eitaa logo
🏴سرای شعر محتشم🏴
747 دنبال‌کننده
11 عکس
28 ویدیو
11 فایل
📍کانال شعر حضرات معصومین علیهم صلوات الله ❤️امام صادق علیه السلام:❤️ ✍️ من قال فینا بیت شعر بنی الله له بیتا فی الجنه هر کس در راه ما و برای ما یک بیت شعر بسراید، خداوند برای او خانه ای در بهشت، بنا می کند. 📔وسائل الشیعه خادم: @stayashura99 ۱۴۰۲/۰۳/۲۳
مشاهده در ایتا
دانلود
📍با کلیک روی هشتک های زیر مطلب خود را پیدا کنید: ( اشعار در کانال لزوما متناسب با ایام نیست و صرفا اشعار برگزیده و مناسب با هشتک مورد نظر بارگذاری می‌شود تا جامع شعر خوبی تنظیم شود برای عزیزان مداح) 📍عبد و معبود 📍امام زمان علیه السلام 📍امام حسن عسکری علیه السلام 📍امام هادی علیه السلام 📍امام جواد علیه السلام 📍امام رضا علیه السلام 📍امام کاظم علیه السلام 📍امام صادق علیه السلام 📍 امام باقر علیه السلام 📍امام سجاد علیه السلام 📍امام حسین علیه السلام 🔗حضرت عبدالله بن الحسن 🔗حضرت رقیه سلام الله علیها 🔗حضرت ابالفضل 🔗حضرت علی اکبر علیه السلام 🔗حضرت علی اصغر علیه السلام 🔗حضرت زینب سلام الله علیها 🔗حضرت سکینه سلام الله علیها 🔗حضرت مسلم 🔗حضرت عبدالله بن الحسن 📍امام حسن مجتبی علیه السلام 📍امام علی علیه السلام 📍 حضرت زهرا سلام الله علیها 📍حضرت رسول صل الله علیه و آله وسلم ( نکات ناب درمورد مداحی و نوکری اهلبیت علیهم صلوات الله) (درحال تکمیل...) @stayashura313
مثل پاییز زرد اومدم پر غصه و درد اومدم سائل پسر تو ام و در خونه مرد اومدم مرد مرداست پسرت مرهم درداست پسرت شفای امروز همه شافع فرداست پسرت پسرات یکی یکی رفتن و شهید شدن پیش چشم فاطمه همه رو سفید شدن مرد مرداست پسرت مرهم درداست پسرت شفای امروز همه شافع فرداست پسرت تو ندیدی و ام بنین قمرت شده نقش زمین ندیدی بی بی اما حالا بیا حال حسینو ببین زار زاره پسرت دل بی قراره پسرت دیگه یه مردم میون حرم نداره پسرت پسرت که خورد زمین سپر حسین شکست پناه حرم که رفت کمر حسین شکست مرد مرداست پسرت مرهم درداست پسرت شفای امروز همه شافع فرداست پسرت پاشو دلشوره کشته منو میری میشکنی پشت منو چه جوری یه تنه تا حرم ببرم آخه این بدنو روی تو مبهمه و چشم و ابروت درهمه و تو بی تابی روی زمین بی تاب تو حرم و پاشیده شد سری که تا بزم می میره چه جوری شد فقط از بغل رو نی میره مرد مرداست پسرت مرهم درداست پسرت شفای امروز همه شافع فرداست پسرت زینبم بی تو خواب نداره نباشی کی هواشو داره تو راضی میشی تشنه بشه حرمله براش آب بیاره پاشو امید همه خیمه هامون غرق غمه ای خوش غیرت میبینی نامحرم تو حرمه تو نباشی با حرم بد میشه برای من خواهرت اسیر میشه تو یه عده بد دهن مرد مرداست پسرت مرهم درداست پسرت شفای امروز همه شافع فرداست پسرت _______ ♦️کانال سرای شعر محتشم| خوش‌ آمدید ♦️ ♻️انتشار مطالب آزاد است♻️ @stayashura313
السلام ای مادر ایثار یا ام البنین دلخوشی حیدر کرار یا ام البنین وقت توصیف تو ای بانو زبان ها لال شد مدح تو بالاتر از گفتار یا ام البنین جز تو در عالم کدامین زن برای زینب است بعد زهرا بهترین غمخوار یا ام البنین تو همانی که به عشق قبله عالم حسین تربیت کردی سپهسالار یا ام البنین خوش به حال هر که چون تو غیر گریه بر حسین تا دم آخر ندارد کار یا ام البنین مادر یل ها سرت را تا ابد بالا بگیر دست از شرمندگی بردار یا ام البنین جان عباست بیا بس کن ، برایت خوب نیست گریه با این چشم های تار یا ام البنین بیشتر از هر چه غم در سینه ات داری تو را پیری زینب دهد آزار یا ام البنین خوب شد ماندی ، ندیدی که حسین افتاده بود بین مقتل تشنه و بی یار ، یا ام البنین خوب شد ماندی ندیدی زینب افتاد از نفس از حرم تا قتلگه صد بار ، یا ام البنین خوب شد ماندی ندیدی خیمه ها می سوخت در آتش بین در و دیوار یا ام البنین خوب شد ماندی ندیدی کاروان را بی حسین در میان کوچه و بازار یا ام البنین خوب شد ماندی ندیدی بر فراز نیزه ای خورده از پهلو سر ِ سردار یا ام البنین خوب شد ماندی ندیدی خنده مستانه بر اهل بیت احمد مختار یا ام البنین محمد حسین رحیمیان _______ ♦️کانال سرای شعر محتشم| خوش‌ آمدید ♦️ ♻️انتشار مطالب آزاد است♻️ @stayashura313
از غمت ویرانم امّا خانه آبادم حسین می رسد با ناله اش زهرا به فریادم حسین می روم آشفته و زخمی سرِ خاک بقیع می رود تا کربلایت داد و بیدادم حسین بسکه بین گریه هایم جلوه کرده اسم تو اسم عباس خودم را بُردی از یادم حسین آنقدر از خشکی لبهای تو شرمنده ام یاد خشکی لب سقا نیفتادم حسین مشک پاره دیدم و گفتم که بیچاره رباب می زند بر سر رباب تو که نوزادم...حسین مادرت زهرا به جایم رفت بین علقمه ای فدای مادر تو چار اولادم حسین ذره ذره آب شد عباس و آب مشک ریخت قطعه قطعه ریخت آنجا شاخ شمشادم حسین من شنیدم فاطمه تا بین آن گودال رفت... سوخت از ذکر بُنیَّ عالم و آدم حسین زیر پا ذکر لبت را بی وضو برهم زدند ای فدای نالهء جدّ تو اجدادم حسین روی نی با خواهرت رفتی ز کوفه بین شام معجرش را پاره دیدی در میان ازدحام 🔸شاعر: رضا_دین_پرور _______ ♦️کانال سرای شعر محتشم| خوش‌ آمدید ♦️ ♻️انتشار مطالب آزاد است♻️ @stayashura313
او حضرت خاتون عالم ما گدایش شد دستگیر عالمی دست عطایش باید بگیرد چادر ام البنین را هر کس که افتاده عقب کرببلایش پیر و جوان کربلا را داده حاجت شنبه به شنبه سفره های بی ریایش مادربزرگم بچه هایش را سپرده بر معجزات سفره ی مشکل گشایش هر سال می گیرند اجر نوکری را گریه کنان فاطمیه در عزایش دار و ندار او فدای کربلا شد دار و ندار کربلایی ها فدایش عباس در دامان او رب ادب شد رحمت به شیر پاک و شیر با وفایش این شیر زن با گریه دنیا را به هم ریخت مروان کشد آه از جگر با های هایش تازه نکن داغ دلش را ای مدینه دیگر نزن ام البنین او را صدایش ای آسمان خون گریه کن بر غربت او این پیر زن در علقمه مانده عصایش اشک بشیر از این همه ایمان در آمد او نیست اصلا فکر آقازاده هایش ای کاش او پیری زينب را نمی دید شد مرگ ، بعد از کربلا تنها دعایش ام البنین ِ بی بنین را عاقبت کشت داغ حسین و راس از پیکر جدایش شاعر: محمد_حسین_رحیمیان _______ ♦️کانال سرای شعر محتشم| خوش‌ آمدید ♦️ ♻️انتشار مطالب آزاد است♻️ @stayashura313
منم بانوی آقای مدینه پس از صدیقه ، زهرای مدینه که میگفتم به زنهای مدینه حدیث درد و غمهای مدینه من و رنج و مصیبت ها کشیدن شنیدن کی بود مانند دیدن چه خوش بود ای مدینه روزگارم شنیدم از پدر شد بخت یارم امیرالمومنین شد خواستگارم به قربانش همه ایل و تبارم نمی شد باورم این برگزیدن شنیدن کی بود مانند دیدن خدارا شاکرم الحمدلله علی شد شوهرم الحمدلله من و شاهِ حرم! الحمدلله کنیز حیدرم الحمدلله از او فرمان زِمن با سر دویدن شنیدن کی بود مانند دیدن چه خوش بودم که در بیت ولایم انیس و مونس شیر خدایم کنیز خانه خیرالنسایم حسینش میزند مادر صدایم چه ذوقی داشت این مادر شنیدن شنیدن کی بود مانند دیدن دگر ام البنین ام البنین شد نصیبم چار ماهِ نازنین شد یکی بهتر یکی بهتر از این شد اباالفضلم ولی زیباترین شد زروی ماه هر شب بوسه چیدن شنیدن کی بود مانند دیدن زمانی سایه بر سر داشتم من کنارم چار اختر داشتم من حسین و عون و جعفر داشتم من اباالفضل دلاور داشتم من پس از آن روز خوش دیگر ندیدن شنیدن کی بود مانند دیدن همه شور و نوایم را گرفتند سر پیری عصایم را گرفتند توان زانوهایم را گرفتند حسین و بچه هایم را گرفتند دگر من ماندم و حسرت کشیدن شنیدن کی بود مانند دیدن شنیدم علقمه غوغا به پا شد تن سقا پر از تیر جفا شد دو دستش بی هوا از تن جدا شد حسین فاطمه قدش دو تا شد به پیش چشم یک لشکر خمیدن شنیدن کی بود مانند دیدن شنیدم دشمن او را از کمین زد گلم را از یسار و از یمین زد به فرق او عمود آهنین زد علمدار مرا آخر زمین زد نبود این راه و رسم لاله چیدن شنیدن کی بود مانند دیدن شنیدم هلهله در لشکر افتاد همین که از سرِ زین با سر افتاد در آن لحظه به یاد مادر افتاد همان مادر که در پشتِ در افتاد ززینب گفتن و از من شنیدن شنیدن کی بود مانند دیدن شنیدم ناله ادرک اخا زد زمین افتاد و زهرا را صدا زد شرر بر قلب شاه کربلا زد که با دست بریده دست و پا زد که دیده این چنین در خون طپیدن شنیدن کی بود مانند دیدن شنیدم بعد عباسم چها شد علم افتاد و دشمن بی حیا شد میان خیمه پای شمر وا شد دو دختر زیرِ دست و پا فدا شد شنیدم معجر از سرها کشیدن شنیدن کی بود مانند دیدن زنم بر سینه با زنها بگویم علی العباس واویلا بگویم به جای حضرت زهرا بگویم حسینم وا حسینم وا بگویم من و این ناله ها از دل کشیدن شنیدن کی بود مانند دیدن شنیدم که حسینم بین گودال به زیر دست و پا میزد پر و بال تنش در پیش زینب گشت پامال شنیدم ماجرا را رفتم از حال اگر این است تاثیرِ شنیدن شنیدن کی بود مانند دیدن. _______ ♦️کانال سرای شعر محتشم| خوش‌ آمدید ♦️ ♻️انتشار مطالب آزاد است♻️ @stayashura313
تا صدا میرسد از ساحتِ خونبارِ بقیع مرد و زن اشک بریزند ، به دیوارِ بقیع یک زن و صورتِ قبری ، به دلِ زارِ بقیع دلِ ما هم ، بخدا گشته گرفتارِ بقیع مادرِ حضرتِ عبّاس ، پریشانِ توأیم سال ها در به درِ سفره ی احسانِ توأیم تو که بودی؟ که خدا همسرِ مولایت کرد؟ تو چه کردی؟ که چنین غرقِ تَوَلّایت کرد؟ مادرِ چهار گلِ حضرتِ زهرایت کرد صدفِ گوهرِ نایاب… چو سقّایت کرد با تواضع ، به درِ خانه ی مولا رفتی این چنین بود ، که تا عرش تو بالا رفتی سائل آمد به درِ خانه ، تفضّل کردی تو به اولادِ نَبی ، خوب توسّل کردی زحمتِ حاجتِ دنیا ، که تقبّل کردی لطف کردی و مرا نیز تحمّل کردی بابِ حاجاتِ همه ، نامِ شما باشد و بس چشمِ ما نیز به اکرامِ شما باشد و بس پسرانت همه رفتند ، تو تنها ماندی سال ها گریه کنِ بچّه ی زهرا ماندی مرحمِ زخمِ دلِ زینبِ کبریٰ ماندی همه رفتند به یاریِ حسین… جا ماندی پسرت نقشِ زمین شد ، به غمش خندیدند همه بر مشک و دو دستِ قلمش خندیدند زینبت گفت «حسین» و… جگرت تیر کشید تا شنیدی که سرش رفت… سرت تیر کشید وسطِ کوچه نشستی… کمرت تیر کشید گفت «انگشتر» و… هی بال و پرت تیر کشید بخدا سوزِ دلت ، کرده دلم را بی تاب قدری آرام بخوان روضه برای ارباب روضه ای از سَرِ احساس… دلت ریخت بهم رنجِ پرپر شدنِ یاس… دلت ریخت بهم خنده ی دشمنِ خنّاس… دلت ریخت بهم روضه ی حضرتِ عبّاس… دلت ریخت بهم رفتنی گشته ای از بس که بزرگ است غمت کاش میشد که بسازیم به زودی حَرَمت بعدِ زهرا تو شدی مادرِ ما نوکرها سایه ات کم نشود از سَرِ ما نوکرها تو نظر کن به دلِ مضطرِ ما نوکرها وقفِ عباسِ تو ، چشمِ تَرِ ما نوکرها ما همه نوکر و درمانده ی فردای توأیم تو هنوز امِّ بَنینی و پسر های توأیم _______ ♦️کانال سرای شعر محتشم| خوش‌ آمدید ♦️ ♻️انتشار مطالب آزاد است♻️ @stayashura313