📚حضرت آیت الله حاج شیخ حسنعلی نجابت شیرازی(ره) ، شرح مناجات شعبانیه کتاب انوار هدایت
...." إلهي فَسُرَّنِي بلِقائِكَ يَوْمَ تَقْضِي فِيه بين عِبادِكَ "
فَسُرَّنِي؛ ای خدای جلیل، ای خدای اجلّ، مسرور بفرما به دیدن خودت.
اعظم آرزوها و اهمّ آرزوها همین ملاقات خداست که آدم همین پوست و گوشت و استخوان است؛ ولیکن چنان خدای تعالی سبب فراهم میآورد که میشود اهل الله، میشود اهل خدا، نمیشود اهل شکم.
الهی فَسُرَّنی؛ مسرور بفرما به ملاقات خودت " يَوْمَ تَقْضِي فِيه بين عِبادِكَ " ؛ در روزی که قاضی هستی خودت، ما را با لقاء خودت مسرور بفرما.
پروردگارا مسرور بفرما مرا بدیدن خودت، مسرور فرما به لقاء خودت.
انسان در آن روز(قیامت) بیشتر لازم دارد که صاحب خانه را ببیند؛ الان محتاج هستم و روز قیامت احتیاجم بیشتر است، الان اسباب هست ولی در روز قیامت میخواهند بفرمایند سر و کار آدم به خداست و هیچ حامی نیست جز خداوند (نه مادر نه پدر نه فرزند) مگر مؤمنان، تو را وکیل خودم قرار میدهم.
📚حضرت آیت الله حاج شیخ حسنعلی نجابت شیرازی(ره) ، شرح مناجات شعبانیه کتاب انوار هدایت
...." إلهي إِنْ أَخَذْتَنِى بجُرمى أخَذْتُكَ بعَفْوِك" یکی از نِعم پروردگار عالم و یکی از موهبتهای الهی به انسان این است که زبانشان باز میشود که با پروردگار خودش حرف میزند، میفهمد که غنی پروردگارش است و محتاج خودش است، و خودش را در کنف و پناه خدا میبیند، بنا میکند به درد دل کردن با خدا به اصطلاح، لهذا حضرت میفرمایند پروردگار من اگر گریبان مرا بگیری به جرمهایی که از من صادر شده، به غفلتهایی که از من صادر شده، به گناهانی که از من صادر شده، اگر چنین فرمودی چون من یقین دارم ای پروردگار عالم که تو عفوّ هستی یعنی دعوای تو بر عفو است قهراً متوجّه عفو تو میشوم و یقین دارم که اگر متوجه عفو تو شدم هرگز جرائم مرا به رخ من نمیکشی.
" إِنْ أَخَذْتَنِى بجُرمى " اگر تو مرا محکوم فرمودی به جرم خودم، متوجه تو میشوم که غیر از عفو و غیر از آقایی هیچ چیز نداری. از بابِ بدیِ من، مأخوذ میشوم، لکن پروردگار عالم تو هم از خوبیت از گناهان من میگذری، یعنی همینقدر بفهمم که من میهمان کریم میخواهم بشوم، حالا که میخواهم از این نشئه بروم بیرون، حالا که بعد از صد و بیست سال از اینجا بروم میخواهم به آدم کریم وارد بشوم، به آدم بخشش کننده، به ربّی که همهاش عَفو است، همهاش تفضّل است، همهاش ستر است، میخواهم به همچین آقایی وارد شوم، قهراً نهایت آسایش برای آدم حاصل میشود هنگامی که نکیر و منکر یا خود حضرت احدیت به جرم شخص را محکوم بفرماید آناً خدای جلیل به آدم قدرت میدهد که آقا عفو حضرت عالی بیشتر از گناهان من است و این موجب نجاتش میشود.
" إلهي إِنْ أَخَذْتَنِى بجُرمى أخَذْتُكَ بعَفْوِك" پروردگارا اگر مطالبه کنی و مرا محکوم فرمایی هر آینه من متوجّه عفو حضرتعالی میشوم، و اگر موفّق شوم که عفو پروردگار عالم را متذکّر بشوم جرائم اعمال من از بین میرود. اگر این کار را کردی و مرا موفق فرمودی من هم میگویم تو عَفُوّی پروردگار عالم. اگر تذکّر به عفو پروردگار خودم پیدا کردم دیگر گناه نمیماند، دیگر گناه نیست،البته پایین تر از گناه است، جرائم است، یعنی غفلات، نادانیها، جهالتها.
📚حضرت آیت الله حاج شیخ حسنعلی نجابت شیرازی(ره) ، شرح مناجات شعبانیه کتاب انوار هدایت.
" إِنْ أَخَذْتَنِى بذُنُوبى أخَذْتُكَ بمَغفِرَتِك" یعنی غلط و گناهانی که آدم میکند جزایی بر آن مترتب میشود، اگر به جرائم مرا اخذ فرمودی لطف تو من را متوجّه میکند به کرم تو، به عفو تو. تو قدرت به من میدهی متوجّه بشوم، تو غیر از مغفرت هیچ چیز نداری.
پروردگارا تو غفوری، پروردگارا تو عفوّی، در اثر عفوت جرائمم هم ول میشود، در اثر تذکر به مغفرت تو گناهانم ول میشود، " إِنْ أَخَذْتَنِى بذُنُوبى أخَذْتُكَ بمَغفِرَتِك " اگر گفتی نه تو خلاف شرع کردی، دزدی کردی، دروغ گفتی، متوجّه عفو تو میشوم، یعنی اگر گفتی آقا این را بکِشید ببرید جهنّم میگویم پروردگار عالم تو عَفُوّ بودی که، اگر خداوند جلیل، اگر حضرت عالی پروردگارا مرا موفّق کردی که موقعی که میخواهند بکِشند مرا به طرف عذاب ببرند متوجّه عفو تو شدم، اگر احیاناً مرا به جرم اخذ کردی من هم یادم نیامد که عفو پروردگار را متوجّه و متذکّر بشوم، اگر به گناهان من مرا محکوم فرمودی من هم یادم نیامد که مغفرت تو متوجّه شوم، داخلم کردی در جهنم آنجا ممکن است یادم بیاید.
" وَ إِنْ أدْخَلْتَني النَّارَ " اگر مرا داخل کردی در آتش، یادم رفت که متوجّه عفو تو شوم، یادم رفت که متوجّه مغفرت تو بشوم، به ناچار چون هم مجرم بودم هم گناهکار بودم انداختی مرا در آتش، أعلَمْتُ؛ آگاه میکنم اهل جهنم را که من این خدای جلیل را دوست میداشتم، اگر من به اهل جهنّم بگویم که من خدا را دوست میداشتم یقین دارم که از آتش نجاتم میدهی.
" وَ إِنْ أدْخَلْتَني النَّارَ أعلَمْتُ أهلَها أنّي أُحِبُّكَ " آگاه میکنم اهل جهنم را که من خدا را دوست میداشتم، نادان بودم ولی خدا را دوست میداشتم.
پروردگارا اگر مرا داخل کردی در آتش خلاصه یادم نیافتاد و خازن جهنم خواست ببرد مرا جهنّم، یادم نیافتاد که تو عفوّی، اگر خواستند به جرایم مرا محکوم کنند یادم نیامد که تو غفّاری پروردگارا _ غفّار مثل علّام یعنی خیلی غفران داری، اهل غفران و مغفرتی _ یادم نیافتاد کشاندند مرا و بردند جهنّم، میروم در جهنم و میگویم: آی مردم! من این خدایی که مرا انداخته در جهنّم دوستش میداشتم. اگر من را خدای جلیل موفّق فرمود موقعی که خواستند بِکِشَند به طرف جهنّم متوجّه شدم که من خدا را در دنیا دوست میداشتم همه رهایم میکنند و میروند.
" وَ إِنْ أدْخَلْتَني النَّارَ أعلَمْتُ أهلَها أنّي أُحِبُّكَ " ؛ ای پروردگار عالم! من تو را دوست میداشتم، حالا راست یا دروغ...