eitaa logo
🏴سرای شعر محتشم🏴
421 دنبال‌کننده
5 عکس
4 ویدیو
11 فایل
📍کانال شعر حضرات معصومین علیهم صلوات الله ❤️امام صادق علیه السلام:❤️ ✍️ من قال فینا بیت شعر بنی الله له بیتا فی الجنه هر کس در راه ما و برای ما یک بیت شعر بسراید، خداوند برای او خانه ای در بهشت، بنا می کند. @stayashura99 📔وسائل الشیعه ۱۴۰۲/۰۳/۲۳
مشاهده در ایتا
دانلود
گریه کنید گریه ، که میراث فاطمه است هرکس که اشک داشت ز وُرّاث فاطمه است گریه برای فاطمه مهر تولی است مهر تولی است و نشان تبری است گریه کنید فاطمیه فصل ماتم است این فاطمیه است که باب محرم است گریه کنید فاطمه بسیار گریه کرد تا زنده بود بهر علی زار گریه کرد گریه کنید بر غم و اندوه فاطمه گریه کنید بر تن مجروح فاطمه گریه کنید آه جوان بود مادرم سنی نداشت گرچه کمان بود مادرم گریه کنید دست به دیوار میگرفت در خانه رو زحیدر ‌کرار میگرفت گریه کنید بر ورم روی بازویش بعد از سه ماه خوب نشد زخم پهلویش گریه کنید مادر ما بی قرار بود گریه کنید مادر ما باردار بود گریه کنید حوریه و دیو و دد کجا ریحانه الرسول کجا و لگد کجا گریه کنید پشت در جای علی نبود زهرا نیاز داشت به مادر ولی نبود گریه کنید شعله در اطراف باغ بود پهلوش که گرفت به در میخ داغ بود گریه کنید در غم او های های های پا میشد و دوباره می افتاد وای وای گریه کنید فاطمه را بی هوا زدند او را مقابل در و همسایه ها زدند گریه کنید بازوی زهرا شکسته شد آنقدر زد مغیره به دستش که خسته شد گریه کنید دور و بر او شلوغ بود ای کاش روضه هاش تمامش دروغ بود اینجای روضه داد بزن مثل دخترش هی داد میزدند سرش پیش شوهرش گریه کنید کشتن زهرا حلال بود طوری زدند زنده بماند محال بود گریه کنید روز در خانه کشتنش غربت ببین که نیمه شب دفن شد تنش گریه کنید که نتوانست دخترش آن شب بلند گریه کند بهر مادرش گریه کنید ، اشک بگیرید از همه نذر ظهور منتقم آل فاطمه ✍عبدالزینب موسوی _______ ♦️کانال سرای شعر محتشم| خوش‌ آمدید ♦️ ♻️انتشار مطالب آزاد است♻️ @stayashura313
می‌شود هر روز جرم و اشتباهم بیشتر هست اما بخشش تو از گناهم بیشتر بسکه تن دادم به عصیان و خطا این روزها دور شد از خانه‌ات اینگونه راهم بیشتر احتیاجی نیست در آتش بسوزانی مرا می‌کِشَد آتش مرا این سوز و آهم بیشتر معصیت می‌آورم، آب و غذایم می‌دهی می‌چکد خجلت از این طرزِ نگاهم بیشتر کوله بارم از گناهم پر شد، اما آمدم باز هم این بار از تو عذرخواهم بیشتر دارم از زهرا ز دست خود خجالت می‌کشم شرمسار از روی تو رویِ سیاهم بیشتر چند وقتی می‌شود آواره بودم، باز هم چادری خاکی مرا داده پناهم بیشتر زیر بار معصیت بالم به هم پیچیده بود یک نگاه مادرم شد تکیه گاهم بیشتر _______ ♦️کانال سرای شعر محتشم| خوش‌ آمدید ♦️ ♻️انتشار مطالب آزاد است♻️ @stayashura313
داده‌ست نام فاطمه، داور به زهرا داده لقب صدیقه اطهر به زهرا جنت همان توصیف اجمالی زهراست جنت به کوثر وصل شد، کوثر به زهرا امّ ابیهایی‌اش امّ‌الانبیایی است باید بگویند انبیا مادر به زهرا صبرش زبانزد بوده حتی قبل خلقت صبری که داده جلوه‌ای دیگر به زهرا به رشته‌های چادرش امّید دارند آنان که محتاجند در محشر به زهرا ماندم بگویم رفته زهرا به پیمبر یا که بگویم رفته پیغمبر به زهرا در سیر معراجی خود در آخر راه زهرا به حیدر می‌رسد حیدر به زهرا خدمت به مولا هم همان خدمت به زهراست در اصل خدمت می‌کند قنبر به زهرا یعنی همه محتاج زهرای بتولیم وقتی توسل می‌کند رهبر به زهرا زهرا برای ما همیشه مادری کرد خیلی بدهکار است این کشور به زهرا تا فیض از دامان معراجش بچیند سر می‌زند هر صبح پیغمبر به زهرا وقتی پیمبر بود در شهر مدینه عرض ادب می‌کرد حتی در به زهرا _______ ♦️کانال سرای شعر محتشم| خوش‌ آمدید ♦️ ♻️انتشار مطالب آزاد است♻️ @stayashura313
انگاری کل دنیا آتیش گرفته ریشه ی نسل طوبی آتیش گرفته خونه ی عشق مولا آتیش گرفته چادر بی بی زهرا آتیش گرفته نگاه زینب، خیره به مسمار یه رد خونی، مونده رو دیوار دل دخترش می سوزه تموم پرش می سوزه پر معجرش می سوزه می سوزه ...... خونه ی مرد تنها آتیش گرفته گل وسط تماشا آتیش گرفته کوچه میون سرما آتیش گرفته چادر بی بی زهرا آتیش گرفته نگاه زهرا، به دست مولاس نگاه مولا، خیره به زهراس دل شوهرش می سوزه تموم سرش می سوزه پر معجرش می سوزه می سوزه ....... زهرا میون کوچه از پا نشسته با ضرب درب و دیوار پهلو شکسته مادر تو دود و آتیش با حال خسته مولا میون کوچه س با دست بسته رسیده قنفذ، ای داد بیداد دستای بی بی، از شونه افتاد دل پرپرش می سوزه برا حیدرش می سوزه پر معجرش می سوزه می سوزه ... ✍وحید محمدی _______ ♦️کانال سرای شعر محتشم| خوش‌ آمدید ♦️ ♻️انتشار مطالب آزاد است♻️ @stayashura313
كبوديِ بدنِ مادرم مرا كشته سياه كرده جهان را سفيديِ مويش فدايِ چادرِ آتش گرفته ات زهرا درونِ شعله چه آمد به روزِ گيسويش چه ضربه اي، چه صدايي، چه دستِ سنگيني سه ماه فاطمه پوشيه بسته بر رويش شبيه كِشتيِ پهلو گرفته مي ماند شكسته شد به لگد، دنده ها و پهلويش "رويِ گُل كه با پا نميزنن چهل نفري يك زن رو تنها نميزنن اي قنفذ! بس كن، با تهِ غلاف اينجوري رويِ بازويِ زنها نميزنن مادرم رو كُشتيد، ولش كنيد اي حروميا چي سرش آوُرديد، كه يهو داد زد: فضه بيا با چه دستي زده كه جايِ كبودي از گوش يكسره تا به لبِ توست، خدا رحم كند" و يك غلاف كه دستِ چهل نفر چرخيد همين غلاف گرفته توانِ بازويش فدايِ دخترِ مادر، گريزِ روضه زدم ببين به دستِ زنِ حرمله، النگويش _______ ♦️کانال سرای شعر محتشم| خوش‌ آمدید ♦️ ♻️انتشار مطالب آزاد است♻️ @stayashura313
میان کوچه ها،در پُشت درها..،گریه‌ها کردم تمام شهر را با اشک هایم زابرا کردم شباهنگام با پروانه از بال و پرت گفتم... سحر خاکسترش را از کنارِ شمع..،ها کردم تویی آن ذات افلاکی،تویی مستوجب پاکی که من با چهره ای خاکی،به نامت اقتدا کردم پدر در فاطمیه یاد دارم بارها می گفت: من این فرزند را نذر حسن جان شما کردم زمانی که برای گریه چشمم بی رمق می شد به یک "یا فاطمه" در روضه،تجدید قُوا کردم همیشه ذکر تو از شرِّ عصیان‌ها خلاصم کرد قدم برداشتم..،گفتند:"یا زهرا"..،حیا کردم بگیرم دامنت را صدهزاران بار می گویم خطا کردم خطا کردم خطا کردم خطا کردم نمی از روضه ات را ریختم در عُمق اقیانوس تمام ماهیان را هم به داغت مبتلا کردم از آن وقتی که پی بُردم دلت پُر بود از دنیا تمام لذت بی حدِّ دنیا را رها کردم قنوت بی تعادل خواندنت محراب را سوزاند... چِقَدر این روزها یا ربّنا یا ربّنا کردم برای گونه و بازو و پهلوی کبودِ تو... برای دردهای بی شمارِ تو دعا کردم چُنان از عالم ذَر مِهر تو در سینه ی من بود که تا نام تو را بُردم..،تو را مادر صدا کردم اگرچه نیستم "سیّد"،به فرزندی قبولم کن که من پیش تمام خلق این را ادعا کردم منِ بی تاب آنقَدر از "بُنَیَّ" ات سوختم تا که تمام این محل را با حسین ات آشنا کردم . . به جای اهل آن دِه در خیال خود هزاران بار خودم با دستم هایم بر تن او بوریا کردم ✍بردیا محمدی _______ ♦️کانال سرای شعر محتشم| خوش‌ آمدید ♦️ ♻️انتشار مطالب آزاد است♻️ @stayashura313
مرا در عالم ذَر حضرت مادر سوا کرده برایم آبرودار، آبرویی دست و پا کرده کنیز روضه‌ات می‌خواست من هم نوکرت باشم دعای مادرت حاجات مادر را روا کرده شبیه طبل تو خالی؛ نه طبل روضه‌های تو منم آن پوچی مطلق که عمری ادعا کرده صدایت می‌زنم با بغض، مثل «کودکی‌هایم» که در بازار غربت دست مادر را رها کرده به تو امّید دارم مثل آن من، آن پسربچه که هر باری زمین افتاده بابا را صدا کرده دلم قیمت گرفته با شکستن، مثل آن قلّک که هر چه داشت را خرج عزادارِ شما کرده فقیرم؛ آن فقیری که غنی‌تر از سلاطین است خدا خیرش دهد هرکس مرا اینجا گدا کرده شبم روز است، با عکسی که از دیوار می‌تابد خدا رحمت کند هر کس که گنبد را طلا کرده کبوتر نیستم اما فقط یک آرزو دارم کلاغ قصه‌ی غربت، هوای کربلا کرده _______ ♦️کانال سرای شعر محتشم| خوش‌ آمدید ♦️ ♻️انتشار مطالب آزاد است♻️ @stayashura313
لِماذا سُمّیَت زهراءُ بِاالزّهرا، نمی‌دانم شب قدر است او یا لیلةُ الاسری نمی‌دانم من از سُبّوح و از قدّوس گفتن‌های یک انسان به ساق عرش، قبل از خلقت دنیا نمی‌دانم رموز کاف و ها و یا و عین و صاد را حتی اگر دانسته باشم، راز أعطینا نمی‌دانم من از إنسیّه و حوریّه می‌فهمم عباراتی ولی معنایی از إنسیّةُ الحَورا نمی‌دانم امامان "حجّةُ اللهِ علَی خلقند"، سلّمنا "وَ زهرا حجّة اللهِ علینا" را نمی‌دانم نمی‌بود آفرینش هم علی را، هم محمّد را حدیث قدسی لولاک را اصلا نمی‌دانم "به بوی نافه‌ای کآخر صبا زان طرّه بگشاید" چه خون افتاد در دل‌ها و محمل‌ها، نمی‌دانم بجز این است که عکس کسی در آب افتاده‌است؟ وگرنه تشنه ماندن بر لب دریا... نمی‌دانم کنار خانه‌ی "لا تَرفعوا اصواتَکم" یارب دلیل اینهمه بلوا و غوغا را نمی‌دانم دلیل خلقت است او، معنی "عجّل وَفاتی" را به هر تعبیر و هر تفسیر و هر معنا نمی‌دانم شبانه دفن کردن را علی دانست، سلمان هم شبانه غسل دادن را علی حتی... نمی‌دانم چرا باید گلی مانند زهرا پشت در باشد خداوندا خداوندا خداوندا نمی‌دانم ندانم‌های بسیار است در صدّیقه‌ی کبری نمی‌دانم نمی‌باید بدانم یا نمی‌دانم! _______ ♦️کانال سرای شعر محتشم| خوش‌ آمدید ♦️ ♻️انتشار مطالب آزاد است♻️ @stayashura313
(زبانحال حضرت زهرا با حضرت علی) زهرا شدم که روشنی خانه‌ات شوم با افتخار خادم کاشانه‌ات شوم تو شمع عشق باشی و پروانه‌ات شوم سنگ صبور آه غریبانه‌ات شوم پیش خدا ملاک عزیز تو بودن است بالاترین مقام کنیز تو بودن است ای ماه فاطمه به شب تار اباالحسن هستم ز هرکه غیر تو بیزار اباالحسن پای تو قبل میثم تمار اباالحسن من سر نهاده‌ام به روی دار اباالحسن دل را فقط به سوی تو پر می‌دهم علی لب تر کنی برای تو سر می‌دهم علی امروز جای تیغ تو زهرا بایستد کاری کنم زمین به تماشا بایستد حاشا که فاطمه به مدارا بایستد باید به احترام تو دنیا بایستد کعبه ملاک ردّ و قبول نماز نیست تو قبله‌ای به قبله دیگر نیاز نیست آماده‌ام که رفع گرفتاری‌ات کنم در این هوای درد هواداری‌ات کنم لشکر نیاز نیست، خودم یاری‌ات کنم در کوچه‌های شهر علمداری‌ات کنم پشت و پناه محکم تو دست فاطمه است تا روز حشر پرچم تو دست فاطمه است یک روح در وجود من و تو دمیده شد زهرا برای یاری تو آفریده شد حتی اگر که باد مخالف وزیده شد از این به بعد کار به هر جا کشیده شد بنشین و جان فاطمه سوی خطر مرو در را اگر زدند علی پشت در مرو در را زدند و فاطمه از جا بلند شد آتش به جنگ آمد و دریا بلند شد در پشت در نشست، در امّا بلند شد ای روزگار ناله زهرا بلند شد از آن به بعد بود که ماتم شروع شد از پشت درب خانه محرم شروع شد علی ذوالقدر _______ ♦️کانال سرای شعر محتشم| خوش‌ آمدید ♦️ ♻️انتشار مطالب آزاد است♻️ @stayashura313
کسی که بی تو سر صحبت جهانش نیست چگونه صبر و تحمل کند؟ توانش نیست به سوز هجر تو سوگند ، ای امید بشر! دل از فراق تو جسمی بود، که جانش نیست اسیر عشق تو این غم کجا برد، که دلش محیط غم بود و ، طاقت بیانش نیست نه التفات به طوبی کند، نه میل بهشت که بی حضور تو ، حاجت به این و آنش نیست کسی که روی ترا دید یک نظر چون خضر چگونه آرزوی عمر جاودانش نیست؟! کسی که درک کند فیض با تو بودن را بحق حق، که عنایت به دیگرانش نیست بهار زندگیم ، در خزان نشست بیا! (بهار نیست به باغی که باغبانش نیست) کنار تربت زهرا تو گریه کن، که کسی بجز تو ، با خبر از قبر بی نشانش نیست بیا و پرده ز راز شهادتش بردار پسر که بیخبر از مادر جوانش نیست! بجز ولای تو ، ای ماه هاشمی طلعت! (شفق)، ستاره به هر هفت آسمانش نیست ✍محمدجواد غفورزداه _______ ♦️کانال سرای شعر محتشم| خوش‌ آمدید ♦️ ♻️انتشار مطالب آزاد است♻️ @stayashura313
( دو بیتی) انا لله و انا الیه راجعون کشته شد زهرا انا لله و انا الیه راجعون علی شد تنها انا لله و انا الیه راجعون روضه میخونن همه یا یوماه یوماه یوماه _______ ♦️کانال سرای شعر محتشم| خوش‌ آمدید ♦️ ♻️انتشار مطالب آزاد است♻️ @stayashura313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
باز رقیه ماند و تنهایی و تاریکی _______ ♦️کانال سرای شعر محتشم| خوش‌ آمدید ♦️ ♻️انتشار مطالب آزاد است♻️ @stayashura313
ای تکیه گاه علی تکیه به دیوار نکن با این بازوی کبود جان علی کار نکن خانمم به رفتن اثرار نکن جلو چشم حسنت گریه نکن سر قبر محسنت گریه نکن چهل و پنج روزه که دلم میسوزه صدای خنده زهرا نمیاد چهل و پنج روزه که دلم میسوزه دستای شکسته بالا نمیاد چهل و پنج روزه که دلم میسوزه محسنم دیگه به دنیا نمیاد ویلی علی المظلومه ... جون به لب شد حیدر از حرفای روی لبت دفنی باللیل ها وصیت امشبت خانمم دق میکنه زینبت روضه ای به پا میشه گریه نکن زخم سینه وا میشه گریه نکن چهل و پنج روزه که دلم میسوزه نمیگی چی شد که گوشواره شکست چهل و پنج روزه که دلم میسوزه خاک غربت روی چادرت نشست چهل و پنج روزه که دلم میسوزه روی صورت تو مونده جای دست ویلی علی المظلومه ... دوختی یک پیرهن برا بی کفن کربلا میمونه عریان تنش زیر سُم مرکبا ای وای از تشنه لب سر جدا شب آخری بیا گریه کنیم برا داغ کربلا گریه کنیم چهل و پنج روزه که دلم میسوزه باز دوباره این آتیش به پا میشه چهل و پنج روزه که دلم میسوزه میخ در خنجر کربلا میشه چهل و پنج روزه که دلم میسوزه پسرت راهی کربلا میشه سوختم تا که این پیرهن رو دوختم میکشم از ته دل آه یا حسین فی امان الله _______ ♦️کانال سرای شعر محتشم| خوش‌ آمدید ♦️ ♻️انتشار مطالب آزاد است♻️ @stayashura313
مثل پاییز زرد اومدم پر غصه و درد اومدم سائل پسر تو ام و در خونه مرد اومدم مرد مرداست پسرت مرهم درداست پسرت شفای امروز همه شافع فرداست پسرت پسرات یکی یکی رفتن و شهید شدن پیش چشم فاطمه همه رو سفید شدن مرد مرداست پسرت مرهم درداست پسرت شفای امروز همه شافع فرداست پسرت تو ندیدی و ام بنین قمرت شده نقش زمین ندیدی بی بی اما حالا بیا حال حسینو ببین زار زاره پسرت دل بی قراره پسرت دیگه یه مردم میون حرم نداره پسرت پسرت که خورد زمین سپر حسین شکست پناه حرم که رفت کمر حسین شکست مرد مرداست پسرت مرهم درداست پسرت شفای امروز همه شافع فرداست پسرت پاشو دلشوره کشته منو میری میشکنی پشت منو چه جوری یه تنه تا حرم ببرم آخه این بدنو روی تو مبهمه و چشم و ابروت درهمه و تو بی تابی روی زمین بی تاب تو حرم و پاشیده شد سری که تا بزم می میره چه جوری شد فقط از بغل رو نی میره مرد مرداست پسرت مرهم درداست پسرت شفای امروز همه شافع فرداست پسرت زینبم بی تو خواب نداره نباشی کی هواشو داره تو راضی میشی تشنه بشه حرمله براش آب بیاره پاشو امید همه خیمه هامون غرق غمه ای خوش غیرت میبینی نامحرم تو حرمه تو نباشی با حرم بد میشه برای من خواهرت اسیر میشه تو یه عده بد دهن مرد مرداست پسرت مرهم درداست پسرت شفای امروز همه شافع فرداست پسرت _______ ♦️کانال سرای شعر محتشم| خوش‌ آمدید ♦️ ♻️انتشار مطالب آزاد است♻️ @stayashura313
🏴سرای شعر محتشم🏴
#حضرت_ام_البنین مثل پاییز زرد اومدم پر غصه و درد اومدم سائل پسر تو ام و در خونه مرد اومدم مرد مردا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پره غصه و درد اومدم مراسم عزاداری شهادت حضرت زهرا (سلام الله علیها) مداح ۱۴۰۳/۰۹/۰9 _______ ♦️کانال سرای شعر محتشم| خوش‌ آمدید ♦️ ♻️انتشار مطالب آزاد است♻️ @stayashura313
السلام ای مادر ایثار یا ام البنین دلخوشی حیدر کرار یا ام البنین وقت توصیف تو ای بانو زبان ها لال شد مدح تو بالاتر از گفتار یا ام البنین جز تو در عالم کدامین زن برای زینب است بعد زهرا بهترین غمخوار یا ام البنین تو همانی که به عشق قبله عالم حسین تربیت کردی سپهسالار یا ام البنین خوش به حال هر که چون تو غیر گریه بر حسین تا دم آخر ندارد کار یا ام البنین مادر یل ها سرت را تا ابد بالا بگیر دست از شرمندگی بردار یا ام البنین جان عباست بیا بس کن ، برایت خوب نیست گریه با این چشم های تار یا ام البنین بیشتر از هر چه غم در سینه ات داری تو را پیری زینب دهد آزار یا ام البنین خوب شد ماندی ، ندیدی که حسین افتاده بود بین مقتل تشنه و بی یار ، یا ام البنین خوب شد ماندی ندیدی زینب افتاد از نفس از حرم تا قتلگه صد بار ، یا ام البنین خوب شد ماندی ندیدی خیمه ها می سوخت در آتش بین در و دیوار یا ام البنین خوب شد ماندی ندیدی کاروان را بی حسین در میان کوچه و بازار یا ام البنین خوب شد ماندی ندیدی بر فراز نیزه ای خورده از پهلو سر ِ سردار یا ام البنین خوب شد ماندی ندیدی خنده مستانه بر اهل بیت احمد مختار یا ام البنین محمد حسین رحیمیان _______ ♦️کانال سرای شعر محتشم| خوش‌ آمدید ♦️ ♻️انتشار مطالب آزاد است♻️ @stayashura313
از غمت ویرانم امّا خانه آبادم حسین می رسد با ناله اش زهرا به فریادم حسین می روم آشفته و زخمی سرِ خاک بقیع می رود تا کربلایت داد و بیدادم حسین بسکه بین گریه هایم جلوه کرده اسم تو اسم عباس خودم را بُردی از یادم حسین آنقدر از خشکی لبهای تو شرمنده ام یاد خشکی لب سقا نیفتادم حسین مشک پاره دیدم و گفتم که بیچاره رباب می زند بر سر رباب تو که نوزادم...حسین مادرت زهرا به جایم رفت بین علقمه ای فدای مادر تو چار اولادم حسین ذره ذره آب شد عباس و آب مشک ریخت قطعه قطعه ریخت آنجا شاخ شمشادم حسین من شنیدم فاطمه تا بین آن گودال رفت... سوخت از ذکر بُنیَّ عالم و آدم حسین زیر پا ذکر لبت را بی وضو برهم زدند ای فدای نالهء جدّ تو اجدادم حسین روی نی با خواهرت رفتی ز کوفه بین شام معجرش را پاره دیدی در میان ازدحام 🔸شاعر: رضا_دین_پرور _______ ♦️کانال سرای شعر محتشم| خوش‌ آمدید ♦️ ♻️انتشار مطالب آزاد است♻️ @stayashura313
او حضرت خاتون عالم ما گدایش شد دستگیر عالمی دست عطایش باید بگیرد چادر ام البنین را هر کس که افتاده عقب کرببلایش پیر و جوان کربلا را داده حاجت شنبه به شنبه سفره های بی ریایش مادربزرگم بچه هایش را سپرده بر معجزات سفره ی مشکل گشایش هر سال می گیرند اجر نوکری را گریه کنان فاطمیه در عزایش دار و ندار او فدای کربلا شد دار و ندار کربلایی ها فدایش عباس در دامان او رب ادب شد رحمت به شیر پاک و شیر با وفایش این شیر زن با گریه دنیا را به هم ریخت مروان کشد آه از جگر با های هایش تازه نکن داغ دلش را ای مدینه دیگر نزن ام البنین او را صدایش ای آسمان خون گریه کن بر غربت او این پیر زن در علقمه مانده عصایش اشک بشیر از این همه ایمان در آمد او نیست اصلا فکر آقازاده هایش ای کاش او پیری زينب را نمی دید شد مرگ ، بعد از کربلا تنها دعایش ام البنین ِ بی بنین را عاقبت کشت داغ حسین و راس از پیکر جدایش شاعر: محمد_حسین_رحیمیان _______ ♦️کانال سرای شعر محتشم| خوش‌ آمدید ♦️ ♻️انتشار مطالب آزاد است♻️ @stayashura313
منم بانوی آقای مدینه پس از صدیقه ، زهرای مدینه که میگفتم به زنهای مدینه حدیث درد و غمهای مدینه من و رنج و مصیبت ها کشیدن شنیدن کی بود مانند دیدن چه خوش بود ای مدینه روزگارم شنیدم از پدر شد بخت یارم امیرالمومنین شد خواستگارم به قربانش همه ایل و تبارم نمی شد باورم این برگزیدن شنیدن کی بود مانند دیدن خدارا شاکرم الحمدلله علی شد شوهرم الحمدلله من و شاهِ حرم! الحمدلله کنیز حیدرم الحمدلله از او فرمان زِمن با سر دویدن شنیدن کی بود مانند دیدن چه خوش بودم که در بیت ولایم انیس و مونس شیر خدایم کنیز خانه خیرالنسایم حسینش میزند مادر صدایم چه ذوقی داشت این مادر شنیدن شنیدن کی بود مانند دیدن دگر ام البنین ام البنین شد نصیبم چار ماهِ نازنین شد یکی بهتر یکی بهتر از این شد اباالفضلم ولی زیباترین شد زروی ماه هر شب بوسه چیدن شنیدن کی بود مانند دیدن زمانی سایه بر سر داشتم من کنارم چار اختر داشتم من حسین و عون و جعفر داشتم من اباالفضل دلاور داشتم من پس از آن روز خوش دیگر ندیدن شنیدن کی بود مانند دیدن همه شور و نوایم را گرفتند سر پیری عصایم را گرفتند توان زانوهایم را گرفتند حسین و بچه هایم را گرفتند دگر من ماندم و حسرت کشیدن شنیدن کی بود مانند دیدن شنیدم علقمه غوغا به پا شد تن سقا پر از تیر جفا شد دو دستش بی هوا از تن جدا شد حسین فاطمه قدش دو تا شد به پیش چشم یک لشکر خمیدن شنیدن کی بود مانند دیدن شنیدم دشمن او را از کمین زد گلم را از یسار و از یمین زد به فرق او عمود آهنین زد علمدار مرا آخر زمین زد نبود این راه و رسم لاله چیدن شنیدن کی بود مانند دیدن شنیدم هلهله در لشکر افتاد همین که از سرِ زین با سر افتاد در آن لحظه به یاد مادر افتاد همان مادر که در پشتِ در افتاد ززینب گفتن و از من شنیدن شنیدن کی بود مانند دیدن شنیدم ناله ادرک اخا زد زمین افتاد و زهرا را صدا زد شرر بر قلب شاه کربلا زد که با دست بریده دست و پا زد که دیده این چنین در خون طپیدن شنیدن کی بود مانند دیدن شنیدم بعد عباسم چها شد علم افتاد و دشمن بی حیا شد میان خیمه پای شمر وا شد دو دختر زیرِ دست و پا فدا شد شنیدم معجر از سرها کشیدن شنیدن کی بود مانند دیدن زنم بر سینه با زنها بگویم علی العباس واویلا بگویم به جای حضرت زهرا بگویم حسینم وا حسینم وا بگویم من و این ناله ها از دل کشیدن شنیدن کی بود مانند دیدن شنیدم که حسینم بین گودال به زیر دست و پا میزد پر و بال تنش در پیش زینب گشت پامال شنیدم ماجرا را رفتم از حال اگر این است تاثیرِ شنیدن شنیدن کی بود مانند دیدن. _______ ♦️کانال سرای شعر محتشم| خوش‌ آمدید ♦️ ♻️انتشار مطالب آزاد است♻️ @stayashura313
باید که فقط یوسف زهرا بپسندد ما را چه نیازی است که دنیا بپسندد قنبرشدن این است که هر لحظه بگویی من راضی‌ام آنگونه که مولا بپسندد مجنون دمی از سرزنش خلق نرنجید دیوانه شد آنقدر که لیلا بپسندد از قافله دوریم ولی کاش از آن دور یک ثانیه برگردد و ما را بپسندد یک عمر نشستیم که در باز کند؟ نه یک بار بیاید به تماشا... بپسندد ما دغدغه داریم که ارباب ببیند ما دغدغه داریم که سقا بپسندد نه فکر حسابیم نه دنبال ثوابیم ما آمده‌ایم اُمّ ابیها بپسندد بگذار بخندند به این زارزدن‌ها می‌ارزد اگر زینب کبری بپسندد مجید تال _______ ♦️کانال سرای شعر محتشم| خوش‌ آمدید ♦️ ♻️انتشار مطالب آزاد است♻️ @stayashura313
این روزها برای شما غصه میخورم دلداده ام به پای شما غصه میخورم وقتی تو نیستی دل من شور میزند جان سوز تر برای شما غصه میخورم با گفتن از فراق شما گریه میکنم با خواندن دعای شما غصه میخورم یاران به کوی وصل شما غرق شادی اند دورم من از سرای شما غصه میخورم گاهی پیاده عازم صحرای غم شوم دنبال خیمه های شما غصه میخورم با هر گناه دور ز من میشوی و من با شرم در وفای شما غصه میخورم پرونده گناه مرا کم مرور کن آقا خودم به جای شما غصه میخورم وقتی حضور گرم تو در روضه حس شود من هم به اقتدای شما غصه میخورم هنگام نوحه خوانی و شور حسینیان در حسرت صدای شما غصه میخورم گاهی که حنجرم ز عطش خشک میشود بر جدّ سر جدای شما غصه میخورم تو دیده ای آنچه فقط ما شنیده ایم با یاد کربلای شما غصّه می خورم احسان محسنی فر _______ ♦️کانال سرای شعر محتشم| خوش‌ آمدید ♦️ ♻️انتشار مطالب آزاد است♻️ @stayashura313
تا صدا میرسد از ساحتِ خونبارِ بقیع مرد و زن اشک بریزند ، به دیوارِ بقیع یک زن و صورتِ قبری ، به دلِ زارِ بقیع دلِ ما هم ، بخدا گشته گرفتارِ بقیع مادرِ حضرتِ عبّاس ، پریشانِ توأیم سال ها در به درِ سفره ی احسانِ توأیم تو که بودی؟ که خدا همسرِ مولایت کرد؟ تو چه کردی؟ که چنین غرقِ تَوَلّایت کرد؟ مادرِ چهار گلِ حضرتِ زهرایت کرد صدفِ گوهرِ نایاب… چو سقّایت کرد با تواضع ، به درِ خانه ی مولا رفتی این چنین بود ، که تا عرش تو بالا رفتی سائل آمد به درِ خانه ، تفضّل کردی تو به اولادِ نَبی ، خوب توسّل کردی زحمتِ حاجتِ دنیا ، که تقبّل کردی لطف کردی و مرا نیز تحمّل کردی بابِ حاجاتِ همه ، نامِ شما باشد و بس چشمِ ما نیز به اکرامِ شما باشد و بس پسرانت همه رفتند ، تو تنها ماندی سال ها گریه کنِ بچّه ی زهرا ماندی مرحمِ زخمِ دلِ زینبِ کبریٰ ماندی همه رفتند به یاریِ حسین… جا ماندی پسرت نقشِ زمین شد ، به غمش خندیدند همه بر مشک و دو دستِ قلمش خندیدند زینبت گفت «حسین» و… جگرت تیر کشید تا شنیدی که سرش رفت… سرت تیر کشید وسطِ کوچه نشستی… کمرت تیر کشید گفت «انگشتر» و… هی بال و پرت تیر کشید بخدا سوزِ دلت ، کرده دلم را بی تاب قدری آرام بخوان روضه برای ارباب روضه ای از سَرِ احساس… دلت ریخت بهم رنجِ پرپر شدنِ یاس… دلت ریخت بهم خنده ی دشمنِ خنّاس… دلت ریخت بهم روضه ی حضرتِ عبّاس… دلت ریخت بهم رفتنی گشته ای از بس که بزرگ است غمت کاش میشد که بسازیم به زودی حَرَمت بعدِ زهرا تو شدی مادرِ ما نوکرها سایه ات کم نشود از سَرِ ما نوکرها تو نظر کن به دلِ مضطرِ ما نوکرها وقفِ عباسِ تو ، چشمِ تَرِ ما نوکرها ما همه نوکر و درمانده ی فردای توأیم تو هنوز امِّ بَنینی و پسر های توأیم _______ ♦️کانال سرای شعر محتشم| خوش‌ آمدید ♦️ ♻️انتشار مطالب آزاد است♻️ @stayashura313
از نجف آمده ام از نجف آبادِ علی تا بخوانم همه جا نادِعلی نادِعلی من و ایوانِ علی پنجره فولادِ علی که علی عشق ، علی جام ، علی باده علی هرکه شد غرقِ علی دید علی فاطمه است مرتضی مثل کسی نیست ولی فاطمه است باید از خلق چهل سال جدا بنشیند تا چهل سال فقط پیش خدا بنشیند هِی به معراج رَوَد هِی به دعا بنشیند چله ای آخرِ سر غار حرا بنشیند تا خدا هرچه که دارد به پیمبر بدهد تا به قرآنِ خودش سوره کوثر بدهد باید او عینِ پیمبر خودِ خاتم باشد باید انگار خداوند مجسم باشد باید او معنیِ اسلام مُسَلم باشد جمع اسما ء خدا جامعِ اعظم باشد باید این مرد علی باشد و حیدر بشود تا که با حضرت صدیقه برابر بشود مادر آخرت آمد که به دنیا برسد خاک لب تشنه مهیاست که دریا برسد مریم و آسیه و هاجر و حوا برسد فاطمه آمده تا اینکه به زهرا برسد نقطۀ "فا" به بَرِ نقطۀ "باء" آمده است آی جبریل بخوان مادرِ ما آمده است چارده مرتبه حق گفت که تنها زهراست چار علی چار محمد همه زهرا زهراست یک حسین و دو حسن این سه به یکجا زهراست حضرتِ جعفر از او حضرت موسی زهراست او که مادر شده بر سرورِ پیغمبرها پس بگو نیست مگر مادر پیغمبرها هرچه جبریل پریده نرسیده است به او هرکجا عقل دویده نرسیده است به او کعبه ازحج که رسیده نرسیده است به او سینه را باز دریده نرسیده است به او فاطمه کعبه شده مکه اسیرش باشد خواست تا کعبه فقط جای امیرش باشد چادرش را که تکان داد جهان پیدا شد اولین بار که خندید زمان پیدا شد آمد از پیش خداوند و مکان پیدا شد تا به لب گفت علی جان ضربان پیدا شد آفرینش شده خم بوسه زند خاکش را دید چشمانِ نبی معنیِ لولاکش را کیست او اینکه رسیده به تماشای خودش امتحان داده ولی قبل خودش جای خودش هیچ کس نیست شبیهَش بجز آقای خودش تا خداوند ببیند رخِ زهرای خودش او که آمد به زمین سجده بر آدم کردند شد زمین هرچه که از باغ جنان کم کردند او رحیم است خدا هم کرمش فاطمه است ذوالفقار است علی و دو دمش فاطمه است هرکه از تیرۀ مولاست است غمش فاطمه است دل او شد حرم و در حرمش فاطمه است تا گرفتیم از این سینه نشانیِ تو را یافتیم از دلِ خود قبرِ نهانیِ تو را پای انوار تنور تو که مهمان بشویم تازه سلمان شده و تازه مسلمان بشویم ما که بر راه توئیم آنچه شدی آن بشویم مثل تو پای ولایت همه طوفان بشویم تا علی هست همه یک رگ غیرت داریم به تو سوگند که ما عِرقِ ولایت داریم چه غم از حادثه ها پیرِ خراسانی هست چه غم از این همه غم غیرتِ ایرانی هست آی ای خصم زبون خونِ سلیمانی هست منتظر باش که یک سیلیِ طوفانی هست منتظر باش که تیغِ علوی تر گردد «رفته سردار نفس تازه کند بر کردد» شاعر : حسن لطفی _______ ♦️کانال سرای شعر محتشم| خوش‌ آمدید ♦️ ♻️انتشار مطالب آزاد است♻️ @stayashura313
بر بضعه ی مصطفی هزاران صلوات بر کفو علی، کوثر قرآن صلوات شد معنی دین بغض عدوی فاطمه بر مادر امت مسلمان صلوات بر مقدم ریحانه ی طاها صلوات بر نور جنان، امّ ابیها صلوات شد فاطمه، سرّ هستی کلّ جهان بر علت خلقت دو دنیا صلوات بر فاطمه ،صدّیقه ی اطهر صلوات بر عابده ی آل پیمبر صلوات او آمده تا یار ولایت بشود بر یاور و جانفدای حیدر صلوات ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) _______ ♦️کانال سرای شعر محتشم| خوش‌ آمدید ♦️ ♻️انتشار مطالب آزاد است♻️ @stayashura313
تو آن رازی که تا روز جزا افشا نخواهد شد شب قدری تو! هرگز مثل تو پیدا نخواهد شد نه آسیه، نه حوا و نه مریم، تا قیامت هم، کسی هم‌رتبۀ صدیقۀ کبری نخواهد شد تو را «کوثر» لقب داده خدا؛ خیر کثیری تو به غیر از تو کسی تأویل «أعطینا» نخواهد شد فقیران و یتیمان و اسیران یک‌صدا گفتند: رقیب دست بخشایشگرت دریا نخواهد شد نه خورشید و نه مهتاب و نه فانوس و نه آیینه زمین، روشن بدون زُهرۀ زهرا نخواهد شد... «بحق فاطمه» گفتیم بعد از ذکر «یا فاطر» که «یا فاطر» بدون «فاطمه» معنا نخواهد شد خداوند آفرید او را برای تو که می‌دانست کسی غیر از علی با فاطمه همتا نخواهد شد... علی که نام او رمز ورود در سماوات است بدون نام او درهای جنت وا نخواهد شد دم من حیدر است و بازدم زهراست در هر دم بدون عشقشان امروزِ من فردا نخواهد شد به وقت کارزارِ مرگ، تنها دلخوشی این است که هرکس عاشق این دو شود تنها نخواهد شد زمانی که همه لال‌اند در محشر، زبانِ ما به جز با ذکر «زهرا و علی» گویا نخواهد شد... ✍حجت‌الاسلام سیدعلیرضا شفیعی _______ ♦️کانال سرای شعر محتشم| خوش‌ آمدید ♦️ ♻️انتشار مطالب آزاد است♻️ @stayashura313
ماه مکه شد دل‌آرا از جمال فاطمه عالم و آدم فدایی کمال فاطمه فاطمه یافاطمه یافاطمه یافاطمه(۲) بنددوم گشته عالم یکسره تا بیقرار فاطمه آیت کبری بود آئینه‌دار فاطمه فاطمه یافاطمه یافاطمه یافاطمه(۲) بندسوم کوثر قرآن بدنیا دیده تا وا کرده است ازنگاهش‌عالمی را مست‌وشیداکرده‌است فاطمه یافاطمه یافاطمه یافاطمه(۲) بند چهارم روز مادر گشته روز مولد دخت نبی تهنیت‌گوید خدا برمصطفی و برعلی فاطمه‌ یافاطمه یافاطمه یافاطمه(۲) _______ ♦️کانال سرای شعر محتشم| خوش‌ آمدید ♦️ ♻️انتشار مطالب آزاد است♻️ @stayashura313