eitaa logo
🏴سرای شعر محتشم🏴
742 دنبال‌کننده
11 عکس
27 ویدیو
11 فایل
📍کانال شعر حضرات معصومین علیهم صلوات الله ❤️امام صادق علیه السلام:❤️ ✍️ من قال فینا بیت شعر بنی الله له بیتا فی الجنه هر کس در راه ما و برای ما یک بیت شعر بسراید، خداوند برای او خانه ای در بهشت، بنا می کند. 📔وسائل الشیعه خادم: @stayashura99 ۱۴۰۲/۰۳/۲۳
مشاهده در ایتا
دانلود
📍با کلیک روی هشتک های زیر مطلب خود را پیدا کنید: ( اشعار در کانال لزوما متناسب با ایام نیست و صرفا اشعار برگزیده و مناسب با هشتک مورد نظر بارگذاری می‌شود تا جامع شعر خوبی تنظیم شود برای عزیزان مداح) 📍عبد و معبود 📍امام زمان علیه السلام 📍امام حسن عسکری علیه السلام 📍امام هادی علیه السلام 📍امام جواد علیه السلام 📍امام رضا علیه السلام 📍امام کاظم علیه السلام 📍امام صادق علیه السلام 📍 امام باقر علیه السلام 📍امام سجاد علیه السلام 📍امام حسین علیه السلام 🔗حضرت عبدالله بن الحسن 🔗حضرت رقیه سلام الله علیها 🔗حضرت ابالفضل 🔗حضرت علی اکبر علیه السلام 🔗حضرت علی اصغر علیه السلام 🔗حضرت زینب سلام الله علیها 🔗حضرت سکینه سلام الله علیها 🔗حضرت مسلم 🔗حضرت عبدالله بن الحسن 📍امام حسن مجتبی علیه السلام 📍امام علی علیه السلام 📍 حضرت زهرا سلام الله علیها 📍حضرت رسول صل الله علیه و آله وسلم ( نکات ناب درمورد مداحی و نوکری اهلبیت علیهم صلوات الله) (درحال تکمیل...) @stayashura313
فراق گشته مقدر ،گمان نمیکردم رسید لحظه آخر ،گمان نمیکردم تصورم ز اسارت طناب بود اما.. بدون چادر و معجر گمان نمیکردم! به دست وپا وسرت بوسه ها زدم اما.. به پاره پاره حنجر گمان نمیکردم همیشه عطر خوش سیب از تو می آمد ولی ز چکمه لشکر گمان نمیکردم! گمان به نیزه وشمشیر وسنگ می بردم ولی به کندی خنجر گمان نمیکردم قبول! بی توسفر میکنم به شام اما.. کنار شمر برادر گمان نمیکردم تورا به رسم عرب های جاهلی کشتند به آن طریق که دیگر گمان‌ نمیکردم سربریده به هرمادری نشان دادند ولی به مادر اصغر گمان نمیکردم به آیه خواندن تو با همان لب زخمی که چوب خورده مکرر گمان نمیکردم یزید ومجلس ونامحرمان همه به کنار به میز وتخته و آن سر گمان نمیکردم @stayashura313
می رسد روضه به یک طشت خدا رحم کند خیزران کاش به زخم دل ما رحم کند چند جای لبت از چوب ترک خورده حسین زخم چشمان ترت باز نمک خورده حسین با سرت خنده کنان حرمله بازی می کرد خیزران با دل یک قافله بازی می کرد مگر از خاطره ام می رود آن بزم عذاب می چکید از لب آن مردک سرمست شراب خواهرت می رسد از راه طنابی بر دست دشمنت دور سرت پیک شرابی در دست مست بود و به دهانش غزلی کفر آمیز تکیه می کرد به ضرب المثلی کفر آمیز دخترت خواست روی پنجه ی پا برخیزد به تماشای تو در طشت طلا برخیزد هر چه کردم نگذارم به تو سوگند نشد خیزران از لب و دندان تو دل کند نشد حسن_کردی ___________ ♦️کانال سرای شعر محتشم| خوش‌ آمدید ♦️ ♻️انتشار مطالب آزاد است♻️ @stayashura313
شام شلوغ و یادمه دیدم همه دف می زدن یه عده ای می خوندن و می رقصیدن کف می زدن خرابه و خستگی و نافله های عمه مون گریه های سه ساله و زوزه چوب خیزرون تو دست یکی یه سپر دست یکی گوشواره بود بین سنان و حرمله دعوا سر شیرخواره بود یادم نمیره آتیش محله یهودیا سنگای روی پشت بوم سرای زیر دست و پا بابا قرآن می خونه سنگا به اون لب می خوره هر کدوم خطا میره به عمه زینب می خوره شامیا خون به دل خسته و مغموم می کنن یتیم و با یه سر بریده آروم می کنن بابام که قرآن می خونه اشک رقیه در میاد میون مجلس شراب بین طبق یه سر میاد ___________ ♦️کانال سرای شعر محتشم| خوش‌ آمدید ♦️ ♻️انتشار مطالب آزاد است♻️ @stayashura313
چوبی به لبت، نشسته دیدم دندان تـو را، شکسته دیدم چشمان تو را، پر آب دیدم دور ِ سـر تـو، شـراب دیدم چون مجلس کینه را بیاراست خصم تو ز ما کنیز میخواست خونین شدنِ سر تو دیدم جـان کندنِ دختر تـو دیدم عباس کجاست، تا بشیند؟ رخسـار کبـودِ مـن ببیند _______ ♦️کانال سرای شعر محتشم| خوش‌ آمدید ♦️ ♻️انتشار مطالب آزاد است♻️ @stayashura313