eitaa logo
شُــروق‌ الشمس.
133 دنبال‌کننده
110 عکس
0 ویدیو
0 فایل
‌"بزرگترین افسوس آدمی این است که می خواهد اما نمی تواند و به یاد می آورد روزی را که می‌توانست اما نخواست" - میشنوم: https://daigo.ir/secret/42225565
مشاهده در ایتا
دانلود
اگر طوری رفتار کنید که انگار هیچ اتفاقی نیفتاده و واقعا هیچ اتفاقی هم نیفتد، در نهایت هیچ اتفاقی نخواهد افتاد. زنی با موهای قرمز – اورهان پاموک
خوب است در میان بحبوحه‌ها و شور و هیجانات زندگی با لبخندی برگرفته از کرسی خاطرات به جهان ساکت و مسکوت خیره شویم و در پی قدم‌های سنگین آدمی زاد به دنبال سرنخی برای پاسخ به چرایی اخم هایش با او فرسنگ هایی را طی کنیم و اگر در یافتنش دچار تشویش شدی بدان که هیئت متشکل از غم،درد،فراغ،اشک، اخم و نظیر اینان را خودت با دیواری بتونی بنا کردی؛ واژگان و خیالاتت را در کنار هم چیدی و در میانشان بتونی قرار دادی تا بیدی نباشد که در برابر هر بادی بلرزد.
سرانجام وجودت را در مُردابی تنها نهادی تا به قدرت کیمیایی‌ات شعف بازگردی بی‌خبر از آنکه در مسیر بن‌بست پا نهادی و دریغ‌وار به جاده‌ی پیش رویت می‌نگری. و چه دریغی افسوس هست اشک همیشه همراه است؛اما چه بسا دیر اما کافیست در فهم آیی که خود مهمی و خود میمانی و خود ارجحی بر تمام ارجحیت ها و گاهی دور بمان و گاهی دور ایست از مرداب غم و عشقی که در آن غوطه وری و بنگر که حال که دستو پا میزنی و همزمان پاروی او شده ای او چندی نیز برایت دستی هم میزند؟
در سکوتت محو شو حروف را در کنار هم بچین، کلماتی خلق کن و از میان آنها متن‌هایِ درونت،نیازهایت و تفکراتت را بیرون بیاور آنگاه خواهی فهمید که ادمی‌زاد در خلائی بزرگ رشد یافته،که هرگز در درونش نتوان آدمکی ساخت تا لب‌هایت را به خوشی روان‌کند و دیده‌گانت را با زیبایی زینت دهد‌. و تو در اوج به جنون خواهی رسید و غروب خود را در پس تاریکی‌ها گم خواهی کرد،سپس اندک اندک در می‌یابی که بشریت از آغاز تولد تا ابد در هاله‌ای از تنهایی بوده و وجود آن است که سبب از سر گیری حیات است
تنها بنگر و دور ایست و دور بین به هاله سحابی وجودت که چگونه با غم تنیده‌ای و خود نیز درنیافتی که چگونه گودالی برای دفن خود کنده‌ای؛ تفکر را فرابخوان،قلب را در ایست بازرسی خاموش کن و عقل را به خردی واقع‌بین تبدیل کن هاله سحاب را بشکاف و به درونش سفری کن،ریسمان‌های غم را به شعله‌ی برافروزنده‌ای بدیل کن سپس خاکسترِ مرده‌اش را به دنیای نیستی دور انداز. تا در استقبال از مستقبل از آن سرگذشت عبوس با عُجب و غرور یاد کنی.