eitaa logo
شبکه دانش آموزی15
191 دنبال‌کننده
382 عکس
303 ویدیو
12 فایل
سلام دانش آموز گرامی کانال شبکه دانش آموزی جهت اطلاع رسانی فعالیتهای صورت کرفته ویژه دانش اموزان منطقه15مورد استفاده خواهد بود. گروه دانش آموزی هرمدرسه جداگانه تشکیل خواهد شد نکات خود رابا👇 @fallen_home در میان بگذارید لینک کانال 👇👇👇 @student_media15
مشاهده در ایتا
دانلود
〆⌒⌒ヽ 彡 / / / 入ヽ / / _ _ ミ ) d a a ミ ) | " J " | ) ) \ ー 人 ) / ` ー′ ゝ / V ) / /__ y / (_____ミ__/ / | دخترای گل روزتون مبااااااارک 🎉🎊🎈🌼🎈🎊🎉 چهره‌ی این دختر رو با ایموجی (👁👄👃👂و....) تکمیل کنید و متن زیرش رو پاک کنید و بفرستید . 🎀 به بهترین اثر 🎁 اهدا میشود 🎀
شهدای دهه هشتادی 💔 برای دفاع از امنیت کشور پنج جوون رشید پرپر شدن از خیلی ها صدایی درنیومد ❗️ خدا نکند صدایی دربیاد! کسانیکه برای اعدام اشرار و قاتلین و تطهیر جانیان وحشی هوچیگری میکنن نبایدم برای این شهدای مظلوم با این سن و سال کم و معصومیت حرفی بزنن، داغی که به دل مادران و پدران این جوونای برومند افتاده دنیا و آخرتشون رو ویران کنه .دارم نفرین میکنم ! بله این سکوت از طرف کسایی که خودشون پدر و مادر هستن سخت آزار دهندست 😔 وای به حالتون که شریک دزدید و رفیق قافله
هدایت شده از کلام نور
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ویدئویی از استاد قرائتی در مورد حجاب که در فضای مجازی پربازدید شده؛ 📽 بدحجابی که بلیط حاج آقا را حساب کرد تا حسابش را از حساب منکران روز حساب جدا کند!
هدایت شده از کلام نور
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
زنان عالم کجای تربیت انسانی هستند؟! عده‌ای بهای خود را به سینه ریزی فروختند... عده‌ای هم عهد خود را به بیعتی با امام شان... زنان، مادران و دختران سرزمین من...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕌 *أَلسَّلٰامُ عَلَیکَ یٰا عَلی اِبنِ موسَی أَلرّضٰآ أَلمُرتَضٰی* 🪬 خاک پای زایر شاه خراسان میشوم یا رضا میگویم و آیینه بندان میشوم 🪬 هر کجا باشم گدای کوی این آقا منم همچو موسی سایل دستان سلطان میشوم 📢 همراهان همیشگی باب الرضای تهران 👈 تنها یک روز تا عاشقانه های امام رضایی ها زمان باقیست 🕗 ۸خرداد دوشنبه ساعت ۸ شب 💌 منتظر حضورتان هستیم
💌 امشب آقا، بگذار دقیق‌تر بگویم... با هر نفسی که می‌کشم 💕 با دانه‌دانه‌ی تپش‌های قلبم دوستت دارم... دوستت دارم 🔆 به وسعت تک تک ثانیه‌های زندگی‌ام... 💚 به اندازه تمام آرزوها و امیدهایم... به بیکرانگی‌ِ تمــام حرف‌های عاشقانه‌ای که تا پــایــان دنیــا گفته خواهد شد... واژه‌ها برایم کمند... مهربان‌ترینم...💝 عزیزتر از من برای من....😍 😇🌸🌸 دخترونه‌ای‌ها، بفرمایید شیرینی حرم....: 🎂🍰🎂🎂🍭🎂🍬🎂🍧🎂 🍧🍭🎂🍬🎂🍧🎂🍬🍬 🍰🍭🎂🍬🎂🍰🎂🍰 🎂🍰🎂🍬🎂🍧🍰 🍰🍭🎂🍬🎂🎂 🎂🍧🎂🍬🎂 🎂🍭🎂🍬 🍰🍭🎂 🎂🍧 🍰 💚🤍❤️ دخترونه حرم رضوی ┏━ 🕊  ━┓ @student_media15 ┗━ 💛  ━┛ 🌸👈 همین حالا، دوستانت رو به دخترونه رضوی دعوت کن و همیار مجازی شبکه دانش آموزی15 باش
هدایت شده از کلام نور
.ﺍﺳﺘﺨﻮﺍﻥ ﻫﺎﯼ ﺳﻪ ﺷﻬﯿﺪ ﮔﻤﻨﺎﻡ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﺩﻓﻦ ﺑﻪ ﯾﮏ ﺷﻬﺮ ﻣﯿﺒﺮﻧﺪ ﻭ ﺩﺭ ﺣﯿﺎﻁ ﯾﮏ ﻣﺴﺠﺪ ﺑﻪ ‌ ﺧﺎﮎ ﻣﯿﺴﭙﺎﺭﻧﺪ . ﺯﻧﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻫﻤﺴﺎﯾﮕﯽ ﻣﺴﺠﺪ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻓﺮﺯﻧﺪ ﻓﻠﺠﯽ ﺩﺍﺷﺖ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﻣﻮﺿﻮﻉ ﻧﺎﺭﺍﺣﺖ ﻣﯿﺸﻮﺩ ﻭ ﺯﺑﺎﻥ ﺑﻪ ﺷﮑﻮﻩ ﺑﺎﺯ ﻣﯿﮑﻨﺪ ﮐﻪ ﻣﺤﻠﻪ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺗﺒﺪﯾﻞ ﮐﺮﺩﯾﺪ ﺑﻪ ﻗﺒﺮﺳﺘﺎﻥ ﻭ ﺍﺯ ﻓﺮﺩﺍ ﻗﯿﻤﺖ ﺧﺎﻧﻪ ﻣﺎ ﭘﺎﯾﯿﻦ ﻣﯿﺂﯾﺪ ﻭ .... ﺷﺐ ﮐﻪ ﻣﯿﺨﻮﺍﺑﺪ ﻣﺮﺩﯼ ﺑﻪ ﺧﻮﺍﺑﺶ ﻣﯿﺂﯾﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻣﯿﮕﻮﯾﺪ : ﻣﻦ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺳﻪ ﺷﻬﯿﺪ ﻫﺴﺘﻢ، ﻣﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﺧﺘﯿﺎﺭ ﺧﻮﺩ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﻧﯿﺎﻭﺭﺩﻩ ﺍﻧﺪ ﺑﻪ ﻫﺮ ﺣﺎﻝ ﻃﻮﺭﯼ ﺷﺪﻩ ﮐﻪ ﺑﺎ ﻫﻢ ﻫﻤﺴﺎﯾﻪ ﺷﺪﻩ ﺍﯾﻢ ﻭ ﺩﺭ ﺭﺳﻢ ﻫﻤﺴﺎﯾﮕﯽ ﺩﺭﺳﺖ ﻧﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﻫﻤﺴﺎﯾﻪ ﺍﺯ ﻣﺎ ﻧﺎﺭﺍﺣﺖ ﺑﺎﺷﺪ ﺑﺮﺍﯼ ﻫﻤﯿﻦ ﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﺟﺒﺮﺍﻥ، ﺷﻔﺎﻋﺖ ﻓﺮﺯﻧﺪﺕ ﺭﺍ ﭘﯿﺶ ﺧﺪﺍ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﯾﻢ ﻭ ﺑﻪ ﺍﺫﻥ ﺧﺪﺍ ﺍﻭ ﺷﻔﺎ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﯾﺎﻓﺖ . ﺑﻠﻨﺪ ﺷﻮ ﻭ ﺑﺎﯾﺴﺖ ﻭ ﺳﻪ ﺑﺎﺭ ﺻﻠﻮﺍﺕ ﺑﻔﺮﺳﺖ ﻭ ﻓﺮﺯﻧﺪﺕ ﺭﺍ ﺻﺪﺍ ﮐﻦ ﺗﺎ ﺑﻪ ﺍﺫﻥ ﺧﺪﺍ ﺷﻔﺎ ﯾﺎﺑﺪ . ﻭﻗﺘﯽ ﻓﺮﺯﻧﺪﺕ ﺷﻔﺎ ﯾﺎﻓﺖ ﺑﺪﺍﻥ ﮐﻪ ﻧﺎﻡ ﻣﻦ ﻓﻼﻥ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺩﺭ ﻗﺒﺮ ﻭﺳﻄﯽ ﺁﺭﻣﯿﺪﻩ ﺍﻡ ﺧﺎﻧﻪ ﻣﺎ ﺩﺭ ﮐﺎﺷﺎﻥ ﺩﺭ ﻓﻼﻥ ﻣﺤﻠﻪ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻧﺎﻡ ﭘﺪﺭﻡ ﻓﻼﻥ ﺍﺳﺖ ﺧﺒﺮ ﻣﺤﻞ ﺩﻓﻨﻢ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺑﺮﺳﺎﻥ . ﺯﻥ ﺍﺯ ﺧﻮﺍﺏ ﺑﯿﺪﺍﺭ ﻣﯿﺸﻮﺩ ﻭ ﺷﻔﺎﯼ ﻓﺮﺯﻧﺪﺵ ﺭﺍ ﻣﯿﺒﯿﻨﺪ ﻭ ﯾﻘﯿﻦ ﭘﯿﺪﺍ ﻣﯿﮑﻨﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﺁﺩﺭﺱ ﻣﯿﮕﺮﺩﻧﺪ . ﺑﻪ ﮐﺎﺷﺎﻥ ﻣﯿﺮﻭﻧﺪ ﻭ ﺩﺭ ﺭﻭﺳﺘﺎﯾﯽ ﺑﻪ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﭘﺪﺭ ﺷﻬﯿﺪ ﻣﯿﮕﺮﺩﻧﺪ ﻭﻗﺘﯽ ﺍﻭ ﺭﺍ ﭘﯿﺪﺍ ﻧﻤﯿﮑﻨﻨﺪ ﻧﺎﺍﻣﯿﺪ ﺑﺎﺯ ﻣﯿﮕﺮﺩﻧﺪ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﺩﺭ ﺍﺑﺘﺪﺍﯼ ﺟﺎﺩﻩ ﭘﯿﺮﻣﺮﺩﯼ ﺭﺍ ﻣﯿﺒﯿﻨﻨﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺍﻭ ﻣﯿﭙﺮﺳﻨﺪ ﮐﻪ ﻓﻼﻥ ﮐﺲ ﺭﺍ ﻣﯿﺸﻨﺎﺳﯽ؟ ﭘﯿﺮﻣﺮﺩ ﺟﻮﺍﺏ ﻣﯿﺪﻫﺪ ﮐﻪ ﺧﻮﺩﻡ ﻫﺴﺘﻢ، ﺁﻧﻬﺎ ﺧﻮﺷﺤﺎﻝ ﻣﯿﺸﻮﻧﺪ ﮐﻪ ﭘﯿﺮﻣﺮﺩ ﺭﺍ ﭘﯿﺪﺍ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺍﻭ ﻣﯿﭙﺮﺳﻨﺪ ﮐﻪ ﭼﺮﺍ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺍﯼ؟ ﻣﺎ ﺗﻤﺎﻡ ﺭﻭﺳﺘﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﺗﻮ ﮔﺸﺘﯿﻢ، ﻣﺮﺩ ﻣﯿﮕﻮﯾﺪ ﮐﻪ ﺩﯾﺸﺐ ﺧﻮﺍﺏ ﭘﺴﺮﻡ ﺭﺍ ﺩﯾﺪﻡ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻣﻦ ﮔﻔﺖ ﭘﺪﺭ ﺟﺎﻥ ﻓﺮﺩﺍ ﺍﺯ ﻣﻦ ﺧﺒﺮﯼ ﺑﺮﺍﯾﺖ ﻣﯽ ﺁﻭﺭﻧﺪ . ﻣﻦ ﻧﯿﺰ ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺁﻣﺪﻡ ﻭ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﺧﺒﺮ ﺑﻮﺩﻡ. وآن کسی نیست جز شهیدسید میرحسین امیره خواه شهید گمنام سلام... خوش اومدی...😔 به احترام شهدای گمنام این روایت رو برای دوستانتان ارسال کنید و *برای شادی روح تمامی شهدای گمنام صلوات* 🌷 همه شهیدان بر گردن ما حق دارند ،آیا حق آنها را ادا کرده ایم،یا اینکه هنوز باید بگوییم ،شهدا شرمنده ایم.
طبقه بالای حرم امام حسین (ع) رو بخاطر ایام امتحانات برای درس خواندن قرار دادند 😌😇 عجیب درس خوندن دلم خواست ❤️‍🔥
46.65M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شصتمین سالگرد قیام خونین پانزده خرداد ✅ دوشنبه 15خرداد ساعت17:30 ✅ جوار یادمان و مزار شهدای پانزده خرداد ⭕️ میدان بسیج به سمت شرق، (کندروی بزرگراه) 500متر بعد از میدان ثامن الحجج(علیه السلام) سخنران: معاون امور بین الملل قوه قضائیه
🌀همشهری برگزار می کند: ✔جشنواره رسانه آرمان 🗯قصه محلات رو بگو 👨‍👧تهران به روایت دهه هشتادی ها 🎞 با عکس نوشت و ویدیو 💬موضوعات : 🔸️قهرمان 🔸️خاطره 🔸️پاتوق 🔸️اتفاق 🔸️آدم خاص 🔸️و تاریخچه 🕘مهلت ارسال آثار ۲۰ تیر۱۴۰۲ (عیدسعید قربان) 🎁یک جایزه ۵۰ میلیون تومانی 🎁۵۰ جایزه یک میلیون تومانی
هدایت شده از کلام نور
♦️خاطرات حر انقلاب اسلامی♦️ عصر یکی از روزهای تابستان بود. زنگ خانه به صدا درآمد. آن زمان ما در حوالی میدان کوکا کولا در خیابان پرستار می نشستیم. پسر همسایه بود گفت:از کلانتری زنگ زدند. مثل اینکه شاهرخ دوباره بازداشت شده سند خانه ما همیشه سر طاقچه بود .تقریبا ماهی یک بار برای سند گذاشتن به کلانتری محل میرفتیم! مسئول کلانتری هم از دست او به ستوه آمده بود. سند را برداشتم. چادرم را سرم کردم و با پسر همسایه راه افتادیم. در راه پسر همسایه می گفت: خیلی از گنده لاتهای محل از آقا شاهرخ حساب می برن روی خیلی از اونا رو کم کرده حتی یه بار توی دعوا چهار نفرو باهم زد. بعد ادامه داد؛ شاهرخ الان برای خودش کلی نوچه داره.حتی خیلی از مامورای کلانتری ازش حساب می برن. دیگه خسته شده بودم با خودم گفتم شاهرخ دیگه الان هفده سالشه. اما اینطور اذیت میکنه وای به حال وقتی که بزرگتر بشه چند بار خواستم بعد از نماز نفرینش کنم اما دلم برایش سوخت. یاد یتیمی وسختی هایی که کشیده بود افتادم. بعد هم به جای نفرین دعایش می کردم. وارد کلانتری شدم. با کارهای پسرم همه من را می شناختند مامور جلوی در گفت: برو اتاق افسر نگهباندرب اتاق باز بود .افسر نگبان پشت میز بود. شاهرخ هم با یقه باز و موهای به هم ریخته مقابل او روی صندلی نشسته بود. پاهایش راهم روی میز گذاشته بود. تا وارد اتاق شدم داد زدم و گفتم:مادر خجالت بکش پاهات رو جمع کن. بعد رفتم جلوی میز افسرنگهبان. سند را گذاشتم و گفتم:من شرمنده ام بفرمایید برگشتم وبا عصبانیت به شاهرخ گفتم:دوباره چیکار کردی؟؟؟ شاهرخ گفت:با رفقا سر چهارراه کولا وایستاده بودیم.چند تا پیرمرد با گاری هاشون داشتند میوه می فروختند.یکدفعه یه پاسبون اومد و بار میوهای پیرمردها رو ریخت توی جوب اما من هیچی نگفتم بعد هم اون پاسبون به پیرمردا فحش ناموس داد من هم نتونستم تحمل منم رفتم جلو! همینطور تو چشماش نگاه می کردم .فهمیده بود ناراحتم. ساکت شد. سرش را انداخت پایین. افسر نگهبان گفت: ایندفعه نیازی به سند نیست ما تحقیق کردیم و فهمیدیم مامور ما مقصر بوده . بعد مکثی کرد و ادامه داد: به خدا دیگه از دست پسر شما خسته شدم. دارم توصیه می کنم مواظب این بچه باشید. اینطور ادامه بده سرش میره بالای دار! شب بعد از نماز سرم را گذاشتم روی مهر و بلند بلند گریه کردم.  بعدهم گفتم: خدایا از دست من کاری بر نمیاد.خودت راه درست رو نشونش بده خدایا پسرم رو به تو سپردم عاقبت به خیرش کن 💫خاطرات شهید شاهرخ ضرغام به نقل از مادر شهید ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ ➡️ @light_mots ❣در مسیر نور؛در مسیر شهدا❣
هدایت شده از کلام نور
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥شهید شاهرخ ضرغام /حر انقلاب اسلامی 👌پیشنهاد دانلود ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ ➡️ @light_mots ❣در مسیر نور؛در مسیر شهدا❣
هدایت شده از کلام نور
♦️سفر به مشهد♦️ 《از خاطرات شهید شاهرخ ضرغام》 کاباره را رها کرد. عصر بود که آمد خانه. بی مقدمه گفت: پاشین! پاشین وسایلتون رو جمع کنید می خوایم بریم مشهد! مادر با تعجب پرسید: مشهد! جدی می گی! گفت: آره بابا، بلیط گرفتم. دو ساعت دیگه باید حرکت کنیم. باور کردنی نبود. دو ساعت بعد داخل اتوبوس بودیم. در راه مشهد. مادر خیلی خوشحال بود. خیلی شاهرخ را دعا کرد. چند سالی بود که مشهد نرفته بودیم. فردا صبح رسیدیم مشهد. مستقیم رفتیم حرم. شاهرخ سریع رفت جلو، با آن هیکل همه را کنار زد و خودش را چسباند به ضریح! بعد هم آمد عقب و یک پیرمرد را که نمی توانست جلو برود را بلند کرد و آورد جلوی ضریح. عصرهمان روز از مسافرخانه حرکت کردم به سوی حرم. شاهرخ زودتر از من رفته بود. می خواستم وارد صحن اسماعیل طلائی شوم. یکدفعه دیدم کنار درب ورودی شاهرخ روی زمین نشسته . رو به سمت گنبد. آهسته رفتم و پشت سرش نشستم. شانه هایش مرتب تکان می خورد. حال خوشی پیدا کرده بود. خیره شده بود به گنبد و داشت با آقا حرف می زد. مرتب می گفت: خدا، من بد کردم. من غلط کردم، اما می خوام توبه کنم. خدایا منو ببخش! یا امام رضا(ع) به دادم برس. من عمرم رو تباه کردم. اشک از چشمان من هم جاری شد. شاهرخ یک ساعتی به همین حالت بود. توی حال خودش بود و با آقا حرف می زد. دو روز بعد برگشتیم تهران، شاهرخ در مشهد واقعاً توبه کرد. همه خلافکاری های گذشته را رها کرد. ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ ➡️ @light_mots ❣در مسیر نور؛در مسیر شهدا❣
هدایت شده از کلام نور
33.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰شهدای ترور در عصر امام‌زمان 📍از ساداتِ ترور شده توسط یهود چه میدانید؟! 📍دو عموی بزرگوار صاحب الزمان (عج‌الله) که فدای صاحب الزمان شدند چه. کسانی بودند؟! 📍چرا یهود از ماقبل اسلام به دنبال ترور فرزندان اسماعیل علیه‌السلام بود؟! سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان(عجل الله تعالی فرجه) صلوات
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اینجا بریم اردو؟؟؟ بچه قمی ها کجایید😍 فقط که اینا زیبایی هاش نیست جاهای دیدنی بهشتی و فوق‌العاده ای زیادی داره که دل کندن سخته و تراپی آرامبخشه ميدونيد که کجاها را میگم فقط چندتاشون 👇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این خانوم از قوانین مدارس ژاپن میگه شما باورتون میشه این قوانین مربوط به مدارس ژاپن باشه؟ میگه حق نداریم حتی گوشواره و گردنبند و موهای بلند و.... داشته باشیم😯 بعد بعضیا به اسم آزادی میخوان هیچ قانونی وجود نداشته باشه
هدایت شده از کلام نور
🌾🌾🌾🌾🌾🌾 یه بنده خدایی میگفت پسرم یک دوستی داشت خییلی پسر عاااالیی بود.. پدر اون بچه راننده کامیون بود.. من همیشه حسرت خوبی اون بچه رو میخوردم که چرا بچه من به اون خوبیت نیست.. میگفت متوسل شدم به امام رضا بهم بگه چرا بچه اون راننده کامیون از پسر من بهتره🤔 میگفت یک شب تو خواب مشرف شدم محضر حضرت رضا ، حضرت بهم فرمود این راننده کامیون هرموقع میخواد بره سرویس شهرستان، خروجی مشهد از ماشین میاد پایین میگه آقا من نیستم بالای سر زن و بچم ..تربیت بچه هام سپردم دست شما.. و ما تربیت بچه هاش عهده گرفتیم.. و اما تو به علم و معلومات خودت مغروری میگی من بچه ام درست تربیتش میکنم این حاصل تربیت توست و اون بچه حاصل نگاه و عنایت و تربیت ما.. 🌾🌾🌾🌾🌾
هدایت شده از کلام نور
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹✨از احمد پرسیدم:ما از بچگی با هم بزرگ شدیم اما علت تغییرات چی بود که آنقدر یه دفعه رشد معنوی کردی؟! با کلی اکراه گفت طاقتش رو داری؟!👆 شهید 🕊🌷 @light_mots
👈آغاز ثبت‌نام «اولین دوره کنشگری رسانه‌ای آرمانشهر» ♻️آموزش کنش‌گران رسانه‌ای شهری با تمرکز بر مسائل شهر تهران در چهار هفته آموزش تخصصی 📆 مهلت ثبت نام تا ۲۵ خرداد 📢محل برگزاری باغ کتاب تهران ⏰زمان برگزاری از ۱۰ تیرماه روزهای شنبه و دوشنبه دوره به صورت حضوری برگزار خواهد شد. دو جلسه بازدید میدانی ویژه به همراه بوت کمپ تخصصی 🖐امکان جذب نفرات برتر در روابط عمومی شهرداری‌ها و رسانه‌های شهری با اعطای گواهی معتبر از شهرداری تهران برای ثبت‌نام و اطلاعات بیشتر به سایت SHAHR.ir مراجعه کنید.
هدایت شده از کلام نور
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⛔️دام انجمن منحرف حجتیّه برای صیدِ جوانان : برگزاری کلاس‌های مهدویّت با مبانی سکولاریسم و جدایی دین از سیاست و ایجاد تنفر از انقلاب اسلامی! ⚠️مواظب باشــــــــــــــید!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 مصاحبه جنجالی با قشرِ مخالف جمهوری اسلامی با موضوعِ شنایِ زنان! 🔹 و قسم به رسانه که انسان‌ها را دگرگون می‌کند 🔹 نخستین زن شناگرِ ایرانی که را جابجا کرد، با پوششِ اسلامی! 🇮🇷
به همت دستان دختران پر توان و هنرمند نمایشگاه صنایع دستی برگزار شد. این دختران، برگزیده جشنواره نوجوان خوارزمی شهرتهران هستند... که لباس و حجاب و اصالت اقوام ایرانی را به نمایش گذاشتند..