✳️ #فقهپژوهی در #غرب چه اهدافی را دنبال میکند؟
🔹حمیدرضا تمدن
«فقهپژوهی» افزون بر آنکه در یک چارچوب عام بهعنوان شاخهای از مطالعات اسلامی مورد بررسی قرار گرفته، دست کم در شروع خود نیز به گونهای خاص دارای ارتباط تنگاتنگ با مبحث تاریخگذاری حدیث است.
قدس آنلاین- آنچه نگارنده طی پژوهشهای خود بدان دست یافته، این است که «فقهپژوهی» افزون بر آنکه در یک چارچوب عام بهعنوان شاخهای از مطالعات اسلامی مورد بررسی قرار گرفته، دست کم در شروع خود نیز به گونهای خاص دارای ارتباط تنگاتنگ با مبحث تاریخگذاری حدیث است. بدینسان «گلدزیهر» یا «شاخت» که بیشتر تلاشهایشان معطوف به بررسی اصالت روایات بوده، هنگام تاریخگذاری احادیث بناچار با روایات فقهی نیز روبه رو شده و آنها را مورد گفتوگو و دقتنظر قرار دادهاند. بهطورکلی، در مورد فقه اسلامی در غرب و تعیین خاستگاه و اصالت آن، کار بهطور عمده با «زاخائو» و «گلدزیهر» آغاز شد و سپس با کسانی چون شاخت، موتسکی، شولر، کلبرگ، کرون، گیلیو و... ادامه یافت.
در همین راستا، آنچه بیشتر مورد اهتمام اسلامشناسان غربی بوده، متون فقهی اهلسنت است و فقه شیعه بسیار کمتر مورد توجه بوده است. البته در دوران معاصر از افراد بارزی که در عرصه فقه شیعی تحقیقاتی را انجام دادهاند، میتوان از «اتان کلبرگ» نام برد که بهطورمثال در مقالهای به بررسی مفهوم و ماهیت جهاد از منظر فقه امامیه پرداخته و طی آن منابع شیعی گوناگون در این زمینه را واکاوی کرده است.
شاید برخی خوانندگان اینگونه تصور نمایند که بسیار بعید به نظر میرسد که آثار غربیان در عرصه فقه -که خود دربردارنده دریایی از مسائل متنوع و پیچیده است- دارای قوت لازم باشد؛ گویا چنین تصوری به ابتنای نوعی قیاس اولویت در ذهنشان نقش بسته است. به دیگر بیان، ممکن است اینچنین استدلال نمایند که آثار بسیاری در دانشگاهها و فراتر از آن در حوزهها پیرامون فقه و اصول و حقوق اسلامی تألیف شده و با آنکه همگی در محیطی با غلبه مباحث فقهی و اصولی نوشته شدهاند، دارای اشکالات فراوانی هستند، چه رسد به آنکه این متون در فضایی بیگانه و در سرزمینهای فرنگی تألیف شوند. این تصور گرچه از یک زاویه صحیح بوده و نمود واضحی در برخی آثار عدهای از فقهپژوهان غربی نیز دارد، اما باید اشاره کنم که در برخی زمینهها همچون تاریخ فقه (بخصوص در مورد تاریخ فقه شیعی اثنیعشری، زیدی و...) و اسلام سیاسی، فعالیتهای علمی ارزشمندی در زمینههای فقهی توسط آنها انجام پذیرفته است و متأسفانه باید اشاره کنم که در اینسو پیرامون بسیاری از زمینهها اثر محققانه و شایسته توجهی در خود سرزمینهای اسلامی نوشته نشده است. این را نه از سر ناامیدی یا خودباختگی در برابر فعالیتهای علمی در غرب بیان میکنم، بلکه امیدوارم تنها تلنگری باشد برای کسانی که قلبشان برای تراث علمیمان و زحمات فراوان پیشینیان میتپد.
بهطورمثال، در عرصه تاریخ فقه زیدی و شیعی و همچنین تاریخچه مسائلی همچون اجماع، «ویلفرد مادلونگ» کتابی مفید را درباره مذاهبی که در قرون اولیه اسلام به ایران نفوذ کرده و گسترش یافتهاند، به نگارش درآورده است؛ (۱) (که ترجمه بخشی از آن توسط رسول جعفریان نیز منتشر شده و در دسترس است) یا آنکه در زمینه اسلام سیاسی (که با فقه سیاسی پیوند دارد) «پاتریشیا کرون» کتابهای مفصل و قابل ستایشی را نوشته که در نوع خود بینظیر بوده و دارای نظم مطالب بسیار قابل توجهی است که بر سراسر کتاب بهصورت یک زنجیره حاکم است. (۲)
بهعنوان یک نمونۀ دیگر ابتدا مقدمهای را میآورم که خود تا حدی تصویری از موج فقهپژوهی در غرب را نیز به دست میدهد: «در میان خاورشناسان، برخی همچون گلدزیهر معتقد بودند فقه اسلامی در بیشتر مسائل خود متأثر از فقه رومی و عهدین است و اساساً در قرون اولیۀ اسلامی متون مدونی وجود نداشته که بتواند بهمنزله قوانینی برای اداره جامعه اسلامی به شمار رود. »(۳)
#ادامه 👇👇👇
#ادامه👆👆👆
در همین راستا وی یکی از خاستگاههای گسترش استفاده از «رأی» را همین کمبود احادیث مورد نیاز میداند. همچنین معتقد است، کمبود متون حدیثی افزون بر استفاده از رأی، کار را به اقتباس از نظامهای حقوقی سرزمینهای دیگر بویژه رومیان کشانید. به همین منظور او، جوزف شاخت و برخی دیگر به تاریخگذاری برخی نمونههای فقهی مبتنی بر احادیث همت گماردند و بسیاری از آنها را جعلی دانستند که به باور آنها وضع و انتساب آن متون به پیامبر(صلی الله علیه و آله) نیز تنها برآمده از نیاز و کسب مقبولیت و توجیه اعمال حاکمان در جامعه مسلمین بود. علاقهمندان میتوانند مسائلی همچون قاعده فراش، وصیت (مانند وصیت سعدبنابیوقاص) و نکاح و... را در آثار اسلامشناسانی چون شاخت، اسپیت و موتسکی پیجویی کنند.
در ادامه این مطالعات «هارالد موتسکی» که آثار فراوانی در زمینه فقه به تحریر درآورده است، در کتاب خود با نام مبانی فقه اسلامی، نظری کاملاً مخالف با شاخت و گلدزیهر دارد و این نظر را تنها یک ادعای غیرقابلاثبات میداند که حتی معتقد است شواهد تاریخی خلاف آن را اثبات میکند.
در سرزمینهای اسلامی، اقدام قابل توجهی در مورد تراث فقهی و مسائل مطرحشده در آن صورت نپذیرفته است. در عصر اخیر مرحوم بروجردی(ره) به ریشهیابی و تعیین اصالت مسائلی همچون اجماع، تعارض، شهرت و... پرداختند و این امر توسط برخی شاگردان ایشان تا حدی دنبال شد، اما متأسفانه همچنان مورد توجه محافل علمی شیعی (اعم از حوزوی و دانشگاهی) نیست. بهعبارتدیگر، گرچه حالت آرمانگرایانه آن است که محققان مسلمان پیشدستی نمایند و پیش از آنکه شبههافکنیهایی ازاینقبیل مطرح گردد آثار و یافتههای علمیشان را عرضه نمایند؛ اما حتی در مقام پاسخگویی نیز هیچگونه فعالیت قابل توجهی مشاهده نمیشود. جالب آنکه برخی از معدود نگاشتههایی که حاصل سالها رنج و زحمت فراوان محققان وطنی هستند هم مورد اهمال و غفلت و بیمهری واقع میشود؛ بهطورمثال، با توجه به مسئله پیشگفته، مرحوم محمدتقی دانشپژوه فهرستوارهای از آثار فقهی را تهیه کرد که تمام آن حاصل جستارهای فراوان وی در میان نسخ خطی است. او در این مسیر حتی به کشورهای گوناگون نیز سفر کرده و افزون بر آثار و نسخ موجود در فقه اسلامی، منابع فقه رومی را نیز مشاهده کرده و خود وی هم در جایجای کتاب و ازجمله در مقدمه، یکی از اهدافش را همین تعیین نسبت فقه اسلامی با رومی معرفی کرده است. این فهرستواره گرچه محتاج بهروزرسانی است، اما در نوع خود واقعاً بینظیر بوده و میتواند الگوی مناسبی برای محققان داخلی باشد تا تلاش ایشان را تکمیل کنند و زحمات این استاد گرانقدر نیز به هدر نرود.
آنچه تا اینجا بیان شد، بیشتر تصویری از فعالیتهایی با رویکرد اصالت متون را به دست میدهد، در مقابل، رویکرد دیگری وجود دارد که فارغ از متون و منابع فقه، بیشتر ناظر به مسائل نوظهور است؛ بهطورمثال، آنچه در مورد پرداختن «اتان کلبرگ» به مسئله جهاد و شهادت در فقه امامیه یا اهتمام «پاتریشیا کرون» به اسلام سیاسی (که اکنون در غرب بهصورت یک رشته در آمده است) ذکر شد را میتوان در این زمره طبقهبندی کرد، زیرا در دورههای اخیر، این مباحث (جهاد و نسبت آن با تروریسم) همواره مورد گفتوگو بودهاند؛ یا آنکه کتاب مفصلی همچون «امر به معروف و نهی از منکر» اثر «مایکل کوک» همچنانکه خودش نیز در مقدمه ذکر کرده، بیشتر ناظر به اوضاع حاکم بر ایالات متحده و مطالعات خاص وی است، بدون آنکه در آن بحثی از اصالت متون به میان آمده باشد.
در این میان شایسته است، برای علاقهمندان و پژوهشگران به یکی از زمینههای مناسب فقهی (به تعبیر بهتر، فلسفه فقه و اصول) که بتازگی مورد توجه اسلامشناسان غربی هم قرار گرفته است و توجه به آنها میتواند فقه شیعه را به حرکت و پویایی وادارد، اشاره نمایم. توجه به مطالعات فقهی در غرب دیگر همچون سابق به کلیات و خاستگاهها محدود نیست؛ این پژوهشها به شکل قابل توجهی به برخی مباحث مهم همچون مقاصد شریعت و روح قانون نیز گسترش و تعمیم یافته است، مباحثی که البته مشابهتهای فراوانی با رشته فلسفه حقوق در دانشگاههای کشورهای غربی بویژه فرانسه و آلمان نیز دارد. اما باز هم متأسفانه جای آنها در میان محافل علمی شیعی اعم از حوزوی و دانشگاهی شیعی بشدت خالی است، درحالیکه توجه به آنها -همچون مطالبی که مرحوم شمسالدین و شهید صدر مبنی بر مقصد داشتن شریعت یا آنچه امام خمینی(ره) در مورد خطابات قانونیه و فضای قانونی بیان کردهاند در سطح بسیار پایینی است- و ضابطهمند کردن آنها میتواند بر نگرش ما نسبت به برداشت از بیانات و خطابات در متون دینی اثرگذار باشد و تفسیری اجتماعی و کاربردی و متفاوتتر از آنچه را تا به امروز مورد تصور بوده است، به دست دهد.
منبع: روزنامه قدس
✅🔹عضویت در 👇👇👇
#مطالعات_شیعه_در_غرب
@studiesofshia
#ادامه☝️☝️☝️
@studiesofshia
از آنجایی که بسیاری از استدلال ها در کتاب گلدری، مغایر استدلال دانشمندان اسلامی در قرون متمادی است، کتاب او احتمالا در برخی محافل بحث برانگیز باشد. علاوه بر این، اگر چه او به توضیح و ترجمه اصطلاحات پرداخته اما مواجهه با بحث او نیازمند دانش عربی، یونانی و عبری در کنار آشنایی با دامنه گسترده ای ادبیان ثانویه است. بنابراین کتاب «تفسیر قرآن: میان علم، تاریخ و عهدین» اثری فنی به حساب می آید که برای مخاطبان علاقهمند تدوین شده است. مباحث کتاب گلدری می تواند در سطح عمومی تری نیز پیگیری شود، هرچند گلدری اشاره خاصی برای کارهای آینده نداشته اما باید امیدوار بود او این مساله را ادامه دهد و به توسعه استدلال خود در حوزه دانشگاهی بپردازد.
Wilson, T. (2019). Reviews in Religion & Theology 2019-04-01 26(2): 234-237
منبع شرح فارسی
🔸Qur'anic Hermeneutics argues for the importance of understanding the polysemous nature of the words in the Qur'an and outlines a new method of Qur'anic exegesis called intertextual polysemy. By interweaving science, history and religious studies, Abdulla Galadari introduces a linguistic approach which draws on neuropsychology.
This book features examples of intertextual polysemy within the Qur'an, as well as between the Qur'an and the Bible. It provides examples that intimately engage with Christological concepts of the Gospels, in addition to examples of allegorical interpretation through inner-Qur'anic allusions. Galadari reveals how new creative insights are possible, and argues that the Qur'an did not come to denounce the Gospel–which is one of the stumbling blocks between Islam and Christianity–but only to interpret it in its own words.
🔺Download the PDF
مرجع تخصصی #مطالعات_شیعه_در_غرب
@studiesofshia
هدایت شده از مطالعات شیعه در غرب
#ادامه☝️☝️☝️
@studiesofshia
از آنجایی که بسیاری از استدلال ها در کتاب گلدری، مغایر استدلال دانشمندان اسلامی در قرون متمادی است، کتاب او احتمالا در برخی محافل بحث برانگیز باشد. علاوه بر این، اگر چه او به توضیح و ترجمه اصطلاحات پرداخته اما مواجهه با بحث او نیازمند دانش عربی، یونانی و عبری در کنار آشنایی با دامنه گسترده ای ادبیان ثانویه است. بنابراین کتاب «تفسیر قرآن: میان علم، تاریخ و عهدین» اثری فنی به حساب می آید که برای مخاطبان علاقهمند تدوین شده است. مباحث کتاب گلدری می تواند در سطح عمومی تری نیز پیگیری شود، هرچند گلدری اشاره خاصی برای کارهای آینده نداشته اما باید امیدوار بود او این مساله را ادامه دهد و به توسعه استدلال خود در حوزه دانشگاهی بپردازد.
Wilson, T. (2019). Reviews in Religion & Theology 2019-04-01 26(2): 234-237
منبع شرح فارسی
🔸Qur'anic Hermeneutics argues for the importance of understanding the polysemous nature of the words in the Qur'an and outlines a new method of Qur'anic exegesis called intertextual polysemy. By interweaving science, history and religious studies, Abdulla Galadari introduces a linguistic approach which draws on neuropsychology.
This book features examples of intertextual polysemy within the Qur'an, as well as between the Qur'an and the Bible. It provides examples that intimately engage with Christological concepts of the Gospels, in addition to examples of allegorical interpretation through inner-Qur'anic allusions. Galadari reveals how new creative insights are possible, and argues that the Qur'an did not come to denounce the Gospel–which is one of the stumbling blocks between Islam and Christianity–but only to interpret it in its own words.
🔺Download the PDF
مرجع تخصصی #مطالعات_شیعه_در_غرب
@studiesofshia
#ادامه☝️☝️☝️
@studiesofshia
از آنجایی که بسیاری از استدلال ها در کتاب گلدری، مغایر استدلال دانشمندان اسلامی در قرون متمادی است، کتاب او احتمالا در برخی محافل بحث برانگیز باشد. علاوه بر این، اگر چه او به توضیح و ترجمه اصطلاحات پرداخته اما مواجهه با بحث او نیازمند دانش عربی، یونانی و عبری در کنار آشنایی با دامنه گسترده ای ادبیان ثانویه است. بنابراین کتاب «تفسیر قرآن: میان علم، تاریخ و عهدین» اثری فنی به حساب می آید که برای مخاطبان علاقهمند تدوین شده است. مباحث کتاب گلدری می تواند در سطح عمومی تری نیز پیگیری شود، هرچند گلدری اشاره خاصی برای کارهای آینده نداشته اما باید امیدوار بود او این مساله را ادامه دهد و به توسعه استدلال خود در حوزه دانشگاهی بپردازد.
Wilson, T. (2019). Reviews in Religion & Theology 2019-04-01 26(2): 234-237
منبع معرفی فارسی
🔸Qur'anic Hermeneutics argues for the importance of understanding the polysemous nature of the words in the Qur'an and outlines a new method of Qur'anic exegesis called intertextual polysemy. By interweaving science, history and religious studies, Abdulla Galadari introduces a linguistic approach which draws on neuropsychology.
This book features examples of intertextual polysemy within the Qur'an, as well as between the Qur'an and the Bible. It provides examples that intimately engage with Christological concepts of the Gospels, in addition to examples of allegorical interpretation through inner-Qur'anic allusions. Galadari reveals how new creative insights are possible, and argues that the Qur'an did not come to denounce the Gospel–which is one of the stumbling blocks between Islam and Christianity–but only to interpret it in its own words.
🔺Download the PDF
مرجع تخصصی #مطالعات_شیعه_در_غرب
@studiesofshia
هدایت شده از مطالعات شیعه در غرب
#ادامه☝️☝️☝️
@studiesofshia
از آنجایی که بسیاری از استدلال ها در کتاب گلدری، مغایر استدلال دانشمندان اسلامی در قرون متمادی است، کتاب او احتمالا در برخی محافل بحث برانگیز باشد. علاوه بر این، اگر چه او به توضیح و ترجمه اصطلاحات پرداخته اما مواجهه با بحث او نیازمند دانش عربی، یونانی و عبری در کنار آشنایی با دامنه گسترده ای ادبیان ثانویه است. بنابراین کتاب «تفسیر قرآن: میان علم، تاریخ و عهدین» اثری فنی به حساب می آید که برای مخاطبان علاقهمند تدوین شده است. مباحث کتاب گلدری می تواند در سطح عمومی تری نیز پیگیری شود، هرچند گلدری اشاره خاصی برای کارهای آینده نداشته اما باید امیدوار بود او این مساله را ادامه دهد و به توسعه استدلال خود در حوزه دانشگاهی بپردازد.
Wilson, T. (2019). Reviews in Religion & Theology 2019-04-01 26(2): 234-237
منبع معرفی فارسی
🔸Qur'anic Hermeneutics argues for the importance of understanding the polysemous nature of the words in the Qur'an and outlines a new method of Qur'anic exegesis called intertextual polysemy. By interweaving science, history and religious studies, Abdulla Galadari introduces a linguistic approach which draws on neuropsychology.
This book features examples of intertextual polysemy within the Qur'an, as well as between the Qur'an and the Bible. It provides examples that intimately engage with Christological concepts of the Gospels, in addition to examples of allegorical interpretation through inner-Qur'anic allusions. Galadari reveals how new creative insights are possible, and argues that the Qur'an did not come to denounce the Gospel–which is one of the stumbling blocks between Islam and Christianity–but only to interpret it in its own words.
🔺Download the PDF
مرجع تخصصی #مطالعات_شیعه_در_غرب
@studiesofshia
#مطالعات_اسلامی
@studiesofshia
❇️ نکاتی درباره ویلفرد مادلونگ و محمدعلی امیرمعزی/ از مطالعات اسلامی روز دنیا عقبیم
🔹سعید طاووسی
جریان شرقشناسی به مثابه بازوی استعمار هنوز هم هست ولی شکل و ظاهرش قدری تغییر کرده و به ظاهر علمیتر میآید در حدی که برخی گفتهاند اگر مستشرقی گفت ماست سفید است شک کنید چون یا ماست اساسا سفید نیست یا اثبات سفیدی ماست مقدمه نفی سیاهی از زغال است. البته در کنار این فضای غالبی که مطرح کردم بنده هم معترفم افرادی در غرب کار میکنند، مثلا شیعهپژوه هستند و در این فضای غالب نیستند یعنی کارشان کار علمی است. برای اینها میشود مثالهایی زد. مثلا خانم آنه ماری شیمل کارهایش در فضای استعماری و رویکرد ضد اسلامی نیست بلکه در آثارش شیفتگی به فرهنگ اسلامی دیده میشود. اگر شما به آثار ایشان مراجعه کنید مثلا کتاب «محمد(ص) رسول خدا» گاهی میبینید ایشان به عنوان یک علاقهمند به پیامبر(ص) یا باورمند به آن حضرت دارد جواب شبهه میدهد، مثلا میگوید تعدد زوجات که درباره پیامبر(ص) میگویند و علتش را مسئله شهوت میدانند اصلا نمیتواند درست باشد. چنین افرادی که دلشیفته فرهنگ اسلامی باشند متعدد بودند.
تاثیر مادلونگ در تثبیت جایگاه قرآن و حدیث در مطالعات غربیان
یک نمونه دیگر از این پژوهشگران مادلونگ است که اخیرا از دنیا رفت. متاسفانه انجمن آثار و مفاخر فرهنگی میخواست مراسمی برای بزرگداشت ایشان برگزار کند همان روز که جلسه بود گروههایی جلسه را تعطیل کردند و گفتند عنوان «بزرگداشت» برای ایشان استفاده نشود. وقتی شما آثار مادلونگ را نگاه میکنید روحیه علمی را در او میبینید، حقطلبی را در او میبینید و اتفاقا ایشان تاثیرات جدی بر مطالعات اسلامی غربیان گذاشت. مثلا تا پیش از مادلونگ هر طور میخواستند با قرآن رفتار میکردند، مثلا بخشهایی از قرآن را قابل استناد میدانستند بخشهایی را غیرقابل استناد. در حالی که مادلونگ این مطلب را مطرح میکند که قرآن سند تاریخی است و حتی چینش آن موضوعیت دارد و نمیشود هر کس به میل خودش در قرآن دست ببرد.
در پژوهشهای غربی اساسا به حدیث استناد نمیکردند و رویکردهای بدبینانه به مجموعه احادیث داشتند در حالیکه مادلونگ نشان میدهد حدیث مانند گزارشهای مورخین گزارش تاریخی است و قابل بررسی است و هم قابل رد است و هم قابل استناد و نباید آن را کنار بگذاریم و این کار درستی نیست.
تا اینجا گفتم فضای فعلی بینسبت با فضای قبلی نیست و هنوز نگاه ضداسلامی و ضدشرقی وجود دارد و شاید غالب باشد اما همانطور که توضیح دادم باید بین کسانی که کار علمی و روشمند میکنند و از سر علاقه راجع به جهان اسلام کار میکنند با آن گروه تفکیک کنیم و همه را به یک چوب نرانیم.
پس ما باید در زمینه مستشرقان یک گونهشناسی و جریانشناسی انجام دهیم. مثلا پژوهشهایی که توسط مراکز رژیم صهیونیستی انجام میشود انگیزههای سوء دارد و بعضا این مسئله کاملا در آن مشهود است. مثلا ویلیام تاکر کتابی به نام «مدعیان مهدویت و هزارهگرایان» دارد که به فارسی هم ترجمه شده است. این کتاب خیلی قابل استفاده است و هر کس ادعای مهدویت کرده است مورد بررسی قرار گرفته است. وقتی کل کتاب را میخوانید در انتهایش فصلی درباره احمدی نژاد و حزب الله لبنان دارد و کل کتاب را برای همین بخش نوشته که بگوید اینها هزارهگرا و مدعیان دروغین هستند.
جریانشناسی و گونهشناسی کار لازمی است چون در پژوهشهای مربوط به رژیم صهیونیستی چنین فضایی را شاهد هستیم ولی بعضا میبینیم پژوهشگرهای مستقلی هم هستند که وابسته به جای خاصی نیستند. یکی از مسائلی که باید رویش کار شود و در گونهشناسی لحاظ شود مسلمانان و شیعیانی هستند که در فضای غرب کار میکنند.
خطر قلم امیرمعزی در مطالعات تشیع
من یکجا گفتم خطری که قلم محمدعلی امیرمعزی دارد دیگران ندارند چون ایشان به عنوان یک شیعه در غرب شناخته میشود و میگویند این تصویری است که یک پژوهشگر شیعی از تشیع میدهد. همین امیرمعزی با ایتان کلبرگ کتاب «التحریف و القرائات» را تصحیح و تحقیق میکنند و انتشارات بریل آن را منتشر میکند. این کتاب در اثبات تحریف قرآن توسط یکی از غلات بصره نوشته شده و تمام روایات که در زمینه تحریف قرآن داریم یکسومش از همین کتاب است. بعد آقای امیرمعزی این کتاب را منتشر میکند به عنوان اینکه ما آثار شیعیان متقدم را منتشر کردیم در حالی که شیخ صدوق در قرن چهارم میگوید از اعتقادات ما عدم تحریف قرآن است. به این صورت انگاره تحریف قرآن به عنوان باور شیعی در فضای آکادمیک غرب غالب میشود. بنابراین جا دارد روی این افراد هم حساس شویم.
@studiesofshia
#ادامه 👇👇
مطالعات شیعه در غرب
#مطالعات_اسلامی @studiesofshia ❇️ نکاتی درباره ویلفرد مادلونگ و محمدعلی امیرمعزی/ از مطالعات اسلامی
#ادامه 👆👆
@studiesofshia
متاسفانه رویکرد ما به مطالعات غربیان انفعالی است و تا زمانی که شری برای ما درست نکرده دنبالش نیستیم و بعد که برایمان مسئله ایجاد میکند سعی میکنیم جوابی آماده کنیم. ما در این عرصه خیلی کار داریم. خوب است رسالههای دکتری را در این فضا بیاورند.
آنها ما را به چالش کشیدند و ما خیلی پوستمان کلفت است که عین خیالمان نیست. ضمن اینکه پژوهشهایشان خیلی متنوع و در عرصههای مختلف است. به عنوان مثال، در مطالعات قرآنی طرف یک نسخه قرآن را پیدا کرده دو کلمه آن پاک شده دو کلمه دیگر نوشته شده. بعد به استناد همین یک صفحه مدعی میشود این تحریف است و از همین یک صفحه، صد صفحه مطلب درمیآورد. اصلا این پژوهشها دیده نمیشوند تا پاسخ داده شوند ولی اثرشان را میگذارند.
جالب است خیلی از این شبهات و حرفهایی که در میان ما مطرح است در غرب رد شده ولی ما هنوز سرگرم ادعاهای پنجاه سال پیش آنها هستیم چون خیلی از فضای مطالعات روز دنیا عقبتر هستیم و ترکشهای آن به ما میرسد و تا بخواهیم جواب دهیم مطلب جدیدی به ما عرضه میکنند. آنها دارند در مورد همه چیز ما کار میکنند ولی ما غافلیم در صورتی که اگر ما خودمان را روایت نکنیم آنها ما را با رویکرد خودشان روایت میکنند. در یک کلام از نظر گستره مطالعات اسلامی در غرب با میدان وسیعی روبرو هستیم و باید کار کنیم.
مرجع تخصصی #مطالعات_شیعه_در_غرب
@studiesofshia
هدایت شده از مطالعات شیعه در غرب
#مطالعات_اسلامی
@studiesofshia
❇️ نکاتی درباره ویلفرد مادلونگ و محمدعلی امیرمعزی/ از مطالعات اسلامی روز دنیا عقبیم
🔹سعید طاووسی
جریان شرقشناسی به مثابه بازوی استعمار هنوز هم هست ولی شکل و ظاهرش قدری تغییر کرده و به ظاهر علمیتر میآید در حدی که برخی گفتهاند اگر مستشرقی گفت ماست سفید است شک کنید چون یا ماست اساسا سفید نیست یا اثبات سفیدی ماست مقدمه نفی سیاهی از زغال است. البته در کنار این فضای غالبی که مطرح کردم بنده هم معترفم افرادی در غرب کار میکنند، مثلا شیعهپژوه هستند و در این فضای غالب نیستند یعنی کارشان کار علمی است. برای اینها میشود مثالهایی زد. مثلا خانم آنه ماری شیمل کارهایش در فضای استعماری و رویکرد ضد اسلامی نیست بلکه در آثارش شیفتگی به فرهنگ اسلامی دیده میشود. اگر شما به آثار ایشان مراجعه کنید مثلا کتاب «محمد(ص) رسول خدا» گاهی میبینید ایشان به عنوان یک علاقهمند به پیامبر(ص) یا باورمند به آن حضرت دارد جواب شبهه میدهد، مثلا میگوید تعدد زوجات که درباره پیامبر(ص) میگویند و علتش را مسئله شهوت میدانند اصلا نمیتواند درست باشد. چنین افرادی که دلشیفته فرهنگ اسلامی باشند متعدد بودند.
تاثیر مادلونگ در تثبیت جایگاه قرآن و حدیث در مطالعات غربیان
یک نمونه دیگر از این پژوهشگران مادلونگ است که اخیرا از دنیا رفت. متاسفانه انجمن آثار و مفاخر فرهنگی میخواست مراسمی برای بزرگداشت ایشان برگزار کند همان روز که جلسه بود گروههایی جلسه را تعطیل کردند و گفتند عنوان «بزرگداشت» برای ایشان استفاده نشود. وقتی شما آثار مادلونگ را نگاه میکنید روحیه علمی را در او میبینید، حقطلبی را در او میبینید و اتفاقا ایشان تاثیرات جدی بر مطالعات اسلامی غربیان گذاشت. مثلا تا پیش از مادلونگ هر طور میخواستند با قرآن رفتار میکردند، مثلا بخشهایی از قرآن را قابل استناد میدانستند بخشهایی را غیرقابل استناد. در حالی که مادلونگ این مطلب را مطرح میکند که قرآن سند تاریخی است و حتی چینش آن موضوعیت دارد و نمیشود هر کس به میل خودش در قرآن دست ببرد.
در پژوهشهای غربی اساسا به حدیث استناد نمیکردند و رویکردهای بدبینانه به مجموعه احادیث داشتند در حالیکه مادلونگ نشان میدهد حدیث مانند گزارشهای مورخین گزارش تاریخی است و قابل بررسی است و هم قابل رد است و هم قابل استناد و نباید آن را کنار بگذاریم و این کار درستی نیست.
تا اینجا گفتم فضای فعلی بینسبت با فضای قبلی نیست و هنوز نگاه ضداسلامی و ضدشرقی وجود دارد و شاید غالب باشد اما همانطور که توضیح دادم باید بین کسانی که کار علمی و روشمند میکنند و از سر علاقه راجع به جهان اسلام کار میکنند با آن گروه تفکیک کنیم و همه را به یک چوب نرانیم.
پس ما باید در زمینه مستشرقان یک گونهشناسی و جریانشناسی انجام دهیم. مثلا پژوهشهایی که توسط مراکز رژیم صهیونیستی انجام میشود انگیزههای سوء دارد و بعضا این مسئله کاملا در آن مشهود است. مثلا ویلیام تاکر کتابی به نام «مدعیان مهدویت و هزارهگرایان» دارد که به فارسی هم ترجمه شده است. این کتاب خیلی قابل استفاده است و هر کس ادعای مهدویت کرده است مورد بررسی قرار گرفته است. وقتی کل کتاب را میخوانید در انتهایش فصلی درباره احمدی نژاد و حزب الله لبنان دارد و کل کتاب را برای همین بخش نوشته که بگوید اینها هزارهگرا و مدعیان دروغین هستند.
جریانشناسی و گونهشناسی کار لازمی است چون در پژوهشهای مربوط به رژیم صهیونیستی چنین فضایی را شاهد هستیم ولی بعضا میبینیم پژوهشگرهای مستقلی هم هستند که وابسته به جای خاصی نیستند. یکی از مسائلی که باید رویش کار شود و در گونهشناسی لحاظ شود مسلمانان و شیعیانی هستند که در فضای غرب کار میکنند.
خطر قلم امیرمعزی در مطالعات تشیع
من یکجا گفتم خطری که قلم محمدعلی امیرمعزی دارد دیگران ندارند چون ایشان به عنوان یک شیعه در غرب شناخته میشود و میگویند این تصویری است که یک پژوهشگر شیعی از تشیع میدهد. همین امیرمعزی با ایتان کلبرگ کتاب «التحریف و القرائات» را تصحیح و تحقیق میکنند و انتشارات بریل آن را منتشر میکند. این کتاب در اثبات تحریف قرآن توسط یکی از غلات بصره نوشته شده و تمام روایات که در زمینه تحریف قرآن داریم یکسومش از همین کتاب است. بعد آقای امیرمعزی این کتاب را منتشر میکند به عنوان اینکه ما آثار شیعیان متقدم را منتشر کردیم در حالی که شیخ صدوق در قرن چهارم میگوید از اعتقادات ما عدم تحریف قرآن است. به این صورت انگاره تحریف قرآن به عنوان باور شیعی در فضای آکادمیک غرب غالب میشود. بنابراین جا دارد روی این افراد هم حساس شویم.
@studiesofshia
#ادامه 👇👇
هدایت شده از مطالعات شیعه در غرب
#ادامه 👆👆
@studiesofshia
متاسفانه رویکرد ما به مطالعات غربیان انفعالی است و تا زمانی که شری برای ما درست نکرده دنبالش نیستیم و بعد که برایمان مسئله ایجاد میکند سعی میکنیم جوابی آماده کنیم. ما در این عرصه خیلی کار داریم. خوب است رسالههای دکتری را در این فضا بیاورند.
آنها ما را به چالش کشیدند و ما خیلی پوستمان کلفت است که عین خیالمان نیست. ضمن اینکه پژوهشهایشان خیلی متنوع و در عرصههای مختلف است. به عنوان مثال، در مطالعات قرآنی طرف یک نسخه قرآن را پیدا کرده دو کلمه آن پاک شده دو کلمه دیگر نوشته شده. بعد به استناد همین یک صفحه مدعی میشود این تحریف است و از همین یک صفحه، صد صفحه مطلب درمیآورد. اصلا این پژوهشها دیده نمیشوند تا پاسخ داده شوند ولی اثرشان را میگذارند.
جالب است خیلی از این شبهات و حرفهایی که در میان ما مطرح است در غرب رد شده ولی ما هنوز سرگرم ادعاهای پنجاه سال پیش آنها هستیم چون خیلی از فضای مطالعات روز دنیا عقبتر هستیم و ترکشهای آن به ما میرسد و تا بخواهیم جواب دهیم مطلب جدیدی به ما عرضه میکنند. آنها دارند در مورد همه چیز ما کار میکنند ولی ما غافلیم در صورتی که اگر ما خودمان را روایت نکنیم آنها ما را با رویکرد خودشان روایت میکنند. در یک کلام از نظر گستره مطالعات اسلامی در غرب با میدان وسیعی روبرو هستیم و باید کار کنیم.
مرجع تخصصی #مطالعات_شیعه_در_غرب
@studiesofshia
هدایت شده از مطالعات شیعه در غرب
#ادامه☝️☝️☝️
@studiesofshia
از آنجایی که بسیاری از استدلال ها در کتاب گلدری، مغایر استدلال دانشمندان اسلامی در قرون متمادی است، کتاب او احتمالا در برخی محافل بحث برانگیز باشد. علاوه بر این، اگر چه او به توضیح و ترجمه اصطلاحات پرداخته اما مواجهه با بحث او نیازمند دانش عربی، یونانی و عبری در کنار آشنایی با دامنه گسترده ای ادبیان ثانویه است. بنابراین کتاب «تفسیر قرآن: میان علم، تاریخ و عهدین» اثری فنی به حساب می آید که برای مخاطبان علاقهمند تدوین شده است. مباحث کتاب گلدری می تواند در سطح عمومی تری نیز پیگیری شود، هرچند گلدری اشاره خاصی برای کارهای آینده نداشته اما باید امیدوار بود او این مساله را ادامه دهد و به توسعه استدلال خود در حوزه دانشگاهی بپردازد.
Wilson, T. (2019). Reviews in Religion & Theology 2019-04-01 26(2): 234-237
منبع معرفی فارسی
🔸Qur'anic Hermeneutics argues for the importance of understanding the polysemous nature of the words in the Qur'an and outlines a new method of Qur'anic exegesis called intertextual polysemy. By interweaving science, history and religious studies, Abdulla Galadari introduces a linguistic approach which draws on neuropsychology.
This book features examples of intertextual polysemy within the Qur'an, as well as between the Qur'an and the Bible. It provides examples that intimately engage with Christological concepts of the Gospels, in addition to examples of allegorical interpretation through inner-Qur'anic allusions. Galadari reveals how new creative insights are possible, and argues that the Qur'an did not come to denounce the Gospel–which is one of the stumbling blocks between Islam and Christianity–but only to interpret it in its own words.
🔺Download the PDF
مرجع تخصصی #مطالعات_شیعه_در_غرب
@studiesofshia