eitaa logo
🏴سرای شعر محتشم🏴
746 دنبال‌کننده
11 عکس
27 ویدیو
11 فایل
📍کانال شعر حضرات معصومین علیهم صلوات الله ❤️امام صادق علیه السلام:❤️ ✍️ من قال فینا بیت شعر بنی الله له بیتا فی الجنه هر کس در راه ما و برای ما یک بیت شعر بسراید، خداوند برای او خانه ای در بهشت، بنا می کند. 📔وسائل الشیعه خادم: @stayashura99 ۱۴۰۲/۰۳/۲۳
مشاهده در ایتا
دانلود
📍با کلیک روی هشتک های زیر مطلب خود را پیدا کنید: ( اشعار در کانال لزوما متناسب با ایام نیست و صرفا اشعار برگزیده و مناسب با هشتک مورد نظر بارگذاری می‌شود تا جامع شعر خوبی تنظیم شود برای عزیزان مداح) 📍عبد و معبود 📍امام زمان علیه السلام 📍امام حسن عسکری علیه السلام 📍امام هادی علیه السلام 📍امام جواد علیه السلام 📍امام رضا علیه السلام 📍امام کاظم علیه السلام 📍امام صادق علیه السلام 📍 امام باقر علیه السلام 📍امام سجاد علیه السلام 📍امام حسین علیه السلام 🔗حضرت عبدالله بن الحسن 🔗حضرت رقیه سلام الله علیها 🔗حضرت ابالفضل 🔗حضرت علی اکبر علیه السلام 🔗حضرت علی اصغر علیه السلام 🔗حضرت زینب سلام الله علیها 🔗حضرت سکینه سلام الله علیها 🔗حضرت مسلم 🔗حضرت عبدالله بن الحسن 📍امام حسن مجتبی علیه السلام 📍امام علی علیه السلام 📍 حضرت زهرا سلام الله علیها 📍حضرت رسول صل الله علیه و آله وسلم ( نکات ناب درمورد مداحی و نوکری اهلبیت علیهم صلوات الله) (درحال تکمیل...) @stayashura313
آه از آزار خیلی گفتم که منو و زن و بچه تو رد نکنن از بین بازار اونقد دستام سپر سر بچه ها میشد افتاد از کار افتاد از کار خیره سرها خیلی ها توی بزم حرام دیگه موندن پشت درها غوغا بودو بمیرم تا حالا ناسزا نشنیدن این دخترها مردم اشک ما رو دیدن می‌خندیدن میرقصیدن دیدم من ظلم و آزارها خیلی گشتیم بازار ها رو @stayashura1402
یوسف زهرا در این کنعان کسی بیدار نیست خوابمان برده ست…در اینجا کسی هشیار نیست تو دعامان می کنی,ما بی محلی می کنیم هیچ کس انگار مشتاق تو ای دلدار نیست بی قراری از غم هجر تو کار عاشق است من که عاشق نیستم,وقتی که حالم زار نیست آخرش می میرم و رویت ندیده می روم ظاهرا این نوکر تو لایق دیدار نیست زحمتت دادم,برایت درد سر بودم ببخش در میان نوکرانت مثل من سربار نیست باز هم بار گناهانم مرا زد بر زمین توبه و بد قولی من که همین یکبار نیست من فقیر و رو سیاهم,بی نوایم…بی کسم هم نشینی کریمان با فقیران عار نیست این دل ویرانه را آباد کن یابن الحسن بهر این ویرانه دل غیر از شما معمار نیست دست من در محضرت خالیست می دانم ولی مطمئنم با کریمان کارها دشوار نیست من که سر تا پا گناهم….غیر گریه بر حسین مرهمی بر زخم های این دل بیمار نیست زینب و دروازه ی ساعات و یک شهر شلوغ یک مسلمان در میان این همه اغیار نیست بین بازار از روی ناقه صدا زد یا أخا جای خواهرهای تو در بین این بازار نیست مثل اینکه باز از زوار او جا مانده ام قسمتم کرب و بلا در اربعین انگار نیست علی سپهری @stayashura1402
هر کس رسید بی کسی ام را نگاه کرد ما را چه سخت رفتن تو بی پناه کرد قاری چنین ندیده کسی پاره پاره لب رویش سیاه انکه لبت را سیاه کرد غیر از نمک به زخم تو مرهم نذاشتند از زخم سنگ و زخم زبان کم نذاشتند در زیر سنگ بارش بی رحم کوچه ها یک بوسه نذر روی تو کردم نذاشتند اینکه لباس خوب تنم نیست معذرت پایی برای پا شدنم نیست معذرت گرچه همیشه مقنعه دارم به سر ولی چادر سیاه شب شکنم نیست معذرت من بی پناه،عمه ولی بی پناه تر پهلویم از سیاهی شب ها سیاه تر اه ای هلال خون زده ی اسمان شام بودی به روی نیزه تو از ماه ماه تر چل منزلی که بال کبوتر نداشتم جز اشک و اه منزل دیگر نداشتم از ترس اینکه باز بیافتی به روی خاک یک لحظه چشم از سر تو بر نداشتم از این دل کباب بگویم برای تو؟ یا از دل رباب بگویم برای تو؟ هر چند از تنور نگفتی برای من از مجلس شراب بگویم برای تو؟ دایم به سمت نیزه تو در اشاره ام از سوز خنده های همه در شراره ام بگذار سر به مهر بماند چه رفته بر انگشتر عقیق تو و گوشواره ام دروازه بود و نوبت جشن و سرور ها ساعات رفت و آمد خیل شرورها میسوزم از شراره بی حرمتی پدر مانند موی سوخته ات از تنورها @stayashura313
خوب شد امدی و فهمیدم سرِ در خون خضاب یعنی چه خیزران را که خوب حس کردم آه بابا شراب یعنی چه؟ خواهرم بعد مجلس ان روز گوشه ای بهت کرده می لرزد من نفهمیده ام چرا اینقدر او از اسم کنیز می ترسد قاریِ نیزه ها ,مسافر من زیر چشمت ردِ کبودی چیست؟ راستی ای سلاله ی حیدر قصه ی خیبر و یهودی چیست؟ یادگاریِ ان شبِ صحرا استخوان درد و این کبودی هاست ولی این زخم تاول دستم اثر کوچه ی یهودی هاست حرکت دست هام علتش این است تار گردیده چشم کم سویم گیسوی من که خوب یادت هست نیست حالا ولی نمی گویم… ازدحام و شلوغیِ بازار ملآ عام و رقص و خوشحالی دور تا دورم از غریبه پر حیف جای عمویمان خالی پرِ خاکستر است رگ هایت جای سر که تنور روشن نیست طاقت من زیاد گشته بگو قصه ی ذبح از قفایت چیست؟ @stayashura313
رسید وقت سفر سر به زیر شد زینب حسین چشم تو روشن! اسیر شد زینب هزار زخم روی پیکرت دهن وا کرد هزار سال ز داغ تو پیر شد زینب سه چهار مرتبه با شمر هم‌کلام شده نداشت چاره دگر ناگزیر شد زینب چقدر پای غنیمت کتک ز لشگر خورد چقدر زخمی مشتی فقیر شد زینب گرسنه بود ولی تازیانه خیلی خورد غذا نبود ولی خوب سیر شد زینب همان زمان که به سرنیره ها هُلش دادند نشست و حرف نزد گوشه گیر شد زینب نبودن تو و عباس کار خود را کرد و با سنان و شبث هم مسیر شد زینب بگیر گوش خودت را! کسی صدایش کرد.. بلند شو همه رفتند دیر شد زینب! ___________ ♦️کانال سرای شعر محتشم| خوش‌ آمدید ♦️ ♻️انتشار مطالب آزاد است♻️ @stayashura313