معتمد محله ما (پارت دوم).mp3
4.34M
.
📚 ترکشهای ولگرد
✍ داوود امـــیــریـــان
.
📜 معتمد محله مــا
1⃣ پـــــــــــــــــــارت دوم
.
👤 حسین امـیدزاده
🎙 حسین امـیدزاده
.
.
.
#داستان
#ترکش_های_ولگرد
#داوود_امیریان
#کتاب_صوتی
#پادکست
.
.
.
شهر شعر و داستان 📚
🆔 | @story_city
.
.
شـــعـــر... 🌹
.
.
.
دل دادهای ای دوست بیا پـــــا بده تا 🦵
این درد بزرگ است به دل جا بده تا 🫀
با نیت رشد ذوب آهــــــــــــــــن گفتیم 🔧
جــــــــــــــــــانباز عزیز ترکشت را بده تا...
.
.
.
#شعر
#کلمات_موجی
#عباس_صادقی_زرینی
.
.
.
شهر شعر و داستان 📚
🆔 | @story_city
.
.
آمـــــوزش... 🌹
.
.
.
📚 الفبای قـــصـــهنـــویــسی
📜 حکایت و مختصات آن
.
مقدمه
در فرهنگهای لغت حکایت را با داستان، سرگذشت، قصه، - حتی - افسانه و نقل کردن مطلب یا داستانی مترادف آورده اند.
.
حتی در بسیاری از متنهای کهن ادبی رسمی و مشهور نیز این موضوع به چشم میخورد به این معنی که گردآورندگان یا نویسندگان این گونه کتابها، گاه حکایت را در معنای عام آن که همان نقل کردن مطلب یا داستانی است به کار برده اند.
.
حال آنکه حکایت در معنی فنی و ادبی اش یک گونه مستقل ادبی است که دارای ویژگیهای خاص خود است؛ و تفاوتهایی قابل توجه با دیگر گونه های ادبی، همچون قصه و داستان دارد.
.
حکایت یکی از قدیمی ترین گونه های ادبی رایج در کشور ماست که به طرز وسیعی جای خود را در اجتماع و میان طبقات مختلف مردم نیز گشوده بود؛ و همچنان در میان نسل کهنتر ما که با حکمت و اندیشه بیگانه نیست و نیز سخنرانان مذهبی، طرفدار دارد.
.
.
.
#آموزش
#الفبای_قصهنویسی
#محمدرضا_سرشار
.
.
.
شهر شعر و داستان 📚
🆔 | @story_city
.
.
داســـتـــان... 🌹
.
.
.
📚 داستان راستان
📜 خواهشِ دعـــــــا
.
شخصی با هیجان و اضطراب به حضور امام صادق (علیه السلام) آمد و گفت:
.
«درباره من دعایی بفرمایید تا خداوند به من وسعت رزقی بدهد که خیلی فقیر و تنگدستم.»
.
امام: «هرگز دعا نمیکنم.»
.
_ چرا دعا نمی کنید؟!
.
«برای اینکه خداوند راهی برای این کار معین کرده است. خداوند امر کرده که روزی را پی جویی کنید و طلب نمایید. اما تو میخواهی در خانه خود بنشینی و
با دعا روزی را به خانه خود بکشانی.»
.
.
.
#داستان
#داستان_راستان
#شهید_مطهری
.
.
.
شهر شعر و داستان 📚
🆔 | @story_city
.
.
داســـتـــان... 🌹
.
.
.
📚 سه دقیقه در قیامت
📜 این متن را بخوانید...
.
۱. برخی کارشناسان این تجربه ها را زائیده ی توهم و فعالیت های غیر طبیعی مغز در لحظات بحرانی قبل از مرگ دانسته و یا آن را نتیجه ی نرسیدن اکسیژن به مغز در اثر ایست قلبی و تشویش و به هم ریختگی شیمیائی مغز خوانده اند.
.
در پاسخ به این گروه باید به این واقعیت اشاره کرد که از نظر دانش پزشکی، مقدار فعالیت مغزی افراد را در هر لحظه می توان با نوار مغزی ای ای جی اندازه گیری کرد بسیاری افراد در حالی تجربه ی نزدیک به مرگ داشته اند که نوار مغزی آنها یک خط صاف را نشان میداده از نظر پزشکی این هنگامی اتفاق می افتد که سلول های مغزی هیچ فعالیت الکتریکی ندارد.
.
در چنین شرایطی مغز توانائی تشکیل فکر و ایجاد تصور و تجسم را نخواهد داشت. در حالی که اغلب افراد تجربه خود را بسیار شفاف و زنده می خوانند و سطح درک و هوشیاری خود را در حین تجربه به مراتب بالاتر از آگاهی و هوشیاری در حال بیداری در زندگی روزمره توصیف کرده اند پیمون لومنت پزشک متخصص قلب در طول ۲۰ سال به طور علمی و اصولی و با دیدی محققانه تعداد زیادی از بیماران را که دچار ایست قلبی شده بودند مورد بررسی قرار داده و نتایج آن را در سال ۲۰۰۱ در مجله ی علمی لاست منتشر نمود.
.
نتیجه ی تحقیقات او نشان میدهد که هیچ نوع ارتباطی بین تجربه های NDE و طول زمان ایست قلبی یا بیهوشی ،مریض داروهای استفاده شده یا ترس قبلی شخص از مردن وجود ندارد.
.
همچنین مطالعات نشان میدهند که ارتباطی بین زمینه های فرهنگی شخص، نژاد، طبقه اجتماعی تحصیلات، و حتی آگاهی و اطلاع قبلی از این پدیده یا عدم آن در این تجربه ها وجود ندارد. ون لومنت از تحقیقات خود نتیجه گیری می کند که ضمیر یا روح ما بعد از مرگ باقی خواهد ماند.
.
.
.
#داستان
#سه_دقیقه_در_قیامت
#گروه_شهید_ابراهیم_هادی
.
.
.
شهر شعر و داستان 📚
🆔 | @story_city
.
تجارت و اسارت (پارت دوم).mp3
3.14M
.
📚 رابینسون کــروزو
✍ دانـــیـــل دفـــــــــــو
.
📜 تجارت و اســارت
3⃣ پـــــــــــــــــــارت دوم
.
👤 حسین امیدزاده
🎙 حسین امیدزاده
.
.
.
#داستان
#رابینسون_کروزو
#دانیل_دفو
#کتاب_صوتی
#پادکست
.
.
.
شهر شعر و داستان 📚
🆔 | @story_city
.
.
پـــنـــد... 🌹
.
.
.
زندگی کـــــــــــوتــــــــــــاه است
این مصائب دنیاست کــــــــه
آن را طولانی جلوه میدهد. 🛣
«آرتور شوپنهاور»
.
.
.
#پند
#آیه_های_زمینی
#عباس_صادقی_زرینی
.
.
.
شهر شعر و داستان 📚
🆔 | @story_city
.
.
آمـــــوزش... 🌹
.
.
.
📚 الفبای قـــصـــهنـــویــسی
📜 حکایت و مختصات آن
.
این گونه ادبی زیبا از زمان نفوذ ادبیات داستانی جدید غـربـی بـه کشور - از راه ترجمه - ، در عمل، به عنوان گونه ای از رونق افتادهی قدیمی و غیر مفید، رفته رفته از صحنه ادبیات به کنار گذاشته به دست فراموشی سپرده شد به طوری که دیگر شاهد خلق حکایتهای جدید توسط نویسندگان معاصر نبوده ایم و نیستیم؛
.
و اگر هم کتابهایی در این زمینه منتشر می شوند، عمدتاً بازگویی و بازنویسی همان حکایتهای ثبت شده در متنها و کتابهای کهن ادبی اند.
.
حال آنکه در قرن معاصر و بخصوص سالهای اخیر، در آثار برخی از نویسندگان همان غرب که همچنان چشم بسیاری از نویسندگان ما به آنجاست. نوعی گرایش به گونه ای جدید از داستان، که شباهتهایی قابل توجه به حکایت خود ما دارد مشاهده میشود برای مثال برخی آثار کوتاه منتشره از فرانتس کافکا، یا با تفاوتهایی، مینی مالیسم - با آن تعریفهایی که از خصایص آن شده است ، و یا داستان کوتاه کوتاه؛ هر یک از جنبه هایی به حکایت شبیه و نزدیکند.
.
.
.
#آموزش
#الفبای_قصهنویسی
#محمدرضا_سرشار
.
.
.
شهر شعر و داستان 📚
🆔 | @story_city
.
ترکش بیحیا (پارت کامل).mp3
4.18M
.
📚 ترکشهای ولگرد
✍ داوود امـــیــریـــان
.
📜 ترکش بــــــــیحیا
1⃣ پـــــــــــــــارت کامل
.
👤 حسین اميدزاده
🎙 حسین اميدزاده
.
.
.
#داستان
#ترکش_های_ولگرد
#داوود_امیریان
#کتاب_صوتی
#پادکست
.
.
.
شهر شعر و داستان 📚
🆔 | @story_city
.
.
شـــعـــر... 🌹
.
.
.
تـــــــــصمیم گرفتیم جهان را کشتیم 🌍
مـــــــــــــا یک طرفه برادران را کشتیم 🔪
بــــــــــــــــــــا چند گرای اشتباهی دادن ❌
حاجی خودمان سیدمان را کشتیم 🤦🏻♂
.
.
.
#شعر
#کلمات_موجی
#عباس_صادقی_زرینی
.
.
.
شهر شعر و داستان 📚
🆔 | @story_city
.
.
آمـــــوزش... 🌹
.
.
.
📚 آشنایی با قالبهای شعر فارسی
📜 پــــــیــــــرامـــــــــون شــــــــــــعــــــــــــــر
.
شعر، محاکات طبیعت
شعر، زیر مجموعه هنر است و دو ستون محکم فلسفه یونان باستان یعنی افلاطون و ارسطو هنر را محاکات (تقلید) طبیعت می دانستند و البته در این باره اختلافهایی نیز با هم داشتند؛
.
مثلاً افلاطون که چنین هنری را تقبیح می کرد؛ چون معتقد بود که طبیعت، پست و غیر اصیل است و ارزش محاکات را ندارد و بشر باید زیبایی معنوی را جستجو و تقلید کند.
.
شعر، محاکات طبیعت است مانند آنچه در سبکها و مکاتب واقع گرا و طبیعت گرا همچون سبک خراسانی وجود دارد و با تصویر کردن مناظر بهار و خزان و طلوع و غروب و کوه و دریا و... اشعار بسیار زیبایی خلق کرده اند.
.
در شعر شرق آسیا اشعار موسوم به هایکو هم محاکات طبیعت اند؛ اما حقیقت آن است که در حجم عظیمی از شعر و هنر بشر، هیچ محاکات و تقلید وجود ندارد و از طرف دیگر، متون زمین شناسی جغرافیا آناتومی و دیگر شاخه های علم که به توصیف دقیق و جزء به جزء جهان واقع میپردازند باید شعر محسوب شوند ولی هیچ کس این متون را شعر نمیداند می توان نتیجه گرفت که:
.
۱. برخی پدیده ها شعرند و حاوی محاکاتند.
۲. برخی پدیده ها حاوی محاکاتند، اما شعر نیستند.
. برخی پدیده ها ،شعرند اما حاوی محاکات نیستند.
.
.
.
#آموزش
#آشنایی_با_قالب_های_شعر_فارسی
#محمدرضا_عبدالملکیان
.
.
.
شهر شعر و داستان 📚
🆔 | @story_city
.
فیلمنامه سینمایی رنجر (پارت دوم).mp3
3.06M
.
📚 فیلمنامه سینمایی «رنجر»
✍ بـــــــــهـــــــزاد بــــهــــــزادپـــــــور
.
📜 صـــــــــــــــحـــــــــــنــــــــــــه دوم
1⃣ پــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــارت دوم
.
👤 حـــســـیـــــن امـــیـــــــدزاده
🎙 حـــســـیـــــن امـــیـــــــدزاده
.
.
.
#داستان
#رنجر
#بهزاد_بهزادپور
#کتاب_صوتی
#پادکست
.
.
.
شهر شعر و داستان 📚
🆔 | @story_city
.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
📚 مشـــــاهیر خندان
✍ حمید عبداللهیان
.
📜 ابـــــــــــــوعلی سینا
1⃣ پـــــــــــــــــــــارت اول
.
👤 حسین امـــیدزاده
.
.
.
#داستان
#ابوعلی_سینا
#حمید_عبداللهیان
#کتاب_صوتی
#پادکست
.
.
.
شهر شعر و داستان 📚
🆔 | @story_city
.
.
داســـتـــان... 🌹
.
.
.
📚 داستان راستان
📜 بستن زانوی شتر
.
قافله چندین ساعت راه رفته بود. آثار خستگی در سواران و در مرکبها پدید گشته بود. همینکه به منزلی رسیدند که آنجا آبی بود، قافله فرود آمد.
.
رسول اکرم نیز که همراه قافله بود شتر خویش را خوابانید و پیاده شد. قبل از همه چیز همه در فکر بودند که خود را به
آب برسانند و مقدمات نماز را فراهم کنند.
.
رسول اکرم بعد از آنکه پیاده شد، به آن سو که آب بود روان شد ولی بعد از آنکه مقداری رفت بدون آنکه با احدی سخنی بگوید به طرف مرکب خویش بازگشت اصحاب و یاران با تعجب با خود میگفتند آیا اینجا را برای فرود آمدن نپسندیده است و می خواهدفرمان حرکت بدهد؟
.
چشمها مراقب و گوشها منتظر شنیدن فرمان بود تعجب جمعیت هنگامی زیاد شد که دیدند همینکه به شتر خویش رسید، زانوبند را برداشت و زانوهای شتر را بست و دو مرتبه به سوی مقصد اولی خویش روان شد.
.
فریادها از اطراف بلند شد ای رسول خدا! چرا ما را فرمان ندادی که این کار را برایت بکنیم و به خودت زحمت دادی و برگشتی؟ ما که با کمال افتخار برای انجام این خدمت آماده بودیم در جواب آنها فرمود:
.
«هرگز از دیگران در کارهای خود کمک نخواهید و به دیگران اتکا نکنید ولو برای
یک قطعه چوب مسواک باشد.»
.
.
.
#داستان
#داستان_راستان
#شهید_مطهری
.
.
.
شهر شعر و داستان 📚
🆔 | @story_city
.
.
داســـتـــان... 🌹
.
.
.
📚 سه دقیقه در قیامت
📜 این متن را بخوانید...
.
٢. تعداد زیادی گزارش وجود دارد که در آن تجربه کننده در حالی که فاقد هر گونه علائم حیات بوده، توانسته اتفاقاتی که در دنیای فیزیکی رخ میداده مثلا فعالیت های پزشکان در اتاق بیمارستان بر روی بدن او با حرفهای اطرافیان را به طور دقیق دیده و شنیده و بعد از احیاء آنها را با ذکر جزئیات بازگو کند!
.
تجربه کنندهها توانسته اند حتی اتفاقاتی را که دور از محل بدنشان، مثلاً مکالمات بین دکترشان و اعضاء خانواده را در اتاق
انتظار بیمارستان به درستی گزارش کنند در کشور خودمان بارها چنین اتفاقاتی افتاده است.
.
حتی آنها آنچه در فکر اطرافیان بوده را بیان کرده اند! یکی از مشهورترین موارد مربوط به آقای محمد زمانی است. او در سال ۱۳۵۶ در سانحه رانندگی از دنیا رفت یک پرستار در سردخانه، متوجه زنده بودن او گردید.
.
ساعتی بعد بر روی او در بیمارستان، عمل جراحی انجام گرفت. او علائم حیات را کاملاً از دست داده بود، اما بعد از احیاء و به هوش آمدن توانسته بود جزئیات آنچه در سردخانه و اتاق عمل رخ داده را کاملا دقیق برای پزشکان و پرستاران بازگو کند!
.
گزارش های او با واقعیت کاملاً تطابق داشت و با اصول علمی که ما میشناسیم قابل توجیه نبوده و نیست. او می گوید در آن لحظات با دیگران از طریق ضمیر صحبت نموده. ولی بعد از مدتی به او گفته شد که باید به بدن خود بازگردد.
.
.
.
#داستان
#سه_دقیقه_در_قیامت
#گروه_شهید_ابراهیم_هادی
.
.
.
شهر شعر و داستان 📚
🆔 | @story_city
.
تجارت و اسارت (پارت سوم).mp3
2.98M
.
📚 رابینسون کــروزو
✍ دانـــیـــل دفـــــــــــو
.
📜 تجارت و اســارت
3⃣ پــــــــــــــــارت سوم
.
👤 حسین امیدزاده
🎙 حسین امیدزاده
.
.
.
#داستان
#رابینسون_کروزو
#دانیل_دفو
#کتاب_صوتی
#پادکست
.
.
.
شهر شعر و داستان 📚
🆔 | @story_city
.
.
پـــنـــد... 🌹
.
.
.
🔶 حــــــــقـــــــایــــــــــق سه مرحله را
پـــــشـــــت ســـــــــــر گذاشتهاند:
.
1⃣ اول، مـــــــورد تـــــمــــســـــخــــــــر
واقـــــــــــــــــــــــــع شـــــــــــــدهانــــد.
.
2⃣ دوم، بــــــــــه شـــــدت بـــــــا آنها
مــــخــــــالــــــفـــــــت شده است.
.
3⃣ ســــــــوم، بــــــــــه عنوان یـــــــک
چیز بدیهی پذیرفته شده اند.
.
✍ «آرتور شوپنهاور»
.
.
.
#پند
#آیه_های_زمینی
#عباس_صادقی_زرینی
.
.
.
شهر شعر و داستان 📚
🆔 | @story_city
.
.
آمـــــوزش... 🌹
.
.
.
📚 الفبای قـــصـــهنـــویــسی
📜 حکایت و مختصات آن
.
اینک برای آنکه تشابه های داستان کوتاه کوتاه با حکایت را بهتر متوجه شوید، یک نمونه از این داستان را عیناً می آورم
.
بازی بزرگان
نوشته: سرگیو رامیرز
ترجمه: اسدا... امرایی
تعدادی از دوستان و آشنایان لشکری و کشوری تولد حضرت ریاست جمهوری را در یکی از گاوداریهای بی شمارش که رو به دریا قرار داشت، جشن گرفته بودند.
.
بعد از صرف غذا و اتمام سخنرانیها و تعارفات معمول، میهمانان تصمیم گرفتند راهی بیابند تا عالیجناب را از افسردگی و اخلاق گُهمرغی در آورند.
.
یکی با لودگی یکی با رقص و آواز و تقلید..... خلاصه هر که هر چه در چنته داشت به کار زد. اما هیچیک از این هنرنماییها افاقه نکرد.
.
وقتی گارد محافظ آماده شد عالیجناب دستور دادند اتومبیل را بیاورند. در همین وقت، وزیر فرهنگ فکر بکری کرد و با ذوق و شوق پیشنهاد انجام یک بازی را داد که اسم آن را ویلیام تل بازی گذاشت.
.
در توضیح دستور بازی گفت: چون تیر و کمان نداریم، حضرت شخص اول، با تپانچه میوهای را که مدعوین به ترتیب مقام و منزلت بر سر می گذارند، نشانه بروند و بزنند.
.
مقام عالی موافقت فرمودند بلافاصله همان وزیر فرهنگ، ذوق زده و خوشحال انبه ای را که همسرش با دلشوره به دست او داد روی سر گذاشت. رئیس مشاوران نظامی به حالت خبردار جعبه اسلحه را در برابر حضرت شخص اول گرفت.
.
ریاست جمهوری یک تپانچه کالیبر ۴۵ اسمیت اندوسن دسته صدفی را انتخاب کردند. همان طور که بعضی انتظار داشتند گلوله کاری بود و مغز وزیر را به دیوار پاشید. انبه بی آنکه خش بردارد به زمین افتاد.
.
مراسم تشییع جنازه وزیر فرهنگ،
بسیار با شکوه برگزار شد.
.
.
.
#آموزش
#الفبای_قصهنویسی
#محمدرضا_سرشار
.
.
.
شهر شعر و داستان 📚
🆔 | @story_city
.