رو جاودانه و تبدیل به یه الهه بکنه
زئوس هم با خوشحالی قبول میکنه اروس از نوشیدنی خدایان به سایکو میده و سایکو هم مثل اروس بال در میاره ولی بال پروانهای😂🦋
بچهی سایکو هم که یه دختر بود به دنیا میاد الههی لذت و شادی میشه
و همه با خوبی و خوشی (به جز آفرودایت) زندگی کردن
و پایان
ایستگاه 34 🇮🇷
نتیجه اخلاقی: سر به سر مادر شوهر نزارید مخصوصا اگه الهه باش-
من که شوهرم سه تا مادر داره چی کار کنم؟ (تازه بدون احتساب خواهراش-)
ایستگاه 34 🇮🇷
من که شوهرم سه تا مادر داره چی کار کنم؟ (تازه بدون احتساب خواهراش-)
مهم اون مادر شوهر خوشگل و نازته که هواتو داره (خودم)
ایستگاه 34 🇮🇷
مهم اون مادر شوهر خوشگل و نازته که هواتو داره (خودم)
مشکل حل شد، ای جان 😍😍😍😍🤩
هدایت شده از اردوگاه دورگه ها شعبه سوگورو؛
از بیت شعرایی که آدرین می فرسته خیلی خوشم میاد✨