eitaa logo
🏴سرای شعر محتشم🏴
351 دنبال‌کننده
4 عکس
1 ویدیو
11 فایل
📍کانال شعر حضرات معصومین علیهم صلوات الله ❤️امام صادق علیه السلام:❤️ ✍️ من قال فینا بیت شعر بنی الله له بیتا فی الجنه هر کس در راه ما و برای ما یک بیت شعر بسراید، خداوند برای او خانه ای در بهشت، بنا می کند. @stayashura99 📔وسائل الشیعه ۱۴۰۲/۰۳/۲۳
مشاهده در ایتا
دانلود
گفتیم اول از علی و آخر از علی پُر شد ورق ورق ورقِ دفتر از علی با خلقتش چکامه‌ی خلقت تمام شد دیگر نیافرید خدا بهتر از علی یک قطره‌اش به عمرِ زمین و زمان رسید سیراب می‌شود عطشِ محشر از علی از عرشِ ابرهای لبش وحی می‌چکید در بارشِ تلاوتِ پیغمبر از علی نهج‌البلاغه نقطه‌ی عطف خطابه شد قیمت گرفت آبروی منبر از علی از خاک رفت بر درِ افلاکیان نشست تا بال و پر گرفت، درِ خیبر از علی پا روی حقّ مورچگان هم نمی‌گذاشت حتی خیالِ ظلم نمی‌زد سر از علی در روزگارِ برده‌فروشان نمی‌خرید جز آبروی نوکری‌اش قنبر از علی حیّ علیَ الصلوة، زمان گدایی است حیّ علیٰ گرفتنِ انگشتر از علی از یا حسینِ‌ِ حل شده در اشک‌های آب سیراب می‌شویم، چنان کوثر از علی @stayashura313
چه غم دارم در این دنیای کوچک تا علی(ع) باشد که در گیتی نوای حضرت حق یاعلی(ع) باشد نمی بندم شریکش با خداوند جلیل اما چرا باید صفت های خدایی را علی(ع) باشد؟ ملائک در به در دنبال اوصاف جدید از او رسیده شُهرَتش تا عالم اَعلا علی(ع) باشد شنیدم گفته اند دنیا نباشد جای مانایی بماند تا ابد نامش در این دنیا علی(ع) باشد *** اگر منصوره ی زهرا(س) بُوَد دریایِ نیکی ها بدان شایسته یِ همراهیِ دریا ، علی(ع) باشد قلم لرزیده است بر خود ، که بُرده نامِ زهرا(س) را کسی که خون گریست ، در ماتمِ زهرا،علی(ع) باشد علی را اینچنین وصفش نموده حضرتِ احمد: علی حق باشد و حق هم همیشه با علی(ع) باشد وَ گفته علم و دانش را ، برای حضرتِ حیدر: اگر من شهرِ علم‌هستم،درِ دَر ها علی(ع) باشد وَ در روز غدیر خم...وَ موضوع خلافت را... که بعد از من ، به نامِ نامیِ مولا علی(ع) باشد علی دُردانه یِ خلقت که از خلقت فراتر شد و از روز اول گفتیم که حزب ما علی(ع) باشد کنون دارم سوالی از شما درباره ی ایشان چه غم دارید در این دنیای کوچک تا علی(ع) باشد؟ شاعر: محسن_شریعت @stayashura313
تنها نه این که داده رزق نوکران را بخشیده آب و نان بنده پروران را معشوق ها دلداده ی حب الحسین اند عشقش مسخر کرده قلب دلبران را هر کس که مشمول نگاه رحمتش شد هرگز نمی خواهد عطای دیگران را گریه برایش خیرِ بی مانند دارد حتی مقرب می کند پیغمبران را نامش که زینت بخشِ عرش و اهل آن است تا اوج مستی می برد نوحه گران را دیوانگی ما در این میخانه، لطف است بخشیده زهرا این جنون بیکران را یک عمر داغ سینه ی عریان ارباب آتش زده جان و دل جامه دران را باید چگونه با پر زخمی، عقیله پیدا کند در دشت و صحرا، دختران را باید چگونه زینب کبری ببیند در شام، بر کام امامش، خیزران را @stayashura313
السلام ای ضریح شش گوشه تشنه هستم برای دیدارت اشک چشمم ببین شده جاری دل من تا ابد گرفتارت بنده چون نوح اگر که عمر کند گر نبیند تو را شود ناکام کربلا دیده می کند تأیید هر که بیند تو را شود آرام ومن الماء کل شی ء حی گریه ها کرده ام ز دوریتان ای بهشت خدا به روی زمین از فراقت رسیده بر لب جان پرچمت در میان هر دو جهان هست بالاترین بیرق ها موج پرچم به روی گنبد تو زیر و رو کرد حال و روزم را چشم من مثل ابر پاییزی در فراق تو گشته بارانی جعل الله فیکمُ الرحمة بی سبب نیست برتر از جانی سهم من از تو شد فراق، فراق سهم برخی ز تو وصال، وصال من بیچاره زائرت هستم هر شب جمعه در خیال، خیال آرزویم شده است سجده ی شکر روی خاک زمین کرب و بلا عمر من قد دهد خدا، آیا؟ که ببینم زمین آن جا را طی شده چند سالی از عمرم دور از صحن کربلای حسین کاش گویم که اول این قرن رفته ام بارها سرای حسین تشنه بودی و گشته ام تشنه از برای زیارت حرمت بطلب این گدای بی کس را تا که افتد به ساحت کرمت ناله ی مادرت شب جمعه زیر و رو می کند دل همه را با قدی خم صدا زند پسرم پیر کرده غم تو فاطمه را در کنار فرات مهریه ام تشنه... سر از تنت جدا کردند دست و پا می زدی و من دیدم با تن زخمی ات چِها کردند @stayashura313
این حسین است که در روضه نجاتم بدهد با مسیحا نفسش باز حیاتم بدهد شده هر ذکر و دعا از جهتی منشأ خیر ذکر او خیر ز مجموع جهاتم بدهد ذات من ذات حسینی است، نبینید بدم یک نفر کاش که ارجاع به ذاتم بدهد دلبری هست مرا، بردن نامش به خدا طعم شیرین تری از نقل و نباتم بدهد کیست جز او که شده شهره به ارباب وفا لحظه ی مرگ نجات از سکراتم بدهد؟ روز محشر که شود، نوکری بزم حسین... قدر و ارزش به مناجات و صلاتم بدهد سخت دلتنگ سحرهای حریمش شده ام اربعین کاش برات عتباتم بدهد در شب قدر من از فاطمه خواهش کردم رزق گریه به قتیل العبراتم بدهد کاش تا اینکه خدا جای کفن، لحظه ی مرگ یاد ارباب، حصیری ز دهاتم بدهد شرح یک گوشه از اعضاء مقطع شده را داغ انگشت و غم غارت خاتم بدهد @stayashura313
نوکر همیشه عشق خود ابراز می کند با یا حسین نوکری آغاز می کند دل خوش نکرده ایم به اعمال خیر خود ما را غم حسین سرافراز می کند هر کار کوچکی که در این خیمه می کنیم زهرا به دست خویش، پس انداز می کند دل، دور مانده از حرم اما در این دو ماه تا کربلا دو مرتبه پرواز می کند سرّ است روضه ها و دلم را امام عصر محرم به درک قدری ازین راز می کند ویرانه ی دلی که پر از معصیت شده ذکر حسین، قلعه ی نوساز می کند درهای معرفت که به عالم گشوده نیست گریه به داغ دختر او باز می کند ما را محبتی که به دل بر رقیه هست نزد عزیز فاطمه ممتاز می کند جانم فدای شأن عظیمش که سال هاست با دست های کوچکش اعجاز می کند فرمود رو به نیزه ی بابا ببین که زجر با ضرب تازیانه مرا ناز می کند پرده نشین عرش خداییم، پس چرا بر ما نگاه، شمر نظرباز می کند؟! @stayashura313
در بزم عشق بازان فرصت فراهم افتاد قرعه به نام ما و ماه محرم افتاد پرچم نماد قبر و شش گوشه ی حسین است بغضم شکست هر بار چشمم به پرچم افتاد بزم شهود یعنی تنها حسین بود و... قبل از وجود عالم، مِهرش به قلبم افتاد هر سائلی مسیرش بر منزلی می افتد راهم به لطف حق بر بیتی مکرم افتاد صدها هزار عاشق در خون خود تپیدند تا این علم به دست امثال ما هم افتاد گرمای ماتم او آتش زده به جانم غیر از غمش ز چشمم هر داغ و ماتم افتاد آیات ابتدایِ مریم که گشت نازل دلشوره ای مکرر بر جان خاتم افتاد لب تشنه شد حسین و چشمش غبار می دید با ضربه از روی اسب، شاه دو عالم افتاد تاریکی مجسم آمد به سوی مقتل با خنجرش به جان آن نور اعظم افتاد تا که حسینِ خود را تنها و بی رمق دید زهرا کنار مقتل با قامت خم افتاد آن قدر دست و پا زد تا با صدای مادر لرزه بر آستانِ عرش معظم افتاد @stayashura313
خسته ام خسته کسی هست امانم بدهد؟ بین طوفان گنه راه نشانم بدهد هر که افتاد زمین دست به دامان کسی است من آلوده حسین است که جانم بدهد شب جمعه است دلم کرببلا می خواهد فقط ارباب تواند که توانم بدهد دل من تنگ ضریح است حرم می خواهم کیست تا کعبه ی شش گوشه نشانم بدهد بوی سیب حرمش در همه جا پیچیده ناله ی مادر او سوز و فغانم بدهد مادرش گفت بنیَّ ذبحوکَ سحقوک ناله اش شعله بر این سوز نهانم بدهد پسرم تشنه تو را ذبح عظیمت کردند داغ تو رعشه بر این قد کمانم بدهد @stayashura313
فخر کنم بر همه، هست نگارم حسین اول کارم حسین، آخر کارم حسین دایره ی قلب من، وقف حسینیه شد داده بهایی گران، بر دل زارم حسین بر نسبم شاکرم، در همه دم بوده است نوکری اش عزتِ ایل و تبارم حسین کاش که بعد از حیات، حک بشود با ثبات با خط خوش بر روی سنگ مزارم حسین گرچه نمانده کسی، پیش من روسیاه در همه ی زندگی بوده کنارم حسین جان و جهانم شده، روح و روانم شده ورد زبانم شده، صحبت یارم حسین خسته شدم از فراق، مُردم ازین اشتیاق بر غم کرب و بلا، کرده دچارم حسین از کرم و مرحمت، داده اجازه به من تا به روی تربتش سر بگذارم حسین در ظلمات جهان، اشک عزایش شده نور شفابخش بر دیده ی تارم حسین زینب و دلشوره ها، زینب و کرب و بلا گفت همین که رسید، دلهره دارم حسین بوی جدایی و غم، می رسد از هر قدم آه دو چشم ترت، برده قرارم حسین @stayashura313
تا خیمه، ما را حی داور می رساند در مجلس سبط پیمبر می رساند دست نیازم را بُرید از غیر ارباب رزق مرا در پشت این در می رساند ریزه خور و شرمنده ی لطف حسینم هر چه بخواهم، یار بهتر می رساند حتی اگر سائل بخواهد سنگ از او آقا به دستش کیسه ی زر می رساند ارباب ما آقاست، در اوج نداری... نان شبش را نزد نوکر می رساند ممنون فطرس هستم و مدیون شغلش از بس سلامم را به دلبر می رساند بالم شکسته... خب... قلبم هم شکسته من را به یارم، دیده ی تر می رساند آن دردهایی که ندارد راه چاره درمان آن را ناز دختر می رساند با گریه بر داغ سه ساله زنده هستم عمر مرا داغش به آخر می رساند خار مغیلان بر کف پاهای زخمش در هر قدم زجر مکرر می رساند بر زجر لعنت... با کتک، یاس حرم را تا به خرابه آن ستمگر می رساند غوغا به پا کرده رقیه در خرابه دارد لبش را سوی حنجر می رساند @stayashura313
هرکجا سینه زنت دستِ دعا بالا بُرد مادرت با عجله دستِ عطا بالا برد بارها بوسه زد و پیش همه جسم تو را بر سرِ دوش، رسولِ دو سرا بالا برد ما کجا ظرفیتِ عشقِ تو را داشته ایم؟! نظر فاطمه، ظرفیتِ ما بالا بُرد از روی خاک جدا کرد و حسینیه رساند " ذره ای بودم و مهر تو مرا بالا برد " پشت در ماند رخت تا که خجالت نکشیم دست لطفت همه جا شأن گدا بالا برد رو به کعبه نزدم جز به تمنای خودت نرخِ توحید مرا کرب و بلا‌ بالا برد کم ندیدیم که بدکاره ی بی تقوا را... اشکِ در روضه ی جانسوز شما بالا برد گریه کرده است چو اسپندِ میان آتش هر که از تشنگی ات سوخت، صدا بالا برد حرمله تیر زد و از کمرت بیرون زد همه ی خون تو را زود خدا بالا برد مانده ام مات، زمانی که دعا می کردی این سنان بین دعا، نیزه چرا بالا برد؟! @stayashura313
خراب آمده ام باز رو به راهم کن مسیح من بِدَم و عاری از گناهم کن نیامدم به تمنای آب و نان سویت کمی به حرمت ام البنین نگاهم کن فدای جُون شوم، روسپید عالم شد نگاهِ لطف به ظرفِ دلِ سیاهم کن عطا به جای خودش، جای این همه گریه... برای سینه زنت، ذوالکرم دعا هم کن به زیر بارِ گران علامتت گفتم: گذر ز توشه ی سنگین اشتباهم کن مُقدم است به کارم، همیشه کار شما بیا و پیرِ همین راه و دستگاهم کن عجیب دلهره دارم به کربلا نرسم برات کرب و بلای مرا فراهم کن میان گودیِ قبرم، زمان تلقینم اسیرِ روضه ی گودیِ قتلگاهم کن زمان تشنگیِ حشر، یاد تشنگی ات جواز گریه بده، غرقِ اشک و آهم کن @stayashura313
هر که بر کار تو پرداخت، یقینا بُرده است زیر پا، کارِ خود انداخت، یقینا بُرده است وسط ساختنِ خیمه ی ماه ماتم خادمی که دلِ خود ساخت، یقینا بُرده است سائلی که به کسی رو نزد و راهی را غیر ازین میکده نشناخت، یقینا بُرده است بِأبی أنتَ و اُمی، همه ی اموالش... آن که در راه تو پرداخت، یقینا بُرده است نوکری که به دلش، مادرت از باب کرم نظر مرحمت انداخت، یقینا بُرده است عمر، کالای گرانی است، ولی در راهت هر کسی عمر خودش باخت، یقینا بُرده است خونِ اعضای تو را نعل، به هفتاد ذراع مرکب از بس به تنت تاخت، یقینا بُرده است @stayashura313
"فاش می گویم و از گفته ی خود دلشادم" بنده ی کوی حسین ، از دو جهان آزادم پرچم سرخ حسینی است فقط روی سرم مزه ی تربت او در دهن از میلادم راه او راه حیات است و خودش فُلک نجات متوسل به حسینند همه اجدادم یا حسین بن علی ذکر شب و روز من است اثر ذکر حسین است اگر آبادم عاشقش گشته ام از صبح ازل تا به ابد از الست است که من دل به جمالش دادم تشنه ی چهره ی نورانی او می مانم شده تشکیل زِ حبش همه ی بنیادم گفت: زهراست شب جمعه مصیبت خوانش پس بلند است برای غم او فریادم تا که از اسب زمین خورد سرش ریخت بهم خواهرش گفت شکستند قد شمشادم @stayashura313
بی سر و سامانم و خیلی پریشانم حسین غرق در عصیانم و خیلی پشیمانم حسین سفره ی دل را همیشه پیش تو وا میکنم مونس تنهایی ام... گرمی مژگانم حسین با همه آلودگی ام دوستت دارم حسین دوست داری نوکرت را، خوب می دانم حسین جان من این چند قطره اشک را از من نگیر چون که با این اشک ها لبریز ایمانم حسین کشته ی اشکی و من پاره گریبان تو ام ای تمام حاجت چشمان گریانم حسین خوش به حال نوکری که پیر این درگاه شد در حرم یا بین روضه ها بمیرانم حسین هر شب جمعه که دلتنگ حریمت می شوم از سر شب تا سحر هر لحظه می خوانم: حسین "نازنینا ما به ناز تو جوانی داده ایم" کربلایم را بده... دیگر مرنجانم حسین وقت هر درد و غمی فرمود: "فابک للحسین" روضه ی روز و شب شاه خراسانم حسین دست و پا کمتر بزن، خواهر فدای پیکرت ای غریب مادرم...گیسو پریشانم...حسین پنجه ی گرگی به جان زلف تو افتاده است تو ته گودال و من پاره گریبانم حسین یک طرف آتش گرفته روسری دختران یک طرف آتش گرفته صحن دامانم حسین @stayashura313
ما را خدا به عشق حسین آفریده است از او کریم تر همه عالم ندیده است ریزه خور عطای حسینیم تا ابد این لطف فاطمه است که بر ما رسیده است دنبال زرق و برق جهان اهل عالمند سینه زن حسین از این ها بریده است این پرچم سیاه عزا آبروی ماست ما را به برکتش خود زهرا خریده است عرض نیاز پیش کریمان که عیب نیست مولا همیشه حاجت نوکر شنیده است بانی روضه حضرت خیر النسا شده است از چشم مرتضی ز غمش خون چکیده است جنت بهای یک نم اشک عزای اوست یعنی بهشت حاصل اشک دو دیده است از انعکاس ناله ی "نوحوا علی الحسین" عمری نسیم غم به دل ما وزیده است جسمش به خاک و راس منیرش به روی نی مرکب به روی پیکر پاکش دویده است با سنگ و نیزه حرمت او را شکسته اند بیهوده نیست خواهر او قد خمیده است @stayashura313
ای اهل کوفه رحمی این طفل جان ندارد خواهد که آب گوید اما زبان ندارد دیشب به گاهواره تا صبح دست وپا زد امروز روی دستم دیگر توان ندارد هنگام گریه کوشد تا اشک خود نوشد اشکی که تر کند لب دور دهان ندارد رخ مثل برگ پاییز لب چو دو چوبه خشک این غنچه بهاری غیر از خزان ندارد ای حرمله مکش تیر یکسو فکن کمان را یک برگ گل که تاب تیرو کمان ندارد شمشیر اوست آهش،فریاد او تلظی جانش به لب رسیده تاب بیان ندارد رحمی اگر که دارید یک قطره آب آرید بر کودکی که در تن جز نیمه جان ندارد با من اگر بجنگید تا کشتنم بجنگید این شیره خواره بر کف تیغ وستان ندارد مادر نشسته تنها در خیمه بین زنها جز اشک خجلت خود آب روان ندارد تا با خدنگ دشمن روحش زند پر از تن جز شانه امامش دیگر مکان ندارد @stayashura313
یک خیابان کرده مجنونم تو می دانی کجاست آن خیابان کوی جانان قطعه ای از کربلاست یک خیابان دل ربوده از تمام عاشقان هست آنجا جای پای مهدی صاحب زمان یک خیابان گشته منزلگاه جبرئیل امین یک طرف استاده زهرا یک طرف ام البنین یک خیابان گشته تنها جلوه گاه عالمین یک طرف قبر اباالفضل یک طرف قبر حسین یک خیابان را صفا و مروه می خوانیم و وبس یا حسین گوییم و یا عباس ما در هر نفس یک خیابان است زینب بسته احرام ولا کعبه عشق است آن جا یا زمین نینوا گام گام آن خیابان جای پای زینب است پر فضای آن خیابان از صدای زینب است کاش در بین دو شاهد عمر پایان می گرفت کاش جانم را اجل در آن خیابان می گرفت یک خیابان کرده عاشق سید سجاد را آن خیابان است می خواند به خود خوشزاد را @stayashura313
شکر حق روز و شبم با روضه ات سَر میشود چشم های من فقط با نام تو تَر میشود قیمتی داده به من این کیمیای مِهر تو خاک هم زیر قدم هایت چُنان زَر میشود خوانده ام آقا ثواب زائران کربلا همتراز با نود حج پیمبر میشود هر کسی که جان دهد پای بساط روضه ات چون شهیدان پیکرش پاک و مطهّر میشود لحظه ی مرگم سرم را روی زانویت بگیر خار در آغوش گل باشد معطّر میشود حرف گل آمد گریز روضه ام اینگونه شد گل اگر بی آب باشد زود پرپر میشود مادری خیمه به خیمه در پی یک قطره آب در دل صحرا روان مانند هاجر میشود اسمعیلم پا مکش برخاک اینجا کربلاست حال و روزت از عطش هر لحظه بدتر میشود نه غذایی خورده ام نه آب که شیرت دهم خنج بر سینه مزن شرمنده مادر میشود کودک لب تشنه ام اینگونه بی تابی نکن میرسد سقّا گلوی خشک تو تَر میشود عاقبت این تیر های حرمله شَر میشود مقصد تیر سه شعبه حلق اصغر میشود نوید طاهری @stayashura313
به جای جای دلم جای پای تو است حسین خوشم که حنجره ام نینوای تو است حسین هزار چشمه ی اشکم اگر دهند به چشم خدا گواهست که وقف عزای تو است حسین صفا و مروه و رکن و مقام و کعبه ی من به کربلات قسم کربلای تو دست حسین به هر زمان که بخوانند نسل ها قرآن درون حنجره هاشان صدای تو است حسین به عالمی در دل بسته ام ز روز ازل مگر به روی تو، این خانه جان تو است حسین معمای خون تو را جز خدا نداند کس به خون تو، که خدا خونبهای تو است حسین اگر چه کعبه بود قبله ام به وقت نماز دلم به جانب صحن و سرای تو است حسین بهشت باد به اهل بهشت ارزانی بهشت من حرم با صفای تو است حسین زیارت همه پیغمبران زیارت حق زیارت سر از تن جدای تو است حسین تو آن صحیفه ی صد پاری ورق ورقی که زخم های تنت آیه های تو است حسین به وصف غیر تو میثم سخن نخواهد گفت هر آنچه گفته و گوید ثنای تو است حسین @stayashura313
کاری نکرده نام ما را گدا نوشتند در جمع نوکران آل عبا نوشتند من که به قدر کلب کوی علی نبودم اصلا کسی نبودم من را چرا نوشتند؟ یک گوشه چشم قنبر ما را بس است والله کار غلام حیدر را کیمیا نوشتند عشق علی صراطم حلال مشکلاتم این عشق را برایم مشکل گشا نوشتند بیراهه رفته آنکه حب علی ندارد از خیل آدمیزاد او را جدا نوشتند هم اول است و آخر هم ظاهر است و باطن بی خود نبوده برخی او را خدا نوشتند صحن و سرای حیدر بهتر ز صد بهشت است اصلا بهشت ما را ایوان طلا نوشتند با اینکه بی نواییم ریزه خور رضاییم ما را گدا و عبد کوی رضا نوشتند آقا دعام کرده حاجت روام کرده با اذن او برایم کرب و بلا نوشتند دیدند پر گناهم من را به روضه بردند بی شک به جای هیأت,دار الشفا نوشتند در بین روضه ها بر ارباب گریه کردم در نامه ی سیاهم این جمله را نوشتند: “هرچند رو سیاهی زهرا تو را خریده با لطف او تو را از آتش رها نوشتند” جای کفن برایم یک بوریا بیارید وقتی نصیب اربابم بوریا نوشتند…. @stayashura313
آخر این درد جدایی کار دستم می دهد آخر این سر به هوایی کار دستم می دهد لحظه هایی که نباشم یاد تو بد می شوم لحظه های بی خدایی کار دستم می دهد مطمئنم روز محشر آه حسرت می کشم این سحر ها بی دعایی، کار دستم می دهد آسمانی نیستم چون چشم هایم پاک نیست این خطای چشم، جایی کار دستم می دهد عابسم کن، خالصم کن، بین این روضه خودت عاقبت پرمدّعایی کار دستم می دهد کاسه ی من را خودت با اشک پر کن یا حسین چشم خشک من خدایی کار دستم می دهد ای فدای دختری که با سرِ بر نیزه گفت: ای پدر جان این جدایی کار دستم می دهد گیر افتادم میان زجر و شمر و حرمله تنگنای کوچه هایی کار دستم می دهد معجرم را سفت با دستم گرفتم بر سرم آه امّا بی حیایی، کار دستم می دهد @stayashura313
غمخوارِ کربلا غم عالم نمی‌خورد دنیایِ بی حسین به دردم نمی‌خورد هرکس که خورد نان تو جایی نمی‌رود هرکس که خورد داغِ تو را غم نمی‌خورد شأنِ دو چشمِ خیسِ عزادار  عرشی است این حرفها به چشمه‌ی زمزم نمی‌خورد آنکه به زیر سایه‌ی زهرا نشسته است غمهای روزِ حشر مسلم نمی‌خورد آنکس که جای بستر بیماری ، از غمت آتش گرفت حسرت عزیزم نمی‌خورد من با محرم تو نفَس می‌زنم هنوز هرچند طعنه نوکرتان کم نمی‌خورد من حتم دارم از نفسِ گرمِ مادرت این سینه باز  داغِ محرم نمی‌خورد @stayashura313
زینَت گرفته هَر سُخَنم، با دَمِ حسین چون عَطردان شده دَهَنم، با دَمِ حسین از کودکی برای غمش گریه کرده ام تا روزِ مَرگ سینه زَنم، با دَمِ حسین بر من دُعای حَضرتِ صِدّیقه می رسد تا مِشکی است پیرُهَنم، با دَمِ حسین عیسی نَفَس گرفته اگر با دَمِ علی من کوهِ نَفس می شِکَنم با دَمِ حسین من کربلایی از کَرمِ مُجتبی شدم من عاشقِ دَمِ حَسَنم با دَمِ حسین هنگامِ غُسلِ من بنِویسید: "کَربَلاء با تُربتی روی کَفَنم" با دَمِ حسین یک روضه ی رُقَیّه بخوانید دوستان... دَر لحظه ی کَفَن شُدَنم... با دَمِ حسین... رضا_رسول_زاده @stayashura313
هر اهل دلی یافته راهی به رقیه پس رو زده با کوه گناهی به رقیه هروقت نشسته ست سر شانه ی عباس تقدیم شده منصب شاهی به رقیه هر جا سخن از راه رسیدن به خدا شد داده دل ما زود گواهی به رقیه هرکس که امیدش شده از کل جهان قطع انداخته با گریه نگاهی به رقیه مدیون حسینیم که داده دل ما را گاهی به علی اصغر و گاهی به رقیه وا شد گره از مشکل ما تا که شب قدر ده مرتبه گفتیم : الهی به رقیه مجتبی_خرسندی @stayashura313