📍با کلیک روی هشتک های زیر مطلب خود را پیدا کنید:
( اشعار در کانال لزوما متناسب با ایام نیست و صرفا اشعار برگزیده و مناسب با هشتک مورد نظر بارگذاری میشود تا جامع شعر خوبی تنظیم شود برای عزیزان مداح)
📍عبد و معبود
#مناجات_با_خدا
#روز_عرفه
#ماه_رمضان
#وداع_رمضان
#لیله_الرغائب
📍امام زمان علیه السلام
#مناجات_امام_زمان
📍امام حسن عسکری علیه السلام
#روضه_امام_حسن_عسکری
📍امام هادی علیه السلام
📍امام جواد علیه السلام
#ولادت_امام_جواد
📍امام رضا علیه السلام
#ولادت_امام_رضا
#مناجات_امام_رضا
#روضه_امام_رضا
#مدح_امام_رضا
#شور_امام_رضا
#روضه_حضرت_معصومه
#مرثیه_حضرت_معصومه
#مدح_حضرت_معصومه
📍امام کاظم علیه السلام
#روضه_حضرت_کاظم
📍امام صادق علیه السلام
#روضه_امام_صادق
#مدح_امام_صادق
📍 امام باقر علیه السلام
#روضه_امام_باقر
📍امام سجاد علیه السلام
#روضه_حضرت_سجاد
📍امام حسین علیه السلام
#استقبال_محرم
#روضه_امام_حسین
#گودال
#مناجات_امام_حسین
#شب_جمعه
#مدح_امام_حسین
#عاشورا
#نوکر_امام_حسین
#روضه_اربعین
#مرثیه_امام_حسین
#شور_امام_حسین
#زمینه_امام_حسین
#تک_امام_حسین
#دیر_راهب
#حضرت_ام_البنین
#مناجات_امام_حسین_ترکی
#ورود_به_کربلا
#پیشواز_محرم
#اربعین
🔗حضرت رقیه سلام الله علیها
#مقتل_حضرت_رقیه
#روضه_حضرت_رقیه
#مدح_حضرت_رقیه
#زمینه_حضرت_رقیه
#مناجات_حضرت_رقیه
#کاروان_حسینی
🔗حضرت ابالفضل
#روضه_حضرت_عباس
🔗حضرت علی اکبر علیه السلام
#مقتل_حضرت_علیاکبر
#روضه_حضرت_علیاکبر
🔗حضرت علی اصغر علیه السلام
#روضه_حضرت_علیاصغر
#روضه_حضرت_رباب
🔗حضرت زینب سلام الله علیها
#روضه_حضرت_زینب
#سینهزنی_حضرت_زینب
#شام
#مجلس_یزید
#مدح_حضرت_زینب
🔗حضرت سکینه سلام الله علیها
🔗حضرت مسلم
#روضه_حضرت_مسلم
🔗حضرت عبدالله بن الحسن
#روضه_حضرت_عبدالله_بن_الحسن
📍امام حسن مجتبی علیه السلام
#مدح_امام_حسن
📍امام علی علیه السلام
#مدح_امیرالمومنین
#مدح_حضرت_علی
#سرود_حضرت_علی
#عید_غدیر
#شب_نوزدهم
#شب_بیست_و_یکم
#شب_بیست_و_سوم
📍 حضرت زهرا سلام الله علیها
#روضه_حضرت_زهرا
#مناجات_حضرت_زهرا
#مدح_حضرت_زهرا
#سینه_زنی_حضرت_زهرا
#کوچه
📍حضرت رسول صل الله علیه و آله وسلم
#روضه_حضرت_خدیجه
#روضه_حضرت_حمزه
#آخر_سال
(درحال تکمیل...)
@stayashura1402
#مرثیه_حضرت_زهرا
#مناجات_حضرت_زهرا
رو به پیری می رود هر روز نوکر بیشتر
گرد پیری می نشیند روی این سر بیشتر
همت حی علی خیر العمل کمرنگ شد
خیر در پرونده ام دارم ولی شر بیشتر
آی آقای عزیز ما بیا برگرد که…
دور از تو می شوم هر روز بدتر بیشتر
از من این من را بگیر و چشم گریانم بده
چون مقرب می شوم با دیده ی تر بیشتر
دیرتر در وا کنی، بر من تفضّل کرده ای
دوست دارم که بمانم پشت این در بیشتر
یا عزیز الله ما را هم به زهرا وصل کن
وصل کن ما را به قدر و نور و کوثر بیشتر
هر کسی دارد ارادت به علیِ مرتضی
پشت او بوده دعای خیر مادر بیشتر
قدر زهرا را کسی نشناخت غیر از مرتضی
قدر او معلوم می گردد به محشر بیشتر
دلخوریم از اهل یثرب، از علی نشناس ها
دلخوریم این روزها از کوچه،… از در بیشتر
آتش اول چوب را سوزاند، اما فکر کن:
عمدتا آتش اثر دارد به معجر بیشتر
@stayashura1402
#مناجات_حضرت_زهرا
#روضه_امام_حسین
سائلی هستم که زهرا مستجابم می کند
درمحرم باردیگرانتخابم می کند
باز هم حتما مرا می خواند و در نوکری
بین نوکرهای خود نوکر خطابم میکند
لطف مادر بی حساب است و بغیر از فاطمه
پیش هرکس میروم آخر جوابم می کند
او خبر دارد ز حال و روزم از روز ازل
که فراق روضه ها هردم عذابم می کند
لحظه لحظه می تپدقلبم به اذنش،بازهم
درمسیروصل روضه پُرشتابم می کند
گرچه غرق منجلابی ازگنه باشم ولی
درمحرم فارغ ازهرمنجلابم می کند
قطره هستم بازهم وصلم به دریامی کند
درمیان آب دریا دُرّ نابم میکند
درعزای بی ریای نورچشمانش اگر
روسیَه هستم ولی عالیجنابم می کند
بازهم دست مرا میگیرد ودر بین خلق
کار صدها منبر و صدها کتابم می کند
لحظه های عاشقی درکوچه ی سینه زنی
درمیان سینه زن هاهم حسابم می کند
آیه ی تطهیرنازل میکندبرچشم من
قطره ی اشکی که هرشب کامیابم میکند
آیه آیه اشک چشمانم مرابی اختیار
پاک می گرداندو غرق ثوابم می کند
نورمیگیرم زاشک چشم خوددرروضه ها
ذره هستم اشک روضه آفتابم میکند
برمشامم بوی عطرسیبی ازکرببلا
شب به شب می آیدوعطروگلابم میکند
چایی روضه شراب کوثری هست و..ازآن
جرعه ای می نوشم و مستِ شرابم میکند
آب می نوشم اگردرهرزمان وهرمکان
یادخشکیِ لب اصغرکبابم می کند
یک تنِ پامال ِشمشیروسنان وسنگ ها..ا!!!
سنگ باشم روضه ی گودال آبم می کند
✅سیداصغرحسینی
@stayashura313
#مناجات_حضرت_زهرا
#روضه_حضرت_زهرا
در روضه ایم و روضه ی رضوان گدای ماست
اینجا دعای حضرت زهرا برای ماست
حالا که فرصت است غنیمت شمار عمر
فردا به زیر سردی این خاک جای ماست
*دردم نهفته به ز طبیبان مدعی*
گردِ عبای حضرت جانان دوای ماست
*آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند*
یک گوشه چشمشان به خدا کیمیای ماست
این اشک، رحمتی است که از عرش می رسد
این چاه زمزمی است که در چشم های ماست
اینجا میان عرش خدا سیر می کنیم
بالا نشسته ایم و جهان زیر پای ماست
این اشک ها همیشه گره باز می کنند
گریه برای فاطمه مشکل گشای ماست
ما عهد بسته ایم بمیریم در غمش
مردن برای روضه ی مادر بنای ماست
دست شکسته، سینه ی زخمی، رخ کبود
این واژه ها خلاصه ی شرح عزای ماست
....
قنفذ رسید و بازوی مادر سیاه شد
در ازدحام، پهلوی مادر سیاه شد
وحید_محمدی
@stayashura313
#مناجات_حضرت_زهرا
#روضه_حضرت_زهرا
قبل از آنی که بیاید سائلی در پشت در
می نشیند منتظر بانوی محشر پشت در
خانه وقتی خانه زهراست، پس هر سائلی
بعد دق الباب خندان می شود در پشت در
آنقدر از صاحب این خانه احسان دیده بود
سجده کرد و اشهدش را گفت کافر پشت در
در زدند و با خودش می گفت حتما سایل است
باز هم با کیسه نان رفت مادر پشت در
در کمال حیرت اما دید بانوی کرم
جای سائل آمده اینبار لشکر پشت در
در زدند و در زدند و در زدند و در شکست
آه شد آغاز، جنگی نا برابر پشت در
با غضب شیطان به سوی اهل جنت حمله برد
پا نهاد ابلیس بر آیات کوثر پشت در
غنچه یاس و هجوم آتش و مسمارِ داغ
شد گل نشکفته سادات پرپر پشت در
نیست پاسخ همچنان این پرسش تاریخ را
از چه بابت رفت فضه جای حیدر پشت در
کار دنیا را ببین در رفت و آمدهای خود
ناگهان از پا می افتد مرد خیبر پشت در
گر هزاران بار برگردد به دنیا باز هم
می رود زهرا هزاران بار دیگر پشت در
_______
♦️کانال سرای شعر محتشم| خوش آمدید ♦️
♻️انتشار مطالب آزاد است♻️
@stayashura313
#مناجات_حضرت_زهرا
#روضه_حضرت_زهرا
هزاران سالِ نوری راه ِدرکِ ماست تا زهرا
خدا حق داشت فرماید وَ ما اَدراکَ ما زهرا
ملالش نیست از برزخ خیالی نیست از دوزخ
هرآنکه کار و بارِ او گره خوردهاست با زهرا
اگر دستاس میچرخاند در فکرِ من و تو بود
مراقب بوده از اول به آب و نانِ ما زهرا
و ما منظورِ او بودیم و ما همسایهاش بودیم
اگر قبل از خودش کرده به همسایه دعا زهرا
یهودی را پَرِ چادر سیاهِ او مسلمان کرد
برای بچههای خود چهها کرده چهها زهرا
به ما آموخت پیروز است هرکس فاطمی باشد
به ما آموخت جان دادن به پای مقتدا زهرا
چهل سال است میبینیم لطف مادریاش را
نمیسازد رها ما را در این آشوبها زهرا
خودش اصلِ ولایت بود و در پای ولایت سوخت
نزن که بر نخواهد داشت دست از مرتضی زهرا
مُغیره از نفس اُفتاد و قُنفد هم نفس میزد
علی را حفظ کرد اما به زیرِ دست و پا زهرا
سرِ مویی نشد کم از علی اما سرش را زد به در نامرد
به در خورد و زمین خورد و... مکرر ، بی هوا زهرا
زمین اُفتاد اما هیچکس یاری نکرد او را
حواسش هست بعد از آن زمین اُفتاده را زهرا
حسن لطفی
_______
♦️کانال سرای شعر محتشم| خوش آمدید ♦️
♻️انتشار مطالب آزاد است♻️
@stayashura313
#مناجات_حضرت_زهرا
#روضه_امام_حسین
تاریکی دل همه را غرق نور کن
این آبروی ریخته را جمع و جور کن
شرمندگی من بود آهی که می کشم
سنگین شده است بار گناهی که می کشم
امشب خدا کند ملکی بین همهمه
پرونده مرا برساند به فاطمه
تا آن گدانواز گداپروری کند
تنها نه من برای همه مادری کند
شاید به التماس دلم اعتنا کند
امشب حرم که رفت مرا هم دعا کند
شب های جمعه فاطمه از حال می رود
با پهلوی شکسته به گودال می رود
شب تا به صبح فاطمه فریاد می زند
با دیدن گلوی حسین داد می زند :
” ای کشته ی فتاده به هامون ، حسین من !
وی صید دست و پا زده در خون ، حسین من ! “
علی اکبر لطیفیان
_______
♦️کانال سرای شعر محتشم| خوش آمدید ♦️
♻️انتشار مطالب آزاد است♻️
@stayashura313
#مناجات_حضرت_زهرا
#روضه_حضرت_زهرا
#روضه_حضرت_رقیه
(به سبک: سینم بوی تربت داره)
السلام ای - قدر و کوثر
حالم با تو - خوبه مادر
ای چادرت - حبل المتین
محشر با تو - میشه تضمین
مادر اسمت گره گشا / مادر ای نورِ هل اتی
از تو چه پنهون که بازم / دلتنگم واسه کربلا
ای مادر بی حرمم
این کوچه س یا - قتلگاهه
آخ مادرم - پا به ماهه
آخ مادرم - چشماش تاره
دست خستش - رو دیواره
دستاش رد شد از رو سرم / افتاد رو خاکا مادرم
هر جوری هس مادرمو / باید تا خونه ببرم
ای مادر بی سپرم
پشت خونه - جمع ان اوباش
نامرد در رو - وا کرد با پاش
هرچی کینه - داشت از حیدر
جمع کرد تو پاش - کوبید رو در
در افتاده روی پرش / داره میسوزه معجزش
فضه خودت رو برسون / از دست رفت دیگه پسرش
ای مادر بی سپرم
هر چی کوچه - باریک تر شد
دنیا واسم - تاریک تر شد
هر چی دستاش - می رفت بالا
سیر میشدم - از این دنیا
اومد راه کوچه رو بست / غرورم توو کوچه شکست
یادم مونده که مادرم / روی خاکِ کوچه نشست
ای مادر بی سپرم
خواب میبینم - یا بیداریم
عمه پاشو - مهمون دارم
مهمون من- غرق دوده
انگار پیش - خولی بوده
بابا موهات سوخته چرا / رگهات از تن جدا جدا
میدونستم میای ولی / اما نه تو طشت طلا
*******
به نیزه دار بگو که مرام بگذارد
کنار ما بسرت احترام بگذارد
نشسته ام دم دروازه تا نگات کنم
اگر که خولی لقمه حرام بگذارد
_______
♦️کانال سرای شعر محتشم| خوش آمدید ♦️
♻️انتشار مطالب آزاد است♻️
@stayashura313
#مناجات_حضرت_زهرا
#روضه_حضرت_زهرا
ریشه دارم لابلای ریشههای چادرت
نذر کردم تار و پودم را برای چادرت
آسمانم باش؛ حالا که کبوتر نیستم
میپرم مثل غباری در هوای چادرت
کودکی هستم که زیر چترِ مادر رفتهام
در امانم از بلایا؛ لابلای چادرت
سورهی «وَالشَّمس»، تفسیرِ نماز صبح توست
سورهی «وَالَّیل» هم شمسُالضُّحای چادرت
روز اول رشتهی حبلالمتین را بافتند
از کنار ریشههای نخنمای چادرت
با یهودیهای شهرِ نامسلمانپروران
اهل اسلامیم، با نورُالهُدای چادرت
سایهسارِ پرچمت روی سر محجوبههاست
مکتبت جاریست، در دارُالحَیای چادرت
بر سر زنهای بزمِ روضههای خاکیات
چادر مشکیست، یا رخت عزای چادرت ؟
پشت پایت چشمِ تنگِ کوچه هم خون گریه کرد
از خجالت سرخ شد با ردّ پای چادرت
از درِ غمخانهات باب جسارت باز شد
خیمهها آتش گرفت از کربلای چادرت
رضا قاسمی
_______
♦️کانال سرای شعر محتشم| خوش آمدید ♦️
♻️انتشار مطالب آزاد است♻️
@stayashura313
#مناجات_حضرت_زهرا
هرچه خوبی می شناسی جمع در یافاطمه ست
تکیه گاهِ ما یقین دارم که تنها فاطمه ست
شکر می گویم خدا را که غبارِ این درم..
آبرو و اعتبارِ گریه کُن ها..فاطمه ست
رشته های چادرش حبل المتینِ انبیاست
ناجی هر عاشقی در روزِ عقبا فاطمه ست
مرده را جان می دهد با یک دعای مضطرش
در حقیقت الگوی صدها مسیحا فاطمه ست
کارِ این بانوی عظما دستگیری از فقیر..
سفره دارِ بینوایان بینِ دنیا فاطمه ست
از گنهکارانِ امّت لحظه ای غافل نشد..
این بدان معناست که امیّدِ فردا فاطمه ست
مادرِ کلّ ِ امامان.. مادرِ ساداتِ عشق..
مفتخر هستیم چونکه مادرِ ما فاطمه ست
فاطمیون.. کلّ ِ دنیا را بهشتی می کنند..
ای بنازم باغِ زیبا و مصّفا فاطمه ست..
حضرت ختمِ رسل مادر خطابش می کند
صاحبِ این کلمه ی امّ ابیها فاطمه ست
کفو و همتایش علی شیرخدا باشد فقط
همسرِ والامقام و نفسِ مولا فاطمه ست
محسن راحت حق
_______
♦️کانال سرای شعر محتشم| خوش آمدید ♦️
♻️انتشار مطالب آزاد است♻️
@stayashura313
#مناجات_حضرت_زهرا
یارِ امروزِ من و یاورِ فردا؛ مادر
پدرم شد علی(ع) و حضرت زهرا(س) مادر
آبروی همه عالم، شده مهریه اش آب
هست بی شک به خدا معنیِ دریا مادر
عزتم داده، همه عمر نمک گیرم کرد
شأنِ ناچیزِ مرا برده به بالا مادر
گرۂ کور نیفتاده به کارم هرگز
قدر یک ثانیه شد واسطه هر جا مادر
شده ذریۂ من فاطمی از روزی که
شد برای پدرم أم أبیها مادر
مادرم هست کنیزش! به من از اول گفت:
فاطمه(س) هست برای همۂ ما مادر
ذکر خیر شهدا این شده که هست فقط-
باعث و بانیِ گمنام شدن ها مادر
دوست دارم وسطِ روضه بپرسم که مرا-
دوست داری؟! باب میلت شدم آیا مادر؟!
جانِ حیدر؛ پدرِ خاک بیا و نگذار
در دلِ خاک، بمانم تک و تنها مادر
کم کن از وحشتم و زود خودت را برسان
میگذارند همینکه لحدم را مادر!
مرضیه عاطفی
_______
♦️کانال سرای شعر محتشم| خوش آمدید ♦️
♻️انتشار مطالب آزاد است♻️
@stayashura313
#مناجات_حضرت_زهرا
#روضه_حضرت_زهرا
سائلم بر سفره اى که سفره دارش فاطمه است
هرکه مى آید کنار آن کنارش فاطمه است
معنى خیر کثیر این است, اگر لطف خدا
بر زمین جارى است قطعاً آبشارش فاطمه است
شرط پیغمبر شدن بوسه به دست فاطمه است
تاج پیغمبر نگین افتخارش فاطمه است
گر به کعبه رو نمودم زادگاه مرتضى است
گر به کعبه تکیه کردم مستجارش فاطمه است
مى شود فهمید از طرز مناجات شبش
هرکه شد عبد خدا پروردگارش فاطمه است
فاطمه قبرى نمى خواهد نجف وقتى که هست
مرتضى نقش روى سنگ مزارش فاطمه است
پنج بار از آن کسا خورشید اگر بیرون زده
مطمئناً منشاء هر پنج بارش فاطمه است
به تلافى دویدن هاى بین کوچه اش
ناقه اى دارد قیامت که سوارش فاطمه است
هرکه اینجا نوکرى کرده خیالش راحت است
آنکه محشر مى دود دنبال کارش فاطمه است
آنکه در وقت اسیرى با سلاح خطبه اش
کوفه را ساکت نمود آموزگارش فاطمه است
زور بازویش چهل تن را به زانو مى زند
حیدرِ تنها سپاه استوارش فاطمه است
مى چکد از دامنش خون, مى چکد اشک از رخش
باغ سرسبز ولایت لاله زارش فاطمه است
محسنى که ثلثى از سادات مى ماندند از او
پشت آن دیوار حالا سوگوارش فاطمه است
_______
♦️کانال سرای شعر محتشم| خوش آمدید ♦️
♻️انتشار مطالب آزاد است♻️
@stayashura313
#مناجات_با_خدا
#فاطمیه
#مناجات_حضرت_زهرا
میشود هر روز جرم و اشتباهم بیشتر
هست اما بخشش تو از گناهم بیشتر
بسکه تن دادم به عصیان و خطا این روزها
دور شد از خانهات اینگونه راهم بیشتر
احتیاجی نیست در آتش بسوزانی مرا
میکِشَد آتش مرا این سوز و آهم بیشتر
معصیت میآورم، آب و غذایم میدهی
میچکد خجلت از این طرزِ نگاهم بیشتر
کوله بارم از گناهم پر شد، اما آمدم
باز هم این بار از تو عذرخواهم بیشتر
دارم از زهرا ز دست خود خجالت میکشم
شرمسار از روی تو رویِ سیاهم بیشتر
چند وقتی میشود آواره بودم، باز هم
چادری خاکی مرا داده پناهم بیشتر
زیر بار معصیت بالم به هم پیچیده بود
یک نگاه مادرم شد تکیه گاهم بیشتر
_______
♦️کانال سرای شعر محتشم| خوش آمدید ♦️
♻️انتشار مطالب آزاد است♻️
@stayashura313
#مناجات_حضرت_زهرا
دادهست نام فاطمه، داور به زهرا
داده لقب صدیقه اطهر به زهرا
جنت همان توصیف اجمالی زهراست
جنت به کوثر وصل شد، کوثر به زهرا
امّ ابیهاییاش امّالانبیایی است
باید بگویند انبیا مادر به زهرا
صبرش زبانزد بوده حتی قبل خلقت
صبری که داده جلوهای دیگر به زهرا
به رشتههای چادرش امّید دارند
آنان که محتاجند در محشر به زهرا
ماندم بگویم رفته زهرا به پیمبر
یا که بگویم رفته پیغمبر به زهرا
در سیر معراجی خود در آخر راه
زهرا به حیدر میرسد حیدر به زهرا
خدمت به مولا هم همان خدمت به زهراست
در اصل خدمت میکند قنبر به زهرا
یعنی همه محتاج زهرای بتولیم
وقتی توسل میکند رهبر به زهرا
زهرا برای ما همیشه مادری کرد
خیلی بدهکار است این کشور به زهرا
تا فیض از دامان معراجش بچیند
سر میزند هر صبح پیغمبر به زهرا
وقتی پیمبر بود در شهر مدینه
عرض ادب میکرد حتی در به زهرا
_______
♦️کانال سرای شعر محتشم| خوش آمدید ♦️
♻️انتشار مطالب آزاد است♻️
@stayashura313
#مناجات_حضرت_زهرا
#روضه_حضرت_زهرا
#روضه_امام_حسین
میان کوچه ها،در پُشت درها..،گریهها کردم
تمام شهر را با اشک هایم زابرا کردم
شباهنگام با پروانه از بال و پرت گفتم...
سحر خاکسترش را از کنارِ شمع..،ها کردم
تویی آن ذات افلاکی،تویی مستوجب پاکی
که من با چهره ای خاکی،به نامت اقتدا کردم
پدر در فاطمیه یاد دارم بارها می گفت:
من این فرزند را نذر حسن جان شما کردم
زمانی که برای گریه چشمم بی رمق می شد
به یک "یا فاطمه" در روضه،تجدید قُوا کردم
همیشه ذکر تو از شرِّ عصیانها خلاصم کرد
قدم برداشتم..،گفتند:"یا زهرا"..،حیا کردم
بگیرم دامنت را صدهزاران بار می گویم
خطا کردم خطا کردم خطا کردم خطا کردم
نمی از روضه ات را ریختم در عُمق اقیانوس
تمام ماهیان را هم به داغت مبتلا کردم
از آن وقتی که پی بُردم دلت پُر بود از دنیا
تمام لذت بی حدِّ دنیا را رها کردم
قنوت بی تعادل خواندنت محراب را سوزاند...
چِقَدر این روزها یا ربّنا یا ربّنا کردم
برای گونه و بازو و پهلوی کبودِ تو...
برای دردهای بی شمارِ تو دعا کردم
چُنان از عالم ذَر مِهر تو در سینه ی من بود
که تا نام تو را بُردم..،تو را مادر صدا کردم
اگرچه نیستم "سیّد"،به فرزندی قبولم کن
که من پیش تمام خلق این را ادعا کردم
منِ بی تاب آنقَدر از "بُنَیَّ" ات سوختم تا که
تمام این محل را با حسین ات آشنا کردم
.
.
به جای اهل آن دِه در خیال خود هزاران بار
خودم با دستم هایم بر تن او بوریا کردم
✍بردیا محمدی
_______
♦️کانال سرای شعر محتشم| خوش آمدید ♦️
♻️انتشار مطالب آزاد است♻️
@stayashura313
#مناجات_حضرت_زهرا
#مناجات_امام_حسین
مرا در عالم ذَر حضرت مادر سوا کرده
برایم آبرودار، آبرویی دست و پا کرده
کنیز روضهات میخواست من هم نوکرت باشم
دعای مادرت حاجات مادر را روا کرده
شبیه طبل تو خالی؛ نه طبل روضههای تو
منم آن پوچی مطلق که عمری ادعا کرده
صدایت میزنم با بغض، مثل «کودکیهایم»
که در بازار غربت دست مادر را رها کرده
به تو امّید دارم مثل آن من، آن پسربچه
که هر باری زمین افتاده بابا را صدا کرده
دلم قیمت گرفته با شکستن، مثل آن قلّک
که هر چه داشت را خرج عزادارِ شما کرده
فقیرم؛ آن فقیری که غنیتر از سلاطین است
خدا خیرش دهد هرکس مرا اینجا گدا کرده
شبم روز است، با عکسی که از دیوار میتابد
خدا رحمت کند هر کس که گنبد را طلا کرده
کبوتر نیستم اما فقط یک آرزو دارم
کلاغ قصهی غربت، هوای کربلا کرده
_______
♦️کانال سرای شعر محتشم| خوش آمدید ♦️
♻️انتشار مطالب آزاد است♻️
@stayashura313
#مناجات_حضرت_زهرا
#روضه_حضرت_زهرا
لِماذا سُمّیَت زهراءُ بِاالزّهرا، نمیدانم
شب قدر است او یا لیلةُ الاسری نمیدانم
من از سُبّوح و از قدّوس گفتنهای یک انسان
به ساق عرش، قبل از خلقت دنیا نمیدانم
رموز کاف و ها و یا و عین و صاد را حتی
اگر دانسته باشم، راز أعطینا نمیدانم
من از إنسیّه و حوریّه میفهمم عباراتی
ولی معنایی از إنسیّةُ الحَورا نمیدانم
امامان "حجّةُ اللهِ علَی خلقند"، سلّمنا
"وَ زهرا حجّة اللهِ علینا" را نمیدانم
نمیبود آفرینش هم علی را، هم محمّد را
حدیث قدسی لولاک را اصلا نمیدانم
"به بوی نافهای کآخر صبا زان طرّه بگشاید"
چه خون افتاد در دلها و محملها، نمیدانم
بجز این است که عکس کسی در آب افتادهاست؟
وگرنه تشنه ماندن بر لب دریا... نمیدانم
کنار خانهی "لا تَرفعوا اصواتَکم" یارب
دلیل اینهمه بلوا و غوغا را نمیدانم
دلیل خلقت است او، معنی "عجّل وَفاتی" را
به هر تعبیر و هر تفسیر و هر معنا نمیدانم
شبانه دفن کردن را علی دانست، سلمان هم
شبانه غسل دادن را علی حتی... نمیدانم
چرا باید گلی مانند زهرا پشت در باشد
خداوندا خداوندا خداوندا نمیدانم
ندانمهای بسیار است در صدّیقهی کبری
نمیدانم نمیباید بدانم یا نمیدانم!
_______
♦️کانال سرای شعر محتشم| خوش آمدید ♦️
♻️انتشار مطالب آزاد است♻️
@stayashura313