📚 ﷽ 📚
🔹#عرفانِ قدرت" با "عرفانِ معرفت" خیلی فرق دارد. اکٹراً کسیکه بهدنبالِ سیر و سلوک است معمولاً بهدنبالِ علم و قدرتی است که اولیاءِ خدا دارند و دوست دارد واجدِ آن حالات و مقامات و مکاشفات و کرامات شود، و تصوّری از کمال جز اینها برایش متصوّر نیست.
این عرفانِ قدرت است، و عاقبتش آدم یک ابلیس میشود.
🔹حال آنکه سلوکی که انبیاء پِی میگرفتهاند، عرفانِ معرفت بوده است؛ یعنی فهمِ فقر و جهل و ضعف، و پناه بردنِ مُدام به خدا، اِعمالِ قدرت نکردن، و خود را زیرِ حول و قوّه ٔخدا انداختن، و طلبِ علمِ غیب نکردن.
این عرفان، به بندگیِ خدا ختم میشود.
@sulookmanavi
۳۰ اردیبهشت ۱۳۹۷
🍄 ﷽ 🍄
سلوک معنوی
🔹کسانی که واردِ #طریق_سیر_و_سلوک می شوند ، دائم در پیِ دستورالعملی می گردند تا آنان را به منزلِ مقصود واصل گردانَد ؛ هر چه هست زیرِ سرِ همین حضور و مراقبه است ؛ #عرفان ، یعنی #حضور_و_مراقبه .
🔹اگر در طلبِ ارتقای وجودیِ خویش و خَرقِ جمیعِ حُجُب و شکستنِ حدود و قیودی که #زندان_رِندان است هستی ، در هر آن و دَمی خود را در محضرِ ولیّ الله احساس کن ؛ که اندک اندک این احساس به یقینِ عقلی ، و این یقینِ عقلی به شهودِ قلبی ، و این شهود به حضورِ سرّی مبدّل شده و در نهایت تو در وجودِ مطلقِ ولایت ِحضراتِ معصومین مُندَک و فانی خواهی شد .
🔹تو چه می دانی ادراکِ حضورِ ولیّ الله ــ در جمیعِ حالات و در همهٔ عوالم ــ با وجودت چه می کند؟
اصلاً شدّتِ حضور و مراقبه ، شخص را بیچاره می کند ؛ منیّتِ وی را از او اخذ می کند .
🔹تو چه می دانی عاشقِ جانباز، ابوالفضل العباس ، در مقابلِ چشمِ مولایش و در حضورِ معشوق و محبوبش ، به چه روزی افتاد؟
"فَلَمَّا تَجَلَّى رَبُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَكًّا وَ خَرَّ مُوسى صَعِقا" .
دیگر عباسی نمانده تا طعمِ وصال چشیده یا دردِ فراق را حس کند . او سراپا حسین شده و همه جا و در همه کس حسین را بیند ، بلکه جز حسین نبیند .
گر بشکافند سراپای من
جز تو نیابند در اعضای من
🔹تو چه می دانی آن دم که جنابِ ابوالفضل شاهدِ آن بود که مولایش ناظر بر اعمالِ اوست ،چگونه با ذوق و شوقِ وصف ناپذیری می جنگید؟ گویا عاشق در مقابلِ معشوق مشغولِ رقصِ عشق است! رقصِ شمشیر در زیرِ بارانِ تیرهای بلایا و مصایب .
🔹آن که چشیده ، می داند چه ذوقی دارد در مقابلِ چشمِ معشوق خودنمایی نمودن . به دیدهٔ دل مشاهده می کند که این مولاست که در اعضا و جوارحِ من متصرّف است ، و من به نورِ وی می بینم و می شنوم و حرکت می کنم . آن دم ، خود را فانی در ارادهٔ محبوب نموده و به نور او و با وی سیر و سفر می نماید .
🔹ای شایقِ عاشق! عشق ، چنین احوالاتِ عجیب و چنان مقاماتِ غریبی دارد ؛ هم سوزَش از سوزِ دوزخ فزونتر است ــ بلکه دوزخ ، قَبَسی از قَبَساتِ آن است ــ و هم ذوقش از قند و عسل شیرین تر است .
🔹تو گمان می کنی عطشِ وصالِ محبوب ، مجالی برای ادراکِ عطشِ آب و شرابِ ظاهریِ خاکی به عشّاقِ کربلا می داد؟ هر چند امام و یارانِ خاصّ الخاصِّ وی ، هم عطشِ عالَمِ مادّه را به شدید ترین وجه ادراک می نمودند و هم عطشِ وصالِ حضرتِ جانان را .
🔹آه! تو چه دانی دردِ آنان چگونه بود؟ اگر ذرّه ای از دردِ تک تکِ یارانِ حضرت سیّدالشّهدا را بر اهلِ زمین بریزند ، اهلش نابود و هلاک میگردند ، چه رسد به درد و سوزِ خودِ حضرت سیّدالشّهدا ، که قابلِ ادراکِ امثالِ ما نیست ، و اگر بر جانِ جهان قطره ای از آن آید ، جهان فانی و متلاشی می شود .
🔹پس ، عشق مُفنیِ عاشق در معشوق و مبدّلِ وجودِ مُحب به محبوب است . بکوش تا عاشق شوی و شرابِ عشق بنوشی تا این بادهٔ تلخ و شیرین تو را از جمیعِ البسهٔ وجود عریان نموده و در بحرِ فنا غرق شوی .
🔹اگر به #فنای_در_معشوق نایل گردی ، تو علمدارِ ولیّ الله و انسانِ کامل و امام و حجّتِ عصری ؛ چرا که عَلَم همان نشانه و آیه است ــ که رسالتِ وی حکایت گری ست ــ و اگر تو بتوانی در جمیعِ شئونات و اطوارِ خود ــ به همان مقدار که بتوانی ــ امام و ولیِّ خویش را نشان دهی و آینهٔ خَلق و خُلق و مرآتِ صفات و کمالاتِ حضراتِ معصومین ــ که جامعِ جمیعِ اسماء الله اَند ــ گَردی ، پس تو به قدرِ وسعتِ وجودیِ خویش ، #علمدار_کربلای_امام_عصرِ خویشی .
@sulookmanavi
۲۰ مرداد ۱۳۹۷